است ديگري چيز واقعيت ; نبودن يا بودن
آشنا غريبه
كيه؟ قاتل
!پسامدرن قهرمان يك
ندارند گرهكور كه قصههايي
جمعه داستان
هفته خواندنيهاي
نيست شور هم قدرها آن آش اين
بر ميان راههاي
جمعه نگاه
ميتازد وركز دريم زمان ماشين
گردون
قاب در سينما
وارنر برادران كام به دنيا
نيستيم تجارت دنبال
است ديگري چيز واقعيت ; نبودن يا بودن
رستمي محمدرضا
زمان گذر در ايران نمايشي ادبيات
به شروع و گرفت دست به قلم "تبريزي آقا ميرزا" كه زماني
نكرده فكر مسئله اين به اصلا شايد كرد ، تمثيلات نوشتن
يا داريم نمايشي ادبيات ما" كه پرسشي اين بعد قرن دو بود
نيز او بلكه ميشود ، ايران هنري - ادبي محافل نقل "نه؟
انديشههايش بيان براي مجالي ديگري نويسنده هر مانند
يا ميكرده فكر مسائل اين به او اينكه البته.ميجست
تاريخ كه نباشد مهم موضوع اين اندازه به شايد نميكرده ،
شد گفته كه ي"تمثيلات" همان نگارش با ما نمايشي ادبيات
اين و شود پيدا هم اي"آخوندزاده فتحعلي" تا ميشود آغاز
دارالفنوني تا بچرخد آنقدر زمين و دهد ، ادامه را كار
ترجمه به دست "قرچهداغي" نام به كسي و شود ، تاسيس
در تئاتر ترتيب اين به و بزند ، مولير آثار از تعدادي
.بگيرد شكل دولت تكيه كنار
(تاريخي لحاظ از) نمايشي متنهاي نگارش گويا همه اين با
اما.است شده آغاز رمان و داستان از پيش سرزمين اين در
نتوانسته شايد و بايد كه گونه آن نمايشنامهنويسي هنوز
.يابد دست واقعياش جايگاه به ما ادبيات در
يا شكلگيري نحوه به است ممكن مسئله اين دلايل از يكي
بانيان كه چرا بازگردد ، ايران در نمايشنامه نگارش آغاز
ايران ادبيات از بايد كه را شناختي آن نه جريان اين
نكند راستي.ميشناختند را غربي درام ساختار نه و داشتند
نمايشنامهنويسان با تئاتر كارگردانهاي جماعت دائمي جنگ
گونه آن نتواند ما نمايشي ادبيات كه شده باعث سامان اين
از صحبت وقت هر كه چرا بكشد ، رخ به را خود بايد كه
را كاسهكوزهها كارگردان جماعت ميشود ، نمايشي ادبيات
كارگردانها ضعف نويسندگان و ميكنند خرد نويسندگان برسر
جدا نمايشنامه كه انگار نه وانگار ميكشند ، رخشان به را
چاپ محض به كه است ادبي گونهاي تئاتر ، به وابستگياش از
كه طور همان پس.ميشود مكتوب ادبيات حيطه وارد شدن
از تصويري ارائه و بحث اين شدن روشنتر براي ميبينيد
دهههاي به ناچاريم گويا نمايشي ادبيات كنوني وضعيت
بسنجيم ، ديروز با قياس در را امروزمان و گرديم باز گذشته
.ايستادهايم راه كجاي در ببينيم تا
درام طلايي دوران
عصر درامنويسان پس نداريم ، نمايشي متن شما زعم به اگر"
همزمان گاه و آمدند نوبت به نوبت كه ايران تئاتر طلايي
فرسي ، نصيريان ، نويدي ، مفيد ، :گذاشتند جان صحنه پاي
تنوع اين در...و نعلبنديان خلج ، بيضايي ، ساعدي ،
مداد قلمزني ساله اين 50 و سبكها گسترده طيف و رنگها
بودهاند؟1
از يكي به خطاب نامهاي ، در اكبررادي را اينها
آيا":ميكند خاطرنشان و مينويسد كشورمان كارگردانهاي
بوده نشان شيرگاو كردهاند خلق صحنه شريف مردان اين آنچه
"است؟ سرآمده مصرفشان تاريخ و
ياد آن از رادي كه ايران نمايشنامهنويسي طلايي عصر
حضور با كه دهههايي است ، و 40 دهههاي 30 ميكند
و كلمه واقعي معناي به درام صاحبسبك و خلاق نويسندگان
پا ايران در ميشود ، (تولدش محل) غرب در آن از كه تعريفي
نيست بد شده گفته دهههاي به رسيدن از پيش اما گرفت ،
داشته ايران در نمايشي ادبيات شكلگيري روند به اشارهاي
.باشيم
با ايران در نمايشنامهنويسي شد ، گفته كه همانطور
و شد آغاز آخوندزاده فتحعلي و تبريزي ميرزاآقا نوشتههاي
كردن آدابته و مولير آثار از قرچهداغي ، ترجمههاي با
.يافت ادامه آنها
نام با سياستمداري آن از عرصه اين در تلاش مهمترين اما
كشورهاي به (فرهنگي كاردار) شغلش دليل به كه است ، "مقدم"
.بود كرده سفر گوناگون
معروفترين كه نوشت نمايشنامه چند سالها آن در مقدم
اما.است "برگشته فرنگ از جعفرخان" نمايشنامه همان آنها
كه حالي در و نداد نوشتن براي زيادي فرصت او به روزگار
بر پاياني نقطه مرگ بود ، گذشته عمرش از دهه تنها 3
تا و مقدم از پس.گذاشت هنرياش ادبي ، فعاليتهاي
ادبيات اسم به كه كارهايي اكثر دهه 20 پاياني سالهاي
تا بود اجتماعي سياسي ، بيانيههايي ميشد ارائه نمايشي
وضعيت ايننهاد درام نام آن بر بتوان كه نوشتهاي
و دهه 20 پاياني سالهاي در اينكه تا داشت ادامه همچنان
نمايشي ادبيات در جواني چهرههاي دهه 30 ، آغازين سالهاي
.شدند پيدا ايران
كه بودند نويسندگاني رادي دو اين از پس و ساعدي بيضايي ،
شكل سالها آن در را ايران دراماتيك ادبيات اساس و پايه
.دادند
شيوههاي ايراني ، اساطير به تازه رويكردي با بيضايي
از استفاده همچنين سرزمين ، اين كهن ادبيات و سنتي نمايش
به كه كند آغاز را راهي رويكرد ، اين خاص زباني بافت
.ميشد منتهي (غرب از كپيبرداري نه) ايراني درام پيدايش
در كه - هم ساعدي غلامحسين بيضايي ، كنار در
نگاهي نيم با - داشت توجهي درخور تجربههاي داستاننويسي
درام خلق به دست نمايشنامهنويسي مدرن شيوههاي و غرب به
تاريخ موفق نمايشنامههاي از تعدادي شد موفق و زد سياسي
همان در نيز رادي.بنويسد را ايران نمايشي ادبيات
و بازار و كوچه زبان به شدن نزديك با سالها
درخور پيرنگهاي دل در هنرمندانهاش شخصيتپردازيهاي
قابل بر علاوه كه درآورد تحرير رشته به را آثاري توجه
نيز دراماتيك ساختاري از عادي مردم براي بودن فهم
.بودند برخوردار
جديد چهرههاي كم كم زمان ، گذشت با نفرو سه اين از پس
ميتوان آنها ميان از كه پرداختند فعاليت به عرصه اين در
جوانها اينكرد اشاره مفيد بيژن و فرسي نعلبنديان ، به
