قلب
سرمقاله
ميبرد را دستهاش چاقو
قلب
نصيري پرويز
ميزنه ، داره ميديدي ميكردي دقت كه خوب ميتپيد ، هنوز
ملايم برق انگاريه ماهيچهها.ميكردي دقت خيلي بايد فقط
نصف.ميلرزيدند يكنواخت و نرم باشه وصل بهشون ولتي چند
سنگين بوي جور يهماشين توي بود ريخته فيزيولوژي سرم
به كرد ترمز كه اولش ناصر.ميرسيد مشام به بيمارستاني
پريده ماشينش جلوي طور آن كه ابلهي جوان قناس هيكل جاي
طلبكار و ميكرد نگاهش داشت خيابان آنور از حالا و بود
بود گفته او به دكتردنيا.چشمش جلوي آمد دنيا بود ، هم
هنوز قلب.بيمار يه جون نجات يعني قلب اين رساندن سالم
تپش ميشد.ميزد فيزيولوژي سرم تو داشت هنوز بود سالم
.ميكردي دقت بايد فقط.ديد رو ماهيچههاش دونه دونه
.ميزد كتك رو يارو فصل يه ميشد پياده داشت دوست خيلي
.مردم ماشين جلو نپره هو يه بگيره ياد بخوره كتك بود حقش
بايد كه قلبي و ميمرد داشت نفر يه.نداشت وقت حيف
دقيقه ده همين تا كه لگني تو اينجا سينهاش تو ميرفت
سرم نصف حداقل.ميزد داشت فيزيولوژي سرم از بود پر پيش
جيب از انگار هم بيمارستانها اين.بيرون بود ريخته
ريخته اونقدر.كنن سرريزش بودند نكرده ميره ، باباشون
كنه ، پر رو بالاترش انگشت بند يه فقط قلب هيكل كه بودند
افتاده بيرون فيزيولوژي سرم از قلب نصف قاعده درست حالا
داشت قلب هنوز.بود مهم اين.ميزد داشت هنوز ولي.بود
اون چه بود فيزيولوژي سرم تو كه قسمتي اون چه ميكرد كار
شرمندگي احساس ناصر.بود فيزيولوژي سرم بيرون كه قسمتي
بيمارستان قلب متخصص رضايي دكتر.بده چي دكترو جواب.كرد
.بمونه زنده ساعت چند تا قلب ميشه باعث سرم اين:بود گفته
مدت تموم در بايد تپششه ، همين هم موندنش زنده نشونه
سفارش چقدر.نكن هم ناگهاني ترمز نپيچ ، سريع.بري آروم
بهترين تو" كه بود گذاشته بغلش زير هندونه و بود كرده
اصلا نبود مهارتت خاطر به واگه هستي بيمارستان راننده
"...و نميدادم بهت اينو
گفته رضايي دكتر كه طور اين.ميزد داشت هنوز اين خب
تو را بشه قلب پيوند بود قرار كه مريضي قلب بود
.برسه قلب يكي اين تا آوردن در دلش از بهمن بيمارستان
نبايد قلب اين اينكه و زمان تنگي مسئله خاطر به ميگفتن
محض به كردن ، شروع كارو اونجا باشه بدن از بيرون خيلي
.بذارن يكي اون جاي روبرسونه قلب اينكه
همه مامان ميشد قرار كه جمعه روز كباب خريدن مثل درست
شده چيده سفره.برسه كبابها با اون تا كنه آماده چيزو
سرد كباب كه زيرش كره بشقاب تو برنجآماده پياز و دوغ
قابل پختن از بعد دقيقه چند قلب اين مثل هم كباب.نشه
بدبخت اون اگه.پيشانيش روي نشست شرم عرق بازبود خوردن
باشند آورده در را قلبش الان اگه چي؟ باشن كرده عمل رو
موبايل يه كاش سرجاش؟ بذارند داغ داغ رو قلب يكي اين كه
پدر بسوزه.دارند نگه دست فعلا ميگفت ميزد زنگ داشت
.بدن بهش موبايل يه كاري همچين يه براي نكردن بيپولي
آرند در رو يارو قلب احمقند مگه نميكنن ، اينكارو نه اما
