آمدهاند؟ ميدان به چه براي زنان
كوتاه خبرهاي
دنيا سراسر در سرپرست زن خانوادههاي
كتابخانه
زننده تبليغات به معترض فرانسوي زنان
تلويزيوني
پيادهرو در امپراتوري
جوان پسر يك براي كسلكننده روز يك
ايراني جوانان ماليخولياي

آمدهاند؟ ميدان به چه براي زنان
اجتماع در زنان حضور فزوني علل بر گذري
خود حقوق احقاق براي مبارزه مقام در زنان وقتي
مرد همپاي فعاليت و كار كه هم را آن هزينه برميآيند ،
در زنان فعاليت كه روست اين ازبپذيرند بايد است
است افزايش روبه اجتماعي عرصههاي
روندي كار نيروي از آنان سهم و اجتماع در زنان حضور
ابعاد علاوهبر را مهم اين.دارد پيشرو فزاينده
.بود شاهد وضوح به ميتوان نيز ايران در جهانياش
سهم بدانيم كه ميشود برجستهتر وقتي وضع اين اهميت
همواره نيز تاريخي لحاظ به كه مناطقي كار نيروي در زنان
است حالي در اين و داشته فزاينده آهنگي است ، بوده ناچيز
نقاط اكثر در مردان اقتصادي فعاليت ميزان مدت همين طي كه
يافته تقليل واحد ، درصد از 5 كمتر آهسته ، آهنگي با جهان
.است
علت به دستيابي و كار نيروي در زنان سهم فزوني بررسي
بر كه حال عين در مشاغل مديريتي سطوح تا آنان ارتقاء
در زنان جايگاه ثبات به ميگذارد صحه اجتماعي واقعيتي
.كرد خواهد كمك نيز اجتماع
به 280 سازمان از 55 زنان غيردولتي سازمانهاي افزايش
.است مهم اين بر تاكيدي تا 1380 سالهاي 1375 طي سازمان
در رييسجمهور مشاور شجاعي زهرا گفته به حال همين در
گذشته سال پنج طي زنان فعاليت درصدي رشد 320 زنان امور
درصدي رشد 6/2 نرخ با غيردولتي سازمانهاي قالب در
و نيست مقايسه قابل دولتي بخش در آنان اقتصادي فعاليت
درصدد ما جامعه زنان كه ميدهد نشان فاحش اختلاف اين
.هستند خود حق احقاق
سال طي 5 مديريتي سطوح در زنان حضور درباره شجاعي زهرا
در.است اهميت حائز آن بررسي كه داده ارايه آماري گذشته
درصد ، عالي 300 مديريت سطوح در زنان تا 80 سالهاي 75 طول
پايه 54 مديريت سطوح در و درصد مياني 94 مديريت سطوح در
كل از درصد هم 88 هنوز حال اين با.داشتهاند رشد درصد
فعاليت به كه نيز درصدي همان و غيرفعالاند كشور زنان
.دارند مردان از كمتر درآمدي مشغولاند
نمونه طور به گزارشي در متحد ملل سازمان خصوص اين در
توليد بخش در مردان از كمتر درصد تا 20 درآمدي از خبر
.است داده
افزايش در عللي چه تبعيضهايي چنين باوجود ديد بايد حال
.داشتهاند نقش كار نيروي و اجتماع در زنان حضور
حقوق فقدان و مرد و زن با برخورد در تبعيض وجود شايد
انگيزه و فعاليت بازار در زنان حضور موجب دو آن برابر
پژوهشگر و حقوقدان "آزاد پيمان" دكتر.باشد بوده آنان
گستردهاي تحقيقات مرد و زن روابط خصوص در كه اجتماعي
"حوا و آدم" عنوان تحت كتابي در زودي به كه داده انجام
حضور اين علت تنهايي به را تبعيض خصوص اين در ميشود چاپ
تبعيض به واكنش در و ضرورت به زنان است معتقد و نميداند
بررسي حوزه در كه وي.شدهاند كار عرصه وارد كار در
ميكند مطالعه اجتماعي و فردي دگرگوني و تغيير چگونگي
و شده عوض زناشويي زندگي از زن تلقي امروز كه است معتقد
گفتمان زنان ، جامعه از بزرگي بخش در.ميشود دارد يا
گرفته شكل مرد ، و زن حقوق برابري بر مبتني مدني جامعه
.نميداند مرد برده را خود ديگر زن بنابراين.است
اين كند ، جبران شكلي به را اقتصاديخود ناامني ميخواهد
.است فرخندهاي تحول كه ميشود وارد كار بازار به كه است
بازار وارد زن وقتي.ميشود سبكتر هم مرد بار شكل بدين
بيشتري تجربه ميشود ، مالي و مادي فعاليتهاي و كار
را مرد.دارد دنبال به را مرد از بهتري درك كه مياندوزد
ضامن اين و ميكند درك بهتر را مشكلاتش و ميفهمد بهتر
جامعه صورت به اجتماعي زندگي.ميشود ديرپا تفاهم يك
شكل هم ، همپاي مردان و زنان حضور و مشاركت بدون مدني
.نميدهد جواب و نميگيرد
زنان حضور علت را اقتصادي شرايط نيز شجاعي زهرا اما
تصريح وي.نميداند زندگي مادي نيازهاي تامين براي
كه نيست گونهاي به كشور اقتصادي شرايط ديگر":ميكند
فعاليت و اشتغال به تفنن و پرستيژ كسب صرف به زنان
".آورند روي اقتصادي
"سيدشاكري طاهره" دكتر گفته به كه كاري شرايط در هم آن
در زنان اشتغال وضعيت "زنان توانمندسازي" همايش دبير
از يكي.است جهاني استانداردهاي سطح از پايينتر كشور
و اجتماع در زنان حضور بر تاثيرش از ميتوان كه عواملي
.است بارداري بر كنترل برد نام كار نيروي در شدن سهيم
برروي بيشتري كنترل به اخير سالهاي طي ما كشور در زنان
براي عاملي امر همين كه يافتهاند ، دست خود بارداري
.ميشود تلقي اشتغال و تحصيل جهت فرصتهايشان دامنه گسترش
استخدام كه خدمات ، بخش بسط و اقتصادي توسعه حين همين در
محوري عوامل از نيز ميكند ، طلب را زنان از بيشتري شمار
اين با.كشورهاست و مناطق از بسياري در ارتباط اين در
كه است عربي كشورهاي به مربوط ميزان پايينترين حال
در كردن كار براي را زنان اكراه اجتماعي ، و فرهنگي عوامل
.ميشود سبب خانه ، از خارج
فزوني خصوص در مطلب اين به توجه با آزاد پيمان دكتر
از جدا بشري جوامع همه:ميگويد ما جامعه در زنان فعاليت
روبه خود ، ابتدايي فرهنگي و اجتماعي سياسي ، ساختارهاي
همه به را خود دارد جهاني فرهنگي واقع در.دارد مدرنيسم
فرهنگ فرهنگ ، اين و ميكند تحميل خاكي كره اين شهروندان
