باوري خود و زنان
بخش واپسين - زنان اجتماعي نقشهاي
به روزافزون نياز صنعتي ، انقلاب اساسي پيامدهاي از *
به نيز را كودكان و زنان كه حدي تا كاربود ، نيروي
آنان سو يك از تا شد باعث زنان كار.كشانيد كارخانهها
را خويش پايگاه ديگر سوي از و نمايند كسب مالي استقلال
يكي زن ، مالي استقلال بنابراين.بخشند ارتقاء
اقتدار از زنان سازي آزاد براي اساسي ازمكانيزمهاي
خود به خود مالي ، وابستگي دانست بايد.است مردسالارانه
ميآورد وجود به نيز را فكري وابستگي
تدريجي استحكام با و ماد پدرسالاري نظام پيدايش بدو از
آريايي اقوام آغاز ، در.گرديد كوچكتر و محدود زن نقش آن ،
نميداد اجازه آنان به زنان كار نيروي به نياز خاطر به
لذا و شود چشمپوشي توليد امر در زن رسالت و نقش از كه
گسترش با زنان ليكن.داشت ارجمند مقامي و موقعيت زن ،
طبقات ساساني ، تا هخامنشي امپراطوريهاي در بردهداري
اندكاندك و شده گذاشته بركنار توليدي كارهاي از مرفه
مقام حال اين بايافت تنزل مصرفي كالايي حد تا منزلتشان
در زن مقام از بالاتر آرياييها بين در زن منزلت و
شايد" يوسفيزاده ، زعم به.بود همسايه و مجاور تمدنهاي
آريايي ، اقوام بين در زن خريدوفروش كه است دليل همين به
چشم به قوم اين ابتدايي زندگي مراحل قديميترين در حتي
در كه ميكند اشاره نيز امانيا رابطه ، اين در "نميخورد
اجتماع در زن آشور ، و مصر ايران ، استثناء به نقاط اكثر
.است نبوده مهمي و برجسته مقام داراي
اسلام ، از قبل ايراني خانواده مهم ويژگيهاي از يكي
همه و اموال همه صاحب مرد.بود پدر حصر و بيحد اقتدار
مورد يك در فقط زنان.ميرسيد وي به نسبفقط و بود زنان
بدون جدايي كه بود وقتي آن و بودند خود اموال صاحب
.ميگرفت انجام آنان رضايت
نفع به حقوقي اخذ به موفق زنان ساساني ، سلسله اواخر در
مرد بردگي از كه بود آن راه در زن پادشاه.شدهاند خود
.يابد ارتقاء او همكار و همسري مقام به
جايگاه از اجتماع در اسلام از قبل ايراني زنان اگر
خانگي اقتصاد در زن همه اين با نبودند ، برخوردار فراواني
بود برخوردار قدرتي از خانواده درون در و توجه شايان نقش
ميان در.بازميگشت كدبانو و خانواده مادر به كه
كشاورزي توليدات در خانهداري بر علاوه زنان آرياييها ،
بوده زنان وظايف از نيز دستي كارهاي.بودهاند سهيم نيز
پارچه ، و گليم بافتن كوزه ، ساختن دوره همين دراست
و پارچهبافي دستدوزي ، نان ، پختن و شير دوشيدن
.است بوده زنان برعهده قاليبافي
انجام سالگي نه هشت ، سنين در اغلب حتي دخترها ازدواج
ازدواج اساسي شرط عروس بهاي پرداخت و پدر رضايت و ميشد
جزو كه بود كالايي زن.داشت فراوان رواج زوجات تعدد.بود
و اموال با را او و ميرفت شمار به شوهر يا پدر دارايي
.ميبردند ارث به ميماند باقي كه ثروتي
موقعيت تنزل باعث عامل چند اسلامي ، تمدن شكوه هنگامه در
عرب رسوم و آداب چيرگي اول ، :اسلاميشد جامعه در زنان
مردان موقعيت توجيه براي دين دادن قرار دستاويز و دين بر
و كنيزان شمار افزايش ;دوم و (دين از ابزاري استفاده)
كار نيروي از استفاده و بردهداري رواج حرمسرا ، زنان
روايت ، بنابه چند هر.ثروتمند سرزمينهاي فتح خاطر به آنان
و شجاعت از شخصيت و قدرت صاحب زنان" اسلام صدر در
فعاليتهاي و اجتماعي كارهاي در و بودند بهرهمند اعتراض
از بعد جامعه واقعيت اما ".ميجستند شركت رزمي و سياسي
كشورهاي خليفههاي".بود ديگر گونه به راشدين خلفاي
يك در "برآمدند آزاديها اين كردن محدود صدد در مسلمان
