ديد بايد ديگر جور شست بايد را چشمها
عمومي خدمات

ديد بايد ديگر جور شست بايد را چشمها
ايرانشهر به سفر

پور قنبر سينا
كه آنجايي به سفر ،"سيستان به سفر" نه ، "قندهار به سفر"
را ساله دختركي 7 سر موي بهداشتي امكانات نبود بهدليل
از دهه گذشت 2 با كه آنجايي به سفرتراشيدند كارد دو با
سوداگران مخدر ، مواد همنشين نامش اسلامي انقلاب پيروزي
.است بوده...و قاچاقچيان اشرار ، مرگ ،
بكر سوژههاي كودكانش و زنان زندگي كه منطقهاي به سفر
به سفراست قندهار دراز و دور راه جاي به سوزآوري و
و چينوچروك با را ساله زني 29 ميتوان آن در كه خطهاي
جادهاي و راه حتي كه خطهاي به سفر.ببيني مو سپيدي
در خوشنشيني كه خشن طبيعت و كويرندارد ارتباط براي
منطقه اين در وگرنه نيست آن در مقاومت ياراي را پايتخت
.يافت نميشد را ديگر صنايعي"بلوچ بافت" كارخانه يك بهجز
سركوب براي افغانستان در جنگ اگر كه منطقهاي به سفر
ميماند غربت در هم باز نميگرفت ، جريان كنارش در طالبان
.شدند روا مسجد به كه ميشد چراغهايي شدن روشن شاهد و
خطه آن مردم بر را افاغنه كه غيربومي ، هنرمنداني مسئولاني
جويا براي آن از كه عكاساني و خبرنگاران دادند ، ترجيح
بين شكاف كه سياستهايي و جستند بهره افاغنه حال شدن
همه تا ساختند گستردهتر را آن مذهبي قشربنديهاي
.ببندند آن بر پيشرفت و توسعه راه و دهند هم دستبهدست
است اين تصورت تنها باشي ، نبوده سيستان مسافر خود تو اگر
و ميگيرند خو مخدر مواد با تولد محض به خطه آن مردم كه
.است آن زندگيشان همه عشقشان ،
بسته راهها همه كه ديدي نزديك از و شدي مسافر وقتي ولي
نيست ، باقي معاش امرار براي قاچاق راه جز راهي واغلب است
كه 9 خانوادههايي.رسيد خواهد بهنظر معقولي شغل سوداگري
كه خانوادههايي.كند تامينشان نفر يك منتظرند نفر 8-
افزوده برشان شده اعمال سياستهاي كمك به نيز طبيعت قهر
و دامداري يعني زيستن شرافتمندانه راههاي تنها و شده
.است گرفته آنها از را كشاورزي
سد آب از قطرهاي ديگر طالبان حكومت آمدن كار روي با
كه حالي در و نشد بلوچها و سيستانيها نصيب كجكي
چه را زمستاني باران و برف نميدانستند پايتختنشينها
شمال و غرب راههاي و مدارس تعطيلي خبر روز هر و كنند
باران ذرهاي حتي ايران ، شرقنشينان ميشنيدند را غربي
اين كه باشي سيستان مسافر خود تو بايد.نديدند چشم به هم
مردمي همان مردم اين مگر كه بگيرد جاي ذهنت در سوال
را شخصيت محوريترين شاهنامهاش براي فردوسي كه نيستند
سيستاني؟ يلان آن و ديار آن كجاست پس.برگزيد سيستان از
و سيستان مركزي مناطق ديدن تجربه سيستان به سفر
و ايرانشهر به خاش - زاهدان جاده از گذر.بود بلوچستان
و ببينيم سواري 7- آن 8 در توانستيم زحمت به كه مسيري
ما ، مقصد ايرانشهر ، .بودند كاميوندار همه مسافرانش بقيه