ولي است بوده خودجوش مدرنيته ، چون نه ، مدرنيته.است غربي
موضوع اين و است تقليدي مدرنيته حقيقت در مدرنيسم
مرد همپاي زن نقش غرب فرهنگ در.هست هم اجتنابناپذير
احقاق براي مبارزه مقام در زنان وقتياست بررسي قابل
فعاليت و كار كه هم را آن هزينه برميآيند ، خود حقوق
ميبينيد ، كه روست اين از.بپذيرند بايد است مرد همپاي
.است افزايش روبه اجتماعي عرصههاي در زنان فعاليت
در پژوهش زمينه در متعددي آثار كه اجتماعي پژوهشگر اين
چاپ به اجتماعي زندگي و جامعهشناسي خودشناسي ، مسايل
كار عرصه در زن حضور ضرورت به اشاره با است رسانده
تاريخ ما ، تاريخ كه است شده متوجه ايراني زن:ميگويد
اين.ميشده تعيين مردان توسط نيز زنان حقوق.است مذكر
در كردهاند پيدا كه خودآگاهي با زنان كه است بار نخستين
.خويشند حق احقاق مقام
حضور افزايش به شرايط كمك به اشاره با "آزاد پيمان"
انقلاب بدو از شما را اين:ميگويد ادامه در زنان
عرصههاي در زنان حضور و مشاركت.ببينيد ميتوانستيد
.ندارد هم مذهبي مانع واقع در.است عرفي امري نيز اجتماعي
جريان زمان همپاي مذهب در عرفي امور.نيست امضايي امور
چشمگير اخير سالهاي در زنان نفس به اعتمادميكند پيدا
از جواز به ديگر جامعه به ورود براي ما زنان.است بوده
و مشاركت كه شدهاند متوجه و نميكنند مراجعه مردان طرف
بنابراين.دارد بستگي خودشان اراده و عزم به آنان حضور
در تبعيض مقابل در واكنش يك عنوان به و ضرورت به زنان
مناسبات در را ضرورت اين.ميشوند كار بازار وارد كار ،
ميتوانيد بوده كار نيروي به نياز كه شمال در روستايي
به اشاره با ادامه در اجتماعي پژوهشگر اين.كنيد جستوجو
قرار مردان سوءاستفاده مورد نوعي به زنان كه اين
از مرد ، اتوريته مقام در ايراني زن:ميگويد ميگرفتند
.ميكند استفاده خود زندگي كردن خراب براي اهرمهايي
رقابت نوعي مويد نفقه يا زناشويي دوران اجرهالمثل مثلا
نامشخص و مبهم خاطر به آن دليلاست مرد و زن بين پنهان
ناامني احساس زن.است قانون در مرد و زن حقوق بودن
كه ميزند كارهايي به دست كه روست اين از ميكند ،
.باشد ميتواند هم مصيبتزا
مثبت ثمره به اشاره با خود سخنان پايان در آزاد دكتر
حقوق زنان بايد كه ميكند تاكيد نكته اين بر حضور اين
زندگي در آن خلط براي زمينه تا كنند تحصيل را فرديشان
سازگاري و ايمني در دو هر بنابراين.نشود فراهم زناشويي
نداشته اجحاف و خسران و غبن احساس زن.ميكنند زندگي
فعاليت نحوه با ما زنان اكنون كه است دليل همين به.باشد
بازار وارد تدريج به و شدهاند آشنا كشورها ديگر زنان
داشته مادي استقلال ميخواهند واقع در و ميشوند كار
.است زنان حق اين و باشند
باوجود كه موجود تصور برخلاف كار محيط در زنان گرچه
كار در مردان از منظمتر بينظماند ، ...و بچهداري
كار در آنان موفقيت در نكتهاي همين و ميشوند ظاهر
حضورشان در زنان آگاهي كه دانست بايد.ميشود محسوب
و نيابد ادامه تقليدي اگر و است داشته فراوان تاثير
حقوق احقاق روند بردارد گام جلو به ضروريات همان بنابه
سالاري شايسته لطف به بسا چه و ميكنند پيگيري را فردي
را كليدي پستهاي كار محيط در مردان با رقابت در بتوانند
همه كه مييابد تحقق وقتي مهم اين ولي كنند اكتساب نيز
ويژگي اين و هستند زن كه بدانند پردردسر راه اين در آنان
و آنان مبارزه ثمره كه نيست قرار و دارد خصوصياتي چه
خصوصيات و مردانگي منجربه آنها فزوني روبه و گسترده حضور
.شود زندگيشان در آن
كوتاه خبرهاي
ميشوند بيمه خانهدار زنان &
.شد خواهند بيمه خانهدار زنان آينده سال از
طرح اين:گفت كشور بهزيستي سازمان رييس راهچمني محمدرضا
آن براساس و شد خواهد اجرا آزمايشي صورت به آينده سال در
قرار بيمهاي هيچگونه پوشش تحت كه خانهداري زنان
.شد خواهند بيمه بهزيستي سازمان طرف از ندارند
برنامههاي ديگر از را معلولان از بخشي مسكن تامين وي
از پيشگيري طرح:گفت و كرد اعلام سازمان اين آينده سال
.شد خواهد اجرا آينده سال در نيز اجتماعي آسيبهاي
اشتغال ايجاد را بهزيستي سازمان اهداف از يكي چمني راه
.كرد اعلام مددجويان براي
همچنين وي اصفهان استان بهزيستي عمومي روابط گزارش به
درماني مراكز در معتادان از نفر هزار سالانه 50:گفت
مراكز 30 اين گواهي براساس و ميكنند اعتياد ترك بهزيستي
اختيار در اشتغال ايجاد براي قرضالحسنه وام ريال ميليون
.ميدهند قرار افراد اين
ميشود مصرف ديگري جاي زنان اعتبارات &
وزارت عشايري و روستايي زنان امور مدير و وزير مشاور
جمله از مختلف اهداف به رسيدن براي:گفت كشاورزي جهاد
تصويب به مناسبي اعتبارات و قوانين زنان توانمندسازي
جاي در اعتبارات و نرسيده ذيحق به حق عمل در اما ميرسد
.نميشود مصرف خود
براي كلاني اعتبارات ساله همه:افزود مافي پروانه
روز هر اقشار اين اما ميشود مصوب ضعيف اقشار بهرهمندي
.ميشوند ضعيفتر مالي لحاظ به
بانوان بهويژه بانوان ناچيز شناخت:كرد تصريح وي
قانون مختلف تبصرههاي كه اعتباراتي و قوانين از روستايي
سوءاستفاده براي را راه است كرده مشخص آنها براي بودجه
.است گذاشته باز عدهاي
اخذ زمينه در بانوان پايين نفس به اعتماد:داد ادامه وي
.است علت بر مزيد نيز وام بازپرداخت و سرمايهگذاري وام ،
تعاونيهاي تشكيل براي قانون كه اعتباراتي وي ، گفته به
