نينديشيم نقصها به بياييد
عصاي معجزه / نابينا خبرنگار يك خاطرات
سفيد
مديرمسئول اتهامات به رسيدگي جلسه دومين
شد برگزار
نوروز روزنامه
اعلام جوانان در سكته افزايش علت اضطراب
شد
ماهواره از استفاده نحوه فوريتي يك طرح
ميشود مجلس تقديم
زيرپوشش افراد بين كالا ريال ميليارد 46
ميشود توزيع كشور بهزيستي
راهاندازي نابينايان ويژه كتابخانه
ميشود
نينديشيم نقصها به بياييد
كودكان به نگرش شيوه در خاص دوره سه لحاظتاريخي از
دوره.نمود مشخص ميتوان را (ذهني مانده عقب) استثنايي
كاملا كودكان دوره اين در كه (ع)مسيح ميلاد از قبل اول ،
رفتاري آنها با و گرفته قرار بيميلي و بيتوجهي مورد
.ميرساندند قتل به را آنها گاه و شده انساني غير كاملا
اين زيادي حدود تا كه بود مسيحيت ظهور زمان در دوم ، دوره
سوم ، دوره.داشتند قرار محبت و مهر و حمايت مورد كودكان
همه) كودكان اين بيشتر شناخت در كوشش كه اخير دوره يا
برنامههاي تهيه و طرح و تحقيق در تلاش و (گروهها
خاص توجه مورد استثنايي كودكان براي پرورشي و آموزشي
اين ميباشد توجه قابل كه آنچه.ميباشد امور مسئولان
و وضعيت يك نيست ، مرض و بيماري ذهني عقبماندگي كه است
ازتولد ، قبل مختلف شرايط اثر در كه است ، ذهني خاص حالت
عقب.ميآيد پديد كودك تولد از پس يا و تولد هنگام
.(نميكنند كار خوب كه است وپايي دست) مانند ماندگي
تشخيص قابل تولد بدو از ذهني عقبماندگيهاي از بعضي
.دارند كلينيكي و بدني علائم آنهائيكه بهويژه.ميباشند
در آنها تشخيص و نميباشند تشخيص قابل كه ديگر گروه
به افراد اين.ميباشد راحتتر آن از بعد و دبستان دوران
قدرت از مفاهيم و مباني ادراك از هوشي عقبماندگي دليل
به يادگيري و دقت توانايي از صحيح ، قضاوت و استدلال
پايين بر علاوه آنها از بسياري.محرومند مختلف درجات
نقيصه احيانا و حركتي و حسي اختلالات داراي هوش بودن
و بدني اختلالات به مبتلا آنان از بعضي.ميباشند عضوي
ديگر بعضي و هستند..و رفتارهايسازشنايافته و رواني
از ميتوانند كه كساني البته.آموزند دير ذهنو كند فقط
و آموزند دير كودكان بيشتر) بهرهگيرند آموزشي امكانات
(نديدهاند آسيبچنداني هوشي بهره لحاظ از كه كودكاني
.ميشوند استثنايي مدارس وارد كه
كه همانطور ازديگري پس يكي كودكان بود ، تفريح زنگ هنگام
مدرسه حياط وارد ترتيب به و آرام بودند گفته معلمهايشان
حياط رفتم ، حياط طرف به دست شستن براي معمول طبق شدند ،
تاب بر سوار عدهاي بود ، بچهها هياهوي و صدا و سر از پر
عدهاي و كردن بازي فوتبال مشغول عدهاي فلك ، و چرخ و
يكي متوجه نگاهم ناگهان.كردن صحبت و خوراكي خوردن مشغول
است كودكي او ميباشد هيدروسفال كودكي او.شد شاگردان از
و بالاتنه از كوتاهتر پاهايي كوچك ، دستاني بزرگ ، سري با
گرچه ميباشد ، كثيف اكثرا شيشهاش كه چشمان بر عينكي
لحاظ از مهدي البته شده ، داده تذكر او به بارها و بارها
و دوست همكلاسيها همه با.است خوبي بسيار شاگرد رفتاري
تكاليفش و مدرسه مورد در و است مودب بسيار است ، مهربان
موردي هر در دارد دوست او.ميكند مسئوليت احساس بسيار
چهرهاش از چون ميكند درد سرش امروز گوياكند اظهارنظر
او.ندارد هم را خوراكياش خوردن حال حتي كه است معلوم
