مدرسه با تلويزيون جدايي
شد روزنامهنگار كه ملواني سرانجام
روسيه اپوزيسيون رهبر ، رسانهاي غول
اسپانياييها براي چيني خوراك
هميشه تا نوشتن
هفته خواندنيهاي
جمعه داستان
منتقد + خواننده + نويسنده
شد جنجال كه تصويري
گردون
ميانبر راههاي
قاب در سينما
ميكنند سقوط ستارهها وقتي
بيژن" به دين اداي "تئاترال ديوان"
است "حاتمي علي" و "مفيد
مدرسه با تلويزيون جدايي
معامله اين:گويد مي پيرسن مديرعامل اسكاردينو مارجوري
معطوف تجارتي به را خود كوشش تمام ميسازد قادر را ما
است خودمان كنترل تحت كه كنيم
قرارداد اين:ميگويد برتلزمان مديرعامل ميدلهوف توماس
اينترنتي و تلويزيوني رسانه ايجاد سمت به ديگر قدمي
است آينده براي يكپارچهاي
عبادتي عليرضا
انگليسي رسانهاي گروه ميرفت انتظار كه بود مدتها
به را آرتيال تلويزيوني شبكه در خود سهام پيرسن
ميليارد معامله 3/1 اين قرارداد.بفروشد آلماني برتلزمان
.رسيد امضا به دي سوم دوشنبه سرانجام دلاري
سهام فروش بابت از هنگفت نقد پول به رسيدن با برتلزمان
شبكه سهام درصد 89(Aol Europe) اروپايي آنلاين آمريكا
با برتلزمان.كرد قبضه را آرتيال خصوصي تلويزيوني راديو
يكهتاز اروپا در كه فرانسوي يونيورسال ويوندي با رقابت
حاضر حال در است رسانهاي امپراتوري ايجاد درصدد است ،
از رندومهاوس انتشارات و بيامجي موسيقي گروه
.است برتلزمان داراييهاي
قرارداد اين:ميگويد برتلزمان مديرعامل ميدلهوف توماس
اينترنتي و تلويزيوني رسانه ايجاد سمت به ديگر قدمي
.است آينده براي يكپارچهاي
كرده سقوط شدت به آرتيال آگهي پذيرش سطح سال 2001 ، در
سهم.است داده جدي هشدارهاي گذشته ، فصل چهار در و بود
.داد نشان كاهش درصد گذشته 52 سال آرتيال آگهيهاي
در راديويي ايستگاه و 18 تلويزيوني كانال آرتيال 23
شبكه اين فروش براي پيرسن اقدام و دارد اروپا سراسر
قرار انگليسي رسانههاي تحسين مورد تلويزيوني راديو ،
.گرفت
داراييهاي آوردن دست به براي را خود تمايل برتلزمان
تسويه را خود بدهيهاي كه حالي در و نميكند كتمان بيشتر
Aolاروپايي آنلاين آمريكا سهام فروختن با است كرده
خريد از پيش.است شده پيرسن سهام خريد به موفق ،Europe
اختيار در را لوكزامبورگ آرتيال گروه درصد سهام 67 اين
اصلي راهكارهاي از را آن كامل آوردن دست به اما داشت ،
از 67 آرتيال از برتلزمان سهم ترتيب اين به ميداند خود
.ميرسد درصد به 89 درصد
بدهيهاي پرداخت و سهام اين پول آوردن دست به با پيرسن
از خود انتشاراتي داراييهاي صرف را انرژياش بيشتر خود
نظير روزنامههايي و مجلات پنگوئن ، انتشارات جمله
.ميكند اكونوميست و تايمز فايننشال
برطبق ميشود ، تكميل اوايل 2002 تا قرارداد اين مراحل
رسانه ،Recoletos ركولتو سهام حتي قرارداد ، اين
منتقل برتلزمان داراييهاي به نيز پيرسن ، اسپانيايي
.ميشود
با گفتوگو در پيرسن مديرعامل اسكاردينو مارجوري
ميسازد قادر را ما معامله اين":است گفته آسوشيتدپرس
كنترل تحت كه كنيم معطوف تجارتي به را خود كوشش تمام
در تعادل ايجاد به ترتيب اين به است ، خودمان
".ميرسيم نقدينگيمان تقويت و ترازنامههايمان
بازار در كه است بينالمللي رسانهاي كمپاني يك پيرسن
در.ميكند فعاليت انتشاراتي و اطلاعاتي آموزشي ، محصولات
متون ، از جهان سرتاسر در نفر ميليون يكصد حاضر حال
استفاده پيرسن اينترنتي برنامههاي و آزمونها ابزارها ،
رمان انتشار زمينه در كه پنگوئن انتشاراتي گروه.ميكنند
پرفروش ادبي آثار فروش در و آشناست بسيار نامي ادبيات و
دنيا كشور يكصد در مرجع كتابهاي و جهان برجسته و
.دارد تعلق پيرسن به است بيرقيب
از دنيا در سرمايهگذار و تاجر چهارميليون ديگر سوي از
روي تايمز فايننشال جمله از اقتصادي روزنامههاي اطلاعات
.ميكنند استفاده اينترنت
پول گردش شد موفق خود فعاليت سال چهار طول در پيرسن
بيش _ چهارميليارد به پوند ميليارد از 8/1 را سالانهاش
از 216 سالانه سود ترتيب اين به.برساند _ برابر دو از
.رسيد ميليون به 686 پوند ميليون
درصد دارد900 جهان كشور در 6 كارمند سيهزار پيرسن
سال از برادران و پيرسن.دارند سهم كمپاني در كارمندان
به سال 1882 در و كار به آغاز انگلستان يوركشاير در 1844
.كرد عزيمت لندن
پروژههاي در حتي رسانهاي انتشاراتي شركت اين
سال 1919 از.است داشته سرمايهگذاري هم نفت و تونلسازي
مطبوعاتي بنياد پايهگذار و رسانهاي كارهاي وارد
انتشارات تايمز ، فايننشال تدريج به.شد وستمينستر
سال 1969 در.پيوستند آن به وسلي اديسن و لانگمن پنگوئن ،
پيشرفت با پيرسن روز ، نگاه باشد سهام بورس بازار وارد
سياست سال 1992 از.شد مجهز نيز آن ابزارهاي به فنآوري
.شد افزوده عظيم شركت اين سياستهاي به نيز زيستمحيطي
فرامرزي ، ادغامهاي و خصوصي سرمايهگذاري افزايش با
تجارت ، شدن جهاني و سرمايهگذاران ميان اتحاد و ائتلاف
مختلف زمينههاي در اعتماد قابل شركا دنبال به نيز پيرسن
.بود
پيرسن به كه اينترنتي تايمز فايننشال ميرود انتظار
.شود برخوردار درصدي رشد 15 از سال 2004 تا است پيوسته
استانداردهاي برطبق (تايمز فايننشال) افتي گروه
سطح در تحليل و تجزيه و اخبار روزنامهنگاري ، بينالمللي
.ميكند توليد جهاني
كه دارد Pearson Education آموزش نام به بخشي پيرسن
اختيار در آموزشي زمينههاي در يك درجه برنامههاي
درصدي رشد 8 گذشته سال سه در آن آغاز زمان از ميگذارد
و نرمافزارها آزمونها ، ارائه با پيرسن.است داده نشان
همكاري آمريكا در ويژه به مدارس با آموزشي ابزارهاي
معلمان ، ميان ارتباطي پل پيرسن آموزشي شبكه.ميكند
.است كرده ايجاد والدين و دانشآموزان
بنياد:قرارند اين از برتلزمان سهامداران حاضر حال در
ZEIT زيت بنياد و موهن خانواده لمبرت ، بروكسل برتلزمان ،
.خريد را زيت سهام تدريج به برتلزمان كه
در گستردهاي مخاطبان برتلزمان از RTL آرتيال گروه
و آرتيال 1 ميتوان آن كانالهاي ميان از كه دارد اروپا
فرانسه ، در ام6 آلمان ، در VOX فوكس و آرتيال سوپر و 2
آرتيال هلند ، در چهار آرتيال انگليس ، در كانال 5
مجارستان در RTL Klub كلاب آرتيال و بلژيك در تيوييك
.برد نام را
زمينههاي تمام در برنامهها ارائه برتلزمان اهداف از
تاريخ.است اشكال انواع در سرگرمي و آموزشي اطلاعاتي ،
هنوز.است خورده گره لوكزامبورگ راديو با اروپا در راديو
دست از را خود محبوبيت اروپا در آن راديويي ايستگاه نيز
.است نداده
كه است هاوس رندوم برتلزمان ، انتشاراتي مجموعه مهمترين
آن برنامههاي.ميزند خلاقيت به دست تام اختيار با
هشت با هاوس رندوم.ميشود تنظيم خوانندگان خواست براساس
انتشارات مجموعه بزرگترين سال ، در جديد انتشارات هزار
تعداد رقيب مجموعههاي ساير با مقايسه در.است كتاب
مقام نوبل جايزه برندگان ميان از مجموعه اين كتابهاي
.دارد را اول
مقام برتلزمان در (Gruner + Jahr) ياهر و گرونر مجموعه
عنوان يكصد مجموعه اين.است جهان در مجله انتشار در دوم
.دارد جهان كشور در 14 اينترنتي سايت و مجله
بريژيت ,Stern استرن ميتوان G+J مجلههاي ميان از
Schoner شونرونن ،Capital كپيتول ،Geo جئو ،Brigitte
هر 16 يا + گرونر.برد نام را Eltern الترن و wohnen
.ميكند منتشر شرقي اروپاي و آلمان در روزنامه
از بسياري.است برتلزمان موسيقي گروه (BMG) بيامجي