تازه زاويه از و داشتند درام مقوله به خاصي رويكرد يك هر
تحت حدودي تا فرسي و نعلبنديان ميكردند ، نگاه آن به
با مفيد بيژن و بودند غرب ابزورديستهاي نگاه تاثير
نوجوانان و كودكان براي نمايشنامهنويسي دادن قرار بهانه
ساختار كلمه ، واقعي معناي به كه كرد خلق را متنهايي
.بود شرقي آن دراماتيك
در دستاوردها اين و يافت ادامه چگونه روند اين اما
شد؟ منجر افقي چه ترسيم به بعدي سالهاي
نمايش بازگشت
مباني به كمتوجهي دليل به انقلاب از پس ساليان در"
نسبت حمايتي نهادهاي در كه غلطي تعريف و تئاتر اقتصادي
با كه رفتاريهايي بد همچنين داشت ، وجود تئاتر به
تواناتر و خلاق فعال ، نيروهاي از بسياري ميشد ، هنرمندان
2.كردند ترك را عرصه تئاتر ،
فضاي ميتواند خوبي به صادقي قطبالدين دكتر گفته اين
.دهد نشان را انقلاب از پس نمايشي ادبيات بالطبع و تئاتر
صعودي سير تنها نه انقلاب پيروزي از پس سالهاي در
طرد با بلكه نكرد ، پيدا ادامه ايران در نمايشي ادبيات
صادقي.شد هم متوقف حرفهاي نويسندگان و خلاق نيروهاي
دست از را نيروهايش تئاتر":ميگويد وضعيت اين درباره
از كه دانشجويي بچههاي از كرد ، شروع صفر از دوباره داد ،
يك كارشان كه آماتوري بچههاي يا و ميآمدند ، دانشگاهها
طرف به ايدئولوژيك و سياسي دلايل به و بود ديگر چيز
".بودند آمده تئاتر
دچار سالها اين در نيز ما نمايشي ادبيات دليل همين به
شود نوشته نمايشنامههايي تا شد ، ناخواسته شايد بازگشتي
پاسخي تنها محتوايي لحاظ از و نداشتند هنري كيفيت كه
.روز آن شعارهاي نياز به بودند
لطمات خود خودي به مسئله اين كه پيداست ناگفته
ادبياتي ساخت ، وارد ما نمايشي ادبيات به جبرانناپذيري
از استفاده و بومي داشتههاي بر تكيه با تا ميرفت كه
را تازهاي افقهاي اروپايي نمايشنامهنويسان تجربههاي
تا بازگشت عقب به دهه چند و چندين ناچار به كند ، كشف
.كند درجازدن به شروع مجددا
كه نمايشنامه چند استثناي به دهه 70 اوايل و دهه 60 در
دستاوردهاي كه اثري شد ، منتشر نام صاحب نويسندگان سوي از
و دهه 60 چند هر.نشد ارائه باشد داشته همراه به جديدي
نبود ، ما نمايشي ادبيات براي خوبي سالهاي دهه 70 اوايل
از جديدي نسل زماني فاصله اين گذشت از پس اما
خبر آثارشان كه كردند ، آغاز را خود كار نمايشنامهنويسان
صورت عرصه اين در بود قرار كه ميداد تازه تحولي از
.بگيرد
بيشتري نمود آثارشان خرداد 76 از پس كه نويسندهها اين
را ايران نمايشنامهنويسي اصلي پيكره حاضر حال در يافت
گذشت به نياز آنها كار مورد در قضاوت كه ميدهند تشكيل
چگونه حاضر حال در نمايشي ادبيات وضعيت اما.دارد زمان
است؟
بزرگان حضور بدون ادبياتي
ادبيات بحث":ميگويد باره اين در شماسي عبدالحلي
به توجه با را آن كه ميكند پيدا معنا زماني نمايشي
جايگاه تا دهيم ، قرار ارزيابي مورد جامعه فكري جريانات
".شود مشخص نمايشنامهنويسي
بررسي حقيقت در":است معتقد دانشگاه مدرس و نويسنده اين
عمومي فرهنگ ارزيابي به توجه بدون نمايشي ادبيات وضعيت
ادبيات ميتوانيم زماني ما پس است ، بيهوده امري جامعه
از جانبه همه شناختي كه دهيم قرار بررسي مورد را نمايشي
جامعه" ; شماسي اعتقاد به ".آوريم دست به جامعه وضعيت
را خود خور در هنرمند سليقهاش و فكر سطح به توجه با
مورد كارهايي نيز حاضر حال در.ميدهد پرورش و گزينش
انديشه از تهي معمولا كه ميگيرد قرار عمومي اقبال
از نوع اين شده باعث كه است مسئله همين شايد و هستند ،
".كند پيدا رواج ما كشور در نمايشي ادبيات
در كه بگذريم بيتفاوت نبايد موضوع اين كنار از البته
مردم بين شده گفته وقفه دليل به انقلاب از پس سالهاي
خواه و است افتاده فاصله خلاق نمايشي ادبيات و (مخاطبان)
.است شده جامعه سليقه تنزل باعث مسئله اين ناخواه
به منجر جهان مطرح نمايشي آثار ترجمه عدم ديگر سوي از
روز نمايشي ادبيات غافله از ما نويسندگان افتادن عقب
سرعت عليرغم انقلاب از پيش كه صورتي در است ، شده دنيا
يا "هانتكه پيتر" چون كساني آثار اطلاعات تبادل كند
.ميرفت نيز صحنه بر بلكه ميشد ترجمه تنها نه "داريوفو"
با است نوشته تازگي به كه يادداشتي در چرمشير محمد
نمايشنامهنويس "ممت ديويد" ماندن ناشناخته به اشاره
و قصه نويسنده جماعت ميان در":مينويسد آمريكايي برجسته
قابلي اثر و شد پيدا نويسندهاي اگر كه هست ميل اين رمان
تكرار قدر آن را نوشتنش نوع و كنند دورهاش كرد ، عرضه
آن در سبك صاحب آدمي بشوند خودشان مدتي از بعد تا كنند
شكل حيث از - حداقل - يعني اين كه...نوشتن از نوع
.باشد تقليد فقط راه اول در چند هر ;رسيدن تنوعي به
نوعي و ثبات به روزي كه هست باقي هميشه اميد اين بالاخره
تئاتري جماعت ما در كه ميلي.شود خير به ختم شدن دروني
در نه و قابل آثار كشف در نه ندارد وجود اصلا
".آنها شكل كردن تجربه و نمونهسازي
نمايشما دنياي نميكردم گمان":ميافزايد نويسنده اين
خواندن ، با كه تكاني از باشد ، خالي همه اين ممت ديويد بي
بيشتر برابر دهها را خلا اين خوردم "راس گلن گري گلن"
معقول اعجوبه ، اين از اقبال انتظار...كردم احساس
تام مثل شد هم يكي اين اما داشت ، ميشد كه بود انتظاري
ديده اصلا ديگران ، و نورمن مارتا و شپارد استوپارد ، سام
ما پس كه ماماند با حيراني اين و بگذارند اثري تا نشدند
اين مينويسيم؟ چگونه جماعت اين ديدن و خواندن بدون
دوش از را جهان ما عاقبت كجاست؟ سرچشمههايش نوشتن غريزه
3.ميكنيم رصد غولها كدام
ادبيات عقبماندگي دلايل عمده از يكي پذيرفت بايد
و هستيشناسي عدم از ناشي غرب ، به نسبت ما نمايشي
.است آثار گونه اين نويسندگان نزد در مشخص معرفتشناسي
اين در شده منتشر آثار اغلب تا شده باعث كه مسئلهاي
