برسند تفاهم به ميتوانند مردان و زنان
تهران در سعدي بزرگداشت همايش
نحوه اجتماعي تامين سازمان سوي از
مشاغل در اشتغال تناوب و توالي محاسبه
شد اعلام زيانآور و سخت
به ملل سازمان "دگهمرشولد" بورسيه اعطاي
روزنامهنگاران
ابلاغ تبريز شمس هفتهنامه تعطيلي حكم
است نشده
آويخته دار به مشهد خياباني زنان قاتل
شد
برسند تفاهم به ميتوانند مردان و زنان
تساوي و شهروندي حقوق همچون اصولي به متكي مدني جوامع
جامعه رويكرد كه آنجا در چه هستند ، قوانين حيطه در حقوقي
مدني ساختار وظيفه باشد جامعه اعضاي حقوق نقض خصوص به
و اصلاح بازنگري ، ترميم ، به دست و كرده مداخله كه است
و مدني مطالبات پذيرش به را سنتي نگرش و زده تجديدنظر
.بدهد جهت و سمت آمدتر روز
همراه بايد كه است اجتماعي قراردادهاي مدون شكل قوانين
دائمي ترميمي پروسه يك در آن بهينه تكامل و جامعه تحولات
گرفتن قرار لزوم اصلاح و ترميم اين البته كه بگيرد ، قرار
و منطقي غير گرايي كمال و سياسي صرفا فرايند يك در
و قوانين كردن روز به عمده و ندارد را ذهنگرايانه
و گذار دورانهاي ناپذير اجتناب رويكرد بيشك مقررات
.است اجتماعي تحولات
براي شرايط نمودن مساعد زمينهسازي ، وظيفه سياسي مبارزات
و پيشرفت اين راه سد موانع برداشتن و نوين تحولات
و مصاديق حيطه در بخواهند چنانچه ولي دارند را بالندگي
هر فضاي و كرده مشخص مداخله نيز مدني تحول خاص مورد يك
دهند سوق سياسي پرالتهاب فضاي يك سمت به را اجتماعي حركت
عيني پتانسيل و انرژي اتلاف موجب ترقي ، و پويايي جاي به
كند را آن قانونمند و منطقي حركت و نموده فراهم را آن
كسان بسياري كه است ساده اصل همين براساسكرد خواهند
نه را اجتماعي پايدار و اساسي تحولات كه معتقدند
و اجتماعي علوم حيطه در متخصصان واقع به كه سياستمداران
.ميآورند بهوجود جوامع فنورزان
كلي اصل يك اول كه شد نگاشته نظر اين از كوتاه مقدمه اين
دوم و كند بيان مسائلاجتماعي تحليل و تبيين در را
چگونگي بررسي كه مقاله اين رويكرد به توجه با اينكه
و زنان مورد در طلبانه مساوات حقوق حداقل به دستيابي
متقابل روابط طي در شهروندي حقوق مطالبه كلي بهطور
اول نگاه در ميتواند ميباشد ، آن همراه تبعات و زناشويي
در عيني و موجود نگرشهاي بر مبتني كه منفي حساسيت يك
اين در فقهي مفاهيم از خاصي درك خصوص به ميباشد جامعه
رويكردي كه ايران جامعه سنتي ديدگاه ديگر و رابطه
را ميداده قرار مدنظر حيطه اين در را مردسالارانه
اين چنانچه شد خواهد متاسف نويسنده بيشك كه برانگيزد ،
به و داشته همراه به را شكنانه هنجار تقابل يك نوشته
.بزند دامن موجود تعارضات
"اجحاف -تحميل" عيني تبلور حاضر حال در زناشويي زندگي
و جامعه شكل تغيير به توجه با كه آنجا در تحميل ميباشد ،
و نارسا مدني ، قوانين در زن حقوق خصوص در آن فرهنگي بافت
و ميباشد زنان براي قبول قابل حقوقي تساوي يك عدم موجب
