|
|
پذيري جامعه و معاصر انسان
:اشاره ظاهر به بسياري براي چه اگر تركيب اين."معاصر انسان" چه اگر نيز و نيست معاصر و انسان از اضافي صورت يك تنها نشان را گستردهاي پيشينه ميتوان ازآنها يك هر مورد در با) گزاره يك مثابه به "معاصر انسان" حال عين در داد ، توجه مورد كمتر تاكنون (دارد گزاره از فوكو كه تعبيري .است نيافته اهميت چندان آن تعريف صورتهاي اينكه يا بوده چگونگي معاصر انسان تعريف صورتهاي و موضوعات جمله از ميتوان چگونه است اين مساله.است جامعهپذيري تعريف درستي به هنوز كه حالي در نمود تعريف را معاصر انسان است؟ تعريف قابل چگونه و كيست معاصر انسان نميدانيم تا نمود تلاش خود آثار در انگليسي ، جامعهشناس گيدنز ، جز ميرسد ، نظر به اما نمايد ، مطالعه را موضوع اين انسان روانشناسي از سويههايي گشودن در كه بزرگي كمكهاي در خود گسترده مطالعات با سويهها اين تبيين و مدرن است نموده ارائه اجتماعي انديشه و اقتصاد شناسي ، جامعه .دارد نياز بيشتري تكميل به او آثار هنوز انسان جامعهپذيري پيداست نوشته اين عنوان از كه آنچنان اين.است روبهرو ناسازههايي و نماها تناقض با مدرن از معاصر وضعيت در انسان تعريف در ابهام به اغلب ناسازگي سوژه با اكنون ما كه دارد اهميت اين.برميگردد او زندگي فرهنگ كانون حال عين در كه هستيم روبهرو مركزگريزي از تعبيري) دولت صداي اصلي مخاطب و اجتماعي نظم و عمومي است؟ حل قابل چگونه ناسازگي و دوگانگي اين.است (التوسر سوژه ، سهم نتوانيم اگر.نيست ناسازگي ابهام تنها اين را ديگر گزاره چندين و ايدئولوژي موجود ، نظم آگاهي ، پذيرفته آگاهي و معنا تاخير و تعليق فرض اگر يا بشناسيم ، گذشته همچون ديگر اجتماعي نهادهاي نقش صورت آن در شود ، نمونههاي همين از.بود نخواهد دستيابي يا تعريف قابل در را اجتماعي و انساني علوم دشواري بتوان شايد اندك .گرفت نتيجه او زندگي چگونگي و معاصر انسان وضعيت تبيين به توجه با تا كوشيده نويسنده پيميآيد ، از كه مطلبي در را معاصر انسان جديد تعريف از ناشي مشكلات شده ياد مسائل .بگذارد بحث به انديشه و فرهنگ گروه چيست؟ جامعهپذيري بدون (شدن اجتماعي تعبيرها بعضي در يا و) "پذيري جامعه" شناسي ، جامعهاست اجتماعي مطالعات بنيادهاي از يكي ترديد تربيتي ، مطالعات فرهنگي ، مطالعات اجتماعي ، روانشناسي اجتماعي ، و انساني علوم از ديگر حوزه چندين و سياسي علوم .ميكنند دنبال و مطالعه تاكيد و علاقه با را گزاره اين و"پذيري جامعه" مطالعه در ديگر ، موارد از بسياري همچون بومي غير يا بومي مشكل و ابهام آن مورد در مساله طرح مشكل ، اين.ميآيد پيش نظري رويكرد و فرضيه مساله ، بودن نظريههاي قالب در را جوامع كه دستهاي آن براي بهويژه دانش كه آنهايي ميكنند ، مطالعه سنتي جامعه و ماندگي عقب بومهاي زيست يا و اجتماعي زمينههاي اعتبار به را سرانجام و ميكنند بررسي صاحبنظران و نظريهها فرضيهها ، وتحليلي رياضي الگوهاي به علاقهمند كه دستهاي و ابهام.