از رسيدهاند شهرت به مجموعه اين از موسيقي ستارههاي
گروه براكستون ، توني آلاباما ، اگوييلرا ، كريستنا جمله
...و سانتانا كيز ، آليشيا هاوستون ، ويتني ديومتيو ،
و اقتصاد مهندسي ، پزشكي ، علوم زمينه در برتلزمان
سابقه.ميگذارد اختيار در را اطلاعات آخرين حملونقل
قبل سالها به Bertelsmann Springer اسپرينگر برتلزمان
كه است اين مجموعه اين افتخارات جمله از.بازميگردد
انتشارات طريق از را خود نسبيت تئوري اينشتين آلبرت
انتشارات ميان در.است كرده منتشر (Vie Weg)ويوگ
ميخورد600 چشم به نوبل جايزه برنده نام 120 اسپرينگر
.است انگليسي زبان به اسپرينگر انتشارات درصد
شد روزنامهنگار كه ملواني سرانجام
سادات رضا
روسيه ولاديوستك بندر در نظامي دادگاه گذشته دوشنبه روز
اسناد ارائه جرم به را روسي روزنامهنگار پاسكو گريگوري
ژاپن (NHK) كي.اچ.ان تلويزيوني شبكه به شده طبقهبندي
آن از غربي رسانههاي از بسياري كه اقدامي شناخت ، مجرم
روسيه در بشر حقوق و مدني آزاديهاي به ضربهاي عنوان به
پشت در و غيرعلني صورت به كه دادگاه جلسه.كردند ياد
شوروي دريايي نيروي سابق ملوان اين شد تشكيل بسته درهاي
وي كه بود درحالي اين و كرد محكوم زندان سال چهل به را
شبكههاي.بود شده محكوم حبس چهارماه تحمل به قبلا
مورد در كوتاه خبري انتشار با صرفا روسيه تلويزيوني
در بسته دستان با را وي كه فيلمي پخش و پاسكو محكوميت
.گذشتند موضوع كنار از ميداد نشان دادگاه از خروج حال
ناوگان به متعلق روزنامهاي در سال 1997 تا كه پاسكو
سال آن در ميكرد ، خدمت روسيه دريايي نيروي آرام اقيانوس
و محرمانه گزارشهاي ارائه به متهم كه آن از پس
هستهاي زبالههاي دفن مورد در روسيه ارتش شده طبقهبندي
ژاپن اناچكي تلويزيوني شبكه به آرام اقيانوس در روسيه
به كننده رسيدگي دادگاه گذشته سال كه هرچند و شد بازداشت
با روسيه ارتش ليكن شناخت بيگناه را وي پاسكو پرونده
.شد پاسكو محكوميت خواستار وي عليه جديد اتهامات طرح
هم باز گرفت قرار صادره حكم جريان در كه آن از پس پاسكو
او وكيل پاولف ، ايوان و كرد تكذيب را شده وارد اتهامات
روسيه عالي دادگاه به دادخواستي ارائه با چهارشنبه روز
همچنين وي.شد پرونده به مجدد رسيدگي و استيناف خواستار
ديگري دادگاه به پرونده به رسيدگي كه كرد اميدواري ابراز
قرار درستي مسير در پرونده به رسيدگي روند و شود سپرده
.گيرد
متعهد محرمانهاي اسناد تحويل به را پاسكو دادرسان
كه روسيه نظامي پايگاههاي تشريح به آن در كه ساختهاند
شده پرداخته ميشود نگهداري هستهاي زبالههاي آنها در
اناچكي تلويزيون به دادگاه نهايي حكم در كه هرچند است
پاسكو مدافع وكلاي حال همين در.است نشده اشاره ژاپني
عليه شده ارائه شواهد و ادله اعظم بخش كه كردهاند ادعا
از وارده اتهام از 9 را پاسكو دادگاهاست شده جعل پاسكو
جمعآوري زمينه در را او ليكن كرد تبرئه اتهام ده مجموع
اقيانوس ناوگان تمرينات مورد در شده طبقهبندي اسناد
مجرم ژاپن رسانههاي به اسناد اين ارائه و روسيه آرام
.شناخت
حكم صدور براي مدعيالعموم نماينده درخواستهاي دادگاه
به را پاسكو و كرد رد را پاسكو براي نهساله محكوميت
است آورده وارد كشور به زيادي خسارات كه اقداماتي اتهام
اعلام دادگاه دادرسان و دانست سنگينتري مجازات مستحق
روسيه جزايي قوانين در شده تعيين مجازات حداقل كه داشتند
.است سال دوازده ميشوند متهم خيانت به كه كساني براي
متهم ژاپن براي جاسوسي به را پاسكو همچنين دادرسان
ارائه اطلاعات كه ميورزد اصرار پاسكو آنكه حال ساختند
طبقهبندي غير و عمومي اسناد حيطه در كي.اچان به شده
پرونده به كننده رسيدگي بدوي دادگاه در.است بوده شده
به نظامياش عنوان از سوءاستفاده جرم به تنها او پاسكو
شدن زنداني از پس بلافاصله ليكن شده محكوم زندان سال سه
عالي دادگاه بعد مدتي اما شد آزاد و گرفت قرار عفو مورد
به مجدد رسيدگي خواهان كشور اين ارتش درخواست به روسيه
جديد حكم در و شد اخير حكم صدور به منجر كه شد وي پرونده
پاسكو محكوميت.است شده خلع نيز خود نظامي عنوان از وي
ميشود محسوب روسيه بشر حقوق فعالان براي بزرگي ناكامي
با رسمي برخوردهاي در بزرگي تغيير شاهد بودند اميدوار كه
پروندهاي در قبل مدتي.باشند روسيه زيست محيط طرفداران
در نيكيتين الكساندر كرد جلب خود به را جهانيان توجه كه
كه 5/4 دادگاهي گذاشتن سر پشت از پس و سال 2000 سپتامبر
نيكيتين.شد تبرئه خيانت اتهام از انجاميد طول به سال
اختيار در كشور اين هستهاي زبالههاي مورد در را مطالبي
.بود داده قرار رسانهها و جرايد
روسيه اپوزيسيون رهبر ، رسانهاي غول
كرملين كاخ سابق كاركنان از و روس تاجر برزوفسكي بوريس
آن مالي حاميان از او كه ليبرياراشيا جنبش دبير عنوان به
دبير عنوان به حالي در برزوفسكيشد برگزيده ميشد محسوب
حزب مركزي كميته سالانه نشست در كه شد برگزيده جنبش اين
از ميبرد سر به خودخواسته تبعيدي در كه او نداشت ، حضور
از كه برزوفسكي.جست شركت نشست اين در اينترنت طريق
فساد اتهام به ميشود محسوب روسيه رسانهاي سرمايهداران
كه اتهامي دارد ، قرار روسيه قضايي مقامات تعقيب تحت مالي
آن از پيش.است دانسته سياسي انگيزههاي را آن منشا وي
از بپيوندد روسيه اپوزيسيون احزاب به برزوفسكي كه
محسوب روسيه سابق جمهور رئيس يلتسين ، بوريس نزديكان
از يكي به وي پوتين رسيدن قدرت به از پس ولي ميشد
.شد بدل روسيه دولت عملكرد منتقدين
گفتوگو در ليبرياراشيا جنبش ديگر دبير يوكاشنكف ، سرگئي
را حزب اين دبيركل برزوفسكي انتخاب نووستي خبرگزاري با
و نظريهپردازان از يكي او كه چرا دانست طبيعي كاملا
.است حزب اصلي مالي پشتيبانان
در و بود روسيه رسانهاي حيطه در پرماجرا سالي سال 2001
خبرسازترين از گازينسكي همراه به برزوفسكي ميان اين
دولت ميلادي جاري سال اوايل.بودند عرصه اين در چهرهها
پروم گاز شركت به گرفت تصميم غيرمترقبه اقدامي در روسيه
خريداري را NTV تلويزيوني شبكه سهام دهد اجازه كشور اين
تلويزيوني شبكه يگانه عنوان به شبكه اين حيات به و كند
پروم گاز به NTV فروش ماجراي.دهد پايان روسيه مستقل
با دولت و زد رقم روسيه در را گستردهاي رسانهاي بحران
مالي فساد به NTV مالك گازينسكي ولاديمير كردن متهم
به _ ميبرد بهسر ايتاليا در كه _ وي استرداد خواستار
.شد روسيه
سوي از مشابه طريقي به كه هم برزوفسكي ميان اين در
اتهام موج از بود شده متهم مالي فساد به روسيه دادستاني
تلويزيون شبكه 6 كنترل زمان آن در كه او و نماند بينصيب
.گرفت قرار قضايي تعقيب تحت داشت برعهده را روسيه
داشته اقامت روسيه از خارج در اخير يكسال طي كه برزوفسكي
را روسيه تلويزيون ششم كانال انحلال به دولت اقدام است
از خود خواست بر پافشاري با دولت ولي خواند غيرقانوني
انحلال شرايط سريعتر هرچه خواست شبكه اين سهامداران جمع
براي خود تلاش آخرين در برزوفسكي و آورند فراهم را شبكه
سهام كه داشت اعلام (آذرماه 24) دسامبر شبكه 16 اين حفظ
ميشود بالغ سهام كل درصد به 75 كه را شبكه اين در خود
.كرد خواهد واگذار شبكه اين كاركنان به
بنياد كه شد اعلام حالي در برزوفسكي اظهارات
بود كرده اعلام آمريكايي منابع به متعلق TP سرمايهگذاري
شبكه اين سهام شش ، كانال استقلال حفظ براي است حاضر كه
