سبك خواندنيهاي لذت
كارآگاهي داستانهاي مترجم امامي كريم با گفتوگو
واتسون -هولمز
آمريكا ، و انگليس مانند آنگلوساكسون كشورهاي در
آشنايي ديگر زبانهاي از بيش آنها آثار با من كه
نيز آن وفروش دارد خاصي جاي جنايي ادبيات دارم ،
دارد وفاداري بسيار وخوانندگان است بالا بسيار
يك عنوان به -شما خود بدانيم ميخواهيم ابتدا*
ترجمه جنايي ادبيات از آثاري كه حرفهاي مترجم
داريد؟ جنايي ادبيات از تعريفي چه -كرده
ادبيات ديگر انواع با زيادي تفاوت جنايي ادبيات -
است ، كنندهتر سرگرم اينكه مگر ندارد ، كلي بهطور
اتفاق آن در قتلي معمولا اينكه دارد ، بيشتري كشش
.ميشود پيدا داستان پايان در قاتل و ميافتد
اين و ميشود مطرح داستان در معمايي اين بنابر
هيچ در جنايي ادبيات.ميدهد شكل داستان به معما
، نيست ادبي ديگر انواع به نسبت پايينتري مرتبه
را ادبيات نوع اين روشنفكران ، اغلب و منتقدان ولي
درجه آثار جزو و نميگيرند جدي خيلي كلي بهطور
كتاب كه -زندگيم طول در من.ميكنند حساب دوم
-بوده انگليسي به هم آنها بيشتر و خواندهام خيلي
خواندهام را انگليسي جنايينويسان از خيلي آثار
هواي و حال در آدم اگر بخصوص.بردهام لذت و
آدم خود به خود داستانها اين نباشد دقيق خواندن
چند كه ميبينيد و ميبرند جلو خواندن حين در را
وقفهاي هيچ اما هستيد خواندن مشغول كه است ساعت
اما نشدهايد ، زمان گذشت متوجه حتي و نيامده پيش
تمركز با بايد آدم جديتر ، رمانهاي بعضي مورد در
را داستان كه است ممكن و بخواند را رمان بسيار ،
اصلا يا برود در دستش از كار رشته يا نفهمد
من براي جنايي ادبيات.باشد نداشته وجود داستاني
احترام آن به من و است جذاب و خوب ادبيات نوع يك
.هستم مندانش علاقه از و ميگذارم
شديد؟ آشنا آثار اين با كه شد چطور *
و كانندويل آثار با من شدن آشنا قضيه -
برميگردد نوجواني دوره به شرلوكهولمز داستانهاي
يك در و بودم انگليسي زبان يادگيري مشغول كه
مشغول داشت ، خوبي كتابخانه كه شيراز در موسسه
در كه ساعتي چند از غير زمان آن در.بودم تحصيل
در ميتوانستند مند علاقه افراد ميگذشت درس كلاس
زبان به چه را كتابها از بسياري كتابخانه داخل
من و بخوانند معمولي انگليسي زبان به چه و ساده
هولمز شرلوك داستانهاي با ايام آن در هست يادم
چيزي البته.بردم لذت آنها خواندن از و شدم آشنا
هست هم هنوز و بود جالب برايم داستانها اين در كه
ذهن نيروي با را معماها اين هولمز كه است اين
ميتواند كه اين و بازو زور با نه ميكند حل خودش
قابل برايم كند استفاده خود هوش و عقل و ذهن از
شطرنج بازي به زمان آن در چون مخصوصا.بود توجه
هولمز شرلوك مطالعه سبب همين به و داشتم علاقه هم
.داشت جذابيت برايم خيلي شطرنج بازي كنار در
موقع همان را هولمز داستانهاي همه تقريبا من
كمك من به هم انگليسي زبان به آشنايي.خواندم
كشش عوض در نبود خوب خيلي زبانم هم اگر.ميكرد
ادبيات دانشكده در بعدميبرد جلو به مرا داستان
بعضي شدم مند علاقه كه بود انگليسي زبان دررشته
يكي.كنم ترجمه انگليسي از را داستانها اين از
مثل كردم ترجمه را كوتاهش داستانهاي از دوتا
نشانه" نام به بود رماني بعد.."كبود ياقوت"
به و كردم ترجمه آخر تا اول از هم را آن كه "چهار
به مربوط ماجرا اين.معرفت بنگاه دادم ، هم ناشري
كه كرد قبول معرفت بنگاه.ميشود سالهاي 1330
به را كتاب تيراژ از درصد ده و كند چاپ را كتاب
