دادگاه در بايد توقيف از قبل مطبوعات
شوند محاكمه
شد منتشر مقام
بازتاب
شد اعلام جديد شغل مقطوع 3 بيمه حق
معلولين تردد براي شهري بافت ساماندهي
است ضروري
پايان آغاز
دادگاه در بايد توقيف از قبل مطبوعات
شوند محاكمه
معاون شهيدي ، شبان:اسلامي جمهوري خبرگزاري-تهران
صدور شدن منتفي اسلامي ، ارشاد و فرهنگ وزير مطبوعاتي
و كرد رد را مطبوعات بر نظارت هيات در روزنامه مجوز
در هيات اين بيشتر دقت و وسواس هست ، هرچه:گفت
.است روزنامه مجوز صدور
بود ، آمده اسلامي شوراي مجلس به روزيكشنبه كه وي
يك مجوز قبل ، هفته:گفت پارلماني خبرنگاران به
نيز هفته اين جلسه براي و شد صادر روزنامه
.داريم كار دستور در را روزنامه چندمجوز درخواستصدور
سئوالي به پاسخ در اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير معاون
مطبوعات بر نظارت هيات جلسات تشكيل عدم خصوص در
هر هيات ، جلسات:گفت آن اعضاي برخي غيبت دليل به
البته.ميشود تشكيل طورمنظم به بار يك دوشنبه
ضروري كارهاي آن ، اعضاي براي مواقع برخي كه است طبيعي
.كنند شركت جلسات در نتوانند اعضا و آيد پيش
خيل به مطبوعات بر نظارت هيات پاسخ" خصوص در شهيدي
اكنون 1500 هم:گفت "نشريه مجوز دريافت متقاضيان
دريافت آماده كه است شده تكميل كاملا پرونده
در فرض بر اگر كه داريم جلسه بار يك هفتهاي.هستند مجوز
وقت هفته حداقل 50 بدهيم ، مجوز نفر به 30 جلسه هر
هيات ، اين نظر از كه كرد خاطرنشان ويدارد لازم
در قانوني ضوابط همه كه است طرح قابل پروندههايي
.باشد شده انجام آنها مورد
:اظهارداشت اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير مطبوعاتي معاون
توجه با هم ، آن.است زياد خيلي متقاضيان تعداد الان
روبرو آنها با مطبوعات حاضر حال در كه مشكلاتي تمامي به
.هستند
نميتوانيم جلسات ، محدود تعداد با:كرد اضافه شهيدي
نيز قانون طبق ديگر ، طرف از.باشيم متقاضيان پاسخگوي
مجوز آنها به كه بگوييم متقاضيان به ماه سه ظرف بايد
.نه يا ميدهيم
گفت و كرد توصيف "مشكل" را كنوني وضعيت ادامه وي
.شود پيدا آن براي منطقي راهي بايد كه
توقيف درباره اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير معاون
مخالفتي ارشاد وزارت:گفت ملت و اخبار روزنامههاي
خواهان ولي ندارد ، شود ، برخورد متخلف با اينكه با
.است متخلف با قانوني برخورد
بيش مطبوعات ، بر نظارت هيات در:داشت اظهار شهيدي
عمل به وسواس روزنامه مجوز صدور براي گذشته از
جلسات در مرتب طور به نيز قضائيه قوه نماينده.ميآيد
.دارد حضور آن
كه است اين بحث:گفت مطبوعات بر نظارت هيات عضو
انتظار ميدهد ، بخرج وسواس قدر اين نظارت هيات وقتي
موقت توقيف قصد اگر نيز قضائيه قوه كه ميرود
خود نماينده طريق از را آن ابتدا دارد ، را نشريهاي
هم ما:كرد خاطرنشان وي.كند مطرح نظارت هيات در
.گرفتهايم قرار منطقه در حساسي دروضعيت اكنون