از زنان قانوني اختيارات حواشي كه آنگاه اجحاف مقابل ، در
موجب گاهي كه حقوقي ، نارسايي آن مقابل در مهريه قبيل
تضييع موجب و ميگردد تعارضآميز مطالبه و زيادهخواهي
.ميباشد مردان حقوق
نگاه زناشويي روابط حيطه در ايران مدني قوانين اصولا
به اتكاي با و قرارداده مدنظر را سنتي مردسالارانه
طي در و دارد نيز اجتماعي عيني خاستگاه سنتيكه نگرشهاي
فعلي شرايط در ميتواند است شده تبديل نيز فرهنگ به زمان
حقوق مطالبه و مدني سازوكارهاي پيشرفت به توجه با
آن در بازكاوي و بازنگري به شهروندي جامعه از لايههايي
كه چند هر.بگيرد قرار مجدد بررسي مورد و پرداخته
به جهاني جامعه رويكرد شرايط در كه بود خواهد پذيرفتني
عدم اجتماعي ، مطالبات كردن نهادينه و بخشيدن رسميت طرف
طرف به خويش گذار بيثبات كه خاص جامعه يك در آن پذيرش
تنها نه ميكند طي را معاصر جهان موردنظر مدرنيته همان
معرض بلكهدر ميدهد دست از را خود مشروعيت و كارايي
پيشرفت براي و گرفت خواهد قرار نيز بزرگ تعارضهاي ايجاد
تجديدنظر و تغيير عدم اين نيز جامعه بهنجار تحول و
قلمداد نيز جامعه متعارف ترقي كننده سد و منفي ميتواند
و جامعه روز آن شرايط به وابسته ما سنتي گذشته.شود
چارچوب درآن ناحق به يا بحق خواستههاي كننده ارضاء
و كردن آمد روز الزام كنوني شرايط اما است ، بوده تكاملي
بر قوانين نمودن متناسب و تازه شرايط به را پاسخگويي
طلب را جامعه بهنجار و منطقي خواستههاي و داعيهها
شناخت و اطلاعات انقلاب به توجه با خصوص به و ميكند
در مطالبات اين به نگفتن پاسخ خويش حقوق به جامعه اعضاي
تعارض يك موجب باشد واقعگرايانه و منطقي كه آنجا
به ميتواند خود اعتراضي ماهيت تبع به كه اجتماعي
.گردد تبديل متعارف هويت و اجتماعي اخلاق كليت شكنندگي
گذشته به مجرد نگاه كه آنجا چه ما جامعه عمومي فرهنگ
و تحليل فقر از است نوگرايي مدعي كه آنجا در چه و دارد
نگرش نوعي و ميباشد غافل ضرورت درك و منطقي فهم
سالارپذيري اين كه ميدهد قرار مدنظر را سالارمدارانه
به اصلاحي نگاه و درست عملكرد از انحراف براي است مبنايي
با زناشويي روابط در خصوص به كه خاص ، مورد و موضوع هر
استمرار و غريزي كننده ، تعيين گسترده ، حيطه به توجه
براي بيشتر مقاومت و سرسختي و بالاتر وسعت يك از دائمي
.ميباشد برخوردار موجود وضع حفظ
در مردان يكسويه اختيارات با رابطه در موجود شرايط
مرداني سود به تنها امروزه زنان ، با خويش متقابل ارتباط
خواستههاي ناعادلانه تحميل و سوءاستفاده خواهان كه است
اكثريت يكسويه شرايط اين از و بود خواهند زنان بر خويش
و شد نخواهند بهرهمند سالم زندگي خواهان و وارسته مردان
اين صدقديد خواهند نيز زيان كه بود خواهد پذيرفتني حتي
ايراني زنان جامعه گذشته در چون كه است اساس براين ادعا
مطابق نيز پندارهايش و نبود واقف خويش اجتماعي حقوق به
