است دنيا آخر اينجا
كتابخانه
ديگر زنان
است دنيا آخر اينجا
شوهركشي پديده چرايي در جستوجويي
اگرچه است قتل با همخانواده جرمهاي از يكي "شوهركشي"
و شواهد نيستولي دست در مجرمانه عمل اين از دقيقي آمار
دارد اخير سالهاي آندر آمار رفتن بالا از نشان قرائن
مجوزي پاكسيما
باز برايت در ديد؟ خواهي چگونه را زندان كه فكري در
.است دربند نفر هزاران آرزوي آن بازشدن كه دري.ميشود
.ميكشد رخ به را خودش ابتدا همان از زندان مردانه محيط
.آمدند و رفت در كه سربازاني و آهني درهاي تيره ، ديوارهاي
را چيز همه بايد تو و است ممنوع صوت ضبط و عكاسي دوربين
.كني ثبت كاغذ روي
با بار چندمين براي.است نشسته رويت به رو زندان مددكار
و ميكند مخالفت نسوان بند از ديدن براي تو درخواست
ويژهاي حساسيت از اوين نميدهد ، اجازه مقررات":ميگويد
".است برخوردار
سرمهاياش چادر.گودافتاده چشماني دارد ، خسته صورتي &
.ميخورد سرمهاي رنگ پيشانياش ميكشد ، جلو بيشتر را
.ميگم بپرسي چي هر":ميگويد و ميشود جابجا صندلي روي
ميگم ، باشه را ، خودفروشيام و نكبت بدوني ، ميخواي چي
".ميگم را همه
و 16 دختر 5 دو است فرزند سه مادر و دارد سن سال 37
را خانه شوهرم ، " چي؟ شوهرش پس.ساله پسر 18 يك و ساله
".بيغيرت بود ، معتاد عشرتكده ، بود كرده
يك تا كرد ازدواج خانوادهاش اجبار به كه بود ساله 15
وقتي از.بود شدن متولد دختر گناهش.بشود كمتر نانخور
خانوادهاش كه بود مرده حتما بود رفته شوهر خانه به كه
را كسي چه مرد آن از غير.نميگرفتند او از سراغي هيچ
نميدانست مهناز و ميداد گوش او حرفهاي به بايد داشت؟
!است قتل او جرم چه؟ يعني حلال پول
كه 15 كرد ادعا و خانه آمد مردي با شوهرم هميشه ، مثل"
.شود پاك حسابمان كه آوردم را طلبكار بدهكارم ، تومان هزار
جور همينطوري هم را موادشبود پر حرفها اين از گوشم
فهميدم بعدها كه هم مرد آن كردم ، بيداد و داد.ميكرد
".رفت است ، "بهروز" اسمش
ناراحت است بدهكارش زن مهناز ميفهمد ، وقتي بهروز
به ميگيرد تصميم كه است زمان همان از و ميرود و ميشود
را گذشته كارهاي ديگر مهناز تا كند كمك آنها خانواده
بازگشت آنها خانه به آرامش كه بود پس آن از.نكند تكرار
احساس حمايتگري دستهاي با كه مهناز بود كشيده ستم چه و
شوم ، جدا شوهرم از ميخواستم".بود شاد و ميكرد آرامش
طلاق درخواست.كنم تحمل را عياشياش نميتوانستم ديگر
انگار.بودم بلاتكليف همينطور ولي بار سه يكبار ، نه دادم
".بود بسته درها همه
پيش خوب چيز همه بود ، شده پدر بچههايش براي بهروز ،
اما نميخواست ديگري چيز موادش از غير هم مرد و ميرفت
.بود سياه مهناز زندگي رنگ انگار
جمع را دوستهايش هميشه مثل شوهرم و ماموريت رفت بهروز"
از شدم مجبورناسزا و بود كتك جوابش كردم ، مخالفت.كرد
باز در يكدفعه.كنم پذيرايي قبلي پوشش همان با دوستهايش
".شد خانه وارد بهروز و شد
ميدوزد ، چشم مددكاري اتاق موزاييكهاي به.ميكند سكوت
يا دور آنكه از بيشتر كه گذشتههايي.ميرود گذشتهها به
.پرنكبت و است تلخ باشد نزديك