به را ايران بيشتري آراي تعداد با بار اين ملل ، سازمان
و مطبوعات توقيف آن موارد از يكي كه بشر حقوق نقض
.است كرده محكوم است ، خبرنگاران با برخورد
تخلفات اگر:افزود اسلامي وارشاد فرهنگ وزير معاون
نماينده شود ، برخورد آن با بايد كه است شديد قدر آن
توضيح مطبوعات بر نظارت هيات در را آن قضائيه قوه
مطبوعات ، بر نظارت هيات و مطبوعاتي معاونت در ما.دهد
قوه داريم انتظارميكنيم رصد را نشريات تخلفات
را نكات اين مطبوعات ، تخلفات با برخورد در قضائيه
بر نظارت هيات در بار يك كه گفت ويكند لحاظ
مديرمسئول به تصوير يك چاپ خاطر به مطبوعات
درباره شهيدي.است شده تذكرداده ملت روزنامه
خوبي كار:گفت آن توقيف احتمال و نوروز روزنامه
آن مديرمسئول از نشريه ، يك توقيف از قبل كه است
خود از كه دهيم اجازه و بخواهيم توضيح دادگاه در
.كند دفاع
ما:كرد اضافه اسلامي وارشاد فرهنگ وزير معاون
شدن بسته از قبل مسئول ، مدير اينكه معتقديم
است اين از بهتر مراتب به شود ، محاكمه روزنامهاش
را آن مديرمسئول بعد و ببنديم را روزنامه اول كه
.كنيم محاكمه
شد منتشر مقام
.شد منتشر مقام موسيقي ماهنامه جديد دور از شماره چهارمين
مسئول مدير و هنري حوزه آن امتياز صاحب كه نشريه اين در
انتشار از گزارشي چون مطالبي است ، زم محمدعلي آن
گزارشي تلخ ، حقيقت و افترا تهمت ، و آقاحسينقلي رديفسازي
دوساله فعاليت بر كوتاه تاملي آئيني ، موسيقي جشنواره از
نكته ، چند كنسرت خرم ، چند همايون با گفتگو موسيقي ، خانه
رسيده چاپ به... و عصار حيدرزاده ، عليرضا مريم با گفتگو
از خبرهايي نيز نشريه اين خارجي موسيقي بخش در.است
ميزند ، گفتگو جوانه پژواك با فلويد پينگ جهان ، موسيقي
اريك آندرسن ، توماس جونز ، كوينسي گابريل ، پيتر با
.است شده منتشر.. و برگ دي كريس كليپتون ،
بازتاب
ملي رسانه بر كارشناسي نگاه
تفحص و تحقيق زمينه در گفتگو و بحث مدتها از پس بالاخره
صادر تحقيق هيات اعضاي سيما ، احكام و صدا حوزه در مجلس
سوي از مباحثي چنين طرح كه نميكردند تصور مردم اغلب.شد
پرهزينه و دشوار چنين اين اسلامي ، شوراي مجلس نمايندگان
نمايندگان اسلامي شوراي مجلس چهارم دوره در كه چرا باشد ،
تحقيق به دست خود قانوني ابزارهاي با بودند توانسته مجلس
.بزنند سيما و صدا عرصه در تفحص و
پس آشكار ، و پنهان مخالفتهاي برخي وجود با اينحال با
معظم مقام اذن و مصلحت تشخيص مجمع در آن مصوبه تصويب از
عهده به ملي رسانه بزرگترين در تحقيق وظيفه رهبري ،
لازم بنابراين شد ، گذاشته اسلامي شوراي مجلس نمايندگان
نگاههاي چارچوب در را فرهنگي حركت اين نمايندگان كه است
نظارتي نگاههاي چنين طرح بيگمان ببرند ، پيش كارشناسي
و يكسويه مديريتهاي آفتهاي از را ملي رسانه ميتواند
ميرود اميد لذا دارد ، نگه مصون انحصارطلبانه نگرههاي
آگهيهاي مسئله به تنها اسلامي شوراي مجلس نمايندگان
سيما و صدا هداياي توزيع نحوه و خارجي خريدهاي تجاري ،
