رمضان آداب
پاياني بخش - مردم فرهنگ در رمضان
آغاز عبادت و طاعت ماه رمضان ، ماه هلال رويت از پس
خوردن سحر ، هنگام شدن بيدار ماه اين اعمال از.ميشود
كمبود يا نبود دليل به گذشته در.است..و مناجات سحري ،
كوبيدن شماطهاي ، ساعتهاي از استفاده جمعي ، ارتباط وسايل
نگاه خروس ، آواز شنيدن همسايهها ، بين مشترك ديوارهاي
از...و ستارگان از بعضي حركت ديدن و آسمان به كردن
وسايل گسترش و وجود امروزه.بود سحر وقت دانستن راههاي
و شهر هر در تلويزيون و راديو جمله از جمعي ارتباط
مشكلي سحر هنگام بيدارشدن براي مردم تا شده باعث روستايي
.باشند نداشته
خانههاي يا -خانه در كه نفري اولين..." قديم تهران در
هم را سايرين بود موظف بود ، شده بيدار -ديوار به ديوار
به بودند هم اتاق ديوار به ديوار اگر..بكند بيدار
داخل و بخاري سوراخ از..ميكوبيدند مشت هم ديوار
گرفته قرار هم ديوارهاي پشت به پشت معمولا كه كتهها
و خود ديوار سوراخ و درز از نخي يا ميزدند ، داد بود ،
آن كشيدن ، با بودند ، بسته زنگوله سرش به گذرانده ، همسايه
و خانه بالا در همسايه اگر ديگر ، .درميآوردند صدا به را
-سقف به آن مانند و گردگيري چوب ته با بود زيري اتاق روي
را زيرين اتاق سكنه اگر و ميكوفتند -بود او اتاق كف كه
ذكر به لازم.ميكوبيدند زمين به كنند صدا ميخواستند
ساعت كه بود كساني عهده به وظيفه اين بيشتر ، كه است
".بشوند داوطلب خود يا داشته ، شماطهاي
كه سابق در" شيراز ، مشرق كيلومتري در 92 سروستان ، در
با سحري خوردن براي مردم بود كم هم ساعت و نبود راديو
مناجات صداي با يا برميخاستهاند خواب از خروس آواز
بوده هنگامي سحري خوردن موقع.داشتهاند ساعت كه كساني
درست را كاهگل داخل كاه و شود روشن مشرق آسمان كه است
".داد تشخيص نشود
آن سحرگاه" (بيابانك و خور) بيابانك و جندق مردم ميان در
در مينشيند سحر خوان بر و برميخيزد خواب از زودتر كه
ربايد در خواب را همسايه اگر گويي هست ، هم همسايه انديشه
اين به.است داده انجام گناهي نكند ، بيدار را او و
ميكوبد همسايه و خود سراي مشترك ديوار بر سنگي انگيزه
اين در مناجات بانگ.بنشاند سحري خوان بر را همسايه تا
شبخوان ، .ميشود شنيده محله (مسجد) مزگت و كوي هر از ماه
به را عارفانه گفتارهاي و ترانهها و مذهبي سرودهاي
و انصاري خواجهعبدالله سرودههاي و ميخواند آواز
با و ميپراكند شب دل در نامي ، عارف ابوالخير ، ابوسعيد
علي مرتضي جاده بر و ميآميزد هم در سحري خروس بانگ
پيري در مستي ، جواني در)..ميكند سير كعبه تا (كهكشان)
نزديك دم سپيده گاه آن...(...پرستي؟ كي را خدا پس سستي ،
...!درياب است آب:كه برميدارد بانگ خوان شب ميشود ،
براي جز كشيد ، بايد باز سفر از دست شد سپري سحرگاه
"...نيست درنگ آب نوشيدن
بانگ به گوش را سحر هنگام پيش ساليان" گيلان ماسال در
جا از خروس آواز نخستين باداشتند سفيد خروس
آتش روي را غذايشان او دوم آواز با برميخواستند ،
در كه است گفتني.ميخوردند غذا سوم آواز با ميگذاشتند ،
مرغداني در و ميدانند يمن خوش را سفيد خروس آواز گيلان
