شيشهاي سقف شكستن انتظار در
ديگر زنان
باشند زنان سپاسگزار بايد مردان
تحمل را فشار بيشترين فلسطيني زنان
ميكنند
زنان آگاهي
شيشهاي سقف شكستن انتظار در
راهشان سر موانع و شاغل زنان به نگاهي
و اجتماعي فعاليتهاي در زنان رشد مانع كه است نامريي مانع آن "شيشهاي سقف"
ميشود مديريتي پستهاي تصاحب
مجوزي پاكسيما
مردان برافراشتند ، قد غرب در شدن صنعتي نماد اولين بهعنوان كارخانهها كه زماني
جدايي شدند ، خانه در ماندن به محكوم زنان و بردند هجوم كارخانهها به كار براي
و بود خانه سرپرستي و كودكان از نگهداري زنان وظيفه.كرد پيدا معنا كار محل و خانه
همين.شدند ناميده "دوم جنس" زنان و ميكردند پيريزي را زندگي بازي قاعده مردان
و فراغت كار ، :شود تقسيم عمده قسمت سه به زندگي مردانه نگاه از تا شد باعث عوامل
و توليد خط كارگران معدنچيان ، زندگي مدل روي از بيشتر مردانه الگوي اين.ضرورت
.نداشت وجود زنان كار گذاشتن اجر براي دليلي و بود شده گرفته كارمندان
خود كاشانه و خانه به جنگ جبهههاي از مردان كه هنگامي دوم جهاني جنگ از بعد اما
زنان نبودشان ، در كه بودند شاهد آنها كردند مشاهده را عمدهاي تحولات بازميگشتند
پس زنان كه بود زماني اين و دهند انجام بودند ، مدعي كه را كارهايي تمامي توانستند
.بازگردند خانههايشان به كه كنند قبول نميتوانستند ديگر مردان بازگشت از
و شدند اجتماعي فعاليتهاي وارد زنان كه بود زمان همان از معتقدند كارشناسان
از زنان كار كه ميدهد نشان قراين و شواهد اما.كردند كار مردانه مردان همپاي
كارخانهها سوت كه زماني حتي و است داشته وجود مردان با همراه بشريت پيدايش ابتداي
از پايينتر مزايايي و دستمزد با ولي دادند نشان را خود نيز زنان درآمد ، صدا به
بودند مردانه همگي كارگري اتحاديههاي حتي و كارفرما كه ، دليل اين به شايد.مردان
شد دليلي امر همين دهند جلوه ماندن خانه حد در و بيارزش را زنان كار شدند موفق و
.زنان اشتغال كردن محدود براي
نگهداري اصليشان رسالت كردند ، باور نيز زنان خود كه افتاد جا حد آن تا نظريه اين
زنان كه اولي سالهاي دراست بودن خوب همسري و مادر فرزندان ، تيمار خانواده ، از
بيفكر ، مادر:همانند داشت ، وجود زيادي انتقادي نظرات ميكردند ، كار خانه از بيرون
كار بازار از را زنان نتوانست هم اين از تلختر نظراتي حتي اما..و خودسر همسر
نظر به متفاوتتر كمي كار بازار به زنان ورود حكايت اما ، ايران در.بكشد بيرون
در حتي و داشت نقش اجتماعي فعاليت و كار در ابتدا همان از ايران در زنميرسد
خاطر به كه ميدهد نشان تاريخي سير امابود برخوردار برتري موقعيت از مواردي
حاكم نيز ايران بر بيرون ، در مرد و خانه در زن سنت وضعيت همان مسائل از پارهاي
.ميگيرد شكل پرورش و آموزش نظام ايران در كه زماني تا دارد ادامه وضع اين و ميشود
كارشناسان بنابراين شد احساس دختران به تدريس براي زن معلمان به نياز مقطع اين در
