فوتبال مستي براي زماني
فينال از مهمتر كنكور
جهان خرافاتي مردمان

فوتبال مستي براي زماني
توي نيست ، قطع بهطور ديگر چيز هيچ نتيجه چيزش هيچ نيست رياضي مثل كه فوتبال
حالا امااست فينال پاي يك فرانسه بودند كرده پيشبيني همه مسابقه برگههاي اين
نرفت بالا هم خودش گروه از حتي فرانسه
تلافي به نيستشايد خودشان كشور به مربوط كه تيمي براي جوان جمعيت هوراي صداي اين
هرگز و فروماند گلوها در بحرين تيم مقابل بازي از كه است فروخوردهاي هوراهاي همان
نشد بلند
به را خود روح تا كشيد آتش به ورزشگاه جلو را خود كرهاي جوان كه هنگام آن در
از دستكمي ايران در فوتبال تب درآورد ، بهپرواز ملي تيم بازيكنان از حمايت
برگههاي آنها است ، گرفته بالا پيشبيني تب ايران در.نداشت كرهايها آتشسوزان
اوقات از خيلي كه اين با و ميزنند حدس و ميكنند پر را مختلف مسابقههاي
.ميدهند ادامه كارشان به هم باز درميآيد ، آب از غلط بدجوري حدسهايشان
ظهيري نسرين
فوتبال ژن
فوتبال ژن كه ايرانيهايي اما نيست ، جهاني جام به صعودكننده تيم جزء 32 ايران تيم
طرفداران جز حالا آنها نميشناسند غيرملي و ملي تيم است ، كرده لانه جسمشان در
.ميرسند نظر به شكستناپذير كه هستند بزرگي تيمهاي
ما كشور جوانهاي طرفداري ميزان بتواند تا باشد نداشته وجود آماري و رقم هيچ شايد
را كوچه و توپ كه آنهايي اما كند مقايسه كشورها بقيه با دنيا بزرگ تيمهاي از را
.نميشود خاموش آنها در سادگي اين به فوتبال آتش ميشناسند خوب
از يكي جوانها بندي شرط شايد است ملي مشاركت موجب فوتبال ميگويند بعضيها
شرط.ميچشند را مزه اين يكبار سال هر 4 كه جوانهايي باشد ، مشاركت اين نشانههاي
به تبديل اما.نميشود ردوبدل پولي و است شبيه بازي يك به بيشتر كه بنديهايي
.ميشود بعضيها روكمكني
باشد ، داشته وجود راديويي يا تلويزيون كه جايي هر شهر ، كنار و گوشه از كنيد گوش خوب
هوراي صداي اين ميخورد ، گل ديگري و ميزند گل تيمي كه وقتي.ميشنويد هورا صداي
هوراهاي همان تلافي به شايد نيست ، خودشان كشور به مربوط كه تيمي براي جوان جمعيت
و نشد بلند هرگز و فروماند گلوها در بحرين تيم مقابل بازي از كه است فروخوردهاي
.كرد پيدا راه كشورمان جامعهشناسي مباحث به و شد فوتبال خياباني جنبشهاي به تبديل
جبر اتحادهاي و فوتبال
روي تند و تند و افتادن هم جون به دنيا بزرگ تيمهاي كه وقتي ناجوره ، خيلي"
وارد ميانسالي خانم ميكشند ، كنار جوان دو ميايستد ، چهارم طبقه در آسانسور
.ميشود
نيست ، قطع بهطور ديگر چيز هيچ نتيجه چيزش هيچ نيست ، اتحاد مثل كه فوتبال اما"
اما.است فينال پاي يك فرانسه بودند كرده پيشبيني همه مسابقه برگههاي اين توي
".نرفت بالا هم خودش گروه از حتي فرانسه حالا
خيابانهايي پيادهروهاي ميان شنيد ، جاها خيلي روزها اين ميتوان را گفتوگو اين
به بلند بلند را نتايج مدام و دوختهاند تلويزيون به چشم آن مغازهدارهاي كه
.ميدهند اطلاع يكديگر
و پيشبيني برگههاي كردن پر مشغول آنها نگذاشتهاند ، دست روي دست جوانها اما
.هستند مختلف مجلات مسابقه
