دعا
شناسنامه
بگيرد نوبل ميتوانست كور بوف
هفتم هنر
دايره در كودكان
سيما نقد
دعا
دارد چه ندارد را تو كه آنكس و ندارد چه ، دارد را تو كه كس آن الهي
داشتهام دوستت كه برميآورم فرياد افكني در آتشم به وگر
(ع) علي شعبانيه مناجات
شناسنامه
بگيرد نوبل ميتوانست كور بوف
نويسندگان رويايي دورنماي نوبل
سايه ايراني نويسندگان روياي بر بومي ادبيات به پرداخت عدم و سياست ، زبان مسئله
است افكنده
زند صاحبان سجاد
در مناسبي جايگاه است ، نتوانسته هنوز سابقهاش ، به توجه با ايران ، ادبيات چرا
نوبل نتوانستهاند حال به تا ايراني نويسندگان از كدام هيچ چرا باشد؟ داشته جهان
را آن جواب كه ميكنيم فكر همهمان احتمالا كه است سوالي اين بگيرند؟ ادبيات
دانستن كه دارد وجود زمينه اين در متفاوت آراي آنقدر كه كنيد باور اما.ميدانيم
.نيست لطف از خالي آنها
"سياست" واژه ميبرند ، كار به نوبل واژه مقابل در را آن همواره كه مواردي از يكي
و نزديك ارتباط ادبيات ، نوبل اخص طور به و نوبل كه عقيدهاند اين بر خيليها.است
شود ، آورده گزارش اين در نامش نخواست كه مترجمي.دارد سياسي مسائل با تنگاتنگي
نوبل ادبي جايزه محفوظ نجيب":ميگويد او.ميبيند ديدگاه همين از را "نوبل" جايزه
به مصري ، نويسندگان از ديگري تعداد و او.سياسي دلايل به فقط اما ميگيرد ،
اكثرا كه نوبل ، داوران تا ميشود سبب امر اين و ميدهند نشان سبز چراغ اسرائيليها
".كنند انتخاب را "محفوظ نجيب" نام هستند ، يهودي
آيا است؟ نبوده مهم سياسي لحاظ به ايران هيچگاه آيا كه ميشود مطرح سوال اين حال
سوي از تروريست عنوان به ايران شدن متهم خليجفارس ، به مربوط مسائل ساله ، هشت جنگ
شود؟ مطرح سياسي لحاظ به ايران كه نداشتهاند ارزش آنقدر كدام هيچ...و آمريكا
را خود اكثرا و كردهاند مهاجرت ايران از سياسي دلايل به كه نويسندگاني آيا
،"گورديمر نادين" انتخاب آيا نميگيرند؟ جا دستهبندي اين در ميدانند ، نوبل شايسته
است؟ بوده سياسي دلايل به همه...و "موريسون" ،"گونترگراس" ،"شولوخف"
كه نويسندهاي هر اما.گرفت ناديده نوبل براي را بودن سياسي شايعه نميتوان البته
.است بوده نويسندگي امر در حداقلهايي يك داراي شده ، مطرح جهان در يا و گرفته نوبل
او.است عقيده اين بر نيز داستاني ، ادبيات امر در تجربه با مترجم تقيزاده ، صفدر
دلايل به نويسندهاي هيچ اما نيستند ، بيتاثير چه اگر سياسي موارد كه است معتقد
به و مطرح دنيا در تاكنون كه شاعراني و نويسندگان بيشتر":است نشده مطرح سياسي
سرزمين در نخست كه بودهاند كساني شدهاند ، نايل بينالمللي جايزههاي دريافت
شيفتگي و علاقه با و فراوان را آثارشان بومي ، خوانندگان و شدهاند شناخته خودشان
.خواندهاند تمام
استقبال از كه...و محمود دولتآبادي ، شاملو ، مثل نويسندهاي بگيريد نظر در
است چطور نميشوند؟ مطرح جهاني سطح در چرا ميگيرند ، بهره نيز زبان فارس خوانندگان
