شود بزرگ آدم ندارد دوست كه كودكي
دهيم صميمانه گفتگوهاي به تن
از فجر تئاتر جشنواره نمايشهاي بازبيني
ميشود آغاز آذرماه 15
محرومند سينما از نوشهر مردم
شود بزرگ آدم ندارد دوست كه كودكي
كاريكاتوريست "كينو" آثار و زندگي سايهروشنهاي با
آرژانتيني نامدار
قابل آنها به متن افزودن بدون كه دارند وجود ايدههايي *
چارلي".سينماست مثل عينا كميك نقاشي قواعد.دركاند
.نداشت كلام به نيازي مردم خنداندن براي "چاپلين
عباسي اسماعيل
اما كند ، عوض را چيز همه بتواند طنز نميكنم فكر من"
خيلي دگرگوني سبب ميتواند كه است شني دانه حكم در گاهي
رانده زبان بر كاريكاتوريستي را عبارات اين ،"شود چيزها
زبان به 20 تاكنون آثارش و دارد جهانگير آوازهاي كه است
.است شده منتشر و ترجمه مهم
برجسته كاريكاتوريست ،"كينو" به معروف "لاوادو سالوادور"
يك در و "مندوزا" شهر در ميلادي سال 1932 در آرژانتيني
.گشود جهان به چشم سياسي شدت به خودش ، قول به خانواده
آزاديخواهي سبب به كه بودند مهاجراني زمره در او خانواده
از "فرانكو ژنرال" سركوبگر و فاشيستي رژيم با مخالفت و
.كردند مهاجرت آرژانتين به -اسپانيا -خود اصلي زادگاه
واگويههاي و رنجها تحتتاثير كودكي دوران از كينو
نوع آزاديهاي مصادره به نسبت مادرش ، و پدر اعتراضآميز
با كرد سعي فرانكو ، ديكتاتوري نظام سيطره در بشر
.بپردازد قدرت باده از شدگان سرمست نقد به كاريكاتورهايش
به كينو آثار معروفترين از يكي در را تاثيرپذيري اين
.ديد ميتوان وضوح
باشكوه ، جنازه تشييع يك از سرخوش كه مردي كاريكاتور
را كمرياش اسلحه دلپذير ، چنين مرگي روياي در كه همچنان
رفته فرو بيپاياني مستي و شور در ميفشارد ، شقيقه بر
از بخشي عنوان به هم ، واپسين شكوه و قدرت تجسم است
.است سكرآور برايش زندگي لذتهاي
تلخ طعم آرژانتين در پاياني 1970 دهه در "كينو"
دوران اين در.چشيد را (ژنرالها حكومت) نظامي ديكتاتوري
و هنرمندان سياسي ، فعال چهرههاي از نفر صدها كه
اين معروف كاريكاتوريست "هكتورژرين" جمله از-روشنفكران
كار آن در "كينو" كه مجلهاي دفتر.شدند ناپديد -كشور
او و شد منفجر و گرفت قرار حمله مورد دستي بمب با ميكرد
پس و شد ايتاليا راهي و كرد ترك را "آرژانتين" ناچار به
او.بازگشت كشور اين به ژنرالها ، حكومت رفتن كنار از
دگرگون را آرژانتين فضاي تحولات كه هم هنوز":ميگويد
و ميبرم سر به بوئنوسآيرس در را سال از ماه است 8 كرده
."ميكنم سپري ايتاليا ميلان شهر در را سال بقيه
مردم بر كه ستمي و خشم از "كينو" نكنيد ، اشتباه اما
آدم او خود اما.است آزرده است ، رفته او اجدادي سرزمين
شخصيت نخستين "مافلدا" نام با ملوس دختركي.نيست خشني
فيلمهاي سازندگان هم ، هنوز كه است كينو كارتوني آثار
دخترك ، اين منتقد و پرسشگر ظريف ، شخصيت براساس انيميشن ،
"مافلدا".ميسازند را پربينندهاي و زيبا بسيار آثار
آلودگي و بيعدالتي و خشونت و جنگ از كه است كودكي
واقع ، در اوميكند انتقاد كودكانهاش زبان با محيطزيست
"كينو" عطوفت از سرشار و ظريف حساس ، روح نهفته نمادبخش
و شود بزرگ ندارد دوست كه ميكند تكرار همواره ، چون.است
جنايت او كه آنچه در تا بماند باقي كودك همچنان ميخواهد
پرطرفدار داستانهاي.نشود سهيم ميخواند بزرگترها
به و مجموعه در 10 تاكنون ميلادي دهه 1950 از "مافلدا"
.است شده منتشر زنده زبان 20