ميشود پيدا سفيد خروس يك حداقل روستايي خانههاي اغلب
خروس بانگ به گوش ديگر سحر وقت براي اگرچه وامروزه
"ميزان" ستاره بر چشم كوهنشينان از بعضي هنوز اما ندارند
آسمان شرق از وقتي كه است ستاره شش مجموعه آن و دارند
طي را آسمان سوم يك چون ;است بيداري زمان ميكند ، طلوع
كند ، غروب مغرب افق در وقتي و مينهند آتش بر غذا كند
".بكشند ازطعام دست بايد ديگر
احيا شبهاي و دادن افطاري به مربوط آداب و اعمال درزمينه
وجود خاصي آئينهاي و رسوم ايران مختلف نقاط در نيز..و
.دارد
يا دارند مالي توانايي كه آنهايي" بجنورد مردم ميان در
شب چند هركس معمولا.ميدهند افطاري كردهاند نذر
.ميكنند دعوت را صنفي و دستهاي شب هر و ميدهد افطاري
و تجار هم شبي و كارمندان ديگر شب روحانيون ، شب يك مثلا
".ميكنند دعوت را بازاريها
را آدابي و دارند رسمهايي نيز افطار براي" گيلان در
از دعوت و نذري عنوان به دادن افطاري.ميكنند رعايت
دوران در خصوص به خانواده ، داماد يا عروس خويشاوندان
نذري براي.است معمول نقاط تمام در تقريبا آنها نامزدي
و ميدهند افطاري احيا شبهاي در بيشتر خيرات و
در...ميشود انجام شبها ساير در افطاري مهمانيهاي
(ع)علي حضرت شهادت يكم ، و بيست شب در خصوص به احيا شبهاي
تا هفتم و بيست شب در رضوانشهر ، و هشتپر منطقه در و
و دعا به و ميمانند بيدار درمساجد روزهداران سحرگاه
است قدر محتمل شبهاي از شب دو هر اين.ميپردازند نيايش
شبها ، اين از يكي در كه باورند اين بر تالش منطقه در و
لحظهاي آن و ميشود نازل زمين بر بركت برايلحظهاي
لحظه آن در.ميكند گذر (ع)خضر حضرت يعني "خدر" كه است
"...و ميشود برآورده بخواهد حاجتي و كند نيتي هركس
و ميكنند قرباني رمضان مبارك ماه شبهاي در" تركمن مردم
و بيست شب براي آنها.ميشوند حاضر مهماني براي مردان
گيجه قدر را آن و قايلند احترام رمضان ماه هفتم
از وپس ميدهند طولاني و مفصل مهماني شب آن در.مينامند
".ميروند رختخواب به صبح نماز
را عدهاي سنتي يا نذري صورت به بعضيها" نيز سروستان در
و مينشينند اتاق دور مدعوين و ميكنند دعوت احيا براي
سوره يك از قسمتي كدام هر و ميگذارند ميان در را قرآني
جوشن كميل ، دعاي علاوه ، مفاتيحالجنان ، به.ميخواند را
"...برسد سحري وقت ميشودتا خوانده وابوحمزه كبير
رمضان باماه وداع
در خاصي آئينهاي و رسوم با نيز رمضان ماه با وداع
.ميشود انجام رمضان ماه آخر روزهاي
آخر شب تا هفتم و بيست شب از بيرجند علياي خوانيك مردم"
شبها اين در.ميدارند برپا "الوداع" مراسم رمضان ماه
و ميآيد بيرون خانه از بزرگآبادي سحري ، خوردن از پس
بيرون الوداع براي ميگويد و ميكوبد را خانهها ديوار
سنگي نشدند متوجه خانه اهل ديوار كوبيدن با اگر.بيائيد
به هركس و ميكند باخبر را آنها و مياندازد حياط وسط
اين به.ميآيد بيرون خانه از الوداع براي خود دلخواه
و صدا خوش نفر ويك ميشوند جمع مسجد بام روي اهالي ترتيب
يكي دست كه فانوسي نور زير و ميشود بلند جا از باسواد
.الوداع خواندن به ميكند شروع بلند صداي با است افراد از
"..