نزول اجتماعي گزارش يك يا سياسي خطابه يك حد در زمينه
.يابد
تئاتر ، كارگردان و بازيگر نويسنده ، آئيش ، فرهاد
در را ما تئاتر معضل ريشهايترين و عمدهترين
باشد قرار اگر كه است معتقد وي.ميبيند نمايشنامهنويسي
عظيم تحولي به احتياج شود ، قياس غرب تئاتر با ما تئاتر
نيز گذشته در من":ميافزايد و دارد نمايشنامهنويسي در
ما تئاتر در فرهنگي گرايش چندين كه كردهام ابراز مكررا
نمايشنامهنويسي در ما ماندگي عقب باعث كه دارد حضور
تاثير تئاتر ، بر غيرتئاتري ادبيات تسلط يكي.است شده
بر تفسير ترجيح نمايش ، بر داستاننويسي حد از زياده
و اجرا سياق و سبك و هنري فرم به ندادن اهميت و تصوير
كه حرفي و محتوا به حد از بيش دادن اهميت همچنين كار ،
".شود زده است قرار
اكثر تكيه":ميافزايد مطلب اين به اشاره با وي
يك عنوان به) خودشان موقعيت بر ما نمايشنامهنويسان
است (!هنري نه و فرهنگي و اجتماعي سياسي ، مهره و عنصر
اجتماعي سياسي ، عقايد ابراز براي وسيلهاي به تئاتر اگر
از و داشت نخواهد كافي رشد مطمئنا شود تبديل فرهنگي و
را محتوا و فرم وحدت مقوله دائما كه هست هم رو همين
".ميكنم مطرح آنجا و اينجا
و نيروها به توجه با را نمايشي ادبيات آينده او
و ميداند درخشان بسيار جوان نسل بالقوه پتانسيلهاي
در بزرگي تحول آينده دهه يك در نسل اين":است معتقد
باعث تحول اين.آورد خواهد وجود به نمايشنامهنويسي
از يا كرد تعريف خواند ، را آن نتوان كه ميشود تئاتري
فقط كه تئاتري.كرد دريافت تلويزيون حتي يا و راديو طريق
نميتوان هم هنوز همه اين با ".مييابد معني صحنه روي
قاطعيت با و راحتي به ايران نمايشي ادبيات وضعيت مورد در
اجراكنندگان تمام":است معتقد امجد حميد.كرد نظر اظهار
كه حالي در ;مينالند ايران نمايشنامهنويسي ضعف از
مثبت نكته بزرگترين و قويترين ايران ، نمايشنامهنويسي
".است موجود متنهاي همين نيز من گواه و است ايران تئاتر
:پينوشت
ماه 1380 تير پاياب ، ماهنامه دو.1
سوم شماره بيدار ماهنامه.2
ايران روزنامه تئاتر سينما ضميمه.3
آشنا غريبه
نويسنده يك قصههاي در پيادهروي
(داستان مجموعه) آزاد هواي در پيادهروي
عباسپور سعيد
صفحه 200- خورشيد نقش انتشارات
1380- اول چاپ
تومان قيمت1200
نمايش به خود قصههاي در عباسپور سعيد كه آدمهايي طيف
كتاب اين داستان مجموعه 22.است كمان رنگين مثل ميگذارد
آن دريچه بر را چشمهايت تو كه است فرنگي شهر مثل درست
.تماشاكني آن در را آدمها خيلي زندگي قصه تا ميدوزي
خوش مذاقت به چندان فرنگ شهر اين قصههاي بعضي شايد
سنين و مختلف اقشار به قصه ، كه آدمهاي تنوع اما نيايد ،
;دارد نويسنده تيزهوشي از نشان دارند ، تعلق مختلف
كه واژههايي همه شنيدن براي را گوشهايش كه نويسندهاي
كرده تيز ميخورند دردش به قصهها در روزي ميكند فكر
ميآيد ، بيرون بچه يك دهان از يا واژهها اين حالا.است
به...يا بيپناه زن يك روانشناس ، يك نويسنده ، يك يا
.نيست بيكيف چندان عباسپور قصههاي در پيادهروي حال هر
كيه؟ قاتل
موش تله
كريستي آگاتا:نوشته
زكريا مريم:ترجمه
275(هرمس انتشارات به وابسته) كارآگاه كتابهاي:ناشر
صفحه
نسخه ، 1380 3000
تومان قيمت1300
اول قتلميگيرد شكل قتل دو اساس بر كارآگاهي قصه هر
فراهم را دوم قتل موجبات صرفا و داده انجام قاتل را
كارآگاه يعني پاك قاتلي قرباني قاتل ، جا آن.ميآورد
روبهرو زماني زنجيره دو با خواننده درواقع.ميشود
يكي و ميشود شروع قتل با كه جستوجو روزهاي يكي ;ميشود
مانند "تلهموش".ميشود منجر قتل ايام به كه روزهايي
قاتل" به موسوم قصههاي جزء "كريستي آگاتا" كارهاي عموم
قصه و شده بنا دوگانگي بر كار شالوده يعنياست "كيه؟
توجه بايد اما.ميرسد پايان به دوم قصه شروع از پيش اول
سر به كامل مصونيت در - اصلا - دوم قصه آدمهاي كه كرد
نوع اين در اول قصه.بميرند ندارد امكان و ميبرند
ولي دوم قصه بگيرد ، ناديده را كتاب تا ميكوشد كتابها
كتاب همان قصه جز چيزي اصلا و است كتاب همان واقعيت
.است كارآگاهي ژانر از فوقالعادهاي نمونه موش تله نيست ،
!پسامدرن قهرمان يك
گمش گيل مرگ ناگزيري در پژوهش
بلان يانيك:نوشته
ستاري جلال:ترجمه
صفحه مركز ، 177 نشر
اول ، 1380 چاپ
تومان قيمت1250
با شباهت عين در كه اسطورهاي.است اسطوره يك "گمش گيل"
يك به را آن - عملا - تلخاش پايان ديگر اسطورههاي
.است بينقص كليت يك ادبيات ميگويند.ميكند بدل تراژدي
آفريده چيزي نميشود ، ناپديد چيزي آن در كه كامل چيز يك
فصل در "بلان يانيك".ميكند تغيير چيز همه بل نميشود ،
گمش گيل متن كه جا آن از ميگويد شوخي به كتاباش اول
حرف مانند و دارد خود در را ادبيات دغدغههاي اصليترين
قهرمان ميپردازند ، هم نوشتههاي شرح به كه است آنهايي
كه كنيم توجه !است پسامدرن قهرماني گمش گيل يعني آن
همه شاه است ، مردگان شاه گمش گيل تحتاللفظي معناي
.شدهاند ديگري جهان روانه او از پيش كه آنها
ندارند گرهكور كه قصههايي
پراكنده خاطرههاي
ترقي گلي
صفحه 231- نيلوفر انتشارات
1380_ سوم چاپ
تومان 1500
حرفهاي علاقهمندان همه اما نمينويسد ، زياد ترقي گلي
.ميخوانند اشتياق با هم را او آثار معدود همان ادبيات
كه است نهفته چيزي آن در نويسندهاي هر ماندگاري راز
در نويسنده هر ماندگاري راز.نميآورد در ادا بيانش براي
اين است ممكن.هستند بالفطره ذاتش در كه است چيزهايي آن
كسب بالفطرهاي چيز هيچ اما كند بارور را بالفطرهها
است رواني و زيبا نثر در ترقي گلي ماندگاي راز.نميشود
دندانهايت با شوي مجبور كه ندارد گرهكوري هيچ كه
.كني بازشان
جمعه داستان
كورتاسار خوليو:نوشته
آزرم محسن:برگردان
كرد كوك را ساعت ميتوان چگونه
