دستاورد
گرايانه واقع انتخابي ارگانيك كشاورزي
جهاني موسيقي
پزشك نگاه
دستاورد
گذشت بود هرچه
فرا كه زباني يعني زباني تجربه ويژه شكل از صرفنظر جديد زبان يادگيري توانايي
ميشود مربوط مغز رشد مراحل نخستين طي زبان يادگيري آغاز زمان به ميشود گرفته
ميبري راشل سرپرستي به كانادا مكگيل دانشگاه از پژوهشي تيم يك توسط نتايج اين
مكگيل دانشگاه گفتاري اختلالات و ارتباطات علوم دانشكده رئيس ميبري.آمد بهدست
غربي ، انتاريوي دانشگاه از هناكازمي و اتاوا دانشگاه از لاك اليزابت همراه به
زبان يادگيري تاثير چگونگي مشاهده منظور به را شنوا و ناشنوا بزرگسالان از شماري
بررسيها اين نتايج.دادند قرار بررسي مورد جديد ، زبان يادگيري توانايي بر مادري
و ناشنوا بزرگسالان كه ميدهد نشان شد ، منتشر نيچر مجله مه ماه دوم شماره در كه
قادرند گذراندهاند سر از را زبان يادگيري تجربه زندگي ، مراحل نخستين در كه شنوايي
ناشنوايي بزرگسالان كه درحالي بياموزند را جديد زبان خوبي همان به بعدي مراحل در
يادگيري از پايينتري سطح داشتهاند اندكي زباني تجربه زندگي مراحل نخستين در كه
يادگيري زمان كه ميگويد ميبري دكتر.ميدهند نشان زندگي بعدي مراحل در را زبان
در را زبان يادگيري استعداد زباني ، تجربههاي شكل از جدا رشد ، حين در مادري زبان
ميكنند گمان مردم كه ميافزايد وي.ميدهد قرار تحتتاثير شدت به عمر سراسر
نشان ما پژوهشهاي اما.ميرود بين از سن افزايش با زبان يادگيري در انسان استعداد
را زبان يادگيري مادامالعمر استعداد جوان مغز يك توسط زبان يادگيري كه ميدهد
فاقد كه جواني مغزهاي در جديد زبان يادگيري استعداد ديگر سوي از و ميدهد افزايش
آزمايشهايشان نميتوانستند پژوهشگران.نميكند رشد كامل بهطور زبانياند تجربه
با تولد هنگام از شنوا نوزادان تمامي زيرا.دهند انجام شنوا افراد روي بر تنها را
افرادي روي بر مطالعات اين كه بود لازم رو اين ازميشوند روبهرو زباني تجربه
در ثبتنام از پيش تا افراد اين اغلب.بودند ناشنوا تولد هنگام از كه گيرد صورت
بر بررسي كار ترتيب بدين.ندارند زباني تجربه هيچگونه ناشنوايان ويژه برنامههاي
در آنها از گروه يك كه ناشنوا بزرگسالان از گروه دو:نخست.شد آغاز گروه دو روي
زبان سالگي تا 15 سن 9 بين آنها تمامي و شدند ناشنوا بعد و بوده شنوا تولد هنگام
زبان اين كه بود سال از 20 بيش و بودند فراگرفته مدرسه در را (ASL) آمريكايي اشاره
تولد هنگام از كه ميدادند تشكيل بزرگسالاني را بعدي گروه.ميبستند كار به را
اين افراد تماميداشتند اندكي زباني تجربه زندگي مراحل نخستين در و بودند ناشنوا
نتايج.گرفتند قرار آزمون مورد اشاره ، زبان درآوردن اجرا به منظور به گروه دو
چنداني كنش اشاره زبان در بودند ناشنوا ابتدا از كه گروهي:بود ترتيب بدين آزمون
.داشتند بالايي ASL نتايج بودند شده ناشنوا بعدا كه گروهي كه حالي در نداشتند
گرايانه واقع انتخابي ارگانيك كشاورزي
كشاورزي
رنجبر طاهره
سوئدي دانشمندان سوي از ارگانيك كشاورزي شيوههاي تاييد پژوهش ، سال از 21 پس
ارگانيك محصولات كه دريافتهاند دانشمندان ايناست انداخته راه به زيادي سروصداي