همين و اومديم.نرسيد هيچوقت و اومديم برسه؟ يدك قلب تا
وسط درست ميخورد ميافتاد آسمون از سنگ تيكه يه الان
هنوز كه مريض قلب يه.ميشد پاره تكيه چيز همه ماشين اين
سرم تو كه قلبي به داشت شرف سگش ميكرد كار داشت
بود هرچي اما.ميزد ضعيفتر و ضعيف داشت هي فيزيولوژي
اگه فاصله اين از حتي ميزد ، هنوز.ميكرد كار داشت هنوز
.ميزنه داره ببيني ميتونستي ميكردي دقت
مخصوص سطل يه بودند نكرده.بود مقصر هم بيمارستان
هر تحت كه دردار ظرفهاي يا سطلها اين از.بذارند
برپدرتون.نميريزه بيرون ازشون فيزيولوژي سرم شرايطي
چپ وقتي ميريزن ظرفها همين تو ميخري ماست بابا لعنت
برداشتن كمتره؟ كيلوماست يه از قلب اين _ بيرون نزنه كرد
شيشهاي در يه لگن ، يه تو انداختن رو مهمي اين به قلب
اينكه براي لابد.نيست ظرف اون در اصلا كه روش گذاشتن
و روش ريختن رو مايع اين هم ليتر چند يه نشينه ، روش خاك
فيزيولوژي سرم اسم حتي بهمن ، بيمارستان ببر دستش ، دادن
سفيد مايع يه.نداشت بو فيزيولوژي سرم.گفتن دروغ بهش را
زردي به ميتپه مرتب توش قلب كه مايعي اين.بيرنگه و
فرمالين ، شبيه چيزي يه يا ميده ، هم فرمالين تند بوي ميزنه
ديواره با قلب تماس حتي":بود كرده تاكيد دكتر كه درسته
قرمز جوري نبايدبشه اون هميشگي خرابي باعث ميتونه لگن
به چشمدكتر برم زبونتو بخوهاي تكون جاش از قلب كه كني
به نبايد.ميبري اتم بمب يه كن انگار بود گفته بدي؟ اين
".ميشه منفجر گرنه و بخوره جا هيچ
اگه.چشمش جلو اومد دنيا كرد ترمز وقتي بود همين براي د
كاش.بود شده يكي خاك با تهرون الان كه بود اتم بمب
براي بار يه كه بود كرده ناكار رو يارو بود زده اصلا
ماشين سرعت اگه حتي ماشين ، جلو نپره بگيره ياد هميشه
.نباشه زياد
نشون حساسيت همچين رضايي دكتر بود ، هم دكتر تقصير
سفارش همه اين اولش از اگه.خودشه براي قلب انگار ميداد
هميشگي سرعت با اوننميافتاد اتفاق اين نميكردند
جرات عاقلي آدم هيچ كه زياد قدر اين سرعتي ميرفت ،
آدم به يارو اين قيافه اما جلوش بپره طور اون نميكرد
اين از.بود مشنگها مثل خورده يه.نميخورد عاقل
.بكنن چكار قراره ديگه دقيقه دو نميدونن كه گيج آدمهاي
.كنه چكار رو فيزيولوژي سرم اين طرف يه همش اينها
تماس يه:بود گفته دكتر.سرجاش برگردوند كرد جمع نميشد
شيكم تو عفوني قلب يه شه باعث ميتونه قلب با انگشتت
تو عفوني قلب.كنن نفرينت عمر آخر تا.بذارن كار يارو
اسم و نميفهميد را شيكم و سينه فرق احمق مرتيكه.شيكم
تا چند با عفونتي هر تازه دكتر ، بود گذاشته خودشو
.ميدونست عملهاي هر ديگه اينروميشد خوب پنيسيلين
چه را سرم تند بوي هم باز ميكرد تميز رو ماشين اگه خب
هم به حالش عوده هرچي بوي از كنه؟ روشن عود ميكرد؟ كار
حق مقصد به رسيدن تا بود كرده ممنوع اكيد دكتر ميخورد
باز رو ماشين پنجره نبايد حتي كنه دود سيگار نداره
ترمز يهنميشد طوري نشه ، اين داخل آلودگي كه ميذاشت ،
تميز را ماشين كف شه ، سبز چراغ تا و ميزد قرمز چراغ جلو