را كتاب بود قرار.بدهد من به حقالترجمه عنوان
.بدهد من به را آن صدتاي و كند چاپ نسخه هزار در
كتاب و رفتم من نيفتاد ، اتفاقي هيچ و گذشت سال يك
كشو داخل رفت كتاب اين بعد.گرفتم پس معرفت از را
اخير سالهاي در اينكه تا نيامد بيرون تاسالها و
انتشار و ترجمه به تصميم كه ناشران بعضي
من و كردند مراجعه من به داشتند جنايي داستانهاي
كه وقتي ولي دارم ترجمهاي چنين اتفاقا كه گفتم
بخواهد اگر كه ديدم كردم مراجعه ترجمه به
شود بازنويسي كامل بهطور بايد شود چاپ هماكنون
غلط من ترجمهكرده تغيير كلي به فارسي زبان زيرا
ولي نبود هم امروز پختگي به شايد البته و نبود
هم آنرا نتيجه در.بود شده كهنه كلي بهطور زبانش
تعدادي كه نو طرح انتشارات بعد.گذاشتم كنار
كه بود مند علاقه بود كرده چاپ "سياه كتاب"
آن در نيز را هولمز شرلوك داستانهاي از تعدادي
گرفتار خيلي كه وجودي با من و كند منتشر مجموعه
در و دهم انجام را كار اين كه كردم قبول بودم
به شروع و بود جوانيام آرزوي تحقق نوعي ، به واقع
كه داستانهارا از نسخهاي هم آنها و كردم ترجمه
پيدا بود (پجت سيدني به متعلق) اصلي تصاوير داراي
و شود استفاده آن از ترجمه چاپ در تا كردند
هاي"هولمز شرلوك" كامل دوره يك بعد خوشبختانه
مشكلات همه كه آورديم دست به نيز را شده تفسير
به شروع من ترتيب اين به و ميكرد حل را زباني
را آنها تدريج به ناشر و كردم داستانها اين ترجمه
.كرد چاپ
ضعف نقاط چه هولمز ، داستانهاي مترجم عنوان به*
كرديد؟ مشاهده داستانها اين در قوتي و
چندان برايم حقيقت در اينها ترجمه كه كردم عرض -
و ندارد پيچيدهاي زبان اينكه براي.نبود دشوار
خواص براي چون.است برخوردار روايي زبان يك از
و شده نوشته مردم همه براي بلكه نشده نوشته
قابلاستفاده خوانندگان همه براي بايد درنتيجه
خود دوره به متعلق آثار ، زبان اينكه ضمن.باشد
در اتومبيل هنوز كه دورهاي.است دويل كانن
ميكرده ، جابجا را مردم كالسكه ، و نبود خيابانها
نوزدهم قرن اواخر در وقايع خلاصه و نبوده برقي
تا داستانها اين زبان هم بنابراين.ميافتد اتفاق
چشم به آن در منسوخ كلمات هم و شده كهنه حدي
البته.ميكند زحمت ايجاد مترجم براي كه ميخورد
اين يكي داشت وجود اينها ترجمه در كه مسالهاي
كانن نثر مشابه كه ببريم كار به نثري چه كه بود
بيستم قرن اوايل و نوزدهم قرن اواخر و باشد دويل
كه بودم گرفته تصميم حتيبياورد ياد به را
يعني.كنم ترجمه قاجارينما نثر به را داستانها
و لغات همان با مشروطيت صدر نويسندگان نثر شبيه
در ديدم اما كردم هم آزمايشي اينباره در واژگان ،
زبان حال اين بانيست پذيرش قابل امروز جامعه
حالت اينكردم انتخاب را كلاسيكي و كهنه نسبتا
بالاخره يعني هست ، من نثر در حدي تا نمايي كهنه
كسي مثل بنابراين.مينويسم چيز كه است سال پنجاه
فارسي حتما.نمينويسم كرده ، شروع امروز كه
.بنويسم شيوه همين به كه كردم فكر و دارم پختهتري
براي زباني كه بود اين بود هم مهم كه ديگري نكته
كنم انتخاب واتسون دكتر و شرلوكهولمز وگوهاي گفت
.ميدهد نشان را نفر دو اين روابط زبان ، اين كه
كه زماني مثلا و هستند دوست هم با ظاهرا دو اين
به ميتوانند ميدهند قرار خطاب مورد را همديگر
دكتر كه كردم احساس من ولي "تو":بگويند هم
مقام در شرلوكهولمز و است شاگرد موضع در واتسون
استادش به شاگرد يك وقت هيچ فارسي در.استاد
دكتر گرفتم تصميم بنابراين"تو":نميگويد
