مردم فرهنگ قلمرو
آن ملت ، هر فرهنگ مهم و پربار جنبههاي از يكي:اشاره
.ميگويند عامه فرهنگ يا مردم فرهنگ آن به كه است چيزي
مردم عامه احساسات و باورها بازتابگر مردم ، فرهنگ چه اگر
بسترهاي به ژرفابخشي در تعيينكننده نقش ولي است ،
.دارد فرهنگي و اجتماعي
فرهنگ پژوهشهاي پيشينه ارائه با ميآيد ، پي از كه مطلبي
.است شده نگاشته ايران و جهان در آن اهميت به توجه و مردم
انديشه و فرهنگ گروه
و ابتدايي جوامع در چه جهان در شده شناخته فرهنگهاي همه
چه و دارند ضعيف و ساده كار ابزار و تكنولوژي كه روستايي
و پيچيده تكنولوژي از كه صنعتي و پيشرفته جوامع در
و ميباشند عامه فرهنگ واجد برخوردارند ، نيرومند ابزاري
.ميبرند بكار را آن از صورتهايي
در كه بود كسي نخستين (Ambroise Morton) مورتن آمبرويز
Folk-Lore را عاميانه ادبيات و باستاني آثار سال 1885م
.ناميد عوام دانش معني به
است ، يافته تركيبFolk و Lore كلمه دو از حقيقت در فولكلور
معني به Lore و است مردم معني به Folk انگليسي زبان در
به فارسي زبان در كه مردم دانش يعني فولكلور پس دانش ،
عوام ، فرهنگ توده ، فرهنگ مردم ، فرهنگ چون گوناگوني نامهاي
.است شده ناميده تودهشناسي يا و عامه فرهنگ
آداب معتقدات ، مراسم ، سنن ، بررسي علم از عبارتست فولكلور
كه سرزمين يك مردم ادبيات و ترانهها افسانهها ، رسوم ، و
ترانهها افسانهها ، تمام ميتوان آن گستردهتر معني به
.داد جاي آن در نيز را سرزمين يك يا قوم يك سنن و آداب و
(1)
آن مصالح و مواد جمعآوري كه است نوزادي علم فولكلور
اين زيرا ميباشد ، دشوار و لغزنده بسيار محققين براي
دست به كمسواد و بيسواد اشخاص محفوظات از فقط گنجينه
كه است همتي و پشتكار به وابسته آن پيشرفت و ميآيد
هرگاه زيرا ميدهد ، نشان خود از ملت يك تحصيلكرده اهالي
كه ميرود آن بيم شود ، غفلت و مسامحه آن جمعآوري در
.شود فراموش مردمي فرهنگ عمده قسمت
معرفي و فولكلور اصطلاح گزينش از سال حدود 115 كه اين با
تعريف مدت اين طي هنوز ولي ميگذرد ، دانش جهان به آن
گفت حوزه اين دانشمندان ميان و نشده روشن دقيقا فولكلور
فولكلور كه اين در البتهدارد وجود سليقه اختلاف و وگو
نظري اختلاف هيچگونه است آن تكميلي پاره و فرهنگ از جزيي
فولكلور كه اين در ولي ، .ندارد وجود صاحبنظران ميان
ميان برميگيرد در را فرهنگي مواد و جنبهها از كداميك
را آن دامنه برخي.دارد وجود عقيده و راي اختلاف آنها
.دانستهاند محدود را آن قلمرو برخي و وسيع
آن غربي معناي و مفهوم به فولكلور كه است از 65سال بيش
نخستين آغاز در.است يافته راه ما ادب و زبان و فرهنگ در
نويسندگان ، از تنيچند شمسي هجري چهاردهم قرن سالهاي
زبان و فرهنگ از آگاهي با ايراني پژوهشگران و دانشمندان
روش و شيوه چگونگي و غرب در عامه فرهنگ با آشنايي و غربي
مردم به را جوان دانش اين پژوهشها ، اينگونه در غربيها
.كردند معرفي ايران
خود سليقه و ذوق به يك هر نويسندگان و دانشمندان اين
:مانند فولكلور انگليسي واژه برابر در فارسي معادلي
مردم ، فرهنگ عاميانه ، فرهنگ عوام ، فرهنگ عامه ، فرهنگ
.كردهاند معرفي و وضع تودهها دانش عامه ، ادب عامه ، دانش
(2)
رشيد مرحوم بار نخستين را عامه فرهنگ اصطلاح ظاهرا