سازمان طريق از را آن دريافت و تعيين روستايي زنان توليد
زمينه شده ياد دلايل به است ، كرده مشخص روستايي تعاون
آورده فراهم را سازمان اين كاركنان از عدهاي سودجويي
درست سيستم و نباشد مردم هوشياري اگر:گفت مافي.است
.داشت خواهيم بسياري مشكلات نكند كنترل
مثبتي قدمهاي كشاورزي جهاد اخير سالهاي در:افزود وي
آنها و برداشته روستايي زنان بهويژه زنان آموزش جهت در
مالي تعاوني ، مباحث تشكيل جمله از مختلف زمينههاي در را
.است داده آموزش..و مديريت حسابرسي ، و
كه دارند وجود كشور در اكنون توانمندي زنان وي ، گفته به
و ميكنند سازماندهي را توليدي گسترده فعاليتهاي
مقايسه در آنها تعداد هنوز اما هستند نمونه توليدكننده
.است ناچيز كشور زنان جامعه با
بانوان نفس به اعتماد و آگاهي دامنه هرچه:كرد تاكيد وي
گرفته سوءاستفادهها اين جلوي خود به خود يابد افزايش
.شد خواهد
"خويش جنسيت پيرامون زن احساس" آزاد تريبون &
احساس" موضوع با آزاد تريبوني زن جهاني روز با همزمان
.ميشود برگزار "خويش جنسيت پيرامون زن
فراري دختران وضعيت درباره مستندي فيلم برنامه اين در
حضور با نشستي آن از پس و شده گذاشته نمايش به ايران در
.ميشود برگزار فيلمساز
پنجشنبه 16 روز ظهر بعداز تا 7 ساعت 4 برنامه اين
خيابان در واقع مركزي كتاب شهر در جاري سال ماه اسفند
خواهد كتاب شهر تئاتر آمفي سالن زرتشت ، شمالي ، نبش حافظ
.بود
برگزاري زمان در كه شده گرفته نظر در تسهيلاتي همچنين
مربيان تحتنظر جلسه در شركتكنندگان اطفال از برنامه
تشكلهاي از جمعي توسط برنامه اين.شود نگهداري كودك مهد
.ميشود برگزار زنان غيردولتي
بودجه 1381 لايحه در زنان ويژه اعتبارات &
در:كرد اعلام اسلامي شوراي مجلس زنان فراكسيون رييس
ميليون و 615 ميليارد كشور ، 73 كل سال 1381 بودجه لايحه
امور فرهنگي و اجتماعي فعاليتهاي براي ويژه اعتبار ريال
.است يافته اختصاص زنان
بودجه ايرنا با گفتوگو در شنبه روز "مصوريمنش اكرم"
فرهنگي و اجتماعي مشاركت برنامه مورد در دولت پيشنهادي
برنامه بودجه و ريال ميليون و 190 ميليارد را 30 بانوان
ريال ميليون و 500 ميليارد سه را زنان هنر و فرهنگ گسترش
.كرد ذكر
توسعه سوم برنامه ماده 158 اجراي قالب در:داد توضيح وي
رياست نهاد زنان مشاركت امور مركز اختيار در اعتبار اين
و اجتماعي خلاهاي پوشش جهت تا ميشود گذاشته جمهوري
.شود هزينه كشور اجرايي دستگاههاي بين زنان فرهنگي
شوراي بودجه اسلامي شوراي مجلس فرهنگي كميسيون عضو
ريال ميليون و 890 ميليارد دو را زنان اجتماعي فرهنگي
سهم واقع در و ريال ميليون و 330 ميليارد دو كه كرد ذكر
در مطالعاتي و تحقيقاتي هزينههاي به اعتبار از بيشتري
اختصاص زنان فرهنگي و اجتماعي معضلات و تنگناها رفع جهت
.است يافته
زنان از حمايت جهت كشور بهزيستي سازمان بودجه مصوريمنش
ريال ميليون و 500 ميليارد را 36 بيسرپرست كودكان و
مبلغ همچنين جاري سال بودجه لايحه در:گفت و كرد عنوان
فرهنگ اشاعه و درآمدها تامين راستاي در ريال ميليارد 235
زنان حرفهاي و فني آموزش جهت روستايي صنايعدستي
نظر در ايران روستايي تعاون مركزي سازمان به روستايي
.است شده گرفته
دنيا سراسر در سرپرست زن خانوادههاي
جهان سراسر در خانوادهها درصد تا 42 درصد زندگي 9 امور
شخص يا خانواده سرپرست عنوان به كه است زناني برعهده
ميشوند تلقي مرجع
در دادهها و نيست روشن سرپرست براي سنجهها و مقياسها
"سرپرست" تبيين.يكديگرند با قياس غيرقابل نيز مورد اين
و تعاريف و زندگي مرسوم ترتيبات فرهنگ ، به ميتواند
داشته بستگي دادهها مجموعه در شده پذيرفته سنجههاي
.باشد
و تلقي سرپرست را خود كه زناني متفاوت فرهنگهاي در
كه دارد بستگي اين به اغلب و متفاوتند ميكنند ، اعلام
.نه يا دارد وجود مرد خانواده در آيا
مجموعه برنامههاي در كشورها از شماري اين ، بر افزون
را "مرجع شخص" مفهوم خانواده سرپرست براي خود ، دادههاي
.كردهاند جايگزين
بر استوار خانواده سرپرست عنوان به مرجع شخص كارگيري به
خانواده اعضاي سوي از همزمان شخص اين كه است انديشه اين
.ميشوند شناخته رسميت به سرپرست عنوان به نيز
از خانواده سرپرست افراد معمول طور به كه جا آن از
و برخوردارند زندگي چرخه براي مسئوليت و اقتدار بيشترين
خانواده اقتصادي نيازهاي اصلي تامينكننده مواقع اغلب در
سرپرست مردان و زنان مورد در موجود آمارهاي هستند ،
در زنان مسئوليتهاي توجه ، قابل گونهاي به خانواده
اين حال ، اين با.ميدهند جلوه مهم غير را خانواده
زندگي چرخه مسئول تنها كه زناني شمار از همچنين آمارها
.دارد حكايت هستند ، خانوادهها
زندگي امور ملل ، سازمان سوي از شده ارايه آمارهاي بنابه
برعهده جهان سراسر در خانوادهها درصد تا 42 درصد 9
تلقي مرجع شخص يا خانواده سرپرست عنوان به كه است زناني
.ميشوند
بالاترين شاهد كارائيب و آفريقا جنوب اطلاعات بنابراين
.است - درصد و 36 ترتيب 42 به - سرپرست خود زنان درصد
براي ازدواج بالاي نسبت ملل ، سازمان اطلاعاتي منابع
در فرزندان آمدن دنيا به و غيررسمي پيوندهاي ترويج زنان ،
درصدهاي بروز عوامل از را ازدواج قانوني چارچوب از خارج
اعلام پيشگفته ، مناطق در سرپرست خود زنان شمار در بالا
.كردهاند
خود كه آفريقا جنوب كشورهاي در ملل ، سازمان گزارش به