پوست زير و گرفته قرار جراحي عمل مورد سالگي سه در
به را او مغزي مايع شدهتا داده قرار شنت جمجمهاش
اشكال مواقع بعضي در اگر خاطر همين به كند هدايت مثانه
.دارد شديدي سردردهاي آيد بوجود دستگاه اين در خاصي
او (دارد هم سال و 13 است ابتدايي سوم كلاس شاگرد مهدي)
.زدم صدا را
.دارم عادت نيست چيزي خانم ، بله است؟ خوب حالت مهدي
بله.داري را حوصلهاش كنيم صحبت هم با كمي تا بيا مهدي
!نه كه چرا.خانم
هر و معلمين و دوستان جامعه ، مردم براي حرفي اگر مهدي
.بنويسم من تا بگو داري ، او با صحبت ميكني فكر كه كسي
به متشخصانه حالتي بعد كرد فكر كمي شد خوشحال خيلي مهدي
او و هستم غريبهاي فرد كردم احساس من كه طوري گرفت خود
.ميكند صحبت من با بار اولين براي
احترام ما به داريم دوست دوستانم تمامي و من خانم
نكنند ، بدرفتار ما با ها ، خانواده چه مردم چه بگذارند
خواستي در چه.نكنند تحقير را ما و نگويند ناسزا حرفهاي
آنها از من داد ، جواب سريعا داري؟ مادرها و پدر از
بروز ما پيش دارند ما وجود خاطر به ناراحتي اگر ميخواهم
آنها خاطر به زياد خيلي و ميفهميم ما خدا به چون ندهند
هيچ من داري؟ مردم از خواستهاي چه خوب ، .ميشويم ناراحت
درك مرا كه است آن ميخواهم كه چيزي حداقل نميخواهم چيز
تفاوت بچهها بقيه با ظاهرم من چون.بدارند دوست و كنند
.ميگيرم قرار مردم مسخره مورد ، بيشتر دارد زيادي
به من كه نيست روزي چون است ، همين من خواهش بزرگترين
دوست را مردم من البتهنباشم ناراحت موضوع اين خاطر
.نميدانند كه..كه بعضيها فقط خوبند آنها همه چون دارم
.ندارد عيبي هم آن.
را صحبتهايش تمامي او بود ، مهدي صورت متوجه نگاهم
با كردن صحبت جهت از نه خجالت از پر حالتي با و تكهتكه
ميباشد ، نظردهنده و پرحرف بسيار شاگردي او چون نه ، من ،
.بود خودش ظاهري عيب و مردم رفتار خاطر به بيشتر بلكه
او به بيشتري دقت با منهم آيا كه بود اين به حواسش تمامي
به را چهرهام هم من خاطر همين به.نه يا ميكنم نگاه
نداشته من مورد در را احساس اين او كه برگرداندم پايين
.است شده او بزرگ سر متوجه من نگاه ميكرد فكر گويا باشد ،
و خوبند خيلي كه ما معلمهاي:گفت مهدي مكث مدتي از پس
اگر كه هم پرورش و آموزش.دارم دوست را آنها همه من
كتابهاي وضع چون كرده برايمان كاري بدهد را ما كتابهاي
خاطره يك ميخواهيد خانم راستي.است خراب خيلي امسال ما
وقتي:گفت زياد ، خيلي گفتم كنم ، تعريف برايتان را جالب
دكتر به مرا سردردهايم خاطر به مادرم بودم ساله كه 3
به بعد آمد ، غلغلكم كوبيد ، دستانم به چكشش با دكتر برد ،
مثل نگو ، كه داشتم احساسي يه چرخيد ، پاهايم خانم پاهايم ،
(خنديديم هم با).ميچرخيد چشمانم جلوي دكتر اينكه
از پسميرسد گردنم به مغز از كه نوشت شنت برايم دكتر
به مرا ميكرد گريه كه حالي در مادرم دكتر حرف شنيدن
مرا دكتر و كرديم تهيه را شنت مدتي گذشت از پس.برد خانه
آقاي آمدم هوش به وقتي عمل از بعد.كرد بستري عمل براي
از قسمتي يك فقط ما:گفت.بله گفتم داري؟ درد:گفت دكتر
سرم كه حالي در.را آن كل نه گذاشتيم سرت داخل را شنت
بود اينطور اگر دكتر آقاي گفتم و شدم ناراحت ميكرد درد