دمخور داستانهايش و "مافلدا" با سال از 20 بيش "كينو"
موشكافانه و نقدگونه تند ، طنزي به سال 1973 از اما بود ،
نقد به سفيد و سياه كاريكاتورهاي و طرحها با و آورد روي
تخريب و اجتماعي نابرابريهاي قدرتمدار ، مناسبات
.پرداخت (محيطزيست آلودگي)زمين
ميكنم سعي بيشتر":گفت جديدش رويكرد آغاز سراسر در او
را آنها كه آن تا شوم روبهرو مخاطبانم با جراحي تيغ با
بيشتر كارهايم ميرود ، بالاتر سنم هرچه.بدهم قلقلك
".ميشود نيشدار
عميق طنزي از هميشه كينو كاريكاتورهاي حال ، اين با
چند كاريكاتورهاي در او بخصوص.بودهاند برخوردار
خود دنبال به را بيننده كمنظير ، جذبهاي با صحنهاي
باور نتيجه يك سوي به را او روايي ، طنزي با و ميكشاند
دل ته از را آثارش دوستداران و ميدهد سوق نكردني
.ميخنداند
اغلب و وسفيد سياه كاريكاتورهاي شامل بيشتر كينو آثار
كاريكاتور در رنگ كاربرد مورد در او.است صحنهاي چند
سفيد و سياه استريپهاي كميك هم معمول طور به":ميگويد
.بيفزايد كار بر چيزي رنگ اينكه مگر ميدهم ، ترجيح را
نگاه "كورساوا آكيرا" سفيد و سياه فيلمهاي به است كافي
مفاهيم تمام ميتوانست رنگ كه ميشويم متوجه قطعا كنيم ،
".ببرد متن از را فيلمها آن
:ميگويد شرح بدون و شرح با كاريكاتورهاي مورد در او
قابل آنها به متن افزودن بدون كه دارند وجود ايدههايي"
چارلي".سينماست مثل عينا كميك نقاشي قواعد.دركاند
ژاك".نداشت كلام به نيازي مردم خنداندن براي "چاپلين
شيرينكاريهاي از "آلن وودي" اما همينطور ، هم "تاتي
به باشد بامزه اينكه براي او.نميكند استفاده ديداري
،"كينو" آثار مهم ويژگيهاي از يكي ".دارد نياز كلمات
منتقل مخاطب به را خود حس راحتي به كه است شخصيتهايي
تمام:ميگويد آثارش شخصيتهاي درباره كينو.ميكنند
.دارند را خودشان اهميت ميشوند ، ظاهر آثارم در كه اشخاصي
كارگردان "كاپرا فرانك" از مصاحبه يك خواندن با را اين
سياهي بازيگران اهميت از آن در كه گرفتم ياد سينما معروف
از فيلمبرداري هنگام كارگردان اين.بود شده صحبت لشكر
و لشكرها سياهي از يك هر به ميكرد رو خياباني صحنههاي
شوهرتان كه كنيد خيال خانم شما:مثلا ميداد ، توضيح
.بخريد دارو او براي تا ميرويد نگراني با شما و است مريض
را آن سختي با كه كاري روز نخستين به رسيدن براي شما يا
تند دلواپسي ، با حالا و ماندهايد خواب بوديد ، كرده پيدا
...ميرويد راه تند و
سرطان مثل انسان:است گفته جايي در "كينو" كه است معروف
چنين علت درباره او از وقتي.ميكند نابود را زمين دارد
رودي با آمازون ، منطقه:ميگويد ميكنند سوال اظهارنظري
واقع در انبوه ، جنگلهاي و افسانهاي و طولاني و آب پر
نابود را زمين ريه دارند چگونه ببينيد اما است ، زمين ريه
ذخاير كمنظيرترين از يكي به تجاوز اين.ميكنند
را زمين كه است اين مثل من نظر به جهان زيستمحيطي
.كنند سرطان به مبتلا
عاشق آن مردم كه است سرزميني به متعلق اكنون "كينو"
نفوذ خانهها اعماق تا گرد توپ جادوي و هستند فوتبال
از فوتبال بازي به برجسته ، هنرمند اين اما.است كرده
نقطهنظر از فوتبال":ميدهد نشان توجه خاصي زاويه
براي دقيقه تماشاگران 90 گاهي است ، جالب برايم اجتماعي
انباشته او در محروميت نوعي و بكشند انتظار بايد گل يك
".ميشود تخليه نوعي به بازي پايان از پس كه ميشود
:منابع
كاريكاتور خانه انتشارات از كينو ، كاريكاتورهاي مجموعه *