در مرد وجود صورت در حتي زنان است ، سنت يك زنان سرپرستي
قرار خودسرپرست زنان فهرست در بيشتر احتمال به خانواده
.ميگيرند
صحراي سفلاي منطقه كشورهاي از برخي در ترتيب بدين
جنوب در واقع كشورهاي از دسته آن استثناي به) آفريقا
معمول امري به نيز خانوادهها در زنان سرپرستي (آفريقا
در خانوادهها درصد از 30 بيش نمونه ، براي.است شده بدل
از زيمبابوه و سوازيلند نامبيا ، كنيا ، غنا ، بوتسوانا ،
.ميشوند اداره زنان سوي
سفلاي منطقه در خودسرپرست زنان بالاي درصد گزارش ، اين
پاشيدگي هم از و مردان مهاجرت با را آفريقا صحراي
خويشاوندي ، گروههاي در مادرگرايي ساختار يا خانواده ،
.است كرده مرتبط
مناطق در كه است آن از حاكي همچنين ملل سازمان اطلاعات
را خانوادهها سرپرست درصد حدود 30 اگرچه يافته ، توسعه
از گوناگون مناطق در درصد اين اما ميدهند تشكيل زنان
.است برخوردار بسياري تفاوتهاي
حدود 40 (شمالي اروپاي) نورديك كشورهاي در نمونه ، براي
حالي در ميدهند ، تشكيل زنان را خانوادهها سرپرست درصد
.است درصد حدود 20 يونان و پرتغال در رقم اين كه
اروپا ، اتحاديه از خارج يافته توسعه مناطق در همچنين
در درصد تا 37 ژاپن در درصد از 17 سرپرست خود زنان ميزان
.است متفاوت زلاندنو
كشورهاي در خودسرپرست زنان بالاترين درصد ملل ، سازمان
بيوه زنان هم زياد شمار بازتابدهنده را يافته توسعه
به كه ميداند نكردهاي ازدواج جوان زنان هم و سالمند
.ميكنند زندگي تنهايي
اين در كه دارد حكايت آن از همچنين بالا درصد اين
صورت در حتي شدن تلقي خانواده سرپرست عنوان به كشورها
.است سهلتر امري خانواده در مرد وجود
درصد بالاترين مناطق ، تمامي در گفته ، پيش اطلاعات بنابر
را خانوادهها در بيشتر يا سن سال داراي 60 سرپرستهاي
بالاترين داراي ارتباط اين در اروپا.ميدهند تشكيل زنان
و آفريقايي كشورهاي در كه حالي در است ، درصد ميزان 46
بيشتر يا سن سال داراي 60 زنان از درصد حدود 25 كارائيب
.هستند خانواده سرپرست
كارائيب و آفريقايي كشورهاي در زنان سرپرستي همچنين
براي مردان مهاجرت با بيشتر و است مرتبط بيوگي با كمتر
يك يا و زوجات تعدد توافقي ، پيوندهاي ترويج كار ، يافتن
در زناشويي ، پيوندهاي در مادرگرايي ساختار ممتاز سنت
.است ارتباط
كتابخانه
اسلامگرايي و اشتغال جنسيت
ماتريالي و اقتصادي فشارهاي تحت جنسيتي باورهاي و قوانين
كنش كه ، اين مهمتر.است كرده تغيير زنان مبارزات و
آگاهي به ايدئولوژيكي و اقتصادي فاكتورهاي مابين متقابل
است ، شده منجر تغييرات ، ايجاد براي زنان مبارزات و جنسيتي
علايق و وفاداري مختلف سطوح با نيز ملي طبقات سيستم
را گوناگوني راههاي و ميكند پيدا تداخل مذهبي متناقض
مردسالاري سيستم مقابل در تا كرده ايجاد زنان براي
تصوير از اسلامگرايي و اشتغال جنسيت ، كتاب.كنند مبارزه
نهايت عنوان به ايران زنان از غرب كه نژادپرستانهاي
.ميكند انتقاد كرده ، استفاده مسلمان زنان ستمديدگي تجلي
زمينه در ايران در كه تغييراتي بررسي به كتاب اين
جنسيتي مناسبات و دولت نقش و داده رخ زنان اشتغال
.ميپردازد
ايدئولوژيكي فاكتورهاي اقتصاد ، دولت ، نقش مبحث اين در
زنان مقاومت و زماني مختلف دورههاي در آن تغييرات برحسب
قرار تحليل و بررسي مورد و 1370 تاريخي 1360 دهههاي در
و اجتماعي طبقات نقش چگونه كه شده داده نشان و گرفته
در سكولاريتي و مذهبي باورهاي نظر از مختلف سطوح
.است تعيينكننده زنان مقاومت و واكنشها
چون مباحثي به "اسلامگرايي و اشتغال جنسيت" كتاب در
يك تغيير و تداوم مكتوبات ، بررسي و مرور اشتغال ، جنسيت ،
و ايران جنگ تاثيرات جنسي ، كار تقسيم تاريخي ، ديدگاه
تحقيق روش مردسالاري ، به زنان واكنش موضع ، تغيير عراق ،
.است پرداخته (متدولوژي)
و ايران جنگ تاثيرات به آن از بخشي در كتاب اين نويسنده
آغاز از پس:ميآورد بخش اين ابتداي در و ميپردازد عراق
و اشتغال درباره موجود سياستهاي عراق ، و ايران جنگ
برابر در بايد دولت.كرد تغيير كشور اقتصاد و جنسيت
و اقتصادي آشفتگيهاي جنگ ، دليل به شده وارد فشارهاي
بررسي.ميداد نشان واكنش كار بازار انعطافناپذيري
چه كه داد نشان نگارنده به آماري اطلاعات و مصاحبهها
خصوصي و دولتي بخشهاي در كار تقاضاي بروز باعث عواملي
به شروع جنسيتي جداسازي سياست زمان اين در.شد زنان براي
در ولي بود شده حفظ ايدئولوژي موضع درواقع.كرد تغيير
هرچند.شد منطبق اقتصادي جديد شرايط با حال عين
در كار بازار در را زنان ايدئولوژي ، اين محدوديتهاي
جنسيتي جداسازي ولي.بود داده قرار نامساعدي موقعيتهاي
كار بازار به ورود جهت مذهبي زنان براي را فرصتهايي
مهم پستهاي به بار اولين براي آنان حتي و كرد فراهم
اجتماعي كنترل تحميل زمان همان در.يافتند دست كاري
همچنين و ديگر سوي از مردان كنترل و سو يك از موجود
موانعي ميكردند ، اعمال خود روي زنان كه ذاتياي كنترل
سد كار ، حيطه در زنان مقام ترفيع مقابل در كه بودند
آن تاثيرات به محدود تنها جنگ نقش.آوردند وجود به بزرگي
طرح به منجر بلكه نميشد زنان كار تقاضاي و عرضه روي بر
اين.شد دولت حقانيت با رابطه در ايدئولوژيكي پيامدهاي
را شرايطي و ميگذاشت اثر مردم مادي شرايط روي واكنشها
.ميكرد فراهم اجتماع در زن جايگاه براي