گسترش نحوه بررسي.نكنند بسنده
به ميتواند آن مسائل تمامي با خارجي و داخلي شبكه 8
شهروندان براي امور شفافسازي براي مناسب بستر يك عنوان
.شود قلمداد ملي رسانه اين فعاليتهاي به كنجكاو
جذب نحوه تلويزيوني ، برنامههاي وتوليد تهيه در كندوكاو
و گروهها مديريت قراردادي ، معيارهاي و توليدي نيروهاي
سروش ، شركتهاي توان تلويزيوني ، ارزيابي شبكههاي
شبكههاي موفقيت عدم يا صبافيلم ، موفقيت سيمافيلم ،
نحوه و مشاركتي مخاطب ، برنامههاي جذب در تلويزيوني
عموم براي را شفافي نكات ميتواند...و آن درآمدزايي
.نمايد مطرح شهروندان
با اسلامي شوراي مجلس نمايندگان كه داريم اميد خاتمه در
فرهنگي حوزه در كارآمد طرح اولين كارشناسي نگاه و حوصله
مقننه قوه قدرت براي خارجي و داخلي منظر از كه را
.برسانند مقصود منزل سر به را است تحسينبرانگيز
اميري محمد
شد اعلام جديد شغل مقطوع 3 بيمه حق
هيات جلسه هفتمين هشتادو هفتصدو در:اجتماعي گروه
مبناء روزانه مقطوع دستمزد اجتماعي تامين سازمان مديره
و سوختني مواد حملكنندگان مشاغل فعاليتهاي بيمه حق كسر
اثاثيه بستهبندي موسسات و شهري باركشي موسسات آب ، تانكر
.شد تعيين منزل لوازم و
بيمه حق كسر مبناء روزانه مقطوع دستمزد اساس اين بر
و آب وتانكر سوختني مواد حملكنندگان فروشندگي فعاليت
مشاغل دستمزد:است شرح اين به شهري باركشي موسسات همچنين
به روزانه جمعيت ، نفر هزار از 500 بيش شهرهاي در راننده
شهرهاي براي و ريال معادل 610/24 دستمزد 3/1 حداقل نسبت
حداقل نسبت به روزانه جمعيت ، نفر هزار از 500 كمتر
.ميگردد محاسبه معادل 716/22ريال دستمزد 2/1
و سوختني مواد حملكنندگان متصدي مشاغل روزانه دستمزد
شهرهاي براي شهري باركشي موسسات تلفنچي مشاغل و آب تانكر
دستمزد حداقل نسبت به روزانه جمعيت نفر هزار از 500 بيش
نفر از 500 كمتر شهرهاي براي و معادل 716/22ريال 2/1
معادل 823/20 دستمزد 1/1 حداقل نسبت به روزانه جمعيت
.است شده تعيين ريال
كمكراننده مشاغل براي روزانه دستمزد مصوبه اين براساس
ساده كارگر و آب تانكر و سوختني مواد حملكنندگان
جمعيت نفر هزار از 500 بيش شهرها در شهري باركشي موسسات
معادل /1 دستمزد حداقل نسبت به روزانه نيز آن از كمتر و
دستمزد اساس براين همچنين.است گرديده تعيين ريال 930/18
بستهبندي موسسات فعاليت بيمه حق كسر مبناء روزانه مقطوع
از بيش شهرهاي در متصدي مشاغل براي منزل لوازم و اثاثيه
دستمزد 2/1 حداقل نسبت به روزانه جمعيت نفر هزار 500
نفر هزار از 500 كمتر شهرهاي براي و ريال معادل 716/22
ريال ، معادل 823/20 دستمزد1/1 حداقل نسبت به جمعيت
.است شده تعيين
معلولين تردد براي شهري بافت ساماندهي
است ضروري
باانتقاد بهزيستي سازمان توانبخشي معاون:اجتماعي گروه
ساماندهي خواستار مسئول دستگاههاي برخي كوتاهي از
.شد معلولان تردد براي شهري بافت
همان معلول فرد يك نيازهاي:افزود كمالي محمد
