دموكراسي بر درآمدي
نخستين از سالاري مردم فرايند طولاني تاريخ:اشاره
دوران تا يونان شهرهاي -دولت فيلسوفان انديشههاي
شاهد شدن ، جهاني عصر ;يعني امروزه سرانجام و روشنگري
امروزه كه طوري به.است بوده بسياري فرودهاي و فراز
سخن سالاري مردم براي متمركز و خاص الگوي يك از نميتوان
ضرورت سو يك از شدن ، جهاني فرايند كه آن بويژهگفت
رابه سالاري ايجادمردم
را آن گسترش ديگر سويي از و كرده تشديد روزافزون گونهاي
.ميكند تعيين جامعه هر شكوفايي و رشد بسترهاي با مطابق
از و معاصر انديشمند و جامعهشناس ;گيدنز آنتوني
به ميآيد پي در كه مطلبي در مدني جامعه انديشه پيشگامان
و ميپردازد مدرن درجهان سالاري مردم فرايند تاريخي سير
جهان ، كنوني تحولات به توجه با تا ميكوشد گاه آن
را مطلب اين هم با.دهد دست به آن گسترش از دورنمايي
.ميخوانيم
انديشه و فرهنگ گروه
بيستم قرن نيرومند ايده "دموكراسي" كه گفت بتوان شايد
دموكراتيك را خود كه هستند كشورهايي اندك اكنون.است
شرقي اروپاي كشورهاي و شوروي اتحاد حتي نميدانند ،
چنانكه.ميناميدند "مردمي دموكراسيهاي" نمونه را خودشان
كشورهايي.ميكرد پيروي شيوه اين از نيز كمونيست "چين"
مانند تقريبا مينامند ، دموكراتيك غير را خود صرفا كه
نفوذ از هم اينها هستند ، گرچه گذشته فئودالي نظامهاي
.نماندهاند مصون دموكراتيك جريانهاي
موضوعي دموكراسي چيست؟ "دموكراسي" كه پرسيد ميتوان حال
سعي و شده عرضه آن از متفاوتي تعابير كه بحثبرانگيز است
شامل است نظامي دموكراسي:آنهاست كالبدشكافي اينجا در ما
و سياسي موقعيتهاي كسب براي سياسي احزاب بين موثر رقابت
دارد وجود عادلانهاي و قانوني آراي دموكراسي ، در.قدرت
از قسمتي كدام هر موجود ، احزاب و جمعيت اعضا ، تمامي كه
با دموكراتيك مشاركت اين.ميآورند دست به را آن
سطوح و شيوهها شامل دموكراسي.است همراه مدني آزاديهاي
فرايند فيالمثل.است نمودن دموكراتيزه از متفاوتي
.نيست همسنگ متحده ايالات و بريتانيا در حتي دموكراسي
اداره مردمسالاري صورت به كه است كشوري كمتر امروزه
.است نبوده مسلط هميشه بينشي و روش چنين كه حالي در نشود ،
و نخبگان سرسختانه پايداري با دموكراتيك انديشههاي
ايدهاي دموكراسي.شد ايجاد قرن 19 در موجود گروههاي
در مدتي گرچه بود ، فرانسه و امريكا انقلابات از ملهم
تعدادي حتيميبردند بهره آن از اقليتي تنها و بود محاق
همچون پيشرفته دموكراتيك حكومتهاي پرشور طرفداران از
را محدوديتهايي بايد كه بودند معتقد "ميل استوارت جان"
نسبت تعدادي كه بود كرده سفارش "ميل".شد قائل آن براي
گفته وي.باشند برخوردار بيشتري راي حق از ديگران به
كه جاهلان" به نسبت "استعدادند با كه عاقلان":بود
در دموكراسي.هستند برخوردار بيشتري نفوذ از "ناتوانند
از قبل تا و يافت توسعه اخير قرن در گسترده صورت به غرب
نروژ ، فنلاند ، -كشور چهار در تنها زنان اول ، جهاني جنگ