شما كه ندارد ضرورتي اما.پايين آن.جا آن.آنجاست مرگ
.برداريد را ساعت دست يك با.نترسيد.بترسيد چيزي از
عقب را ساعت عقربههاي كليد انگشتتان دو با حالا ،
.كنيد احتياط آن چرخاندن موقع.بكشيد
درختان برگميشود شروع تازهاي زمان حالا همين از
مسابقه يك در تا ميشوند آماده قايقها.ميرويد دوباره
پر خودش از كمكم زمان.كنند شركت قايقراني بزرگ
خاك روي كه نسيمي:ميزند بيرون آن از هوا بعد ميشود ،
تازه نان بوي اين.ميرود راه كه زني سايهميوزد
نيست؟
ميخواهيد؟ چيزي هم باز يعني ميخواهيد؟ چيزي هم باز
دهيد اجازه.ببنديد دستتان مچ روي سرعت به را ساعت
.كند كار خودش
اصلا.نترسيد.كنيد دنبالاش نفسزنان.كنيد دنبالاش
همه.بزند زنگ ساعت لنگر كه ميكند كاري ترس.نترسيد
چيزهايي همه و آوريد دست به ميتوانستيد كه را چيزهايي
را ساعت سياهرگهاي كمكم بوديد برده ياد از كه را
ميشود جاري سنگهايش از كه را سردي خون و ميكنند پاره
.ميكنند داغ
عجله ميكنيد؟ عجله چرا.پايين آن.جا آن.جاست آن مرگ
اهميتي ديگر كه ميفهميم وقت آن.ميرويم پيشاشنكنيد
.ندارد
هفته خواندنيهاي
وايدال گور آثار و زندگي به نگاهي
نبود مهربان كه نويسندهاي
محمديسرشت مريم: ترجمه
معاصر نثر سبك صاحبان بزرگترين از وايدال ، گور
پركار داستاننويسي كه اين بر علاوه وايدال ، .آمريكاست
مجموعه سال 1993 در) مقاله و فيلمنامه نمايشنامه ، است ،
در و مينويسد (شد "ملي كتاب جايزه" برنده او مقالات
"واو ويلي" رمان _ خود كار اولين او.است فعال نيز سياست
ارتش يونيفورم هنوز كه زماني نوشت ، نوزدهسالگي در را _
شده ، حساب و دقيق نثري با او.داشت تن به را متحده ايالات
در آمريكا ، سياست و ادبيات تاريخ ، از را خود مشاهدات
.ميگذارد خواننده اختيار
روزهاي" از:اوست موضوعات تنوع در وايدال كارهاي ويژگي
"آمريكا تاريخ دراماتيك دوران" و "مسيحيت آغاز بحراني
وستون شهر" رمان) "غريزي تكاندهنده بازيهاي" تا گرفته
.(آمريكاست جنسخواهي هم جنبش در عطفي نقطه "يادبود
آثار _ "ابداع" و "جولين" _ او كلاسيك رمانهاي
همچون او تاريخي مجموعههاي اما هستند ، كسلكنندهاي
متحده ايالات جمهور رئيس معاون سومين ،"آرونبر"] "بر"
،"امپراطوري" ،"1876 ،"لينكلن" ،[تا 1805 از 1801
.هستند قوي داستاني كارهاي "ديسي واشنگتن" و "هاليوود"
مردم براي را آمريكا تاريخ او داستانهاي از سري اين
به ;ميدهند انساني جنبهاي وقايع به و ميكنند زنده
بهعلاوه.ميترساند را شخص بودنشان انتزاعي كه گونهاي
هميشه مردم نظر از كه مبهمي شرايط از دسته آن براي
اما.ميدهد ارائه منطقي انگيزههاي بوده ، درك غيرقابل
،"مايرون" ،"ريج بركن مايرا" شامل او تخيلي كارهاي
ايتالو كه هستند رمانهايي "جلجتا از زندگي" و "Duluth"
يعني.ميگويد "بعدي چند رمان" آنها به كالوينو
و لاف از پر) متكلف و گيجكننده احساساتي ، كه رمانهايي
.دارند خنده و صريح زيبايي طرز به و نيستند (گزاف
دريايي سفر يك تجربه
زمان تجربيات مورد در كه "واو ويلي" يعني او رمان اولين
همينگوي ارنست يادآور و دريايي سفري داستان اوست ، جنگ
شده ، تشكيل گفتوگو از رمان اين اعظم بخش.است
نهايت در و طبيعي مقتصدانه ، ساده ، كه گفتوگوهايي
اوج نقطه به نميكند تلاش داستان اين.فوقالعادهاند
كه است اين در آن اصلي امتياز.برسد عاطفي يا دراماتيك
كند القا خواننده به را داستان فضاي حس مهارت با نويسنده
اصولهاي و ادا عمق در باشد مجبور بيآنكه خواننده ، و
كه ميكند حس كند ، نفوذ داستان زباني ترفندهاي و ظاهري
.دارد حضور مهيج و كوتاه دريايي سفر اين در
عظمت روياي لينكلن ، روياي
با رمان ، اين.سياسي كاملا است رماني "لينكلن" اما
"داخلي جنگ" نشيب و فراز پر جريان خود ، دقيق جزئيات
"لينكلن" رمان در.ميدهد شرح سفيد كاخ ديد از را آمريكا
ريگان ، حتي جمهوري ، رياست كانديداي هر":وايدال قول به كه
لينكلن از كه تصويري ،"...خوانده را آن كرده ادعا
سفيد كاخ در كه است مصمم ديكتاتور يك ميشود ، داده نشان
يك به تبديل را خود ميتواند لينكلن.ميبرد سر به
حتي كس هيچ ذهن به كه حالي در كند ، مستبد ديكتاتور
نيست كسي او ، متواضع ظاهر زير كه نميكند خطور لحظهاي
در كه بذلهگو ترسوي رسيده دوران به تازه وكيل يك جز
ژست سياستمدار ، ژيگولوهاي و داده قورت عصا ارتشيهاي جمع
به لينكلن ديكتاتوري.ميگيرد خود به را متواضع آدم يك
جلوي ابتدا.ميگيرد شكل مرحله به مرحله و تدريج
بعد.ميگيرد جنگ اضطراري وضع در را سنتي آزاديهاي
بدون روزنامهها سردبيران و ميكند سانسور را مطبوعات
به شدن نزديك با و ميشوند زندان روانه محاكمه
مخفي سرويسهاي توسط تلگرامها و نامهها انتخابات 1864
"عظمت" روياي لينكلن روياي واقع در... و ميشوند باز
ميشود تمام "بردهها آزادي" قيمت به يا كه رويايي ;است
."آزاد مردان كردن برده" يا
طنزنويس وايدال
ظرافت و مهارت با كه است نمايشي طنزهاي از پر "لينكلن"
طنزنويس را خود وايدال.شده ساخته وايدال بينظير
مهرباني آدمهاي طنزنويسها":ميگويد او.ميداند
نقص يك مهرباني نويسنده براي.طنزنويسام من و نيستند
چهطور نميدانم":ميگويد ديگري جاي در البته."است
كه آن وجود با ".نوشت چيزي همدلي حس بدون ميشود
نويسنده او اما اوست شهرت دليل سردي يا بيتفاوتي
رمانتيك يك او درواقع نيست ، بيتفاوتي كاملا
.است محافظهكار
به است ، وايدال كارهاي ويژگيهاي از كه موضوع تنوع اما
تحقيقي كه "گمشده نسل از پس" نويسنده] آلدريج ، عقيده
است ضعفي نقطه [آمريكا معاصر داستاننويسان مورد در است
شهرت از خود معاصر نويسندگان نسبت به وايدال شده سبب كه
با هيچوقت وايدال او عقيده به.باشد برخوردار كمتري
