اينجا به سري دزديدهاند ، را موبايلتان
بزنيد
خرد در فقط گوشيها نوع خريداين و دزدي گوشي صرف تنها
نياز مورد قطعات و يدكي لوازم صورت به آن فروش و كردن
است
خورسند مريم
جيبگنده داخل را تلفن گوشي و آورد جوش مرتبه يك...
.سرداد شلوارش
داخل ريزودرشت گوشي چند با همراه تلفن گوشي برخورد صداي
.بود او و من جنگ شيپور جيبش ،
چي؟ بالاخره *
فروشنده قدر آن متري چند در.برود نميتوانست جايي
چند.بود او بازندهبازي ميرفتم ، من اگر كه بود ريخته
هنوز.پر دستهايي و برآمده جيبهايي با.شدند نزديك نفر
هواي به كه اسكناسهايي خاطر به.بود كيفم به حواسم هم
.بودم داده فروشنده نشان خريد
چي؟ بالاخره *
چهل قيمت روي كه همراهي تلفن گوشي در تا نميكرد قبول
يك.بيندازد سيمكارت ميزدم ، چانه هنوز تومانياش هزار
.كرده كار هفته يك فروشنده ، قول به.دزدي شيك زيمنس گوشي
ساختمانهاي رديف از پايينتر كمي پيادهرو ميانه
منتظر.منتظرند گويي ايستادهاند ، كپه ، كپه دادگستري ،
.ميزنند چرخي و ميآيند خبر با و بيخبر كه غريبههايي
ميدهند ، پاسخ بپرسي اگر ميآيند ، جلو رفتي ، جلو اگر
دهها مثل هم آنها نه ، اگر فروشندهاند ، باشي مشتري اگر
از دست و برميگردانند را رويشان خيابان كنار منتظر
.نميدارند بر برآمدهشان و گنده جيبهاي
تا بودم گفته.دزدي زيمنس فروشنده و بودم مانده من هنوز
از و بافتم ريسمان و آسمان.نميخرم نيندازد سيمكارت
و رفته كلاه سرش فلاني كه دادم قول نقل هزار هزارنفر قول
دردي هيچ به و بود شده قفل گوشي يا و خريده سوخته گوشي
دستم از را گوشي مرتبه يك او وقت آن..و نميخورد
.سرداد گندهاش جيب داخل و قاپيد
چي؟ بالاخره *
شدن متلاشي حال در عصبانيت از كه چهرهاي با و آمد جلو
آب بكشد هوار صدا تن پايينترين در ميكرد سعي و بود
.ريخت دستم روي را پاكي
گوشي فروش براي ديگر كجاي هيچ در هيچ ، كه راسته اين در
را جمله اين بار نمياندازند450 سيمكارت امتحاني دزدي ،
اطراف كه آنها و كرد تكرار مختلف حالتهاي و واژهها با
.ميكردند تاييد را شريك حرف سرهايشان تكاندادن با بودند
فروشنده همراه بايد.بود دستم در گوشي ديگر بار يك حالا
شك ما خريدوفروش به تا ميكردم حركت پيادهرو ميانه
.نكنند
وقت آن كند قفل را گوشي و بيندازد سيگنال مخابرات اگر *
چه؟
دوباره و زد قاپ دستم از بههمزدن چشم يك به را گوشي
.انداخت جيبش درون
.نيستي خريدار
چيزي نميكردم باور هنوز كه زد قاپ را گوشي سريع قدر آن
هنوز بازي.نيست ديگر بود دستم در پيش ثانيه چند تا كه
.بود نشده تمام
از 30.ميزديم چانه قيمت روي و ميرفتيم پايين و بالا
تومان هزار ميخورد 20 قسمنميآمد پايينتر تومان هزار
دردسر ازدارد هزارتوماني مشتري 50 برايش و است خريده
ميان گريختن و ايستادن پا لنگه يك و علافي و گفت كار
گرفته را يقهكارشان لحظه به لحظه كه استرسي و كوچهها
.است
.بود كاره چه !شغل اين از پيش بدانم ميخواست دلم قدر چه
دست...و صوت ضبط و سيدي فروش و خريد گفت و پرسيدم
