قدر شب
ويژگي و اهميت درباره راشد حسينعلي مرحوم از گفتاري
قدر شب
سخنان و خطبهها از نيمقرن از بيش كه آن عليرغم ;اشاره
انساني و عميق ديدگاه اما ميگذرد راشد حسينعلي مرحوم
و طراوت از همچنان اعتقاد ، صافي و اخلاقگرا واعظ اين
كه باشد جهت اين به شايد ويژگي ايناست برخوردار تازگي
قرآني آموزههاي و مفاهيم بطن و گوهر به زندهياد آن
اكتفا صرف آيات روخواني به قرآن فهم در و ميپرداخت
آن از روان و ساده و فهم همه تفسيري بلكه و نميكرد
روايت و منفي و مثبت اخلاقي نكات به توجه.ميداد ارائه
رخدادهاي و حوادث و آسماني كتاب آموزههاي از وي مفيد
همچنان توانسته معصومين ائمه و پيامبر سيره و اسلام صدر
هم با.دهد جلوه آموختني و خواندني را وي نوشتههاي
بيان در مهرماه 1321 نهم تاريخ در كه مرحوم آن از گفتاري
ايراد (ع)علي متقيان مولاي شهادت و قدر شب ويژگيهاي
.ميخوانيم گرديده ،
معارف گروه
الرحيم الرحمن بسمالله
احيا باشد قدر شب اينكه احتمال به را امشب شيعيان
يكي كه است شبي چون و ميكنند زندهداري شب يعني ميكنند
در (مورخين از بعضي نقل بنابر)اسلام بزرگ فاجعههاي از
ايمان و اسلام يگانه مرد يعني افتاد اتفاق شب اين بامداد
پيغمبر رسمي خليفه و اميرالمومنين انسانيت ، و
بود صبح نماز اداي مشغول كه هنگامي در عليعليهالسلام
سوگواري به را امشب خورد ، ضربت خوارج از نفر يك دست به
.مشغولند نيز
:كنيم اشاره نكته دو به بايد امشب سخنراني در اين بنابر
اميرالمومنين شهادت موضوع ديگر و قدر شب موضوع يكي
.السلام عليعليه
سوره نام به است سورهاي كريم قرآن در قدر ، شب موضوع اما
بسمالله":برداريد از را سوره آن شما بيشتر كه قدر
ادريك ما و.فيليلهالقدر انزلناه انا.الرحيم الرحمن
تنزلالملائكه.شهر الف من خير ليلهالقدر.ماليلهالقدر
مطلع حتي هي سلامامر كل من ربهم باذن فيها الروح و
:كه است چنين فارسي به شريفه آيات اين ظاهر ترجمه ".الفجر
چه پيغمبر اي تو و كرديم نازل قدر شب در را قرآن اين ما
.است بهتر ماه هزار از قدر شب چيست؟ قدر شب كه ميداني
بهاذن امري هر انجام براي قدر شب در روح و فرشتگان
و سلامتي دم سپيده تا شب اين.ميآيند فرود پروردگارشان
.سلامست
شب در پيغمبر بر قرآن نزول كه برميآيد چنين آيات اين از
و ميشود ناميده قدر شب ، آن كه بوده شبي در يعني قدر
.ميشوند نازل امور تمشيت براي شب آن در روح و فرشتگان
قدر شب كه آن يكي:شود دانسته بايد نكته چند اينجا در
دارد؟ معني چه قدر شب در قرآن نزول كه آن دوم چه؟ يعني
است؟ شب كدام و است ماهي چه در قدر شب كه آن سوم
مراجعه قرآن خود به بايد باز چيست كه قدر شب معني اما
بتوان آن از كه هست كريم قرآن در ديگري آيه ديد و كرد
كريم قرآن به چون نه؟ يا فهميد را قدر شب از مقصود
را آيات اين دخان مباركه سوره در ميكنيم مراجعه
فيليله انزلناه انا.المبين الكتاب و.حم":ميبينيم
من امرا.حكيم امر كل يفرق فيها.منذرين كنا انا مباركه
.العليم السميع هو انه ربك من رحمهمرسلين كنا انا عندنا
بد و نيك كه كتابي به قسم:است چنين بالا آيات مضمون "
پربركتي شب در را قرآن اين ما كه ميكند آشكار را
.بترسانيم بدشان كردارهاي عواقب از را آدميان تا فرستاديم