نبايد چرا دارد حيات حق او است ، انساني نيازهاي
عمل خود وظايف به حق اين اداي در مسئول ارگانهاي
آذر 12) معلولين روزجهاني مناسبت به كه وي.كنند
همه:كرد تاكيد ميگفت ، سخن سالمند فرهنگسراي در (ماه
مورد همواره را معلولين مشكلات بايد دستاندركاران
.دهند قرار توجه
بستري ايجاد و مسئول نهادهاي تعامل خواستار وي ،
.شد نابينايان و معلولان در بالندگي و رشد براي
شهرها ، در نابينايان ويژه مسير ايجاد:افزود كمالي
.ميكند مطمئن و امن آنان تردد براي را شهري محيط
به تهران منطقه 8 در امروز نابينايان ويژه مسير
.رسد بهرهبرداريمي
پايان آغاز
معلولين جهاني روز بهمناسبت
صف ، در بايد هم هنوز برابر فرصتهاي به رسيدن براي آيا
بدون را جهان كه آنان -نابينايان آيا كشيد؟ انتظار
خيابان يك عرض از گذشتن براي -تجربهميكنند بينايي
ويلچر يك چرخهاي آيا ببرند؟ بسر استيصال در بايد همچنان
حساب به جابهجاييها و حركت در اساسي مانعي ميتواند
آيد؟
چيست؟ معلولين بينالمللي سال مفهوم
دهه80 در كه بود جهاني جامعه پيام روشنترين اين شايد
جهاني سالاست مانده باقي ما درخاطره همچنان ميلادي
خاكي كره جمعيت از "ويژه اقليت" حضور به دعوت معلولين
ميكنيم؟ استفاده "اقليت" واژه از چرا.ماست
بهآساني را حقيقت اين ذهن سرانگشتي ، ساده محاسبه يك در
.نگذارد "اقليت" جز نامي صد ، به شش نسبت به كه ، ميپذيرد
محروميتها ، تاريخ معلولين ، تاريخ ديگر سوي از زيرا
.است بوده تعدي و ظلم و بدفهميها نافهميها ، سركوبها ،
و جا" اجتماعي تاريخي ، تحولات گوناگون دوران در زيرا
آنان براي را زندگي نوعي سرنوشت ، نوعي است توانسته "بيجا
با همراه كه است بوده آن گواه معلولين تاريخ.زند رقم
جهان از هرگوشهاي در كه فرهنگي ، و اجتماعي تغييرات
آمده وارد او بهوجود تلنگري افتاده ، اتفاق ما پهناور
فرهنگي و سياسي اجتماعي ، تلنگرهاي اين كه است آشكاراست
.است نبوده برخوردار برابر و يگانه تواني از همهجا در
انقلابهاي پيروزي از پس تلنگرها اين آسيا در مثال براي
بخشيده معلولين زندگي به تازهاي رنگ فرهنگي و اجتماعي
سوي به تازهاي دريچههاي خاورزمين ، مردم بيداري.است
از بخصوص.ميگشايد مردم اجتماعي عدالت و آزادي برابري ،
بشريت تا آمد بهدست يگانه فرصتي سو ، اين به سال1920
عرصه در و زمين برروي انساني آرمانهاي كه دريابد
-اجتماعي تضادهاي كه آنجا.است تحققپذير واقعيتها
تمامي زندگاني ميتواند نو طرحي يافتهاند ، ژرفش اقتصادي
همين پرتوي در درست.سازد دگرگون را جامعه اقشار
به توانستند جوامع آن معلولين جابجاييها ، و دگرگونيها
بيداري راستا همين در.آيند نايل خويش رفته ازدست حقوق
يخ گشود ، جهان خلقهاي تمامي روي پيش روشني افق آسيا
آميخت درهم او اراده با انساني آگاهي و شد شكسته بيعملي
.بخشيد تازهاي رنگ را معلولين زندگي واقعي سيماي و
انساني جوامع ساير بيخبري و سكوت در موضوع اين البته