شركت اقدامات با همزمان تلاشها اين و كند خريداري را
ورشكستگي به درصدد كه ميگيرد شكل لوكاويل دولتي _ نفتي
خود اقدامات عليرغم اويل لوك رئيس.است شبكه اين كشاندن
با شبكه اين بازماندن براي دارد آمادگي كه است گفته
.شود گفتوگو وارد ذينفع طرفين
دولت درواقع و پروم گاز مالكيت به NTV كه آن از پس
غربي منابع انتقاد مورد شديدا دولت اقدام درآمد ، روسيه
اين از آمريكا و اروپا بشر حقوق سازمانهاي و گرفت قرار
كردن خاموش براي روسيه دولت تلاش آخرين عنوان به اقدام
ياد آزاد رسانههاي تعطيلي و كشور اين در مخالف صداهاي
به براي ذيربط دستگاههاي بهانهتراشي اكنون و كردند
به خلاصي تير بايد را روسيه ششم كانال كشاندن تعطيلي
آخرين كه اقداميدانست روسيه در آزاد رسانههاي حيات
و نورديد خواهد درهم را روسيه در مستقل تقريبا تلويزيون
.داد خواهد خاتمه آن مستقل حيات به حداقل
اسپانياييها براي چيني خوراك
دهه طي چينيها و زبانها اسپانيولي جمعيت بيسابقه رشد
قومي شبكههاي گسترش براي طلايي فرصتي آمريكا در گذشته
قومي گروههاي اين كردن سرگرم دستاندركار كه است بوده
.هستند آنان اجدادي زبان بر تكيه با
موجبات زبان اسپانيولي رسانههاي بيسابقه رشد اما
فراهم را كاليفرنيا چينيتبار مهاجران دلخوري و نااميدي
فعال زبان اسپانيولي شبكه بزرگترين كه آنجا است ، آورده
و است خود امكانات توسعه مترصد ويژن يوني يعني آمريكا در
كه محلي كانال 66 ،KPST شبكه خريد براي طرحهايي
.دارد دست در آمريكاست زبان غيرانگليسي شبكه بزرگترين
پس اين از چينيها.اقليتهاست براي ناخوشايند خبري اين
متكي KTSF يعني باقيمانده چينيزبان شبكه تنها به
چينيهاي بزرگ مشكلات از يكي هنوز زبانبود خواهند
با شبكهها انگليسي اخبار درك براي آنها.آمريكاست
از پس سالها تا زبان مشكل.هستند مواجه بسياري مشكلات
عنوان به تايوانيتبار و چينيتبار مهاجران براي مهاجرت
با ارتباط برقراري در را آنان و است باقي بزرگ مشكلي
.ميكند مشكل دچار جامعه اقشار ساير
همچنين و سانفرانسيسكو جمعيتي گروههاي برخي
وظيفه كه فدرال ارتباطات مديريت از محلي سياستمداران
درخواست دارد برعهده را محلي شبكههاي عملكرد بر نظارت
ساعته برنامه 5/4 حفظ به مكلف را ويژن يوني كه كردهاند
خبري ، بخشهاي كه كند چيني زبان به KPST شبكه كنوني
ضمن در خانوادگي سريالهاي و متنوع تلويزيوني نمايشهاي
به چينيتبار مهاجرين شديد وابستگي.است شده گنجانيده آن
از وسيعي بخش آنان كه ميشود ناشي آنجا از برنامهها اين
از وسيعي طيف كه را خود موردنياز اخبار و اطلاعات
با ميشود ، شامل را محلي تحولات تا گرفته معاصر جنگهاي
.ميآورند بهدست شبكهها اين برنامههاي تماشاي
مشترك زبان كه زبان اسپانيولي مهاجرين ميرسد نظر به
رسانهاي شبكههاي گسترش از را استفاده بيشترين دارند
ارتباطي شبكههاي هماكنون برد خواهند آمريكا در قومي
گسترش حال در سرسامآور سرعتي با يونيويژن و تلهموندو
چهار اخير دهه طي شبكهها اين از استقبال ميزان و هستند
سريع و چشمگير افزايش آن دلايل از يكي كه است شده برابر
مهاجرين.است بوده آمريكا به مكزيكي غيرقانوني مهاجرين
جورج فرمان به و ميلادي جاري سال اوايل كه غيرقانونياي
.درآمدند آمريكا تابعيت به بوش
تعداد و شدهاند بهرهمند كمتري ميزان به نيز چينيها
دهه 90 ، 250 طي در آسياييتبارها به وابسته رسانههاي
هماكنون 600 آمريكا سراسر در و است داشته رشد درصد
فعاليت حال در دست اين از تلويزيوني و راديويي ايستگاه
اخبار انتشار به خاص توجهي قومي رسانههاي اكنون و هستند
.است مهاجرين براي مغتنم فرصتي اين و ميدارند مبذول
كه دارد وجود آمريكا در قومي خبري موسسه هماكنون 2500
زبانها اسپانيولي به فعال رسانهاي بزرگ بسيار موسسه دو
موضوع كه زماني هرچند است يافته اختصاص چينيزبانها و
زباني گستره ميشود ، مربوط تلويزيوني شبكههاي به
اسپانيولي شبكههاي تا شده موجب اسپانيوليتبارها
فعاليتهاي و بربايند سايرين از را سبقت گوي زبانها
.درآورند خود انحصار به را غيردولتي رسانهاي
هميشه تا نوشتن
عابدي احسان
كه مردي ;احمدي احمدرضا
نيست جماعت همرنگ
آنكه با پنجاه دهه نوي موج پيشواي و سي دهه نابغه جوان
نوشتن براي هم هنوز اما گذاشته پاي سالخوردگي سنين به
.است پرشور
خويش هنري حيات طول در كه است شاعري "احمدي رضا احمد"
اينرو از و بوده متكي خويش دروني شهود به چيز هر از بيش
.است كرده خود پيرامون محيط با شدن همرنگ براي تلاشي كمتر
مجالس و محافل در افتاده اتفاق كمتر كه اين كوچك نمونه
تنها ، دارم دوست":ميگويد مورد اين در او.شود ديده ادبي
واجبتر من براي ديگر چيز هر از كار.بپردازم كارم به
ندارم فرصتي ديگر و رفته بالا من سن الان ضمن ، در.است
".كنم تلفاش كه
روزها اين در احمدي احمدرضا خوانديد ، كه طور همان
شعر مجموعه دو گذشته سال دو در.است شده قبل از پركارتر
تحت او از داستاني نيز قبل هفته دو.است كرده منتشر
- نوجوانان و كودكان براي - "بهار و پسرك و اسب" عنوان
هم حاضر حال در و رفت شهر كتابفروشيهاي پيشخوان روي به
مجموعهاي زودي به ;است راه در او شعر مجموعه جديدترين
"ديرياب منظومه يك" عنوان تحت احمدي احمدرضا اشعار از
.ميشود منتشر ماهريز نشر توسط
بورخس جنس از مقدمههايي ;اخوت احمد
كاركردي چه ادبي آثار در مقدمه يا گفتار پيش" اينكه
بسياري كه ساده ظاهر به است سوالي "باشد؟ داشته ميتواند
سوال همين اما.ميكنيم عبور آن كنار از راحتي به ما از
تا شد ما اصفهاني مترجم و محقق نويسنده ، جان بلاي مدتي
.كند "مقدمات كتاب" عنوان با كتابي نوشتن به وادار را او
مقدمه از جامعي تعريف كرده سعي كتاب اين در "اخوت احمد"
در را مفصلي تئوريك مباحث كتاب":ميگويد او.دهد ارائه
كنار درميگيرد بر در آن اهميت و مقدمه مكانيزم باب
مقدمههايي بهترين از گزيدهاي كردهام سعي هم مباحث اين
آورم گردهم را شدهاند نوشته جهان مشهور ادبي آثار بر كه
براي بورخس ، كه مقدمههايي مثل.بپردازم آنها بررسي به و
".نوشته خود كتابهاي تمام
آمريكايي نويسنده دو ظاهرا گفتار ، پيش و مقدمه جز به
:كردهاند مشغول خود به را اخوت فكر روزها اين نيز
فلانري" و "كولرز مك گارسون" از كوتاه رمان دو ترجمه"
"غم كافه قصيده" نخست كتابرساندهام پايان به را "اكانر
يك و كوتوله يك ميان عشق درباره آن مضمون و دارد نام
"آوارگان" هم ديگر كتاب.آمريكاست جنوب اهالي از دختر
از كه را كارگراني زندگي درآن نويسنده كه دارد نام
سفر آمريكا به دوم جهاني جنگ دوران در شرقي اروپاي
".ميدهد شرح كردهاند
ديگر وقتي شايد ;بيضايي بهرام
"سگكشي" فيلم به معطوف او توان و انديشه تمام ديگر حالا
بهرام" كه بود گذشته سال اوايل.است شده آن حواشي و
.داد خبر خود كتاب چند قريبالوقوع انتشار از "بيضايي
:ميگويد بيضايي ;كرده تغيير شرايط گويا.. اما ،
من كارهاي در ركود يك باعث سگكشي ، فيلم پيرامون وقايع"
اكران از بعد حالا ، .شد كتابها وضعيت به رسيدگي جمله از
فقط فعلا ;بگيرم تصميم كتابها اين مورد در بايد سگكشي
از كه است چيزي تنها اين.ميشود منتشر سگكشي فيلمنامه
".هستم مطمئن آن
در فعاليت امكان بيضايي كه سالهايي در نكنيم فراموش
ميان ارتباطي پل تنها نداشت را تئاتر و سينما عرصه