اسلامگرايي و اشتغال جنسيت ، كتاب نويسنده رستمي الهه
و متخاصم محيط برابر در زنان مقاومت به را خود كتاب
رو پيش در سيستم از رهايي براي زنان اين كه مبارزاتي
.است كرده تقديم دارند ،
و شرقشناسي مطالعات دانشكده استاد رستمي ، الهه دكتر
در تحقيق سال ده طي كه است ، لندن دانشگاه آفريقايي
.است كرده تاليف را كتاب اين مطالب زنان ، مطالعات زمينه
گرفته بهره متعددي منابع و آمارها از كتاب اين در رستمي
گوناگون محيطهاي در ايراني زنان با كه مصاحبههايي و
.است خواندني بسيار است داده انجام
رستمي الهه نوشته اسلامگرايي ، و اشتغال جنسيت ، كتاب
وارد ايرانيان جامعه انتشارات توسط زمستان 1379 در
.است شده كتاب بازار
زننده تبليغات به معترض فرانسوي زنان
تلويزيوني
كه آنچه به اعتراض در فرانسوي زنان از تن دهها
پاريس در ميناميدند ، تبليغات در زنان از سوءاستفاده
.كردند تظاهرات
در "لافايت" بزرگ فروشگاه مقابل در كه تظاهرات اين در
سر با تظاهركنندگان شد ، برگزار پاريس عتمان بلوار خيابان
با دولت برخورد خواستار زنان از حمايت در شعارهايي دادن
سازمان توسط تظاهرات ، اين.شدند تبليغاتي شركتهاي برخي
.شد برگزار "لاموئت" عنوان تحت فرانسه زنان از حمايت
مورد فرانسه در همواره تبليغات ، در زنان از سوءاستفاده
.است بوده كشور اين سازمانهاي برخي و زنان اعتراض
در زننده تبليغات از جلوگيري منظور به نيز تازگي به
مشاور وزير سوي از طرحي شهر ، سطح فروشگاههاي و تلويزيون
مجلس به بهزودي كه است شده تهيه فرانسه زنان امور در
.شد خواهد ارايه كشور اين ملي
پيادهرو در امپراتوري
سالم تفريحات انواع از گزارشي

شمسالدين مهشيد
بزرگ بحراني شكل به را كوچكي مشكل هر ميكنند سعي عدهاي
شايد.نميبينند را بحرانها اساسا هم عدهاي و ببينند
يك جوانان از نسلي براي كه برسد نظر به خندهآور كمي
هم با ملت دو اندازه به غربش و شرق كه بزرگ خيلي كشور
"سرگرمي و تفريح" بحران نام به بحراني از دارند ، تفاوت
يك يا غيرمنطقي خواسته يك شايد "خوشگذراني" !ببرند رنج
دايره كه است اين مهم هست هرچه اما باشد ، ضروري نياز
كمي ايران در (سني گروههاي باقي حتي و) جوانان تفريحات
اين در جهت اين از هم "كمي" قيد !ميرسد نظر به محدود
كرده برخورد مغرضانه ما مبادا كه است رفته كار به جمله
برف ، روي اسكي:مانند اصولي و سالم تفريحاتي و باشيم
فراموش.بگيريم نديده را ماشينبازي و اسبسواري اسكيت ،
دست به در كمي ما فقط.هست چيز همه ما كشور در كه نكنيد
تهيه براي.هستيم ،(!) چلفتي دستوپا چيز همه اين آوردن
خيابان به وسطايي قرون گزارشنويسهاي سبك به گزارش اين
.شديم جوانان تفريح نوع جوياي روزنامه در دم از و آمديم
در خودمان كه آمد مهم ما ذهن در آنجا از هم موضوع اين
از حوصلهمان زمستاني سرد روز يك دلانگيز ظهر بعداز
همين براي.كنيم تفريح كمي گرفتيم تصميم و سررفت نوشتن
اشاره مورد "چيز همه" همان آوردن دست به در كمي چون هم
به و نرسيد ذهنمان به چيز هيچ هستيم "چلفتي دستوپا" كمي
!است گزارشنويسي همين تفريح بهترين كه رسيديم نتيجه اين
نشستن
كه هست داروخانهاي ونك ، ميدان بيحدوحصر شلوغي در
.ميگذارند آنجا را خود قرارهاي جوانان از بسياري
به بيكار جوان زيادي تعداد هميشه داروخانه اين روبهروي
منتظر فوتبال مسابقه تماشاچيان مثل و ميكنند نگاه مردم
به انتظار كه لحظهاي تا هستند هيجانانگيز لحظه يك
جوان دو.بگيرد صورت عزيز دوست با ملاقات و برسد پايان
بقيه از منتظران اين جمع در ندارند ، زيادي سن كه
دو هر و زدهاند چشم به دودي عينك دو هربيتابترند
رفتن آنها تفريح مهمترين.ميكنند نگاه ساعتشان به مدام
مدت در آنها.است "كاپوچينو" نوشيدن و خلوت كافيشاپ به
با مينشينند كافيشاپ در كه كوتاه چندان نه زمان
ميشوند ساكت هم گاهي.ميزنند حرف دري هر از دوستانشان
معمولا لحظات اين درميزنند زل همديگر چشمهاي به و
كه مشكلاتي ميكنند فكر مشكلاتشان از يكي به كدامشان هر
كارنامه" ،"خدمت خريد".ندارد تمامي بزرگ چه و كوچك چه
كمي امااست آنها مشكلات عمده "خواستگاري" و "ترم پايان
وجه هيچ به كه ايستاده جواني دختر دو ، اين از طرفتر آن
نگاه چپ چپ او.دهد پاسخ گزارشگر يك سوالات به نيست حاضر
بهتر و است كسي منتظر كه ميشود يادآور مدام و ميكند
يك سماجت مقابل در جوان دختر اين.نشود او مزاحم كسي است
برنامههاي به كردن نگاه را خود اصلي تفريح گزارشگر
نوع از كه نيست حاضر هم باز اما.ميكند عنوان تلويزيون
خانهشان تلويزيون آنتن نوع و ميبيند كه برنامههايي
او كه كسي جوان خانم اين غرغرهاي ميانه در.بگويد چيزي
رويي با خانم اين برعكس و ميرسد راه از ميكشد انتظار
او از كه اين از قبل حتي و ميدهد پاسخ سوالات به گشاده
مهندس ساله ، كامران ، 24.ميكند معرفي را خود بپرسند
:موبايل گوشي مارك كامپيوتري ، شركت يك صاحب كامپيوتر ،
و كافيشاپ كافيشاپ ، .است تفريح اهل اصولا او.نوكيا
مشغول آن با روز هر كامران ، كه است تفريحاتي كافيشاپ
هم "چتروم" و "اينترنتبازي" باشد داشته وقت اگر.است
است معتقد و است سرزندهاي آدم كامران.اوست تفريحات از
.دارد وجود جوانان براي تهران در بسياري تفريحات كه
گپزدن كافيشاپ در كافيشاپ ، در نشستن مانند تفريحاتي