فوايد داراي اما كشاورزياند متعارف محصولات از كوچكتر درصد متوسط 20 طور به
.ميگيرد كار به را منابع ساير و انرژي كارآمدتري طور به و بوده بيشتري بومشناختي
براي پايداري جانشين ميتواند ارگانيك فرآوري كه رسيدهاند نتيجه اين به آنها
.باشد كشاورزي مرسوم شيوههاي
زراعي بومشناسي پژوهشهاي ايستگاه و ارگانيك كشاورزي تحقيقات انستيتوي پژوهشگران
به تيم اين.ساختند منتشر ساينس مجله در را خود يافتههاي فدرال سوئيس كشاورزي و
كشت شيوه دو هر به آنجا در كه مزرعه يك مختلف قطعات (P.Mader) ميدر پل سرپرستي
شده كاشته علفي شبدر و چغندر گندم ، جو ، سيبزميني ، چون محصولاتي متعارف و ارگانيك
.كردند مقايسه يكديگر با را بود
كشت روشهاي آنها.شد انجام يكساني طور به محصولات كاشت و تنوع زراعي ، گردش
كارهاي براساس كه بيوديناميك كشت به موسوم ارگانيك كشاورزي از خاصي نوع ارگانيك ،
با را متعارف كشاورزي از متفاوت روش دو و.بود گرفته شكل (R.Steiner) استينر رادلف
مورد در و شد استفاده كشاورزي كود و معدني كود از مورد يك در.كردند مقايسه يكديگر
متوسط 20 طور به آمده دست به ارگانيك محصولات چه اگر.نرفت كار به كودي هيچ ديگر
بين انرژي و كود از استفاده ميزان اما بودند كوچكتر خود متعارف معادلهاي از درصد
مجموع در.ميداد نشان كاهش درصد ميزان 97 به كشها آفت و درصد تا 53 درصد 34
موثرتري طور به منابع ، از ارگانيك سيستمهاي كه رسيدند نتيجه اين به گروه اعضاي
توليد بيشتري محصول مصرفي ، منابع ساير و انرژي واحد هر ازاي به و ميكنند استفاده
اجتماع از بزرگتري انواع و بيشتر تعداد ارگانيك خاكهاي اين بر علاوه.ميكنند
به منجر كه خاك ميكروبهاي ميتوان آنها جمله از كه دارند خود در را ارگانيسمها
جذب به كه ريشه همزيست قارچ) ميكوريز و ميشوند غذايي انفعالات و فعل چرخه تثبيت
در قارچها كه معتقدند پژوهشگران.برد نام را (ميكند كمك گياه توسط غذايي مواد
ضمن در.ميشوند ارگانيك خاكهاي فيزيكي ساختار در بيشتري ثبات ايجاد باعث مجموع
عنكبوت.است برخوردار نيز بيشتري تنوع از و بوده برابر دو ارگانيك حشرات تعداد
نيز خاكي كرمهاي.هستند خاكها اين در موجود گونههاي زمره از سوسكها و آفتخوار
معرض در و اختصاصي گونههاي از برخي و علفها انواع از بيشتري شمار و فراوانترند
.ميشود يافت آنها در خطر
آنها زيرا است دلگرمكننده كشاورزان براي آمده دست به نتايج كه ميگويد ميدر پل
.باشند خاك حاصلخيزي افزايش و محصولات بيشتر دوام شاهد ميتوانند
تنوع افزايش به ميتوانند خاك حاصلخيزي افزايش با كشاورزان كه ميرسد نظر به
و كربن رهاسازي و تجزيه كار راندمان كه دريافتهاند پژوهشگران.كنند كمك زيستي
بيشتر ارگانيك خاكهاي در ميكروبها و گياهان توسط آنها جذب منظور به غذايي مواد
سيستمها اين در جانوران و گياهان تنوع افزايش و منابع از موثر استفاده و است
متعارف كشاورزي از رويه تغيير به انگليسي كشاورزان از بسياري.ميشود مشاهده
از استفاده راه سر بر كه مانعي تنها اما علاقهمندند شيميايي مواد به وابسته
مواد گذاشتن كنار صرف بايد كه است زماني مدت دارد وجود ارگانيك كشاورزي شيوههاي
مرحله اين از عبور دولت مساعدت بدون.شود ارگانيك روشهاي مقبوليت آغاز و شيميايي
