است؟ جامعهاي چگونه مدني ، جامعه
بحث سياسي جامعهشناسي در مهم مباحث جمله از:اشاره
مخصوصابعد بحث اين.است آن كاركرد لوازم و سياسي توسعه
مطرح سياسي نخبگان سوي از جدي طور به خرداد 1376 دوم از
.شد روبهرو متعددي موانع مشكلاتو با ادامه در ولي شد ،
يا باشد ، وهمزمان همهجانبه بايد توسعه آيا اينكه مثلا
از كداميك كشور اجتماعي -سياسي خاص شرايط خاطر به اينكه
سياسي توسعه بحث درخود گيرد؟ قرار اولويت در توسعه ابعاد
آن تحقق منابع و لوازم كه بوده مطرح سوال اين همواره نيز
باعث راهكارهاميتوانند و ابزارها اين آيا چيست؟
يكي مدني جامعه بحث شوند؟ درجامعه فراگير توسعه و پيشرفت
توسعه به نيل براي كه است ومنابعي مهمترينراهكارها از
اقتصادي -اجتماعي پيشرفت و توسعه آن كنار در سياسيو
آيا و چيست مدني جامعه خود اينكه ، ولي ميشود ، مطرح
چه تا دارد؟و را آن از استقبال و درك شرايط جامعهما
دارندواگر را آن قبول قابليت اجتماعي خودشرايط حد
سوالاتي ازجمله كرد؟ عمل بايد چگونه هست اينطور
.نشود حاصل آنها اجماعيدر هنوز شده باعث كه هستند
انديشه و فرهنگ گروه
و (جامعه) Society كلمه دو از متشكل مدني جامعه اصطلاح
كه است مجموعهاي شامل جامعهميباشد (مدني) Civil
افراد ، از گروهي چونوجود ويژگيهايي و عناصر داراي
روابط مشترك ، اهداف نهادها ، و افراد بين نهادها ، ارتباط
مفهوم اين مشخصات ساير و مشترك پايدار ، تعامل نسبتا
دارد بودن شهري با نزديكي رابطه هم مدني مفهوم.ميباشد
پيشرفت و توسعه رابا شهرنشيني و شهري معمولاكلمه و
پيشرفت و توسعه ما آنچه عبارتي به.ميدانند قرين
.است شده محقق شهرنشيني و شهري جامعه طريق از ميناميم
فكري تغييرات و تحولات يكسري پي در مدني جامعه پيدايش
به ورود با غرب جامعه كه است بوده غرب وتكنولوژيدر
با مدرن تطبيقزندگي دنبال نوعي به مدرن و جديد دنياي
نوعي دنبال فرآيند اين طي كه است بوده خود اجتماعي محيط
مسئوليتهاي و جايگاهها تا بودهاند اجتماعي قرارداد
اساس بر انسانها و شود تعريف و تعيين گروهها و افراد
.كنند رفتار يكديگر متقابلبا حقوق
Koinonia- كلمه كه است كسي ارسطواولين تاريخي لحاظ از
بحث در او.برد كار به مدني جامعه به نزديك را Politike
درمقابل را شهر - دولت انساني تجمعات و انجمن اشكال از
مدنيالطبع را وانسان ميدهد قرار روستا و خانواده
شهري سياسي قلمرو در او عقيده به.ميداند(شهري -دولت)
جامعه.ميشود آزادانهمطرح عمل و گفتار بحث كه است
تحولاتي دولت ، محصول از متمايز واقعيتي بهعنوان مدني
مطلقه دولتهاي پيدايش با همراه اقتصادي حوزه در كه است
در باآن ملازم ايدئولوژيهاي جديدو علوم ظهور و مدرن
.شد پديدار غربي اروپاي
در مدني جامعه "طبيعي حقوق" مكتب نويسندگان انديشه در
معتقد هابز مثلا.دارد قرار "طبيعي وضع" مفهوم مقابل
انسان دارد ، نامحدودي آزادي طبيعي وضع در انسان استچون
پديد"همه عليه همه جنگ" و تبديلميشود"انسان گرگ" به
عمومي امنيت ايجاد و طبيعي حالت ترك براي پس.ميآيد
براساس را خود"حقوقطبيعي" از بخشي افراد است لازم
.بسپارند اجتماعي نهاد يا شخص يك به اجتماعي قرارداد
.دارد تعلق مدرن دنياي به مدني جامعه كشف "هگل" ديدگاه در
و جمعي منافع يا است شخصي منافع دنبال يا انسان اعمال
زندگي" چارچوب در انساني عمل بعد دو اين.دگرخواهانه
زندگي عرصه اولين بهعنوان خانواده.دارند قرار "اخلاقي
افراد و است جزئي دگرخواهانه اعمال قلمرو عمدتا اخلاقي
.دارند نوعدوستانه و انساني روابط خانواده اعضاي با