هر فيزيولوژي سرم بوي اين.نميشد دقيقه دو همش.ميكرد
.شده چي ميكرد متوجه را احمقي
چه رو لگن توي فيزيولوژي سرم سطح.كرد كارو اين گيريم
ميپوشوند؟ رو قلب تموم كه بود بالا اينقدر اين كنه؟
نميشد؟ خراب رنگش كرد؟ اضافه بهش آب كم يه ميشد
قلب.كرد نگاه لگن روي شيشهاي در روي از كشيد ، سرك باز
كوتاه و نرم ميكردي ، نگاه دقت با بايد فقط.ميزد هنوز
التماسش.بود زده حسابي و درست انعام از حرف دكترميزد
نفهميد آخرش ناصر.بيمارستان برسونه سالم رو قلب ميكرد
.ميزد رو حرصش قدر اين داشت بيمار با نسبتي چه دكتر اين
نكرد؟ عملش بيمارستان همون تو خودش چرا بود فاميلش اگه
ديگه يكي از سواديه بي آدم چه ميدونست خودش چون شايد
بتونه فردا كشتش اگه كه بده انجام عملو اين بود خواسته
قلب معامله اين تو نفهميد.كنه نگاه فاميل بقيه روي تو
مجاني قلبشو نميآد هيچكي.نه يا بود شده بدل و رد پولي
ميليونها قلب اين:بود گفته دكتر.بده ديگه يكي به
شبيه كاملا گوشت تيكه يه البته ، ميگفت چرت.ميارزه
از ميارزه؟ ميليونها اندازه همون به درست گوسفند قلب
اون كه رو بيمارستان هزينه كني كم بايد ميليونها اين
اين قيمت نشه بدهكار يارو اگه آخرش دست ميليونهاست خودش
يكي.گوسفند قلب يه پول تومن هزار دو يكي همون ميشه قلب
مرتيكه اين جون مريضه ، آدم يه جون قيمت تومن هزار دو
سياه قرون يه به ماشينش جلو بود پريده اونطور كه احمقي
ديه پرداخت موقع.بود كرده ناكارش بود زده كاش نميارزيد
قلب تيكه اين پول با يارو اين خون پول ميگفت دادگاه تو
!در ميليوني چند
گوسفند تازه قلب يه ميرفت بود نزديك كشتارگاه كاش
.بيمارستان ميبرد فيزيولوژي سرم تو ميانداخت ميخريد
بعبع عمل از بعد يارو لابد گرفت خندهاش فكر اين از
و بود اون دست نفر يه جوناومد بدش خودش از.ميكرد
.ميكرد احمقانه فكراي اين از مرتب
لگن اون كردن بلند كرد تميز رو ماشين نميشد عملا
بود قرار بخوره لگن ديگه كناره به قلب ميشد باعث حتما
بهش زياد چرند دكتر البته.نخوره قلب به هم انگشتش حتي
هيچ ميشه مگر.كنه خر بچه بخواد كه نفر يه عين.بود گفته
سينه تو اونو ميخواست كه دكتري پس نباشه قلب با تماسي
بلندش ميخواست چطور بذاره كار يارو شيكم دكتر قول به يا
دست با بود ناچار هم اون.نميشد كه البته انبر؟ با كنه؟
.بود دستكش يه فقط دكتر دست با اون دست فرق.بگيردش
عادت و ميزنن دست تامريض هزار به روز طول در چون دكترها
همون صبح كه اونميكنند دست دستكش بشورن دستشونو ندارن
دست هم آلودهاي بيمار هيچ به.بود شسته رو دستش روز
.بود نزده
سرم بايد فقط.بزنه دست نميشد لازم اصلا شايد نه نه
اگه وسط اين تو و.كنه تميز ماشينو كفپوش روي فيزيولوژي
.سرجاش گردونه برش انگشت نوك با سطل كنار رفت خورد قل قلب
به درست يا بشه خراب قلب اگه بود نكرده طي دكتر.همين
باش مراقب خيلي بود گفته فقط.ميكنه چيكارش نرسه مقصد
خسارت ازش يعني.بگير انعامتو و برسون سالم رو قلب