مثل فوتبال":ميگويد دارد دست در را سروش مجله برگههاي همين از يكي كه جواني
فكر كي نيست ، پيشبيني قابل خيلي بردوباختهايش اما دارد ، باخت و برد است ، زندگي
و آرژانتين كه ميكرد فكر كي بخورد شكست بحرين تيم مقابل در ايران تيم ميكرد
".نرسند جهاني جام دوم دور به پرتغال
جوان آن از ما مگر":ميگويد كسي ميزند موج جا همه فوتبال تب ترتيب بدين و
كند ، حمايت فوتبالش ملي تيم از روحش تا زد آتش ورزشگاه جلو را خودش كه كرهاي
فكر نميرسه ، ژاپن و كره به ما دست ديگر بابا اي":ميدهد جواب ديگري و ".كمتريم
".افتادهايم عقب نوري سال صد بشه ، روشن جهاني جام به ديگر ما چشم نكنم
ملي توسعه از نشان كوچك توپ و تور يك با خوشرنگ سبز زمين در فوتبال ديگر حالا"
".هست نيز سياسي عرصههاي در پيشرفت از نشان است ،
ايستاده جمهوري خيابان مغازههاي از يكي روبهروي كه ميگويد ميانسالي مرد را اين
فوتبال راستي است ، برده ذرهبين زير را انگليس آرژانتين ، بازي دقت به و است
.باشد هم ملي توسعه نماد و نشانه ميتواند
خيابان و فوتبال
تاكسياش سمت به را مسافرها بلند بلند كه درحالي جوان راننده "دونفر راهآهن"
گل هنوز":ميبرد داخل به تاكسي پنجره از را سرش يكبار دقيقه هرچند ميكند هدايت
"نزدند؟
"نفر دو راهآهن":ميشود بلند آسمان به فريادش هم باز ميشنود كه منفي جواب
و نميكشند نفس انگار مسافرها.چمن به شبيه بويي يا ميآيد توپ چرم بوي تاكسي توي
ميان.ميدهند گوش ميشود زياد و كم مدام صدا و ميخورد بهم موجش كه راديويي از
.درنمييابد را گرما انگار مسافران ، كرده عرق چهرههاي خردادماه ، ظهر آفتاب
پيرمرد ميكشند ، عقب را خودشان نشستهاند ، عقب كه جواني دو ميشود ، سوار پيرمردي
تا صبح از قارقاركو ، اين كنيد خاموش" ميخورد بههم سكوت و ميشود وارد پرسروصدا
از شده فوتبال شده ، دنيايي عجب فوتباله ، از حرف فقط شدم ، سوار كه رو تاكسي هر حالا
".ما بيكار جوانهاي كار شده هم اين واجبتر شب نون
هم مارو كردن گوش فوتبال پدرجون ، كنه خاموش رو چي":ميشود بلند وسطي جوان صداي
كار موقعيت اين توي آنها مگر دنيا ، جوانهاي همه مثل هم ما.كنيد تحمل نميتونيد
دوباره ميشه ، تموم بالاخره بازيها نترسيد يكباره ، سال هر 4 ميكنند ، هم ديگري
ميكند ، گل اعلام كه راديو گزارشگر بلند فرياد با ".ميشه شروع هم سركوچهها علافي
فوتبال غرغري با و ميشود پياده ميكند ، باز را تاكسي در ميشود ، تمام پيرمرد صبر
.ميگذارد جا جوانترها براي را
خانه در فوتبال
شد ذله دستمان از مادر كه گفتيم واي واي آنقدر باخت سنگال به فرانسه وقتي اول روز
ايبابا كه ميشد طاق تابش پدر ميشد كه هم ظهر موقع.قند آب پشت قند آب و
فقط حواسمان ميديد كه بعد وميكنيد بيداد و داد اينقدر چرا بخوابيم ميخواهيم
بالش بعد و.نميشود پخش شب بازيها امسال آورديم شانس كه ميزد غر است فوتبال به
از آرامي به ميشنيد را ما هوراي صداي كه گهگاه و ميخوابيد سرش روي ميگذاشت را
را سوئد اشك سنگال وقتي گذشت هفته يك.ميانداخت تلويزيون صحنه به نگاهي زيربالش