رو ، همهاش نه ميخريديم رو خوردهاش يه هم ما ميگفتيد
.كرد گريه چقدر مامانم نديدي مگه
بگه ما به دكتر دوباره نكنه اينكه ترس از حالا خانم
دور ، بريزيد رو باقياش بعد بخريد شنت عالمه يك برويد
حال به تا موقع اون از و ميخورم را قرصهايم مرتب هميشه
.نميكند درد زياد سرم ديگه
وضعيت كس هر اگر كه شاگردي از بود خاطرهاي هم اين خوب
برچسب او به و ميشد اشتباه دچار ميديد را ظاهرياش
تقصيري چه معصوم كودكان اين راستي بهميزد ديوانگي
دارند؟
ناتواني با كودكان بياييد ميشنود؟ كسي چه را آنها صداي
آنها با صحيح ارتباط برقراري نحوه در تا بشناسيم را هوشي
دارند كودكان اين كه مشكلاتي دليل به.باشيم موفق
بنويسند ، را..و خواستههايشان حرفهايشان ، نميتوانند
.باشد كودكان اين صداي من قلم كه گرفتم تصميم لذا
بيني و وگوش دهان و چشمست به آدمي اگر
آدميت ميان و ديوار نقش ميان چه
مقدم كريمي پريسا
استثنايي كودكان معلم
عصاي معجزه / نابينا خبرنگار يك خاطرات
سفيد
نديدن خوشتر روزهاي و ديدن خوش روزهاي از ميخواهم
دانستمكه يقين به كه روزهايي آن ازبگويم برايتان
و ديگر چشماني با و كنم وداع ديدههايم با بهزوديبايد
.شوم آشنا ديگر دنيايي
بعد كه روزي ميكنم ، آغاز باشكوه روز آن از را داستان
و خانواده و وابستگيدوستان نابيناييو سال چند از
مرا كه كودكي طغيانگر روح آن ديگران ، پاي روي ايستادن
.نهاد شورش به سر دوباره بود ، وانگذاشته خود به لحظهاي
و دوستان توجهات تنگ حصار در كردم احساس كه هنگام آن
چنان بدلي انسان اين.شدهام بدل متكي انساني به خانواده
حركتي با كه گرفتم تصميم كه كرد زندگيبيزار از مرا
كلاس در فراوان سماجت با.بشكنم را حصار اين ناگهاني
مفصلي داستان خود كه كردم نام ثبت نگاري روزنامه آموزش
ميروم كلاس به تنهايي به خود يا كردم عهد خود با.دارد
ديگري راه.. يا ميآيم بر تكاليفم پس از و برميگردم و
روز دو يكي.بود وابستگيها همان ديگر راه نداشت ، وجود
من آخر شدم ، پشيمان سخت كه بود نگذشته نام ثبت بيشتراز
بروم روز هر را طولاني و سخت مسير اين ميتوانستم ، چگونه
از چگونه ميكردم ، حل را مشكل اگراين تازه برگردم ، و
كه مركزنيز برميآمدم ، در كلاس تكاليفعملي عهده
.كرد نخواهند من به كمكي كه بودند كرده حجت اتمام
زود صبح اضطراب ، شدت از رسيد ، كلاسفرا اول روز بالاخره
هم بار چند بودم ، برداشته وسايلمرا همه پريدم ، خواب از
باشم ، برداشته حتماعصايمرا كه بودم ديده را كيفم داخل
بگيرم ، دست در را آن لحظهايكه تصور از حتي كه عصايي
ساعت يك برسم ، دير كه آن ترس از.ميشد سيخ تنم بر مو
مثل مادرم رفتن وقت شدم ، آماده برنامهام ، از زودتر
پاسخ هميشه مثل من و ميروي؟ كي با پرسيد ، من از معمول
مطمئن كه بيچارهام مادر.گذاشتهام قرار دوستم با دادم
كه من آمدم ، خودم به ديگرشبلافاصله كارهاي سراغ رفت شد
به ترا تنهايم ، من مامان بگويم خواستم نميرفتم ، كسي با
دهانم از جمله اين اگر كه فهميدم امابيا من با خدا
آب بر نقش ديدهام ، كه طلايي خوابهاي تمام.شود خارج
.ميشود
حتي ، هميشه افتادم ، راه به و گرفتم خود مطمئنيبه قيافه
را كسي مسير جاي يك (شقي كله) يكدندگي لحظات بدترين در