مييايد اهميت بيشتر هستند اجتماعي مطالعات چيست؟ در "جامعهپذيري" مطالعه دشواري ابهام تاكنون آنچه است بهتر مساله ، طرح از پيش .شود آشكار و روشن حدودي تا خواندهايم جامعهپذيري تعريف و دامنه-1 جامعهپذيري نهادهاي و كاركردها -2 نوپديد اجتماعي -فرهنگي زمينههاي و شرايط -3 .شوند اضافه نيز پيشين ابهام دو است فهرست ، لازم اين به (دانش در و) اجتماعي -انساني مطالعات در بومي رويكرد -4 اجتماعي مطالعات در تحليلي و رياضي رويكرد -5 چگونه معاصر انسان زندگي در جامعهپذيري ;است اين سوال است؟ تعريف قابل را مواجهه نوع سه حداقل پرسش ، اين تبيين و پاسخ در تعاريف به هنوز كه دستهاي ابتدا:داد نشان ميتوان به تنها و وفادارند جامعهپذيري از ارتدوكس و كلاسيك پيشين صورتهاي به جامعهپذيري جديد نهادهاي افزودن "شده اجتماعي بسيار انسان" به كه دستهاي دوم.ميپردازند ذهن يا سوژه فروپاشي از كه رويكردي ديگر و ميآورند روي .ميكنند آغاز جامعهپذيري تبيين براي شناسنده نوعي ميتوان رويكرد ، سه اين در پيداست كه آنچنان .داد نشان را تاريخي سير يا و "انتقادي بازنگري" به جامعهپذيري تعريف نمونه اول ، يك دسته مورد در "سلزتمك و بروم" تعريف اين در.ميكند اشاره آن كاركردهاي فرد همنوايي و همسازي معناي به جامعهپذيري":مينويسند مفهوم به يا است اجتماعي و گروهي نگرشهاي و ارزشها با فرد ، هر آن ، واسطه به كه است گردي فرا شدن اجتماعي ديگر زندگي در فعال و موثر مشاركت براي لازم مهارتهاي و دانش ".ميكند كسب را اجتماعي و گروهي را رويكرد نوع اين آنها.ميروند پيشتر گام يك دوم دسته در كه معتقدند و ميخوانند نوين شناسي جامعه محصول "هابزي" پرسش ديگر اجتماعي ، كنترل و جامعهپذيري مطالعه به انسان رفتار" آنها نظر از.ندارد اهميت چندان نظم ، شده نهادي الگوهاي يا همگاني انفجارهاي وسيله به كلي طور زمره در نداند ، را اين كه كسي و ميگيرد شكل چگونه نظم ;بپرسد كه آمد نخواهد معاصر جامعهشناسان "است؟ امكانپذير رويكرد و سوم دسته در آشكارا ميتوان را انتقادي بازنگري نظم پرسش رويكرد اين.داد نشان "اجتماعي كردار" به آنها ستيزه ، تحليلهاي قالب در فقط نه اما ميداند ، مهم را بسط براي مبنايي عنوان به بلكه حقوقي استدلالهاي و قدرت اساس براين.علمي قواعد و علم تحليل و تبيين در حتي آن .خواند دسته اين گزاره بنياديترين را "گفتمان" بايد رفتارو واكاوي و تبيين چگونگي ميتواند كه گزارهاي .بدهد نشان را كنشگران اجتماعي كردار زمينههاي و شرايط" عنوان با فرضيهاي بتوانيم اگر كه اين بپذيريم ، و كرده طرح را "نوپديد اجتماعي -فرهنگي در ميآورند ، پديد را اجتماعي كردار از جديدي صورتهاي هر كه بود خواهيم روبهرو گزارهها از فهرستي با صورت آن را جامعهپذيري تعريف در ناسازوارگي نوعي ميتوانند يك نيز اغلب جامعهپذيري ناسازههاي و ناسازوارگيشوند سبب بين از.