عيد از پس بيپولي براي راهكار ده
طبيعت جبين بر سياه داغ
طبيعت براي نحس روزي
(1) عمومي خدمات

عيد از پس بيپولي براي راهكار ده
!گذشت خوش تعطيلات
تاسوعا سوگواري مراسم خاطر به شما از بسياري كه چند هر
همه قطعا اما زدهايد را سفر قيد عيد ايام در عاشورا و
و است نمانده پولي حالاكرديد خرج را عيديتان و حقوق
شكل به ماه فروردين پاياني روزهاي بيپولي ، اين ميان
طولانيتر و طولاني و ميآيد كش باورنكردني و عجيب
.ميشود
پايان تا هنوز اما ميگذرد خستهكننده و بلند روزهاي
خالي حجم به.است مانده بسيار حقوق گرفتن و ماه فروردين
كه ميافتيد روزهايي ياد و ميكنيد نگاه پولتان كيف
را هزاري و پانصدي براق و نو اسكناسهاي دغدغهاي بيهيچ
پشيماني.نكنيد ناراحت را خودتان خيليميكرديد حراج
تا را شما كه است چارهاي يافتن راه بهترينندارد سودي
و توصيهها شما براي مابكشاند ماه فروردين پايان
بيپولي حالي به كمكي بتواند شايد كه داريم راهكارهايي
.باشد شما سال آغاز
شما به را ديگر روز راهكارهايگذران 16 كه اين از قبل
حقوق همكاران و كارمندان از بسياري توصيه اين بگوييم
ماه اسفند تا بنويسيد جايي و كنيد گوشتان آويزه را بگير
.كنيد مراعات را آنها حتما پيشرو
كه زماني ماه اسفند در را ماه فروردين اقساط كه اين اول
قرارداده پاكتي در ميگيريد هم با را پاداش و حقوق عيدي ،
اين روزهايي در تا دهيد قرار دسترس از دور جايي در و
.نخوريد خود اقساط براي را پول نداشتن جوش و حرص چنيني
شدن گزيده واسطه به كه است دوستان از بسياري توصيه اين
اين شدت به و گرفته عبرت درس آن از گذشته فروردينهاي در
.ميكنند مراعات را قضيه
است اين است حياتي حدودي تا و مهم بسيار كه دوم توصيه
هزار چند ماه ، اسفند پاياني روزهاي ولخرجيهاي ميان كه
قطور كتابي لاي يا فرش زير و بگيريد نديد را توماني
فروردين از 13 بعد اسكناسها اين ديدن چون.كنيد پنهان
از را شما و است منظره خوش و خوشآيند بسيار بسيار ماه
كه اين همه از مهمتر.ميدهد نجات دغدغهها از بسياري
غم زانوي فروردين آخر روز براي 15 بود نخواهيد ناچار شما
.كنيد بغل بيپولي
فروردين و پيشرو ماه اسفند براي را راهكار دو اين پس ،
شما حالا اما.بسپاريد خاطر به حتما آينده سال
عيدي خود ، بيپولي جبران براي اقدام اولين در ميتوانيد
.بگيريد قرض مدتي براي را فرزندانتان
سروصدا كلي و كرده مخالفت آنها حتما است ، درست
اين بر مبني وعدهاي دادن با ميتوانيد شما اما ميكنند
خواهيد پس ديگر وقت چند تا و گذاشته آن روي را رقمي كه
جدي را راهكار اين است بهتر.كنيد راضي را آنها داد ،
ايام اين در پول كسب براي روش نقدترين به دست چون بگيريد
.است بيپولي
محل مالي بخش از ميتوانيد نيز اقدام اولين در صبح فردا
.بگيريد مساعده خود كار
مساعده را حقوقتان همه كه نشويد اشتباه اين دچار اما
مواجه مشكل با هم ارديبهشت ماه براي حتما چون.بگيريد
و گرفتيد قرض را فرزندانتان عيدي هم كه حالا.شد خواهيد
بهتر گرفتيد ، مساعده را ماه فروردين حقوق از درصدي هم
نشويد مواجه مشكل با باز و نياوريد كم كه اين براي است