تا رمضان ماه هفتم و بيست شب از مردم نيز فارس كازرون در
برگزار را مبارك ماه اين با خداحافظي مراسم آن آخر شب
و مداحان سحر مناجات از بعد" كه ترتيب اين به ميكنند
".ميخوانند الوداع خوانان نوحه
فطر عيد
معناي به فطر.است اعياداسلامي بزرگترين از فطر عيد
مسلمانان كه جشني" فطر عيد و "روزه گشودن روزه ، شكستن"
روزه عيد ;گيرند شوال اول درروز رمضان ماه پايان از پس
برگزار را عيد نماز مسلمانان فطر عيد در.است "گشادن
.است حرام روز اين در گرفتن روزه.ميكنند
با عبادت و طاعت ماه يك از پس نيز بوم مرزو اين مردم
فطر عيد" تركمنها.ميدارند گرامي را فطر عيد خاصي آداب
مي نو لباس روز اين در و "مينامند بايرام راارازا
.پوشند
و هشتپر حدود و تالش منطقه در فطر عيد" گيلان در
منطقه اين در.ميشود برگزار بيشتري تفصيل با رضوانشهر
.ميروند خاك خفتگان سراغ به عيد نماز از قبل و صبح اول
گورستان به ديگر خوردنيهاي و ماست عسل ، حلوا ، آش ،
آن از پس.ميخوانند ياسين سوره مزارها سر و ميبرند
".ميروند مسجد به عيد نماز براي
مردگان مزار سر بر يزد ميبد فيروزآباد در عيد نماز
سعي هركس قبرستان سوي به رفتن هنگام".ميشود خوانده
در كه كسي دارند عقيده چون قرارگيرد جمعيت جلوي ميكند
كه آنان گردن به بسا چه و ميريزد گناهانش باشد اول صف
هركسي عيد نماز خواندن از پس...ميافتد ميآيند عقب از
"...ميخواند فاتحه و ميرود عزيزانش قبر سر بر
بنديل و بار عيدفطر نماز برپاداشتن از بعد" كازرون مردم
و امامزادهها به گردش و زيارت براي و ميبندند را خود
و ميروند شهر اطراف گردشگاههاي و بزرگان و مشايخ مزار
".ميگيرند جشن را عيدفطر سرور و شادي با شب تا
ضربالمثلها در رمضان و روزه
آنها در كه برميخوريم مواردي به ضربالمثلها ميان در
:مانند است شده استفاده ورمضان روزه واژههاي از
ناقص ، چيزي بيپياز ، قورمه بيجهاز ، عروس بينماز ، روزه"
".ناتمام امري
.نديدهايم را خواندنش نماز ديدهايم ، را خوردنش روزه"
امر در را ممثل بيمبالاتي بدان كه است مزاحگونه مثل
".خوانند عبادات
و شكستن سپس و بودن روزه روز نيم تا.گرفتن گنجشكي روزه"
".كنند تمرين به كودكان را كار اين
خاموشي معني به قديم شعراي اصطلاح در.گرفتن مريم روزه"
مريم روزه.نيست مصطلح عوام دربين امروز ولي است گزيدن
".مرگ و خاموشي معني به
و زيان احتمال كه را كاري.بگيرد شكدار روزه چرا آدم"
".شد مرتكب نبايد است آن در خسراني
".است نميكرده درست را نمازش روزه"
اصل بدون و دراز و دور وعدهروزه عيد تا روزه ، دو همين"
".خرمن سر حواله همانند ;پايه و
".رمضان هم بار يك شعبان هميشه"
در زمين ايران مختلف مناطق فرهنگ از گوشهاي آمد آنچه
بر نيز خود گرچه ;بود رمضان مبارك ماه رسوم و آداب خصوص
تصوير به توان هيچگاه ما اندك بضاعت كه باوريم اين
مردم آئينهاي و آداب به مربوط ظرايف تمامي كشيدن
قطرهاي تنها اين و ندارد و نداشته را ماه دراين كشورمان
.افتد مقبول آنكه اميد دريا ، از بود
:منابع
بهاءالدين از واژهنامه و توضيحات ترجمه ، كريم ، قرآن -1
خرمشاهي
فارسي دايرهالمعارف -2
محمد غياثالدين ،(اول جلد) اللغات غياث فرهنگ -3
دبير محمد كوشش به رامپوري ، شرفالدين بن بنجلالالدين
سياقي
شاد ، به متخلص پادشان محمد ،(سوم جلد) آنندراج فرهنگ -4
سياقي دبير محمد زيرنظر
دهخدا لغتنامه -5
معين محمد دكتر فارسي ، فرهنگ -6
علي ابوالحسن ،(اول جلد) الجوهر معادن و الذهب مروج -7
پاينده ابوالقاسم ترجمه مسعودي ، حسين بن
با و انتخاب به رازي ، الدين نجم مرصادالعباد ، گزيده -8
رياحي امين محمد دكتر مقدمه
روحالاميني محمود دكتر شناسي ، فرهنگ زمينه -9
محمد دكتر و خانقاه عسكري اصغر دكتر تركمن ، ايرانيان -10
كمالي شريف
وكيليان احمد سيد مردم ، فرهنگ در رمضان -11
شهري جعفر ،(سوم جلد) قديم طهران -12
اصلاح ابراهيم سرپرستي به ،(سوم جلد) گيلان كتاب -13
عرباني
صفينژاد جواد آباد ، طالب ده مونوگرافي -14
محمدعلي دكتر ترجمه ،(اول جلد) بطوطه ابن سفرنامه -15
موحد
همايوني صادق سروستان ، مردم فرهنگ -16
يغمايي حكمت عبدالكريم نمك ، كوير برساحل -17
دهخدا علياكبر حكم ، و امثال -18
پارسي ، زبان اصطلاحات و امثال تفسير يا عوام فرهنگ -19
اميني قلي امير:گردآورنده
|