لحاظ بدين بود زناشويي زندگي بر مردان حاكميت پذيرش با
لحاظ به) مشروعيت قوانين ، اين به خواسته خود تمكين با
مسئله اين و بود قائل آن براي نيز اجتماعي (عمومي پذيرش
شرايط در اما نميگرفت ، قرار تعارض موجب هيچگاه معمولا
واقف خويش حقوق از حداقلي به جامعه زنان كه كنوني
حتي زن دانشگاهيان و تحصيلكردگان درصد چنانچه گشتهاند ،
است رسيده حاضر شرايط در بالاتري درصد از مردان به نسبت
رسيدهاند ، خويش حقوق به شدن آگاه در تساوي يك به و
جامعه براي را پايداري و ثبات نميتواند گذشته وضع ادامه
آگاهي به توجه با امروز زن.بياورد ارمغان به خانواده و
و يكسويه قوانين با تعارض در خويش شهروندي حقوق به
تمكين به و ميكند مقاومت مختلف انحاي به مردسالارانه
عدم به توجه با مقاومت اين داد ، نخواهد گردن شرايط
يك سوي به جامعه ، نهادمند هنجارهاي و قوانين پاسخگويي
شرايط در را آن تظاهر كه ميكند پيدا تمايل منفي مقاومت
فمنيستي حركتهاي و زنسالاري اسم به پديدهاي در كنوني
درگيريهاي و طلاق معضل فزاينده رشد همچنين و غيرواقعگرا
خصوص اين در بايد و ميكنيم مشاهده عينه به خانوادگي
قبل ، به نسبت گذشته سال در طلاق %رشد 13 كه كنيم توجه
در پايدار ريشهاي مخدر ، مواد و اقتصادي عوامل از جدا
غيرپاسخگوي ساختار يك در زنان جامعه جويي مطالبه همين
.دارد اجتماعي
در تحميلي شرايط جبران براي جامعه زنان از بزرگي لايه
و كرد نخواهند درنگ بشكنند را شرايط اين بتوانند كه آنجا
از انتقام براي آنان نيز مواقع از بسياري در متاسفانه
روابط و خانواده در آن جبران به متوسل اجتماعي ظلم اين
پديدههاي در كه همچنان.ميشوند خود زناشويي خصوصي
منفي عكسالعملهاي مشروع حقوق به پاسخگويي عدم اجتماعي
در دارد همراه به را خشونت و تعارض قبيل از نابهنجار و
بيشك و افتاد خواهد اتفاق قانونمندي همين نيز مسئله اين
در و جامعه اول وهله نيزدر معادله اين در اصلي زياندهنده
به كه بود خواهند مردان و زنان اكثريتجامعه دوم وهله
.ميباشند بهنجار و سالم زندگي يك دنبال
مواقع بعضي در اجتماعي معضل اين حل براي كوشش و تلاش
صحيح شناخت و ضرورت درك عدم و صرف آرمانخواهانه رويكرد
و است داشته دنبال به را ايران موجود جامعه شرايط از
روابط بهينهسازي صرف را خويش همت كه كسان از بسياري
حوزه اين قوانين اصلاح كلي طور به و زن و مرد متقابل
خاص فرهنگ و اجتماعي تكامل شناخت عدم واسطه به نمودهاند
يك به موردنظر ، اهداف به دستيابي قابل چارچوب و جامعه
مبادرت واقعيات زدن دور و جامعه پتانسيل از خارج پرش
اهداف ماهيت و حقوقي تجربه لحاظ از چند هر نمودهاندكه
عدم و ذهنگرايي بهواسطه ولي ميباشد قبول قابل
تاثيرگذاري و دستيابي قابل غير خصوص اين در واقعنگري
به رسيدن در ناكام جامعه كه اينجاست در و ميباشد عيني
سر علمي راهكار و درست درك جاي به و شده عصبي اهداف