مسلمان كشورهاي در كه سلسلههايي اسلام ، صدر از بعد كلام
نقش مهمترين و بودند مردسالار همگي گرديدهاند ، تاسيس
و مشاور درحد دوره ، اين در دربار زنان سياسي -اجتماعي
.نميرود فراتر حكومت امر در غيرمستقيم دخالتهاي
فراوان اهميت داراي مغولان ، و تركان شباني اقتصاد در زن
رشد مجال بردهداري شباني ، اقتصاد در كه علت بدين.بود
همين به..و بود مرد همكار زن لحاظ بدين و نمييافت
خانواده درآمد افزايش توليد در موثرشان نقش همين جهت ،
در مرد دوشادوش و بود احترام مورد و اهميت حايز
در و ميجست شركت فعالانه اجتماعي ، و سياسي فعاليتهاي
.ميآمد شمار به خانواده سرپرست و رئيس همسر غياب
مردان پايگاه با برابر تقريبا منزلتشان" گفت ميتوان
يافتند استيلا ايران بر مغولان و تركان كه وقتي اما.بود
براي چادر جاي به را كاخ و ساختند رها را كوچنشيني شيوه
از.شدهاند مالاندوزي مشغول و برگزيدند خود سكونت محل
در.كردهاند جمع بسيار زنان خود حرمسراي در ديگر ، طرفي
در و شد كوتاه وسياسي اقتصادي مسايل از دستزنان نتيجه
سلسلههاي اكثر تقريباكرد فروكش موقعيت آن ، پي
بدين وضعشان رسيدند ، قدرت به ايران در كه بيابانگردي
.بود گونه
دوراني آغاز مشروطيت دوره تاريخي ، دورههاي تحليل در
است گذاشته جاي به ايران تاريخ در عميقي تاثيرات كه است
در.ميآيد حساب به ايران معاصر تاريخ مبدا تعبيري به و
ايفا فعالي نقش كشاورزي امر در زنان روستاها در عصر ، اين
فرهنگي و اقتصادي فقر روستايي ، جامعه وضع ليكن ميكردند ،
اعتراض بيان و ابراز جهت مفري هيچگونه كه بود حدي در
از خارج زنان اكثريت براي شهري جامعه در.نداشت وجود
كل در حاكم فرهنگي فقر.نداشت وجود وظايفي هيچگونه خانه
تنها.بود برخوردار بيشتري شدت از زنان ميان در جامعه
كه بودند شهري جامعه فوقاني اقشار وابستگان از پارهاي
مكتب ، به دختران فرستادن يا و خانه سر معلم آوردن با
.ميآوردند عمل به خود دختران آموزش جهت تلاشي
واردمرحله جامعه ، نوسازي پهلوي ، سلسله كارآمدن روي با
دو هر مشاركت نوسازي ، برنامههاي عمده هدف شدهو جديدي
اين در توسعه و نوسازي امااست بوده اجتماع عرصه در جنس
جامعه ارزشي نظام با انطباق عدم و فقدان دليل به" دوران ،
حكومت شكست هم ، آن نتيجه كه بود ناقص و كور حركتي ايران ،
نظام و انديشهها در تحول.بود اسلامي انقلاب پيروزي و
فعالتر حضور سوي به آن تحول صورت در كه است آنان ارزشي
و بود خواهند فعالتر نيز زنان شك بدون توسعه فرآيند در
چارچوبي چنين در تنها مشاركت و اشتغال باسوادي ، افزايش
".ميشود جامعه در زنان موقعيت تحول به منجر
و دوانيده ريشه دنيا تمام در تقريبا مردسالار نظام
يونان تمدن در.ميدهد ادامه خود حيات به نيز همچنان
فرزندان وسيله به خانواده نسل بقاء صرفا ازدواج ، فلسفه
انداخته دور به نميآوردند پسر كه زماني و بود ذكور
انساني روح داراي را آنان دورههايي در حتي.ميشدند
در حيات شايسته را آنان مناسبت همين به و نميدانستند
.نميدانستند همسر فوت بعداز
مدرن تعاونگرايي دوره -4
مطلق حاكميت و است جنس دو هر آن از حاكميت دوره ، اين در
آن ، پي در پس.ندارند تعلق آنها از يك هيچ به همهجانبه و
اجتماع.ميگردد پديدار مرد و بينزن متعادل مناسبات
و زن و نميپذيرد را مادر يا پدر انحصاري قدرت دمكراتيك
.كردند تقسيم خود بين نحوي به را قدرتها مرد
تعاون و همكاري اساس بر عادلانه ، اجتماعي كار تقسيم
جوامع با كار ، بيشباهت تقسيم نوع اين اگرچه.است استوار