و بودم خودم بار برسد ، امااين فريادم به داشتمكه
سرعت به ميلرزيد ، قلبم زانوانم راهافتادم ، به.خودم
برايم مسير نداشتم ، مشكلي اتوبوس ، ايستگاه تا ميزد ،
آشنا راه اين رفتن راه توان حتي بار ، اين اما.بود آشنا
هر به بودم ، شده پيرتر سال چهل سي ، انگار.نداشتم هم را
توي مدت تمام رساندم ، اتوبوس به را بود ، خود كه زحمتي
عبور آن از بايد كه خياباني و شدن پياده لحظه به اتوبوس
آموزش براي كه اولي وكابوسروز ميانديشيدم ميكردم ،
طمانينهعصايم" با ماشيني خيابان در و گرفتم دست در عصا
از كه نابينايم دوستان خاطرات و بود رفته و شكسته را
.نميكرد رها ميگفتندلحظهايمرا مردم غلط برخوردهاي
برسد ، مقصد ديرتربه ميكردماتوبوس آرزو برعكسهميشه
اتوبوس رسيدم ، از مسير پايان به گذشت ، بود چه هر اما
عصا به دستم كردم ، كيف توي را لرزانم دست شدم ، پياده
را آن جراتنكردم حتي ، اما.فشردم شدت رابه آن خورد ،
.رسيدم خيابان به لرزان قدم چند با كنم ، خارج كيف از
كنم ، نگاه ماشينها اينكهبه بدون و باداباد چه هر گفتم
كه ها ماشين بوق صداي خيابان ، عرض از عبور به كردم شروع
جا رااز آدم بودند ، عصباني رانندههايشان مثل انگار
ميخكوب من نزديك در اتوبوسكه ترمزيك صداي.ميپراند
كردم ، حس صورتم روي را سايهاش كهخنكي نزديك قدر آن شد ،
كه نميكردم باور نميشد ، تمام خيابان ميرفتم چه هر
و مردم رسيدم ، بالاخره اما برسم ، خيابان ديگر طرف به
از.ميداند خدا ميكردند ، فكر منچه درباره رانندهها
اين در يكسال اينگونهميخواستم من.بود آمده بدم خودم
رفته كجا اعتمادبهنفسم همه آن اما كنم آمد و رفت مسير ،
خيابان لب شدم متوجه كه بود خودم محاكمه مشغول!بود؟
.رسيدم ديگري
نميرسيد ، من داد به هيچكس چرا شد شروع دوباره واي ،
به را دلم نكردم ، فكر لحظهايبودم كار و بيكس چقدر
خود جلوي در را آن و آوردم در را عصايم سرعت به زدم دريا
نشد ، من متوجه كسي گمانم به سريعكه بهقدري كردم باز
كردمبه شروع ميخواندم شهادتين كه حالي در سرعت به
نشنيدم ، هم صدايي هيچ اما نكردم ، نگاه طرف هيچ به گذشتن ،
به رسيدم ، خيابان ديگر بهطرف.ترمزي نه و بوقي صداي نه
خيابان ، از منكشيدم عميقي نفس و كردم جمع را عصا سرعت
راحتي اين به عصا با يعني نميشد ، باورم.بودم گذشته
حتمااتفاقي نيست ، ممكن گذشت؟اين خيابان از ميتوان
شايد.شد چه بودم شنيده كه حرفهايي همه آن پس بوده
و ديگر خيابان دادم ، ادامه راهم به نديده مرا اصلاكسي
بوق ماشين يك بار اين.شد تكرار دوباره پيش تجربهبار
در رسيدم ، دوم اتوبوس نكردم ، به توجهي آن به زد ، اما
هستند ، اطرافم در كه آدمهايي همه ميكردم فكر اتوبوس
نگاه چپچپ من الانبه و ديدهاند خيابان در حتمامرا
قدري نيست ، مهم كنند ، نگاه گفتمخب خودم به.ميكنند
اطمينان با شدم پياده اتوبوسكه ازبودم شده آرام
راهگذشتم ، چهار سمت يك از و كردم باز را عصايم بيشتري
هم با و آمد كمك به ديد مرا خانميتا خيابان ، سوي آن در
.گرفتم تاكسي او كمك گذشتيم ، به راه ديگرچهار سوي از
ميشويد؟ پياده كجا پرسيد من از بود ، عصا متوجه كه راننده
راحت چقدر خيابان؟ طرف كدام پرسيد او.پاكستان سر:گفتم
