نميشود زاده تعارض از خلاقيت
منتقد + خواننده + نويسنده
گابو زنان همه
نيمرخ
هنرشناس نيچه
ميكنند؟ چه ناشران
وحشت قلمرو كافكاو پيكاسو ، الوار ،
فلسفي گردش

نميشود زاده تعارض از خلاقيت
گورديمر نادين با آتلانتيك مجله گفتوگوي
.نوشت جنوبي ، آفريقاي خود ، پدري سرزمين مورد در سال پنجاه از بيش گورديمر نادين
.شد نوبل و بوكر جايزه برنده ادبيات در.رساند ثبت به خود نام با را كتاب سي او
ضدآپارتايد ديرين و فعال عضو يك بهعنوان كه اوست خلاق آثار مديون تنها نه او شهرت
با است مكاتبهاي كه ،"بودن و نوشتن" نام به او سخنرانيهاي از يكي.است مشهور نيز
موضوعات.كرد دريافت را نوبل جايزه سال 1991 در بورواوئه ، كنزا ژاپني رماننويس
گونترگراس ، درباره مقالاتي جمله از.دارد زيادي تنوع او سخنرانيهاي و مقالات
.شدن جهاني مقاله و ماندلا نلسون
در موضوع اصل:كه گفتهايد "جيتراي ساتيا" هند نويسنده و كارگردان قول از شما *
مشخصه.درنميآوري بزرگتر مسايل از سر نبري آن به پي تا كه است نهفته ريزي جزئيات
اصل اين بر تاييد مهر كه است ظريف تفاوتهاي و جزئيات به توجه هم شما داستانهاي
رسيدهايد؟ اصل اين به خودبهخود آياميزند
چكيده به آن در راي كه است عباراتي موجزترين و جالبترين از يكي اين گمانم به
در بايد نويسنده يعني ;بدهد قرار خود كار هدف بايد نويسنده كه است كرده اشاره كاري
بپردازيد ، جزئيات به بايد كنيد توصيف را چيزي ميخواهيد چنانچه.باشد مطلب اصل پي
نام را اتاق يك اشياي از فهرستي اينكه نه.است جزئيات در مطلب اصل كه آنجا از
بايد فقط و فقط.كنيد توصيف ميخورد چشمتان به منظره يك در كه را هرچه يا ببريد
همينطور ميكند ، صدق هم همه شخصيت خلق مورد در مسئله اين.كنيد ذكر را جزئيات
ديالوگ در ناتوراليسم نام به چيزي.واميداريد گفتن سخن به را شخصيتها كه زماني
و گزينش حس.نوزدهم قرن نويسندههاي ناتوراليستيترين كتابهاي در حتي ندارد ، وجود
اكثر.نيست هم سادهاي كار كه است ، نويسنده يك هميشگي دغدغه خاص مسئلهاي يافتن
لب فقط آنها حرفهاي ميان از كه ميدهند گوش مردم درددل به نيت اين با نويسندهها
كاغذ روي را حرفها همه اينكه نه كنند ، منتقل خواننده به و بكشند بيرون را مطلب
به كارتان ميكند كمك كه است مهمي خيلي مهارت كار اين خود من ، نظر به.بياورند
.است همين هم من كار اساس ضمن در.نشود كشيده زيادهگويي
و داستانها مشخصه كه تغزل ، از اثري كارهايتان در ايام گذشت با ميگويند *
داريد؟ قبول را مسئله اين.نيست بود ، اوليهتان رمانهاي
يعني ;است نويسنده يك اوليه كارهاي خصيصه كلا تغزل من عقيده به.موافقم بله ،
جوهره به شخص چه هر.نكرده پيدا را لازم پختگي او روايتگويي قدرت كه زماني
ديگر ميرود ، فرو پديدهها بحر در عميقتر چه هر ميشود ، نزديكتر و نزديك پديدهها
صدق شاعران مورد در مسئله اين البته.كند پيرايش و آرايش را متن نميبيند ضرورتي
در اما.ميكنند مطلب اداي تغزل كمك به نوشتاريشان زندگي سراسر در كه نميكند
.ميرسد فكرم به كه است توصيفي تنها اين خودم كارهاي خصوص
استعمارگري تخريبي اثرات مورد در ميكنيد ، تكلم استعمارگر زبان به كه حالي در *
ميآييد؟ كنار تناقض اين با چگونه.مينويسيد
گاندي.بود روبهرو معضلي چنين با سياستمدار يك بهعنوان هم گاندي ميدانيد لابد
امپرياليسم زبان به كه شرايطي در بريتانيا استعمار با مبارزه گفت بار اولين كه بود
هم من كه كنم اعتراف بايد خودم مورد در اما.است ريشخند يك ميكني تكلم بريتانيا
نويسنده همكاران حتي.ميكنم صحبت انگليسي زبان به جنوبي آفريقاي در شخصه به
استفاده زبان اين از بودهاند ، استعمارگري قرباني سايرين از بيش كه سياهپوستم ،
را يكي ميانشان از ميتوانند كه زيادي آفريقايي زبانهاي وجود با يعني.ميكنند
به من ، نظر به.ميدهند ترجيح زبانها ساير به را زبان اين از استفاده كنند ، گلچين