طي حال هر به.بس و بود كتاب و قلم او ، مخاطبان و تفكرات
نشر توسط آن فيلمنامه "سگكشي" فيلم اكران روزهاي
.شد خواهد كتاب بازار وارد روشنگران
زماني ;محمدرضاپورجعفري
سكوت شكستن براي
به مطبوعات نويسندگان و منتقدان جايزه اهداي از پس
گذشته ، سال در "ميش و گرگ ساعت" بلند داستان نويسنده
انتشارات مدير "پورجعفري محمدرضا" از خبري كمتر ديگر
آن و ديوارها" داستان مجموعه.شنيديم و خوانديم دشتستان
آن از هم منتقدان و آمد صدا و بيسر هم "ديوارها سوي
جوايز نهايي مرحله به راهيابي از نهايت در و گذشتند
- گلشيري بنياد و مطبوعات منتقدان - داستاننويسي
.بازماند
دارد انتشار آماده داستان مجموعه دو پورجعفري روي هر به
;سكوت اين بر باشد ازآنهاپاياني كدام هر انتشار شايد كه
."موج زبان" و "خالي تورهاي" داستان مجموعههاي
دارد قصد بار اين پورجعفري بگذريم ، كه داستان مقوله از
.ساله سيوچند سكوت يك ;كند غلبه دههاي چند سكوت يك بر
از يكي دنيا ، مختلف زبانهاي ريشهيابي":ميگويد او
اين تمام در و بوده اخير سيسال در من فكري دغدغههاي
اين در تحقيقاتم كردن تكميل مشغول بيش و كم سالها ،
پيش پاياني مراحل تا پروژه اين حاضر ، حال در.بودم رابطه
مطمئنا كه مباحثي ;هستم آن تئوريك مباحث درگير و رفته
اين نتايج...و داشت خواهد دنبال به زيادي صداي و سر
آن جلد دو فعلا كه ميشود منتشر جلد چند در تحقيقات
".است انتشار براي آماده
و انگليسي زبان دو به پورجعفري كه كنيم اضافه هم را اين
.دارد تسلط فرانسه
ميشناسند را او همه ;صالحي سيدعلي
.ميشناسند شاعر عنوان به همه را "صالحي علي سيد"
كاست از يادي بدهند خرج به هنر كه خيلي سينماييها
خسرو صداي با آن در صالحي شعر كه كرد خواهند "نامهها"
صالحي بداند كه هست كسي كمتر اما.شد دكلمه شكيبابي
بوده مشغول هم فيلمنامه و رمان نوشتن به شعر بر علاوه
خسرونسيمي ، كه نداند كسي شايد مهمتر همه از و است
بر پيش سالها صالحي فريبرز كه "پلنگ مرگ" رمان نويسنده
صالحي سيدعلي همين جز نيست كسي ساخت ، فيلمي آن اساس
كه ندارد علاقهاي چندان هم صالحي ميرسد نظر به.خودمان
.بكشد رخ به عمومي انظار در را خود فعاليتهاي از بخش اين
كه ديد خواهيم تهران سينماهاي پرده بر فيلمي هم زودي به
;شده نوشته صالحي آثار از يكي از اقتباس با فيلمنامهاش
به بايد و است شاعر صالحي كه بگذريم."نفت بچههاي"
.پرداخت او اشعار
مجموعه يك خود سالانه عادت به بنا هم امسال شاعر اين
باد به تنها را شب محبوبههاي چيدن".ميكند منتشر شعر
صفحه در 250 كه است صالحي كتاب اين عنوان "داد خواهد ياد
:ميگويد صالحي.ميآيد بازار به نو ابتكار نشر توسط
.است كوتاه شعر جانب به دفتر اين ويژه گرايش و سو و سمت"
به نسبت دفتر اين اشعار اجتماعي و تغزلي بعد همچنين
"...و است مشهودتر آثارم ديگر
گزيدهاي آينده سال بهار تا كه باشيد داشته هم را اين
روانه نواري قالب در شاعر صداي با مجموعه همين اشعار از
.ميشود بازار
كه نويسندهاي ;مندنيپور شهريار
ندارد نوشتن شوق ديگر
اين در "احمدي رضا احمد" مقابل نقطه كه گفت بتوان شايد
."مندنيپور شهريار" نام به است نويسندهاي روزها ،
شصت دهه اواخر در كه "عسل و موميا" كتاب معروف نويسنده
از بيش حالا شد ، ما ادبيات در چهره يك به تبديل سرعت به
چنين حرفهايش از حداقل.ميرسد نظر به خسته زمان هر
من از زيادي وقت و توان پنجشنبه عصر مجله":برميآيد
خواندن ميدانيد؟.آورده پايين را كارم بازدهميگيرد
نيست نويسنده يك نفع به زياد حجم در ديگران داستانهاي
بسيار بدهم داستان داستانها ، اين ميان در اينكه خصوصا
براي شده ديگري عامل هم داستاننويسي كلاسهاي.است زياد
مثل درست.كرده فروكش من در نوشتن شوق.من انرژي تخليه
شيرينيها آن از نميتوانم خودم كه شدم فروشي شيريني
".بخورم
بينام داستان مجموعه يك از خبر پور مندني همه ، اين با
كه آوردهام گردهم را داستانهايم از مجموعهاي":ميدهد
با متفاوت داستاني موضوع به نويسنده نگاه و زبان نظر از
اين در تا بوده اين بر من سعي.است قبلي كارهاي
و تقليد قابل راحتي به كه گيرم كار به زباني داستانها
..و است عاشقانه بيشتر هم داستانها تم.نباشد كپيبردار
خود نوشتاري زبان در پور مندني اينكه شنيدن فقط و فقط
خواندن براي را بسياري تا است كافي آورده وجود به تغيير
داستاني زبان دوباره گفتن آخر.كند وسوسه داستانها اين
مندنيپور كه فعلا اما.بوده بسيار همواره نويسنده اين
.ندارد را كتاب اين انتشار قصد
از مجموعهاي":ميگويد خود سخنان پايان در مندنيپور
چندين خبرش الان تا كه دارم انتشار دست در را مقالاتم
وضعيت به رسيدگي حوصله اماشده چاپ مختلف نشريات در بار
اما كردهام هم رماني نوشتن به آغاز همچنين ندارم را آن
چون كنيم موكول آينده به را آن درباره صحبت است بهتر
".نوشتهام را آن از صفحه دو فعلا
هفته خواندنيهاي
حرفميزنيم عشق از وقتي
عشق دفتر
سحابي مهدي:ترجمه
صفحه 201- مركز نشر:ناشر
1380_ اول چاپ
تومان 1550
چاپ "عشق كوچك كتاب" از است ترجمهاي "عشق دفتر"
به اول نگاه در شايد كه كوچكي كتاب"پنگوئن" انتشارات
.قصارند كلمات از پر كه باشد داشته شباهت كتابهايي بقيه
دست آن از كتابهايي با عمدهاي تفاوت كتاب اين اما
از پس كه برميگردد كتاب مترجم به اول تفاوت.دارد
.است زده قصار كلمات ترجمه به دست داستان ، ترجمه سالها
زباني با جملات اين ترجمه در تا شده سعي ديگر سوي از
كتابي "عشق دفتر".كند منتقل را آنها زيبايي آهنگين ،
بزنند ، قشنگ حرفهاي دارند دوست كه آنها براي است كوچك
بزنيم؟ حرف چه از ميزنيم حرف عشق از وقتي
پسامدرن موقعيت در پاتر هري
آنها زيستگاه و شگفتانگيز جانوران
ويدا:ترجمه (رولينگ.كي.جي) اسكمندر نيوت:نوشته
اسلاميه
صفحه 109- تنديس كتابسراي انتشارات
1380_ اول چاپ
تومان 600
است ، "رولينگ.كي.جي" مستعار نام اسكمندر نيوت
يكي هم حاضر كتاب."پارتر هري" محبوب رمانهاي نويسنده
(جادويي علوم مدرسه) هاگوارتز مدرسه درسي كتابهاي از
اما.بخوانند را آن بايد مدرسه آن دانشآموزان كه است
تاريخچه" و كتاب اين چاپ با.نيست ماجرا همه اين
به "پاتر هري" براي پسامدرن موقعيت يك عملا "كوييديچ
درسهايي چه جادوگرها كه فهميد ميتوان حالا.وجودآمده
چيز.دارد مطالبي چه دايرالمعارفهايشان و ميخوانند
ميكند توجه جالب شدت به را كتاب اين كه ديگري
كوچك جادوگرهاي.شده نوشته كتاب دور كه است حاشيههايي
كتاب در را گوشيشان در حرفهاي (...و هرميون رون ، هري ، )
.كردهاند عوض را آن اطلاعات گاهي و نوشتهاند
آدم جنس از روشنفكراني
درختنشين بارون
ايتالوكالوينو نوشته
سحابي مهدي ترجمه
صفحه 320_ نگاه انتشارات
1379_ دوم چاپ
تومان 1750
.است استوار خاطرهنويسي بر درختنشين بارون روايت شيوه
و ميبندد عقلاني و زماني منطق هر بر را راه شيوه اين
قصههاي تو كه است همين.ميكند باز را تخيل درهاي برعكس
باور فراوانش برگ و شاخ همه با را درختنشين بارون اين
و ميشود كلاغ كلاغچهل يك خاطره يك نقل در.ميكني
اين چيز هيچ ديگر بدهي قرار اين بر را اصل تو وقتي
روشنفكران.وانميدارد تعجب به را تو درختنشين روشنفكر
شيوه تفكر ، شيوه زندگي ، شيوه شايد كالوينو قصههاي
ذات در چيزي اما باشد ، داشته فرق ديگران با مردنشان