.بكوبد شكست و ياس برديوار
خصوصي زندگي حيطه در مدني قوانين چنانچه ديگر منظر يك از
و كند جلوگيري تعارضات و ناهنجاري بروز از نتواند افراد
مقدس كه چند هر شود ناهنجاريها اين بروز سبب نيز خود گاه
قرار پالايش و تجديدنظر مورد بايد باشد نيز پذيرفتني و
مناسبات و روابط براساس مدني قوانين ماهيت كه چرا بگيرد
نهادينه براي آنها تدوين و گرفتهاند شكل جامعه مدني
در قوانين اين چنانچه حال است بوده اجتماعي روابط كردن
كه بود خواهد منطقي و عاقلانه نباشند پاسخگو نوين شرايط
سازگاري و تعامل به و كرده منطبق نوين شرايط با را آن
.كنيم پيدا دست بهتري
براي اجتهاد مبحث نيز فقهي مباحث حيطه در اصولا
در تحول حال در جامعه مصالح و روز مسائل به پاسخگويي
دليل بهترين شايد خود اين كه است شده مطرح تشيع مذهب
برداشتهاي در ريشه كه قوانيني در بازنگري لزوم براي
مواجه تازه شرايط ايجاد با هماكنون و دارد فقهي و مذهبي
جامعه در مسلمابود خواهد گرديده ، نويني مسائل با
با چالش در را خود نميتواند ايدهاي هيچ ايران كنوني
برداشتي و دهد قرار ديني چارچوب از مذهبيفراتر باورهاي
شدن روزآمد و تغيير.بود نخواهد نيز عاقلانه اين غير
مصلحت دغدغه بيشك مرد و زن مشترك روابط به مربوط قوانين
در اخلال و شكني هنجار از دوري و بهتر زيست براي جويانه
ركن مهمترين و اولين عنوان به خانواده ثبات و نظم
قدرت به توجه با حوزه اين كه ميشود محسوب اجتماعي
بر نيز كنندهاي تعيين نقش جامعه بر خويش تاثيرگذاري
.داشت خواهد اجتماعي تكامل
و بازبيني مسئله حول تبيين و تحليل آمد بالا در كه آنچه
بود خانوادگي مشترك ارتباطات به مربوط قوانين در بازنگري
طرح و داشت مدنظر را بلندمدت و تئوريك زاويهاي كه
قوانين به توجه با ما جامعه اما بود خصوص اين در كلياتي
از حداقلهايي به دستيابي براي راهكارهايي نيز كنوني
متاسفانه كه دارد را مورد اين در جويانه تساوي حقوق
واسطه به نتوانسته امروز زن خصوص به و ما جامعه تاكنون
درستي به آن به بها عدم يا و آگاهي نا بعضا و شناخت عدم
در قوانين.دهد كاهش را حقوقي فاصله اين و نموده استفاده
در كه شرايطي با البته) همسرگزيني چند حق خود بودن عام
حق مرد ، از زن تمكين خواسته حق طلاق ، حق (شده قيد قوانين
برايزندگي مسكن و شهر انتخاب حق تصميمگيري ، و مديريت
بگوييم بخواهيم اگر خلاصه طور به كه ديگر حقوق بسياري و
مطالبه حق مقابل در و است داده مرد به را "برتر حق"
حقوق عنوان به كه ديگر جنبي حقوق و نفقه حق مهريه ،
يا است ، گرفته نظر در زن براي را "فروتر حق" يا حاشيهاي
براي را محدودي كوتاهو بسيار مدت فرزند حضانت حق براي
قوانين مقابل در ولي است ، دانسته مرد حق را مابقي و زن
كه است قرارداده تاييد مورد را فرايندي ايران حقوقي
عدالت و كند نقض را شده گفته حقوق بودن مطلق ميتواند