در كامران بالاي بلند فهرست.كافيشاپ در خوردن قهوه يا
پاسخهاي ملت ، پارك در اما.ندارد تمامي تفريحات شمردن
از يكي.ميشود اضافه ما بالاي بلند فهرست به نيز ديگري
تفريح از صفويه بازار روبهروي خوشتيپ پسرهاي
شايد كه ميزند حرف "هاتداگ خوردن" نام به هيجانانگيزي
خوردن كنار در "هاتداگ خوردن".باشد داشته تازگي كمي
"سبزيجات پيتزاي" يا "قارچ پنير با ژامبون" چون غذاهايي
او كه است تهراني پسر آقا اين هيجانانگيز تفريحات از
.است مشغول آن به خود رفقاي همراه به معمولا
ايستادن
همين.نيست محدود هم قدر آن جوانان تفريحات دايره اما
خود اساسي تفريح دومين صفويه بازار روبهروي تنهاي جوان
روبهروي يا صفويه پاساژ روبهروي ايستادن را دوستانش و
و گپزدن و رفقا جمع در ايستادن.ميكند عنوان ملت پارك
ميرسد ، نظر به مردانه كمي تفريح اين كه چند هر.خنديدن
قاعده تهران شمال در بزرگ بسيار ساختمان يك روبهروي اما
اين فاصل حد.است شده شكسته نيز نظر اين از تفريح اين
جواناني ايستادن براي است مكاني مشهور موزه يك و ساختمان
همديگر به كردن نگاه و "ايستادن" مفرح بسيار تفريح از كه
يكي شايد ساختمان اين روبهروي بزرگ محوطه.ميبرند لذت
.باشد بيدليل ايستادن براي تهران مكانهاي معتبرترين از
باغچه لبه برروي كه دبيرستاني دخترهاي نفري چهار جمع يك
تفريح اين جزييات درباره نشستهاند ، ساختمان محوطه
خندههاي" و "مداوم گپزدن".ميزنند تازهاي حرفهاي
و پسرها آقا و است تفريح اين ويژگي مهمترين "بيدليل
اوقات تفريح اين بهوسيله ميتوانند جوان خانمهاي دختر
.كنند پر را خود فراغت
از ساعتي چند روز هر كه برادرند دو نيز اشكان و كاشان
.ميگذرانند ساختمان اين روبهروي را خود بيكاري وقت
يك در را ساختمان روبهروي جمع در خود دوستان كه آنها
ابتدا در كه ميدهند توضيح كردهاند پيدا اينترنتي كلوپ
قطعات بزرگ بازار "ايستادن" براي مكان اين انتخاب انگيزه
"ايستادن" براي محل اين زمان مرور به و است بوده كامپيوتر
.است شده داده تشخيص مناسب
خود خاص طبقهبنديهاي نيز بيدليل "ايستادن" پاتوقهاي
تئاتر" مجلل ساختمان روبهروي مثال بهعنواندارد را
جوانهاي ايستادن براي مناسب محلي دانشجو پارك در "شهر
تفريح ايناست نمايش (خصوصا) هنري رشتههاي دانشجويي
نيز خاصي وجهه "ايستادن" تفريح اصولي ويژگيهاي حفظ ضمن
بار مكاني ، چنين در ايستادن ژست عموما.دارد دنبال به
گونه اين كه جواناني و دارد دنبال به نيز را "جديت"
نيز را "روشنفكري بحثهاي" تكراري فرمول ميكنند ، تفريح
دست در "تئاتر" قديمي بليط ته يك داشتن.نمياندازند جا
اين در ش - جمال.ميكند اضافه تفريح اين شدن جذابتر به
شهر تئاتر روبهروي ايستادن تفريح كه ميدهد توضيح باره
بحثهايي به پرداختن و كافيشاپ در نشستن تفريح ادامه
و ساختارشكني" ،"بشر اصالت مفهوم" مانند جدي بسيار
.است "هرمنوتيك" و "ديكانستراكشن
جوانان تفريح نوع جوياي انقلاب ميدان در كه زماني اما
در.ميگويد چيزي كس هر و درميگيرد عجيبي ازدحام بشويم ،
اظهارنظر از قبل ميكند سعي كه ميانسال مرد يك ميان اين
صوت ضبط روبهروي را خود صورت كند درست را موهايش
در مزاحمت براي فقط اينها كه ميگويد و ميگيرد خبرنگاري
كه ميدان اين درميايستند انقلاب ميدان سينماهاي مقابل
به بسياري جوانان دارد قرار آن اطراف سينما به 10 نزديك
كه وقتي.مشغولند "پيادهرو كنار ايستادن" تفريح
مواجه جوان چند شديد اعتراض با ميانسال مرد اين صحبتهاي
شده خارج گزارشگر دست از زيادي حد تا وضعيت كنترل ميشود
جاي به ميدهند ترجيح هم پيرمرد چند ميان اين در.است
اين شده ايجاد شلوغي دردهند پاسخ سوالات به جوانها
"...آقا درديه بد بيكاري":مفهومند جملات
كنيم؟ كار چه نمونيم ، جا اين" "معتادن و علاف همه اينها"
از ولي دارم هم بچه و زن من" ،"چيه؟ سوالت چيه؟ جريان" "
چرا" "!كردين؟ حراج چي !خبريه آقا" ،"اينجا ميام بيكاري
و شهرن بالا كه بپرس اونا از برو" "!آقا؟ ميپرسي ما از
"!فيلمبرداريه؟ آقا" ،"!علافي ميرن بازم و پولدارن
رفتن راه
تهراني جوانان بين در اتفاقا كه تفريحاتي از ديگر يكي
.است "رفتن راه" دارد ، ويژهاي جايگاه شهرستاني و
قضيه اين مخصوص خياباني ايران شهرهاي تمامي در تقريبا
بلوار.ميشناسند خوبي به را خيابان آن همه كه دارد وجود
و پل سه و سي رشت ، در گلسار بلوار مشهد ، در سجاد
اسمي خيابانهاي...و اصفهان ، در آن اطراف خيابانهاي
.شدهاند ساخته منظور همين به گويا كه ايرانند سراسر
همينطور و ماليخوليايياش وسعت دليل به نيز تهران
اين براي خيابان چندين جوان ، شهروندان حال رفاه بهدليل
لطيفه شنيدن از كه جواني گيشا ، كوي در.دارد منظور
كار چه اينجا كه سوال اين مقابل در ميرود ريسه تازهاي
وقتي و ميكند نگاه پرسشگر سرتاپاي به اول ميكنيد؟
آنها كه ميدهد توضيح جديت با نيست ، خبري كه شد مطمئن
پل به برميگردند هم بعد ميروند خيابان بالاي تا پياده
با معمولا طولاني ، و هيجان سراسر تفريح اين "نصر"
خيابان.ميشود هيجانتر آبدار شوخيهاي بلندو خندههاي
خود ، ميانه در كه است معروف خيابانهاي همين از يكي نصر
اما.دارد ايستادن تفريح به پرداختن براي هم ايستگاهي
(صادقيه ميدان نزديكي در) ستارخان خيابان انتهاي شرايط
اگر نصر پسرهاي و دخترها.است متفاوت كمي نصر خيابان با
