انتظار در جمعه
را ايتاليايي كودكان نو سال ترقهبازي
ميكند قرباني
راه در آبي توفان
گذاشت دستش كف را حقكشيش اسقف
شنبه از قبل
هوا و آب
شناسنامه
مناجات
انتظار در جمعه
ميكند بهانه دلم را تو غم هم هنوز
آلوده را ما راستين روياي روزمرگي غبار كه درست اين
پنجره و ميشوييم را خواب اشك به كه وقتي هست باز اما
صبح نمناك پونههاي در را عطرت و ميگشاييم را آبي به رو
.مينوشيم صادق
چه و حضوري رنگينكمان چه باراني ، در پيچيده گنگ عطر چه
در پا كه قدر آن باريده ، گفتي عشق ناكجايي؟ زمان و زمين
.ميآيد فرود عشق در ميرود ، فرو گل
را ايتاليايي كودكان نو سال ترقهبازي
ميكند قرباني
گذشته سال در 10:كرد اعلام امروز ايتاليا امداد سازمان
و كريسمس جشنهاي منفجره مواد و ترقه انفجار اثر بر
ايتاليايي كودك از 25 بيش ميلادي نو سال آغاز آيينهاي
.دادهاند دست از را خود جان
اين در محترقه مواد و ترقه انفجار مجروحان شمار همچنين
تعداد بر نيز سال هر كه شده گزارش تن هزار از 10 بيش مدت
.ميشود افزوده آن
اين انفجار در كودك يك نيز گذشته شب گزارش ، اين به بنا
شديد مجروحيت و عضو قطع با وي برادر دو و شد كشته مواد
.دارند قرار وخيمي وضعيت در
شدن نزديك با همزمان:كرد اعلام امروز ايتاليا پليس
تن از 76 بيش ميلادي ، سال 2002 آغاز جشنهاي برگزاري
ضبط و كشف جاري ماه در را غيرمجاز محترقه مواد و ترقه
.است كرده
بازرسي و كنترل اقدامات ايتاليا ، پليس گزارش براساس
كشور سراسر در خطرناك مواد اين توزيع از جلوگيري براي
.ميشوند قضايي پيگرد مواد اين عرضهكنندگان و شده تشديد
ايتاليا در ميلادي نو سال آغاز و كريسمس اعياد برگزاري
محترقه مواد و ترقه گسترده انفجار و بازي آتش با هميشه
.است همراه كودكان سوي از غيرمجاز
توزيع با ميكوشند ايتاليا در امداد و شهري مقامات
و تلفات آمار بيخطر ، محترقه مواد ارزانقيمت و رايگان
برابر در نتوانستهاند تاكنون ولي دهند كاهش را انفجارها
چين ، كشور ساخت خطرناك منفجره مواد غيرمجاز و فراوان ورود
.كنند كسب عمدهاي موفقيت فيليپين و تايلند
راه در آبي توفان
پيشبيني كامپيوترهاي ابر سريعترين آينده سال چند ظرف
آغاز را خود كار ايبيام معروف شركت هواي وضع كننده
.ميكنند
نيويورك ارمانك در ايبيام از سيانان گزارش به
عنوان به (Blue storm) آبي توفان تني ابركامپيوتر 130
كار s690pشBigblue يونيكس فنآوري با كه سروري مجموعه
.پرداخت خواهد هوا وضع پيشبيني به ميكند ،
اروپايي مركز در ميلادي سال 2002 اوايل از آبي توفان
در (Shinfield) شينفيلد پارك در متوسط موج هواشناسي
تغييرات محاسبات براي و شد خواهد كار به مشغول انگلستان
ظرفيت سال 2004 تا و گرفت خواهد قرار استفاده مورد جوي
خواهد به 20 (teraflop) ترافلاپ هفت از آن كامپيوتري
اين در ( I4BM Power) پاورفور پردازشگر هزاران.رسيد
برابر پنج ماشين اين.ميشود جاسازي كامپيوتر ابر
پنج از يكي ترتيب اين به ميشود طراحي فعلي كامپيوترهاي
گفت ميتوان مقايسه براي.بود خواهد هم دنيا بزرگ ماشين
گنجايش با شخصي كامپيوتر هزار مانند 75 ابركامپيوتر اين
ابر اين.باشند شده جمع جا يك هم با كه است گيگ 20
به ميدهد انجام همزمان را محاسبه تريليون كامپيوتر 20
دهد 17 انجام را محاسبات آن آدمي باشد قرار اگر عبارتي
سريعتر برابر آبي 700/1 توفان.ميكشد طول سال ميليون
شطرنج بازي در را كاسپارف گري كه است ابركامپيوتري از
.داد شكست
گذاشت دستش كف را حقكشيش اسقف
و مكنويز كلون سركشيش فورلونگ ، اندرو رويتر گزارش به
زمينه در خود متعارف غير عقايد (Meath) ميث منطقه كشيش
اينترنتي سايت در مقالههايي شكل به را مسيحيت آموزشهاي