را تصميمش كه است لحظه همان در "چرا؟ مهناز":گفت بهروز
همينه ، ما زندگي هست مرد اين تا":گفتم بهروز به.ميگيرد
".شود كنده گورش بايد
از انگار ميلرزد ، تيله دو مثل چشمانش ميكند ، نگاهت
.ناراحتم حوادث آن آوردن ياد به از".است خسته اعتراف
فراموش را همهشان دارم دوستبگويم ديگري چيز نميخواهم
".نميتوانم نيست ، گريزي راه ولي كنم
شوهرش غذاي توي خوابآور قرص چند مهناز بعد شب چند
بچهها از كدام هيچ است ، نيمهشب ميخوابد ، مرد.ميريزد
.خانه چراغهاي حتي است ، خاموش حياط چراغنيستند خانه
خاموش را حياط چراغ رفتم".ميافتد اتفاق شب در هميشه
جنازه سر بالاي بهروز ديدم اتاق ، توي برگشتم وقتي كنم
.نميشناختمش بود ، شده ديگري جور قيافهاش.ايستاده شوهرم
نام وقت هيچ مهناز ".شد خفه كردم ، تمام را كار:گفت
:ميگفت گفتوگو مدت تمام در.نياورد زبان به را شوهرش
بود؟ اندازه چه او نفرت ".مرد آن و شوهرم"
كنار رفتيم و وانت پشت انداختيم و گوني لاي پيچيديمش"
".آب توي انداختيمش و ابوذر كانال
در بچههايش با زن و ميرود سفر به بهروز روز آن فرداي
.منتظر و خانه
او ".شد پيدا شوهرم عموي پسر سروكله بعد ، روز چند"
و رفت مهناز خانه به ديگرش برادر دو با كه است مردي همان
پسر.ميدادند قرار سوءاستفاده مورد را او و داشتند آمد
را موتوري تا ميخواست را مهناز مرده مرد شناسنامه عمو ،
در مهناز !بزند نام به بود گرفته شوهرش پيش وقت چند كه
من از"ميدهد را شناسنامه فكر بدون نبود ، عادي شرايط
كدام ميدانم چه" كه كردم دادوبيداد "كو؟ شوهرت پرسيد ،
غيبت به عمو پسر كه نميدانست مهناز اما ".رفته گوري
.ميكند اعتراف را چيز همه مهناز.بود كرده شك مهناز شوهر
را ، شوهرم كردن خفه حتي گرفتم ، گردن به را اتفاقات تمام"
".كند كمك ما به ميخواست فقط بهروز
نشده ، پيدا شوهرش ميگويد دارد ، اعتراض.است قصاص حكمش
مرده معلوم كجا از برده ، عمو پسر كه هم را شناسنامهاش
توي سالهام پسر 18.بگيرم وكيل ندارم پول" باشد؟
بياره ، بيرون منو تا ميكنه تلاش عمهاش و است بهزيستي
من فقط مامان:ميگه و ميريزه اشك ديدنم مياد وقت هر
".كشيدي عذابي چه تو ميدونم
وقايع شكافي كالبد
رخ جامعهاي در قتل همچون ناهنجاري پديده كه زماني
.كرد جستوجو مختلف چراهاي در بايد را آن ريشه ميدهد ،
محمدحسين دكتر.نميشود قتل منجربه عامل يك هيچگاه زيرا
فوق جملات بيان از پس جنايي جامعهشناس و روانشناس فرجاد
رفتار با همراه اجتماعي است موجودي انسان":ميدهد ادامه
روش و اقتصادي اجتماعي ، شرايط تاثير تحت كه خاصي شخصيت و
عوامل و علل كشف براي بنابراين.ميگيرد شكل تربيتي
بررسي مورد زيادي عوامل ميبايد رفتاري نابهنجاريهاي
بيماري نوعي جرم معتقدند كارشناسان "بگيرد قرار
.هست نيز مسري كه است اجتماعي
است ، قتل با همخانواده جرمهاي از يكي نيز "شوهركشي"
ولي نيست دست در مجرمانه عمل اين از دقيقي آمار اگرچه
از نشان روزنامهها حوادث صفحات گهگاه و قرائن ، و شواهد
هر كه طوري به دارد ، اخير سالهاي در آن آمار رفتن بالا