كوزيموي.است كرده ما جنس هم را آنها كه است آنها
و من مثل كه انگار ساليانش بودن درختنشين همه با بارون
و بهتر را درونياتش او كه تفاوت اين با فقط است ، تو
. ميشناسد را شر و خير و ميبيند تو و من از دقيقتر
مشهور خانواده يك قصههاي
بالايي بلند هر از بلندتر بالا
سلينجر.دي.جي نوشته
تعاوني شيرين ترجمه
صفحه 122- نيلوفر نشر
1380_ اول چاپ
تومان 800
به همه كه است شخصيتهايي حضور با سالينجر قصههاي عموم
در كه خانوادهاي.گلاس خانواده ;دارند تعلق خانواده يك
خانواده اين اعضاي.مشهورند كافي اندازه به ادبيات عالم
پرداختن كه برخوردارند شخصيتي ويژگيهاي چنان از كدام هر
شخصيت به پرداختن مثل درست ويژگيها اين از كدام هر به
فرزند سيمور ، .باشد داشته اهميت ميتواند سالينجر خود
بعدي فرزندان فكري خطمشي نوعي به كه خانواده ، اين بزرگ
خانواده اين شخصيت جذابترين ميخيزد ، بر او گور از
بعدياش قصههاي در سالينجر كه جذابي شخصيت.است پرجمعيت
كاركرد خودكشي همين اما ميكند ، خودكشي به وادار را او
در سيمور.ميكند جلوهگر ديگران از رابيش او شخصيتي
.نقصهايش همه با است ، كوچك خداي يك انساني عالم
جمعه داستان
استاين گرترود و همينگوي و من
آلن وودي:نوشته
آزرم محسن:ترجمه
"ارنست".بوديم اروپا توي "همينگوي" و من پيش سال خيلي
"استاين گرترود" و من.بود كرده روتموم اولاش رمان تازه
يه ولي خوبه خيلي رماناش گفتيم بهش.خونديم اونرو
اين از ميتونه كنه كار روش بيشتر اگه اما.نيست شاهكار
.خنديديم موضوع همين سر بعد.بشه بهتر هم
.كرد من چونه حواله محكم مشت يه هم وي همينگ
توي وقتها اون.ديديم رو "پيكاسو" سال اون زمستون
مستخدم توش كه بود كشيده تابلو يه.ميكرد زندگي رودوباك
بهش استاين گرترودبود وايستاده گبي بيابون وسط مطب يه
اين از":گفتم هم من.نيست شاهكار ولي خوبه تابلوش گفت
.خنديديم موضوع همين سر بعد ".باشه ميتونست هم بهتر
.كرد من چونه حواله محكم مشت يه هم همينگوي
مهموني از تازه "جرالد فيتس اسكات" و "زلدا" يادمه
وقتها همون.بود آوريل ماهبودن برگشته نو سال شبونه
و مننوشت رو "بزرگ آرزوهاي" رمان "اسكات" كه بود
خيلي كتاباش گفتيم بهش.خونديم رو رمان استاين گرترود
بده ، خودش به رو نوشتناش زحمت اسكات نبود لازم ولي خوبه ،
همين سر بعد.بود نوشته رو اون قبلا "ديكنز چارلز" چون
من چونه حواله محكم مشت يه هم همينگوي.خنديديم موضوع
.كرد
به ماتادور يه ببينيم تا اسپانيا رفتيم سال همون زمستون
مياومد نظر به.ميكنه گاوبازي جوري چه "مانولت" اسم
نع ، ":ميگفت استاين گرترود.است ساله هيجده مانولت
:گفتم بهش ".ميرسه نظر به ساله هيجده ولي سالشه ، نوزده
به ساله نوزده ساله ، هيجده پسر يه ممكنه وقتها بعضي"
هيجده ممكنه ساله نوزده پسر يه كه جوري همون.برسه نظر
يه مانولت كه هست هم همين برايبرسه نظر به ساله
دفعه يه.خنديديم موضوع همين سر بعد."واقعيه اسپانيايي
.كرد من چونه حواله محكم مشت يه استاين گرترود
منتقد + خواننده + نويسنده
مسيح حضرت تولد سالروز مناسبت به
جهانيد نمك شما
غلامي احمد
مرد آن شانههاي ميتوانستم تا بودم مسيح دستهاي من كاش
دستهاي من كاش.كنم آرام ميلرزد گريه هقهق از كه را
نميدانند كه را كودكاني رنج ميتوانستم تا بودم مسيح
من كاشبخشم التيام آزارند مورد همه اين چه براي
و دهم بركت را سفرهها ميتوانستم و بودم مسيح دستهاي
شده دوخته آن به گرسنه چشمان همه اين كه را ناني قرص
.كنم قرصها
دل و كنم معجزتي ميتوانستم و بودم مسيح دستهاي من كاش
.بيناكنم ميلادي سال 2002 در را چشمهايشان و را آدمها
نفسي و قلمي با ميتوانستم و بودم مسيح دستهاي من كاش و
.كنم زنده را مسيحايي ادبيات مسيحايي
برهنه دشنه برابر در دارد ، نياز بدان امروز بشر آنچه
:است مسيحايي ادبيات خشونت و غرور
آن از آسمان ملكوت زيرا روح در مسكينان حال به خوشا"
خواهند تسلي ايشان زيرا ماتميان حال به خوشا.است ايشان
خواهند زمين وارث ايشان زيرا حليمان حال به خوشا.يافت
سير ايشان زيرا عدالت تشنگان و گرسنگان حال به خوشا.شد
رحم برايشان زيرا رحمكنندگان حال به خوشا.شد خواهند
".. شد خواهد كرده
رام قصه با هنوز انسان و است شفاف زبان مسيح ادبيات در
شاعرانه كلمات ضربآهنگ مسيح ادبيات در.ميشود آرام و
غرق را تو كه است موجهايي مثل خداوند تهديد و خشم و است
جملات مسيح ادبيات در.دهندهاند هشدار فقط و نميكنند
كه قصارند كلمات اوج در و بريده بريده و مقطع كوتاهاند ،
گرته.است نشده كاسته آنان تحير از هنوز و ميكنند متحير
آميخته ادبياتي است دشوار بس كاري مسيح ادبيات از برداري
.انساني ناب احساس از غني واژههايي با عرفان و شعر به
خوكان پاي را آن كه است گوهري و در مسيح زبان در كلمات
... بود خدا نزد كلمه و بود كلمه ابتدا در:نميريزند
از چيزي او از غير و شد آفريده او واسطه به چيز همه
بود انسان نور حيات و بود حيات او در نيافت وجود موجودات
.نيافت را آن تاريكي و ميدرخشيد تاريكي در نور و
ميداند نيچه نيست ، بيدليل مسيح ادبيات از نيچه خشم
روحشان به و ميكند سحر را انسانها چگونه او كلمات
را مسيح كلام ضربآهنگ همان نيچه زرتشت و ميدهد آرامش
برابر در را پيامبري مسيح ، مصاف در گويا نيچه و دارد
.ميگذارد ديگر پيامبري
را (ع)علي زخم ميتوانستم تا بودم مسيح دستهاي من كاش
.كند سيراب را عدالت تشنگان و بماند او تا باشم مرهمي
برهنه دشنه برابر در دارد نياز بدان امروز بشر آنچه
اي آه ، :است (ع)علي فروتني و خضوع عدالت خشونت ، و غرور
!بزرگ پروردگار
رحم آيا و مملوك منم و مالك تويي من مولاي اي مولايم
...مالك؟ جز را مملوك ميكند
و حيران منم و راهنما و دليل تويي من مولاي اي من مولاي
...راهنما؟ جز را سرگردان ميكند رحم آيا و سرگردان
منم و غلبهكننده و غالب تويي من مولاي اي من مولاي
جز را خورده شكست ميكند رحم آيا خورده شكست و مغلوب
پروريده منم و پروردگار تويي من مولاي اي من مولاي غالب؟
جز را مخلوق و شده پروريده ميكند رحم آيا و مخلوق و
...پروردگار؟
.ميگويد سخن ادبيات اين با كمتر ديگر امروز آدم
ادبيات اين و.آرامش و صلح منادي و است نرم كه ادبياتي
:است آدمي دل به وابسته ادبياتي هر از بيش
مصرفي ديگر...گردد ، فاسد نمك اگر ليكن جهانيد نمك شما
نور شما.شود مردم پايمال و افكنده بيرون آنكه جز ندارد
.عالميد
با سال 2002 در ميتوانستم تا بودم مسيح دستهاي من كاش
...دهم نجات جهل و جنگ و گرسنگي از را جهان خود ادبيات
:پانوشت
.(ع)امير حضرت دعاي و يوحنا و متي انجيل ترجمه از متنها
شد جنجال كه تصويري
بودن تروريست درباره تايمز واشنگتن و تايم ادعاي
قندهار بازيگر
محسن ساخته آخرين عمومي نمايش مسيحي ، سال آغاز با
آمريكا سينمايي سالنهاي در _ قندهار سفر _ مخملباف
روزنامه كه ادعايي سايه در قندهار فيلم.مييابد گشايش
"تايم هفتهنامه" اينترنتي سايت و "تايمز واشنگتن"
تروريست و فيلم آمريكاييالاصل بازيگر تنتايي حسن درباره
به شايد كردهاند عنوان غيرحرفهاي بازيگر اين بودن
احتمالا و جهان سينماي ساخته جنجاليترين پديده
.شود منتهي سال هنري فيلم پرفروشترين
كيست؟ تنتايي حسن
بلفيلد ، ديويد نامهاي با را مرد اين خبري مختلف منابع
معرفي تنتايي حسن و عبدالرحمان حسن صلاحالدين ، داود