عقد ضمن شرايط پذيرش آن و سازد جاري را متعاليتري حقوقي
خواستگاران به مثبت پاسخ براي ميتوانند زنان كه ميباشد
قبيل از قانوني توافقاتي پذيرش به موظف را آنان خويش
تحصيل و اشتغال حق وشهر ، مسكن انتخاب حق طلاق ، حق تفويض
نقض كه آنجا تا البته ادعا ، قابل حقوق از ديگر بسياري و
قانوني روند اين.بكنند نباشد ، قوانين ماهيت و روح كننده
از برونرفت راههاي از يكي قانوني مراجع در پذيرش قابل و
آن تبع به و برانگيز چالش و همهجانبهنگر غير قوانين
افراد خصوصي زندگي حيطه و جامعه در مزمن تعارضات كاهش
و است نگرفته قرار توجه مورد تاكنون متاسفانه كه ميباشد
از بزرگي اكثريت حتي ايراني زنان كهجامعه همانطور
به يا ندارند درستي آگاهي آن از يا نيز آنان تحصيلكردگان
واقف خويش انساني حقوق اعاده در آن اساسي تاثير
.نگرديدهاند
كنوني شرايط در) مهريه پشتوانه با هنوز ايراني زنان
به(سوداگرانه تبعا و برانگيز چالش و سنگين مهريههاي
جامعه در دارند انتظار و ميشوند وارد مشترك زندگي عرصه
بتواند پشتوانه اين مدرنيته سوي به حركت حال در
باشد آنها آينده براي امن و آرام زندگي يك تضمينكننده
عدم درستي به اخير سالهاي در خصوص به اجتماعي تجربيات كه
.است داده نشان عينه به را وكار ساز و نگرش اين كارآيي
برانگيز ، چالش است شروع براي توافقي كه آنجا در مهريه
زننده ، برهم ميشود مقدار بر توافق عدم به منجر كه آنجا
تاوان بهاي و مسكن يك ميشود ستانده و مطالبه كه آنجا
نيز ستاندن امكان و ميشود مطالبه كه آنجا در و است شكست
يك از.بود خواهد بزرگ بازندگي يك در سوخته برگ يك ندارد
سوءاستفاده براي وسيله يك عنوان به مهريه ديگر ، منظر
قرار بهرهبرداري مورد نيز مردان عليه معدودي زنان توسط
منفي مقاومت و تعارضات مسئله ، از بعد اين كه ميگيرد
سالم زندگي ادامه و خانواده تشكيل براي را مردانهاي
.است داشته همراه به خانوادگي
سالم ، زندگي يك بقاي و تشكيل براي شده مطرح مسائل بنابر
است آن عاقلانهتر و پسنديدهتر انسانيتر و تفاهمآميز
زندگي پروسه در آنان خانواده آن تبع به و ايراني زنان كه
قابل و سهلتر شرايط و كنند اجتناب مهريه بر تكيه از
مقابل در و دهند قرار توجه مورد خصوص اين در را تحملتري
كه اجتماعي مطالبات برآن قانوني توافق و مطالبه دنبال به
سمتگيري شد اشاره بدان بالا در و است آنان شهروندي حق
در را خويش حقوقي توانايي فاصله هم بدينگونه و نمايند
دست حقوقي ازتساوي حداقلي به و دهند كاهش مشترك زندگي
ميتواند كه وسيلهاي به اتكاي از اينكه هم و يابند
.كنند اجتناب باشد مقابلشان طرف به اجحافي
يقينابراي شد مطرح نوشته اين در كه مباحثي و مسائل
تحول حال در جامعه در انسانيتر زيست يك به دستيابي
در موجود سوءتفاهمات و تعارضات تنشها ، از دوري و كنوني
انسانيتر شرايط اين از اصلي بهرهوران و است بوده جامعه