آن نزديكي به وقتي.است سيستان منطقه خوشنشينترين
نخلستانهاي و سرباز و جكيگور رود ضعيف جريان رسيديم
هم اينجا بدانيم تا شد پذيرايمان "آبادان" سبز
سال از 13 پس كه آبادان چون البته و دارد استعدادهايي
به سفراست مانده توسعه بدون است جنگزده هم هنوز جنگ
:ميخوانيد كه بود ايرانشهر از تجربهاي ما ، سيستان
ديد بايد ديگر جور را بلوچستان و سيستان
در محصور جادههاي آن هم ديگري كس هر اگر كه بهراستي
.ميلرزيد خود به آن كردن گز پياده ترس از ميديد را كوير
هم را برنج كاميون يك از برنج كيسه سرقت 2 روايت
برنج كيسه فقط 2 مسلح مردكرد تعريف ملكقاسمي
راننده به آسيبي كه اين بدون آن از پس و ميخواسته
چنين نبود گرسنه اگر.است كرده ترك را آنجا برساند
بلوچستان و سيستان مردم روايتهاي هواي و حال.نميكرد
و حال اين با.داشت آنان بودن فشار تحت بر تاييدي همگي
خيابان كنار.شديم ايرانشهر هتل تنها راهي هوا
كوچك بساطي كه ديدم بسيار را رو چروكيده پيرمردهايي
ناگهان شديم نزديك كه هتل بهفروش براي داشتند
تابلوي.كاهگلي قلعهاي.كرد جلب را نظرم مجموعهاي
را سوالم پاسخ بالاخره ديدم سردرش بر را فرهنگي ميراث
در خود اثبات براي آثاري هم هنوز شاهنامه "رستم" يافتم
!دارد اينجا
كوير نخلستانهاي ميان در باستاني اثري
قلعه سراغ به كرديم شهر ديدن قصد كه ديگر دوستان با
از 500 كمتر بود اقامتمان محل كه ايرانشهر هتل تاآمديم
به را كسي هر ديوار روي كنگرهكنگرههاي.بود راه متر
نگهبان.زديم در.ميانداخت تاريخي سريالهاي ياد
زميني را آن گذاشتيم قلعه داخل به قدم.شد پذيرايمان
صلابت از و بود مانده ديوارهايش فقط گويي.يافتيم خالي
.نبود خرابهها جز خبري آن حاكمنشين
ورودي) اينجا و بوده حاكمنشين روبهرو آن:گفت نگهبان
نگهباني برجك كه 9 قلعه اين.است بوده مردمنشين (قلعه
اين:گفت آنجا نگهبان.بود بازسازي حال در اينك داشت
سال 1359 در است معروف نيز دوستمحمدخان قلعه به كه قلعه
آن درون درصد تا 98 ايرانشهر وقت شهردار توسط يا 60
بوده چه تخريب اين علت نميداند كس هيچ هنوز و شده تخريب
معناي برايم قلعه ديوار كنگرههاي كنگره آن حالا.است
!ايران در شده گم اصالتبود يافته اصيلي
ايرانشهر نقطه پرجنبوجوشترين
كه رفتيم بازاري دنبال به آمديم ، بيرون كه قلعه از
كه بود نامي ،"تاناكورا".بود گرفته خود به جالبي اسامي
."لتهفروشي" ميگفتند ايرانشهريها خود.ميگفت ما همكار
.بود قلعه پشت بوديم آن بهدنبال ما كه بازاري
اروپايي كاركرده لباسهاي خود مغازههاي در لتهفروشان
و لباس لتهفروشان اين.ميفروختند قيمت ناچيزترين به را
اين.ميخريدند پاكستان كراچي بندر از را خود كفشهاي
لباسهاي.ميشود منتقل كراچي به كشتي با لباسها
بلوز ، پيراهن ، !كند كار سالها ميتواند كه كاركردهاي
با لتهفروشان.بچهگانه مردانه ، زنانه ، پالتو ، كاپشن ،