.است خطر زنگ يك رابطه اين در خبر
;رفت نشانه را حوزه چهار بايد شوهركشي شكافي كالبد براي
عرفي شرايط.رواني 4 - فردي علل.جامعه 3.خانواده 2.1
.حقوقي و
كرد بايد كاري است ، ناامن خانه.1
و ارثي را جنايت و جرم وقوع پژوهشگران كه زماني
مخالفت به دست آنها با زيادي گروه كردند اعلام بيولوژيكي
سكوي خانواده كه معتقدند محققان از گروه اين.زدند
مادر و است اجتماع به كودك پرتاب و شخصيت شكلگيري
زندگي آغازين دوره در فرد نخستين و مهمترين بهعنوان
.دارد اساسي نقشي كودك
و موثرند امروزي خانواده ساختار در بيگمان امروز زنان
باشد فرديشان شخصيت شدن خدشهدار موجب كه هرچه برابر در
با بيگمان خانواده كه جاست همين درميكنند مقاومت
سوال اين است ممكن حتي و ميشود مواجه خود خاص چالشهاي
بر سنتي سالاري مرد فرهنگ چرا كه كند طرح ذهن در را
خواهد مقاومت پديدهها اين برابر در و است حاكم خانواده
معضلات و شوهركشي آمار افزايش طلاق ، آمار افزايش.كرد
باعث ميگيرد شكل حمايتي و صنفي نهادهاي خلا در كه ديگري
جواني به خانوادههايي چنين در كه ميشود كودكاني رشد
نيز زندان در شده مشاهده نمونههاي به نگاهي با.ميرسند
نامادري زيردست كه زنيگذاشت صحه بالا موارد بر ميتوان
ازدواج پايين سن در داشته ، بيكار و معتاد پدري شده ، بزرگ
خودش نجات براي نهايتا كرده ، رشد بزهكار محيط در و كرده
يا) قتل به حاضر حتي بوده ، زندگياش تمام كه كسي يا
.ميشود (جرم اين پذيرش
آمار هنوز و نيست دست در دقيقي آمار همه اين با
مرد قاتلان آمار از كمتر بوده ، زن آن قاتل كه قتلهايي
كه ميشوند تربيت طوري زنها كه معتقدند عدهاي.است
سال از آمار.ميشود نقض زماني حكمها تمامي اما صبورند ،
افزايش از خبر (ايران در طور همين و) جهان كل در 1990
و شواهد همين به ميتوان نيز ايران در.ميدهد زن قاتلان
.كرد اكتفا محدود قرائن
.است ساله ميگيرد290 را ليلاجايش ميرود ، كه مهناز &
ميلهها پشت كه است چهارماه خوانده ، و راهنمايي سوم تا
و است طلاق بچه ".است قصاص حكمم دارم ، پسر تا دو".است
ازدواج خود از بزرگتر سال مردي 10 با سالگي چهارده در
در شوهرم داشتيم ، را خوبي زندگي اوايل".ميكند
پيش پرويز برادرم اينكه تا ميكرد كار مختلف شهرستانهاي
".آمد ما
كار رونق براي پرويز.ميزند حرف برادرش از عشق با ليلا
هم با را زميني و ميشود شريك (سينا) ليلا شوهر با
مخالف اوايل.ميكشيد ترياك شد ، معتاد شوهرم"ميخرند
او با تفريحي وقتها ، بعضي هم من كمكم اما بودم
همان.نرفت سركار ديگر سينا وقت همان از "ميكشيدم
را پولش و كند ازدواج ميخواست پرويز كه بود موقعها
.نداشت بساط در پولي سينا اما ميخواست
پرويز و سينا فرياد و داد صداي ديدم بودم ، حمام روز يك"
.كشته را سينا پرويز ، ديدم كه بيرون آمدم سريع.شد بلند
و گرفتم گردن به را چيز همه باشد مقصر برادرم نميخواستم
".كشتم سيانور با را سينا گفتم
خودش؟ به يا تو ، به ; ميگويد دروغ ليلا
در بردند را جنازه.زد زنگ منوچهر دوستش به پرويز"
او با من خواست حقالسكوت براي منوچهر.زدند آتش بيابان