.تير 1380 و خرداد شماره كاريكاتور ، كيهان *
.اينترنت *
دهيم صميمانه گفتگوهاي به تن
خوشنويسان انجمن عمومي مجمع جلسات برگزاري حاشيه در
منظور به كه تهران خوشنويسان انجمن عمومي مجمع در:اشاره
دليل به شد ، تشكيل پيش چندي بازرسان و شورا اعضاي تعيين
نتيجهاي انتخابات اين اعضا ، ميان اختلافات پارهاي بروز
در خوشنويسي هنر پژوهشگر و مدرس صديق عباس.نداشت بر در
عنوان با آن در كه كرده ارسال ما براي را متني خصوص اين
و مسايل ريشههاي درباره تفكر و مداقه چند ، نكاتي كردن
داده قرار مدنظر را جلسات گونه اين در اختلاف مورد موارد
: خوانيم مي هم با را مطلب اين از بخشهايي.است
معني خويش براي هستيم چنانكه را خود تاكنون آيا
بالاخره كه نميرسد فرا روزي ما زندگي در چرا كردهايم؟
مورد را خود چرا كنيم؟ روشن خودمان با را تكليفمان
چرا نميدهيم؟ قرار فرهنگي و انساني ارزشيابي و شناسايي
در كه را سفيدي چك اين نميكنيم؟ حساب تسويه خودمان با
صادر آن و اين و خود بينظير و بيبديل !!استادي مورد
چنانكه نوشتم ، حروف اين من":نوشتهايم آن در و كردهايم
و دارد اعتبار اندازه چه تا ميدانيم هيچ "ندانست غير
ماليخوليايي افكار دست از چگونه واقعا نميخورد؟ برگشت
پيدا نجات بايد مذبوحانه توهمات اينگونه و جاهطلبانه و
به و كرده رها را بيخبري درارتفاع پرواز چگونه كنيم؟
ميرسيم؟ قرارداريم آن در كه خود واقعي جايگاه و زمين روي
ميناميم؟ اصيل آواز را آن و ميخوانيم روحوضي آواز چرا
ديگران از بهتر كه ما كجاست؟ از ما گرفتاري راستي به
زندگيمان و ميكشيم را بيدانشي بار اندازه چه ميدانيم
كه است دراين ما نفع پساست نبوده حكمت و رنج با توام
.برسيم خود از بينانهاي واقع و درست تحليل به
كردن مشخص به علاقهاي انسانها از بخشي كه ميرسد بنظر
مطرح و بيان حال در دائما آنها ندارند ، خود براي تعريفي
انسانها از دسته اين.ميبرند سر به خويش كردن
.آن ريختني دور نوع از و است شده باستاني گذشتههاشان
او ، من از است هنرمند عمومي احوال ظهور و تجلي هنر اگر
است كار اساس حقيرشان من از فرمانبرداري شده ذكر دسته در
اطاعت آن از و گرفته فاصله خود متعالي من از آنها و
و استاد همچون پوشالي عناويني بار درزير.نميكنند
.است شده خم كمرشان...و جانشين خليفه ، استادالاساتيد ،
فضلفروشانه جنبههاي ميكنم توصيه آنها به مشفقانه
دروغين آقايي اين و ببرند ياد از را خود ناپايدار موقعيت
به آنقدر و كنند فراموش برنميدارد ، سرشان از دست كه را
جمعي خرد به بلكه نكنند ، اعتماد خود راي و خود فكر
:برسند انسانيت و آرامش به خود زندگي در تا باشند پايبند
:بزرگ حافظ بهقول
نيست رندي عالم در خود راي و خود فكر
خودرايي و خودبيني مذهب اين در است كفر
تحليل به تا ميكنند تلاش انسانها از ديگر گروهي
اين به سرانجام آنها.برسند خود از درستي و واقعبينانه
طول سالها.كنند تغيير ميبايستي:كه ميرسند نتيجه
تغيير به احتياج كه كند قانع را ، خود فردي تا ميكشد
و قرص با و توهمزا گياهان مصرف با نميتوان دارد ، كردن
هنر استادان اغلب.كرد بنيادين تغيير ويتامين آمپول
خليق ، سليمالطبع ، پرهيزگار ، متواضع ، :گذشته در خوشنويسي
و تقرير حسن جامع خصال ، ستوده محاوره ، خوش غنيالطبع ،
حسادت ، و بخل و جاهطلبي و تكبر از خالي بخصوص و تحرير