يك اين كه جا آن از.كنيد عوض را خود عادات از بسياري
تاكسي كرايههاي جديد سال شروع با كه است نانوشته قانون
با شما كه پولي اين با قطعا يافت ، خواهد افزايش بسيار
تاكسي كرايه پرداخت كردهايد جور و جمع دردسر هزار
كاري هر از سواري اتوبوس ايام ، اين در.است محض اشتباه
دغدغه تا شويد خارج منزل از زودتر كمي لطفا.است بهتر
از بسياري چون ضمن در باشيد ، نداشته هم رسيدن دير
حدودي تا خوشبختانه و است شده بزرگراه شهري درون مسيرهاي
خيلي شده ، بهتر - اتوبوس - شهري درون نقل و حمل سيستم
كه ميدهيد حق ما به هم شما البته نميرسيد ، مقصد به دير
كرده دفاع سيستم اين از ناچاريم روزها اين و ايام اين در
فروردين آخر تا هم ما چون.كنيم تمجيد و تعريف هم كمي و
.هستيم واحد شركت اتوبوسهاي مهمان
مايحتاج خريد و خوراك و خورد نوع اصلاح بعدي ، تغيير
به گذشته روز مدت 15 در ميرسد نظر به.است روزانه
حالا.خوردهايد سنگين غذاي و شيريني و ميوه كافي اندازه
خريدن از بدنتان سيستم در تعادل ايجاد براي است بهتر
اين كنيد خودداري سنگين غذاهاي خوردن و شيريني و ميوه
را خود بدن وزن و گرفته رژيم كمي تا مييابيد فرصت گونه
هم و جسم سلامت براي هم ميكنيم پيشنهاد.كنيد متعادل
از خانواده اقتصاد به كمك براي هم و !روح سلامت براي
آدم اگركنيد استفاده طبيعي بسيار و حاضري غذاهاي
.بگيريد آب روزه هفته يك ميتوانيد حتي هستيد قوياي
از بسياري جلوي و دارد بسياري خواص آب روزه كه شنيدهايم
.ميگيرد را سكتهها
.ببريد استفاده هم راهكار اين از تا است خوبي فرصت حالا
بسياري كه اين ديگر نكته !است آب ليتر چند فقط خرجش همه
تاريك با نبايد انسان كردهاند اعلام تغذيه پزشكان از
باقي روز اين 15 در ميتوانيد شما بخورد غذا هوا شدن
آنها قطعا كنيد رعايت را پزشكان توصيه اين مانده
پس جواب شما امتحان و داشتهاند قضيه اين روي تحقيقاتي
تغييرات خوراكتان و خورد نحوه روي كه حالا.داد خواهد
احتياج ديگري شيوههاي به كردهايد ، اعمال را مفصلي
.نشويد مواجه حادي مشكل با تا داريد
و آب قبض پرداخت از همسايگان توافق با ميتوانيد شما
.كنيد خودداري روز براي 15 آپارتمان شارژ و تلفن و برق
و نشويد مواجه مشكل با كار اين از بعد كه اين بر مشروط
.باشد نداشته برابر چند خرج برايتان آن از بعد دردسرهاي
ميتوانيد شب در نخوردن غذا و آب روزه راستاي در ضمن در
.كنيد تميز خودتان هم را راهپلهها جسمتان ، سلامت براي
آژانس اشتراك شماره و تلفن شماره مدتي براي همچنين
.كنيد فراموش را محلهتان پيتزافروشي و خودرو
ورزش اين در و كنيد ورزش هم كمي كه نيست بد ايام اين در
.كردن اتو مثل.شويد واقع مفيد كردن
شستن براي را لباسهايتان اينكه جاي به دارد اشكالي چه
.دهيد انجام را كار اين خودتان بدهيد ، بيرون كردن اتو و
مهتابي شب يك در دارد وجود كماكان مشكلتان هم باز اگر
چكش آنها دست كه حالي در و كرده جمع را بچههايتان
قلكهايشان آرزوكردن حين تا بخواهيد آنها از دادهايد ،
به شدن تبديل نويد با هم را آنها سكههاي.بشكند را
.بگيريد قرض آنها از اسكناس ،
ليست.شويد بيرحم كمي نيست بد.داريد مشكل هنوز