مسيحيان و همكاران از بسياري شد باعث و گنجاند خود
.بگزند حيرت انگشت حوزهاش
ايرلند انگليكن كليساهاي در دهه 80 در ساله فورلونگ 54
كه 30 گفت رويتر با مصاحبه در شد منصوب كشيشي درجه به
كرده ، ارائه خود اينترنتي سايت در كه مقالاتي به است سال
.است نداده بروز را آنها حال به تا اما دارد راسخ اعتقاد
جورواجور عقايد كه است مكاني كليسا دارد اعتقاد فورلونگ
زير را عقايد و تعاليم سنتيترين و قديميترين حتي بايد
به كليسا كه است سالها.برسند تعيين به و ببرند سوال
مورد در خود تفكر طرز در بايد كه است رسيده نتيجه اين
زبان به رباني عشاء خانواده ، تنظيم طلاق ، بردهداري ،
.كند بازنگري لاتين
دستش كف را فورلونگ حق هم ميث اسقف عقيده ابراز اين با
خودش حرفهاي به تا داد استراحت وي به ماه سه و گذاشت
سه از بعد وي مجوز نيست معلوم.بيايد سرعقل بلكه كند فكر
.شود بازگردانده او به ماه
شنبه از قبل
كشيدن خجالت وقت به خواستگاري
صاحبانزند سجاد
دولت كارمند كه است سال شش مدت به.هستم سيساله مردي
حتي و خواهرم مادرم ، .ميرود خودم جيب به دستم و شدهام
ميكنند سفارش مرتب فاميل ، اعضاي ديگر و پدرم اواخر اين
.نميآيد بدم بخواهيد ، را راستش هم ، منكنم ازدواج كه
كه آورده ، بار اينچنين را ما سنتي تربيت حال هر به اما
بعد...اي و ميشويم سرخ ازدواج ، كلمه برابر در معمولا
."نشده وقتش هنوز":ميگوييم
روبهرويت كه هركسي بيايد ، در دهانت از كه همين حرف اين
توهم ميكنند ، ازدواج همه":ميگويد معمولا باشد ، نشسته
نيم و ماه دو از.كنم عرض چه خدمتتان هم ، من."بكني بايد
هوايي...اي كمي شده ، عوض اداره توي اتاقم كه پيش
كهپشت دارد ، قرار ميز سه من ، جديد اتاق توي.شدهام
كرده هوايي مرا بهشدت كه مينشيند كسي ميزها ، از يكي
.است
را علاقهام موضوع و بگذارم پيش پا كه خواستهام بارها
سر كه بودهام فرصتي منتظر هميشه.بگذارم ميان در وي با
كمتر فرصت اين اما بزنم ، را دلم حرف و كنم باز را صحبت
اداره ، اتاق توي كه دوبار ، يكي راستش ، .است آمده پيش
نكته اين به حرفمان تمام اما آمد ، پيش فرصت بوديم ، تنها
سريال ديشب تلويزيون است ، ترافيك خوب ، هوا كه ;شد ختم
سريالهاي":گفت سريال درباره او وداشت خوبي
شما ميكردم فكر.افتادهاند پيشپا و مبتذل تلويزيوني
".نميكنيد نگاه را اينها
با اصطلاح به و كنم جور و جمع را موضوع خواستم تا هم من
ما سوم همكار بپردازم ، مطلب اصل به اشتباهم ، سرهمبندي
.شد قطع حرفمان و آمد
ميرفت مجاور اتاق به او كه چرا نميآمد ، پيش زياد فرصت
.ميپرداخت خوشوبش به اتاق آن خانمهاي با و
همكار كه بود وقتي به مربوط آمد ، پيش كه فرصتي بهترين
به كه سهشنبه روز او.رفت مرخصي به تمام روز يك ما سوم
كه هم پنجشنبه.گرفت مرخصي چهارشنبه روز براي آمد ، اداره
.رفت كوتاه سفر يك به ميكنم فكر.بوديم تعطيل
كه پرسيدم او از ساعت 15/9.نزديم حرفي هيچ ساعت 9 تا
ديگر.برد بالا را سرش است؟ داده گوش را ديشب اخبار آيا
كه گفتم او به كلنجار كلي از بعد ساعت 45/10.نزدم حرفي
من."ميآورد چاي خودش يعقوبي ، ":گفت نه؟ يا ميخورد چاي
طبقه رفته يعقوبي ميكنم فكر":كه گفتم خوشمزگي ، با هم
."ميآره يكي هم يعقوبي بعدميخوريم چاي يه حالا.بالا
سمت به و سيني توي گذاشتم برداشتم ، را چاي استكان دو
همكار به كه طور همين اتاق ، در جلويافتادم راه به اتاق
با و گرفت در جلوي موكت به پايم بودم ، شده خيره خوبم
...و پاشيد صورتم روي چايها.زمين خوردم چاي استكان
...و ريختند سرم همكاران همه
با شد ، تعطيل اداره وقتي كه شدهام مصمم ديگر امروز