پرويز كه روزهاست همان در ".نكردم قبول اما كنم ازدواج
زندان به مواد جرم به هم منوچهر و ميشود كشته تصادف توي
به كار براي را او تا ميشود آشنا مردي با ليلا.ميافتد
گروه اين افراد از يكي با و ترسيدم من".بفرستد تايلند
نكنم ، قبول را كار اين گفت و بود مهران اسمش.شدم آشنا
".دادم گوش حرفش به هم من
آنها ليلا ، و مهران علاقه براي شد مدخلي آشنايي همين
به تا زندان به رفتم"كنند ازدواج هم با گرفتند تصميم
كارم همين و كنم ازدواج او با نميتوانم كه بگويم منوچهر
".داد لو را شوهرم مرگ ماجراي و كرد عصباني را او
تو مگر":ميگويد و ميكند ليلا روبه دادگاه در منوچهر
كه نبودي تو مگر سينا ، غذاي توي ريختي سيانور نبودي
او از گفتي كه نبودي تو مگر زدي ، آتشش و روش ريختي بنزين
را دستهايش ليلا "كني؟ ازدواج من با ميخواهي و متنفري
".نبودم من نبودم ، من نه ، ":ميگويد ميدهد تكان
زدن آتش و سيانور با شوهر قتل خاطر به است ، قصاص حكمش
تحقير هميشه":دارد شكايت و ميكند انكار اما جسدش ،
حتي نداشت دوست مرا كس هيچ بودم ، توسريخور ميشدم ،
خانه توي بايد هميشه.مرد هم او كه بود پرويز فقط مادرم
چكار.بودم شده خسته ميشدم ، كنترل جا همه ميماندم ،
ليلا ".نميدانم نميدانم ، نميدانستم ، ميكردم؟ بايد
از حتي ميترسيد ، او.نميگرفت گردن به را شوهرش قتل
!خودش
يك؟ كدام راهگشا ، يا مانع جامعه.2
يك عنوان به را جرم ميتوان جامعهشناختي تعريف يك در
.دانست اجتماعي عوامل و علل از برآمده اجتماعي پديده
محمدحسين دكتر سخن به تا باشد كافي ساده تعريف همين شايد
يك ديدن جرم يك قضاوت و شناخت براي":كه كرد اكتفا فرجاد
".است يكطرفه قضاوتي قضيه ، وجه
و مسايل را جرم وقوع اجتماعي زمينههاي جامعهشناسان
بيسوادي ، گراني ، تورم ، فقر ، همانند اقتصادي مشكلات
كه ميدانند...و حقوقي خلاهاي اعتياد ، زندگي ، خلاهاي
بزهكار يك به را انسان ميتواند مولفهها اين از كدام هر
.كند تبديل
كه ميگويند سخن مهمي عنصر از بين اين در پژوهشگران
"فرهنگ" آن و باشد موثر اجتماعي ناهنجاريهاي در ميتواند
از يكي اگر معتقدند كه دارد اهميت جايي تا فرهنگ.است
ازدواج ، نهاد خانوادگي ، نظام همانند فرهنگي عام ويژگيهاي
ممنوع محارم ، با زنا ممنوعيت مالكيت ، حقوق ديني ، شعاير
پا زير...و نزديك خويشاوندان ميان جنسي روابط كردن
يك صورت به شود ، خارج ارزشها نظام از و شود گذاشته
.كرد خواهد بروز ناهنجاري
پرجمعيت خانوادهاي در.ساله بود220 روزه عروس 17 &
پدرش دايي همين براي.نداشتند خوبي مالي وضع كه شده بزرگ
اسمش داشت ، پسري پدرم ، دايي"ميكرده كمك خيلي آنها به
نامزد سالي سه بودند ، كرده نشان او براي مرا.بود جليل
كه را حرفهايي و ميبيني را شدهاش جمع چشمان "بوديم
".بودم متنفر ازش هميشه سال ، سه اين توي"ميزند حرص با
نامزديمان كه كردم كار هزار".بود شهاب دلداده بنفشه
انزجار حتي بيمحلي ، دادوبيداد ، و دعوا همبخورد ، به
بايد كه است بنفشه اين نهايت در اما "نداشت فايده ولي