از پس و ميشوند كراچي راهي سواري يا هواپيما اتوبوس ،
ايران به وسايل همان با خود لباس از بستههايي خريدن
كساني دست به را شده خريداري اجناس و بازميگردند
ايرانشهر به را آنها كويري راههاي از كه ميسپارند
نيروي كه چرا است قاچاق درآمد اين راه.ميكنند منتقل
شهر به لباسها.ميكند برخورد آورندگان با انتظامي
به...و خشكشويي از پس و ميشود باز بستهها.ميرسد
هوا ديديم زديم ، هم به چشم.ميشوند گذاشته فروش معرض
!بوديم كرده خريد ساعتي 6- به 7 قريب و است شده تاريك
ايرانشهر صنايعدستي
رفتيم كه ايرانشهر صنايعدستي غرفهفروش سراغ به
هر...و دزفول بافت سبدهاي و ديديم آبگينه مجسمههاي
.بود شده ساخته ايران ديگر نقاط در گويي ديديم آنجا آنچه
بعد روز را آنجا دستي صنايع اما نشد ، دستگيرمان چيزي هيچ
شده دوزي آينه قطعاتي.يافتيم ايرانشهر روز بازار در
صنايع محصول برجستهترين زنان لباسهاي سرآستين براي
دست قطعا "واري پلي" يا "زيوآستون".بود ايرانشهر دستي
تومان هزار تا 40 حدود 35 كه بود شده چرخدوزي و دوز
آراسته آنها با بلوچ زنان لباس سرآستين و يقه.داشت قيمت
.ميشود
آنها با دوستانه گپي در مردم مشاغل
به كه آنجا قهوهخانههاي - كافه از يكي در بالاخره
و حال از استراحت ضمن تا نشستيم بود معروف بلوچي كافه
.داشتند آزاد شغل اكثرا آنها.بپرسيم آنها هواي
.داشتند صنعتي و اداري شغل كمتر.مغازهداري و دستفروشي
نور پيام هم و سراسري هم آزاد ، هم داشت هم دانشگاه آنجا
اين.ميشد اداره غيربومي افراد توسط دانشگاهها همه ولي
و 578 هزار حدود 181 مساحتي داشتن با پهناور استان
و 300 خاكي مرز كيلومتر و 200 هزار كه مربع كيلومتر
اين.دارد بلوچ شاغل درصد تنها 21 دارد آبي مرز كيلومتر
و سيستان اداري مشاغل درصد غيربلوچها 46 كه است حالي در
كاركن آنان درصد حدود 66 و دارند عهده را بلوچستان
كارخانهها از كافه آن در ايرانشهر شهروندان.مستقلاند
آن "بلوچ بافت" كارخانه كه ايرانشهر.گفتند كارگاهها و
.روبهروست ركود با اينك است آن صنعتي مركز معروفترين
!نيست مساعد كه زمينهاي و كشاورزي استعدادهاي
پلاستيك زير ساله همه كه است محصولي دو خيار و هندوانه
:گفت كشاورزان اين از يكي.ميشود كشت ايرانشهر حومه در
در.كنيم برداشت محصول هم كاميون تا 50 توانستيم حتي ما
و ايرانشهر نخلستانهاي سرسبزي كشاورزي نوع اين كنار
در ميتواند كه است نكتهاي حائزاهميتترين آن حومه
نوع دو سرباز خرماي و لاشار خرماي.افتد موثر آن توسعه
را نخلداران آنچه.هستند نخلستانها اين خرماي مرغوب
از يكي.است محصولاتشان براي بستهبندي ساخته ، نبود محدود
بشكه و حلب در را محصولاتمان ما:ميگفت نخلداران اين
را ما مضافتي خرماي.ميفرستيم استان خارج به و ميريزيم
امكانات چون ولي ميكنند صادر بم خرماي جاي به حتي
و نشده معرفي محصولمان و ما نيست كارتنسازي و بستهبندي