افكار دوران ، آن درجهان كه بود آن علتميگرفت شكل
شكوه و اهميت با غيردولتي ، سازمانهاي تبليغات و عمومي
اين به چندان گروهي رسانههاي.نبودند مطرح امروزين
سوي به بشريت زمان گذشت با اما.نميپرداختند پديده
در سرانجام.رفت پيش مشترك جهاني ساختن و بيشتر يگانگي
انساني نامفهوم و ناهمگون نواهاي انبوه ميلادي دهه80
آواي شده طنينانداز جهان بام بر مشترك آهنگ يك قالب در
و نابرابري از رهايي همانا كه را مشتركي پيام مشترك ،
از.رسانيد ما گوش به بود برابر فرصتهاي از بهرهمندي
.ميشود گرفته جدي گيتي عرصه در معلولين وجود پس اين
به نشده پيشبيني و نامتعارف شكننده ، آسيبپذير ، اقليت
از جهان در خود حضور با معلولين.ميشود آورده حساب
آنان بيحضور دنيا گويا.برميدارند پرده چند حقايقي
را آنان عامدا عالما و ميگذشت قرنها داشت ، كم چيزي
كه ميشود دانسته بهزودي.نميدادند دخالت جهان كار در
در او حضور براي مسلم ، اصلي معلول يك وجود پذيرش
روانشناسان ، تعاليم.ميشود محسوب زندگي مختلف عرصههاي
حتي و جامعهشناسان فيزيولوژيستها ، انسانشناسان ،
و مهر بيشتري لجاجت با تا كرد كمك ما به قرن ، فلاسفه
به ديروز تا آنچه.بزنيم هستي پيشاني بر را خود نشان
نابينايان ، ميليوني جمعيت از خبر بود آمده شماره
ديروز تا آنچهميداد حركتي -جسمي معلولين و ناشنوايان
از خبر بود ، هويدا گروهي رسانههاي اخبار در (سال 1983)
كارخانهها ، جادهها ، در معلوليت بودن پيشبيني غيرقابل
.ميداد...و اتومبيلها فرمان پشت بازي ، زمينهاي مدارس ،
.نيامد حساب به دفاعي قابل توجيه سكوت منظور همين به
قرار جهاني سازمانهاي بزرگترين روز دستور در "فرياد"
!باشند شده دوبرابر آمريكا سياهان اينكه مثل.ميگيرد
مثل !باشند شده دوبرابر آمريكا سرخپوستان اينكه مثل
!باشند شده برابر چند شبه يك نژادي و قومي اقليتهاي اينكه
.فروبندد افزايش اين بر را خود چشم نميتوانست ديگر كسي
كه بود مربوط معلولين از تعداد آن به بجز حقايق اين همه
زمان آن تا.ميشدند متولد زايشگاهها و بيمارستانها در
در معلول يك تولد مردم ، ميان مسلط و آشكار نگراني تنها
در عضوها نقص فراواني و تراكم ليكن.بود زايمان اتاق
داشت برآن را جهان سياسي و اجتماعي محافل ديگر ، مكانهاي
.كنند نگاه (معلوليت) پديده اين به بيشتري دقت با كه
وجود و نميشد تلقي مادر پنهان صنعت زاده ، معلول ديگر
همين از.نميدادند نسبت مادر به تنها را او آفرين آشوب
اين به دودستي پارهاي گشت ، آغاز بزرگ چالش كه بود جا
"است انساني سرنوشت همانا آناتومي" كه بودند چسبيده باور
فرد وجود زيرابود بيرحمانه كاملا نگرش اين اما
فوق ايده براي خوبي توجيه خود مجرد هيئت در آسيبديده
نزديك بيشتر اجتماعي توحيد به روزبهروز بشريت ليكن بود ،
دندانهاي با اقيانوسها سوي آن كور گرههاي كه چرا.ميشد
گرههاي كه همانگونه.ميشد گشوده زمين سوي اين اهالي
سوي آن اهالي توسط ميتوانست من سرزمين ناگشوده