و اتكا با.بودهاند هنري و فرهنگي تقواي داراي يعني
امضاهايشان در آنها كه است تفكر و روحيه همين به اعتقاد
بنده الحقير ، العبد المذنب ، العبد ناقابل ، را خود
اين نظير و الخدام اقدام تراب العباد ، اقل بيمقدار ،
است باور همين با.ميكنند معرفي بسيارند ، كه نوشتهها
آثارش پاي در ميرزا ، ابراهيم سلطان بهنام شاهزادهاي كه
مادي فقر فقر ، اين ميدهد ، قرار را ابراهيم فقير امضاي
و رهايي يعني است ، مادي تعلقات از فقر بلكه نيست ،
فقري همان اين.حق حضرت عشق به اتصال بركت به رستگاري
:است فرموده آن درباره اسلام بزرگوار پيامبر كه است
.است من فخر من فقر "فخري الفقر"
صراطالسطور رساله در نهم قرن خوشنويس مشهدي سلطانعلي
:ميگويد چنين
خط از علي مرتضي غرض
نقط و حرف و بود لفظ همين نه
بود خوبي و صفا و اصول بل
فرمود خط حسن به اشارت زان
استاد ، حتي و خوشنويس يك با اجتماعي روابط در برخورد اساس
نوشتار بر او تسلط اصطلاح به ميزان مبناي بر
.ندارد غيرقرار و مشقي و خفي و جلي اقلام با استادانهاش
و سازماني كار براي بخصوص رايدهي و گزينشها در
و اخلاقي و انساني اصول به فرد آن پايبندي تشكيلاتي ،
قرار موردنظر بايد وي تشكيلاتي و سازماني توانمنديهاي
از دسته اين تكنيكي تواناييهاي از وجه اين.بگيرد
.ميخورد تعليم و آموزش درد به نهايت در خوشنويس هنرمندان
مقابل در خودمان فردي اعمال بزرگنمايي و فردگرايي
و شيفتگي خود با آنها بيان و سازماني و گروهي حركتهاي
ما از را حقيقي كانديداي يك خصوصيات رياكارانه ، بصورت
دارد ، خط حسن به اشاره ،(ع)علي حضرت اگر پس.ميكند سلب
بزرگوار ، آن طرف از خط حسن به اشاره فقط بفرمائيد ، توجه
تقواي داشتن يعني خوبي ، و صفا و اصول به پايبندي درگرو
مهم مقوله اين از ما اغلب متاسفانه كه است هنري و فرهنگي
.گرفتهايم فاصله
از برخي و قدما آثار از نمايشگاهي مناسبتي به اگر
مطلع و منصف بهعنوان اگر ميكنيم ، برپا معاصر خوشنويسان
سن و كسوت احترام به اگر ميكنيم ، نظر اظهار حقوقي
ما بهنام جلسهاي موقت اداره اقبال قرعه هنريمان ،
نوع هر و كنگرهها و فرهنگسراها در اگر ميافتد ،
عنوان به اگر ميزنيم ، را حرفهايي ديگر هنري گردهمايي
را اگرمطلبي ميكنيم ، سخنراني مطلع ، فردي و كارشناس
سايرين آثار اگر ميدهيم ، انجام را پژوهشي و مينويسيم
با نميتوانيم ميگيرند ، قرار ما بررسي و نقد مورد
پاياني از جاهطلبانه ، گروهي هاي نيرنگ به آغشتگي
در بيترديد صورت آن در كه هولانگيز و عقوبتوار
پژوهش ، سخنراني ، .نباشيم هراسناك بود ، خواهد انتظارمان
حقيقتجويي قصد به بايد سايرين ، آثار نقد و بررسي نوشته ،
.گيرد صورت ستيز و مجادله نيت با نه و خالصانه
و باشد همراه صفا و صميميت با بايد حتما صحبتهايمان
افرادي آراي آوردن دست به نه و حقيقت بخاطر تنها و تنها
انحاي به را آنها كه بيخبر و سادهدل و كمتجربه و جوان
.كردهايم تطميع مختلف
وسيله به م-ق سال 500 از ديالوگ يا گفتوگو تاريخي بناي"
اين در كه داشتند اعتقاد يونانيان "شد نهاده يونانيان
.ميكند ياري را آنها چند خداياني و اساطير گفتوگوها
به مسايل ، برسر گاه متقابل گفتوگوي در ما بههرصورت
نيز و برميخيزيم مخالفت به هم با زماني و رسيده ترديد
تن را اصلي راه من.شود برقرار تفاهمي بينمان است ممكن
.ميدانم صميمانه گفتگوهاي به دادن
از فجر تئاتر جشنواره نمايشهاي بازبيني