آمد ، وجود به نيز ديگري تحول بعدها ميدانند ، معلمان همان را ايران شاغل زنان اولين
تا كرد رشد آرام آرام روند اين شدند ، فعال نيز غيرآموزشي كارهاي در تدريج به زنان
.رسيد امروز به
از يكي كه بهطوري دارد ، وجود معلولي و علت رابطه يك جامعه و زنان كار بين
اين تمام با امااست كشور آن زنان فعاليت ميزان كشورها توسعهيافتگي پارامترهاي
و حرفهاي خود كار در هم چقدر هر زنان كه بست نكته اين بر چشم نميتوان حكايات
در زنان مورد در تبعيض.ميشود نگريسته "دوم جنس" بهعنوان آنها به باز باشند فعال
اين از بخشي است ، نهفته مسئله اين پشت در تاريخي شرايط زيرا دارد ، وجود دنيا تمامي
آورده وجود به را مرد به وابسته وضعيت يك كه است زن بيولوژيك شرايط علت به تاريخ
همين.ميگذارد نمايش به را شغلي تبعيض همچنان زنان كار تاريخچه به نگاهي.است
پايين و شوند محدود كمدرآمد و پست مشاغل سوي به ابتدا در زنان تا شد باعث تبعيض
دست ازدواج از بعد زنان از بسياري":كه كردند توجيه چنين نيز را زنان دستمزد بودن
".ميكشند كار از
خود وجهه و شغل براي تهديدي را متاهلها بهويژه شاغل ، زنان غالبا مردان
است دليل اين به ميگيرند ، كمتري دستمزد اگر كه ميكردند تصور چنين و ميدانستند
ميان در است زنان كار "خانهداري" اينكه به اعتقاد.ميدهند انجام كمتري كار كه
اين اما دارند برعهده را خانه كارهاي زنان چه اگر.دارد پيرواني جهان مردم از خيلي
و ساله 37"خبازي مينو".نشوند اجتماعي فعاليتهاي وارد كه نميشود آن از مانع
و است بديهي و واضح امر يك كار محيط در تبعيض":ميگويد كار سابقه سال داراي 16
".است كرده عنوان را غيرواقعي امري كند ، انكار را آن هركس
فعاليتهاي در حضورشان زماني دوره يك در ايران ، در زنان كه گفت بتوان شايد
دانشگاهها و عالي آموزش مراكز سوي به را آنان حضور عدم همين و بود كمرنگ اجتماعي
تا پرداختند فعاليت به بيشتر اجتماعي عرصههاي در زنان جنگ ، از بعد اما.داد سوق
در زنان از توجهي قابل تعداد و مجلس نماينده حضور 12 شاهد روزها اين كه آنجا
و جامعهشناس كاظميپور ، شهلا دكترهستيم شهر اسلامي شوراهاي انتخابات نخستين
پيشرفت به رو كمي لحاظ از من ، نظر به":دارد اعتقاد تهران دانشگاه علمي هيات عضو
زنان پرده پشت فعاليتهاي از زيرا.است شده بهتر خيلي وضعيت هم كيفي نظر از.هستيم
زنان آن از بايد را آينده سال حتم 5 بهطور و شده آشكارتر و پررنگتر روزها اين
".دانست
شيشهاي سقف
چيزي اولين خصوصي شركتهاي حتي و آموزشي مراكز دانشگاهها ، ادارهها ، به نگاهي با
تا شد موجب امر همين.است عرصهها تمامي در زنان حضور ميشود ، آن متوجه فردي هر كه
كه رسيديم نتايج اين به آمده عمل به تحقيقات در":كه كنند اعلام اجتماعي كارشناسان
حوزههاي در زنان اينكه خصوص به است ، شده پيش از پررنگتر جامعه در زنان حضور
رشد زنان بين در فرهيختگي ميزان افزايش كه هستيم شاهد و هستند فعال بيشتر فرهنگي