ما تا كنند بيداد و داد كمتر كرديم خواهش پدر و مادر از درآورد نهايي يكهشتم در
.كنيد گوش راديو از برويد شما گفت مادر و بشنويم را گزارشگر صداي بتوانيم هم
تاريخي انتقام و فوتبال
حرف شايد است ، شده كشيده فوتبال سبز زمينهاي در جنگ به جنگ ميدانهاي ميان جنگ
را گذشته نسلهاي انتقام ميتواند فوتبال با بود معتقد كه سنگالي فوتباليست آن
باخت كارشناسان از بعضي كه است درحالي اين اما نگرفتهاند جدي خيليها را بگيرد
مختلف عرصههاي در ضعيفتر كشورهاي توسعهيافتگي در شتاب از نشاني را بزرگ تيمهاي
روزگاري نظريه اين آيا ميدانند ، دور نهچندان آيندهاي در سياسي ، و اجتماعي فني ،
.نيست ذهن از دور مسئله اين ميگويند جوانها پيوست ، خواهد واقعيت به دور نهچندان
فينال از مهمتر كنكور
خورسند مريم
جام فينال مسابقه و تيرماه به 9 حسن حواس همه اما.دارد كنكور تيرماه حسن 13 مادر
.است جهاني
را كالري و پروتئين پراز صبحانه بساط ميشود بلند خواب از صبح روز هر حسن مادر
كفايت قدر به ، كتاب يك كردن دوره و ديگر صفحه چند خواندن براي حسن تا ميكند رديف
.باشد داشته انرژي
شيمي فرمولهاي كدام و است مهمتر زيست بخشهاي كدام ميداند حسن مادر حالا ،
.هستند كليديتر
حافظ اشعار همه و يادآورده به دوباره را انگليسي زبان كه است ماهها حسن مادر
.ميكند معني راحتي به را فارسي ادبيات كتاب در موجود
.چيست روش بهترين عربي ، سوالهاي زدن تست براي ميداند كه است ماهها حسن مادر
.ميخواند يكي يكي را سوالها و ميزند ورق را روزنامهها كنكور تست صفحات روز هر
.ميخواند تست تاي تا بسمالله به از را پيكسنجش
حبس سينه در نفس ميزند ، خط را روزها آشپزخانه درون شده آويزان تقويم روي روز هر
.ميشمارد را مانده باقي روزهاي و ميكند
تيرماه ميدانند 13 فاميل اهالي همه بريده ، خانه از را مهمان پاي كه است ماهها
.است مهمي روز چه حسن مادر براي سال 1381
چه آوردن قبال در ميداند و كرده بررسي را دانشگاهها همه ظرفيت پيش مدتها از
او تلفن دفترچه درون.دارد وجود دانشگاهي چه و رشتهاي چه در قبولي امكان رتبهاي ،
.شدهاند رديف كنكور آمادگي براي خصوصي معلمان و استادان از نفر از 20 بيش نام
را انگليسي زبان يك كدام و بهتر را جبر آنها از يك كدام ميداند خوب حسن مادر
.ميكنند تدريس ريشهايتر
يا و كردن حفظ براي فراگيري ، و آموزش براي است گرفته ياد كه است مدتها او
حتي.ببرد استفاده روشهايي چه از و كند تمركز بايد چگونه مناسب عمقي يادگرفتن
.است خبر چه تيرماه 1381 ميداند 13 هم حسن مادر قلب پزشك
.ندارد شدن عملي امكان حسن مادر براي پزشك درماني توصيههاي كه كرد ميتوان چه اما
.ندارد استرس بدون استراحت و نداشتن دغدغه كردن ، استراحت براي فرصتي او
از و دارند او براي را طلا حكم ثانيهها روزها اين در كه گفت پزشكش به او وقتي
پزشك است ، عمر يك و سال يك دستدادن از معناي به ثانيه اين از كدام هر دادن دست
.نداشت او براي جوابي هيچ
را بزرگ فاجعه يك بروز خود آموزشي و درسي برنامهريزيهاي همه ميان حسن مادر اما
".جهاني 2002 جام".بود كرده فراموش