در كه نورايي جهانبخش با مصاحبهاي در او اما كردهاند
در رسيد چاپ به امسال پاييز در اينترنشنال فيلم ماهنامه
و نيست شما نام تنها "تنتايي حسن" كه سوال اين به پاسخ
ديگري نامهاي با كه داشتهايد زندگي در ديگري مراحل شما
هستيد كه شما و چيست شما اصلي نام ميشديد شناخته
آن دانستن پي در هم خودم كه است چيزي آن اين":ميگويد
يعني) من نسل براي سردرگمي و مختلف نامهاي داشتنهستم
."نيست چندانتعجبآور (آمريكا دهه 60 نسل
ايرانديلي سردبير دفتر رئيس حرفهاي
نشريه دفتر در كه است سالي سه چهره هزار مرد اين اما
كاركنان از يكي.بود كار به مشغول تهران در ديلي ايران
دفتر مسئول و گرمارودي را خود كه ايرانديلي نشريه
تنتايي درباره ميكند معرفي _ خدادي _ ديلي ايران سردبير
همكاري ما با نشريه انتشار اول روزهاي از او:ميگويد
حسن كامل نام با ايرانديلي در ويراستار عنوان به و داشت
ايشان چون كه شد كار به مشغول تنتايي عبدالرحمان
.داشتند كامل تسلط كارشان به بودند آمريكاييالاصل
نشريه در تنتايي طولاني غيبتهاي درباره گرمارودي
شد مخملباف فيلم در بازي مشغول كه اواخر اين او:ميگويد
باشد داشته حضور نشريه در مرتب طور به نميتوانست ديگر
با گرمارودي.اوست غريب و عجيب كارهاي از هم هنرپيشگي
:ميگويد تنتايي درباره شده مطرح ادعاهاي از بياطلاعي
رسمي ارگانهاي بيشتر و ملل سازمان در شده شناخته آدم او
او كسي كه نداشتيم نيازي ايشان استخدام هنگام ما و است
مسائل از:ميافزايد ادامه در او.كند معرفي را
او كه ميدانم اما ندارم اطلاعي هيچ او خصوصي و خانوادگي
.ميكرد زندگي تهران در و بود خانواده صاحب
ميگويد چه تايم
ادعا مقالهاي در دسامبر 2001 تاريخ 21 در تايم مجله
آمريكايي دكتر يك "صاحب طبيب" نقش كه مردي" ميكند
زنان به و كرده بازي قندهار فيلم در را (آفريقاييتبار)
حسن" فيلم شناسنامه در نامش و ميكند كمك افغان بيمار
در كه آمريكاست متولد مسلمان يك حقيقت در آمده ، "تنتايي
فرهنگي كاردار طباطبايي علياكبر آمريكا در سال 1980
ايران در اكنون و كشته را پهلوي حكومت در ايران سفارت
."ميكند زندگي
همان تنتايي حسن ميشود مدعي ديگر بار ادامه در تايم
در و آمده دنيا به آمريكا در كه است عبدالرحمان حسن
كه آن و است جنگيده روسها عليه مجاهدين همپاي افغانستان
داود همان ميشود ناميده عبدالرحمان حسن بعدها
علياكبر كه است بلفيلد ديويد و قبلي صلاحالدين
است بسته رگبار به پستچي لباس با مريلند در را طباطبايي
آمريكايي خبرنگار يك با گفتوگويي در صلاحالدين داود و
.است رسانده قتل به را طباطبايي كه كرده اعتراف تركيه در
مدارك كه اين با:مينويسد خود ادعاي ادامه در تايم
در تنتايي حسن و بلفيلد ديويد دانستن يكي براي مطمئني
كسي گفت ميتوان دلايلي نهادن هم كنار با اما نيست دست
پيش كه است كسي همان دارد ، قندهار فيلم در كوتاهي نقش كه
!دارد آمريكا در قتل در كوتاهي سابقه آن از
ميگويد چه تايمز واشنگتن
اول صفحه تيتر مهمترين كه نيز "تايمز واشنگتن" روزنامه
قضيه اين به را خود دسامبر 2001 پنجشنبه 20 شماره
مدعي "قندهار در قتل راز" درشت تيتر زير داده اختصاص
كه هاروارد دانشگاه دانشجوي همان تنتايي:ميشود
شناسنامه در رسانده قتل به را طباطبايي پيش سال بيستويك
حسن نام با آماتور هنرپيشه عنوان زير قندهار سفر فيلم
بازي را آمريكا متولد طبيب يك نقش و شده ظاهر تنتايي
كه طباطبايي علياكبر دوقلوي برادر را اين و است كرده
.است گفته تايمز واشنگتن به دارد سال يك و هفتاد
ميدهد پاسخ مخملباف محسن
و مهربان تيترهاي امروز تا كه مخملباف محسن اما
به خارجي و داخلي روزنامههاي در را انساندوستانهاي
سردرگمي دچار اتفاق اين از بعد بود ، داده اختصاص خود
از هرگز من:ميگويد تايم با گفتوگويي در او شده عجيبي
گذشته در كه نميپرسم دارند نقش فيلمهايم در كه كساني
و ميروند كجا فيلم در نقش ايفاي از پس يا و كردهاند چه
:ميگويد تايمز واشنگتن خبرنگار به همچنين او.ميكنند چه
پيش سال يك مينامد تنتايي حسن را خود كه مرد اين
دارو ، تقسيم مشغول افغانستان و ايران مرز در كه هنگامي
هنگام همان از و كردم ملاقات بود فقرا بين ويتامين و غذا
.دارد ويژهاي گذشته او كه كردم احساس
افغانستان از هفته اين چهارشنبه روز عصر مخملباف محسن
خبري گزارش اين تنظيم لحظه آخرين تا اما آمد ايران به
خانه عمومي روابط اما.نشديم او با گفتوگو به موفق
جانب از مفصل گفتوگويي قول "صفيري محمدرضا" مخملباف
آينده شماره در اميدواريم كه داد ما به را مخملباف
را ايراني خوب و مطرح كارگردان اين صحبتهاي بتوانيم
.برسانيم چاپ به قضيه اين به راجع اطلاعرساني براي
گردون
يكييه من براي نمايش و تاتر
پسياني آتيلا
يه به ميرسونم رو خودم ميكنم ، قطع كه تلفنرو
دادهم بهت كه قولي آخه.قلم و كاغذ و قهوه يه.كافيشاپ
دير نمايش اجراي ،(آزرم)محسن.چسبيده رو خفتم بدجوري
اينقدر.هست هنوز برام خوشش خاطره ولي شده ، تموم راهبان
كلنجار خودم با مدتي يهبنويسم برات دارم دوست كه هست
چند مهندسپور فرهاد آخه.نه يا بنويسم اصلا كه داشتم
كردم فكربود نوشته من "ديده خواب گنگ" درباره پيش ماه
دقت واقعا من تازه.من نوشته بياد حساب به جواب نكنه
.پرلكنت و شلختهام.ندارم هم فرهادرو قلم زيبايي و كلام
راهبان دير به كه حيفه.بنويسم گرفتم تصميم بالاخره ولي
جريان يه از مهمي نمونه اجرا اين.بشه اشاره فقط
راحت رمانخيلي تو شايد كه سيال جريان يه.نمايشييه
دادگي قورت عصا همه اين با *تاتر تو اما.دنبالشه
براي هيچوقت كه چيزا جور اين و متن به وفاداري و متنها
از دارم خيلي.نيست آسوني كار نداشته ، نمايشي ارزش من
.شلختهاس قلمم كه گفتمميپرم شاخه اون به شاخه اين
تو مدتييه سيال جريان اين كه ميدوني بهتر خودت تو محسن
روش داريم كه كساني هستيم كم خيلي.شده پيداش ما تاتر
گيشه از غير به و داريم طرح و ميكنيم كار و ميكنيم فكر
چهار سه اين تو اما.ميرسيم هم ديگهمون دغدغههاي به
وسيله به شكر خدارو و شده جديتر جريان اين اخير سال
اون پس ميدونم چون مينويسم تو براي رو اينهاجوونها
شر از مارو خداوند) تجربي تاتر به هم تو كنجكاو ، نگاه
اصلا.داري علاقه (كنه حفظ حرفهاي تاتر وسوسههاي
ميزنيم ، حرف نمايش از وقتي چرا نميدونم.مسئلهاته
حسن دستاي.باشه داشته گندهاي حرفاي بايد حتما
اونتشت تو رو راهبان پاهاي داشت وقتي ديدي معجونيرو
يادته؟ راهبها خوردن شام نمايشتر؟ اين از چي ميشست؟
دارن رو خودشون كه شاهدي شمع شعلههاي پشت از انگار
و بود صفري سيامك سر رو كه خونرنگي سايبان ياميخورن
تاتره ، اينا.بود لميده زيرش جاكومتي تنديسهاي مثل سيامك
.نمايشه
ميدن فحش حضرات فردا.يكييه من براي نمايش و تاتر آره
Performance همان نمايش و Theatre مترادف تاتر كه
برام اصلاناگرفته بوي و نخنما بحثهاي كلي و ميباشد
نقش تو صابوني فرزين مهمه؟ برام چي ميدونينيست مهم
درباره و ميذاشت كار تلهموشارو داشت وقتي كه "باگاتل"
.ميديدمش موش شكل به واقعا من ميزد ، حرف پنير ساندويچ
و حرفهاي تاتر تو كه چيزيه همون اين.باوره همون اين
تاتر ميشه تصور كه تاتريه اون منظورم.نيست سنتگرا
بوجود جريان همين از ملي تاتر.نيست اصلا كه ملييه
كه ميده قلقلك گروهيرو تا چند داره جريان اين.ميياد