برگزيد فولكلور كلمه مقابل در تهران دانشگاه استاد ياسمي
ضمن شمسي سال 1314 به خود سخنراني در وي.برد بكار و
ديگر دانشهاي با آن رابطه و فولكلور علم پيرامون توضيح
آلمان و انگليس بويژه اروپا ملتهاي همه علماي":ميگويد
كتاب صفحات در آنچه برابر صد قوم ، هر تمدن كه شدند آگاه
از كه است محفوظ مردمان قلوب و درافواه ميشود ثبت
".ميدهند انتقال را آن ديگر نسلي به نسلي
ماهنامه در سال 1317 در فروغي محمدعلي ياسمي ، رشيد از پس
و ميكند تعريف اينگونه را فولكلور پرورش ، و آموزش
نژادشناسي ، علم شيرين بسيار مسائل از يكي":ميگويد
زبانهاي به و گذاشتهايم نام تودهشناسي كه است چيزي
يا عامه معارف يعني ميگويند ، فولكلور را آن اروپايي
ديگر جايي در وي.."است شايع عوام ميان در كه معلوماتي
معرفت انسان ، براي علوم مهمترين كه نيست شكي":مينويسد
علوم رشتههاي ميان از رو اين از و است بشر احوال بر
آنتروپولوژي اروپايي زبانهاي به كه علمي طبيعي ،
كردهايم ، ترجمه مردمشناسي ما و ميگويند (Anthropology)
كه است آن مردمشناسي علوم شعب از يكي.دارد خاص اهميت
اصطلاحا را آن ما و ميگويند فولكلور اروپاييان
و معلومات از آگاهي آن و كردهايم ترجمه تودهشناسي
بروز بيسواد و بيعلم مردمان و عوام از كه است ذوقياتي
و داستانها اصطلاحات ، لغات ، اشعار ، ترانهها.ميكند
.جملهاند آن از...و عاميانه عقايد افسانهها ،
بنگاه" عنوان تحت موسسهاي سال 1316 مهرماه در
نگاهداري و بررسي گردآوري ، وظيفه و شد تاسيس "مردمشناسي
گرفت ، بهعهده كشور نقاط سراسر در را ايران عامه فرهنگ
علياكبر شوقي ، عباس كرماني ، كوهي حسين مانند افرادي
به پشتكار و وعلاقه همت با...و اميني قلي امير دهخدا ،
انتشار و گردآوري و مردم توده ادب و فرهنگ بررسي
كه بود دوران اين در.پرداختند عامه فرهنگ از صورتهايي
و صورتها از تقسيمبندي اولين هدايت صادق و ياسمي رشيد
انجام معنوي و مادي بخش دو در را عامه فرهنگ موضوعهاي
(3).دادند
ابتدا در ديگر علوم حوزههاي مانند نيز فولكلور حوزه
ديگر با خود مرزهاي تعيين در سليقه و نظر اختلاف ميدان
نفوذ حيطه برخي و ميساختند محدود آنرا برخي ;بود علوم
را فولكلور ابتدا حوزه اين محققين.ميدادند گسترش را آن
مثلها ، متلها ، ترانهها ، افسانهها ، قصهها ، به محدود
و سنتها تمام كمكم اما ميدانستند ، چيستانها و معماها
جزو ميگرفتند فرا مدارس از خارج زندگي در مردمان آنچه
جستجوكنندگان بعد چندي.گرفت قرار عامه فرهنگ قلمرو
طبيعي ، تاريخ نجوم ، وقت ، راجعبه پيشگوييهاي اعتقادات
مانند ميشد ناميده عمومي دانش عنوان تحت آنچه و طب
داروهايي و جانورشناسي گياهشناسي ، سنگشناسي ، گاهنامه ،
سپس.كردند علم اين وارد را ميبردند بكار عوام كه
مختلف مراحل از يك هر به وابسته كه رسومي و اعتقادات
مراسم پيري ، زناشويي ، جواني ، بچگي ، تولد ، مانند زندگي
زندگي به مربوط كه عاداتي و مذهبي ملي ، جشنهاي سوگواري ،
مردم ، فنون و پيشهها تمام جمله از ميشد افراد عمومي
.آمد بشمار علم اين جزو
كه است علمي فولكلور (saintyves) تيوز سن تعريف موجب به
.ميپردازد متمدن كشورهاي در عوام توده زندگي مطالعه به
كه ميشود يافت ملتهايي نزد فولكلور مواد گفت ميتوان پس
طبقه به مربوط يكي:ميباشند پرورش و آموزش نوع دو داراي