.كداماند سبكاش و موضوع كه نميدانسته اطمينان
واقع در و ندارند را لازم تعادل او رمانهاي بنابراين
.ميخورند متحرك هدفهاي به كه هستند تيرهايي
نيست شور هم قدرها آن آش اين
عابدي احسان
بزرگترين ميزبان تهران ماه ، بهمن دوازدهم تا اول روز از
جشنواره بيستمين ;بود خواهد ايران در سال نمايشي رويداد
است قرار مسئولان گفته به بنا كه جشنوارهاي.فجر تئاتر
از بعد شده برگزار تئاتري جشنوارههاي بهترين از يكي
آثار اجراي كمك با است قرار كه جشنوارهاي باشد ، انقلاب
.جهان روز تئاتر از باشد آيينهاي خارجي ،
نمايشي گروههاي چه كه اين گفتن براي است زود كمي هنوز ،
كه چراداشت خواهند حضور امسال جشنواره در كشور خارج از
در گروههاي از برخي با نمايشي هنرهاي مركز ميان تاكنون
در خصوصا ;نگرفته صورت كاملي توافق شده ، گرفته نظر
با رايزني مشغول كماكان مركز اين و مالي زمينههاي
آينده هفته اواسط در شايد.است گروهها اين سرپرستان
ارسال با نمايشي هنرهاي مركز عمومي روابط كه روزي باشد
علاقهمندان كثيرالانتشار ، روزنامههاي دفتر به فاكسي
اخبار همين فعلا اما.كند مطلع امر اين از را تئاتر
روابط مدير "ناصربخت محمدحسين" ;باشيد داشته را كوتاه
حضور بهامروز تا":ميگويد نمايشي هنرهاي مركز عمومي
انگلستان ، فرانسه ، ايتاليا ، آلمان ، كشورهاي از گروههايي
جشنواره بيستمين در مصر و كانادا روسيه ، سوئيس ، لهستان ،
معروفترين از يكي گفت بتوان شايد و شده قطعي فجر تئاتر
;است آلمان كشور از "آنسامبل برلينر" گروه گروهها ، اين
برشت ، برتولت توسط قبل دهه چندين كه گروهي
از و شده تاسيس آلماني شهير كارگردان و نمايشنامهنويس
همينطور و كشور اين تئاتر يك درجه و برجسته گروههاي
".ميشود محسوب جهان
تئاتر جشنواره در گروه اين فعاليت مورد در بخت ناصر
به تهران در را نمايش يك تنها است قرار":ميگويد امسال
يك نمايش ، اين دارم اطلاع كه آنجا تا و ببرند صحنه روي
".است شكسپير نمايشنامههاي از يكي اساس بر كلاسيك ، كار
چنين حضور از بايد كه ميرسد نظر به حرفها اين با پس
.باشيم خوشحال جشنواره در گروهي
قضيه اين به ديگري منظر از تئاتر منتقد اميني رحمت
آنسامبل برلينر تئاتر گروه اينكه":ميگويد و ميپردازد
هيچ ميشود ، محسوب جهان معتبر و شده شناخته گروههاي از
اعتبار از ميزان چه گروه اين كه ديد بايد اما.نيست شكي
ميكنم سعي.كرد خواهد خرج فجر تئاتر جشنواره در را خود
پانتوميم گروه كنيد فرض.ببرم پيش مثال يك با را سخنانم
ايران پانتوميم گروههاي معتبرترين از كه شاملو سيروس
اين حالاميكند شركت خارجي جشنوارههاي از يكي در است ،
اين در قدرت تمام و خود اصلي بازيگران تمام با او كه
به نفر چند كه اين و است مسئله يك كند پيدا حضور جشنواره
.است ديگري مسئله كنند اجرا را نمايش گروه ، اين اعتبار
چقدر آنسامبل برلينر تئاتر گروه كه نميدانيم هنوز ما
برلينر" گروه از ".دارد همراه ايران در را خود بضاعت از
جشنواره در را نمايش دو امسال بگذريم ، كه "آنسامبل
اروپايي كشور دو با ايران مشترك محصول كه ديد خواهيم
.است آلمان و ايتاليا يعني
ايراني سبك به چولي
از وفادارتر را مردي تئاتر ، جهان در ميتوان مشكل
ايرانيان و ايران به آلماني كارگردان ،"چولي روبرتو"
شده عجين فجر تئاتر جشنواره با چولي نام اصولا !يافت
حضور رويداد اين در خودش نمايشي گروه با اگر حالااست
روبرتو" !ميتواند كه ايراني بازيگران با باشد ، نداشته
"لوركا گارسيا فدريكو" نوشته "يرما" نمايش امسال "چولي
به بينالملل بخش در را اسپانيايي شاعر و نمايشنامهنويس
به ايراني بازيگر زن چهار نمايش اين در.ميبرد صحنه روي
"طهماسبي مائده" آنها از يكي كه پرداخت خواهند نقش ايفاي
آخرين و "هاشمپور نرگس" سومي ،"نجومي مهتاج" ديگري است ،
."اسكندري ستاره" آنها
معروف گروه و آلماني كارگردان اين مورد در تقدير هر به
كه است بسياري سوالهاي ،"روهر" تئاتر گروه يعني او
كه باشد اين آن عامترين شايد و مانده بيپاسخ تاكنون
آلمان ، در تئاتر معتبر گروههاي عظيم خيل ميان از چرا
فجر تئاتر جشنواره مهمان روهر گروه و چولي ساله همه
.هستند
.نيست شور هم قدرها اين آش اين كه است معتقد ناصربخت اما
گروه روهر ، گروه بر علاوه گذشته سال در":ميگويد او
اينها از گذشته داشت ، حضور جشنواره در هم مونيخ تئاتر
است قرار چولي ;نميكند سفر ايران به روهر گروه كه امسال
".كند شركت جشنواره در ايراني بازيگران با
منتقدان سرگيجه
فجر تئاتر جشنوارههاي در چولي مسئله ;نبودن يا بودن
"آنتيگونه" نمايشهاي اجراي از بعد و بود گذشته سال.است
كارگرداني به و آلمان روهر گروه توسط "كوچولو شازده" و
شدت چولي با منتقدان مخالفتهاي موج كه "چولي روبرتو"
چون موفقي اجراهاي از نشاني كمتر اجراها اين كه چرا گرفت
چولي متمادي حضور.داشتند "كاسپار" و "فاوست و پينوكيو"
اين به كه بود نكتهاي هم جشنواره در اخير سال چند در
.ميزد دامن مخالفتها
اين حضور عدم به راي بسياري ، كه شد موجب همه نهايت در
"قادري نصرالله" اما.بدهند بعدي جشنوارههاي در كارگردان
حضور دانشگاه مدرس و تئاتر منتقدان ملي كانون رئيس
در را آلماني كارگردان اين جمله از خارجي كارگردانان
خاطر به اساتيد":ميدارد اظهار و ميداند مثمرثمر ايران
چگونه فاوست و پينوكيو نمايش اجراي از بعد كه بياورند
".گشودند تمجيد به زبان بلافاصله و شدند سرگيجه دچار
در كه خارجي نمايش هر من اعتقاد به":ميافزايد قادري
پيش از بيش آشنايي به ميتواند ميرود صحنه روي به ايران
ما دلخواه به بسته ديگر ;شود منجر جهان روز تئاتر با ما
بخشهايي چه از و بگيريم را كار از بخشهايي چه كه است