اجتماعي همبستگي كه بود پس آن از.شود زده اقيانوسها
به تدريج به معلولين مشكلات نمودن برطرف در حياتي عنصري
سال از پس.ميگردد وارد امروز انسان اجتماعي اعتقاد
خاستگاه نامتعادل ، و كوچك شده ، فشرده پيكرهاي بينالمللي
طلسم همبستگي ، جادوي و ميگردد جنبشها بزرگترين
.ميبخشد بدان دوبارهاي توان و ميشكند را ميرا اندامهاي
معلوليت كه است آن ميكند جلوه برجسته زمان اين در آنچه
آن براي جهاني راهحلي و ميشود شناخته پديدهايجهاني
ها NGOغيردولتي سازمانهاي تولد.ميگردد پيشنهاد
-فعاليت دامنه -Non Goverment Organization-
جنبش و ميدهد افزايش را -معلولين براي معلولين ، بهدست
سازمانهاي.ميبخشد ژرفش را معلولين حقوق برابري
سياسي توانبخشي نوعي به تا ميكنند كمك معلولين غيردولتي
جزايري هيئت از معلولين تا شود ، پوشانيده عمل جامه
.فرابالند هدفمند و متشكل يگانه ، مجموعهاي به پراكنده
اجتماعي موقعيتهاي در است توانسته سياسي توانبخشي
جايي و دولتها با همسو جايي و كند ايجاد تغيير معلولين
آنچه.كشد ميان به را تازهاي حرفهاي آن ، مقابل در ديگر
شايد گرديده زمينه اين در ما بيشتر افتخار و شادي مايه
كه است خود به قائم عمل ابتكار و استقلال نوعي به وابسته
اين وجود كه چرا.ميشوند برخوردار آن از معلولين
ميكنند ، ترسيم خوبي به مرا واقعي سيماي سازمانها ،
حداكثر برنامه ميكنند ، پيشنهاد دولتها به حداقل برنامه
(برايديگران) ما وجود ابهام ميكشند ، از ميان به را
راه به اجتماعي تحولات از بعضي پيشاپيش حتي ميكاهندو
.ميكنند جلوگيري "برهوار" دنبالهروي از و ميافتند
وجود كه است كرده روشن ما براي را نكته اين زندگي تجربه
ما مشكلات و نيازها به پاسخگويي براي تشكلها چنين اين
و مصوباتسي ضمن دراست حياتيبوده و ضروري امري
نشان ما به متحد ملل سازمان عمومي مجمع هفتميناجلاس
را خود كار بزنيم ، را خود حرف خود نوبه به نيز ما تا داد
برنامهريزي در حتي و باشيم داشته را خود برنامه بكنيم ،
اصول از برخي پذيرش به را آنان و كرده دخالت دولتها كلان
.نماييم وادار ويژه و معين
كالبد) آناتومي به اتكاء كه است آن بر دال اينها همه
چشمبندي نوعي به امروز جهان در (معلول يك ديده آسيب
امكاناتي چنان از جهان و جامعه زيرا است ، مانند كودكانه
سينه به رد دست ميتواند لزوم صورت در استكه برخوردار
قرار ما توجه دركانون آنچه پس.بزند تئوريهايي اينچنين
تشكلهاي كنار در غيردولتي سازمانهاي برخي وجود ميگيرد ،
با را جهان توانستهاند تشكلها اين گويا.دولتهاست رسمي
به حضورمعلولين با را دنيا كنند ، معنا معلولين ، وجود
شدنديگران مرزقانع تا را مهم اين و بشناسند رسميت
اين دوش سنگينبر چنين وظيفهاي كه حالا.ببرند پيش
هستيم ناگزير ميشود ، گذاشته ( ها NGO)خودجوش نهادهاي
سازمانها اين توسط معلولين شناسايي در كه عمدهاي سهم به
ابتدايي شكلگيري خود راستش.كنيم اشاره ميآيد عمل به