كه داشتم اضطراب ماشين در هميشه كه بود مدتها.بودم
را عصايم آرامش با پيادهشدم ، .شوم دور مقصدم از مبادا
در مانعي هر متوجه عصا با افتادم ، راه به و كردم باز
قدم جرات با.متوجهمن نيز ديگران و ميشدم خود جلوي
.بود شده صافتر نميلرزيد ، كمرم زانوانم.برميداشتم
راه اطمينان اين با كه بود سال چهار نميترسيدم ، درست
.فراموشميكردم را رفتن راه داشتم كم بودم ، كم نرفته
.اختيارمن در و بود من پاي زير زميندر الان اما
مانعيمي متوجه مرا ميگذشت كنارم از كه عابري گاهگاهي ،
به عصا اما بود ، ناآشنا گرچه راه.هست جلويم در كه كرد
بارها.بگذارم قدم آن در كه بود داده را اطمينان اين من
مانعي به پايم بودم همراهي با وقتي حتي كه بود آمده پيش
تنها عصا اما بودم گوداليافتاده در يا بود خورده
به.ميكرد معرفي موقع به و درست را مانع كه بود همراهي
ميرويد؟ كجا خانم:پريسد گرمي به صدايي ;رسيدم كوچه سر
ميروم ، آنجا به هم من شنيدم ، پاسخرسانهها مركز:گفتم
به خود جديد همكلاسي با چه گر.بود من جديد همكلاسي او
قديمخود ، دوست از دست نميتوانستم اما افتادم راه
.داشتم دست در را آن هنوز مركز در جلوي تا بردارم ، عصايم ،
.بودم سفيد معجزهعصاي غرق من
كباري راضيه
مديرمسئول اتهامات به رسيدگي جلسه دومين
شد نوروزبرگزار روزنامه
محسن اتهامات به رسيدگي جلسه دومين:اجتماعي گروه
دوشنبه روز نوروز روزنامه مديرمسئول ميردامادي
اعضاي و ميردامادي وكيل آبادي دكترحسين باحضور
به تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 در منصفه هيات
.شد برگزار علني صورت
درابتداي دادگاه رئيس مرتضوي قاضي ايرنا گزارش به
امروز جلسه:گفت شد برگزار متهم غياب در كه جلسه
استان دادگستري كل رئيس ادعايي موارد به اختصاص
تعيين به عنايت با و مدعيالعموم عنوان به تهران
:افزود وياست شده برگزار قبل از رسيدگي وقت
آقاي نوروز ، روزنامه مديرمسئول اينكه نظربه
جلسه كرده معرفي خود وكيل عنوان به را حسينآبادي
اصل 168 رعايت با و منصفه هيات اعضاي باحضور
.شود برگزارمي
نماينده تشكري علياصغر از آنگاه مرتضوي قاضي
دادگستري كل رئيس شكايت كه خواست مدعيالعموم
مديرمسئول از را العموم مدعي عنوان به تهران استان
.كند مطرح نوروز روزنامه
اسلامي ، جمهوري نظام اركان تبليغعليه تشكري
به توهين اسلامي ، مجازات قانون ماده 500 موضوع
وانتشار اكاذيب نشر ماده 600 ، موضوع نظام مسئولان
به توهين مخالف ، افراد از وحمايت دفاع شايعات ،
تخلفات غرب ، فرهنگ ترويج ، ماده 513 موضوع مقدسات
خاص ، كانديداي عليه تخريب قصد با انتخاباتي
درجهت خارجي سياست عليه اقدام واوباش ، تطهيراراذل
اتهامات جمله از را غربي ونه شرقي نه سياست تحكيم
.كرد عنوان ميردامادي
تبليغ را نوروز روزنامه مديرمسئول اتهامات ديگر وي
ذكر كشور رسمي مسئولان به توهين و نظام اركان عليه
.كرد
مطرح شكايت از 81 ايرنا قضايي خبرنگار گزارش به
مورد صبح 39 جلسه در مدعيالعموم نماينده توسط شده
اسلامي جمهوري نظام تبليغعليه درخصوص شكايت
حمله خصوص در شكايت مورد ، 24 امورغيرواقع وانتساب
شوراي خصوص در شكايت مورد قضائيه ، 11 قوه به
و نظام مسئولان به حمله درخصوص مورد هفت و نگهبان