يك خواهان كه نيز مردان نوعي به كه جامعه زنان تنها نه
مدنظر نيز را هستند غيرظالمانه و مطمئن سالم ، زندگي
دو هر براي را عقلانيت و سودمندگرايي بيشك و قرارداده
.است داده قرار توجه مورد مسئله اين سوي
قنواتي زارعي اردشير
تهران در سعدي بزرگداشت همايش
هنري فرهنگي سازمان منطقه 14 مراكز مديريت:اجتماعي گروه
همايش سعدي ، روز گراميداشت مناسبت به تهران شهرداري
از معني به ميآيد آواز هنوز" عنوان با را سعدي بزرگداشت
.ميكند برگزار "گلستانم
حضور با تا 18 ساعت 16 ارديبهشت اول يكشنبه همايش اين
تهران دانشگاه استاد و معاصر سعديشناس زنجاني برات دكتر
براساس نمايشي قطعات اجراي شعرخواني ، برنامههاي با
خانه در سعدي پيرامون پاسخ و پرسش و گلستان حكايتهاي
خيابان خراسان ، ابتداي ميدان در حجت امير مشاركتي فرهنگ
.ميشود برپا نورمهدي و قنطار شهيد تقاطع خاوران ،
نحوه اجتماعي تامين سازمان سوي از
مشاغل در تناوباشتغال و توالي محاسبه
شد اعلام زيانآور و سخت
سابقهكار سال حداقل 20 كه بيمهشدگاني:اجتماعي گروه
در بيمه حق پرداخت و متناوب سابقهكار سال يا 25 متوالي
سني شرط بدون باشند ، داشته زيانآور و سخت كارهاي
.كنند بازنشستگي درخواست ميتوانند
سازمان بينالملل امور و عمومي روابط كل اداره گزارش به
در اشتغال تناوب و توالي محاسبه نحوه اجتماعي تامين
هفتگي ، تعطيلات كه است صورت بدين زيانآور و سخت مشاغل
ايام استحقاقي ، مرخصي از استفاده ايام رسمي ، تعطيلات
ايام و پزشكي استراحت يا استعلاجي مرخصي از استفاده
و مادر پدر ، همسر ، فوت يا ازدواج بابت مرخصي از استفاده
مورد در دستمزد دريافت با روز مدت3 به فرزندان
به بيمهشده اشتغال فواصل در چنانچه كار قانون مشمولان
اشتغال سابقه عنوان به شود ، واقع زيانآور و سخت كارهاي
.ميشود محسوب زيانآور و سخت كارهاي در
اين بر مشروط سربازي وظيفه خدمت ايام است حاكي گزارش اين
كار به خدمت پايان از پس ماه دو تا حداكثر بيمهشده كه
زيانآور و سخت كه ديگري كار در يا و برگردد خود سابق
در خدمت ايام همچنين و شود كار مشغول ميشود ، شناخته
براساس بيمهشده كه سياسي محكوميت يا اسارت دوران جبهه ،
مقرري از استفاده ايام و باشد شده شناخته آزاده آن
يا اتمام از قبل بيمهشده اينكه بر مشروط بيكاري
و سخت كه مشاغلي در مذكور دوره اتمام از پس بلافاصله
در چنانچه شود ، كار به مشغول ميشوند شناخته زيانآور
واقع زيانآور و سخت كارهاي به بيمهشده اشتغال فواصل
هم بر را زيانآور و سخت كارهاي در او اشتغال توالي شود ،
.نميزند
حقوق ، بدون مرخصي از استفاده ايام گزارش ، اين بر بنا
از بيش غيرموجه غيبت بازخريدي ، و استعفا اخراج ،
يا و موقت انفصال اخراج ، به منجر كه سال هر در روز 10
ايام آزاد ، مشاغل و كارها در اشتغال باشد ، شده دائم
دريافت بدون بيكاري ايام و اختياري صورت به بيمه ادامه