است؟ نرسانده نوبل به را هدايت زبان چند به ترجمه به توجه با "كور بوف" كه
.ميرسد سال 1901 به دورهاش اولين تاريخ.دارد ساله صد سابقهاي ادبي نوبل جايزه
صورت بنياد اين سوي از نويسنده و رمان كتاب انتخاب سال ، هر تقريبا سال ، اين از
.است گرفته
استادان براي فرمهايي كه است صورت اين به نيز برتر نويسنده و كتاب انتخاب شيوه
خود نامزد نيز آنها و ميشود فرستاده مختلف كشورهاي در ادبي مهم افراد و دانشگاه
داوري هيات يك در شده معرفي افراد گاه آن.ميكنند انتخاب نوبل دريافت براي را
قرار افراد سوي از اوليه انتخاب آن در بار ، دو يكي شاملو.ميگيرند قرار سنجش مورد
.است داشته
نوبل ، براي اوليه انتخاب به توجه با...و شاملو كه ميآيد پيش سوال اين حال
فروش و ميشود ترجمه انگليسي به مولوي اشعار اما شده ، واقع توجه مورد جهان در كمتر
.دارد آمريكا در هم خوبي
ديدگاه از را فارسي ادبيات شدن جهاني عدم مسئله صاحبسبك ، مترجم طاهري ، فرزانه
ارتباط مولوي اشعار انگليسي ترجمه كه است معتقد او.ميدهد قرار بررسي مورد "زبان"
...و يوگا مثل ديگر شرقي مسئله هر مثل درست او ، اشعار.ندارند آن اصل با چنداني
ترجمه مشكل همچنين او.است شده باب روزها اين ميشود ، مد بار يك وقت چند هر كه
زبانان ، فارسي قلت و زبان مهجوريت دليل به فارسي آثار":ميكند مطرح را فارسي آثار
".ميشود ترجمه ديگر زبانهاي به كمتر
مترجم حرفهاي مورد در نيست ، آسان هم قدرها اين مسئله جواب ميگوييم اينكه
اما ميكشد ، پيش را آن مهجوريت و فارسي زبان مسئله او.است صادق هم "جامع كليساي"
براي ما ، نويسندگان از كه هستند جهان در زيادي نويسندگان كه است معتقد ديگر طرف از
كه ميگويد كور بوف مورد در گلشيري ، هوشنگ همسر.شايستهترند ادبي نوبل دريافت
شده انجام اوليس ، در جريس ، توسط نيز هدايت از پيش سبك ، اين در داستاننويسي تجربه
.نيست جذاب چندان غربيها براي هدايت كار و است
اگر كه است معتقد شود ، آورده گزارش اين در نامش نخواسته كه معروفي مترجم همان اما
كه است معتقد همچنين و ميگرفت ادبي نوبل حتما ميشد ، چاپ رضاشاه زمان در كور بوف
.نيست مهم اصلا زبان مسئله
سطح در داستاننويسي سطح لحاظ به ايراني ، نويسندگان آيا كه ميشود مطرح اين حال
نويسنده ما رمان ، عرصه در كه است معتقد جلالي ، زنوزي فيروز.خير يا هستند جهاني
علياصغر.شدهاند مطرح خاص طور به و ندرت به رمان كارهاي.نداشتهايم شاخصي
در كه دارد اعتقاد نيز او.است عقيده هم زنوزي با نيز آتش ، طبل نويسنده شيرزادي ،
با سطح هم كه گرفته صورت مهمي بسيار تجربههاي ايران در كوتاه داستان غالب
.آنهاست از فراتر گاهي حتي و دنيا بزرگ نويسندگان
اغلب كه ميگويد او.دارد اشاره نيز ديگري مهم بسيار مورد به مخلوق نويسنده
ما خودمان به توجه كه صورتي درميبرند سر به مكاني خلع يك در ايراني ، داستانهاي
كافي ، امكانات داشتن دليل به اروپا ، و آمريكا سينماي فيلمهاي":ميكند مطرح را