برسانند تپه به را خود مرتبه دو ميتوانند كنند همت خيلي
و كوچك ميدان يك حدفاصل خيابان ، اين در اما برگردند ، و
مدام پسرها و دخترها و نيست زيادي راه صادقيه ، ميدان
رفتن راه هنگام به كه جوان پسر سه ميروند ، پايين و بالا
كار انگيزه تشريح در ميكنند حركت عجله با و جدي خيلي
.ميدانند دليل مهمترين را زدني قدم چنين بودن مفرح خود
ميزبان مختلف فواصل در وليعصر ، خيابان پيادهروهاي
نزديكي در.است مختلف جوانهاي متفاوت كفشهاي هميشگي
ماركهايي با وطن جنس از كفشهايي معمولا آهن راه ميدان
روز هر كردن لگد ثابت پاي گام ، كفش يا ملي كفش چون
خيابان اول تا وليعصر ميدان بين اما هستند ، پيادهروها
شيكتر اما خارجي ، تقلبي ماركهاي با كفشهايي فاطمي ،
جنوبي ضلع فاصل حد بياييد ، بالاتر كمي اگر.ميشوند ديده
قيمت ارزان خارجي ماركهاي قلمرو ساعي پارك شمال ضلع تا
ميزبان پيادهروها بالا به "وي پارك" پل از و است
"camedl", "adidas" ,مانند معروفي ماركهاي اصلي كفشهاي
كه است اين واقعيت.هستند ،"Nike" و "Timberland",
ماهيت در اما ميكند ، تغيير كفشها مارك و جنس كه هرچند
نميشود ايجاد تغييري هيچ "خستگيناپذير قدمزدن" تفريح
بسياري جوانهاي روزه هر كار غمانگيز ، باطل دور اين و
.است
جوان پسر يك براي كسلكننده روز يك
پارسا سارا
نشده بيدار هنوز كرد ، باز را آبگرم دوش شير صبح ، وقتي
زير.برد آب زير را سرش و رفت فرو حمام گرم وان دربود
خانوادگيشان پزشك دستور طبق مفصلي صبحانهشد بيدار آب
يك و عسلي نيمپز تخممرغ با خرما شيره عسل ، و شير.خورد
بين.شده آبپز مرغ ران و الويه سالاد با عدسي بشقاب
كردن نگاه و اينترنت در وبگردي و كامپيوتر پشت نشستن
به.زد را تايتانيك آهنگ موبايلش كه بود مردد ماهواره ،
.كرد گوش را پيغام شد قطع وقتي عوض در و نداد جواب موبايل
بيحوصله.ميپرسيد را حالش دنيا ينگه از كه بود ددي
كرد بيدار خواب از را او.گرفت را دوستانش از يكي شماره
بحث.خواند كركري او با NBA هفته اين بازيهاي درباره و
را مشتركشان دوستان از يكي سراغ او از شد داغ كه بسكتبال
و "قشم" بود رفته مشتركشان دوست كه بود ماه يك.گرفت
.شده تنگ دوستش براي دلش كه كرد احساس.بود برنگشته
را تلفن.كرد قبول دوستش.داد را كوتاه سفر يك پيشنهاد
ده ساعت براي و زد زنگ هواپيمايي آژانس يك به و كرد قطع
به و كشيد سشوار را موهايشكرد رزرو بليط تا دو صبح
به نگاهي برج آسانسور آيينه در.زد "after shave" صورتش
جين شلوار با كه بود بهتر اما نبود ، بد.انداخت ظاهرش
پاركينگ به.ميپوشيد آبي سبز تيشرت آمريكايياش ، اصل
پاركينگ مسئول به گذاشته جا را سوئيچ آمد يادش رسيد كه
در.بياورد را رنگش مشكي كورساي اپل سوئيچ سريع كه گفت
را دوستش مهرآباد پاركينگ در.كرد گوش موزيك فرودگاه راه
به مستقيم رسيدند ، وقتي.نزدند زيادي حرف "قشم" تا.ديد
.بود گرفته اتاق دوستشان كه جايي رفتند ، هميشگي هتل همان
تهران اوضاع از او و كردند عليك و سلام.بود خواب او
كباب اوزونبرون ناهار..انگاري بود ، شده چاق.پرسيد
هواي و داشت عجيبي آرامش ساحل لب.خوردند ميگو با شده
هوس.ميداد نوازش را آدم اعصاب زمستان ، در جزيره عجيب
.بزنند قدم ساحل لب پابرهنه شني ساحل برود كرد
و درآورد را جورابهايش و كفشها و ساحل لب رفتند
و گذاشت گوشش توي را واكمن.زد بالا را شلوارش پاچههاي
"بيليارد" ساحل لب باشگاه در دوستانشكرد گوش A.R.E
را چوبهايشان و ميخواندند كركري هم با.ميكردند بازي
جزيره در.سررفت حوصلهشانميزدند سنگين توپهاي به
ساعت.خريد آمريكايي اصل سبزآبي تيشرت يك او و زدند دور
از يكي.رفتند موسيقي كنسرت يك به بعدازظهر چهار
كنند اجرا "بلوز" موسيقي ميكردند سعي تهراني ، گروههاي
گفت دوستش آمدند بيرون كه كنسرت ازبخوانند فارسي به و
به هفت ساعت برقياش گيتار معلم.تهران برگردند بايد كه
چشمبند تهران تا و فرودگاه رفتند.ميآمد خانهشان
پاركينگ در.خوابيدند و زدند چشم به را پرواز مخصوص
شركت به خانه راه در و كرد خداحافظي دوستش از مهرآباد
كه بود نرسيده خانه به.بود راه روبه كارها همه زد زنگ
"Good bye party" يك به ظهر از بعد نيم و شش ساعت براي
خوش كمي ميهماني در.برود ميخواست يكي هم باز.شد دعوت
قرار به تا آمد بيرون ميهماني از ساعت دو از بعد.گذراند
منتظرش استخر در شناگرش دوستان از نفر چند.برسد استخر
آرامي به استخر مطبوع و گرم آب در نيم و ساعت يك.بودند
در هم ساعتي نيم.ميكرد شنا قورباغه بيشتر.كرد شنا
بيفتك مفصل شام از بعد.خوردند آناناس آب و نشستند جكوزي
.رسيد تر و خشك سوناي به نوبت اصل ، كوكاكولاي نوشابه و
يكي ويلاي در رفتند و آمدند بيرون استخر از دوازده ساعت
ننوي يك توي ويلا ، بزرگ حياط در شهر ، شمال در دوستان از
از اما چطور نفهميدبشمرد را ستارهها تا كشيد دراز نرم
از دوستانش از يكي صبح ، سه ساعت نزديك.برد خوابش خستگي
شد ماشينش سوار.بود رفته سر حوصلهاش.كرد بيدارش خواب
سر را دقدلياش ناراضي و بود عصبانيبرگشت خانه به و
برگشت.كشيد فرياد سرش شب نصف و كرد پياده مجتمع نگهبان
روز.شد ولو شومينه كنار كاناپه روي و خانهاش به
.داشت خستهكنندهاي
به بايد هم ظهر و داشت توچال در اسكي قرار فردا صبح براي
كرده كليد هم دوستانش از نفر چند.ميرفت سواركاري كلاس