.بود فقيه ولايت
تنفس دقيقه ، 15 دقيقه ساعت 30/11 در دادگاه جلسه
.يافت ادامه جلسه آن از پس كه داد
از شماره مطالب 45 مدعيالعموم نماينده بعدازظهر جلسه در
اذهان تشويش قصد به اكاذيب نشر مصداق را نوروز روزنامه
عليه و دانست اسلامي مجازات قانون ماده 698 موضوع عمومي
.كرد جرم اعلام نوروز روزنامه مسئول مدير
نوروز روزنامه مسئول مدير اتهامات به رسيدگي جلسه ادامه
.شد موكول ماه دي پنجم چهارشنبه روز به
ندارد حقوقي اساس و پايه نوروز عليه شده مطرح شكايات
عليه شده مطرح شكايات:گفت نوروز روزنامه مديرمسئول وكيل
.ندارد حقوقي اساس و پايه ميردامادي ، هيچ محسن
اتهامات به رسيدگي دادگاه حاشيه در اميرحسينآبادي دكتر
قضائي خبرنگار با گفتگو در نوروز روزنامه مسئول مدير
بود شده داده ما به قبلا شكايات كلي صورت:افزود ايرنا
شده مطرح موارد تمامي واقعا كه شد مشخص بررسي از پس و
شكايت از بند يك:افزود وي.است كيفري جنبه فاقد
.شد شكايت مورد از 80 بيش شامل مدعيالعموم
حضور خصوص در نوروز روزنامه مسئول مدير مدافع وكيل
جلسات در قطعا وي:گفت دادگاه بعدي جلسات در ميردامادي
.ميكند دفاع اتهاماتش از دقيق بطور شركتو دادگاه بعدي
به رسيدگي جلسه تعويق در قاضي پذيرش عدم خصوص در وي
عنوان به ميردامادي آقاي ماموريت:گفت موكلش اتهامات
از اسلامي شوراي مجلس ملي امنيت كميسيون رئيس و نماينده
هياتي همراه به ايشان و شده تعيين مجلس طرف از قبل مدتي
.رفتهاند آلمان و ايرلند كشور دو به
برگشت و رفت تاريخ همراه به مجلس نامه:گفت حسينآبادي
اعلام دادگاه رئيس به رسيدگي جلسه تعويق براي پيوست به
عذري متهم اگر:افزود وي.نگرفت قرار موافقت مورد ولي شد
يا خود ميتواند باشد ، داشته دادگاه در شركت عدم براي را
بودن غيرموجه و موجه تشخيص و كند اعلام دادگاه به وكيلش
دادگاه رئيس كه صورتي در و است دادگاه رئيس عهده به آن
را اتهامات به رسيدگي جلسه ميتواند نداند ، موجه را عذر
.كند برگزار
اعلام جوانان در سكته افزايش علت اضطراب
شد
سنين در سكته بروز عامل مهمترين جوانان در اضطراب وجود
.ميشود محسوب جواني
داخلي بيماريهاي سمينار سومين علمي دبير نعمتي عباس دكتر
كه است موضوعي نيز سردرد:افزود خبر اين اعلام با ارتش
بگيرند جدي بسيار آنرا بايد جوانان بخصوص و جامعه افراد
نشوند ، درمان اگر سردردها زيرا باشند ، آن درمان پي در و
بيكاري ، اختلافات تنهايي ، اضطراب ، گوشهگيري ، به منجر
.ميشوند ديگر اجتماعي و فردي عوارض بسياري و خانوادگي
مورد امكانات تهيه برنامه ، ايجاد:شد يادآور نعمتي دكتر
مذهبي و درماني مراكز با مستمر ارتباط و جوانان نياز
جوانان بين در سكته و روحي مشكلات اضطراب ، از ميتواند
.بكاهد چشمگيري نحو به
بيمارهاي سمينار سومين در بحث مورد محورهاي خصوص در وي
عفوني ، گوارش ، بيماريهاي درماتولوژي ، :گفت داخلي
كليه ، و اعصاب و مغز ريوي ، قلب ، بيماريهاي خون ، بيماريهاي
.ميدهند تشكيل را سمينار مباحث اصلي محورهاي
ماهواره از استفاده نحوه فوريتي يك طرح
ميشود مجلس تقديم
تجهيزات از استفاده نحوه قانون طرح: اجتماعي گروه
.ميشود مجلس تقديم فوريتي يك صورت به امروز ماهواره