دستكم باشد نداشته كه دستاوردي هيچ سازمانها اين
تمامي با را معلول افراد يافته سازمان حضور ميتواند
وحتي علاقهمنديهايشان برنامههايشان ، نيازهايشان ،
راه ادامه شايددر تا بشناساند ، جهان به سليقههايشان
ديگر آنجا.بخشند تحقق خويش انساني اهداف به گردند قادر
حساب به دفاعي قابل ايده شكننده ، و فرسوده پيكر به تكيه
توجيه زندگي و جهان از او حضور بيرحمانه حذف و نميآيد
اجتماعي اقليت مثابه به پديدهمعلوليت طرح.نميكند پيدا
نميتوان پيكرها آناتومي درچارچوب كه داد نشان بشريت به
با جامعه.كرد پشت جهان به و گرفت گوشه شد ، محدود
معلولين اجتماعي وجود توانست نهانش و آشكار مكانيزمهاي
يك وجود با دنيا.آورد حساب به و بپذيرد كند ، تحمل را
شود معنا دوباره آيد ، پديد لحظه در ميتوانست كه معلول
.بگشايد آنان روي به فردارا افق انقلابي انديشههاي و
آيا.ميگردد مطرح تازهاي پرسشهاي كه بود زمان همين در
سطور از چكيدهاي ميتواند معلولين بينالمللي سال مفهوم
هم هنوز برابر فرصتهاي به رسيدن براي آيا باشد؟ بالا
جهان كه آنان -نابينايان آيا كشيد؟ انتظار صف ، در بايد
يك عرض از گذشتن براي -تجربهميكنند بينايي بدون را
چرخهاي آيا ببرند؟ بسر استيصال در بايد همچنان خيابان
جابهجاييها و حركت در اساسي مانعي ميتواند ويلچر يك
سازمانهاي از انتظاراتي چه معلولين مگر آيد؟ حساب به
چيزهايي چه جستجوي به تشكلها اين در دارند ، خود ويژه
نيست؟ ديرين پرسشهاي به پاسخ آنان هموغم همه آيا هستند؟
دور از و مرده پاياندورهاي دهه 80ميلاديآغاز آيا
خويش براي را معلولين بينالمللي سال ما نيست؟ شده خارج
هنوز چيزيكه پايان آغاز:ميكنيم معني ديگر گونهاي به
همچنان راهاست انداخته زندگانيما بر را خود شوم سايه
وجود با ميكنيم ، نگاه تاريخ به.است وناهمواره نكوبيده
انفصال جنگهاي از كه است سال سي و صد از بيش كه آن
متحده ايالات در وسفيدها سياهان ميان داخلي جنگهاي)
اين سياهان ، مشكل است هنوز كه هنوز ميگذرد ، (آمريكا
لعاب و رنگ نگرشها هنوز.است نگرديده مرتفع نژادي اقليت
جنبش حال عين دراست كرده حفظ سرسختانه را خود گذشته
خودچندان آغازين دهه آستانه معلوليندر حقوق برابري
همچنان قلمرو اين در دستكم زيرا نميآيد ، نظر به پرزور
واز است كرده رخنه ما تشكيلات جان به بيعملي وهمچنان
فلسفه ميكنم فكر.است ساخته شكننده و پوك را آن درون
آنان تشكل نخست معلولين ويژه سازمانهاي پديدآيي وجودي
آيا.است آنان وجان تن دومتوانبخشي(سياسي توانبخشي)
از دنبالهروي ميكنم فكر يافتهاند؟ تحقق اينها
بر تكراري ياحرفهاي ميزنند جا در مدام كه نيروهايي
در مااست گناه نميكنند كاري هيچ يا و ميآورند زبان
از بيش عمومي افكار و موسسات تبليغات ، قراردادها ، جهان
برنامهريزان و خود منتقدان خود ، سخنگويان ديگر زمان هر
است ، بنبست از رفت برون راه تنها اين ميخواهيم ، را خود
دارد را ويژهخود موسساتوسازمانهاي ما جهان كه حالا