به بيمهشده اشتغال فواصل در چنانچه بيكاري ، بيمه مقرري
از را او اشتغال توالي شود ، واقع زيانآور و سخت كارهاي
.ميشود وي اشتغال تناوب موجب و ميبرد بين
صرف به آييننامه اين مشمول بيمهشدگان است ذكر شايان
استحقاق تاييد و شرايط احراز از پيش و درخواست ارائه
در تنها و نيستند كار ترك به مجاز بازنشستگي براي آنان
مورد در اجتماعي تامين سازمان شرايط ، اين احراز صورت
.كرد خواهد اقدام آنان بازنشستگي مستمري برقراري
به ملل سازمان "دگهمرشولد" بورسيه اعطاي
روزنامهنگاران
پنجاه خبري پوشش براي "همرشولد دگ" بورسيه:اجتماعي گروه
ماه در كه متحد ملل سازمان عمومي مجمع اجلاس هفتمين و
به ميشود برگزار نيويورك در جاري سال سپتامبر
.ميشود اعطا شرايط واجد روزنامهنگاران
ايران ، روزنامهنگاران صنفي انجمن دبيرخانه گزارش به
كشورهاي برايروزنامهنگاران استثنايي فرصتي بورسيه اين
با نزديك از كه است لاتين آمريكاي و آسيايي ، آفريقايي
آشنا آن با مرتبط اجزاي و كار نحوه و متحد ملل سازمان
از بيش به گذشته سال در 40 بورسيه اين.شوند
اهدا توسعه حال در كشورهاي از روزنامهنگار 145
.گرفت خواهد تعلق نفر به 3 نيز جاري سال در و است شده
اعضاي بهرهمندي براي ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن
انجمن عضو متقاضيان است ، كرده اقدام بورسيه اين از خود
ميتوانند بيشتر اطلاعات كسب يا و شرايط دريافت جهت صنفي
.نمايند مراجعه انجمن دفتر به
ابلاغ تبريز شمس هفتهنامه تعطيلي حكم
است نشده
:گفت "تبريز شمس" نامه هفته مديرمسئول:اجتماعي گروه
نشريه اين تعطيلي و امتياز لغو درخصوص صادره راي
.است نشده ابلاغ رسمي بطور تاكنون
خبرنگار با وگو درگفت روزچهارشنبه "حامدايمان علي"
تعطيلي و پروانه خبرلغو انتشار وجود با:افزود ايرنا
گروهي رسانههاي طريق از "تبريز شمس" نامه هفته
من وكلاي يا و من به رسمي بطور حكم اين تاكنون
.است نشده ابلاغ
ازطريق حكم رسمي ابلاغ محض به:كرد تاكيد وي
هرچند كرد ، خواهم صادرهاعتراض راي به قانوني مجاري
تجديد دادگاه در محكوميت ميزان كاهش به
.نيستم خوشبين نظر
و محكوميت حكم بنده نظر به:كرد ادعا "حامدايمان"
صادرشده دادگاه تشكيل از نشريهقبل اين تعطيلي
.موضوعبود اين نشانگر دادگاه اجرايي مراحل و بود
استناد وجود با دادگاه جلسات درطول:افزود وي
بقيه فقره ، دو غيراز مقالات ، برخي چاپ به دادگاه
كه نشده ارائه مدعيالعموم نماينده سوي از مقالات
.شود داده پاسخ بدان
"تبريز شمس" شده امتياز لغو نامه هفته مديرمسئول
محكوم درخصوص مطبوعات منصفه هيات نظر همچنين
.دانست غيرواقعي را وي دادن تشخيص
عمومي دادگاه شعبه 38 ازسوي صادره حكم براساس
لغو "تبريز شمس" نامه هفته انتشار پروانه تبريز
دليل به نشريه اين مسئول مدير حكم اين طبق.شد
ضربه تحمل 74 و حبس ماه هفت به مقدسات به توهين
.است شده محكوم شلاق