جستوجوي در و بود خواندن درست براي شرايط بهترين كردن فراهم درگير قدر آن او
نكردن تماشا تمرين و خانه از مهمانان پاي كوتاهكردن براي مودبانه بهانههاي
تحت را او آينده و زندگي همه تا است قرار جامجهاني 2002 كرد فراموش كه تلويزيون
.دهد قرار الشعاع
يك دنبال به نفر دويدن 22 كرد مي تصور كه داشت اطمينان خود برنامهريزي به قدر آن
.داشت نخواهد اهميتي چندان تكه چهل سفيد توپ آن گردش براي نفر هزاران هياهوي و توپ
برهيچ يك را قبل دور قهرمان "سنگال" وقتي اماباشد نداشته اهميت كه بود هم قرار
.كرد فراموش را چيز همه حسن برد ،
كنكور رقيب فوتبال
فرمولهاي و آزمايشي امتحانات و درسها زمانبندي جدول كنار در اتاق ، ديوار روي
سقوط و صعود جدول.ميكند نمايي خود تازه جدول يك زبان گرامر و شيمي و فيزيك
.فوتبال تيمهاي
روز هر ديگر ، جدولهاي شده ، زده علامت هزار خودكار با غريبهتازه ، جدول روي
بيخيال و ميشود دقيق شده ثبت اسامي و ساعتها به دقيقه چند روزي حسن كه ميبينند
حمله و آمدنها كوتاه و گريزها و جنگ همه با حسن مادر.ميگذرد جدولها بقيه از
و معروفترين از يكي كه را خود مطالعاتي و درسي برنامه حسن تا پذيرفت كردنها
خود استراحت ساعات در تا دهد تغيير كرده ، طراحي كنكور برنامهنويسان گرانترين
.كند تماشا را فوتبال مسابقات از قسمتهايي بتواند
آن از پس تحليلهاي حتي و را مسابقات همه حسن عملا و بود كلامي شرط فقط اين اما
.ميكند نگاه تمام دقت با را
چه ديگر كسي حضور عدم و كسي چه حضور واسطه به تيم كدام كه ميداند حسن حالا
صحبت خود دوستان از يكي با تلفني حسن وقتي را اين.دارد ضعفهايي و تواناييها
همه كه بود موشكافانه و دقيق قدر آن حسن تحليلهاي.فهميد خوبي به مادرش ميكرد
درس مورد يك اين براي كه است سال هزار او ميكردند تصور تحليلهايش شنوندگان
.است كرده آماده حياتي و بزرگ آزمون يك براي را خود و زده تست خوانده ،
در شده نصب تقويم به عصبيتر و ضعيفتر روز هر او يافته ، شدت حسن مادر بيماري
كابوس با صبح روز هر.ميكشد خط را روزها لرزان دستاني با و ميكند نگاه آشپزخانه
ميبلعد را همه لحظه يك در و ميكند رديف را قرصهايش ميشود بلند خواب از قبل شب
به خانواده اعضاي همه.ميكند مهيا براي را پروتئين و كالري از پر صبحانه باز و
نزد به حتي و برنامهها همه حسن مادر اما.شدهاند او شديد افسردگي متوجه صراحت
از بعد از است قرار حتي او.است كرده موكول تيرماه از 13 بعد به را رفتن پزشك
استراحت بردن ، لذت كردن ، تفريح كردن ، زندگي كه است زيادي ماههاي.كند زندگي كنكور
.است رفته او ياد از شب در خوابيدن آرام و كشيدن نفس كردن ،
كنار او مقابل.كند تماشا را بلژيك و برزيل بازي تا نشسته تلويزيون مقابل حسن
.ميكند بازي را او زيردستي حكم تست كتابهاي تخمه ، و ميوه بشقاب
را مادر صداي بلند رد كه سريع قدر آن.زد كوچه به انرژي از سرشار حسن و برد برزيل
گذشته درسياش برنامه فلان شروع از ساعت نيم از بيش ميكرد اعلام رسما كه نشنيد
نشسته شده تلنبار هم روي كتابهاي كنار اتاق درون حسن مادر برنگشته ، هنوز حسن.است