.مهندسپوره فرهاد مسئوليت به آفتاب تاتر گروه يكيش حتما
و قلم محمد.كردن كار باهم متن روي شير چرم و فرهاد
جرئت به محسن.هدفش صحنه چوبي كف ولي ابزارشه كاغذ
چونه هيچوقت كه نويسندهاييه شير چرم كه بگم ميتونم
.نوشته و طرح روي.ميريم پيش هم با.نميزنه رو متنش
بازيگر براي.برميگرديم.ميزنيم خط.ميكنيم كلكل
يادداشت تمرينها از.ميكنيم پيدا مناسب جمله بخصوص
يادداشت هم براي غيره و سيگار پاكت پشتبرميداريم
دوست رو حاصلش ولي.ميخنديم خودمون كاراي به.مينويسيم
كرده طي رو روند همين محمد و فرهاد مياد نظر بهداريم
دو هرميباره همكاري اين نمايش صحنه هر از.باشن
.فوقالعادهاين دراماتورژهاي دو هر.وسواسي و خوشفكرن
هنوز اجرا اين هيجان.كنم جور و جمع رو ذهنم نميتونم
(پاكدل مهدي) آلماني افسر اون حضور.نكرده ول رو يقهم
براش فرهاد خوبي جاي عجب.ميكنه سنگيني ذهنم گوشه تو
مهدي حضور.ميزد سياه كه غريب نور اون با بود كرده پيدا
مشغول همه كه ديري پشت.ميكرد گوشزد خطررو مرتب
ساده فلسفه كه ميفهمي تو و خودشونن فلسفهبافيهاي
چه درگيره زنش و گاو با مرتب كه (هاشمي افشين) آلفونس
در وقتي ساده فلسفه همين.بخوريه درد به و عميق فلسفه
ميگيره ، قرار (ضيايي مهرداد) گرونيه پيچيده روح مقابل
حركت طراحي با.ميده جلوه پوچ گرونيهرو تنبيهات تموم
كردن پرت يعني صحنه ، اين تو فرهاد فوقالعاده ،
اسقتيك جور يه به همديگه سمت به بيشمار چهارپايههاي
ميشو پاي زير چهارپايهها كه وقتي يابود زده دست تاكيد
جهان در انگار كنه ، وعظ اون كه ميشد گذاشته (دادگر آرش)
.نداره وجود براش چهارپايه دو اين از غير تكيهگاهي هيچ
تاتر سيال جريان به برگرديم.عميق اينقدر ساده ، اينقدر
كارهاي در مشخصا كه نمايشي نهضت يا جريان اين.تجربي
و "امروز تاتر" ،"آفتاب" ،"معاصر تاتر" ،"بازي" گروههاي
هم به چسبيده واگنهاي مثل ميشه ، ديده بيشتر "سياه نرگس"
رو خودشون خروج و ورود و فضا و رنگ هركدوم كه قطاره يك
از كه حركتيه همون اينميرن رو مسير يه نهايت ولي دارن
زنده.خوشتركيبه.جسوره.نميكنه فرار بودن فرماليست
ميكنه اندام عرض حرفهاي تاتر محدوديتهاي از دور است
تكيه بهشون و دارم دوستشون.هستن حرفهاي آدمهاش ولي
.ديدم رو راهبان دير كه خوشحالم عزيزم محسن.ميكنم
اين كه شرمندهم.بنويسم چيزي خواستي من از كه خوشحالم
.ميكنم كار تاتر كه خوشحالم.عقلي تا دليه خيلي "چيزي"
دي 1380
!نكنيد تصحيح لطفا مينويسم مد به رو تاتر *
ميانبر راههاي
وسينمايمطبوعات بيستم جشنواره
پوريا امير
هر از معمولا _ ايرانيهاست ما همه منظورم _ ما (1
به كه بدي شرايط باشد قرار اگر حتي.گريزانيم عادتي ترك
شود ، بدل بهتري وضعيت به و يابد تغيير كردهايم ، خو آن
نگرانمان ،"تغيير" نفس اصلا چونميكنيم مخالفت
منفي ، يا است مثبت پيشرويمان تغيير كه اين به.ميكند
.نداريم كاري
فراوان شفاهي واكنشهاي و اندك كتبي واكنشهاي (2
قبال در غيرسينمايي نشريات سينمايي خبرنگاران و دوستان
احتمال بر مبني فجر فيلم جشنواره بيستمين دبير اظهارات
منفي قسمتي تا كمي امسال ، مطبوعات سينماي وضعيت تغيير
سينماي تخصيص با كه شدهاند نگران همه ظاهرا.است بوده
سينمايي منتقدان و نويسندگان از محدودتري جمع به مطبوعات
مطبوعات هنري و سينمايي سرويسهاي دبيران شده ، شناخته
فيلم امكان سينمايي ، تخصصي نشريات سردبيران و غيرتخصصي
همين اثر بر و ;بدهند دست از را جشنواره روزهاي در ديدن
.ميآورند نامربوط و مربوط دلايل و ميكنند گله نگراني ،
نهايي مراحل به جشنواره دبير اشاره مورد طرح اگر (3
خبرنگاران _ نرسيده هنوز كه _ برسد اجرا و تصميمگيري
از مشخص سالن چند در كه داشت خواهند را ويژه امكان اين
از اعم) مختلف بخشهاي فيلمهاي جشنواره ، شاخص سينماهاي
جشنواره جاري و زنده فضاي در ببينند ، را (خارجي و ايراني
و مطلب تهيه به و كنند گفتوگو سينما اهالي و مردم با
كاهش به منتهي را شيوه اين كه ديدگاهيبپردازند گزارش
گرفتن قرار با ميكند ، تصور جشنواره بازتابهاي
عملا مختلف ، سالنهاي زنده و گرم فضاي دل در خبرنگاران
مطبوعات ، سينماي انتقادي فضاي.ميرسد نظر به باطل
با ملموسي ارتباط است ، ايزوله و خشك جدي ، معمولا
بسياري در و ندارد جشنواره علاقهمند و انبوه بينندگان
واكنشهاي چيرگي با آن بر حاكم عمومي جو موارد ، از
.ميدهد قرار تحتتاثير هم را خبرنگاران عمل در منتقدان ،
را خود واقعي احساس اگر ميكنند گمان آنها كه گونهاي به
نظر با احساس اين اتفاقا و كنند ابراز فيلمي به نسبت
خويش شان تخفيف به باشد ، مغاير منتقدان ، اغلب
چه _ همه ميتواند اشاره ، مورد شيوهدستزدهاند
شده تفكيك و راحت فضاي در را _ خبرنگاران چه و منتقدان
استقلال و بكاهد نظرها انحراف و اختلاط از دهد ، قرار خود
.كند بيشتر را راي
قاب در سينما
بناپارت بدرود
فرودگاهي مهدي
بدرود سينمايي فيلم نمايش شاهد سينما 4 برنامه در امشب
محصول كه فيلم اين.بود خواهيم شاهين يوسف ساخته بناپارت
ارتش نظامي سلطه ماجراي است فرانسه و مصر كشورهاي مشترك
به را مصر كشور بر ناپلئونبناپارت سركردگي به فرانسه
از قبل سال دو را فيلمسازي كه شاهين يوسف.ميكشد تصوير
فيلم با عبدالناصر جمال رسيدن قدرت به و مصر انقلاب 1952
بناپارت بدرود در 1985 كه هنگامي بود كرده آغاز پدرامين
در ديگرش فيلمهاي با كافي قدر به برد دوربين جلوي را
اين.بود شده شناخته كشورها ساير و ثلاثه اهرام سرزمين
آواز صحنههاي از سرشار و سطحي ملودرام تعدادي فيلمساز
امكلثوم آنان نامدارترين از كه خوانندگاني همراهي به را
ثبت خود كارنامه در داد ، قرار اشاره مورد ميتوان را
و بودند شده توليد مصر انقلاب از پيش كه آثاري.است كرده
اما گرفتند قرار توقيف و نكوهش مورد انقلابي دولت سوي از
در را آثار از گونه اين مصر سينماي تجاري ناكاميهاي
.كرد ارائه تماشاگران به تازه هياتي و لباس
نفي و ميهنپرستي ستايش در فيلمي بناپارت بدرود
و گوناگون ماجراهاي از مملو فيلمنامه.است سلطهپذيري
نگاه باعث عمل در گستردگي اين و است متعدد شخصيتهاي
در فكري عميق مايههاي و انساني لحظههاي برخي به گذرا
تجربه و توانايي البته.است شده مخاصمه طرفين روابط
و است ساخته تامل قابل و جذاب را فيلم از وجوهي شاهين
بناپارت بدرود صحنهها ، برخي در او صريح موضع عليرغم
چند و شخصيتها ترديدهاي و ترسها رديابي در را تماشاگر
آزاد حدودي تا آنان اعمال و انگيزهها بودن پهلو
تاريخساز جنگجوي يك عنوان به ناپلئون شخصيت.ميگذارد
فرانسه استقلال براي كه او.ندارد فعالي حضور فيلم در
از استقلال سلب صدد در خود نظامي يورش با است جنگيده
روابط بررسي براي بهانهاي ناپلئون حضوراست مصر كشور
از گريزان ملتي و استعماري شرايطي تحت حوادث و آدمها
بلندآوازه سردار اين نام شاهين يوسف.است بيگانه قيمومت
اثبات تا ميگيرد ناديده تعمدا اما ميدهد قرار محور را
در تاريخ در ونشان بينام انسانهاي ناپيداي نقش كه كند
كمتر مشاهير و نامداران از ماجراها روند به دادن شكل
.نيست
ميكنند سقوط ستارهها وقتي
صرافيزاده حامد
BBC انتخاب به سال بازيهاي بدترين
فيلم در قبلا هاپكينز:"هانيبال" در هاپكينز آنتوني _ 1
يكنواخت لحني با هانيبال از كمتر مراتب به "برهها سكوت"
حس كمتر و داشت اطوار و ادا كمتر ميكرد ، صحبت