شهر در توزيعاستاني گستره با تبريز شمس نامه هفته
.ميشود نشر و چاپ تبريز
آويخته دار به مشهد خياباني زنان قاتل
شد
مشهد در خياباني زنان قاتل حنايي ، سعيد:ايرنا - مشهد
زندان دو شماره سالن محوطه در چهارشنبه روز سحرگاه
.شد آويخته مجازات دار به مشهد مركزي
سال ماه مرداد هفتم زماني فاصله در ساله حنايي 39
در را خياباني زن گذشته 16 سال ماه مرداد سوم تا 79
.بود رسانده قتل به شيوه يك به مشهد
در ماه مهر پايان تا ماه شهريور اواخر طي زنان قاتل
حكم و شد محاكمه غيرعلني جلسه يك و علني جلسه سه
شعبه تاييد به گذشته سال ماه دي وي بدوي دادگاه
.بود رسيده كشور عالي ديوان 131
قاضي مدعيالعموم ، نماينده حضور با حنايي اعدام حكم
انتظامي ماموران و زندان مسئولان از تعدادي مسگراني ،
.آمد در اجرا به
چوبه پاي در خياباني زنان قاتل گرفتن قرار از پيش
.شد زده مجريان توسط نيز وي شلاق حكم دار ،
از خود زندگي از باقيمانده لحظات واپسين در حنايي
.كرد ندامت ابراز خياباني زنان قتل ارتكاب
حكم كه گفت ميكرد گو و گفت خبرنگاران با كه وي
رسانده قتل به را نفر چندين زيرا ميپذيرد را اعدام
.بود خواهد مرگ كارش ، سرانجام كه ميدانسته و
وي توسط خياباني زنان قتل اينكه بر تاكيد با حنايي
"بودند كرده آلوده را جامعه آنها":كرد تصريح بود غلط
و كرد رد را مقتولان با زنا اتهام خياباني زنان قاتل
تنها و نداشتم آنان با جنسي ارتباط هيچ من:گفت
گردنشان دور به دستم انداختن آنها بدن با من تماس
.شوند خفه تا بود
هيچ شدم مرتكب كه قتلهايي تمامي در:كرد تاكيد وي
گرفتم جنايات اين به تصميم خودم و نداشتم همدستي
.هستند جامعه در فساد مقصر آنها كه ميكنم فكر زيرا
خودش و عنكبوتي قتلهاي به قتلهايش كه حنايي سعيد
به و بوده متاهل بود ، شده مشهور عنكبوت قاتل به
.بود مشغول بنايي شغل
چندين از پس گذشته سال ماه مرداد سوم شامگاه وي
سه تنها كه حالي در اطلاعاتي و پليسي فشرده كار ماه
در ميگذشت قربانيش آخرين رساندن قتل به از روز
.شد دستگير مشهد شهر
به دستگيري از پس وي منابعقضايي ، اعلام اساس بر
روابط داشتن خياباني ، زنان قتل فقره ارتكاب 16
.كرد اعتراف اموالشان سرقت و ازآنان برخي با نامشروع
و كشور عالي ديوان تاييد به كه حكمي اساس بر حنايي
بار به 12 رسيده ، اجرا براي قضائيه قوه رئيس اذن
عمد قتل مجموع 16 از ديه فقره چهار پرداخت و قصاص
.شد محكوم
به 10 "نامشروع رابطه" جهت از خياباني زنان قاتل
جهت از تعزيري ، شلاق و 99ضربه تعزيري حبس سال
شلاق ضربه و 74 تعزيري حبس سال دو به "سرقت"
از و تعزيري حبس سال دو به "سند جعل" جهت از ،
به هم "مجعول سند" از استفاده جهت
.شد محكوم نقدي جزاي ريال ميليون 10
اعدام محل عنوان به مركزي زندان انتخاب علت
درخواست العموم مدعي نماينده سوي از حنايي سعيد
.شد ذكر دم اولياي
|