هند ، در مثال براي.عوام طبقه به مربوط ديگري و تحصيلكرده
به غيررسمي آموزش و فولكلور مواد...و ايران ژاپن ، چين ،
از اثري كه استراليا وحشي قبايل نزد ولي دارد ، وجود وفور
نيز فولكلور ندارد ، وجود رسمي آموزش و كتاب نوشتهو
.نميشود يافت
انديشههاي همه پياپي نسلهاي كه عمومي افكار سرچشمه اين
آن در را خود تجربه و آزمايش و ذوق و عواطف گرانبها ،
آثار شالوده كه است زوالناپذيري گنجينه ريختهاند ،
.ميرود بشمار بشريت زيباييهاي باشكوه كاخ و معنوي
هنري روح نماينده افسانهها و آوازها عاميانه ، ترانههاي
بدست بيسواد گمنام مردمان از فقط و ميباشد ملت يك
سرچشمه ضمن در و است ملتي هر دروني صداي اينها.ميآيد
.ميشود محسوب زيبا هنرهاي و ادبيات مادر و بشر الهامات
براي خاصي اهميت متمدن ، كشورهاي در امروزه رو اين از
(4).ميشوند قائل فولكلور
مصالح منزله به عامه وادبيات هنر گفت ميتوان واقع در
ويژه به.ميآيد شمار به بشر شاهكارهاي بهترين از اوليه
اين از مستقيما اديان و فلسفه زيبا ، ادبيات ، هنرهاي
.ميشوند و شده سيراب سرچشمه
رمز اصليدنيايپر ازعناصر اميد و واقعگرايي سادگي ،
.ميآيند بهشمار فولكلور راز و
بيان جز گفتن سخن هنگام عادي مردم فولكلور دنياي در
و افسانهها گفت ميتوان پس ندارند ، ديگري غرض هيچ مطلب
بيپيرايه و ساده عوام هنري كليآثار بهطور و ترانهها
نسلي از شفاهي طريق به فولكلورچون گذشته اين از.است
باشد پيچيده و دشوار اگر ميشود ، منتقل ديگر نسل به
.ميرود يادها از سهولت به و نميشود جاري زبان به درست
نيز خشونت درجه به فولكلورگاهي سادگي گفت بتوان شايد
و است طبيعت به وابسته سخت عادي مردم زندگي زيرا ميرسد ،
ميكند ، منعكس را ودرشتيطبيعت سنگيني ناچاروقار ، به
گونه پرشوربا است زيبازني زن فولكلور دنياي در لذا
و توليد كار ، براي نيرومند ودستاني محكم پيكري و سرخ هاي
رنگ ، بدن ، پريده نازك زني فرزندزائي ، نه براي مستعد
.ظريف و ضعيف
بهناچار غوطهورند عملي زندگي در همواره كه عوام
بر توليدي وكار واقعيت شناختن با بايد ميآموزندكه
واقعگرايي پس.واقعگرايند رو اين ازآيند فائق مشكلات
و اميد فولكلورگوياي.فولكلوراست اساسي محور
به فداكاري و كار با آن خوشبينيانسانهاست ، قهرمانان
و كار با خود واقعي زندگي در همچنانكه ميرسند ، مقصود
اين در اگر و برميدارند خود راه سر از را موانع پشتكار
نيروهاي دهند انجام را خود كار نتوانند قهرمانان ميان
پيروز را داستان قهرمان و ميآيند آنان سراغ به جادويي
(5).ميبرند بيرون نبرد صحنه از
واقعي زندگي فولكلوردنياي دنياي ديديم چنانكه
زيستهاند ، آن در ديرباز از تودههاييكه تودههاست ،
خوردهاند ، شكست گريستهاند ، اند ، خنديده انديشيدهاند ،
عاصيشدهاند و ترسيده كردهاند ، نيايش شدهاند ، پيروز
خاك به و رفته دنيا از حيرتانگيز دنياي همان در سپس و
يادگاري چون را خود چيز همه كه درحالي شدهاند ، سپرده
بدين نسلها و سپردهاند بعدي نسلهاي به مقدس و گرانبها
.گذراندهاند روزگار شيوه
را هنر و زندگي منابع غنيترين ما فولكلور كه گفت بايد
و برده رنجها كشيده ، ستمها ما ملت كه چرا دارد ، خود در
سنتهاي و آميخته در گوناگون اقوام خويشبا دراز عمر در
و تضاد از مشحون و كرده دفع و جذب را مختلفي پيچيدهو