جهان اخلاقي ، زندگي عرصه دومين بهعنوان مدني جامعه
از خارج و شخصياند اهداف دنبال كه است آزادي افراد
عرصه عاليترين دولت ، .خويشند علائق تحقق پي در خانواده
تامين عرصه و كلي قلمروديگرخواهي كه است اخلاقي زندگي
مدني جامعه هگل انديشه درميباشد متقابل روابط در نياز
نيازهاي ارضاي و طرح يعني نيازها نظام -دارد1 جزء سه
آزادي يافتن فعليت يعني عدالت اعمال -2;ديگران و خود
با مقابله دنبال كه نظارت ، -3;نيازها ارضاي براي لازم
يك بهعنوان جزئي علائق از مراقبت و احتمالي شوربختيهاي
.ميباشد اجتماعي صنوف و پليس بهوسيله كلي علاقه
قرون فئودالي جامعه فروپاشي حاصل را مدني جامعه ماركس
شئون و گروهها به افراد آن در كه جامعهاي;ميداند وسطي
به سياسي نقشهاي نيز گروهها اين و بودند متعلق مختلفي
جامعه همان مدني جامعه ماركس نظر ازداشتند عهده
كار برده فرد و است فرد اساسياش اصل كه است بورژوازي
اين.است ديگران و خويش خودخواهانه نيازهاي و دستمزدي
البته است ، انساني حقوق شعار طرح از برخاسته مدني جامعه
اقتصادي روابط حوزه در مدني جامعهخاص طبقهاي براي
روبنايي اشكال ساير و دولت و است مطرح (زيربنا)
جامعه بهعبارتي.زيربنايند اين از جزئي و انعكاسدهنده
را افراد مادي تبادلات همه كه است آن ماركس ديد از مدني
.دربربگيرد توليد نيروهاي توسعه از خاص مقطع يك در
بين را مدني جامعه هگلي ماركسيست يك بهعنوان گرامشي
.ميدهد جاي سركوب و قانونگذاري با دولت و اقتصادي ساختار
و ايدئولوژيك اقتدار آن در كه است حوزهاي مدني جامعه
بنابراين و ميآيد بهوجود (هژموني) سياسي توافق
.بگيرد قرار دولت مقابل در ميتواند
اجماع يا عمومي توافق داراي غربي جوامع او ديدگاه در
بر دولت شرق در حاليكه در هستند مدني برجامعه مبتني
را دولت.است اجماع از مهمتر سركوب و دارد تسلط جامعه
مفهوم به بايد بلكه حكومت دستگاه مفهوم به فقط نبايد
مدني جامعه.فهميد نيز مدني جامعه و استيلا خصوصي دستگاه
در را خود ممتاز موقعيت ميسازد قادر را حاكم طبقات
سلطه گرامشي نظر ازدهند جلوه مشروع فرودست طبقات برابر
توسط كه اجبار يكي:ميشود حفظ طريق دو از (هژموني)
جلب ديگري و ميشود اعمال دولت پليس و قضايي دستگاههاي
ايجاد عرصه است ، وفاق ايجاد يا اكثريت رضايت يا موافقت
.ميباشد مدني جامعه ايدئولوژي عمل و وفاق
كه معتقدند نيز (ساختاري ماركسيسم) التوسر چون افرادي
ندارد ، تعلق ملت به است متصور آنچه برخلاف مدني جامعه
از سرمايهداري دولت.است دولت ايدئولوژيك ابزارهاي بلكه
اتحاديهها ، صنوف ، كليسايي ، نظام آموزشي ، نظام طريق
ديدگاه در.مينمايد توليد باز را خودش غيره و احزاب
مترادف مدني جامعه نيز اسميت و فرگوسن چون انديشمنداني
را مدني جامعه و ميشود گرفته نظر در متمدن جامعه با
.ميدانند بشر پيشرفت فرايند نهايت
مدني جامعه ويژگيهاي و مفهوم
ارائه مدني جامعه از متفاوت مفهوم سه مختلف انديشمندان
آدام مثل) سياسي اقتصاد نظريههاي در -كردهاند1
جامعه به گذار مقوله مورد در را مفهوم اين (اسميت
مالكيت فردي ، آزادي آن در كه بردهاند بهكار بورژوازي
;دارد وجود (ليبرالي انديشه اصلي مضامين) بازار و خصوصي
و دولتي ضد جنبشهاي در مخصوصا سياسي ، اصلاحات بحث در -2
چون مواردي در -اجتماعي3 نوين نظامهاي به گذار
و شهروند بين كه وغيره مذهبي اصناف ، اوقاف ، سازمانهاي
.ميگيرند قرار دولت
حوزه بين كه نهادهاست از شبكهاي مدني جامعه كلي بهطور
اين.دارد قرار عمومي يا دولتي حاكميت و افراد خصوصي