كه چند هر نمودهايم ، پيدا نياز احساس بدان نيز ما
حال هر به ولي بد نه هستند خوب نه خود خودي موسساتبه
سازمانهاي كهكشان در بتوانند تا باشند داشته وجود بايد
درونگرا ما.كنند نورافشاني آرام آرام ، زمانه و عصر اين
سازمان را خود موسسه ما.هستيم ناتوان زيرا.ميشويم
هست زيادي مسائل.باشيم توانا ميخواهيم زيرا ميدهيم ،
شايستگيپاسخ به يا و نشدهاند طرح خوبي به يا هنوز كه
گذرانيدهايم ، كودك ، سر از را زيادي تجربههاي.نگرفتهاند
.نمودهاند احساس را آن همه كهنسال و ميانسال نوجوان ،
ودر جستيم شويم ، خلاصه "تن بند تخت"در نتوانستيم
قرار كه سرنوشت نوعي.درآمديم گردش به وسيعتر گسترهاي
ما انتظار در رو پيش كند تحميل ما به را آن آناتومي بود
در داشت تكيه نيروهاياجتماعي به كه زندگي نوعي.بود
خودجاي آغوش در را ما ديگر گونهاي به تا بود شدن كار
همه.آموخت ما به را چيزها خيلي رويدادها روند.دهد
ميشد ، انباشته ديگر طرف محبتها همه طرف ، يك بيرحميها
را ما زندگي مسير غمانگيز چند هر تضادهايتازهاي
به يافتن ضرورتراه به نيز ما بالاخرهدگرگونساخت
مطبوعاتيخود ارگان ميخواستيم.برديم پي عمومي افكار
ميان به حرفهايي باشيم ، داشته رسانهها ساير كنار در را
مثل موجود واقعيات اما.طرحكنيم برنامههايي آوريم ،
فردا آستانه در بودهحالا بيشتر ما از زورش اينكه
سازمانهاي و خود ميان پيوند به.ميشويم سلاح خلع داريم
از كه حالي عين در.كردهايم پيدا باور بيشتر خويش
تك دراختيار را فرصت اين زمانه شايد بيزاريم ، روي دنباله
علومگذاشته رشتههاي همه در ما معلول كارشناسان تك
.رانيم زبان بر سخن اينگونه جراتنمودهايم كه باشد
روانشناسي آموزشي ، حقوق ، توانبخشي ، برنامهريزي مديريت
اين ما به زمانه.هستند راستا اين در ابزارهايما همه
عناصر خودمان از فوق عرصههاي در كه داده را امكان
است گذشته وقتآن ديگر ميكنم فكر.باشيم ورزيدهداشته
نه ديگر زيرا بگيرند ، تصميم ما براي ديگران بگذاريم كه
حسب بر ما.نيست راضي كار اين خدااز بنده نه خداو
گوناگوني تجربههاي راآموختهايم ، زيادي ضرورتچيزهاي
اگر.شناختهايم خوب خوب را درد گذاشتهايم ، سر پشت را
باشيم داشته عيني نمود كه بگذارند اگر بتوانيم ،
اين البته.باشيد حيرتانگيزي رخدادهاي شاهد ميتوانيد
وتشكلهاي عملكردسازمانها تابعياز پيروزيتنها
سالبينالملليمعلولين از بعد گوياغيردولتياست
در اينكه مثل شدهاند ، علاقهمند ما سرنوشت به دولتها
بيمارستانها به زيادي معلولين ساله هر دور جادههاي
در اما ندارد ، وجود اعتمادي قابل آمار.ميشوند فرستاده
آسيب جادهها در سال در نفر هزار سيصد از بيش فرانسه
هم بيدليل معلولين به دولتها گرايش پس ميبينند ،
با معلولين حقوق ميگيريم نتيجه پس.باشد نميتواند
اين انداختن جا است ، وصول قابل اجتماعي و سياسي فعاليت
.نميآيد نظر به آسان چندان انديشه
دواني يوسفزاده منصور
دارد ادامه
|