است كشاورزي از خاصي نوع ارگانيك كشت.است غيرممكن كشاورزان از بسياري براي گذار
زيستي روشهاي از استفاده با آفتكشها و شيميايي كودهاي جاي به محصولات آن در كه
نتيجه در كه فرآوردههايي ارگانيك روشهاي طرفدارانميشوند توليد كنترل و باروري
سلامتي و زيست محيط براي را ميآيند دست به شيميايي آفتكشهاي و كودها از استفاده
كشاورزي آغاز.ميدانند غيرضروري موفق كشت براي را آنها و دانسته مضر انسان
دهه 1930 به مدرن شيميايي كشاورزي تكنيكهاي آگاهانه طرد منظور به ارگانيك
از خاصي شيوه تبارابداعكننده انگليسي كشاورزي متخصص وارد سرآلبرتبازميگردد
مواد عنوان به شهري فاضلاب بازگرداندن براساس جانوران و گياهان طبيعي و كلي پرورش
گوناگون آلي مواد از ميشود گرفته كار به روش اين كه جاهايي در.بود خاك به غذايي
براي محصولات پسماندههاي ساير و چمن كمپوت ، فاضلاب ، لجن حيواني ، كود جمله از
خاك از گياه سپس و ميشود استفاده خاك تقويت و رطوبت نگهداري ظرفيت ساختار ، بهبود
.ميكنند تغذيه را گياه مستقيما شيميايي كودهاي عوض در اما ميكند تغذيه شده تقويت
كاشت محصول ، چرخش كشت ، تنوع جمله از پيشگيري روشهاي طريق از آفات زيستي كنترل
و نازا نر حشرات رهاسازي جمله از آفت مديريت تكنيكهاي و آفت به مقاوم گونههاي
.ميشود حاصل آفت شكارچيان
سلامتي ضامن ارگانيك غذايي مواد
با كه فرآوردههايي بودن سالمتر بر مبني مدركي هيچ كه ميگويند پژوهشگران
.ندارد وجود كشاورزي متعارف محصولات با مقايسه در مييابند پرورش ارگانيك شيوههاي
معتقدند ميكنند فعاليت ارگانيك كشاورزي زمينه در كه گروهي خاك ، انجمن اعضاي اما
رئيس هالدن پاتريك از نقل بههستند بيشتري غذايي مواد حاوي ارگانيك محصولات كه
گياهان با مقايسه در محصولات اين كه است آن گوياي شده انجام پژوهشهاي خاك ، انجمن
.بيشترياند ثانويه متابوليستهاي حاوي مييابند پرورش مرسوم روشهاي با كه
تشكيل را گياهان ايمني سيستمهاي از بخشي كه هستند موادي ثانويه متابوليستهاي
ميگويد هالدن.مفيدند نيز سرطان بيماري عليه بر مبارزه در اين بر علاوه و ميدهند
از و بوده دارا را سنجش قابل ويتامينهاي از بالاتري مقادير ارگانيك محصولات كه
.سودمندند مصرفكنندگان براي نيز لحاظ اين
شدن برانگيخته باعث كه را ارگانيك كشاورزي نفوذ سويي از پژوهشگران يافتههاي
.كرد خواهد تقويت است شده بيپايه گاه و اغراقآميز ادعاهاي
به ميكنند تلقي خطرناك قطع طور به را شيوه اين دانشمندان از عدهاي ديگر سوي از
مضرند ، ارگانيسمهاي حاوي بالقوه طور به كه پسابهايي توسط خاك كه وقتي ويژه
توسط كه طبيعي آفتكشهاي از بسياري كه باورند اين بر نيز عدهاي.شود كوددهي
ميشوند استفاده متعارف كشاورزي در كه سنتزي كودهاي به نسبت ميشوند توليد گياهان
.دارند بيشتري مخاطرات ايجاد قابليت
با مقايسه در آنها بودن گرانتر ارگانيك محصولات از استفاده مشكلات از ديگر يكي
يك تنها ارگانيك كشاورزي كه ميگويد سرطان متخصصان از يكي.است متعارف محصولات
خطر كاهش منظور به فقير افراد براي ارگانيك سبزيجات و ميوه تهيه و است خطرناك توهم
ساله هر كه افرادي تعداد جهاني سلامت سازمان ديگر سوي از.است دشوار بسيار سرطان