كمك با بعد روز اما 17 كردم ازدواج جليل با".شود تسليم
جرمم شريك.برداشتيم راه سر از را مزاحم آن شهاب
كه فهميد دير چه بنفشه پدر و ".جرم شريك ميفهميد ،
باز را قتلي پرونده اجباري ، ازدواجي براي او اصرارهاي
من شايد":ميگويد نهايت در و ميكند مكث بنفشه.ميكند
"!نميدانم؟ مقصرم ، هم
!بيمارروانيام يك من ;انساني هويت مسخ.3
فرد خود كه اينجاست در رواني انگيزههاي اساسي مشكل
در زنان.نميباشد بيمارياش تشخيص به قادر هيچگاه
آنها.بود وجودشان در شديدي انتقام حس غالبا اوين زندان
خاطر به و ميدانستند خيانت معلول را خود بدبختي تمام
دست اخلاقي اصلاح نوع يك و ذهني علتهاي بودن ناپاك همين
برداشتن ميان از با آنها.زدهاند جنايت و جرم به
برگزيدهاند را درست گزينه تنها خود گمان به شوهرانشان
وجود برايشان ميتوانست هم ممكني گزينههاي كه حالي در
.باشد داشته
بيماريهاي زياد ، حقارت يا و خودبزرگبيني عقدههاي
علل از نيز (خودآزاري) مازوخيسم و (آزاري ديگر) ساديسم
نظر ازباشد ميتواند قتل خصوص به و بزهكاري وقوع ديگر
ضعيفي شخصيت و قوي "من" داراي قاتلان معمولا جرمشناسان
اين شخصيت دارند ، مشكل خود والدين با عمدتا كه هستند
نفي فرمان كه مغز اخلاقي قسمت و است هيجانطلب افراد
تا مسئله اين.است برخوردار پاييني عمل قدرت از ميدهد
لحظه هر نكند كار خوب قسمت اين اگر كه ميرود پيش جايي
ضرابي ، اصلان دكتر.ميشود شديدتر آن ناهنجار تصميمات
نكات به موارد اين تاييد با جرمشناس و جنايي روانشناس
مدرسه مثل نامناسب محيطهاي وي.دارد اشاره نيز ديگر
جزء نيز را..و ناسالم پرورشي ناباب ، دوستان نامناسب ،
محيطهاي اين در فرد كه ميداند رواني - فردي انگيزههاي
ميتواند كه مييابد را بزهكاري مجال بيشتر ناهنجار
.شود ختم جرم انجام به رفتارش
اغلب زيرا نيستند ، مستثني مقوله اين از شوهركش زنان
اغلبشان داشتند ، خود با مشهود رواني عامل چند يا يك آنها
عصبيتهاي كه ميرسيد نظر به و بودند افسرده يا و مضطرب
داشته قتلشان به اقدام و تصميم در مستقيم تاثيري ما عصر
با متهم كه داشت نمود كاملا جايي در امر اين و است
را خود و ميكرد اعتراف قتل نحوه و قتل به تمام استواري
زنده بار ده اگر كه ميكرد اعلام حتي و نميدانست شرمزده
.ميكشد هم باز شود
.نمينشيند صندلي روي است ، عصبياست "ثريا" اسمش &
اينها حالا" اخم با و سينه به دست.ميزند حرف ايستاده
ميتوني شوم ، قصاص بايد كه من چه؟ كه بنويسي ميخواهي را
زنهاي همه مثل عاجزي ، ناتواني ، نه ، كني؟ دوا را دردم
با ثريا "نه؟ مگر متفاوتتر كمي هستي ما جزو هم تو دنيا ،
را تو پركينه ، صحبتهايي تلخ ، خندههايي عصبي ، رفتاري
قساوتش؟ يا است شهامتش ميترساند ،
و خانه آمدند مردي با ديدم روز يك.بيكار و بود عياش"
شوهر كه ميفهمد ثريا ".اتاق توي فرستاد كتك زور به مرا
زن آن شوهر.داشتند رابطه شوهردار زني با برادرشوهرش و
آنها زن با را كار همان كه دهد ، رضايت ميشود راضي زماني
".من ميماند فقط نداشت ، زن كه شوهرم برادر".دهد انجام