هر و خيابان جلوي تا بزنم قدم عليزاده ، خانم خوبم همكار
.كنم ابراز او به را علاقهام شده ، طور
.شديم خارج اداره در از.رسيد فرا موعود ساعت بالاخره
و ميشكافت را سينهام داشت يعني.ميزد شدت به قلبم
.بودم شده كتابها توي عاشقهاي مثلميآمد بيرون
ميكردم حس.كردم نزديك عليزاده خانم به را خودم بالاخره
.ميكنند نگاه را ما دارند همه
."داشتم كار شما با لحظه چند عليزاده ، خانم":گفتم
."بگيد نميتونستيد ، حال به تا صبح از كاري ، چه":گفت
."است مهم خيلي كارم":گفتم
."داريد نياز پول به":گفت
."كنم ازدواج ميخواهم نه":گفتم
."ميآد بر كمكي من از كنم كمكت ميتونم كي؟ با":گفت
شما از ميخوام راستش":گفتم (كردم اونپا پا اين)
."كنم خواستگاري
نشان را ماشين آنگاه و انگشترش اول آنگاه كرد خندهاي
توي مرد يك و بچه دوبود شده پارك خيابان طرف آن كه داد
.داشت قرار چپ دست در هم حلقه و بودند نشسته ماشين
هوا و آب
ربطي ما به اصلا فرموديد ، توجه نيست ، مربوط ما به اين
تا ما ولي داشت ، دخلي يك بوديم اينكاره اگر يعني ندارد
اندازه و حد همين در پس ميكنيم ، بازي را بوق نقش حدودي
اين بيشتر برفش بيش بامش كه هر داريم ، پاسخگويي مسئوليت
.بعد تا باشيد داشته را هوايي و آب ضربالمثل
است امان و امن شهر تهران ،
به كه نميشود دليل زدند قاپ را كيفتان ديروز همين اگر
نه هواست ما منظور بدهيد ، گير زدهايم كه تيتري اين و ما
و است كرده گارانتي را آفتاب آسمان ، دوشنبه خود تا زمين ،
تا كمكم برسد ، اسكي يقه به تا نميشود سرد آنقدر هم دما
اوج صفر از "پا" تا 19 بالا دست و صفر بالاي درجه يك
.ميگيرد
ثانوي اطلاع تا آفتابي مشهد ،
يك در و بود شده حرفمان مطلب اول آن باشد يادتان اگر
از قضيه.بخشيديم را اختياراتمان پيروزمندانه عقبنشيني
;بعد تا دريابيد را مشهد هواي و آب فقط كه است قرار اين
درجه با 20 بهاري هم هوا و آفتابي ثانوي اطلاع تا مشهد
مشهد همين به مربوط بگوييم ميخواستيم كه مطالبي ;گرما
.ميكنيم عرض خدمتتان شيراز در منتهي است
خورشيد از شيرينتر شيراز ،
باشد ، نيز درجه دما 18 باشد ، هم آفتاب باشد ، زمستان اگر
حق اين ;شود شيرين زندگي تا باشد شيراز حتما بايد شهر
البته ميگيريم نفع به كنيد فكر كه ميدهيم شما به را
نفع به كه هستيد راضي دلتان ته كه ميدانيم را اين
دوشنبه تا زديد حدس حال به تا كه همانطور بگيريم ، شيراز
فقط 18 بهاري مطبوع گرماي يك با و است شيراز در آفتاب
عرض مختصر يك مشهد درباره كه بود قرار ;صفر بالاي درجه
عرض حتما بياييد اصفهان پا توك يك اگر باشيم ، داشته
.ميكنيم
ميان در يكي آفتاب اصفهان
و دارند ابر يكشنبه دارند ، آفتاب شنبه اصفهانيها
كه روزي يك آن خاطر به دوشنبه روز البته و آفتاب دوشنبه
نه ;صفر زير درجهاي سه و است سرد ميرود ، مرخصي آفتاب
خودتان بزنيم ، حرف مشهد درباره ميخواستيم نرفته يادمان
را مشهد هواي و آب ما كه است انصاف اين كنيد قضاوت
اتفاقا كه آدم رفقاي از يكي بعد كنيم اعلام آفتابي
درست و بپرسد را هوا و آب و شهرش به بزند زنگ است مشهدي
ميباريده برف باشد آفتاب است بوده قرار كه موقع همان
آدم به آدم رفقاي است شده زمانهاي چه درشتي ، چه به است
به اين شهرتان به ميزنيد زنگ درست حالا ندارند اعتماد
چرا ميپرسيد ، را هوا و آب چرا ديگر اما ندارد ربطي ما
.بكنيد آجر را آدم نان ميخواهيد
شناسنامه
مناجات
است موعود انتظار ما شيعه علامت
به آن كه ده آن مرا الهي
عبداللهانصاري خواجه مناجات از
شرعي ساعات
|
دقيقه ساعت 07و12 : ظهر اذان
دقيقه و 17 ساعت 19 : مغرب اذان
دقيقه و 39 ساعت 5 : فردا صبح اذان
دقيقه و 14 ساعت 7 : فردا آفتاب طلوع
|
|