ديگه.كردند خراب را بازار ريختند بچه مشت يه شده ، زياد
اما است دردسر از پر..جان به هم كار اين.نداشت ارزش
.كرد گذران را زندگي بايد
گفتند 20 اگر بود گفته كسي.ميزديم چانه قيمت روي هنوز
.بخورد جوش تومان هفت روي معامله تا تومان بگو 5 تومان
.نبود بيا كوتاه مرد اما
.نيستي خريدار گفتم
بيبساط فروشندگان اين كه جايي همان مقابل خيابان دست آن
فروشندگان بودند ، ايستاده آراسته و آرام و بيكلام و
.سرمايند شكستن مشغول لبو ، گاري يك كنار ديگري
دست اين به من آمدن از پيش كسي.نميدادند را جوابم
.بود آورده را خبرم خودشان قول به خيابان
داريد؟ را ارزانترش شما.ميگفت گران *
سرانگشتان همراه كه پيشدستيهايي ميان را سرهايشان
.كردند بلند بود شده سرخ دستشان
.ميخواهي قدري چه
نباشد سوخته كه اين شرط به.تومان ده تا را خوبش خيلي *
.باشد نشده هم قفل و
فكر.گردون برش آخ گفت ميدم بهت گوشي.نكند درد شما دست
فردا باشم جا اين امروز كه نيستم گذري فروشنده چي؟ كردي
و درست گوشي يه ارزون قدر آن چرا حالاديگه جاي يه
.بردار حسابي
حالا.زدهاند من از خيابان توي حسابيش و درست قبلا *
.ندارم اضافي بودجه ديگه
آن تلافي به و كنند كمكم تا كردند قصد.برگشت ورق حالا
تحويلم اطمينان قابل دزدي گوشي يك دادهام دست از چه
به بيامان گوشها رديفكردن و كردن كمك اين ميان.دهند
.ميدهند جواب ميشود پرسيده آنها از چه آن
كه ميآيد پيش هم گاهي چند از هر.فروشندهاند فقط..
كنند آب مشتري به را گوشي و بايستند هم خودشان زنها قاپ
شهرهاي و شهرستانها حواله دزدي ، گوشيهاي بيشتر اما
هم جا اين.شود آب دوم دست گوشي اسم به تا ميشود كوچك
.ميرود فروش "تاپها" فقط
.هستند داغديدهها بيشتر هم دزدي گوشيهاي خريداران
گذر در تومانيشان هزار گوشيهاي 250 كه داغديدههايي
دلشان روي كه داغي از حالا و است پريده سوار موتور يك
پريد هم باز اگر تا آمدهاند ارزان گوشيهاي سراغ مانده ،
تميزي و ظاهر به اما است مشخص گوشي هر نرخ.نكنند سكته
دارد50 نوكيا 8110 را قيمت كمترين.دارد بستگي هم گوشي
خاصي گروه باشد هم اگر.ندارد خريدار خيلي.هزارتومان
تازه تلفن خط از كوتاه دورهاي براي ميخواهند كه هستند
دلشان هوس حسابي كه بعد كنند استفاده خود كرده دريافت
دلسوزي بريد ، را امانشان زندگي قرضهاي و كرد فروكش
گوشيهاي بيشتر.باشند نداشته را گوشيشان فروش و قيمت
تلفن خدمات مغازههاي ويترين پشت شهر ، نقاط ساير در دزدي
...و ميشود فروخته دستدوم گوشي اسم به همراه
***
از شده پر ويترينهاي آن با جمهوري خيابان از تكهاي
قصد بيهيچ كه جواناني و همراه تلفن درشت و ريز گوشيهاي
گوشيها تك تك كاربرد از و ميكنند چك را قيمت خريدي ،
.دارد ديگر هوايي و حال دارند ، خبر
آدرسي و نشان و نام هيچ بدون تا ميكند قبول فروشنده يك
.كند تعريف را همراه تلفن دزدي گوشيهاي نگفته حرفهاي
اسم به اما ميفروشند دزدي گوشي هم مغازهها از بعضي...