".كند پيدا افزايش آنها در نيز كار تقاضاي كه است كافي علت همين و داشته صعودي
سقف" اصطلاح مديريتي پستهاي در حضورشان عدم ولي دارند حضور ادارهها در زنان
فراموش را آن نبايد زنان كه است واژهاي "شيشهاي سقف"ميكند تداعي را "شيشهاي
"شيشهاي سقف"ميرسد گوش به همچنان غربي محافل در كه است اصطلاحي همان اين.كنند
در زنان رشد مانع كه است سازماني پيشداوريهاي و نگرش بر مبتني نامرئي مانع آن
ساله چندين مبارزه كه است محكم آنقدر نامرئي مانع اين.ميشود اجتماعي فعاليتهاي
را مديريتي پستهاي تصاحب همچنان و بوده ناموفق تاكنون شيشه اين شكستن براي زنان
اميد هنوز شيشهاي سقف قدرت بر تاكيد ضمن زنان همه اين با.است كرده مردان آن از
در كه مردان سنتي سير برخلاف زنان نيز ايران دردارند سد اين شكستن براي فراواني
به عمدتا و نميخورند چشم به قسمتها همه در شدند توزيع كاري مقاطع تمام
كنكورهاي در قبولشدگان آمار ذكر.آوردند هجوم عالي آموزش و فرهنگي فعاليتهاي
كه ميشود مشاهده بنابراين.باشد گفته اين صحت براي خوبي نمونه ميتواند دانشگاهي
ويژهاي سرعت سياسي و فرهنگي مختلف زمينههاي در خودشان ارتقاي براي زنان
سي با ساله ، زني 50 محمدي شهره كه ميشود ختم جايي به اينها تمامي اما.بخشيدهاند
براي.باشم بهترين كردم سعي هميشه بودم ، شاغل كه زماني در":بگويد كار سابقه سال
چهاربار بايد من ميشد ، تشويق و ميداد انجام مرد همكار كه را مفيدي كار ;مثال
كارم براي كه بيشتر گاهي و برابر سه برابر ، دو نيرويشوم تشويق تا ميدادم انجام
بودم شاهد سال اين 30 تمام در وليباشم بهترين كارم در تا شد باعث ميگذاشتم
".ميشوند تلقي بهترين البته و ميگذارند نيرو من از كمتر خيلي آقا همكاران
حمايتهاي كه ميآورد وجود به را خواسته اين مردان و زنان ميان حقوقي تفاوتهاي
در بودن ، مادر علت به زنان كه هستيم شاهد زيراشود زنان شامل بيشتري اجتماعي
محل در تماموقت بهطور نميتوانند دارند خردسال كودك كه زماني و بارداري دوران
زايمان ، مرخصي بازنشستگي ، حق ;آنان بودن بيمه بنابراين.باشند داشته حضور خود كار
حمايت جامعه و كار محيط در را زنان ميتواند كه است مواردي از...و فرزندان بيمه
ادارههاي و شركتها در و ميشود ديده دولتي ادارههاي در تنها شرايط اين اما.كند
شرايط طبق باشد داشته وجود اگر يا ندارد وجود دولتي و اجتماعي حمايتهاي خصوصي
از راحتي به كاري ركود زمان در و نيستند بيمه مراكز اين در زنان بيشتر و است خاصي
اجتماعي عرصه در زنان كار از حمايت و اجتماعي تامين بنابراين.ميشوند بيكار كار
.هست نيز رواني جنبه داراي مادي بعد از غير
مردسالاري پاييز
به نسبت كه ديد ميتوان شود توجه...و فرزند ميزان طلاق ، ازدواج ، آمار به اگر
ازدواج سن نمونه براي.است آمده وجود به زنان در چشمگيري تغييرات گذشته سال 10
...و دارند كمتري فرزند شاغل زنان يافته ، افزايش طلاق ميزان رفته ، بالاتر