هم دوران آن به بازگشت معني به اما نيست ابتدايي و اوليه
استعدادهاي و بالقوه توازن از كه است آن هدف ، .نيست
برابري سر بر بحث.شود استفاده جنس دو هر در نهفته
سر بر بلكه نيست مرد و زن اجتماعي و اقتصادي نقشهاي
به فعاليتها از سهمي دادن ديگر ، سوي واز نقشها مساوات
رها را خانه كار زنان كه نيست اين سر بر بحث.است زنان
به محدود فقط زنان نقش كه است مطلب اين فهم بلكه سازند
از سهمي نيز زنان ديگر ، طرفي از و نيست خانگي كار
.باشند داشته را خويش فعاليتهاي
به توانستند خانه از بيرون فعاليتهاي ايفاي با زنان
بقاي براي نتيجه در و يابند دست ومالي اقتصادي استقلال
وابستگي مساله اين و نباشند شوهر درآمد به وابسته خود
خانواده ويژگيهاي جمله از.داد كاهش نيز را مرد به فكري
با جديد خانوادههاي در":است قدرت برابر توزيع جديد ،
صورتي قدرت هرم زن ، اشتغال مخصوصا جديد تحولات پيدايي
كردن دموكراتيزه از كه آنجا تا مييابد افقي پيش از بيش
ميان به سخن مداري فرزند پيدايي حتي و خانوادگي واحدهاي
".ميآيد
به زن گرفتن نظر در دوره اين در مهم ويژگيهاي از يكي
لازمه اين و است گزينشگر و تصميمگيرنده موجودي عنوان
ايفاي.است فكري و علمي توان و استعدادها پروراندن
ارتباطي فرآيند در را آنان زنان ، توسط اجتماعي نقشهاي
در اجتماعي فرد يك عنوان وبه ميدهد قرار جامعه
نيز زنان سياسي فعاليت.ميدهد قرار اجتماع فرآيندهاي
هر انتخابات عرصه در فيالمثل;دارد فراوان اهميت امروزه
را جديدي دولت و كند ساقط را دولتي ميتواند آنها راي
.بياورد كار برسر
غالبا مقاومتهاي رغم به معاصر دوران در ميرسد نظر به
برابر موضع به بيشتر چه هر زن و مرد روابط گسترده ،
مردان برتر انديشههاي بيشتر دشواري با و ميشود نزديكتر
و دارد بيشتريوجود برابري كه جوامعي در.مييابند تحول
ميخورد چشم به بيشتري انعطاف جنسي نقشهاي تقسيم در
.دارد كمتري انعطافپذيري و خشكي غالبا خانوادگي الگوي
نوعي را معاصر دوره در جديد خانواده اين كينگ ، ساموئل
تيلا ، عباس.مينهد نام انفرادي دموكراتيك خانواده
:ميداند زير مشخصههاي داراي را جديد خانواده
شوهر و زن از مركب است كوچكي اجتماعي سازمان خانواده ، -1
.آن كودكان يا كودك معمولا و
.نيست اقتصادي توليد واحد ديگر خانواده -2
ندارد خود انحصار در را خانواده امور اختيار ديگر پدر -3
اعضاي همهنيست فرزندان و زن خصوصي اعمال مسئول و
اجتماعي حقوق واز ميشوند محسوب بزرگ جامعه جزو خانواده
.برخوردارند
در چه زناشويي از پيش چه بلكه نيست مرد به متكي زن -4
خود معاش شخصا ميتواند طلاق از پس چه و زناشويي جريان
.كند تامين را
مادر تسلط و كاهش روبه خانواده اعضاي بر پدر تسلط -5
.است افزايش روبه
خانواده تا است شده سبب شوهر و زن خارجي گرفتاريهاي -6
سازمانهاي به را خود ديرين تربيتي كاركردهاي از قسمتي
.كند محول آموزشگاه و پرورشگاه مانند ديگري
تقسيم شاهد حدودي تا جوامع معاصر ، دوره در كه شد گفته
از انسانها ذهنيت قبول ديگر سوي از و جنس دو بين قدرت
عوامل چه راستي به.است زنان فراوان استعدادهاي و توانايي
بار زنان سال ، هزاران از بعد تا شد باعث مكانيزمهايي و
هر -كليدي نقشهاي عهدهدار و شوند اجتماع عرصه وارد ديگر
را خويش پايگاه و شوند -محدود وسعت در و سطحي طور به چند
بخشند؟ ترقي
تمام در بنيادي تغييرات است توانسته كه عاملي مهمترين -1
پيامدهاي و صنعتي انقلاب آورد وجود به جوامع ساختار
پيامدهاي و عوامل و آمده وجود به آن از كه است متفاوتي