كشورهايي بيشتر حتي و داشتند راي حق -نيوزلند و استراليا
سر پشت را پسرفت دوره يك داشتند دموكراتيك تجربه كه
اسپانيا استراليا ، ايتاليا ، آلمان ، مانند.بودند گذاشته
ديكتاتوري يا اقتدارگرايي از دورههايي كه پرتغال و
پشت تا 1970 از 1930 سالهايي طول در را نظامي
و شمالي آمريكاي اروپا ، از خارج در.سرگذاشتهاند
در كاستاريكا همچون كشورها از اندكي تعداد استراليا
چندين از پس.بودند دموكراتيك ديرگاه از لاتين آمريكاي
دهه 1970 اواسط از و شد افزوده رژيمها اين برتعداد دهه
بيش به و يافت گسترش دنيا در دموكراتيك حكومتهاي تعداد
كشورهاي از حكومتي شيوه تغييرات اينرسيد كشور از 30
و شد شروع پرتغال و اسپانيا يونان ، همچون مديترانه حوزه
از جنوبي و مركزي آمريكاي همچون كشورها از تعدادي به
برزيل ، همچون كشورهايي به و يافت گسترش دهه 1980 اوايل
كشورها همه تدريج به سرانجام و كرد سرايت آرژانتين و پرو
اروپاي دركشورهاي دموكراسي به گذار.گذاشت سر پشت را
در نيز و سال 1989 از سابق شوروي اتحاد از قسمتي و شرقي
با آسيا قاره در.شد آغاز افريقايي كشورهاي از تعدادي
دهه 1970 اوايل از نمودن دموكراتيزه بسيار ، مشكلات وجود
و تايلند بنگلادش ، فيليپين ، تايوان ، جنوبي ، كره در م
جرگه به م سال 1974 از نيز هند كشور و شد شروع مغولستان
.پيوست دموكراتيك كشورهاي
دموكراسي به گذار روسيه همچون كشورها از تعدادي در البته
همچون ياكشورهايي و رسيد فرجام به كوتاهي زمان مدت در
نيز و لاتين آمريكاي كشورهاي از تعدادي و آرژانتين
حكومتهاي قبلا كه شرقي اروپاي در لهستان يا چك جمهوري
آنجايي از.برگشتند خويش قبلي ايده به داشتند دموكراتيك
از اما رسيد ، انجام به گذشته سيسال طول در دموكراسي كه
پيروزي معتقدند عدهايبود شده شروع پيش قرن يك حدود
گسترش با دموكراسي هماهنگي به مسبوق زمينه اين در غرب
.است بوده آزاد بازارهاي
حكومتداري روش برترين و بهترين دموكراسي امروزه اينكه
بر مبني گزارشهايي نشر و چاپ اما نيست ، آن در شكي است
در تغييراتي چنين وقوع علتنيست رضايتبخش آن از دلزدگي
چنين درك براي.نيست باوركردني تاريخ از مقطع اين
پارادوكس" را آن من كه هستيم مفهومي نيازمند فرايندي
يك از كه است اين دموكراسي پارادوكس.مينامم "دموكراسي
تا -كرديم توصيف كه چنان آن -جهان در دموكراسي گستره طرف
سر پشت را خويش بلوغ دموكراسي و است گسترده بينهايت
فرايند از وسيعي سرخوردگي و ياس همه اين با ولي گذاشته ،
به اعتماد سطح كه طوري به.است توسعه حال در دموكراسي
كاهش گذشته سالهاي به نسبت كشورها بيشتر در سياستمداران
جوان نسل ميان در و متحده ايالات در بويژه است ، يافته
بايد حال.ندارد وجود پارلماني سياستهاي به علاقهاي
حكومتهاي از دموكراتيك كشورهاي در شهروندان چرا:پرسيد
دليل اين به سوال اين طرح شدهاند؟ سرخورده دموكراتيك