به ترغيب اجتماعي محافل در را زنان كه است ديگري پارامتر نيز مدرنيته سنت ، شكاف
اينترنت ماهوارهها ، رسانهها ، چون عواملي و جهان اتفاقات گويياست كرده كردن كار
يكسري شدن وارد با و بودهاند موثر آنها ذهنيت و زنان بخشي آگاهي در مطبوعات حتي و
شك دچار خود سنتي آگاهيهاي به نسبت را آنها و كرد تغيير زنان ذهنيت مدرن عناصر
گويي.ميآيد وجود به مرد و زن ميان شكاف نام به ديگري شكاف كه جاست همين از.كرد
اما.ميكنند تلاش آن براي و ميخواهند را خود سهم جهان ، تحولات با همگام نيز زنان
جامعه هنوز زيرا.است فرهنگي مسئله زنان كار سر بر مشكل عمدهترين ميرسد نظر به
مهم كارهاي در زنها از ميتوان كه نرسيده نتيجه اين به حوزهها از خيلي در ما
نكته اين به را محققي هر اجتماعي مختلف حوزههاي در زنان فعاليت اما.گرفت بهره
".است نكرده تغيير هنوز ميكنند ، تغيير زنها كه سرعتي همان به جامعه" كه ميرساند
مسئله همين.برساند تعادل يك به را جامعه ميتواند زنان كار كه معتقدند كارشناسان
يا نميپذيرند ، مردان با زندگي و ازدواج براي را كنوني شرايط زنان كه ميدهد نشان
ازدواج كاهش و طلاق آمار افزايش شاهد ما خاصي زمان تا بنابرايننميبينند مناسب
فكري شرايط و كنند متعادل را خودشان فكري ، و فرهنگي لحاظ به مردان اينكه تا هستيم
و آغاز زنان با را مشتركي زندگي جديد ، شرايط پذيرش با نتيجه در بپذيرند ، را زنان
اقتصادي ، فعاليتهاي هنوز تعاريف اين تمام با.ميكنند پر را مرد و زن بين شكاف
خود به را توجهي قابل رقم دنيا پيشرفته كشورهاي با مقايسه در ما كشور زنان اجتماعي
پستهاي درصد آمريكا 7/42 در سال 1995 در آماري بررسيهاي مطابق.است نداده اختصاص
تنها 10 ايران در زنان اشتغال نرخ كه است حالي در اين.بود زنان دست در مديريتي
زن همان ميكند محدود كار محيط در را زنان كه مسئلهاي ديگر سوي ازاست درصد
نقش چندين روز يك در و ميكشد دوش به را كار محل و خانه بار كه متاهل زن است ، بودن
آن اعظم بخش كه را ، بودن زن نقش نهايت در و همكار همسر ، مادر ، مثل ميكند ايفا را
زنان از درصد و 93 شاغل زنان كل از درصد آماري 76 بررسيهاي طبق.است خانهداري
آنجا از ميكند تلقي "ضعيفه" را "خانهدار" زن كه باوري.هستند خانهدار غيرشاغل
از فقط اغلب و مادي چشمداشت بدون و عموم ديد از پنهان خانه كارهاي كه گرفت سرچشمه
در زنان مشاركت بر خانگي مسئوليت كه است بديهي.ميشود انجام علاقه و عشق روي
مادر به وابسته بچههاي وجود به مقيد بيشتر مشاركت اين.ميگذارد اثر كار بازار
از پس تا ميكنند ترك را كار بازار دارند خردسال كودكان كه زناني.ازدواج نه است
كار به شدند بزرگتر بچهها كه بعد و نيمهوقت كار به مدرسه سن به بچهها رسيدن
در حتي بلكه شدن بچهدار از پس تنها نه زنان از زيادي شماربازگردند تماموقت
طول در زنان اشتغال مدت.بازميگردند خود كار سر به زايمان دو بين فاصلهاي
دائمي وقت تمام شغل كه كساني شمار حال اين با است افزايش به رو مدام زندگيشان