كه شده سبب بومي مسائل به ايران سينماي توجه اما برترند ، ايراني فيلمهاي از مسلما
"تنهايي سال صد" مثل رمانهايي موفقيت او ".كند پيدا علاقه ايران سينماي به جهان
.ميداند دست اين از نيز را
مشكل كه است عقيده اين بر او.ميشكافد بيشتر را مسئله كمي شيرزادي ، علياصغر
تاريخي گسست با اغلب فرهنگي جريانهاي":است درون از مشكلي فارسي ، ادبيات
هيچ كه بيايد وجود به ادبي جامعه در بايد تفكر اين":ميدهد ادامه و ".روبهرويند
.ميكنند تنگ را او جاي جوان نويسندههاي و است پدرخوانده كه نكند خيال نويسندهاي
كه است معتقد "پنهان هلال" نويسنده ، .دارد اشاره كتاب مميزي شرايط به همچنين او "
".ميشود متبلور تخيل حيطه در هنري كار و است آزادي عرضه داستان"
يك سوي دو از ساندويچ يك خريدن ايران در متاسفانه":ميگويد ادامه در شهرزادي
از.است كرده پيدا سياسي تعبير چيز همه ايران درميكند پيدا سياسي تعبير خيابان ،
".نداريم احتياج آن به ما و است تزئيني چيز يك ادبيات ميكنند فكر شايد ديگر ، طرف
مترجم كه حالي در.نيست راحت آنقدرها مسئله جواب و بالاست اختلافنظرها نگفتم
كشور در نخست بايد ادبي اثر هر كه است معتقد تقيزاده صفدر همچون كارآزمودهاي
.ميگويد را اين عكس كاملا ديگري مترجم شود ، شناخته خودش
ادبيات نبودن همسطح سياسي ، مسائل و زبان مسئله ميشود اما است متفاوت بسيار آرا
از را ايراني و بومي مسائل به فارسي ادبيات نپرداختن دنيا ، ادبيات با فارسي
.نشود جهاني امروز تا ايراني ، ادبيات ميشوند سبب كه مسائلي.برشمرد مسائل مهمترين
هفتم هنر
آدمكش و امپراتور فيلم به نگاهي
قدرت چهره بر فريب سايه
هلدن استفن:نويسنده
ايزدپناه پارميس
و گرانترين كايگه چن كارگرداني به "آدمكش و امپراتور" حماسي و تاريخي فيلم
كه باشد آسيايي فيلم پرهزينهترين شايد و هاليوود آسيايي فيلمهاي پرخرجترين
ماجراهاي از آميزهاي باشكوه جشنهاي از نماهايي با فيلم اين.است شده ساخته تاكنون
تاريخي نگاهي امپراتوري جاهطلبيهاي و قدرت به اخلاقگرايانه.دارد قهرمانانه
.دارد
ژنگ.ميگذرد مسيح ظهور از پيش دوران در (Ying Zhang) ژنگ ئينگ محور حول داستان
نخستين عنوان به چين پادشاهي قلمرو هفت اتحاد و پيروزي كسب و متوالي جنگهاي از پس
را چين يگانگي و يكپارچگي روياي او.ميزند تكيه سلطنت اريكه بر كشور اين امپراتور
.نميآورد دوام سال از 15 بيش ژنگ ئينگ خيال و آرزو اين اما دارد
اگر حتي.است تاريخي داستان به حقيقت از شكلي تغيير و استعاره آدمكش و امپراتور
داستان روايت در نشانههايي و كدها ندهد ، سوق نتيجهگيري اين سوي به را ما فيلم
گاه و ميرساند كشور اين معاصر دنياي به چين كهن تاريخ از را ما كه ميشود ديده
با مقايسه در.دارد پرجمعيت كشور اين مردم بر حاكم فردي ارزشهاي توجيه در سعي
كه "اغواگر ماه" تلخ و سرد فيلم و "من عشق خداحافظ" نامهاي با چن پيشين فيلمهاي
آدمكش و امپراتور ميروند ، شمار به مدرن حماسي تاريخي فيلمهاي رده در نيز دو آن