كشورهاي در دموكراسي واقعه ، اين با همزمان كه است مهم
.است گسترش حال در ديگر
و سخت نمايي قدرت فعال ، ارتباطات بر مبتني دنياي در
مديريت به قادر شوروي اتحاد كه اقتصادي شرايط.است دشوار
بر مبتني كه نظامي.داد نشان را خود سياست ، در نبود آن
قادر جهاني آزاد ارتباطات دنياي در بود ، اطلاعات انحصار
اروپاي م حوادث 1989 درنبود خويش بسته شرايط ادامه به
خلاف بر و -ريختند خيابانها به مردم از زيادي تعداد شرقي
خشونت بود توجه قابل كه چيزي و -تاريخ در انقلابات ديگر
كه است اين ميرسد ، نظر به كه چيزيبود اينها در پايين
حال در تدريج به -كمونيسم خودكامگي -سرسخت قدرت با نظامي
در (نژادي تبعيض) آپارتايد تفكر فيالمثل است ، شدن كمرنگ
تنها.شد نابود خشونت از استفاده بدون جنوبي افريقاي
ايستگاه تصرف واقعه سال 1989 ، در خشونتبار حادثه
ايجاد را زيادي تحولات ، ارتباطات انقلاب.بود تلويزيون
فراهم را جامعه از سنتزدايي موجبات طرفي از است ، كرده
از مردم انتظارات و توقعات ديگر طرف از و كرده
سياستمداران كه طوري به است ، برده بالا را سياستمداران
جلب را مردم رضايت كهنه و قديمي الگوهاي با نميتوانند
انتخاباتي نظرسنجيهاي از تعدادي در كه است اين و كنند
كاهش سياستمداران به نسبت مردم اعتماد شدهكه معلوم
غربي كشورهاي در سنجي نظر همين گرچه.است يافته
-است دموكراتيك حكومت از مردم درصد حمايت 90 نشاندهنده
نشان سياست به علاقهاي ظاهر به كه آنچه خلاف بر
نظر سياستمداران به نسبت مردم مجموع در -نميدهند
فاسد تجارت يك همچون را سياست آنها.دارند بدبينانهاي
به بيشتر سياسي رهبران كه معتقدند و ميكنند قلمداد
چون مسائلي جوان افراد.ميانديشند خويش شخصي منافع
آزاديهاي و خانواده سياست انساني ، حقوق محيطزيست ،
در را سياستمداران و ميدانند چيز هر از مهمتر را فردي
چگونه پس.ميبينند ناتوان حكومتي مسائل صحيح انجام
حالت در نظر به كه دورههايي در را دموكراسي ميتوان
نگهداشت؟ پويا و فعال است ، سقوط
جمله از.دارد وجود سوال اين براي پاسخهايي من نظر به
مردم تعميق ضروريست آنچه دموكراتيك كشورهاي در ;اينكه
نمودن دموكراتيزه" را فرايند اين من.است سالاري
فراملي لزوم بر حاضر عصر در البته.مينامم "دموكراسي
به نياز ما.گردد مبذول بايد زيادي توجه دموكراسي نمودن
نمودن جهاني به مصصم و داريم دولتها نمودن دموكراتيزه
راهكارهاي امروزه.هستيم آن نمودن عميقتر و امر اين
در آن شهروندان كه جامعهاي در حكومتداري قديمي و كهنه
داشت ، نخواهد كارايي ديگر ميكنند زندگي اطلاعاتي محيطي
كشورهاي سرنوشت به هرگز غربي ، دموكراتيك حكومتهاي گرچه
اين كه چرا شد ، نخواهند دچار ديكتاتوري يا كمونيستي
در حتي و داشتهاند را مذكور روشهاي تجربه حكومتها
حكومت ديكتاتوري روشهاي با كمابيش كشورها از تعدادي
چتر زير در حكومتهايي سرد جنگ دوره در فيالمثل نمودند ،
آزمايشهاي انجام جهت در و بريتانيا و متحده ايالات حمايت