عمل از نميتوانستم".ميكشد عميق نفسهاي.ميكند مكث
روز يك حتي اتفاق آن از بعد نگذاشتمبگذرم كثيفشان
هميشه خوابهايش و بود معتاد شوهرش ".بكشد نفس بيشتر
".كردم خفهاش دستهايم تا دو همين با".عميق و طولاني
با و ميشود خم جلو به ميگذارد ميز روي را دستهايش
هر بشه ، زنده هم ديگر بار ده اگر":ميگويد پركينه صدايي
".ميكشتمش بار ده
است؟ حقيقت تمام دنبال به قانون.4
كه تفاوت اين با شود متجلي نيز عرف در ميتواند قانون
يك عمومي افكار سطح در كه است نانوشتهاي قرارداد عرف ،
گفت ، ميتوان موضوع شدن روشن براي.باشد افتاده جا جامعه
ايشان خواسته مصاحبه مورد شوهركش زنان بيشتر در كه طلاق
نسبت.است برخوردار بسياري منفي بار از ما جامعه در بود ،
.ندارد وجود ما رايج عرف در خوبي نگاه مطلقه زن به
ميتواند است رايج عرف در آنچه هر گفت نميتوان بنابراين
و ميكند اشاره مسئله اين به نيز فرجاد دكتر.باشد درست
وضوح به را عرف نمود ميتوان جامعه سطح در" كه است معتقد
صبور كه ميدهند ياد دختر به خانوادهها مثال براي ديد
شرايط با را خود بيايد ، كوتاه مسايل از خيلي در و باشد
دستور ميدهند اجازه پسر به ولي...و دهد وقف موجود
همين...و كند طغيان نيست ميلش مطابق كه چيزي بر بدهد ،
دختري وقتي.ميشود ديده نيز بزرگسالي در تفاوتها
برابر در كه دارد انتظار او از جامعه عرف ميكند ازدواج
ناسازگار زني مرد ، اگر عوض در كند پيشه صبر ناملايمات
".نيست شكيبايي و صبر به احتياجي هيچ داشت
را شوهركشي اساسي محورهاي از يكي نميتوان اين ، از غير
صورت شوهركش زنان با كه گفتوگوهايي در.گرفت ناديده
اغلب درميخورد چشم به "ثالث شخص" نام به عنصري گرفت
البته.است بوده قتل در معاون يا مجري يا ثالث شخص موارد
تقصير را خود زندگي در ديگر مرد وجود شوهركش زنان اغلب
.ميدانستند همسرانشان
آن بررسي به فرجاد دكتر مسئله ، اين جرمشناسي تحليل در
اينگونه مختصر طور به را خود پژوهش دادههاي و ميپردازد
است ، بددهن نميدهد ، خرجي دارد ، اعتياد مرد" ميكند بيان
كارهاي به را زن كرده ، خيانت خود زن به دارد ، بزن دست
خوب زندگي در را خود نقش شوهري چنين...و واداشته خلاف
رفتاري بلكه نيست همسرش درك به قادر و نكرده اجرا
خرد را زن شخصيت و حرمت.دارد غيراخلاقي و غيرانساني
اين و ميكند پايهگذاري زن وجود در را انتقام و ميكند
.ميكند تسخير را زن وجود تمام كه ميرود پيش جايي تا كار
و ميكند باز سر چركي غده آن كه است نقطهاي اين
".ميتركد
براي زن كه است مقطع همين در كه است معتقد فرجاد دكتر
ميبرد ، پناه ديگري مرد به خردشدنها و حرمتشكني از فرار
رفتار مقايسه با زن و است شوهرش برخلاف رفتارش كه مردي
و ميكند تقويت خود در بيشتر را انتقام حس نفر دو اين
علاقه مورد مرد با يا و ميزند جنايت به دست يا نهايتا
جامعهشناسان.ميشود همدست شوهر ، نابودي براي خود
بازمانه آن تناسب يا عرف تغيير به ميبايست آنچه معتقدند
به براي تا دارد وظيفه قانون.است "قانون" كند ، كمك
اما دهد انجام اقداماتي عرف و زندگي حقايق رسيدن تعادل