امري اينميشود جدا هم از حكمت موافق كارها كه شبي در
از است رحمتي و هستيم فرستنده كه ما جانب استاز
به و داناست و شنوا خدا كه چرا مردم براي تو پروردگار
.است آگاه مردم حوائج
شده ذكر آيات آن در كه مبارك شب از مقصود كه است معلوم
آيات اين در كه امور تفريق از مراد و است قدر شب همان
كه شده اشاره آن به قدر سوره در كه است همان شده ذكر
نازل امري هر تمشيت براي شب اين در روح و فرشتگان
است محتمل چه؟ يعني امور تفريق ديد بايد حال.ميشوند
است آيات همين در كه قرينههايي به امور تفريق از مقصود
باشد باطل از حق ساختن جدا و آنها بد و نيك ساختن ظاهر
و كند ارشاد را مردم كه شده نازل همين براي قرآن كه چرا
كتاب جهت همين به سازد جدا باطل از را حق و بد از را نيك
فرقان جهت همين به و ظاهركننده يعني شده ناميده مبين
تميز و باطل از حق جداكننده و فارق يعني شده ناميده
در.شقاوت موجبات از سعادت موجبات يا بد از نيك دهنده
قرآن يعني مبين كتاب به قسم:ميفرمايد خدا هم آيات اين
شب در را قرآن اين ما كه ميكند آشكار را باطل و حق كه
تفريق حكمت موافق كاري هر شب آن در كه كرديم نازل مباركي
به قرآن خود وسيله به كه است تفريقي مقصود گويا.ميشود
را امور مصلحت و حكمت موافق قرآن كه چرا ميآيد عمل
امر آن به ميداند صلاح بشر براي را ميكندبعضي تقسيم
نهي آن از و ميداند مضر بشر براي را ديگر بعضي و ميكند
فرشتگان و روح وسيله به قرآن اينكه به نظر و ميفرمايد
قدر شب در هم روح و فرشتگان پس شد نازل پيغمبر بر خدا
انجام مصلحت و حكمت موافق را تشريعي امور تا شدند نازل
پس.كنند بيان را آدميان بندگي و ديني وظايف و دهند
به ميتوان قدر سوره آيات و آيات اين ميان جمع از خلاصه
داراي كه است شبي قدر شب از مقصود كه داد احتمال قوي طور
بركت به هم منزلتش و قدر و است وبركت خير و منزلت و قدر
كه است رحمتي و خير بزرگترين قرآن كه چرا است قرآن نزول
مراد كه گفت ميتوان و شده حالآدميان شامل خدا جانب از
و ديني وظايف تعيين همان فرشتگان وسيله به امور تمشيت از
كه قرآن بهوسيله قدر شب در كه است باطل از حق ساختن جدا
اين احتمال اين مويد.آمد عمل به است الهي روح آن حامل
بهترين ميكند بيان را قدر شب اعمال كه اخباري در كه است
شب ميشود معلوم پس شده ذكر قرآن تلاوت شب آن در اعمال
و زمان اجزاي وانگهي است قرآن نزول واسطه به قدربودنش
زمان بر زماني هيچ و متشابهند و مساوي خود ذات در مكان
يك يا شب يك يا روز يك برتريندارد برتري ذاتا ديگر
آن يا زمان آن در كه است واقعهاي بهواسطه مكان از نقطه
الهي وحي كاملترين و جامعتر قرآن چون و داده رخ مكان
و درماندگان دستگيري و گمگشتگان ارشاد براي كه است
اين كه شبي پس شده نازل بيشتر بد و نيك حقايق نماياندن
و بهترين گشته بشر حال شامل شب آن در خدا بزرگ رحمت
و است گذشته بشر بر كه است شبي بركتترين پر و عزيزترين
راجع ايناست نداشته شبي آن از بهتر كه است بشر قدر شب
.بود قدر شب معناي به
آن از مقصود باشد ، قدر شب در قرآن نزول كه دوم نكته اما
بر يكدفعه قرآن همه زيرا نيست قرآن تمام شدن نازل
يعني است قرآن نزول ابتداي مراد بلكه نشده نازل پيغمبر