حكايت آغشته ، خون به كلان فيلم اين.است متقاعدكنندهتر حدودي تا و پرطمطراق فيلمي
سياسي كشتارهايي و خونين خيانتهاي و امپراتوري سياستگذاريهاي پرده ، پشت قتلهاي
كه خونين جنگهاي هراسناك و بهتآور صحنههاي و نبردها از شگفتآوري نماهاي با را
صحنههاي از يكي.ميكشد تصوير به خوبي به دارد مطابقت نيز هاليوود استانداردهاي با
نيزهداران و ارتش.است امپراتوري قصر مقابل در شورشي ارتشيهاي كشتار فيلم ، خونين
هيزم عظيم تلهاي پشت در مردم قتلعام در همكاري عدم دليل به را آنها سلطنتي
توضيحات با تاريخي حقايق اين كشيدن تصوير به در چن گاه.ميكنند تيرباران آدمسوزي
.است مقايسه قابل تاريخياش نمايشنامههاي در شكسپير
و خيانتها اين مشابه وقايع نيز "امپراتور سايه" نام با چن از ديگري فيلم
.ميكند روايت را ديگري زبان به چين امپراتوري زمان در توطئهها
اصلي محور معشوقهاش و امپراتور يعني داستان پرسوناژهاي از تن دو فيلم اين در
تودهاي ميان در خودكامه حاكم اين بهامپراتور ، معشوقه خيانت با آخر در كه هستند
ليدي.بود خواهد خود سرنوشت نظارهگر بيياور و تنها خونين ، كشتارهاي و فجايع از
و جعلي قتلي انجام مردم ، كردن متحد هدف با مرموز و غيراخلاقي نقشهاي طرح با زائو
فرمانرواي يان ، پادشاهي قلمرو به حمله و هجوم تا ميكند برنامهريزي را ساختگي
هدفش ، رسيدن انجام به براي حرفهاي قاتلي استخدام با او.كند توجيه را همسايه كشور
.ميسازد فراهم را امپراتور به خيانت مقدمات و ميشود آدمكش اين دلباخته سختي به
دشمن سربريده و خونين شمشير محتوي جعبه دربار تشريفاتي مراسم در مبدل لباسي در او
صحنههاي از مملو آدمكش و امپراتور فيلمميكند هديه امپراتور به را ژنگ ئينگ
روايت و است تلويزيوني عوامپسند سريالهاي تماشاگران مناسب بيشتر كه است ملودرامي
مبدل خونخواه و مستبد فرمانرواياني به كه است آرمانگرايي و ايدهآليست امپراتوري
زن خيانت و ميريزد بشناسد را او تبار اصالت و حقيقت كه را ، كه هر خون او.ميشود
انساني هيچ به ديگر كه ميرساند تلخي تنهايي و تيرگي به را او نهايت در محبوبش
فريبكار و خائن انسانهاي موجوديت به فيلم صحنههاي تمامكند اطمينان نميتواند
خدمه از يكي عنوان به كه دوجنسي زين چانگ يعني شخصيتها اين از يكي كه ميپردازد
ملموس و زنده سايرين از بيش هست ، نيز مادر ملكه دلباخته امپراتور دلقك و دربار
.مينمايد
.است قدرت كنار در حيله و نيرنگ از خونين روايتي آدمكش و امپراتور فيلم ، حقيقت در
تايمز نيويورك
دايره در كودكان
"دايره" كارگردان پناهي جعفر با وگو گفت
خوانساري نادر:مترجم
شما قبلي فيلمهاي به نسبت خشنتري و جسورانهتر فضاي از فيلم ميرسد نظر به &
در تغيير يا است ايران در اصلاحات فضاي گسترش نتيجه اين آيا.است برخوردار
دو؟ هر يا شما شخصي خصوصيات
و حاد مشكلات تا داشتهام سعي همچنان هم قبليام فيلمهاي در كه است اين حقيقت