بگيرن؟ خسارت كه بودند داده تحويلش مگه چقدر؟ ميگرفتند؟
برسه قلب منتظره بيمارستان تو كه خانمي باباي ميگفت
بود؟ ميليونر يعنيكرده دخترش خرج حالا تا ميليونها
قلبو.محفوظه برسوني سالم قلبو وقتي هم تو انعام گفت
قبول عنوان هيچ به ولي.بود سالم كه اين برسونم سالم
انجام درست كارو باشه هرچي.بگيره انعام ازش نميكرد
درست كارشو ميدونه خودش خداي ندونه هيچكي.بود نداده
.نميگرفت انعام عنوان هيچ به نميگرفت نه نداده ، انجام
ميكرد كار يارو دختر بدن تو حسابي و درست قلب اگه حتي
سرم از موندن بيرون دقيقه چند اين ميشد ثابت اگر حتي
بشه قويتر هم فيل قلب از يارو قلب شده باعث فيزيولوژي
چراغ بندون راه تو سرچهارراه.نميگرفت انعامي هم باز
.كرد نگاه قلب به شد خم دوباره قرمز
.ميايسته داره قلبش كاملا.ميايسته داره قلبش كرد حس
بيرون كه قسمت اون.نميزد قلبه.كرد ناقص سكته يه اصلا
نگاه نزديك از كرد ، خم را سرشنميزد بود فيزيولوژي سرم
آروم خيلي چند هر ميزنه ، داره اومد نظرش به چرا ، .كرد
من ، خداي.بود شده كمتر وضوح به زدنش سرعت اما.ميزد اما
قسمت يه همون به بود چسبيده انگار لعنتي قلب اين تموم
تكان باز ميكرد حركت سرعتي هر با نميخورد تكون لگن
.نميخورد
و ميداشت بر سرم ليوان با مثلا ميكرد خيسش بايد شايد
و بود اومده بيرون سرم از كه قلب از قسمتي روي ميريخت
.بزنه كه ميزد زور داشت ميكشيد بيرون آب از كه ماهي مثل
سرم داد تكون دست با سطلو كم يه ميشد.نبود فكري بد
بيرون ماهي مثل طوري اين.كنه خيس قلبو روي برداره موج
مونده چهارراه تا دو.ميزد بيشتر مدت يه افتاده آب از
داشت هنوز كه هم اين.نبود چيزي چهارراه تا دو.بود
.ميزد
از قبل حتما كه اين اول باشه يادش بايد چيز تا چند
اجازه نبايد دوم.كنه تميز ماشينو داره نگه يهجا رسيدن
سطل بود كندني جون هر به خودش ماشين ، طرف بياد دكتر بده
اينكه سومدكتر يا پرستار دست ميداد و ميكرد بلند رو
چيزي متوجه اونا اينكه از قبل ميرفت در سريع خيلي بايد
رويه ماشين بايد گردنش ، بندازن رو چيزي بتونن يابشن
اين بخوره ، هوا خوب ميكرد باز رو درها ميكرد پارك جايي
كه ماشين تو ريخت بنزين كم يه ميشد حتيبره لعنتي بوي
بايد حتما آخر سر و بگيره بدمصبو بوي اين جاي بنزين بوي
به.نه انعام اما.نيافتاده اتفاقي هيچ انگاربرميگشت
ميكردن اصرار قدر هرنميگرفت انعام عنوان هيچ
.نميگرفت
سرمقاله
كرد بايد چه
نه كه ناشناخته ماده يك است ، مهمي بسيار محصول حليم
جامدات در ميتوان نه و كرد حسابش مايعات جزو ميشود
جلو تنه يك توانسته ايراني شده كشف عنصر اين داد ، راهش
چه هر روي آمدن كش در و بايستد غربي الحال معلوم پيتزاي
.كند كم را است پيتزا پنير
شنبه ، كه را بيخيال آدمهاي كه دارد را خاصيت اين حليم
جمعه ميبرند ، سر به غفلت خواب در ظهر لنگ تا هفته اول
در قابلمهاي با ايستاند صف در و كند زابراه سحر كلمه
.بس و است حليم فقط شاعرانه صحنههاي اين تصويرگر دست ،