رفتار در تسهيل جاي به قانوني خلاهاي موارد از بسياري در
و رفتارها شدن پيچيدهتر منجربه اجتماعي روابط و افراد
به زندان در قتل جرم به امروزه كه زناني ميشود ، روابط
داده طلاق درخواست بارها خودشان گفته به اغلب ميبرند سر
باتوجه دادگاه طلاق ، شرايط بودن سخت دليل به اما بودند
از و است نداده جدايي اجازه آنها به موجود قوانين به
و پيچيده كمكم شوهرانشان برابر در آنها رفتار رو همين
قتل به دست تا واداشته را آنها نهايت در و شده بغرنج
.بزنند
اهداف از يكي كه بست مسئله اين بر چشم نميتوان البته
و بوده خانواده نهاد استحكام و پايداري قانونگذار
اين اما كرده فراهم پيشگيري براي نيز را لازم راهكارهاي
با همراه تلاشي منجربه كه باشد نحوي به بايد پيشگيري
قانون اصلاح ميرسد نظر به رو همين از.نباشد فاجعه
برابر در خانواده اعضاي همه كه نحوي به طلاق و خانواده
ضروري باشند برخوردار كافي حمايتهاي از گوناگون تمهيدات
.ميرسد نظر به
!است دير خيلي فردا
در موجود بحرانهاي از نمادي ميتوان را شوهركشي مقوله
به خود مسير در كه توسعهاي.دانست اجتماعي توسعه راه سر
همين و است بوده كمتوجه اجتماعي مسايل از خيلي
در كه ضايعاتي ناهماهنگ رشد براي شده بستري كمكاريها
بيگناه ، انسان از گاه كه ضايعاتي.هستيم شاهدش جامعه سطح
مورد بهشدت را خانواده نهاد و ميگيرد را زندگي امكان
اين بيرويه رشد از جلوگيري براي حال.ميدهد قرار تهاجم
يك در و كرد ارايه راهحل و شناخت را آنها بايد مسايل
"!است دير خيلي فردا نجنبيم ، امروز اگر" گفت بايد كلام
كتابخانه
جوشنپوش نخبگان پردهنشين زنان
گوشمان در كه اذاني با تولد بدو از ما از كدام هر
طول در ميشويم ، آشنا ديني مفاهيم با ميشود خوانده
..و اجتماعي زندگي دانشگاه ، دبيرستان ، مدرسه ، رشد ، دوران
.ميشويم آشنا بسياري احكام و روايات احاديث ، با.
رشته كه افراد از معدودي جز به ما ، از درصد چند اما
سقم و صحت يافتن دنبال به است فقهي مسائل تخصصيشان
.بودهايم است شده آموخته ما به كه مطالبي
فاطمه جوشنپوش ، نخبگان و پردهنشين زنان كتاب در
رواياتي بررسي به است دانشگاه استاد مراكش در كه مرنيسي
شده عنوان جامعه در سياسيشان مشاركت و زنان مورد در كه
.ميپردازد
"سياسي حربه بهمثابه مذهبي متون" كتاب ، اول بخش در
مسلمانان كنوني وضعيت "زمان و مسلمان" فصل در نويسنده
است باور اين بر و مينمايد مقايسه ملل ساير با را جهان
دوختهاند ، آينده به نگاه كه غربيان برخلاف مسلمانان كه
آن از ميكنند رجوع گذشته به مرتب.است گذشته به نگاهشان
به تنها آينده به نگاهشان و ميبالند بدان و ميآموزند
.ميشود محدود مرگ به آنها نگرش خاص نوع
كتب درخصوص جامع مطالعه به "حديث و پيامبر" فصل در
در كه خاصي شرايط و مكان و زمان اسلام ، تاريخ و احاديث
است گرديده نازل آيهاي يا و شده روايت سخني آن
جامعهشناسانه روانشناسانه ، ديدي با گاهي و ميپردازد
گرفتن نظر در با را راوي اجتماعي و رواني _ روحي وضعيت
و ميدهد قرار مداقه و بررسي مورد جامعه احوال و اوضاع