آنها.ميدهد ارائه مرا عقيده و نظر هم فيلمها آندهم نمايش را كودكان مسائل
آوردن دست به براي سختي آن به كه بچهها ، اين:اينجاست سوال اما.هستند سياهمشق
بزرگ وقتي "سفيد بادكنك" در و "آيينه" در ميكردند تلاش بودند ، تعقيبش در كه آنچه
كه است اين واقعي پاسخ داشت؟ خواهند خود در همچنان را رافت و محبت همان شدند ،
آنان و.داد خواهد قرار بستهاي دايره در را آنها (ميدانيد كه همانطور) جامعه
اين بابت از من.بپردازند گزاف هزينهاي بايد بگذارند ، بيرون دايره اين از پا كه
خشن و خشمگين من ولي ميدهد ، نشان را اجتماع در خشونت فيلم.نيستم خشمگين وضع
.نيستم
نحوي به اجتماع رسوخ روند و چرخش ، و دايره ديگري ، از بعد كاراكتر يك تعقيب تكنيك &
بوده همين شما هدف آيا.بگذارد نمايش به را بسته (مدار) دايره يك كه ميكند عمل
است؟
دايره اين از خروج در سعي شخصيتها كه ميدهد نشان فيلم البته و دقيقا ، بله
تحويل در سعي و ميدويد پيست مسير در كه وقتي است ، مسابقه يك مثل كاملا.دارند
و شدهاند برنده همه شود ، برنده نفر يك اگر فيلم اين در داريد ، بعدي دونده به چوب
.باختهاند همه ببازد نفر يك اگر
است؟ زندان بيمارستان آغازين ، صحنه مكان كه يافت درخواهند ايراني تماشاگران آيا &
به واميگذارد ، تماشاگر به قضاوت براي را زيادي چيزهاي ايران جديد سينماي
خيلي عدهاي مورد اين در.آنهاست با فيلم تفسير چگونگي ايشان ، تفكر و دانستهها
اين.دارد فرد تفكرات و دانش به بستگي اين.نه برخي و يافت درخواهند را موضوع سريع
را مطالب كه هستند عدهاي هميشه.است همينطور جا همه.نيست ايران به مختص امر
.ميگيرند سريع خيلي
آنجا كه ميداند شايد ديگر زن ونگوگ ، نقاشي مثل است ، بهشت او شهر ميگويد نرگس &
پرواز به آن سوي به بايد زندگي كه است زندگي در عاملي معناي به هنر آيا.نيست بهشت
يابد؟ اعتلا سمت بدان و درآيد
بالاتري درجه ميشود معرفي كه جديدي كاراكتر هر ميبينيد ، كه همانگونه فيلم در
بسيار نرگس هم جهت همين به.ميدهد بروز را زندگي از عميقتري برداشت و تجربه از
به نسبت واقعي احساسي ميكند ، نگاه نقاشي به وقتي.نميشناسد را جهان و پندارگراست
كه او كناري فرد حال اين درزيباست محلي آنجا كه دارد ايمان فقط ندارد ، جغرافيا
هنر.باشد راداشته خودش مشكلات بايد هم آنجا كه ميكند عنوان دارد بيشتري تجربه
شده شناخته بينالمللي سطح در هنر انواع ساير كنار در ايران سينماي.ميبخشد اميد
.دارد اميد و ملي غرور احياي در سعي و
محصول نوعي آخري زن آيا دركارست؟ آن زنان شخصيت و فيلم تكنيك در اعتلايي آيا &
است؟ پالوده و پرداخته
همه مكمل و متمم را او ميتوان اول نگاه در.داشت ميتوان شخصيت اين به نگاه دو
واقعيت كه است فردي او ديگر نگاه در ميرسند بنبست به كه دانست ديگري شخصيتهاي
درصدد همچنان ديگر شخصيتهاي كه جايي دريافته ، را اجتماع حقيقت كه كسي پذيرفته ، را
فرد نگاه نوع و نظر به بستگي مورد اين در اظهارنظر بنابراين.دايرهاند از فرار