نيز سلطاني كباب با خانواده گرم كانون كه روزگار اين در
همه توانسته و داده نشان خودي حليم نميشوند جمع هم دور
بين ما و اتوبوس هر پشت وقت آن بنشاند ، سفره يك پاي را
و است پيتزا و نمكي پفك تبليغ ببينيد كه را برنامهاي هر
.نميكند فلسفي فرهنگي ، مهم ركن اين از يادي كس هيچ
.نيست درست بعله است؟ درست اين آيا
چاره ميبينيم بكاويم ريشه تا را مشكلاتمان اگر
جدي را حليم اگر است ، درمان قابل جمعه صبح در دردهامان
صنعت اين رشد با و ميكند رشد سازي بوقلمون صنعت بگيريم
و دارد نفوس ميليون مملكت 60 اين اينكه به توجه با و
كرم اشتغال بازار خورند حليم...حمدا به هم اينها همه
طور همين اگر و بگيرند زن ميتوانند جوانها و ميشود
و يافت راه جهاني بازارهاي در ميتوان كند پيدا ادامه
.كرد مستفيض را عالم كل يكشنبه صبحهاي
هر فرهنگي ميراث سازمان كه است چگونه اين همه اين با
عددي را حليم اما ميكند حساب فرهنگ جزو را خرابهاي
.است نكرده حساب
.نيست درست بعله است؟ درست اين آيا
ميبرد را دستهاش چاقو
شاهرخينژاد محمدرضا
رشته فارغالتحصيل و تهران در متولد 1360 "فطرتي حسام"
حاضر حال در.است يزد (ع) علي امام دانشگاه از گرافيك
قبل چندي.ميكند همكاري "كاريكاتور و طنز" مجله با
كاخ در واقع جهاننما نگارخانه در آثارش از نمايشگاهي
.بود برپا نياوران
برعهده را اصلي نقش اشيا فطرتي حسام كاريكاتورهاي در
ميشوند ، لمس انسانها توسط روزه همه كه اشيايي.دارند
همه تقريبا !ميشوند ديده هم گاهي و ميگردند جابجا
و دارد تفاوت كردن نگاه با ديدن كه ميدانند هنرمندان
با ببيند ، خوبي به را پيرامونش محيط كه است موفق هنرمندي
توجه خور در اثري نهايتا و كند پالايش را آن ذهنش فيلتر
.كند خلق
.ميكند صدق فطرتي كاريكاتورهاي مورد در موضوع اين
فضاي در.كردهاند پيدا انساني شخصيتي اشيا از هركدام
براساس كه ايران كاريكاتور بر حاكم كنوني
كمي آثار در انسان نبود است ، گرفته شكل شخصيتپردازيها
درونمايه كنوني عصر انسان از انزجار.دارد تامل جاي
.ميدهد تشكيل را كاريكاتورها
قرار تضاد يك در را بيننده اشيا به فطرتي خاص نگاه
است نميكرده فكر گاه هيچ شايد ديروز تا كه چرا.ميدهد
ليوان و كند درازي زبان كتاب ببرد ، را خودش دسته چاقو
.باشد داشته گوش دسته جاي به
دارد ، همخواني موضوع با مواقع اكثر در كارها تكنيك
امر اين در هميشه كاريكاتوريست كه گفت نميتوان البته
بيان به كمكي هيچ زمينه مواقع بعضي در.است بوده موفق
در رنگ از نكردن استفاده شايد.است نكرده موضوع بهتر
بر را سردي طنز خاكستري ، تونهاي كارگيري به فقط و آثارش
.است كرده حاكم كاريكاتورها
ورطه در پا گاهي كه باشد اين فطرتي آثار نقص تنها شايد
كه گفت ميتوان مجموع در اما.ميگذارد سازي تصوير
از و است گشته جديدي سوژههاي دنبال به كاريكاتوريست
كنوني كاريكاتور بر حاكم تكراري موضوعهاي و المانها
.است گرفته فاصله ايران
|