كه ميشود حاليش جورايي يك هم مقابل طرف البته.دوم دست
ساير و جعبه و خريد كاغذ بدون و قيمت چنين با كه گوشياي
.است دزدي يقينا و حتما ميشود فروخته دستگاههايش و دم
را دزدي گوشيهاي واردي تازه مشتري هر براي ما البته
به دزدي گوشي خريد ميدانيد بهتر خودتان.رونميكنيم
و است اعتبار حال هر به.دارد جرم دزدياش خود اندازه
.شود زده جماعت كاسب سر پشت نبايد كه حرفها يكسري
"بروها بزن" از كه دزدي گوشيهاي از خيلي:ميگويد ديگري
لوازم عنوان به و خردكردن مخصوص فقط ميشود خريداري
.ميشود استفاده يدكي
روز هر نبات و نقل مثل كه دزدي گوشيهاي اين فروش قيمت
كوچههاي پس كوچه از و ميشود ربوده صاحبانشان دست از
وقت ارزش كه نيست قدر آن ميآورد سردر خيام خيابان اطراف
انجام آن نفر دو كه ريسكي و موتوسيكلتسوارها و آدمها
.باشد داشته ميدهند ،
هر در كه هراسي و هول و موتوسيكلت يك با آدم نفر دو
كار اين قدر آن بايد ميكشد ، زبانه شعلهاي مثل ربودن
همراه به را زدن "تك" دوم بار وسوسه كه باشد داشته صرف
قبل هراس و هول و ربودن براي داشتن صرف اين و باشد داشته
دنبال به كيلومترها تا كه آدمهايي هوار و آن از بعد و
براي فقط مييابد ، ادامه موتوسيكلت گريختن و گرفتن اوج
معيني مشخص قيمت به قطعه هر.است گوشي كردن قطعه قطعه
راضي چرخه اين در را آنها همه كه قدر آن.ميشود فروخته
.كند
در فقط گوشيها نوع اين خريد و دزدي گوشي صرف تنها الان
مورد قطعات و يدكي لوازم صورت به آن فروش و كردن خرد
خيابان فروشگاههاي از.ميخرند هم خيليها.است نياز
خريد مراكز و پاساژها تكفروشيهاي تا گرفته وليعصر
همين از باشي آشنا اگر هم جا همان حتي.شهر بالاي
هيچ كه قيمت بهترين با !مدل آخرين و شيك دزدي گوشيهاي
تومان تا 15 ده جا اين را گوشي يه بخري ، ميتواني !مفت
هم تومان هزار تا 60 شهر بالاي را همان بخري ، ميتواني
برخي با كردن جايگزين براي هم گاهي.ميكنند قالب
و شركتسازنده خدمات از استفاده و گارانتيدار گوشيهاي
اين كه اين خلاصهاش.ميشود استفاده فروش نمايندگي
به موبايل غفلت از طريقي به كسي هر و است گرم عجيب بازار
.ميكند استفاده خيابان توي دستان
فروشندگان دست به را دزدي گوشيهاي كه آنهايي همه
دست از و واسطهاند فقط كه مدعياند ميرسانند مغازهدار
اما ميرسانند مغازهها فروشندگان دست به موتورسوارها
و موتورسواري در دستي واسطهها اين خود از بسياري
.دارند پيدرپي و دايمي گريزهاي
در محصول فراواني و كار شدن راحتتر از واسطهها اين
ديگر كه است مدتها كه اين و ميگويند شهر خيابانهاي
گوشي نابودكردن براي سيگنالي دزدي گوشيهاي روي مخابرات
گوشي كه نميآورد خاطر به آنها از كسي حتي.نميفرستد
.باشد افتاده دردسر به سارق و كرده رديابي را ربوده
كنار مشاغل بر شده افزون جديد حرفه اين ديگر حالا
فروشندگان ديگر به نسبت بالاتر كلاس كمي با خياباني
بساط در گهگاه كه شده راحت و ملموس قدر آن _ دزدي اجناس
اين حتيميبيني دزدي گوشي يك خياباني كنار دستفروش يك
فروشندگان بساط ميان !دسترس قابل غير هميشه گوشيهاي
يافت هم ناصرخسرو پاركينگ در هنر بازار جمعه عتيقه
.ميشود
***
پهن را خود بساط ساله ، چندين عادت يك پيرو دقيق ، و منظم
نگاه مشتريان به خود تاشو صندليهاي روي و كردهاند
قدر آن بساطشان ميان.نزند ناخنك اشتباهي كسي تا ميكنند
حتي رهگذران از بسياري كه هست غريب و عجيب و ريز چيزهاي
و لاله و خرمهره زنجير ، و قفل كنار كه چه آن نميدانند
.ميخورد دردي چه به و چيست ميشود فروخته قديمي چراغهاي
خانههاي ديوار دل از شده كنده كاشيهاي ميان حالا
تلفن گوشيهاي پريده ، لب گلسرخي بشقابهاي كنار و قديمي
بعضي و سالم ظاهري با بعضيها.ميخورد چشم به هم همراه
.ديده ضربه و رفته در آنتن و شكسته ديگر
چند؟ گوشي *
كه ميگويد قيمتي است نشسته بساطش پشت كه پير فروشنده
سوخته گوشي.ميشود گم پاركينگ داخل جمعيت همهمه ميان
نخواهد دسترس در صاحبش هرگز كه بيخاصيت دكور يكاست
ميان در را سوخته گوشي كه ميداند هم پير فروشنده.بود
دغدغه فقط كه هستند گروهي ميداند هم هنوز.دارد خود بساط
سوخته چه اگر.دارند را همراه تلفن گوشي عدد يك داشتن
حتي و باشد خورده ضربه چه اگر باشد دزدي چه اگر باشد
.نمايشدهنده صفحه بدون
تك تك دستان ميان كه چيزي آن مثل.باشد كه است اين مهم
ساختمانهاي رديف نزديك خيام خيابان حوالي كه آدمهايي
.بود دادگستري
|