.است اندك بسيار خانگي مسئوليتهاي خاطر به دارند
"زنانه" نيمهتخصصي شغلهاي در بيشتر زنان تا دادند هم دست به دست عوامل همين
كمتر نيمهتخصصي مشاغل.گيرد قرار مردان دست در تخصصي كاملا مشاغل و شوند متمركز
طبيعت" بيشتر.است كمتر نيز آن دستمزد و منزلت و دارد عمل آزادي تخصصي حرفههاي از
پرستاري ، لازمه مثال براي كه ميدانند سازگار "تيمارداري و مراقبت" با را "زنان
از درصد از 45 بيش غربي كشورهاي در آمار طبق.است اجتماعي خدمات و دبستان در تدريس
مردانه خشن روحيه كه معتقدند كارشناسان.ميكنند كار خدمات بخش در زنان كار نيروي
سخناني چنين.باشد زنان دست در بايد خدمات بخش و ندارد سازگاري مشاغلي چنين با
مقابل در.كرد متمركز پايينتر ردههاي در را آنان و گرفت زنان دست از را مديريت
با اكثريت "زنانه" نيمهتخصصي حرفههاي در است ، مردان تسلط در كه تخصصي حرفههاي
:است شده زنان براي دوگانهاي كار بازار آمدن وجود به باعث تضادها همين.است زنان
وجود آنها در پيشرفت و آموزش امكان كه است حرفههايي از متشكل كه اوليه بازار
.است نامطمئن و كمدرآمد غيرتخصصي حرفههاي از متشكل كه ثانويه بازار و دارد
ميشوند ، اخراج سادگي به كار كسادي دورههاي در ميكنند كار ثانويه بخش در كه زناني
اوليه بخش كاركنان يكهتاز مردان و دارند نامساعدي كاري شرايط و است كم دستمزدشان
:باشد دليل سه به كار بازار ثانويه قسمتهاي در زنان وجود شايد.بازارند
مخالفت با مردان سوي از كه بود كار نيروي ميان تفرقه راههاي از يكي جنسيت.1
.نميشد روبهرو زيادي
دستمزدهاي به نميكردند كار وقف را خود چندان خانگي وظايف بهخاطر چون زنان.2
.ميدادند رضايت كمتري
آسانتر گذاشتنشان كنار لزوم مواقع در و ميكشيدند كار از دست خود اغلب زنان.3
.بود
.بود كمتر كارگري اتحاديههاي به زنان پيوستن احتمال.4
خصوص اين در صنفي نهادهاي شكلگيري باعث حقوق آن احقاق و خود حقوق از زنان آگاهي
نشانه را خاصي اهداف طولانيمدت در اجتماعي و فرهنگي فعاليتهاي با زنان گويي.شد
و مطبوعات تلاش زنانه ، (غيردولتي نهادهاي) NGO فعاليتهاي.رفتهاند
آنان ، آگاهي سطح بردن بالا و زنان حقوق دادن نشان براي زن روزنامهنگاران
صنفهاي شكلگيري سينما ، و ادبيات عرصه در زن كارگردانان و نويسندگان فعاليتهاي
وارد كه هستند عواملي همگي...و معلمان پرستاران ، همانند زنان به مختص حرفهاي
آيا.آنانند همسان نيز زنان كه دهند نشان جهان يكهتازان به تا شدهاند ميدان
!كنند؟ ترغيب خانهها در نشستن به همچنان را زنان ميتوانند مردان
ديگر زنان
شد آسيا در ملل سازمان نماينده پاكستاني زن يك
رياست دهه يك از بيش كه را پاكستاني زن پزشك يك ملل سازمان كل دبير عنان كوفي
مقابله براي كل دبير ويژه نماينده عنوان به داشت برعهده را ملل سازمان جمعيت صندوق
در دولتي مقامات با است قرار "صديق نفيس".كرد منصوب آسيا در ايدز بيماري با