تئاتر گروه و چولي كه تجربياتي به توجه با و.كنيم عبور
كردهايم ، خود جذب ايشان از كه آنچه درصد دارند ، روهر
".بوده توجه قابل بسيار
از روهر گروه كه شنيدهايم":ميگويد هم اميني رحمت
روبرتو و ميشود محسوب آلمان كشور چندم درجه گروههاي
اما ".است گمنامي كارگردان كشورش در ايران ، برخلاف چولي
او.ميكند نگاه قضيه اين به ديگر زاويه يك از ناصربخت
مركز كه است معتقد ناصربخت.برنميآيد چولي نقد درصدد
قدرت قبل ، دورههاي برخلاف و امسال نمايشي هنرهاي
حضور شرايط راحتي به ;داشته را خارجي نمايشهاي "انتخاب"
"آنسامبل برلينر" آلماني گروه خصوصا و خارجي گروههاي
گروه همين حضور پيامد خود اين و كرده مهيا ايران در را
.است بوده گذشته جشنوارههاي در چولي روبرتو و روهر
فجر تئاتر در افغانستان
به بار اين آن ، به مربوط مصائب و افغانستان جنگ
كارگردانان توسط نه اما ميشود كشيده تئاتر سالنهاي
گويا.افغانها خود توسط بلكه - سينما برخلاف - ايراني
تئاتر به جشنواره ، جانبي بخشهاي از يكي است قرار امسال
كشور اين آيا اينكه.باشد داشته اختصاص افغانستان
آن پاسخ كه است سوالي نه ، يا دارد نمايشي گروه جنگزده ،
هنرهاي مركز مسئولان سعي اما.نميدانيم درستي به را
در افغان نمايشي فعال گروههاي كه است اين بر نمايشي
دعوت جشنواره به و شناسايي را كشورمان از خارج يا داخل
.كنند
بر ميان راههاي
ايران سينماي براي مسابقهاي
آزرم محسن
بيستمين در فجر فيلم جشنواره ظاهري شكل است قرار آيا
كننده اميدوار حرفهاي كند؟ تغيير جشنواره اين تاسيس سال
سال چهار سه ، تا.دارد تغييري چنان از نشان جشنواره دبير
خاك و قديمي فيلمهاي از بود ملغمهاي بينالملل بخش پيش
شد قرار پيش سال سه از اما.جديد فيلمهاي گاهي و خورده
سراسر از فيلمهايي و شود بينالمللي واقعا بخش اين
سينماي.كنند رقابت بلورين سيمرغ آوردن دست به براي دنيا
و) داشت فيلم سه سهميه بودناش ميزبان خاطر به هم ايران
سينماي به بينالملل بخش سيمرغهايبلورين دادن.(دارد
فيلمهايي كه زماني (مثلا بازيگري و كارگرداني) ايران
هستند نامزدها فهرست در بزرگ كارگرداناني از قدرتمند
كلود" فيلمهاي وقتي گذشته سالندارد افتخاري هيچ البته
بهرهاي"دارابونت فرانك" و"كوئن برادران" ، "شابرول
تركيب ديگر سوي از.شد پيچيده كمي قضيه نبردند جوايز از
سوال اندكي ساله چند اين در هم بخش اين داوران هيات
جزو داوران اغلب چرا كه كرد سوال ميتوان.است برانگيز
و آمريكا سينماي حاضرند و هستند ايران سينماي طرفداران
جاناتان" حرفهاي پيش سالبگيرند نديده را اروپا
بخش آن داور عنوان به (آمريكايي منتقد) "روزنبام
"شابرول" فيلمهاي ضعف درباره او حرفهاي.بود حيرتآور
سينمايي سبك به او علاقه ميتوانست فقط "كوئن برادران" و
بخش داوران سالها اين در.دهد نشان را "كيارستمي"
بينصيب سيمرغها از ايران تا كوشيدهاند بينالملل
نشان براي بخش اين ميرسد نظر به كه است آن حقيقت.نماند
مسابقهاي اصلا و افتاده راه ايران سينماي برتري دادن
آيا گذشته سال جشنواره براي كه نداريم خبر.نيست كار در
شخصا "كوئن برادران" يا و "دارابونت" يا "شابرول" آقاي
اما نه ، يا كردهاند پر را فجر جشنواره در شركت فرم
كنندهها پخش طريق از فيلمها اين كپي كه معتقدند بعضي
هيچ گذشته سال وقتي.است رسيده بينالملل بخش به
چون ميگفتند نرسيد شده ذكر فيلم سه به جايزهاي
در و بودند نيامده ايران به فيلمها اين كارگردانهاي
آنها به هم جايزهاي نداشتند ، حضور اختتاميه مراسم
ذهن گوياي حدي تا اما بود شوخي البته حرف اين.نميرسد
.باشد ميتوانست بخش آن داوران
جمعه نگاه
هزارتوها در انسان
كرمپور فرزانه
در هزارتوها مضمون با ابراهيمي ثميلا نقاشي نمايشگاه
در نمايشگاهي هم قبل سال نقاش اين از.برپاست آريا گالري
همه در خاكستري از استفاده.بودم ديده گالري همين
هواي و حال با كه ميكرد تداعي را مرده فضاهايي تركيبها
را شده سپري روزگار و رفتگان وجود عدم حسرت كه نقاشيها
از قسمتي گاه كه نوشتههايي.بود همگون داشت ، خود در
ديده ديوار بر تابلو كنار گاه و ميداد تشكيل را كلاژ
فضاي.ماندگارشان غم و بود خفتگان حكايت همه ميشد ،
باقي مدتها تا بيننده هر با تيره رنگهاي و سنگين
را عميق و سرشار مضموني امسال نمايشگاه در اماميماند
رنگهاي وجود با سنگيني عليرغم كه ميگذارد نمايش به
ياد به را انسان و ميكند القا را سبكي نوعي درخشان
براي يادداشت شش" در كالوينو كه مياندازد سبكي پديده
بيان براي كلاژ از ثميلا.است كرده عنوان "بعدي هزاره
و نقاشي وسواس ، با عكسهاي چسباندن.ميكند استفاده خويش
از بعضي.است آورده وجود به را تابلوها نهايي ، پرداخت
به را بيننده و ميدهد نشان را تكرار و تسلسل تابلوها
.مياندازد "اشر" كارهاي در ذهنيت همين ياد
پلهاي راهها ، بزرگ قالب در امروز انسان هزارتوهاي
زيرزمينهايي و خراشها آسمان تبليغاتي ، تابلوهاي هوايي ،
ريشهها ، نزار ، درختاني و قطور و سنگين ديوارهاي با
دستگاه ميان اين در و اتاقها راهروها ، سيمها ، از جنگلي
در و ميكند مربوط آدمها بقيه به را تو كه است تلفن
به نقاشيها ميان در انسان.ميشود ديده تابلوها اكثر
از زمينهاي بر سياه رنگ با تابلوها اكثر در و شبح صورت
به و است شده داده نشان پاريس آبي اخرايي ، زرد ، رنگ
ميان جنسيت از فارغ را او بيهويتي و تنهايي بيننده
القا است ، آفريده خود كه عظيمي و باشكوه هزارتوهاي
جهان آفريدن از پس كه ميافتي "فاوست" ياد به.ميكند
مرگ و ميرسد بدبختي و بيچارگي به درون در خويش آرماني
.اوست انتظار در
يا برفراز رقص فيگورهاي با اشباحي تابلو پنج يا چهار در
ياد به را بيننده كه ميشوند ديده هزارتوها كنار