.است كرده مسدود و محدود را ما كار توسعه همين
در كه آن از بيشتربود كوتاه خيلي سيستان به ما سفر
جاده وسعت برخلاف كه منطقهايبوديم راه در باشيم منطقه
آن كنترل همين و ندارد مرزي جاده كه آن مهمتر و ندارد
.است ساخته مشكلتر را
حرف شنيدن تجربه ولي كوتاه گرچه ايرانشهر به ما سفر
منطقه بلوچهاي جايگاه در ميتوانستند كه بود مردمي
سازندگي آستين و گيرند دست به خود را مديريتي پستهاي
.بزنند بالا
عمومي خدمات
داريد شما كه حقوقي
تامين سازمان به كه بيمهاي حق قبال در كه ميدانيد آيا
از ميتوانيد كه هستيد حقوقي داراي ميپردازيد اجتماعي
هزينههاي دريافت موارد اين از يكي شويد ، بهرهمند آن
.است اورتز و پروتز
اورتز و پروتز هزينههاي پرداخت شرايط
راسا خود اجتماعي تامين سازمان موارد از برخي در
در و كرده توليد يا و تهيه را پزشكي كمك وسايل ميتواند
نتواند سازمان اگر اما دهد ، قرار شرايط واجدين اختيار
دهد ، قرار بيمهشده اختيار در مستقيما را وسايل اين
.ميكند پرداخت شده بيمه به مصوبه تعرفه برابر را آن قيمت
كارشناسان نظر از زمينه اين در عمل مورد فعلي تعرفههاي
وسايل اين تهيه واقعي هزينههاي با زيادي تطابق اهلفن و
.دارد
سازمان حمايتهاي از بيمهشدگان استفاده شرايط از برخي
شرح اين به پزشكي كمك وسايل تهيه زمينه در اجتماعي تامين
:است
از يك هر به بار يك تنها اورتزها و پروتزها تهيه هزينه
در عينك شيشه مورد در فقط و ميشود پرداخت شرايط واجدين
مورد در و بار يك سال هر آن هزينه چشم ، نمره تغيير صورت
.است پرداخت قابل سال گذشت 5 از پس حداقل مصنوعي چشم
افراد يا و مستمريبگيران و بيمهشدگان براي كه صورتي در
شود ، تجويز نزديك و دور عينك همزمان آنان تكفل تحت
بلامانع پزشكي شوراي تاييد با عينك دو هر بهاي پرداخت
.است
ناشي حوادث اثر بر كه بيمهشدگاني از دسته آن به منحصرا
الكترونيكي مصنوعي دست پروتز از استفاده نيازمند كار از
خود قبلي كارآيي سوم يك از بيش اينكه بر مشروط ميشوند ،
هزينه نگردند ، تلقي كلي افتاده كار از و آورده دست به را
دولتي درماني مراكز از صادره فاكتور براساس مذكور پروتز
.ميشود پرداخت پزشكي شوراي تاييد صورت در و
:نكتهها
بدن در جراحي اعمال حين كه وسايلي) "اندوپروتزها" بهاي
صورتحسابهاي همراه (ميشود گذاشته كار بيمار
پرداخت و محاسبه پزشكي اسناد دفاتر توسط بيمارستاني
.ميشود
دست پروتز بهاي پرداخت در مسئوليتي اجتماعي تامين سازمان
به مصنوعي حنجره و مصنوعي چشم پمپ ، مصنوعي ، پاي مصنوعي ،
از قبل كه آنان تكفل تحت افراد و بيمهشدگان از دسته آن
مذكور پروتزهاي از استفاده به نياز بيمه حق پرداخت شروع
.ندارد داشتهاند ، را
شدن مفقود شكستن ، قبال در مسئوليتي اجتماعي تامين سازمان
.ندارد پزشكي كمك وسايل تعمير يا و
|