كه قارهاي در ايدز با مبارزه براي را ملل سازمان تلاش و كند ديدار آسيايي كشورهاي
.بخشد بهبود است گسترش حال در شده پيشبيني ميزان از بيش بيماري اين
كارش آغاز از قبل و دهه 1960 در است زايمان زنانو رشته در متخصص كه صديق نفيس
.است ميكرده فعاليت پاكستان در خانواده تنظيم و بهداشت نهادهاي در ملل سازمان در
عنوان به زنان عليه تبعيض رفع براي بينالمللي مبارزاتي دنبال به سال 1987 در او
رياست به ميگيرد ، عهده بر را ملل سازمان به وابسته نهاد يك رياست كه زني نخستين
.شد منصوب سازمان اين جمعيت صندوق
سمت به را جمعيت رشد كاهش چگونگي مورد در بحثها كه آن از پس سال 2000 در "صديق"
داده سوق بهداشتي مراقبتهاي و اطلاعات به دستيابي براي زنان حقوق احقاق براي چالش
ديگر و شدن باردار مورد در تا ميسازد قادر را زنان حقوق اين.شد بازنشسته
.بگيرند تصميم خود با ارتباط در موضوعاتي
پل ژان پاپ جمله از جهان سراسر در را محافظهكاران خشم او بيپرده و صريح سخنان
.برانگيخت جهان كاتوليكهاي رهبر دوم ،
باشند زنان سپاسگزار بايد مردان
بهخصوص.است زنان مرهون را خود هوش بشر نژاد كه دريافتهاند آلماني دانشمندان
.دادند ترجيح بازو زور به را مغز همسر ، انتخاب براي كه مونثي اجداد
است پدر از بيش مادر طرف از كودك به ذهني تواناييهاي انتقال احتمال كه فرضيه اين
تازهاي موضوع شدهاند ، متمركز "ايكس" كروموزوم روي بر ذكاوت و هوش ژنهاي اينكه و
.نيست
كرد پيشنهاد "لرك رابرت" نام به آمريكايي دانشمند يك پيش ، سال را 30 فرضيه اين
.بودند ژنها اين يافتن پي در خود جديد تحقيق در آلماني دانشمندان اما
ژنهاي ابتدا آلمان "اولم" دانشگاه در همكارانش و "زشنر اولريش" ،"هميستر هورست"
كروموزوم روي بر آنان اكثريت دريافتند و كردند جستوجو را ذهني نقص بروز با مرتبط
.دارند قرار ايكس
مغز در عصبي پايانههاي تشكيل با كردند شناسايي دانشمندان اين كه ژنهايي از بعضي
.هستند مرتبط هوش با نيز ژنها ساير و حافظه و
يعني "واقعي اثر" يك آلماني محققان گروه اين كه معتقدند ژنتيك متخصصان بيشتر
در كه كردهاند كشف را هستند هوش عامل كه ايكس كروموزوم با مرتبط ژنهاي فزوني
.است شده شناخته "ايكس كروموزوم عظيم اثر" بهعنوان ژنتيك اصطلاح
معتقدند برخي هم باز و است زنان شانس نتيجه امر اين كه معتقدند نيز ديگر برخي
.باشند امر اين سپاسگزار بايد مردان خصوص به بشريت
تحمل را فشار بيشترين فلسطيني زنان
ميكنند
وضعيت.دارند عهده بر جهان سطح در را خانواده سرپرستي سطح بالاترين فلسطيني زنان
زنان بر فشار تزايد موجب اشغالي فلسطين در زندگي امور اداره سختي و اقتصادي وخيم
.است شده سرزمين اين
اثر بر فلسطيني هزار از 75 بيش تا 1992 سالهاي 1987 بين ملل سازمان گزارش براساس
هزارو131 از مدت اين در.شدهاند مصدوم و مجروح صهيونيستي نيروهاي با درگيري
خود به را قربانيان از درصد كه 2/7 بودند زن نفر رسيدند 82 شهادت به كه فلسطيني