آغازميشود آذرماه 15
در تهران از شده پذيرفته نمايش بازبيني 121:هنري گروه
پانزدهم از فجر تئاتر جشنواره بيستمين بازخواني مرحله
.ميشود آغاز آذرماه
اين ميان از نمايشي هنرهاي مركز از ما خبرنگار گزارش به
بخشهاي به راهيابي براي تهران از نمايشي اثر چهل تعداد
اين شد ، خواهند انتخاب جشنواره مسابقه از خارج و مسابقه
تعداد 18 شهرستاني ، نمايشهاي بين در كه است حالي در
بخش در شده پذيرفته نمايشهاي با رقابت و شركت جهت نمايش
شهرستانها آثار انتخاب.ميگردند پذيرفته جشنواره مسابقه
.مييابد پايان ديماه دهم تا
كشور منطقهاي جشنوارههاي برگزيده نمايش تعداد 8 تاكنون
كسب را فجر تئاتر جشنواره مسابقه بخش به ورود جواز
.كردهاند
دوازدهم تا دوم از فجر تئاتر بينالمللي جشنواره بيستمين
.شد خواهد برگزار تهران در جاري سال ماه بهمن
محرومند سينما از نوشهر مردم
گذشت با:ميگويند نوشهري ازشهروندان جمعي:هنري گروه
مسوولين نوشهر ، سينماي تنها ازتخريب دهه ازدو بيش
سينماي احداث براي خصوصي بخش جذب به موفق هنوز
.نشدهاند جايگزين
سينما كنوني درشرايط كه وجودي با ايرنا گزارش به
مردم براي سرگرمكننده و سالم فرهنگي وسيله بهترين
دراين سينما وجود مسوولين ميباشد ، جوانان ويژه وبه
.نميگيرند جدي زياد را شهرستان
تقريبا:ميگويد نوشهري ازشهروندان يكي اكبرمحمدي
مجتمع يك هزينه كه هستند مطلع منطقه مردم همه
درسال رهبري معظم مقام درنوشهرازسوي سينمايي فرهنگي
احداث تاكنون چرا نيست معلوم ولي شده ، تقبل 74
.است نشده
سينما ، به خانوادهها علاقه نظراز صرف:گفت وي
روي درنوشهر سينما دليلنبود به گردشگران بيشتر
ماندن به را مازندران غربي مناطق ساير به آوردن
.ميدهند ترجيح شهر دراين
نوشهر ، فرماندارشهرستان زادگان حسين احمد گفته به
شود ، نگاه زا درآمد وسيلهاي ازمنظر سينما به اگر
،"ويدئويي" و "دي.سي" سينمايي فيلمهاي ازدياد باوجود
.ندارد اقتصادي توجيه منطقه دراين سينما احداث
مجتمععلمي ، فرهنگي يك ساخت براي ازسال 74:گفت وي
ميليارد باشد ، 2 داشته نيز سينمايي قراربود كه هنري و
درآن سينما ايجاد بعد اما شد ، درنظرگرفته اعتبار ريال
.شد منتفي
براي هزارمترمربعزمين نيز2 درسال 78:افزود وي
خصوصي بخش توسط درنوشهر مجتمعسينمايي يك ساخت
براي ازتبصره 29 وام دريافت گويا اما شد خريداري
شده مواجه تراشي بامشكل آن ساخت
.است
فوق طرح:گفت زمينه دراين شهرنوشهر شوراي رئيس
اسلامي ارشاد و فرهنگ كل اداره باپيگيري قبلا
و مديريت سازمان دركميته مازندران واستانداري
.است رسيده تصويب به استان برنامهريزي
درپي پي مكاتبات رغم به:افزود نژاد اكبراسماعيل علي
گام هيچ سازمان ، تاكنون بااين شورا اين ازسوي
جمله اين به درپاسخ تنها و نشده برداشته مثبتي
ساخت براي لازم بودجه درتبصره 29" كه شود اكتفامي
".است نشده سينمامنظور
نيز نوشهر شهرستان اسلامي ارشاد و فرهنگ اداره رئيس
كيفيت فاقد سينمايي فيلمهاي كه شرايطي در:ميگويد
سينما ساخت نميشود ، استقبالي ازسينما و هستند لازم
.باشد صرفه به مقرون درنوشهر نميتواند نيز
از دولت:گفت وام پرداخت در نابساماني به اشاره با وي
احداث براي ازسرمايهگذاران كه كرده اعلام گذشته
وام آنان وبه كند مي حمايت فرهنگي مراكز ويا سينما
خلاصه درحرف فقط وعده اين اما ميكند ، پرداخت
.شدهاست
|