.است بوده شهرنشيني و صنعت گسترش از ناشي حدي تا بعدي
به روزافزون نياز صنعتي ، انقلاب اساسي پيامدهاي از -2
به نيز را كودكان و زنان كه حدي تا كاربود نيروي
آنان سو يك از تا شد باعث زنان كار.كشانيد كارخانهها
را خويش پايگاه ديگر سوي از و نمايند كسب مالي استقلال
يكي زن ، مالي استقلال بنابراين.بخشند ارتقاء
اقتدار از زنان سازي آزاد براي اساسي ازمكانيزمهاي
خود به خود مالي ، وابستگي دانست بايد.است مردسالارانه
.ميآورد وجود به نيز را فكري وابستگي
يك عنوان به بايد مرد و زن برابري ايدئولوژي شيوع -3
گسترش اثر در ايدئولوژي اين حتي.شود قلمداد مهم عامل
ممكن.است يافته راه نيز دنيا نقاط دورترين به ارتباطات
روزگار شرايط بدترين در عشايري يا روستايي جوامع است
راه نيز سامان آن ذهنيت در ايدئولوژي اين اما بگذرانند
.است داده قرار تاثير تحت نيز را فرهنگشان و يافته
دنبال به نيز روستايي و عشايري زنان حتي كه اين نتيجه
طور به ايدئولوژي ، اين.خويشاند رفته دست از حقوق احقاق
واژه گويي.است يافته راه جوامع همه اذهان در عجيب
براي مشتاقاني برزن ، و كوي هر در دموكراسي و برابري
انساني جامعه بخشهاي همه در دموكراسي اصول.دارد شنيدن
.است يافته راه نيز خانواده نهاد در حتي
در كه مطبوعات انتشار حتي و وموسسات سازمانها تاسيس -4
مساله آمدهاند وجود به جديد جامعه در شدن نهادمند پي
مطرح عقبمانده جامعه نيز و غربي درجامعه را زنان تبعيض
.ساختند
كسب براي عملي ابزارهاي از يكي زنان ، حقوق احقاق جنبش -5
و بيكاري مزدكم ، عليه كارگر زنان".ميشود محسوب زن حقوق
بورژوا زنان و ميشد واگذار آنها به كه كاري دشواريهاي
قيام به دست اقتصادي و سياسي حقوق تمامي از محروميت عليه
در يا و عمل با اجتماعي محيطهاي همه از زنان و ميزدند
.برميدارند پرده خود حقوق شدن لگدمال از خود ، مصايب بيان
آموزشي موسسات و خانواده در كودكان جامعهپذيري تغيير -6
در.است بوده اجتماعي پايگاه درافزايش موثر عوامل از يكي
هنجارها و ارزشها تغيير در را همگاني وسايل نقش اينجا
شاهد معاصر دوره در رفتهرفته.گرفت ناديده نبايد
...".هستيم جنسي تبعيض بدون غيررسمي و رسمي آموزشهاي
به بلكه ندارد آنها جنس به بستگي افراد شغلي قابليتهاي
جايگزيني ".است مرتبط افراد خلاقيتهاي و اجتماعي محيط
اذهان ، در (اجتماع درعرصه زنان توانمنديهاي يعني)باور اين
اجتماعي محيط مدرسه ، سپس و خانواده در كودك پرورش توسط
.گيرد انجام جمعي ارتباط وسايل و
حذف باعث آموزشي زمينههاي در جنسي تبعيض بردن ازبين -7
پيش ، دهه چند در".ميشود بخشها ساير در جنسي تبعيض
.شد كشيده پرسش به پيش از بيش زنان و مردان سنتي نقشهاي
حرفههاي به امروزه غربي زنان از بسياري مثال عنوان به
جوشكاري و نشاني آتش قضاوت ، مهندسي ، پزشكي ، مثل مردانه
وظايف از بيشتربخشي چه هر پدرها ، مقابل در.پردازند مي
مردانگي نقش امروزه ".ميشوند عهدهدار خانه در را زنان
تابع بيشتر و انعطافپذيرتر مبهمتر ، زنانگي ، نقش همچون
.دارد قرار فردي تعبير و تفسير
خود وآن است اساسي عامل يك به منوط عوامل اين همه -8
كه مادامي تا.است خويش نقشهاي اهميت به نسبت زنان باوري
خويش سرنوشت بر زنان حاكميت نگيرد صورت باوري خود اين
و مرد اذهان در بايد باور اين ابتدا در"نميپذيرد تحقق
اجتماعي عرصههاي در ميتوانند زنان كه گيرد جاي زن
ظهور منصه به را خود توانمنديهاي گذشته ، از بيشتر
".بگذارند
پورپيچا شعبان موسي
.است موجود روزنامه دفتر در منابع *
|