خطاب بهعكس و باشد "شما" هولمز به خطابش واتسون
قرار ، اين و باشد "تو" واتسون دكتر به شرلوكهولمز
بعد.ميدهد نشان حدودي تا را نفر دو اين رابطه
به بزند حرفي ميخواهد وقتي هولمز شرلوك مثلا
:ميگويد بلكه "واتسون دكتر":نميگويد واتسون
فارسي در تنها واتسون اين كه ديدم."واتسون"
به آنرا من.نيست جالب و خوشآهنگ چندان
همان معادل تقريبا كه دادم تغيير "آقاواتسون"
هم و است خودماني هم يعني است ، انگليسي در منظور
زبان كه بود ترتيب اين به و نيست توهينآميز
كه اول داستان از و شد پيدا داستانها ترجمه
به كه داستان آخرين تا بود "بوهم كشور در رسوايي"
حفظ را زبان اين كردم سعي من بوده "دوم لكه" نظرم
.كنم
را كداميك هولمز داستانهاي ميان در شما خود *
اين در ضعفي نقاط چه اصولا و ميپسنديد بيشتر
ديدهايد؟ داستانها
و است هولمز ذهني نيروي از صحبت چون طبعا خب -
ميكند حيرت واتسون دكتر كه ميگيرد نتيجههايي
يا تايپيست خانم اين كه فهميد چگونه كه
قول به است ، كاره چه آقا اين يا است دوچرخهسوار
به كه است نتيجهگيري و استنتاج قدرت او خود
داستانهاي در من نظر به و ميدهد جذابيت ماجراها
كارها اين از چشمه چند شرلوكهولمز كه است آغازين
.ميبرد لذت دقتنظر اين از آدم و ميكند برملا را
آشنا هولمز شرلوك با كه آغاز در نوعي خواننده
تا است عجيبتر و جالبتر برايش مسايل اين شده
نوع اين به خواننده ديگر كه آخري داستانهاي
داستانهاي كه بگويم بايد.كرده عادت استنتاجها
در رسوايي" و "قرمزلاكي در اتود" مانند اوليه
.بودهاند جالبتر برايم "بوهم
ميشود ظاهر آن در هولمز كه رماني نخستين نام*
هميشه آن ترجمه كه ميباشدStudy in Scarlet A
اين شمااست بوده مشكلآفرين مختلف مترجمان براي
كه كردهايد ترجمه "لاكي قرمز در اتود" را عنوان
ممكن اگرميرسد بهنظر عنوان مناسبترين ظاهرا
.بفرماييد توضيحاتي دراينباره است
انگليسي زبان هنري تغييرات با مترجمي اگر خب -
.ميافتد دام به خاص مورد اين در نباشد آشنا
مطالعه اتاق يا درسخواندن به ميتوانيم را study
قرمز:است قرمز رنگ نوعي هم scarlet.كنيم ترجمه
بگوييم عنوان اين ترجمه در است ممكن.لاكي
درقرمز اتود" آنرا من ولي "قرمزرنگ كتابخانه"
نوزدهم قرن در كه اين براي كردم ترجمه "لاكي
نقاشي آن به ميكشيدند تابلويي كه زماني نقاشها
.ميدانستند (اتود) اوليه طرح آنرا بلكه نميگفتند
ميدادند انجام آينده در كه بزرگتر كار يك براي
بود ، آبي نقاشي ، آن در غالب رنگ فرض به اگر و
ماجرا اين چون حالا "آبي رنگ در اتود" ميگفتند
كانن دارد ، اشاره خون رنگ به هم قرمز و است جنايي
"لاكي درقرمز اتود" گذاشته را داستان نام هم دويل
اشاره خونريزي و جنايي ماجراي يك به است پيدا كه
.دارد
غير يا گريز آثار سراغ به كه مترجماني اصولا*
(...و جاسوسي جنايي ، تخيلي ، -علمي) انديشهاي
كم دست را آثار گونه اين ترجمه كار ميروند
به مواردي چنين شما ترجمههاي در اما ميگيرند
به و تلفظ دقيقترين با خاص اسامي.نميخورد چشم
ملاحظهاي قابل دقت و است آمده آنها لاتين همراه
و ابتدا هماهنگيهاي بخصوص و آنها ترجمه در
سبب انگيزهاي چه.ميخورد چشم به داستان انتهاي
جدي حد اين تا را داستانها اين ترجمه كار شد
بگيريد؟
فكر ميكردم راترجمه آثارداستايفسكي هم اگر -
كاري هر من.ميبردم كار به بيشتري دقت نميكنم
پايان به را آن دقت نهايت با ميدهم انجام كه را
بيشتر من كار از جنبه اين با شما حالا.ميبرم