تبريك ضمن و بگذاريد مقابلتان ديگران از را طلبهايتان
اما كنيد ، بدهكاريها و طلبكاريها از يادي عيد مجدد
نرم و چرب زبان با كنيد سعي هستيد بدهكار نكرده خداي اگر
.بيندازيد ديگر ماه سه تا دو به را پول بازپرداخت وعده
شما به تمام شهامت با كردهايد ، را كارها همه كه حالا
خيليهاي شايدنيست بدي كار اصلا مسافركشي كه ميگوييم
كنند ، آمد و رفت واحد شركت اتوبوس با كه دهند ترجيح ديگر
از گفتهاند قديم از ندهيد ، دست از را اميدتان شما اما
گيرتان دربستي تا دو شايد.است فرج ستون آن به ستون اين
...و بيايد
طبيعت جبين بر سياه داغ
رضائي فرهاد
پس كه است پرسشهايي نخستين از يكي ((?رفتي كجا تعطيلات))
همكاران و دوستان با ديدار تجديد هنگام به و عيد ايام از
گويي كه چنان ميشويد ، مواجه آن با جديد سال در خود
وصلتي هم با نزديك يار دو همچون ((سفر)) و ((تعطيلات))
.ميآورد خاطر به را ديگري يك هر و يافتهاند ديرينه
سفر تعطيل ، ايام و فراغت هنگام به چرا راستي به اما
بر تيزي چاقوي بسان تعطيلات.ميكند جلوه ضرورت يك همچون
را آن گريزناپذيري و ميآيد فرود ايام يكنواختي ريسمان
ظاهر به مجال همين نيز اوقات پارهاي اما ميگسلد ، هم از
به امر اين و ميافزايد روزگار كسالت برشدت خود دلنشين
.است وابسته آنان زندگي بر حاكم شرايط و افراد
از بخشي است ، اختيارشان در مناسب بستر و توان كه آنان
ديگر آباديهاي و شهرها در را نوروز طولاني تعطيلات
نظر به دشوار تعطيل غير ايام در آنچه تا ميگذرانند
از صرفنظر.كنند تجربه آمده دست به فرصت در را ميرسد
از بازديد ما ، شهر از خارج در ساكن بستگان و دوستان ديدن
و هوا و آب از بهرهگيري و زيبا طبيعي مناظر و شهرها
بستن براي نيرومندي بسيار انگيزه مناطق قبيل اين امكانات
جادههاي سوي به خانوادهها افتادن راه به و سفر بار
كه امروزي شهرنشين انسان.ميرود شمار به بلند و كوتاه
آلوده هواي و بلند و سخت ديوارهاي ميان در محبوسش زندگي
فرصتها كوچكترين از حتي است ، گرفته تباهي و سرب بوي
توانفرساي يكنواختي و آلودگيها انواع از فرار براي
زماني از كه است موجودي انسان.گذشت نخواهد شهري زندگي
و كرده عوض طبيعي غير زيستگاهي با را خود طبيعي محيط دور
درماندگي ، از ناشي كرختي هنگام به بيگاه و گاه اينك
ياد به ناخودآگاه اعماق از را گذشته شيرين روزهاي
.ميكند تجربه لبانش بر را غريبي تبسم و ميآورد
ديروز قبيلهاي انسان همان امروزي كلانشهرنشين انسان
.ميزند پا و دست خويش ساخت خود و غريب زيستگاه در كه است
قبيلهاي فوق همچون كه شهرهايي كلان به قبيله از گذر
اين كه نمود رخ سرعت به چنان است ، شده متجلي غولآسا
حال.نيافت را آهن و دود با سازگاري فرصت بخت نگون موجود
شهري زيستگاه گوناگون امكانات انواع در غرق كه انساني
سفر بار مناسب مجالي در مييابد غريب و تنها را خود
روزهاي تار تصوير و طبيعت بستر در را زماني تا ميبندد
.كند سپري گذشته دلنشين
باشيد ، شده خارج خود شهر از ايام اين در اگر رو اين از
حال در انسانهاي دشتها و كوهها و جادهها جاي جاي در
و آرامش زيبا طبيعت قلب در بودن از كه راديدهايد گذري