و قرون از باقيمانده اشباحي.مياندازند مصري پيكرههاي
حال داشتهاند خويش خدمت در را هزارتوها كه گذشته اعصار
.است بيروني و دروني هزارتوهاي خدمت در امروز انسان كه آن
در مضمون ارائه در تكنيك كارگيري به و فرم رنگ ، انتخاب
مدتها تا را بيننده و است توجه درخور نمايشگاه اين
خويش انديشههاي و احساس بيان در نقاش و ميكند درگير
.است كرده عمل موفق
ميتازد وركز دريم زمان ماشين
آشوري عليرضا
كه وركز دريم كمپاني سال 2001 پايان به شدن نزديك با
كرده سينماها روانه را شرك غافلگيركننده انيميشن امسال
نگاهي.دارد آينده سال به چشم خود رقباي بقيه مثل بود
دريموركز كه فيلمهايي از تعدادي به داشت خواهيم كوتاه
.است گرفته نظر در آينده سال اكران براي
فيلم.مومبا سامانتا و گايپيرس بازي با زمان ماشين *
روايت را هارتدگتون الكساندر نام به مخترعي ماجراي
ميسازد قادر را او كه ميكند اختراع ماشيني كه ميكند
خواهد اكران مارس ماه هشتم فيلم اين.كند حركت زمان در
.شد
دريموركز كمپاني جديد انيميشن سيمارون نر اسب:روح *
.ميكند روايت را روح نام به وحشي اسبي ماجراهاي
بينظير موفقيت بتواند فيلم اين تا دارد اميد دريموركز
راك سبك معروف خواننده آدامز برايانكند تكرار را شرك
.است كرده اجرا را فيلم آوازهاي
هنكس ، تام بازي و مندس سام كارگرداني به دوزخ به راهي *
ارتش آدمكش يك نقش در هنكس تام نيومن ، پل و جادلا
از يكي و همسر وقتي ولي است شده ظاهر ايرلند آزاديخواه
به دست ديگرش پسر همراه به او ميشوند كشته پسرانش
مشخص هنوز فيلم اكران دقيق تاريخ.ميزند انتقامجويي
.است نشده
اكشن _ كمدي فيلم اين اصلي بازيگر جكيچان رسمي لباس *
پوشيدن با كه ميكند روايت را كارمندي ماجراي فيلم.است
در هم رسمي لباس.ميشود هويت تغيير دچار رسمي لباس يك
چند در كه است جكيچان مخصوص اكشنهاي كمدي روند ادامه
.است كرده پيدا هاليوود در فراواني طرفداران اخير سال
و واتز نائومي بازي و وربينسكي گور كارگرداني به حلقه *
تاريخ فيلم پرفروشترين دوبارهسازيهندرسون مارتين
.شود اكران سال 2002 اوت ماه در است قرار ژاپن سينماي
نكرده ارائه را فيلم داستان خلاصه رسمي طور به دريموركز
ماجراي فيلم غيررسمي اظهارنظرهاي بنابر ولي است
دست به را عجيبي ويدئويي نوار كه است روزنامهنگاري
هفت عرض در ديدهاند را آن كه افرادي تمام كه ميآورد
...مردهاند روز
و اسپيلبرگ استيون كارگرداني به بگير مرا ميتواني اگر *
نقش در ديكاپريو.هنكس تام و ديكاپريو لئورنادو بازي
به آمريكا پليس نيروي تمام كه ميشود ظاهر كلاهبردار يك
او ولي شدهاند بسيج دستگيرياش براي هنكس تام فرماندهي
.است جلوتر گام يك همواره
آخرين.ويليامز تريت و آلن وودي بازي با هاليوود پايان*
معمول طبقميشود اكران مه ماه سوم آلن وودي ساخته
برعهده آلن خود را بازي و فيلمنامهنويسي كارگرداني ،
از آلن وودي حساسيت خاطر به دريموركز كمپاني.دارد
شايعات بنابر ولي است كرده خودداري فيلم داستان افشاي
ساخت براي كارگردان يك دردسرهاي داستان هاليوود پايان
.است جديدش فيلم
گردون
ترجمه وانفساي اين
پوريا امير
ادبي ، پزشكي ، علمي ، مختلف حيطههاي در گزارش و خبر ترجمه
هر تخصصي غير نشريات و روزنامهها در هنري و اجتماعي
داشته متوسطي حال و وضع تاكنون ، دور گذشتههاي از عرصه ،
مترجمان كار اصلي مراحل از برخي كه شده ثابت تجربه به و
انجام نشريه ويراستاران حتي يا سرويس دبيران گهگاه را
.ميدهند
خود به مرتبي و مشخص شكل كموبيش عمومي ، شرايط اين اما
كم دست يا تحليلي مطالب مورد در ويژه به و بود گرفته
و سردبيران دقت و نظارت با خاص ، اصطلاحات و اسامي
كه زماني از.ميشد رعايت لازم ملاحظات صفحه ، مسئولان
شبكه طريق از مختلف اطلاعات و اخبار انتخاب و دريافت
نظم اين شد ، ميسر ممكن ، شكل سهلترين به (اينترنت) جهاني
_ ما موردنظر حيطه در كه شد بدل غريبي آشفتگي به نسبي
شتاب و مترجمان تعدد جهت به _ سينمايي خبرهاي و مطالب
و تخصصي غير نشريات در وانفسايي عملا موجود ، معمول
يك عنوان به تنها.است انداخته راه به روزنامهها
سودربرگ استيون هم كه آن وجود با دمدست ، و متاخر نمونه
و پيت براد و كلوني جرج هم و است مشهور كافي قدر به
با هستند ، شناختهشدهاي ستارگان غيره و رابرتز جوليا
نشريات از خيلي در تاكنون پيش سال يك از كه آن وجود
نفره يازده دارودسته" پروژه به خودمان سينمايي تخصصي
فيلم داستان حتي و شده اشاره سودربرگ كارگرداني به "اوشن
بازگو جا همه است ، نام همين به قديمي فيلمي از اقتباس كه
ذكر خبرها همه در اوشن يعني آن اصلي شخصيت نام و شده
از خيلي است ، شده اكران غرب در فيلم كه روزها اين شده ،
هنوز دوروبرمان معتبر روزنامههاي هنري يا سينمايي صفحات
"اقيانوس يار يازده" يا "اقيانوس مرد يازده" را فيلم نام
خبر ، استخراج حين در هيچكس يعني !كردهاند ترجمه
مطالعه اهل هيچكس نينداخته ، آن قصه خلاصه به نيمنگاهي
كس هيچ نيست ، فارسي تخصصي مطبوعات در روز فيلمهاي اخبار
را فيلم مشهور قديمي نسخه هيچكس و نميبيند جديد فيلم
به مربوط مطالب ها"كس هيچ" همين ، كه حالي در.نميشناسد
و ميكنند صفحهبندي يا ويرايش يا ترجمه را فيلم اين
!ندارد چنداني اهميت برايشان هم غيره و خطا و اشتباه
قاب در سينما
الجزيره نبرد
فرودگاهي مهدي
به سخن سياسي فيلم يك ماندگاري از كه داريم ياد به كمتر
معين شرايط به آثار اين تعلق عموما كه چرا آيد ميان
از پس فيلم ويژگيهاي شدن كمرنگ به منجر مكاني و زماني
همه ، اين با.شد خواهد اوضاع و ايام آن شدن سپري و زوال
به سينما 4 برنامه در امشب كه فيلمي الجزيره ، نبرد