.دارد شخصيت اين به تماشاگر
عنوان به دنيا استعاره نميكنم فكر نميآيد ، پيش سوءتفاهمي ديگر باشد چنين اگر &
محدود فقط را فيلم نميتوانم.ايران به منحصر فقط يا باشد ، زنان به مختص فقط زندان
نشان استعارهاي چنين.است جاري جا همه شرايط اين نظرم به بدانم ، ايران شرايط به
باشيم؟ داشته فيلم از برداشتي چنين موافقيد آيا.كند تغيير بايد دنيا كه ميدهد
اقتصاد ، از ناشي محدوديتهايي است ، دايرهاي به محدود دنيا در هركسي من نظر به
يا بزرگتر ميتواند دايره شعاع فقط.سنتها حتي يا خانوادگي ، مشكلات فرهنگ ، سياست ،
بسته دايرهاي در همگي انسانها جغرافيايي ، محدوده به توجه بدون.باشد كوچكتر
باعث باشد ، داشته كسي بر تاثيري است قرار فيلم اين اگر اميدوارم.ميكنند زندگي
.باشد آنها زندگي دايره شعاع طول افزايش
چيست؟ آنها زندگي در مردان وجود اثرات ميپردازد ، زنان به فيلم كه اين عين در &
دنياي بيشتر ،(م _ اروپا) جهان قسمت اين با مقايسه در ويژه به ايراني ، اجتماع
با ضديت فيلم اين هدف.است وسيعتر مردها براي محدوديتها دايره شعاع.است مردان
هيچگاه فيلم در.انسانيت درباره است فيلمي نيست ، هم فمينيستي فيلم نيست ، مردها
از زنها كه ميبينيم مثال براي.ندادهام نشان مردان جانب از خشونتي يا بدرفتاري
لانگشات در را پليسها وقتي.باشد آن خلاف يا واقعي ميتواند اين.ميترسند پليس
پليس مديومشات نماهاي در كه درحالي ميرسند ، نظر به تهديدكننده آنها ميدهم نشان
.ميبينيم مهربان چهرهاي با را
براي پيراهني زن كه صحنهاي در همچنين و ؟"ميخواهي كمك":ميپرسد زن از او
در و ميگيرد اندازه آنجاست كه سربازي سينه با را پيراهن فروشنده ميخرد ، نامزدش
از هريك فيلم طول در..سوارند زندانيان حمل ماشين در زنان وقتي فيلم پايان
فضاي اين هستند زندانيان حمل ماشين در همگي وقتي.بكشند سيگاري ميخواهند زنها
.ميرسند خواستهشان به آنها و ميشود برقرار انساني
سيما نقد
"شرح بدون" طنز سريال به نگاهي
كليشهها بر تكيه
آشفته رضا
و ميشود پخش شبكه 3 از تعطيلات استثناي به شب هر "شرح بدون" تلويزيوني طنز مجموعه
!شد خواهد مطرح "شهر آسمان زير" مجموعه براي سرسخت رقيبي بهعنوان رفتهرفته
در رايج كليشههاي به متكي نمايشي متون نگارش در هم مجموعه اين نويسندگان البته
ببرند ، بين از را پيشين كارهاي نواقص حدي تا بتوانند آنكه براي و هستند ، تلويزيون
پنهان اثر بطن در را اخلاقي و اجتماعي پيام غيرمستقيم بهطور تا دارند آن بر سعي
از پيروي اما.كنند پرهيز طنز موقعيتهاي شدن زجرآور و كشدار از ضمن در و كنند ،
اينكه بعدي نكته و است شده بينندگان رنجشخاطر موجب هميشگي سياقهاي و سبك همان
نشان ناموفق روزنامهنگار آدمهاي ارتباطات و كاري فضاي پرداخت در "شرح بدون"
بايد است ، هفتهنامه يك دفتر وقايع ثابت تقريبا و اصلي محيط كه آنجا از.ميدهد