.ميكند نگاه شدهاند رها نيمهكاره كه را تست برگهاي و
.ميكند دهنكجي حسن مادر به واهمهاي بيهيچ ديوار روي شده نصب تازه جدول
.ميكند جدول كلمات حواله را خود كينه و بغض و ميايستد جدول مقابل و برميخيزد
برزيل تيم باشد داشته حضور حسن رياضي خصوصي معلم كه زماني درست جمعه ، اما..اما
شده زده علامت شبرنگ ماژيك با بار سه مسابقه اين شروع.دارد ساعت مسابقه انگليس با
.بود
كنكور پايان فوتبال ، پايان
بين شده بدل و رد ديالوگهاي.نيست عادي چندان اوضاع كردند ، تيز گوش همسايهها
و كرده غلاف خانواده اعضاي.نميكند ترسيم را ايدهالي شرايط چندان فرزند و مادر
است دودي دعوا ، دوطرف از كدام هر نفع به آنها از كدام هر مداخله.كشيدهاند كنار
.ميرود خودشان چشم به كه
مسابقه او نظر به.است زده هم به را رياضي معلم حضور جلسه مادر اطلاع بدون حسن
بيشتري اهميت از پس.بيفتد اتفاق است ممكن بار يك سال چهار هر انگليس و برزيل
و تيرماه روز 13 صبح از ندارد چهره به رنگ كه حالي در حسن مادر و است برخوردار
.ميگويد سرنوشتساز لحظههاي
.است ناممكن و سخت مادرش براي آن درك كه ميكند رديف را كلماتي حسن ،
.باشم راحت و آزاد را ماه يك اين ميخواهم خواندم ، درس ماه يازده -
بيداريها شب براي را حسن زحمات مادر نميفهمد ، را مقابل طرف كلام كدام هيچ
به 9 فقط حسن اما.ميگويد تيرماه سرنوشتساز 13 ساعت چهار از و ميكند يادآوري
.ميكند فكر است بسته تيم فلان پيروزي براي كه شرطي و تيرماه
مادرحسن قلب داد به تهران اورژانس كه كردند رها را خود گوشهاي همسايهها زماني
.كرد حكمفرما را سكوت آرامبخش يك با و رسيد
نگاه تيم دو بازيكنان كشمكش به و نشسته تلويزيون صفحه مقابل حسن حالا.است جمعه
.ميزند ادبيات تست و است نشسته كنكور جزوههاي كنار اتاق درون حسن مادرميكند
و ميزند لبخنداست خوبي ركورد.جواب بدون تا دو و اشتباه تا سه فقط تست هر 40 از
.ميكند ثبت را خود ركورد اتاق ، شده نصب تازه جدول روي
جهان خرافاتي مردمان
بست را چشمها نميشود هميشه
وطنپرست شادي
تمام با را آن كه است تاثيرگذار انسانها زندگي در آنقدر خرافات اوقات گاهي
اينكه يا و باشد طبيعه مافوق نيروي آنكه از بيشتر كه چرا ميكنند ، باور وجودشان
...ميگذارد تاثير موضوع آن بر كه است افراد آن خود انرژي باشد ، داشته خاصي دليل
طبيعه مافوق نيروهاي به آنها همه و دارد وجود متفاوتي و مختلف عقايد كه هند در
عادت يك شكل به آنها خرافات از برخي اما است مشكل كمي بحث دارند ، بسياري اعتقادات
به گذشته هفته همانند نيز هفته اين در.برميگردد آنها اجتماعي زندگي به كه درآمده
.ميپردازيم آنها
چگونه را روز طول ام_تم كه ميكنيد حس نوعي به ميشويد ، بيدار خواب از وقتي هميشه
خوب اگر.هستيد شاكي روز طول تمام شويد ، بيدار عصبانيت با صبح اگر ميگذرانيد ،
...و هستيد سرحال روز طول تمام شويد ، بلند خواب از آرامش با و باشيد خوابيده
يا ببينند عروسي وقت اول صبح اگر و ميدانند مهم بسيار را روز شروع نيز هنديها
خوبي روز (Brahman) برهمن سمبل يا تنديس مثل ، را هند خدايان و الههها مجسمههاي