زمينه در ماندگار و درخشان اثري نشست ، خواهيم آن تماشاي
.ميآيد شمار به سياسي فيلمهاي
معنا پر كمونيستها براي كه تاريخي در كوروو پونته جيلو
حزب به جواني در.شد متولد ايتاليا در يعني 1919 است
از يكي رهبر جهاني دوم جنگ در و پيوست ايتاليا كمونيست
حكايتگر آشكارا پيشينهاي چنين.بود پارتيزاني گروههاي
خاطري تعلق.است سياسي و اجتماعي مضامين به او دلبستگي
.پرداخت آن به سينما در سپس و مطبوعات در ابتدا او كه
مردم قيام با مرتبط تاريخي وقايع به الجزيره نبرد
تا 1962 فاصله 1954 در فرانسه استعمارگران عليه الجزاير
مردم درون از كه آزاديبخش نهضتهاي.ميپردازد
كمكهاي مبناي بر را خود مبارزاتي شيوههاي برخاستهاند
فيلمساز ميان اين در.ميريزند پي بازار و كوچه آدمهاي
قهرمان و شعارزدگي نگري ، يكسو جاي به تا ميكوشد
نبرد اسطورهاي جنبههاي حفظ ضمن گونه ، افراط پروريهاي
مبذول توامان توجهي مبارزه طرفين به مستعمرهنشين ، مردم
و تعقيبها و فرانسوي سربازان حضور دلايل و دارد
كوروو پونته توانمندي.كند طرح نيز را آنان كشتارهايص
تماشاگر كه است اندازهاي به صحنهها سينمايي ساخت در
از شده برگرفته تصاوير از عمدهاي بخش ميكند گمان
الجزيره نبرد منتقدان برخي.است آرشيوي و خبري فيلمهاي
پونته.دانستهاند سينما تاريخ سياسي فيلم بهترين را
ساخته اينوموريكونه با مشتركا را فيلم اين موسيقي كوروو
بر كوروو پونته همهجانبه تسلط كه پذيرفت بايد.است
به تا است نشده سبب سينمايي بيان و بصري تمهيدات
.كند خلق غامض و پيچيده آثاري و دهد بها محض زيباييشناسي
درباره گفتن براي هنرمندانه ابزاري سينما او باور به
.است مردم براي مردم
وارنر برادران كام به دنيا
"نابودگر 3" فيلم پخش حق آوردن دست به سر بر رقابت
پايان به وارنر برادران كمپاني پيروزي با (ترميناتور)
برادران كه دارند عقيده آمريكا سينماي كارشناسان.رسيد
سال تا را كمپاني موفقترين عنوان هماكنون از وارنر
پارامونت ، كمپانيهاي.است داده اختصاص خود به 2005
كمپاني اين رقباي ديگر ديزني و دريموركز يونيورسال ،
سال در (داوري روز) "نابودگر" دوم قسمت.بودند معظم
اعلام بعد سال چند كه شد پخش كارولكو كمپاني توسط 1991
فيلم دو هماكنون وارنر برادران كمپاني.كرد ورشكستگي
سنگ و پاتر هري" و "اوشن نفره يازده دارودسته" پرفروش
حفره و پاتر هري آينده سال.دارد پرده روي را "جادو
اكران شاهد سال 2003 در و ميرود پرده روي اسرارآميز
قسمت.بود خواهيم نابودگر سوم قسمت و ماتريكس دوم قسمت
هم "آزكابان زنداني و پاتر هري" نام به پاتر هري سوم
به توجه با.است شده گرفته نظر در سال 2004 اكران براي
ميشود ، پيشبيني مذكور فيلمهاي براي كه بالايي فروش
.داشت خواهند رو پيش را خوشي اوقات وارنر برادران
نيستيم تجارت دنبال
موسوي غلامرضا با گفتوگو
تاجيك محمد
حال در ثبات و آرامش افغانستان ، در طالبان سقوط از پس
امنيت و صلح سالها از پس و است كشور اين در شدن حكمفرما
حال در كشور اين سينماهاي و ميگردد باز كشور اين به
ايران ، فيلم توزيع و تهيهكنندگان اتحاديه.هستند بازگشت
سينمايي فيلم عنوان تا 200 دارد قصد فرهنگي اقدام يك در
اين.دهد نمايش افغانستان سينماهاي در را ايران محصول
سينماهاي بازسازي به نسبت كه دارد نظر در همچنين اتحاديه
موسوي غلامرضا سيد با اينباره دركند اقدام افغانستان
فيلم توزيع و تهيهكنندگان اتحاديه مركزي شوراي عضو
.ميخوانيد كه دادهايم انجام گفتوگويي ايران
سينماهاي در ايراني فيلمهاي نمايش موسوي ، آقاي *
است؟ جدي حد چه تا افغانستان
افغانستان وضعيت هستيم منتظر ما فقط است جدي صددرصد
.شود تثبيت
داريد؟ فيلمها اين نمايش براي برنامههايي چه *
تدريج به كه است شده پيشبيني سينمايي فيلم عنوان 200
اين به توجه با.شد خواهد ارسال افغانستان سينماهاي براي
ما شد ، خواهد بازگشايي افغانستان سينماي سالنهاي كه
دست به فيلمها اين اكران از كه درآمدي داريم تصميم
ثبات ايجاد صورت در و شود سالنها خود ساخت خرج ميآيد
آنجا در دفتري تهيهكنندگان اتحاديه افغانستان ، در كافي
.كرد خواهد ايجاد
با افغانستان در نمايش براي ايراني فيلمهاي احتمالا *
انجام كاري چه مورد اين در ميشوند؟ مواجه اي جدي رقباي
دادهايد؟
طالبان ، گروه از قبل افغانستان در كه كشوري تنها اتفاقا
در هميشه البتهاست بوده هندوستان داشت موفقي حضور
و هندوستان سينماي يكي است بوده مطرح سينما دو افغانستان
.ايران سينماي ديگري
ايراني فيلمهاي از افغانستان مردم كه ميكنيد فكر آيا *
كنند؟ استقبال
از بيش و هستند فارسي زبان به ايراني فيلمهاي چون بله ،
قاعدتا ميكنند صحبت فارسي زبان به افغانها درصد 50
.شود استقبال ايران سينماي از بايد
آيا كيست؟ افغانستان در ايراني فيلمهاي نمايش متولي *
نيز سينمايي معاونت يا است كار اين متولي اتحاديه خود
مينمايد؟ همكاري
ولي كرد خواهد همكاري جا همه سينمايي معاونت قطعا
سالنهاي ساخت و راهاندازي به كمك براي امر اين متولي
.است تهيهكنندگان اتحاديه خود سينما
ايران سينماي صنعت رونق جهت در اتحاديه ، كار اين آيا *
است؟ بوده
كار يك بيشتر كار ، اين از تهيهكنندگان ، اتحاديه هدف
.است نشده نگاه موضوع اين به تجارت صورت به و بوده فرهنگي
به مدت اين طول در آنها براي كه شرايطي به توجه با
كه است نگذاشته طالبان سال اين 5 در و آمده وجود
و است فرهنگي حركتي اتحاديه حركت ببينند فيلمي افغانها
در را ايران سينماي طريق اين از دارد قصد اتحاديه
هيچ كه است اين واقعيت چون كند مطرح و معرفي افغانستان
دوبله فيلم افغانستان ، فقير متاسفانه جمعيت علت به كشوري
.نميدهد نمايش آنها براي شده
|