شد وحي به شروع و شد نازل پيغمبر بر قرآن كه اولينبار
و آيه آيه مقتضيه مواقع در تدريج به بعدا بود قدر شب در
در قرآن خود در چنانكه.گشت تمام تا شد نازل سوره سوره
لتقراه فرقناه قرآنا و":ميفرمايد بنياسرائيل سوره
آن قرآنيكه:يعني ".تنزيلا نزلناه و مكث علي عليالناس
طرز به و بخواني مردم بر تدريج به تا كرديم پاره پاره را
قسمت قسمت و تدريجا يعني ساختيم نازل تو بر را آن خاصي
كفروا الذين قال و":ميفرمايد فرقان سوره در و فرستاديم
و فوادك به لنثبت كذلك احده و جمله القرآن عليه نزل لولا
يكدفعه قرآن چرا كه گفتند كافران:يعني "ترتيلا رتلناه
اين را قرآن ما نشد ، نازل آله و عليه صليالله محمد بر
دائم و پياپي نزول وسيله به ترا دل تا كرديم نازل چنين
و تاني با را قرآن جهت همين به و بداريم ثابت وحي
.فرستاديم متدرجا
است ، شب كدام و است ماهي چه در قدر شب كه سوم نكته اما
اين اول شب در.كرد تعيين ميتوان قرآن خود از را ماهش
بيان را روزه حكم كه بقره سوره از 185-آيات 183 ماه
تكرار را ترجمهاش اكنون و خواندم شما براي ميكند
آوردهايد ايمان كه كساني اي":ميفرمايد خدا كه ميكنم
شما براي شده مقرر روزه شما از پيش ملل براي كه همانطور
چند در روزه اين.شويد پرهيزگار تا گشته مقرر روزهاي هم
يا بيمار روز چند آن در كس هر.است واجب برشما معين روز
و بگيرد روزه سال ديگر ازايام عدد همان به باشد مسافر
روزي هر براي ندارند گرفتن روزه توانايي اصلا كه كساني
بخواهد كه هر و كنند سير را بينوا يك كه دهند فديهاي
بهتر شما براي بگيريد روزه حال اين با بهتر ، بدهد بيشتر
ماه گرفت روزه بايد كه روزي چند اين.بدانيد اگر است
باعث كه قرآني شده ، نازل ماه آن در قرآن كه است رمضان
ميان كه است هدايت از نشانههايي داراي و مردم رهنمايي
آيات اين مجموع از "...الخ ميگذارد جدايي باطل و حق
قدر شب كه ميشود فهميده اشاره دلالت به يعني بالملازمه
آن در رمضان ماه شبهاي از شب كدام اما است رمضان ماه در
شنوندگان شما بيشتر يا شما همه را تفصيلش كه است اختلاف
علماي.شنيدهايد يا ديده احاديث و ادعيه كتب در مكرم
و احاديث جمله از كه گفتهاند عليهم رضوانالله شيعه
و بيست و نوزدهم شب از قدر شب كه برميآيد چنين اخبار
سه اين از يكي يعني نيست بيرون رمضان ماه سوم بيست و يكم
همين به باشد سوم و بيست شب كه است محتمل بيشتر و است شب
به سحرگاهان تا و ميكنند احياء را سهشب اين شيعيان جهت
را قدر شب اينكه اميد به مشغولند استغفار و عبادت و دعا
اسحق ابن ولي.كنند استمداد الهي رحمات از و كرده درك
دلالت به آيه آن از باز كه هست قرآن در آيهاي":ميگويد
استنباط ميتوان است التزام دلالت انواع از يكي كه اشاره
است خمس آيه آن و باشد رمضان ماه هفدهم شب قدر شب كه كرد
من غنمتم انما واعلموا":ميفرمايد خدا كه انفال سوره در
و اليتامي و القربي ولذي للرسول و خمسه لله فان شي
انزلنا ما و بالله آمنتم كنتم ان ابنالسبيل و المساكين
كل علي الله و الجمعان التقي يوم الفرقان يوم عبدنا علي
آوريد چنگ به كه غنيمتي هر كه بدانيد:يعني "شيءقدير
يتيمان و خويشاوندان و پيغمبر و خدا به متعلق آن يك پنج