حال در.بودند شده مخفي جنگافزارها توسعه و هستهاي
سياسي حمايت نوع يك غربي دموكراتيك نظامهاي در نيز حاضر
كه سنتي قدرت شيوههاي و سنتي نهادهاي از صحنه پشت و
كاخ.ميشود انجام دارند ، دموكراتيك بوي و رنگ كمتر
.نمونههاست اين از يكي تنها بريتانيا در لردها
بيشتر كه چرا نبود اتفاق و حادثه يك امرتنها اين
تا ژاپن از سياسي مسائل پيرامون فسادهاي و رسواييها
درمينورديد را بريتانيا و متحده ايالات فرانسه ، آلمان ،
در را اخبار تيتر بيشترين فساد و ارتشاء موارد و
.برميگرفت
شيوههاي مختلف كشورهاي در مردمسالاري نمودن دموكراتيزه
دموكراتيزه.دارد آنها خاستگاه به بستگي و دارد متفاوتي
در.قدرت تفويض بر سازنده تاثير ;يعني مردمسالاري نمودن
در متمركز خيلي صورت به هم هنوز قدرت بريتانيا مثل جايي
نيازمند قانون اصلاح به گاهي امر ايندارد وجود ملي سطح
ما به مسئله اين.رود بالاتر سياسي كار در شفافيت تا است
با و خويش تجربههاي از استفاده با تا ميكند كمك
پيدا آن براي مناسبي جانشينهاي دموكراتيك ، رويههاي
با همكاري به مجبور حتي سياسي احزاب زمينه همين در.كنيم
.هستند شناختي زيستبوم جنبش همچون گروههايي
و بيسازمان جماعتي عنوان به را معاصر جوامع عدهاي ،
اين خلاف دقيق نگاهي با حاليكه در ميبينند ، شده تكهتكه
انجمنهاي و گروهها در مردم كه چرا ميكنيم مشاهده را امر
دارد وجود مردمي تشكل بريتانيا 20 در.شدهاند عضو زيادي
با مقايسه در و ميشوند اداره مستقل گروههاي صورت به كه
بر افزون.يافتهاند سازمان بهتري نحو به سياسي احزاب
ترويج به بستگي مردمسالاري نمودن دموكراتيزه اينها
توليد به قادر بازارها كه چرا دارد ، قوي مدني فرهنگ
دوگانهگرا نگرشي نميتوان زمينه اين در.نيستند فرهنگ
درست انديشيدن خصوصي /عمومي يا بازار /دولت ;يعني داشت
آن و دارد وجود عرصهاي اينها بين در حاليكه در.نيست
نهادهاي ديگر و خانواده شامل كه است مدني جامعه قلمرو
از برگرفته عرصهاي مدني جامعه بناي.است غيراقتصادي
نظام توسط ميتواند مدني حوزه.است مردمسالاري نگرشهاي
.است فرهنگ طرف به مسلما آن چرخش اما گردد ، ترويج حكومتي
شدن كامل و بالغ تنها مردمسالاري نمودن دموكراتيزه
مردمسالارانه نهادهاي بلكهساختن نيست مردمسالاريها
.شدهاند كمرنگ و ضعيف دلايلي به كه است جاهايي در
و يافته گسترش سرمايهداري كانگستر كه روسيه در فيالمثل
چنين است ، مانده باقي نيز گذشته دوران ديكتاتوري اثرات
كند ، عمل دموكراتيك روش به زود خيلي نميتواند جامعهاي
.گمارد همت مدني فرهنگ ساختار احياي به نخست بايد بلكه
مبناي بر را آن بايد دموكراسي ، مناسب كاركرد تشخيص براي
مناسب هماهنگي نيازمند كه اصل سه اين:كرد مقايسه اصل سه
تسلط.مدني جامعه و اقتصاد حكومت ، :از عبارتند هستند هم
اتحاد درداشت برخواهد در منفي پيامدهاي ديگري بر يكي
مسلط زندگي حوزههاي بيشتر بر حكومت همان يا دولت شوروي ،