.ميدهند اختصاص
زير دختر چهار اسرائيل رژيم مخوف زندانهاي در اكنون هم رسيده ثبت به تاكنون آنچه
.ميبرند سر به شرايط بدترين در زن و 11 سال 15
به زنان قاچاق مورد در گزارشي اسرائيل زنان سازمان بار اولين براي نوامبر 1997 در
زنان تجارت و فحشا دلاري ميليون چندين معاملات از گزارش اين كه كرد منتشر كشور اين
.برداشت پرده اسرائيل در
اين به زنان تجارت مراكز ساير تا شده باعث اسرائيل در فحشا و زنان تجارت رونق
.شود منتقل كشور
بر بلكه فلسطيني زنان بر تنها نه بشر حقوق نقض كه دارد آن از حكايت گزارش اين
.ميشود اعمال آشكارا نيز مهاجر زنان
و تبهكاران با پليس پنهاني همكاريهاي تبهكاران ، محكوميت براي كافي قوانين فقدان
زنان حقوق احقاق راه در اصلي موانع از شكايت از قربانيان ترس و فحشا مراكز صاحبان
.ميشود شمرده كشور اين در مهاجر
زنان آگاهي
زن درخواست به طلاق
طباطبايي فائزه
اختيار ما حقوق در.دارد اساسي تفاوت يك شوهر جانب از طلاق با زن سوي از طلاق
قانون سوءاستفادهها ، از جلوگيري براي امروزه اگر و است شوهر دست در اساسا طلاق
پيشبيني راهحلهاي حال هر به اما ميداند دادگاه به مراجعه از ناگزير هم را شوهر
در كه است نكته همين به توجه با.نميزند لطمهاي كلي اصل اين به كه است چنان شده
را "دادن طلاق" اصطلاح مرد سوي از طلاق مورد در ما معمولي زبان حتي و حقوقي زبان
فلان.ميكنند استفاده "گرفتن طلاق" عبارت از زن براي كه حالي درميبرند كار به
به كه مرد و زن نقش ترتيب بدين.گرفت طلاق شوهرش از زن فلان و داد طلاق را زنش مرد
تصميم ازدواج پيمان بستن برايميشود متفاوت طلاق زمان در است يكسان ازدواج هنگام
يكجانبه اراده طلاق راه از آن گسستن براي كه حالي در است ضروري دو هر موافقت و
داده اجازه اين مواردي در بگيرد طلاق ميخواهد كه زني به همه اين با.است كافي مرد
كدامند؟ موارد اين.است شده
طلاق براي را خود شوهر يا كه بگيرد طلاق ميتواند هنگامي زن مدني قانون برابر
حكم به را شوهر اينكه يا و باشد گرفته وكالت خاصي موارد در او از يا كند راضي دادن
شده دشوار بسيار شوهر اعمال برخي اثر بر زناشويي زندگي ادامه كه مواردي در) دادگاه
.كند مجبور دادن طلاق به (باشد
طلاق براي شوهر رضايت آوردن دست به
شدن رها براي كه حلي راه مهمترين نبود مطرح دادگاه به مراجعه موضوع كه گذشته در
شوهر رضايت آوردن دست به داشت وجود داشتند كراهت او از كه شوهري با زندگي از زنان ،
ميبخشد شوهر به را مالي زن كه است (صلح وزن بر) خلع طلاق همان اين.بود طلاق براي
ميدهد شوهر به زن آنچه.ميآورد دست به طلاق براي را شوهر رضايت آن برابر در و
به ميگيرد طلاق و ميبخشد را خود مهر زن معمولا ولي باشد زياد يا كم ميتواند
واقع در طلاق نوع اين حال هر به.ميكند آزاد را جانش و حلال را مهرش معروف اصطلاح
.است شوهر و زن توافق با طلاق
شد واقع طلاق و كرد كسب را شوهر رضايت ديگري مال يا مهر بخشيدن با زن آنكه از پس