از انسان رواني بهرهگيري اگرچه.يافتهاند خاصي مسرت
شير بسان سفرها قبيل اين گرچه و است ضروري طبيعت دامن
شما به ما رواني تعادل پايداري كننده تضمين اطمينان
بسيار منابع اين از انسان بهرهگيري نحوه اما ميرود ،
زندگي به كه ما.است كرده جلوه بار تاسف و غمانگيز
انواع در غرق را خود اوقات و گرفتهايم خو آلوده
طبيعت به گريز هنگام به حتي ميكنيم ، سپري آلايندهها
خود دنبال به گريزناپذير و گرانبها سنتي همچون را آن نيز
قله در حتي را اوضاع اين و ميكشانيم طبيعت دل تا
از خارج در.كرد مشاهده ميتوان نيز مرتفع كوههاي
اثرات ميتوان جا همه در روستايي و شهري زيستگاههاي
گذر آنجا از دور زماني حتي كه انسانهايي تاسفبار
.يافت را كردهاند
و بكر نقطهاي يافتن دنبال به ما از يك هر سفر آغاز در
باشد نرسيده آن به كسي پاي امكان صورت در كه هستيم خلوت
كه هنگامي اما ميآييم ، فرود آنجا بر پيروز فاتحي بسان و
.برميگردد ورق يافتيم را بكر اصطلاح به محل اين
كولهبار كه هنگامياست رسيده فرا مسابقه هنگام حال
مينهيم ، زمين به شده كشف زيباي محل در را خود سفر
عزم همسفران كه طوري به ;ميشود شروع شرمآور مسابقهاي
كه بزنند آنجا پيشاني بر چنان را خود داغ تا ميكنند
از ميگذرند محل آن از كه كساني آن از پس مديدي مدتهاي
.شوند آگاه حضور اين
جنگل و دشت و كوه كنار و گوشه در كه است چنين اين
نوشابه ، بطريهاي پلاستيكي ، كيسههاي انواع ميتوان
.يافت را شهري متمدن مسافرين آثار ديگر و كنسرو قوطيهاي
ضمير در را آلايندگي آلوده ، و سياه شهرهاي قلب در زندگي
و زيباترين در حتي كه است نشانده چنان ما ناخودآگاه
در هركس.نيستيم آن از جدايي به حاضر زمين مناطق تميزترين
لبه تا تنها نهاده ، زمين به را خود بار كه پهنهاي
همچون لبه اين و ميكند مسئوليت احساس خويش زيرانداز
زباله ريختن براي محلي آن فراسوي كه ميشود جلوهگر مرزي
مسئوليتي گونه هيچ آنكهكه بدون است ، تباهي و تخريب و
نميشود ، حاصل موعظه با تنها فرهنگ تغيير.باشد شما متوجه
خو خويش عادات و روزمره اخلاقيات با چنان ما كه چرا
و مطلوب بستر مستلزم آن در تغييري گونه هر كه گرفتهايم
متاسفانه فرهنگسازان كه آن حال است ، مستمر محيطي فشار
.ميكنند اكتفا نصيحت و موعظه به تنها
و زيبا بسيار مختلف نقاط از بازديد و طبيعت دامن به سفر
بر كه است باري منزله به ما سفر هر اما است ، پسنديده
و عبور هنگام به ما.ميشود افزوده مناطق اين آلودگي
را سياهي از داغي خود تاريك شهر حصارهاي درون به بازگشت
گذري و بعد سفر تا كه اميد بدان مينشانيم طبيعت جبين بر
تازه داغي به را خود جاي و يافته بهبود داغ اين دوباره
.دهد
اين كه همچنان اما طبيعتيم ، آن از ما و ما آن از طبيعت
خود بايد نيز ما است ، پرورانده خود دامان در را ما مادر
ساير همچون نيز ما.دهيم وفق آن قواعد و اصول با را
نياز اندازه به طبيعي منابع از كامگيري به مجاز موجودات
ساير و خود بهرهمندي براي آن پاكيزگي حفظ و هستيم
قدرشناسي از كه آن اميد.ماست يكايك وظيفه زنده موجودات
ميدانيم خود از پستتر را آنان كه زندهاي موجودات ساير