نميتواند فرد و ندارد وجود خودكامه حكومتهاي در فاصله
و گيرد قرار واسطهها اين پشت خود از محافظت براي
بهعبارتي.دارد قرار حاكم محبت يا خشم معرض در بهراحتي
كليسا ، ) نهادها از يابنده گسترش شبكه يك مدني جامعه
كه است (جمعيتها و انجمنها احزاب ، صنوف ، كلوپ ، خانواده ،
به را فرد كه حالي عين در و دارند قرار حكومت و فرد بين
حفظ مطلق سياسي كنترل برابر در را او ميكنند ، متصل قدرت
assoconalصورت به گروهها و نهادها اين غرب در.ميكنند
ثبت رسمي صورت به كه هستند موسساتي و نهادها يعني هستند
سازماندهي ، اعضاي شفافيت ، چون خصوصياتي داراي و شدهاند
در آنچه ولي.ميباشند...و معين مشي خط و اهداف مشخص ،
كه هستند زيرزميني گروههاي دارد وجود خاورميانه و شرق
مثال.ميكنند عمل غيرشفاف صورت به و ندارند خاصي رسميت
جاي به جناحها وجود امروز ايران در شفافيت عدم بارز
غيررسمي صورت به بازار اصناف گذشته در يا.ميباشد احزاب
.ميدادند انجام مختلفي فعاليتهاي
وجود -ميباشد1 زير ابعاد شامل مدني جامعه مفهوم
و چندگانگي كه داوطلبانه انجمنهاي و گروهها خانوادهها ،
ممكن را زندگي از گوناگوني شكلهاي آنها خودسازماني
حوزه كه ارتباطي و فرهنگي نهادهاي وجود -ميسازد ، 2
حرمت و امنيت -برميگيرند ، 3 در را زندگي آشكار يا عمومي
و شده ياد وجوه ميان فاصل حد تعيين -زندگي ، 4 خصوصي حوزه
يا هم از عمومي و خصوصي حوزههاي اينكه امكان كردن فراهم
.بمانند متمايز اقتصادي زندگي و دولت از
كه كردهاند ذكر مختلفي و متعدد ويژگيهاي مفهوم اين براي
-تساهل ، 3 -كثرتگرايي ، 2 -از1 عبارتند آنها مهمترين
و ضابطهمندي قانونمداري ، -شهروندي ، 4 مسئوليتپذيري
-عمومي ، 6 امور از خصوصي حوزه تفكيك -تخصصگرايي ، 5
و مطبوعات و بيان آزادي -جمعي ، 7 عقلانيت يافتن جريان
صنوف و نهادها احزاب ، وجود -آنها ، 8 نبودن انحصاري
.گوناگون
هنگامي آزاد و مدني جامعه شده ذكر ويژگيهاي به توجه با
مراعات شرايط در جامعه افراد و گروهها كه مييابد تحقق
را همگان شهروندي حقوق كنند ، رفتار يكديگر با قانون
حقوق به و بوده مدني و آگاهانه انضباط پيرو كنند ، رعايت
نظرات كنند ، تسامح و تساهل اعمال بگذارند ، احترام يكديگر
منافع به را شخصي منافع نكنند ، تجويز ديگران بر را خود
مختلف سلائق و عقيده آزادي پذيراي و ندهند ترجيح جمعي
است جامعهاي مدني جامعه گفت بايد خلاصه بهطور.باشند
و گفتوشنود فضاي و شود گذاشته احترام فردي آزادي به كه
.باشد امكانپذير آن در مسالمتآميز و آزاد تشكل
مدني جامعه ضرورت و اهميت
است صنعتي به سنتي مرحله از گذار حال در كه جامعهاي
و ميدهد دست از را خود (سنتي) سازمانهاي از بسياري
سمت به جامعه جديد ، سازمانهاي جايگزيني عدم بهخاطر
و واسط گروههاي اگر شرايط اين در.ميرود شدن تودهاي
درستبه تودهها و افراد جذب براي جديد و مدني نهادهاي
فراهم انقلابي جنبشهاي بروز شرايط نكنند ، عمل موقع
چه و سنتي چه) خود معمول و عادي وضعيت در جامعهميگردد
متقابل روابط كه ميباشد هماهنگ ساختار يك داراي (صنعتي
.ميشود انجام منظم و متقابل طور به ساختار اين عناصر بين
كار كه سنتياند سازمانهاي و نهادها اين سنتي جامعه در
انجام را حاكميت و افراد بين ميانجيگري و سازماندهي
و مدني نهادهاي توسط مدرن جامعه در كار اين و ميدهند
حكومت نخبگان و مردم بين حالت اين در.ميگيرد صورت جديد
يعني.ميانجي گروههاي توسط البته دارد وجود متقابل رابطه
از و دارد وجود مردم و نخبگان بين اجتماعي انفكاك نوعي