ميشوند تعريف جامعهپذيري رويكرد سه همان برگرد "معاصر انسان" زندگي عنوان زير كه ناسازهها اين همه :هستند عموميتر و دقيقتر مورد سه ميشوند ، مطالعه سوژه ناسازه -ايدئولوژي 3 ناسازه -نظم 2 ناسازه -1 اين آغاز در كه ابهامي پنج به ارجاع بدون ناسازه سه اين .شوند تبيين نميتوانند درستي به شد ياد آنها از نوشته ابهامها به پاسخ نوعي خود ناسازهها طرح زاويه اين از .ميآورد فراهم نيز را تبيين و تعريف در بنيادين گزارهاي جامعهپذيري ، -1 كه ميشود آشكار زماني اهميت اين.است معاصر انسان زندگي سوژه ، آگاهي ، ايدئولوژي ، همچون موضوعات از فهرستي بخواهيم سلطه ، قدرت ، معنا ، معقوليت ، معناداري ، اجتماعي ، كنش در آن تبيين براي را..و مدرسهاي آموزش چارچوب ، تعين ، .بگيريم نظر تحليلهاي و سنتي نهادهاي قالب در ديگر جامعهپذيري -2 بلكه نميشود ، تبيين (تنهايي به) كاركردها از ارتدوكس به) را "بازيگر" عنوان با گزارهاي سهم پيوسته بايد .گرفت نظر در (اجتماعي مطالعات در نوين جايگزين عنوان اجتماعي -فرهنگي معاصر زمينههاي و پديدهها شرايط ، -3 در ميتواند اكنون پديدهاي هر.نيستند بومي ديگر .شود توليد باز و بازآفريني متفاوت زمينههاي دادن نشان و تحليل براي مناسب چارچوبهاي از يكي -4 "گيدنز" تعبير نوپديد ، اجتماعي -فرهنگي زمينههاي و شرايط از معاصر انسان وضعيت و مدرن شرايط تحليل در او.است را مرجعي -خود.ميكند استفاده "مرجعي - خود" اصطلاح شدن كمرنگ و تحولات و رويدادها "شدن دروني" ميتوان ندارد وجود ما از بيرون چيزي ديگر.خواند "بيرون و خارج" .بدانيم رويدادها از جدا را خود نميتوانيم كه اين يا و واحدي سامان پيوسته كه زمينهاي داريم ، قرار آنها متن در .مييابد كم را تحليلي و رياضي رويكردهاي ميتوانند مقدمات اين و آسانتر را رويكردها ديگر طرح حداقل يا و كنند رنگ .بپردازيم ناسازه به اكنون.كنند امكانپذير نظم ناسازه -الف "ميشود؟ اجتماعي نظم مطيع چگونه انسان" كه پرسش اين طرح از يكي خود كه پارسونز.است "هابز" مديون درستي به در را نكته اين است نظم جامعهشناسان تاثيرگذارترين "اجتماعي كنش ساختار" نام به خود كتاب نخستين اول صفحات و ميداند معتبر را هابز نظر راستي به وي.است كرده مطرح را نكته اين تبيين كه ميشناسد انديشمندي نخستين را او هم با همه" انساني جامعه در چرا كه است دانسته ضروري "نميجنگند؟ هابز مساله به پاسخي چه معاصر ، جامعهشناسي نظريه" هر چنانچه و دارد وجود باره اين در عمده پاسخ دو ميدهد؟ به كه ميفهميم كنيم بررسي را پاسخها اين از كدام ...هستند مساله بودن معنيدار و واقعيت منكر گونهاي هنجارهاي كردن دروني مبناي بر" خلاصه طور به اول ، پاسخ در و دارد عموميتري كاربرد كه دوم پاسخ و است "اجتماعي ميكند تاكيد نكته اين بر ميشود ، استفاده تجربي پژوهش آوردن دست به يا ديگران پذيرش كسب انگيزه با انسان كه خويش از مثبتي ذهني تصوير به ديگران ، نظر از پايگاهي به كلي طور به انسان رفتار [كه اين سرانجام]ميرسد شكل شدهاي نهادي الگوهاي يا همگاني هنجارهاي وسيله جامعهشناسان زمره در نداند را اين كه كسي و ميگيرد "است؟ امكانپذير چگونه نظم:بپرسد كه آمد نخواهد معاصر به نسبت ديدگاه نوع دو جملات اين در پيداست كه آنچنان :است اشاره قابل نظم (ارتدوكس و كلاسيك تحليل)دارد اهميت نظم پرسش طرح -1 در شده اجتماعي بسيار انسان)ندارد اهميت نظم پرسش طرح -2 (معاصر جامعهشناسي اختلاف يكديگر با نظم پرسش طرح ضرورت در چه اگر دو اين از ميتوان كه ميپذيرند را فرض اين حال عين در دارند ، و هنجارها از متاثر خواه ;گفت سخن "جامعهپذير انسان" ارزشهاي و انگيزهها سوي از يا باشد بيروني الزامهاي .شود هدايت شده دروني و نظم است معتقد كه است پيشرو تحليلي ديگر ، سوي از بوده نهادها تاثير از بيرون معاصر انسان زندگي ساختيابي مرجع -خود نظامي كمك به هم تاثير اين ورود صورت در حتي و براي خوبي نمونه اقتصادي رفتار و "بازار".ميشود اداره كنيم توجه كه مييابد اهميت زماني نمونه ايناست مطالعه ديگر حوزههاي از بسياري در اكنون اقتصادي ، رفتار چگونه كنشهاي از بسياري مثال عنوان به.ميشود شبيهسازي ميان اين از و يافتهاند فرهنگي سويههاي اكنون اجتماعي كالا ستد و داد و توليد از بازاري به نيز فرهنگ حوزه پيام و فرهنگ نام به فرآوردهاي و كالا ;است شده تبديل عمدهترين كه نيز ، اينجا در بازار ، نمونه همچون.فرهنگي اهميت نظم مرجعي -خود و رقابت است ، عمومي فرهنگ آن نمود همين در بايد شده اجتماعي انسان مطالعه براي.دارد زيادي كالاهاي انواع با عمومي فرهنگ بازار در شد ، وارد حوزه نظامهاي" تعبير گيدنز.هستيم روبهرو عامهپسند اين.ميگيرد كار به را "بدن تكنولوژيهاي" و "كارشناسي بر افزون فرهنگ بازار در نوين رويدادهاي و پديدهها اسطورهها يا افكار رهبران جمله از عمومي فرهنگ صورتهاي به همگان و تودهها مورد در پيش از كه هستند قهرمانان و مختلف شخصي هويتهاي كه شرايطي چنين در.ميشد برده كار انواع جمله از فرهنگي ، مصرف و توزيع توليد ، از بازاري در و بهداشتي بويژه)انساني زندگي به مربوط تكنولوژيهاي اين كه دارند ، قرار خود و بدن بر نظارت و (زيباشناختي اعتماد بر مبتني)"مجازي نظمهاي" از مختلفي صورتهاي خود با نظم كلاسيك تعريف است ، آورده پديد را (گيدنز روايت به يا و نظم كلاسيك تحليل ديگر.است شده روبهرو بحران جامعهشناسي در شده اجتماعي انسان و نظم آشكارگي انديشههاي در ميتوان را اين به نزديك تحليلي)معاصر نيست ، راهگشا تنهايي به (نمود جستجو نيز هيدگر فلسفي هويتها بررسي ديد خواهيم سوژه ناسازه در كه چندان بلكه به بازگشت براي زمينهاي ميتواند پاره چند نظمهاي و و واكاوي تنها.باشد نظم هابزي پرسش جدي و مجدد طرح نظمهاي و شخصي هويتهاي چندپاره ساختار از شكني شالوده يا بگذارد كنار را نظم آشكارگي ميتواند كه است مجازي بينظمي" را مجازي نظم اين نميتوان.دهد تقليل كه اين ابهام براي مناسبي عنوان "ناسازگي" هنوز خواند ، "منظم .باشد ميتواند نظم كيايي منصور نادر دارد ادامه |
|