مختلف منابع از بهرهمندي و استفاده كنار در و گرفته درس
.باشيم نيز ديگران و خود آتي استفادههاي فكر به زمين
طبيعت براي نحس روزي
جمشيدي مژگان
بوده برپا ستون هخامنشي 112 شاهان دربار در ميگويند))
بذرهاي ستون هر در بهار ، آغاز به مانده روز چند كه
بودند برخوردار بيشتري ارزش از كه را مختلف گياه چندگونه
به نيز فن كارشناسان از چندتن مدت اين طي در.ميكاشتند
انتخاب با تا ميپرداختند آمده عمل به جوانههاي بررسي
در را بذرها اين موردنظر گياه گونه بهترين و مقاومترين
روز تا سبزهها اين.دهند قرار ايراني كشاورزان اختيار
روز در بالاخره و ميگرفت قرار مراقبت تحت نوروز سيزدهم
رها پرخروش رودهاي در سبزهها اين بدر سيزده يعني موعود
يونانيان به بايد روز اين نحسي درخصوص اما.ميگشتند
به بنا را نوروز ميلادي 13 سال 52 در كه كرد اشاره
.((كردند ايرانيان فرهنگ وارد ((نحس عدد)) عنوان به دلايلي
بهانه به ايرانيان تاكنون ، زمان آن از ترتيب اين به و
طبيعي عرصههاي در گردش روز يك از لذت و طبيعت در حضور
جاي گيرودار اين در آنچه و ميبرند طبيعت به را نحسي 13
.است حاضر حال در بدر سيزده مراسم اجراي نحوه دارد بحث
يك تنها بزرگ ، شهرهاي ساكنين بهخصوص ايراني شهروندان
و سروصدا از دور به تا مييابند را اين فرصت سال در روز
را زيستن طبيعت با روز يك تجربه شهرنشيني قالهاي و قيل
و كوه پاك هواي استنشاق با نو ، سال ابتداي در و كنند كسب
انرژي و كنند تازه نفسي كار ، پراز يكسال براي صحرا و دشت
قولي به ديگر ، طرف از و كنند جايگزين را رفته دست از
طبيعت به كاشانه و خانه از روز اين در را نحسي 13
.ميبرند
با تنها عزيز ، شهروندان اين كه است تاسف بسي جاي ولي
ميزدايند خود از را نحسي 13 چنان خود ، روزه حضوريك همين
همهساله ايران طبيعت كه طوري به ميريزند بهطبيعت و
و ميبيند وارد خود پيكر بر را ضربهها بيرحمانهترين
هم چندان شهروندان اين كه درمييابيم بنگريم ، نيك اگر
و نكردهاند درك هرگز را طبيعت مفهوم چون.نيستند مقصر
زيست محيط حراست و حفظ براي لازم ضرورتهاي از
زيستمحيطي سالم فرهنگ از كلام يك در و بياطلاعاند
دبستان ، در تحصيل سالها طي در كه چرا.بيبهرهاند
كتب صفحات هزار هزاران ميان در و دانشگاه و دبيرستان
داده آموزش آنان به خصوص اين در كه صفحاتي تعداد درسي ،
از.است نرسيده هم دست يك انگشتان تعداد به حتي باشد
به هرگز هم سيما و صدا مثل جمعي رسانههاي سطح در طرفي
ارزش عملا و نشده پرداخته موضوع اين به ريشهاي طور
برنامهسازان و مسئولان ديد از ايران طبيعت و زيست محيط
و پفك و چيپس تبليغاتي تيزرهاي و آبكي سريالهاي از سيما
كشيده آن سوي و سمت به هرگز كه است كمتر هم ماكاروني
و سودجويانه تفكرات با هميشه ايران محيطزيست.نميشوند
و خردمندانه نگرشهاي با تا بوده همراه منفعتطلبانه
.پايدار
و طبيعت روز جاي به را فروردين روز 13 باشد بهتر شايد
براي نحس روزي يا و طبيعت به تهاجم روز به طبيعت با آشتي
بر بزرگ زخمي همهساله كه روزي.كرد نامگذاري طبيعت
بهجا آثار از بالاتر زخمي چه.ميشود وارد ايران طبيعت