تخمين نفر ميليون تا 5 حدود 5/3 در را ميكشند رنج آفتكشها از ناشي مسموميت از
اگرچه كه رسيدهاند نتيجه اين به ارگانيك غذايي مواد توليد دستاندركاران.ميزند
فوايد سوي به ترازو كفه قطع طور به تقريبا اما است مضراتي و منافع داراي شيوه اين
.ميكند سنگيني آن
جهاني موسيقي
ريشهدارتر عميقترو بسيار ميشد تصور تاكنون آنچه از آن ماهيت و موسيقي طبيعت
است
بيوموزيكولوژي
جمشيدي مژگان
چرا دهيد ، فرا گوش آن به دقت با ميشنويد ، را آوازخواني پرنده صداي كه ديگر بار
الگوهاي و ريتم است ممكن كنيد ، معطوف جانوران اين آواز به را خود توجه اگر كه
.بيابيد را ميشود يافت انسان موسيقي در كه آنچه با مشابه بسيار
معتقدند هستند ، الگوها اين بررسي سرگرم كه دانشمنداني جديد ، گزارشهاي مطابق
و عميقتر بسيار ميشد تصور تاكنون آنچه از است ممكن آن ماهيت و موسيقي طبيعت
در موسيقي ذاتي دانش از نشان شايد الگوها اين محققان عقيده به.باشد ريشهدارتر
.باشد داشته انسان و نهنگها پرندگان ، نظير جانوران از بسياري ميان
گوژپشت نهنگهاي اصوات با همنوايي و آوازخواني به اخير قرن نيم طي كالينز جودي
كرده بازار روانه "باراني جنگل آواي" نظير عناويني با را مختلفي هايCD و پرداخته
در بيشتري رونق لحظه هر روزافزون شكوفايي با "طبيعي موسيقي" صنعت آنكه جالب.است
.مييابد جهان
يا و ميروند شمار به واقعي موسيقي دلنشين و آرامبخش اصوات اين آيا راستي به اما
ميآفريند؟ را آنها كه است جانوري زيستي عملكرد تنها
موسيقي تنها نه نهنگ يا پرنده نظير اصواتي كه است آن از حاكي اخير بررسيهاي
يك كه باشند "جهاني موسيقي" يك از بخشي است ممكن آواها اين بلكه هستند ، طبيعي
.ميآورند فراهم انسان نيز و جانوران از بسياري براي را موسيقي از شهودي مفهوم
كه اخير گزارش نويسندگان از و بوستون دانشگاه زيستشناسي پروفسور آتما ، جيل
از 57 بيش كه فلوتهايي ميگويد داده ، قرار بررسي مورد را تاريخ ماقبل فلوتهاي
اجداد نزد موسيقي والاي اهميت از نشان شدهاند ، ساخته استخوان از قبل سال هزار
ابزارهاي از پيچيدهتر بسيار موسيقي آلات اين" وي ، اعتقاد به.دارند ما غارنشين
".بودهاند شكار
است نكاتي جمله از موسيقي ايجاد به ذاتي ميل و انسان و جانوران اصوات ميان مشابهت
.ميگيرد قرار بررسي مورد (biomusicology) زيستي موسيقيشناسي علم در كه
موسيقي يا اصوات
توليد به قادر زيباييشناختي لحاظ به طبيعت آيا كه ميرسد نظر به بچگانه پرسش اين
از را خود پيانوي كنسرت يك از بخشي موزارت مثال عنوان به است؟ دلنشين و خوش اصوات
پيش پرنده آن آواي" زيستي ، موسيقيشناسي متخصصان عقيده به و گرفت الهام سارش آواي
".است بوده موسيقي يك نيز موزارت توسط شدن تصنيف از
است عقيده اين بر كورنل ، دانشگاه در رفتار و اعصاب زيستشناسي پروفسور هوي ، رون
توصيف براي واژه اين آن از پس و شود ارائه موسيقي از دقيقي تعريف بايد ابتدا در كه
به موسيقي از موجود تعاريف تمام وي ، اعتقاد به.گيرد قرار استفاده مورد خاص اصوات
بينش يك با موزيكال غير يا موزيكال عنوان و ميگردد باز موضوع اين به انسان نگرش
يك موزيك":ميكند تصريح هوي پروفسور.ميدهد قرار توصيف مورد را اصوات انسانمدار