اگر.ببرند شمال به را او ميخواستند و شمال روي بودند
شبنشيني و شب بيليارد از حتما ميرفت شمال به عصر فردا
وقتش روز چند رفتن شمال.ميماند جا دوستانش از يكي خانه
ينگه در را پدرش تلفن شمارهشد عصبيتر.ميگرفت را
انگليسي به كه شنيد را پدرش مردانه و بم صدايگرفت دنيا
شدم خسته":گفت كسل و آرامآمد بوق صداي و گفت چيزهايي
اين از بكن كاري يه.ميشم ديوونه خرابچال اين توي دارم
.شما پيش بيام گرفتم تصميم ديگه.كنم پيدا نجات سگي زندگي
".منتظرم من ددي.بكن كاري يه.موندم كردم غلط من اصلا
.كرد بدبختي احساس و گذاشت را گوشي
ايراني جوانان ماليخولياي
بودند نفر شش آنها
حسيني كيوان
در كه همسرانشان همراه به قديمي دوستهاي.بودند نفر شش
گپ و هم دور بودند نشسته دلانگيز چندان نه هفته آخر يك
درخت 1807 از خاطراتشان ، از ميگفتند ، گذشته از.ميزدند
و بودن هم با از بود ، دلتنگيهايشان پاتوق كه
ابتدا در كه نفري ششبودند نفر شش آنها.بازيگوشيشان
هفته آخر يك در كه ايراني جوان شش.بودند زوج حالا و تك
حرف خاطراتشان از بازهم.بودند شده جمع هم دور كسلكننده
.زدند
.ميكشيدند سيگار و ميخوردند چاي خاطراتشان لابهلاي در
سيگار دود از تا ميكردند باز را خانه پنجرههاي و در
شدند ، خسته كه حرفزدن از.بودند نفر شش آنها.نشوند خفه
.كنند هيجانانگيز را خستهكنندهشان هفته آخر خواستند
تلويزيون بعدريختند آب هم روي و كردند شوخي هم با اول
سينمايي فيلمهاي و بيحال مسابقههاي.كردند تماشا
رگهاي در ميخواستند.رفت سر حوصلهشان.شده سانسور
از گرفتند تصميم.بدمند تازه خوني هفتهشان آخر بيجان
فيلمهاي.بود سينما گزينه ، اولين.بيرون بزنند خانه
سينما سالنهاي شلوغي و كثيفي بيكيفيت ، و ايراني آبكي
خالي سينماها.كنند كم هفته آخر عذاب از نميتوانستند
ميكشيدند؟ را سينماها بودن خالي جور آنها بايد چرا بود ،
كه جايي.بروند سرسبز جايي به ميتوانستند اگر خوب چه
.باشد "طبيعت سبز دامن" تكراري و كليشهاي تركيب معادل
عذابآورترين كسلكننده ، هفته آخر يك در جمشيديه پارك
هر بهدادند منفي راي پارك اين به همه.بود ممكن جاي
و دربند و دركه.گذاشت احترام جمع نظر به بايد حال
با كاغذي آدمهاي.بودند بدتر جمشيديه از...و دارآباد
جوان نفر شش مغز براي ميتوانست كه بيمحتوا زدني قدم
و بيدليل و بيانتها صدايي و سر.باشد معنوي مرگ
دود ميانه در بود بهتر پس.نمايشي و باسمهاي خندههايي
.ميكردند پيدا را "طبيعت سبز دامن" شهر شلوغي و
بدها آدم پاتوق يا.نداشتند لطفي هيچ دودي پاركهاي
پايش نميكرد جرات هيچكس كه خوابآور آنقدر يا بودند ،
گزينههاي كشداري سكوت در نفر شش آن.بگذارد آنجا در را
تئاترهاي براي منفي راي شش.ميكردند بررسي را ديگر
شش بچگانه ، موسيقي كنسرتهاي براي منفي راي شش تكراري ،
منفي راي شش لاله ، پارك شلوغي در بدمينتون براي منفي راي
هر براي منفي راي شش پوچي ، پيادهروهاي در زدن قدم براي
.كاري
همه.زد سرش به اسكي چوب و برف سپيدي هوس زده توهم يكي ،
بيحال راي شش.نداشت هم دادن راي حوصله هيچكس.خنديدند
فيلمهاي ياد به يكي آن.بود خالي پول از كه جيبي براي
"سواركاري" حرف بلند ، يالهاي با سفيد اسبهاي و وسترن
براي عصباني راي ششرفتند غره چشم همه.كشيد پيش را
.بود بچگي خوابهاي شبيه بيشتر كه رويايي
حركتي ، .بكنند كاري كه گرفتند تصميم و بودند نفر شش آنها
براي هفته روز اولين صبح در بتوان كه چيزي هيجاني ،
خوش خيلي ديروز":مثل جملهاي.خنديد و كرد تعريف همكاري
نفر شش آن."..جا فلان رفتيم بچهها با گذشت ،
پسرها و ميشدند پكرتر دخترها كجاست فلانجا نميدانستند
خاطره ياد بود كوچكتر همه از كه يكي.ميكشيدند سيگار
.نميكرد فراموش را آن هيچكس كه خاطرهاي.افتاد تازهاي
در و شدند جمع دورهم همسرانشان با كه روزي نخستين خاطره
نميدانستند كه كاري.بكنند كاري ميخواستند هفته آخر يك
همه شب آن.چيست نفهميدند ، شب يازده ساعت تا و چيست
از كه يكي آن.برگشتند خانههايشان به عصباني و ناراحت
تجرد دوران روزهاي آخرين ياد بود ، بزرگتر يكسال قبلي
كاري ميخواستند هفتههايش آخر در كه روزهايي.افتاد
ميان بود بزرگتر همه از كه آن.ميگرفت گريهشان و بكنند
بيكار كه روزهايي.افتاد دبيرستان دوران ياد اخم و خنده
براي كاري روزها آن.بكنند كاري ميخواستند و بودند
سيگار دبيرستان ديوار پشت يواشكي.داشتند دادن انجام
نخ يك روز هربود زياد خيلي تفريح روزها آن.ميكشيدند
!دبيرستان ديوار پشت بسيار ، لرز و ترس باسيگار
در هركدام الان اگر.شد تمام خاطرهها اين با هفته آخر
آسودگي به حتما بودند مانده خودشان خانههاي
خانه در كس هر كه هفتههايي آخر همه مثل ميخوابيدند ،
هم دور را نفر شش اين كه كسي آن به لعنت بود ، بيكار خودش
.كرد جمع
ديجيتالي دوربين يك او.رسيد ذهنش به فكري كسي ناگهان
روي و كرد وصل تلويزيون به را دوربين.داشت فيلمبرداري
.ديدند تلويزيون در را خودشان نفر ، شش.گذاشت پايه سه
و عصبي كسل ، خسته ، بودند كرده پيدا عجيبي قيافههاي
...بيحال
ديگري كس بعد.خنديدند بقيه نفر پنج و درآورد شكلك يكي
باز اخمهايشان آرام آرام.ديگر يكي بعد و درآورد ادايي
خودشان و درآوردند شكلك دوربين جلوي.بود خوبي تفريح شد
خيلي نفر شش آن..خنديدند.ديدند تلويزيون در را
...خنديدند
|