از نشانهاي هر كلا يا و ببينند را بيوه يا نازا زن اگر بالعكس و ميكنند آغاز را
نميشود هميشه كه آنجايي ازبود نخواهد خوبي روز روز ، آن ببينند ، را بدشانسي
در آن براي حلي راه باشند ، داشته خوبي روز تا ميكنند تلاش همچنين و بست را چشمها
!گرفتهاند نظر
Lakshmi) لاكشمي من انگشتان نوك در":ميگويند ميشوند ، بيدار خواب از كه هنگامي
و عقل الهه يا Sarasvati) سراسواتي آن وسط در و دارد قرار (خوشبختي و ثروت الهه يا
آغاز را روز دستمال ، به كردن نگاه با و است (Parvati) پرواتي دستمال كف در ،(دانش
".ميكنيم
آنها از يكي.دارند مرگ به راجع خاصي اعتقادات و رسوم هنديها بگذريم كه صبح از
و هستند ناپاك ديگر اعضاي ميميرد ، خانواده اعضاي از يكي كه هنگامي در كه است اين
احتمالا و !بياورند برايشان غذا بايد همسايگان نتيجه در و كنند پختوپز نبايد
هم و باشند تنها مرحوم آن خانواده نميخواهند همسايگان كه است اين دليلش
!كنند فكر...و پختوپز به آنها نميخواهند
كنيد ، مبارزه بد و شر نيروهاي با و باشيد خودتان مواظب خودتان ميخواهيد اگر
كوتاه قيچي با را آنها اينكه يا و نگيريد شبها را ناخنهايتان مثلا ميتوانيد
.كه است وقت آن و !ميشود ناراحت شيطان روح نپذيريد ، را توصيه اين اگر كه چرا نكنيد
به كسي يا لحظه ، همان در بدانيد ميكنيد ، سكسكه زياد كه هستيد كساني جزو اگر.
دست در ابزاري زماني اگر !ميكنند غيبت شما درباره كساني يا و ميكند فكر شما
!باشيد ميهمان منتظر افتاد ، زمين به ناخودآگاه و داشتيد
و روشنايي مظهر را آينه ايرانيان ما شنيدهايد ، آينه به راجع خرافههايي حتما
در آينده ، و روشنايي از سمبلي بهعنوان را آن كه است دليل همين به و ميدانيم پاكي
را آن بشكند آينهاي زماني اگر و ميدهيم ، قرار عقد سفره و هفتسين سفره كنار
و است خوششانسي منزله به دهيد ، هديه كسي به آينهاي اگر اما.ميدانيم بديمن
خواهد بدي اتفاق يعني شكسته آينهاي كه ببينيد هم خواب در اگر اما.است خوشيمن
!نميدانند خوشايند را آينه شكستن نيز هند مردمان كه بدانيد است جالب..و افتاد
خوبي مظهر را فيل جمله از.برميگردد حيوانات به مردمان اين خرافات از بسياري
خوبي بسيار سفر ببينيد ، را فيلي و باشيد داشته سفر قصد اگر خصوص به ميدانند
.ميدانند است ، مانع زننده كنار و خوبي الهه با را آن و داشت خواهيد
.است خوشيمن نيز آن كه است ميهمان آمدن معني به كسي خانه در كلاغ خواندن
بشنويد ، را آوازش اگر ولي است خوششانسي معني به ببينيد ، سفر در را طاووسي اگر
!بدزدند را شما اموال و كنند حمله شما به راهزنان است ممكن كه چرا نيست خوبي نشانه
ميدهد خبر شما به كه چرا نيست خوبي خبر كند ، پارس بيماري شخص نزديكي در سگي اگر
!است رفتني بيمار كه
.است خوشيمن بسيار بسازد لانه شما خانه نزديك و بخواند گنجشكي اگر
پيدا معني به بريزد ، شما منزل آستانه در گاو وسيله به سفيدرنگي يا زرد ماده اگر
.است نقره و طلا كردن
رسد ، گاو از چه هر پس است هند در احترام و علاقه مورد حيوان يك گاو كه ميدانيد
!نيكوست
|