(6).است شده پندارها هماهنگي حال عين در
سر وطندوستي داعيه ميتوان تفاسيرچگونه اين با حال
پيشينيانخود تفكر شيوه از صحيحي شناخت كه حالي در داد
گروپيوند در ما واقعي هويت كه ندانيم باشيمو نداشته
.است ارزشمند ذخيره اين با
رفتارها ، كه درمييابيم خوبي به تامل اندكي با ما همه
است تاثيرآموختههايي تحت ارزشهايمانهمگي و باورها
آشنايي از قبل زندگيو درابتداي بخصوص درخانواده كه
.است شده داده ما به پرورش و آموزش رسمي نهادهاي با
و كلاسدرس نخستين گهواره و مادر آغوش گفت بتوان شايد
يادگيريكودك برنامه نخستين لالائيها ، ترنمهايلطيف
كتاب از صفحه به صفحه و خط به خط كه ميرود شمار به
دلنشين و ساده قالبي در اولينمعلم توسط زندگي مقدماتي
دوست چون مهمي پيامهاي حاوي و ميشود داده آموزش كودك به
...و ايثار ، نوعدوستي وفاداري ، و ايمان بودن ، خوب داشتن ،
.ميباشد
همانجريانجامعهپذيري واقع در كار اين با مادران
دنبال فولكلور ، آموختههاي براساس نادانستهو را كودك
حاصل و عصاره كه اشعار اين زمزمه با مادران.ميكنند
واقع خودميباشددر مادران و پدران و تجربياتخود
خود كودكان در را فرهنگي هنجارهاي و ارزشها باورهاو
فولكلورشامل ديگر مواد مدتي از پس.ميكنند دروني
و آداب ترانهها ، افسانهها ، اعتقاداتمذهبي ، و قصهها
مختلف سبكهاي در همه و همه خرافي رفتارهاي و فنون رسوم ،
منتقل كودك به ناخواسته اتوماتيكو طور به محاوره
و رسمي تعاليم كودك هنوز كه است حالي وايندر ميشوند
اين.است نكرده رسميآغاز نهادهاي در را كلاسيكخود
روانشناسي و پزشكي علوم دانشمندان تمامي قول به كه دوران
مقطعي است افراد اصلي شخصيت تكوين مرحله اجتماعي علوم و
حقيقت در و دارد سروكار عامه فرهنگ مختلف مواد با كه است
رسومو و آداب و اعتقادات اين با افراد ذهن خالي ظرف
تاكنونتوجه كه بدانيم است جالب ولي.ميشود پر ارزشها
روي واثرگذاربر مهم مقوله اين كاربرديبه و جدي
نگرفته ، چرا صورت فرهنگي امور متوليان سوي از كودك شخصيت
حاضر حال در بود گرفته انجام درستي به كار اين اگر كه
جامعه در رايج ارزشهاي گسيختگيبين و تعارض اينهمه شاهد
...و اقتصادي اجتماعي ، فرهنگي ، توسعه براي راه و نبوديم
.نبود دشوار اينقدر
با آشنايي عدم صورت در كشور سياستگذارانفرهنگي
از اطلاع پيچيدهفرهنگهمچنينعدم مرزبنديهاي
خلاصه بهطور و آنها اشتراك و افتراق ووجوه كاركردها
خود همميهنان معنوي و مادي زندگي از عدمآشناييدقيق
يا و كرده همدردي آنان با تا بود نخواهند قادر هيچگاه
تشخيص را كهدرد پزشكي.كنند چاره را دردهايآنان
اشتباه ونسخه ميكند اشتباهتجويز قطعانسخهاي ندهد ،
.دارد دنبال به بيماررا تباهي
خاشعي رضا
:پينوشتها
مهدي ترجمه ايراني ، آداب و هانري ، معتقدات ماسه ، -1
تبريز ، دانشگاه تبريز ، انتشارات اول ، روشنضمير ، جلد
اسفند 2535 ، ص 27
ص 43 پيشين ، كازروني ، حسيني -2
(تلخيص)ص 4644 ص همان ، -3
ص 42 همان ، -4
اوستا ، كتاب ،"عوام هنر سبك" اميرحسين ، آريانپور ، -5
(تلخيص)ص 153 ص ماه 1348 ، تير دانش ، سپاه دانشسرايعالي
مقاله يازده ،"ما سرزمين و فولكلور" صادق همايوني ، -6
هنر و فرهنگ كل اداره عامه ، انتشارات فرهنگ زمينه در
ص 5 آبانماه 2536 ، فارس ،
|