و خنثي مدني جامعه و نبود نيرومند و فعال اقتصاد و بود
خارج نميتوان را "گروهي رسانههاي" البته.بود بياثر
مضاعف نسبتي كه تلويزيون بهويژه دانست ، معادله اين از
عامل يك اطلاعاتي جامعه ظهور طرفي از.دارد دموكراسي با
رسانههاي و تلويزيون.است قدرتمند نمودن دموكراتيزه
وآنها دارند عمومي حوزه تخريب به گرايش ديگر گروهي
موضوعات و كنند بزرگ را افتاده پا پيش مسائل تا آزادند
رشد به ميتوان رابطه همين در.نمايند شخصي را سياسي
به كه داشت اشاره مليتي چند رسانهاي شركتهاي غولآساي
.ميپردازند زيادي قدرت اعمال
.ميشود مبدل مبهم امر يك به حاكميت شدن ، جهاني اثر در
بيشك اما ميمانند ، قدرتمند ملتها - دولت و ملتها
"هلد ديويد" چنانكه.داشت خواهند بزرگ كمبودهايي
زندگي بر كه جهاني نيروهاي و آنها بين ;ميسازد خاطرنشان
محيطي ، زيست بحرانهاي همچون ميگذارد ، تاثير شهروندان
ارتباط جهاني تكنولوژي دگرگوني يا جهاني ، اقتصاد نوسانات
.دارد وجود تنگاتنگي
است ممكن ملتها -دولت سطح از فراتر دموكراسي از گفتن سخن
ايدههايي چنين از بحث و برسد نظر به ايدهآليستي كاملا
جهاني جنگ دو آن تبع به و بود شده شروع پيش سال يكصد از
.گذاشت برجاي كشته ميليون يكصد از بيش كه پيوست وقوع به
وابستگي پيش سال يكصد به نسبت كنوني دنياي مردمان گرچه
جهاني جامعه ماهيت و كردهاند پيدا هم به نسبت متقابلي
روي پيش بزرگي مسائل نيز ميزان همان به اما يافته ، تغيير
خيلي كه -جهاني زيستمحيطي بحرانهاي:است گرفته قرار ما
از دموكراسيفراتر سمت به ميتوان چگونه پس -است جدي هم
عنوان به فراملي سازمانهاي به من كرد؟ حركت ملتها -دولت
كه اروپا اتحاديه مثل ميكنم ، نگاه بينالمللي امر يك
اين وارد كه كشورهايياست فرامليتي حكومت از جديدي روش
دولت حاكميت از مقداري ارادي طور به ميشوند اتحاديه
اتحاديه وجود.ميكنند واگذار اتحاديه اين به را خويش
.است فراملي دموكراسي سوي به حركت براي مبنايي اروپا
از صيانت در رويه وحدت يك به اروپايي دادگاههاي فيالمثل
اين مقابل در.رسيدهاند حاكميتها درون در افراد حقوق
انساني حقوق كه دارند وجود ظالمانهاي رژيمهاي فرايند ،
خاك در تنها دموكراسي.ميشود نقض آنها در مداوم طور به
آن كشت از زيادي زمان مدت كه ميگردد شكوفا حاصلخيزي
باشد داشته عمقي كم ريشه كه جاهايي در و باشد گذشته
چه اگر همه ، اين با.ميرود بين از راحتي به و شكسته
لگدمال آساني به شكننده و نازك گل يك عنوان به دموكراسي
تنومندي درخت عنوان به را آن روزي شايد ولي ميشود ،
خرج به همت دموكراسي گسترش و نشر جهت در بايد.ببينيم
نميآيد ، دست به تلاش و سعي بدون چيزي هيچ چون.داد
بيشتر و نيست دموكراسي از بينياز ما گسيخته عنان دنياي
.سازند مجهز را دموكراتيك نهادهاي ميتوانند حكومتها
گيدنز آنتوني:نويسنده /اينترنت:منبع
(هريسي)رحيمي استاد رضا: ترجمه
|