كارم ديگر باجنبههاي است ممكن و هستيد آشنا
هستم دقيقي آدم اصولا من.نباشيد آشنا چندان
به ميدهم انجام كه را كاري هر دارم ودوست
موردي.ميآيد بر عهدهام از كه باشد شكلي بهترين
.است ترجمه كار اصول ابتداييترين از فرموديد كه
اگر و دهيد ارائه را درست بايدتلفظ شما يعني
كنيد مراجعه آن به مربوط كتابهاي به نميدانيد ،
كه ترتيبي هر به خلاصه و بپرسيد ديگري شخص از يا
زيرنويس بعدكنيد پيدا را درست اطلاعات هست
براي كه را چيزي هر و بنويسيد مقدمه بدهيد ،
هر كار اصول اينها.كنيد روشن است مبهم خواننده
حرفهاي را خود لحاظ اين از من و است خوبي مترجم
كاري همان كتابها اين ترجمه در بنابراين ميدانم ،
.دادم انجام ديگرم ترجمههاي در كه كردم را
سبب را جنايي ادبيات نظريهپردازان ، از عدهاي*
سطح آثار از خوانندگان شدن جدا و وقت شدن تلف
را آثار اين ديگر عدهاي و ميدانند ادبي بالاي
.ميدانند جديتر و باارزشتر آثار مطالعه پلكان
هستيد؟ گروه كدام جزء شما
آمريكا ، و انگليس مانند آنگلوساكسون كشورهاي در -
آشنايي ديگر زبانهاي از بيش آنها آثار با من كه
نيز آن وفروش دارد خاصي جاي جنايي ادبيات دارم ،
و دارد وفاداري بسيار وخوانندگان است بالا بسيار
آثار بهترين اينها نگويد كس هيچ است ممكن البته
افراد ، مطالعه برنامه در حال عين در ولي است ادبي
وقت از ساعت چند ميخواهد شخص اگر و دارد جاي
ايام در بخصوص -ندارد هم ديگري كار و پركند خودرا
را مردم وقت همه اين تلويزيون و راديو كه گذشته
و است او مطالعه برنامه جزء آثار اين -نميگرفت
كنيد پيدا ميتوانيد را برجسته روشنفكران از خيلي
كتابها اين از ذهن ، استراحت و فراغت درساعات كه
.نميكند اعتراض آنها به هم كس هيچ و ميخوانند
كنار در را كتابها ميتواناين اينجاهم
را شاهكارها نميتوان هميشه.خواند ديگر كتابهاي
بالاخره.خواند جويس نميتوان هميشه كرد ، مطالعه
سبك خواندني مواد آدم كه است لازم ساعات بعضي در
كه است اين سبك خواندنيهاي اين حسن.باشد داشته
آثار خواندن براي را شما ذهن و است لذتبخش هميشه
را جنايي اثري اگر بنابراين.ميكند آماده جديتر
اشكالي هيچ باشد ژانر اين خوب نوع از بخوانيدكه
ميخوانند هم دخترهايم خواندهام ، خودم من.ندارد
.بخوانند هم جوان خوانندگان اميدوارم و
...آخر حرف و*
آن و شد واقع غفلت مورد نكته يك ميكنم فكر من -
انتخاب ترجمه براي چگونه را داستانها اين اينكه
ترجمه جلد چهار در را كوتاه داستان من 24.كردم
با دويل كانن كه كوتاهي داستان كل 56 از كردم ،
و نكردم ترجمه را تعدادي نوشته ، هولمز شرلوك شركت
آن اينكه علت.ندارم هم را آنها ترجمه قصد
در حدي تا كه بود اين گذاشتم راكنار داستانها
بعضي به يا بودند ضعيف داستانها ، ديگر با مقايسه
مهمترين ولي داشتند مشابهت قويتر داستانهاي
كه بود اين داستانها از بعضي گذاشتن كنار عامل
داشت بستگي زباني خصوصيات به آنها گشايش رمز كليد
بنابراين.كرد ترجمه نميشد را نكات بعضي و
برپايه آن كليد كه را داستانها از تعدادي
براي گذاشتم ، كنار تقريبا بود انگليسي واژههاي
يك ،"گلوديااسكات كشتي"داستانها ، از يكي در مثال
ميان در كلمه سه بايد كه دارد وجود رمز پيام
مجبور من و گردد استخراج آن رمز تا شود خوانده
سه قانون همان كه كنم ترجمه طوري را پيام آن بودم
و كند صدق نيز فارسي متن مورد در ميان در كلمه
.گردد مشخص آن رمز
صادقي اميرحاجي:از وگو گفت
|