و خدا به آوردهايد ايمان اگر است رهگذران و بينوايان و
روز در آله و عليه الله صلي محمد خودمان بنده بر آنچه به
آن و كرديم نازل كفر و ايمان ميان جدايي روز يعني فرقان
و كردند برخورد يكديگر به كفار و مسلمين جمع كه بود روزي
از مقصود.تواناست چيزي هر بر خدا و دادند مصاف هم با
جمعه روز در كه است بدر جنگ روز كفار و مسلمين روزملاقات
نزول روز فرقان روز از مقصود و داد رخ رمضان ماه هفدهم
روز با موافق قرآن نزول روز ميشود معلوم پس است قرآن
استدلال اين اما.باشد رمضان هفدهم كه بوده بدر جنگ
فرقان روز از مقصود كه دارد قوي احتمال زيرا نيست تمام
به كه است جدايي مقصود و باشد بدر روزجنگ همان آيه دراين
همانطور بنابراين.شد حاصل كفر و ايمان ميان جنگ وسيله
يكي در قدر شب احتمال است مستفاد شيعه احاديث اكثر از كه
.بود خواهد و 23 و 21 شب 19 سه همين از
اميرالمومنين خوردن ضربت مورخين از بعضي كه باشد معلوم
ولي ميدانند رمضان هفدهم شب در را السلام عليه علي
مسعودي.مينويسد رمضان نوزدهم شب مروجالذهب در مسعودي
گرد مكه در خوارج از دستهاي هجري چهلم درسال":ميگويد
تا كردند گفتوگوها مسلمين داخلي جنگهاي درباره و آمدند
(ع)علي اميرالمومنين كه شدند متعهد آنها از تن سه سرانجام
عمل تن سه هر و بكشند را سه هر عاص عمروبن و معاويه و
.دهند انجام است رمضان ماه نوزدهم شب كه يكشب در را خود
رفتو مصر به عاص عمروبن كشتن براي تن سه ازآن يكي
از ملجم پسر عبدالرحمن نامش كه سومي و شام به ديگري
علي كشتن عزم به بود مراد به منسوب و تعجيب قبيله
فراري كوفه از علي ترس از او و شد كوفه عازم عليهالسلام
ملاقات را خود عموي دختر قطام كوفه در عبدالرحمن.بود
و بود كشته نهروان جنگ در را او برادر و پدر امير كه كرد
گذاشت مواصلت وعده قطام با عبدالرحمنبود زيبايي زن او
با را ديگر تن دو قطام.عليهالسلام امير كشتن شرط به
پارچههاي با را آنها سينههاي و كرد همدست عبدالرحمن
شمشيرها تن سه اين.نخورد تكان قلبشان كه بست محكم حرير
و ميشد باز محراب طرف از كه دري مقابل و برگرفتند را
هنگام اميرمعمولا.نشستند ميآمد مسجد به در آن از امير
و ميرفت مسجد به تنها مستحفظ و حاشيه بدون صبح اذان
نخوابيد امير شب آن.ميكرد بيدار نماز براي را خفتگان
من موعود شب نيست ، دروغ":ميگفت و ميزد قدم صبح تا
مرغابياني آيد بيرون خواست امير هنگاميكه است ، شب همين
آنها خانه اهالي از يكي كشيدند صيحه بودند كودكان مال كه
اين از پس كه مشويد متعرضشان فرمود امير كرد دور را
در مسعودي را اينها همه ".بود خواهد نوحهها صيحهها
باز خانه در":مينويسد باز و مينويسد مروجالذهب
شد باز كمرش بين اين كنددر جا از را آن امير نميشد
محكم مرگ براي را كمرت:گفت خود با و بست محكم آنرا
بترسي مبادا رسيد هنگاميكه و ميرسد بهتو مرگ كه ببند
هنگاميكه":مينويسد آنگاه ".باشي داشته اضطراب يا
تاختند وي بر نفر سه آن ميكرد بيدار نماز براي مردمرا
و كرد فرار دگري درگرفت ، بهچهارچوب شمشيرش آنها از يكي
او":فرمود امير.افتاد كارگر بودضربتش ملجم پسر كه سومي
تسليم و شد دستگير آوردند هجوم اطراف از مردم "بگيريد را
"...الخ كردند حسنش حضرت
دارد ادامه
|