چنين دادن سروسامان پس از شكل بهترين به مجموعه كارگردان و بازيگران نويسندگان ،
بيشتري تاثير شخصيتها روابط و فضا باورپذيري با تا برميآمدند ، آدمهايش و محيط
ظاهر به آدمهاي و شيك فضاي فعلي "شرح بدون" در.ميشد گذاشته عمومي اذهان بر
بروند ، ژورناليستي جنجالي و ناب سوژههاي سراغ به آنكه جاي به ماجراجو و بيكار
همين و ميسازند سطحي و افتاده پيشپا سوژههاي خود ارتباطات نوع از معمولا
كه است بديهي بيايد پايين كار نمايشي و محتوايي عيار آنكه براي ميشود عارضهاي
به توجه با و شود مسلط ضعفش نقاط بر بتواند بعدي قسمتهاي در هم مجموعه اين
اميدوار كه بايد البته برسد ، بالاتر عياري به دارد ، وجود آن در كه مثبتي ويژگيهاي
.نپيوندد وقوع به هرگز چيزي چنين شايد بود ،
با كه آئيش فرهاد.است "شرح بدون" مجموعه تحمل قابل نكات از بازيگري و بازيگرداني
خود از كشور از خارج و ايران در كمدي و طنز تئاتر چندين در بازي و كارگرداني
.است شده بازيها گرفتن رونق باعث مجموعه اين در حضور با.است ساخته شاخص چهرهاي
محمود سعادت ، مريم اويسي ، فتحعلي همانند مشهوري و كاركشته بازيگران حضور همچنين
امير همانند تازهواردي چهرههاي كنار در رشيدي ليلي و بنفشهخواه بيژن بصيري ،
كرده ايجاد بازيها كليت در پويا و همگن بافتي جنيدي فلامك و صبايي مهدي جعفري ،
نكردهاند پيدا اندام عرض براي كافي فرصت بازيگران هنوز مجموعه اين در البته است ،
و است شده اصلي شخصيتهاي از تمركززدايي باعث ميهمان بازيگران حضور حاشيه در و
دنبالهدار و پيوسته هم به موقعيتها تا بگردد افراد همين حولوحوش سوژهها بايد
.شود
است ، شده برنده را تئاتر جشنوارههاي بازيگري جايزه چندين تاكنون كه جعفري امير
فرصت اين از او و داشته شدن مطرح براي بيشتري فرصت ديگران به نسبت مجموعه اين در
پاي و دست حدي تا متنها و است شده بهرهمند متفاوت و خلاقانه بازي ارائه براي
چشمگيرتر چهرهاي به تبديل و بدهد جولان حاضر حال از بيشتر تا است بسته را جعفري
جمع اين در را خود موقعيت كه است بوده آن بر تاكنون تيزهوشانه هم صبايي مهدي.شود
با ديگران اما شود ، كليدي شخصيتهاي از يكي به تبديل و گرداند منسجم و قوي فعال
گروه اين آنچه.نميروند خود قبلي داشتههاي از فراتر خود گذشته تجربههاي بر تكيه
سريال كمتر در كه است اصل به نزديك و طبيعي بازيهاي ميكشاند ، متعادل سطحي به را
.است شده توجه آن به طنزي
در مظلومي مهدي.باشد شرح بدون مجموعه اجرايي ركن مهمترين شايد اثر كارگرداني
شرح بدون در اما است كرده فعاليت غفوريان مهران كنار در هم شهر آسمان زير مجموعه
نكات به دست اين از مجموعههايي برخلاف او - دارد حضور هنرمندانهتر و فعالتر
تصويرسازي نهايت در و ميدهد فوقالعاده بهايي _ تدوين و دكوپاژ ميزانسن ، - تكنيكي
.ميشود غالب گفتوگو بر
شرعي ساعات
|
ساعت 13و06دقيقه :ظهر اذان
دقيقه و 47 ساعت 20 :مغرب اذان
ساعت 3و49 :فردا صبح اذان
دقيقه و 49 ساعت 5 :فردا آفتاب طلوع
|
|