نقش در هاپكينز.بود داده خود بيان به را تهديدآميزي
بود شده پذيرفته نقشش در شدت به برهها سكوت در "لكتر"
.دربياورد را اول فيلم بوفالوبيل اداي كرده سعي حالا اما
خودش تقصير شايد:"ميمونها سياره" در والبرگ مارك _ 2
را او صورت فيلم طول تمام در كه اين علت شايد نباشد ،
نامه فيلم بفهمد كرده تلاش كه است اين مييابيم بياحساس
كار چه است قرار فيلم مختلف صحنههاي در او ميگويد؟ چه
درون شامپانزه بازي ميرود؟ انتظاري چه او از كند؟
.است متقاعدكنندهتر مراتب به سفينه
تيم ميموني فيلم:"ميمونها سياره" در وارن استلا _ 3
به را امسال بازيگري فاجعههاي از ديگر يكي برتون
هيچ مدل اين شكر را خدا اينكه مثلداد نشان همهمان
و فيلم قصه احتمالا داشت هم اگرندارد گفتن براي حرفي
.ميشد خرابتر هم اين از فيلمنامه
رادكليف دانيل طفلك:"پاتر هري" در رادكليف دانيل _ 4
ضعيف هدايت با آششلهقلمكار ، آن وسط در نتوانسته هرگز
بازي.بگذارد نمايش به خود از خوبي بازي كلمبوس كريس
به را آنها جذابيت هم نوجوان بازيگران بقيه ناخوشايند
.داده كاهش جوان جادوگران عنوان
در كيج:"كورلي كاپتيان ماندولين" در كيج نيكلاس _ 5
ياد به را كيج وحشتناك لهجه فقط آمده ، دنيا به ايتاليا
.ببريد پي فاجعه عمق به تا بياوريد
عاملي چه واقعا:"مصنوعي هوش" در ويليامز رابين _ 6
و آزاردهنده صداي اين تا شود وسوسه اسپيلبرگ شد باعث
(DR.Know) چيزدان همه دكتر نقش براي ويليامز غيرضروري
_ باشيد1 داشته ياد به را نكته دو اينكند انتخاب
دوم انتخاب _مانده 2 بياستفاده تدوين اتاق در راش چقدر
.است بوده مارتين استيو اسپيلبرگ
با عظيم فاجعه:"دراكولاي 2001" فيلم بازيگران همه _ 7
كريستوفر" بازيهاي با و شده شروع "ميلر لي جاني" بازي
كلاهگيسي آن زير نفسهايش پوف خرخروپيف صداي كه) "پالمر
پيدا ادامه (است عذابآور شدت به گذاشتهاند سرش روي كه
سگ.است باتلر ژرارد بازيگرها همه از بدتر و ميكند
بازي آنها همه از بهتر (Zoltan, Hound of Dracula) فيلم
.است كرده
فارغالتحصيل:"ميآيد عنكبوتي" در پاتر مونيكا _ 8
از بيشتر مقدار يك البته ،!"وارن استلا" بازيگري مدرسه
به آنها دو هر ديالوگهاي بدبختانه.ميكند صحبت وارنر
ميكنند سعي آنها دوي هر و است پرت و چرت و مزخرف شدت
.كنند بيان خاصي طنين با را اينگفتوگوها
يك فيلم اين در ويلسون خب:"شكسته كشتي" در ويلسون _ 9
تام از بيشتر مراتب به فيلمنامه امااست واليبال توپ
به را بخشي فيلم ، DVD نسخه حتي.است پرداخته او به هنكس
يك اصلا او كه است اين جالب اما.است داده اختصاص او
!ندارد هم ديالوگ
از ديگري نااميدكننده حضور:"درخشش" در كري ماريا _ 10
بدي بازي شدت به او.پاپ موسيقي ستارههاي نقش ايفاي
كليه مسخره جمع به را او بازي اين و ميدهد ارائه
.ميكند وارد شدهاند ، بازيگر كه خوانندگاني
بيژن" به دين اداي "تئاترال ديوان"
است "حاتمي علي" و "مفيد
آزرم محسن
با را تئاتر كار.است سال 1329 متولد محمد استاد محمود
تازهترين روزها واين كرد آغاز "مفيد بيژن" تئاتر گروه
آزيتا" ،"عبدي اكبر" بازي با "تئاترال ديوان" كارش
،"سميعي فرزين" ،"جواهريان نگار" ،"رشيدي ليلي" ،"لاچيني
روي "يوسفنيا شراره" و "انصاري سيامك" ،"صابوني فرزين"
نمايش اين مناسبت به.است شهر تئاتر قشقايي تالار صحنه
.دادهايم انجام كوتاهي گفتوگوي او با
داشتهاند ، نقش هميشه موسيقي و شعر شما نمايشهاي در &
كه شد چه.شماست ريتميك كار نخستين "تئاترال ديوان" اما
آورديد؟ صحنه روي را اينگونه كاري
حرف و فرهنگشان و خانواده نوع تربيتام ، علت به طبعا
ميراث اماگرفتهام تاثير آنها از حتما ريتميكشان زدن
آنچه و او به دين اداي نوعي يا بود مطرح هم "مفيد بيژن"
به كه ضعيفي نمايشهاي ميكنم فكر.آموختم او از كه
هم ميروند صحنه روي موزون زبان و ريتميك نمايش عنوان
با بگويم اگر همه اين با.بود كار آن نوشتن دلايل از يكي
و "مفيد بيژن" به نوعي به خواستهام "تئاترال ديوان"
چون.نگفتهام گزاف باشم كرده دين اداي "حاتمي علي"
با آوردند وجود به نويسنده دو اين كه زباني آن زيبايي
با ما فارسي شعر.ميشود پرپر دارد ضعيف نمايشهاي اين
مرتبت به مردم زبان زمينه در شاملو احمد مثل كساني تلاش
ننه دختراي قصه" و "پريا" منظومههاي و رسيده رفيعي
.گفته پاسخ را فارسي زبان كمبودهاي از يكي واقعا "دريا
.است فقير خيلي خاص زمينه اين در ما نمايشي ادبيات ولي
را پيكرتراش فرهاد اسطوره "تئاترال ديوان" در چرا &
شكستيد؟
يك.كشيدهام زجر تاريخمان بودن دروغگو از هميشه من
و شده نوشته مزدور قلمهاي وسيله به ما تاريخ از بخش
.نوشتهاند فرموده قدرت كه را چه آن درباري وقايعنگاران
ما تاريخ از بخش آن بطن در دروغ.نداريم توقعي آنها از
فرهنگمان در را تاريخ دروغگويي اين تاثير و است جاري
"شيرين و خسرو" نام به منظومهاي خواندن با اما.ميبينيم
.نداريم شناخت و نگرش سستي توقع ديگر نظامي حكيم از
.است فرموده شاه منظومه يك "شيرين و خسرو" منظومه
نه است "شيرين و خسرو" آن نام دليل همين به و است سفارشي
كه ندارم توقع ديگر خواننده من اما."فرهاد و شيرين"
ما اسطورههاي و قصهها پيكرتراش يا هنرمند تنها به حكيم
به فرهاد كه است اين واقعيت.باشد كرده جفا چنين اين
و است ، كوچك است ، خوار منظومه اين در هنرمند يك عنوان
به كه نميبينم حقير اينقدر را هنرمند من.است ابله حتي
صورت آن به بياساس ، و بيپايه حد اين تا عشقي خاطر
كه شاهزادهاي عاشق نميتواند فرهاد.كند خودكشي رقتآور
و باشد شده آمده ايران به خسروپرويز مثل شاه يك دستور به
نشان منظومه اين روانكاوي.كند خودكشي آن خاطر به
تيشه آن و باشد افتاده اتفاق نميتواند عشق آن كه ميدهد
هنرمند يك سر فرق بر خسروپرويز طرف از ديگري دلايل به
يعني فرهاد اسطوره نتيجه ديگر سوي از و آمده فرود
چرا.است فروريختني من براي عشق در هجران و فراق تحميل
و وصل از معشوق ، وجود از عاشق نبايد چرا باشد؟ چنين بايد
هجران و درد در را عشق بايد چرا شود؟ كامل او حضور
.بشكنند اسطورهها اينگونه كه بهتر همان ببينيم؟
اين چراهستند جوان عمدتا "تئاترال ديوان" بازيگران &
آورديد؟ صحنه روي جوانها با را كار
خودم ، همدورههاي با كه دارم دوست بيشتر خيلي من طبعا
عمل در ولي كنم كار خودم همدردهاي و خودم همنسلهاي
اين و است مشكل من نسل بازيگران با كردن كار كه ديدم
اين.برنميگردد بازيگران از دسته آن به ماهيتا اشكال
معمر و مسن هنرمندان با ما فرهنگي برخوردهاي مجموعه به
دشواري يك عنوان به "ببرازيسم" به كاش اي.ميگردد باز
فرق رماننويس و نقاش و شاعر با بازيگرشود توجه روحي
تماشاگر به و است بوده صحنه روي هميشه بازيگرميكند
كه آن محض بهدارد نياز تماشاگر زدن كف به دارد ، عادت
و ميشود روحي تنشهاي دچار بيفتد ، خطر به زدن كف آن
به مناسبي پاسخ ما فرهنگي مسئولين كه است زماني واويلا
به را گرمسيري استاد.ندهند بازيگران اين روحي نيازهاي
بوفه در روزها اين كه را پيري بازيگران و بياوريد ياد
التماس را تماشاگر نگاه لالهزار حاشيه و شهر تئاتر
را قدرداني مجلس يك تجليل ، يك بزرگداشت ، يك.ميكنند
با.نميدهد آنها به پاسخي هم هيچكس و ميكنند آرزو
...كرد؟ كار ميتوان چگونه آشفتهاي اعصاب چنين
|