.ميرود بين از توده فريب و القاپذيري احتمال طريق اين
نيز واسط نهادهاي و ميكند عمل وظايفش براساس حكومت
را مطالباتشان نيز مردم.ميكنند كنترل و نقد را حكومت
.ميكنند منتقل حكومت به نهادها اين طريق از
شوند ضعيف واسط گروههاي و نهادها اين كه وضعيتي در اما
عدم خاطر به را امنيتشان احساس مردم بروند بين از يا
از تسبيح دانههاي همانند و ميدهند دست از گروه به تعلق
خودبيگانگي ، از دچار نهايتا كه ميشوند پاشيده هم
امكان شرايط اين در همواره.ميشوند بيهويتي و بيشكلي
به دارد ، وجود توده از نخبگان و رهبران سوءاستفاده
و ايدئولوژيها جذب را توده ميتوانند راحتي به عبارتي
.كنند خود بلندپروازانه شعارهاي
رفتار دستكاري قدرت بردن بالا بر علاوه بودن تودهاي
مدارج اينكه بدون معمولي فرد يك ارتقاي باعث تودهها ،
شرايطي عبارتي به.ميشود كند ، طي مدني جامعه در را ترقي
شايسته براساس جامعه در اجتماعي تحرك كه ميآيد فراهم
سوء براي راه و نميگيرد صورت قاعدهمندي و سالاري
.ميشود فراهم قدرت به نزديك گروههاي و افراد استفادههاي
ايران در مدني جامعه راهكارهاي و موانع پيدايش ،
از روستايي و عشيرهاي نظام وجود غرب ، با مقايسه در
با جديد شهرنشيني و بورژوازي توسعه عدم و دور سالهاي
نهادهاي شكلگيري عدم عوامل از آن خاص اجتماعي روابط
ايران در مدني جامعه حضور تاريخي لحاظ از.است بوده مدني
چون خواستههايي با كه گرديد هويدا مشروطيت جنبش در
و دموكراسي مدني ، آزادي اجتماعي ، عدالت ملي ، استقلال
اساسي قانون متمم تا 24 و 19 تا 14 اصلهاي 8 در برابري
گرفت صورت قوانين اين تصويب راه در كه تلاشهايي و ايران
چون دلايلي به ولي بود ، مدني جامعه چالشهاي اولين
راهكارهاي عدم مردم ، آزادي سركوب فرهنگي ، نارساييهاي
مشروطه و خواهان مشروطه بين شكاف ، روشنفكران توسط صحيح
و نشد محقق اجتماعي مدنيت اين غيره و خواهان مشروعه
.رفت پيش استبداد و سركوب سوي به جامعه
قابل قسمت دو در مدني جامعه مشكلات و موانع كلي بهطور
.ذهني موانع و عيني موانع:ميباشند طرح
ذهني موانع:الف
عدم مدني ، جامعه تحقق مشكل مهمترين كه گفت بتوان شايد
در ريشه معضل اين.است تئوريك و نظري زمينههاي پيش وجود
گذشته از كه دارد جامعه در موجود فرهنگي نارساييهاي
نخبهپرستي و پروري استبداد فرهنگ يك كه شده باعث همواره
.بيايد بوجود
عيني موانع:ب
شدن هنجارمند از بعد كه دارد تعلق مشكلاتي به بيشتر
و نهادها و افراد سوي از مدني ، ويژگيهايجامعه و عناصر
چه اگر اينكه قرارنميگيرديا استفاده مورد گروهها
آمده پديد مدني جامعه شدن قانونمند و رسميشدن شرايط
سياستجامعه در مسلط طبقات يكسري و جامعه سوي از ولي
عدم به بايد موانع مهمترين از.واستفادهنميشود ثبت
در.كرد اشاره مردم به دادن بها و سياسي مشاركت به توجه
جديد نيروهاي كه است بهصورتي اجتماعي شرايط كه حالي
ولي دارند نيز مطالباتجديد و شدهاند سياسي صحنه وارد
سرخوردگي نوعي كه شده باعث مناسب عملي راهكارهاي نبود
زمينه ممكناست آينده در كه آيد بوجود سياسي
فراهم را مهاري غيرقابل اجتماعي سياسي ، نارضايتيهاي
از ديگر يكي نيز غيردولتي نهادهاي و سازمانها كمبود.آورد
طبقات و مشاركتاقشار و نفوذ اجازه كه ميباشد مشكلات
نبود.نميدهد حاكميت و سياسي جريانات درون به را خاصي
مدني غيردولتي ، آزادي و مستقل روزنامههاي عمومي ، امنيت
جامعه تحقق عيني موانع ديگر از نيز احزابغيردولتي و
.است مدني
عرب مصطفي
است موجود روزنامه دفتر در منابع *
|