موضوع نمايندگان طرح ، مقدمه در همشهري خبرنگار گزارش به
از دريافت تجهيزات و اينترنت از استفاده بلاتكليفي
وجود و اجرايي دستگاههاي موردي برخوردهاي و ماهواره
را قبلي قانون گير پا و دست تبصرههاي و مواد پارهاي
.كردهاند عنوان طرح اين ارائه اصلي علت
از استفاده و توزيع ورود ، پيشنهادي ، طرح يك ماده در
تعيين قانون كه مواردي در جز ماهواره از دريافت تجهيزات
نيروي از استفاده با كشور وزارتاست شده ممنوع ميكند
كه ماهواره از دريافت تجهيزات جمعآوري مامور انتظامي
.است شده باشند قانوني مجوز فاقد
جمعآوري از پيش كه شده مكلف كشور وزارت ماده 3 در
.دهد مهلت و اخطار ماهوارهاي تجهيزات
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت و سيما و صدا ماده 5 براساس
پخش و ضبط به نسبت بينالمللي ضوابط رعايت با ميتوانند
مباني و ارزشها با كه ماهوارهاي برنامههاي از دسته آن
.كنند اقدام نباشند ، مغاير ملي و اسلامي
هماهنگي با اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت ماده 7 ، براساس
را ماهواره از استفاده مجوز تلفن و تلگراف و پست وزارت
و ضبط بر غيرمجازعلاوه استفادهكنندگان.ميكنند صادر
ميليون سه يكتا از نقدي مجازات به مكشوفه اموال مصادره
.ميشوند محكوم ريال
زيرپوشش افراد بين كالا ريال ميليارد 46
ميشود توزيع
كشور بهزيستي
سازمان زنان و خانواده امور دفتر معاون:اجتماعي گروه
به اساسي كالاي انواع آينده ماه يك طي:گفت كشور بهزيستي
زير خانوادههاي بين ريال ميليون و 500 ميليارد ارزش 46
.ميشود توزيع بهزيستي سازمان پوشش
كارشناسان و مسئولان جمع در دوشنبه روز زارعي پرويز
هزار از 750 بيش:كرد اضافه زنجان استان بهزيستي سازمان
اين از كشور بهزيستي پوشش زير خدماتگيرندگان از نفر
از متشكل كميتهاي:گفت وي.شد خواهند بهرهمند كالاها
و بهزيستي اقتصادي ، بسيج ستاد بازرگاني ، وزارت نمايندگان
اين بين اساسي كالاهاي توزيع كار ذيربط سازمانهاي
.گرفتهاند عهده بر را خانوادهها
:گفت و داد خبر مستمري ميزان افزايش بررسي طرح از زارعي
ميزان برنامهريزي ، و مديريت سازمان موافقت صورت در
بين آينده سال از سازمان اين پوشش زير افراد مستمريهاي
اكنون هم:شد يادآور وي.مييابد افزايش درصد تا 50 30
ريال كيلوگرم 40 هر قيمت با آرد سهميه تن هزار حدود 95
.ميشود توزيع كشور بهزيستي پوشش زير خانوادههاي بين
به توجه بهزيستي سازمان زنان و خانواده امور دفتر معاون
فرزندان ويژه به پوشش زير خانوادههاي تغذيه ارتقاء سطح
.برشمرد سازمان اين كاري اولويتهاي از را آنان
راهاندازي نابينايان ويژه كتابخانه
ميشود
كتاب جلد هزار با نابينايان ويژه كتابخانه:اجتماعي گروه
مدير خالقي دكتر.ميشود راهاندازي انديشه فرهنگسراي در
تشريح با ديروز تهران هفت منطقه هنري و فرهنگي مراكز
:كرد خاطرنشان همچنين منطقه اين فرهنگي مراكز عملكرد
كامپيوتري صورت به كه نابينايان ويژه كتابخانه
فراهم نابينايان براي را امكان اين ميشود راهاندازي
ارتباط طريق از را خود علاقه مورد كتابهاي كه ميآورد
دكتر خيابان در انديشه فرهنگسراي.كنند مطالعه رايانه با
.است شده واقع سيدخندان به نرسيده شريعتي علي
|