به و مييابند خاصي اصوات در تنها را زيبايي انسانها و است انساني شدت به مفهوم
توجه مورد سبك از انسانها علاقه هوي ، اعتقاد به ".ميدهند موسيقي لقب آن
اصوات اين كه چرا است ، يافته تغيير نهنگها آواي سپردن گوش به دهه 1960 هيپيهاي
.هستند باشكوه
آتما پروفسور ميآفرينند؟ هدفمندانه را خود دلنشين و خوش اصوات جانوران آيا اما
او.گيرد قرار فن اهل محققان توجه مورد جدي طور به بايد امكان اين ميگويد
كشيدهاند ، زحمت خود موسيقي آلات ساخت براي ما اجداد كه طور همان درست ميافزايد
:ميشود متذكر وي.ميكنند كار خود موزيكال ابداعات روي جديت با نيز جانوران
".ميكنند موسيقي ساخت صرف را خود وقت و انرژي از عظيمي بخش [گوژپشت نهنگهاي]"
جانوران در را موزيكال به معروف اصوات هم هنوز دانشمندان برخي هوي ، اظهار به بنا
به":است معتقد خود هوي.ميآورند شمار به زيستشناختي عملكرد يك خدمت در تنها
نگرفته ، قرار شناسايي مورد كامل طور به هنوز جانوران شناختي تواناييهايي آنكه دليل
درك انساني احساس و گوش نام به فيلتري ميان از را آنها ابداعات ميتوانيم تنها
".كنيم
پزشك نگاه
سوپرسوماتيك حسهاي تقويت به توجه عدم پيامدهاي
بهزاد محمود دكتر
رفع براي آنچه از زيادتر بسيار مقداري كه است داده امكان او به آدمي مغز ساختار
اين.كند ضبط و بدهد سازمان آنها به دارد ، دريافت خبر است زندگي اوليه نيازهاي
و تنظيم برنامهريزي ، واحد" نام به است مغز از بخشي رشد از ناشي مغز اضافي گنجايش
روي.است مانده باقي ناچيز حيوانات ، عاليترين در حتي كه "ذهني فعاليتهاي بررسي
خاص بخش اين كه گيرد قرار استفاده مورد صورتي به بايد آدمي مغز كه است اصل اين
به آدمي توجه و شود گرفته كار به آدمي سوپرسوماتيك احساسهاي و ذهني استعدادهاي
يعني آنها عواقب دچار تا حيواني ، نيازهاي ارضاي به نه گردد ، معطوف رواني لذتهاي
چيز همه كه كنوني ، صنعتي انقلاب عصر در.نشود اجتماعي و رواني تني ، ناراحتيهاي
كار به كارخانهها در جامعه هر افراد از عمدهاي بخش و ميشود تهيه انبوه صورت به
عموما او كار.ندارد فرآورده يك توليد در قابلتوجهي سهم كارگري هيچ مشغولاند ،
كار حاصل از و ميشود تبديل خودكار ماشين يك به كه طوري به است ، تكراري و كمدامنه
پاي و تن در خود دوخته كفش و لباس ديدن از خياط و كفاش چنانكه.نميبرد لذت خود
بيبهره آن از كفش و لباس كارخانههاي كارگران كه ميكردند حاصل خاطري رضايت مشتري
ميشود تكرار ساعت حداقل 8 روزانه كه تكراري و كمدامنه كارهاي اين:ميمانند
ملال رفع وسايل به مجهز كارخانههاي متاسفانه.ميسازد خاطر ملال دچار را كارگران
آنانكه به مزايا و جوايز دادن و مسابقات دادن ترتيب ورزشي ، باشگاههاي چون
.است نادر دارند زمينهها اين در سودمندي پيشنهادهاي
گوناگون ماشينهاي اختراع و است تنبل عبارتي به و راحتطلب ذاتا آدمي كه آنجا از
از رهايي اين است ، سپرده ماشين به (حساب ماشين مثل) را ذهني حتي و بدني كارهاي
افرادي تعداد.است شده مسئلهساز كه طوري به افزوده ، او تنبلي بر بدني فعاليتهاي
اثر بر _ است نشده تقويت آنها سوپرسوماتيك حسهاي از يك هيچ علت ، هر به كه