غيربازيافتي و بازيافتي زبالههاي و پسماندهها از مانده
نوشابههاي پلاستيكي بطريهاي انبوه بدتر همه از و
اعماق تا (دماوند) گرفته البرز بلنداي از كه خانواده
بلاي مزاحم و ناخوانده مهمانان اين حضور زاگرس درههاي
اين در كه اين از بالاتر تهاجمي چه.است شده طبيعت جان
پستانداران تا گرفته بزرگ و كوچك پرندگان از روز
قرار غيرحرفهاي و حرفهاي شكارچيان هدفتير عظيمالجثه
.ميگيرند
از اعم گياه و رستني هر چيدن و گلزارها كردن لگدمال آيا
زدن آتش و درختان شاخههاي شكستن و خوراكي ، و زينتي
يادآور ايران طبيعت براي...و جنگلها و بوستانها
?بود نخواهد نحس روزي
خود نيات تحقق براي روز اين در باستان ايرانيان
گذراندن براي ما امروز و ميزدند گره را طبيعت سبزههاي
رستني هر بيرحمانه سبزه ، زدن گره جاي به روز ، يك صرفا
.ميزنيم آتش و ميكنيم لگدمال و درميآوريم ريشه از را
روز در الهي رحمت باران بارش با خوشبختانه البته
تفيده و خشك بسترهاي كه اين از جدا سيزدهبدر ،
هجوم از طبيعت شد ، سيراب چشمهسارها و رودخانهها
از كمتر و ماند امان در حدي تا شهروندان سيلآساي
.شد فروردين روز سيزدهمين نحسي پذيراي گذشته ، سالهاي
(1) عمومي خدمات
شما حقوق
حق عنوان به شما حقوق از ماهه هر كه مبالغي ميدانيد آيا
از يكي.دارد امتيازاتي چه شما براي ميشود كسر بيمه
.است بازنشستگي مستمري از استفاده آنها
مجموع واقع در اجتماعي تامين بازنشستگان مستمري
بيمه حق عنوان به كه است شده بيمه شما ماهانه پسانداز
دريافت بازنشستگي مستمري و حقوق صورت به و پرداختهايد
.ميكنيد
بازنشستگي شرايط قوانين ، اصلاحات آخرين براساس
.است شرح اين به اجتماعي تامين بيمهشدندگان
داشته بيمه پرداخت سابقه تمام سال كه 35 بيمهشدگاني -
بازنشسته ميتوانند سني شرط گرفتن نظر در بدون باشند ،
.شوند
در بيمه ، حق پرداخت سابقه سال داراي 30 بيمهشدگان -
زنان براي سال و 45 مردان براي سن سال داشتن 50 صورت
.كنند بازنشستگي درخواست ميتوانند
متناوب سال و 25 متوالي سال مدت 20 حداقل كه افرادي -
و سخت كارهاي به يا و كاركرده آبوهوا بد مناطق در
سن سال داشتن 55 صورت در باشند ، داشته اشتغال زيانآور
تقاضاي ميتوانند زنان براي سال و 45 مردان براي
.كنند بازنشستگي
بيمه حق پرداخت سابقه سال حداقل 10 داراي بيمهشدگان -
سن تمام سال داشتن 60 با بازنشستگي تقاضاي تاريخ از قبل
ميتوانند زنان براي سن تمام سال و 55 مردان براي
.كنند بازنشستگي درخواست
بازنشستگي مستمري محاسبه نحوه
اساسي نقش زير عامل دو بازنشستگي مستمري ميزان درتعيين
:ميكند ايفا را
بيمه حق پرداخت سنوات -
بيمه حق كسر مبناي مزاياي و حقوق -
بازنشستگي مستمري درخواست براي لازم مدارك
بيمهشده شناسنامه فتوكپي و اصل -
بازنشستگي نامه تقاضا -
در سازمان شعبه آگاهسازي بر مبني متقاضي كتبي تعهد -
تامين قانون مشمول كارگاههاي در مجدد اشتغال صورت
اجتماعي
بدانيد نيست بد
از مستمري دريافت علاوهبر اجتماعي تامين بازنشستگان -
و ارزاق بن اولاد ، حق و عائلهمندي حق چون ديگري مزاياي
.هستند برخوردار عيدي
|