فصل همين از بخشي در.ميرسد شگفتانگيزي نتايج به
كتاب خصوص در او است ، تعمق شايان كه ميزند ما به تلنگري
:ميدارد اظهار (حديث معتبر كتب از) بخاري صحيح
همه مانند و شد متولد بخارا در هجري سال 194 در او"
علمي حوزههاي و استادان از استفاده براي خود عصر علماي
روش با بخاري كرد ، سفر اسلامي سرزمينهاي همه به غني
و 600000 گفتوگو نفر با 1080 توانست منظم بسيار و علمي
.كند جمعآوري حديث
را صحيح احاديث تشخيص شد تدوين او علمي روش كه هنگامي
عنوان به حديث فقط 7257 ميان اين در كرد آغاز جعلي از
.ماند باقي صحيح احاديث
ميبينيم وقتي است ، داده ما به بزرگ درسي بخاري تجربه
است پيامبر رحلت از پس قرن دو از كمتر كه بخاري زمان تا
نسبت همان به بود آمده وجود به جعلي حديث همه اين
".هستم روبهرو جعلي حديث چقدر با امروز زد حدس ميتوان
ص 102
"ساز سرنوشت سال سه:انقلاب در مدينه" كتاب دوم بخش در
خود از مسلماني زن هيچ تاكنون شايد كه خاص ديدگاهي با
مورد را آن پرداختهو زنان مسايل است ، به نداده نشان
در اجتماعي ، محيط در را پيامبر سپس. ميدهد قرار بررسي
مدينه نظامي رهبري در همسرانش ، بالاخص و زنان با رفتار
.ميدهد قرار بررسي مورد
به ميدهد ارائه اسلام پيامبر از كتاب اين كه تصويري
با كه است آزاده انساني اسلام پيامبر كه ميرسد اينجا
سعي او برميخيزد مبارزه به جامعه غلط ارزشهاي و سنتها
تفاوت عليرغم بياموزد انسانها به كه دارد آن بر
باهم انسانها همه جنس و زبان رنگ ، نژاد ، در انسانها
.است "تقوي" ميگردد آنها برتري موجب آنچه و برابرند
اما.هم نيز زنان به ميدهد ، آزادي نويد بردگان به او
.است خواندني وقايعي ميافتد اتفاق مدينه در آنچه
جديدي چيز اگر مسلمان زنان به كتاب اين خواندن بيگمان
اين به جديد نگرش نوعي (آموخت خواهد حتما كه) نياموزد
.است عنوان
ديگر زنان
ميكنند ازدواج نروژي مردان با ندرت به مهاجر زنان
زنان كه ميدهد نشان نروژ در اجتماعي پژوهش يك نتايج
مردان با ازدواج به رغبتي بهندرت نروژ در مهاجر
.دارند نروژيالاصل
را پژوهش اين نتايج كه اسلو چاپ "پوستن آفتن" روزنامه
ميان از:مينويسد كرده ، منتشر خود دوشنبه روز شماره در
با آنان از نفر تنها 3 نروژ مقيم پاكستاني دختر 682
يا را خود همسران آنها بقيه و كرده ازدواج نروژي مردان
مهاجر اقوام ديگر ميان از يا و پاكستانيها ميان از
.برگزيدهاند
صورت نروژ آمار ملي اداره توسط كه پژوهش اين براساس
مسلمان اقليتهاي ميان در بيشتر مسئله اين چه اگر گرفته ،
چون ديگري غيرمسلمان مهاجر اقوام ميان در ولي است رايج
نروژي مردان با زني كمتر نيز ويتناميها و هنديها
.ميكند ازدواج
فرهنگي اختلافات كه هستند عقيده اين بر نروژي پژوهشگران
ميان خانوادگي پيوندهاي ايجاد مانع بزرگترين سنتي و
.است نروژي اكثريت با مهاجر اقليت
براي را نروژي همسران كه مهاجري مردان درصد حال ، اين با
از اندكي گروه از بيشتر مراتب به ميكنند انتخاب خود
.ميكنند وصلت نروژي مردان با كه است مهاجري زنان
|