به آنها در حسها اين و بدآموزي يا وسايل فقدان يا پرورش و آموزش در سهلانگاري
انسانها به لباس و قيافه در اينان.نيست كم انساني جامعههاي در است ، مرده اصطلاح
معطوف فقط و فقط آنها توجه و حواس تمام.انسانياند ويژگيهاي فاقد ولي ميمانند
روي اعتياد و زنبارگي و شكمبارگي به است ، حيواني غرايز و تمايلات ارضاي به
.ميآورند
شكمبارگي
افراد از زيادي تعداد براي متعارف اندازه از بيش عموما و لذيذ و چرب غذاهاي خوردن
روبهرو اضافه بار با را بدن تني روان سيري يا پرخوري اين.است عمل لذتبخشترين
اضافي كه ديگر يكسوم آن ماست ، سود به ميخوريم معمولا كه غذايي دوسوم.ميسازد
را آنها و مختل را ما بدن دستگاههاي كار ميخوريم ، غذا از بردن لذت خاطر به و است
هست ، نيز كشور اقتصاد زيان به ميسازد ، فراهم را زودرس پيري موجبات و ميكند رنجور
از غير و ميجنبد همواره دهانشان شكمبارهها.ميبرند سود آن از پزشكي گروه فقط
كه قلب از بعد.مينشانند فرو را خود حرص هلههوله خوردن با اصلي ، غذاي وعده سه
فعاليت در.است بدن عضو فعالترين معده ميكند ، توزيع بدن تمام در فشار با را خون
كه 8/0 ضربان هر در قلب كه است اين آن و دارد وجود اساسي تفاوت يك معده و قلب
از كه است استراحت زمان اين در و ميكند استراحت ثانيه حدود 4/0 ميكشد ، طول ثانيه
دودي شديد حركات مرتبا دارد وجود آن در غذا كه وقتي تا معده اما.ميشود پر خون
چيزي نبايد ناهار و صبحانه بين.شود مخلوط خوب معده شيره با غذا تا ميدهد انجام
مرتبا هلههوله.شام و ناهار بين همينطور كند ، استراحت بتواند مدتي معده تا خورد
انگليسي ، ضربالمثل يك براساس.نميدهد آن به استراحت فرصت و ميكشد كار معده از
غذا ماندن زنده براي بايد "We must eat to live but not live to eat"
بسيار شكمبارگي ناخوشايند پيامدهايخوردن غذا خاطر به زندهايم آنكه نه بخوريم
.خون قند افزايش و خون كولسترول و چربي افزايش چاقي ، سوءهاضمه ، جمله از است ،
اين و ميشود جمع آن سطح بر هم مقداري و قلب عضله بافت در اضافي چربي از مقداري
حاوي رنگ زرد تيغههاي بسا چه.ميدارد باز طبيعياش فعاليت از را فعال بسيار عضو
مجراي و ميشوند تشكيل قلب شريانهاي داخلي سطح در (Atheroma) چربي و كولسترول
به "آنفاركتوس" و "صدري آنژين" چون بيماريهايي و ميكنند مسدود يا تنگ را آنها
.است شده شايع بسيار امروزه كه ميآورند وجود
زنبارگي
سراغ به نكند پيدا رواني لذت كسب قدرت فرد و نشوند تقويت سوپرسوماتيك حسهاي وقتي
اين.است جنسي آميزش آنها دومين و پرخوري آنها نخستين كه ميرود حيواني لذت ارضاي
است نوع بقاي و مثل توليد خاطر به كه حيوانات انواع تمامي برخلاف _ آدمي در آميزش
كسب عامل يك صورت به دارد استمرار چون _ ميگيرد صورت سال از كوتاهي مدت در فقط و
كه كرده جلب خود به چنان را افراد از قابلتوجهي تعداد توجه متاسفانه و درآمده لذت
پاشيدگي هم از موجبات بسا چه و ميكنند رفتار اجتماعي ضوابط و اصول برخلاف
و وخيمتر را مسئله نيز جنسي انحرافات.ميسازند فراهم را خانوادگي كانونهاي
بهرهگيري در كه افرادي در خاطر ، ملال رفع وسيله زيانبارترين.ميكنند زيانبارتر
.آمد خواهد دنبال به شرحش كه.است مخدر مواد به اعتياد ناتوانند رواني لذت از
|