او به بايد شوهر و كند مطالبه شوهر از بخشيده را آنچه ميتواند زن عده مدت در
از دو آن زناشويي رابطه و كند رجوع زن به ميتواند نيز شوهر هنگام اين در.بپردازد
در شده ياد مدت در زن چنانچه.باشد مجدد ازدواج به نياز آنكه بدون ميشود گرفته سر
را طلاق زدن هم بر حق شوهر نكند مطالبه را شده بخشيده مال و برندارد قدمي راه اين
.ندارد
طلاق به شوهر كردن مجبور
به و بوده دشوار بسيار مشترك زندگي ادامه كه باشد گونهاي به شوهر رفتار هرگاه
طلاق درخواست دادگاه از ميتواند زن گردد ، "حرج و عسر موجب" اسلامي فقيهان تعبير
را خود زن كه ميدهند دستور شوهر به شد ثابت دادگاه در موضوع آنكه از پس و كند
از.ميگيرد صورت طلاق شرع حاكم اجازه با نرفت بار زير شوهر چنانچه و گويد طلاق
.ميشود استفاده زير موارد در حل راه اين
مخارج تامين اينكه به توجه با نكند تامين را زندگي هزينه شوهر كه هنگامي _(1)
سازگار خود شوهر با زن اگر و است شوهر برعهده پوشاك و خوراك و مسكن از زن زندگي
قانوني تكليف اين از شوهر اگر حال.بپردازد را او مخارج حال هر به بايد مرد باشد
كرد؟ بايد چه كند سرپيچي
زن كه مينمايد بعيد بسيار عملا كه كرد خواهيم توجه بنگريم موضوع به دقت به اگر
به هم او خود زيرا نپردازد را زندگي هزينه شوهر و برند سر به خانه يك در شوهري و
و فقهي اصطلاح به) زندگي هزينه نپرداختن معمولا.كند زندگي ميخواهد حال هر
همه اين با.باشد كرده ترك را خانواده شوهر كه ميشود مطرح هنگامي (نفقه قانوني
.بپردازد را زندگي هزينه ولي كند ترك را خانوادگي زندگي و خانه شوهر است ممكن گاهي
دادگاه به ميتواند ميكند خودداري زندگي هزينه پرداخت از شوهرش كه زني حال هر به
چنانچه كند ، مخارج پرداخت به مجبور را شوهر دادگاه كه كند درخواست و كند مراجعه
سبب به شوهر كه هم مواردي در.كند طلاق درخواست ميتواند زن نرفت بار زير شوهر
.نمايد طلاق درخواست ميتواند زن برنميآيد زندگي هزينه تامين عهده از مالي ناتواني
اخلاق ، حكم به شوهري ، و زن هر تكاليف از يكي _ شوهر سوءمعاشرت و بدرفتاري _ (2)
كانون تا باشند داشته شايسته و مناسب رفتاري يكديگر با كه است آن قانون و عقل
برعكس.برند سر به خوشي و آرامش در آن اعضاي همه گشته صفا و صلح محل خانواده ،
.نمايد تبديل عذاب و پرتشنج جايي به را خانه محيط ميتواند دو آن از هريك بدرفتاري
زماني چه از و ميكند ايجاب را اموري چه "معاشرت حسن" درباره قانون تكليف اينكه
ساده منطق.است مردم عرف با آن تشخيص كه است امري گفت "معاشرت سوء" از سخن ميتوان
بايد درست سنجش براي همه اين با.كند داوري باره اين در ميتواند خوبي به جامعه
يكسان جامعه افراد همه ديد از امور همه.داد قرار ملاك را مشابه خانوادههاي
زناشويي زندگي ادامه كه باشد حدي به شوهر بدرفتاري اگر حال هر بهنميشود ارزيابي
.كند طلاق درخواست ميتواند زن گردد حرج و عسر موجب
دارد ادامه
|