تو عليه را زبان اين است ممكن.ميشوي زبان آن صاحب شدي ، زبان به مسلط آنكه مجرد
آن از سياهپوست نويسندههاي مثل و كني آزاد را خود ميتواني تو اما ببرند ، كار به
.ببري كار به را آن و زباني اين صاحب كه كني ادعا يعني ;كني استفاده
نوع اين خصوص در اغلب مينويسيد كه داستانهايي.شما كوتاه داستانهاي از يكي *
دارند ويژگياي چه درونمايهها اين مگر.است شخصي ، نوع از آن ، ديگر انواع و خيانت
كردهاند؟ جلب خود به را نظرتان كه
تجربه علاوه به.ميافتد اتفاق اطرافمان در كه هستيم خيانتهايي شاهد ما همه
هم ما.متفاوتاند آن انگيزههاي و اهداف خيانت ، دلايل كه داده نشان من به شخصي
كه زماني.شخصي خيانت هم و _ كردهام كار هم موضوع اين روي كه _ داريم سياسي خيانت
بر هم با دو هر شخصي و سياسي خيانتهاي ميگذرانند ، را روزگار پرتنشي جو در مردم
آپارتايد روزهاي بدترين طي يعني جنوبي ، آفريقاي در روزگاري.ميشوند نازل مردم سر
اتفاق اغلب.بود ما زندگي واقعي مسايل از يكي خيانت گذشت ، عمري اندازه به كه
كه نميدادي راه خود به ترديد بودي ، صحبت مشغول خاصي محفل در وقتي كه ميافتاد
آنجا در كه ميشد معلوم بعد اما.كني عنوان ميرسيد ذهنات به چه هر ميتوانستي
از يكي كه بوده جاسوسي هم شايد يا.ميكرده خيانت تو به فشار ، تحت شايد فردي ،
مقابل در اينكه جز نداشتيم راهي ما.بود كرده اجير را او پليس به وابسته گروههاي
.باشيم مراقب و كنيم باز را گوشمان و چشم خوديها حتي يا غريبهها خيانتهاي
شما نقش ميان تمايزي هيچ انگار كه است گونهاي به شما آثار از عموم برداشت *
ادغام هم در را دو اين و نميشوند قايل سياسي فعال عضو يك و نويسنده يك بهعنوان
چيست؟ دوگانه شهرت اين قبال در شما واكنش.كردهاند
چنين.است كسلكننده نويسنده براي مسايل قبيل اين:بگويم بيرودربايستي
داستانهاي كه نكردهاند درك را مسئله اين مردم.است درك عدم از ناشي برداشتهايي
يا.ندارند آموزشي جنبه داستانها اين كه نشدهاند متوجه ميگردد ، محوري چه حول من
جستوجو من داستانهاي در را آرزوهايش است مايل خواننده كه است آن از ناشي شايد
كتاب ميكنند گمان ميخوانند و ميگيرند دست را كتابي وقتي مردم واقع ، در.كند
فرصتهاي يا دارند توقع من از خوانندهها از بعضي.ميكنند مطالعه را خودشان زندگي
آن از زندگي در كه را اموري يا كنم اجرا داستانهايم در را زندگيشان دسترفته از
.ميپندارد يكي نويسنده با را خود خواننده كه اينجاست مسئله.كردهاند اجتناب
بودم آنجا من اگر كه بكند را كاري همان اينجا بايد نويسنده":ميانديشند مردم
توجهشان "House Gun"رمانام آخرين منتقدان از تعدادي."ميدادم انجام
وكيل بهترين بهعنوان خانواده ، كه مدافعي وكيل كه كردهاند حقيقت اين به معطوف را
كتاب تمركز كانون منتقدان ، نظر از.است سياهپوست يك ميكند استخدام شده ، توصيه
صورت ، اين در.ميكند بحران دچار را رمان كه عملي ;است سياهپوست وكيل استخدام
;است عشق معلول كه وظايفي يا دارد؟ ميان اين در نقشي چه پسر و مادر و پدر رابطه
ندارند؟ نقشي هيچ وظايف اين يعني.يكديگرند مرده كشته ميكنند ادعا كه آدمهايي عشق
مكان چنانچه.ندانستهاند كتاب اصلي درونمايه را مسايل اين از هيچيك منتقدان
نژادي مبناي كه _ است وحشتناكي سياسي مشكلات درگير كه باشد خاصي كشور داستاني وقوع
دارد ، فرق ديگران با پوستش رنگ كه ميرسد راه از شخصيتي آنكه مجرد به _ دارند
احتمال البته.باشد همين بايد كتاب موضوع كه ميگذارند اين بر را فرض بعضيها
كه كسي اولين هميشه اما است ، زياد بشوم مختلفي اشتباهات دچار كتابهايم در اينكه
اين در اما.بودهام خودم دارد ، ايراد كارم كجاي و كردهام عمل موفق كجا ميبرد پي
.رفته در نگاهش زير از مطلب اصل.نگرفته را موضوع خواننده كه دارم يقين مورد ،
نوع چه.بدانم خلاقيت و اجتماعي تعارضهاي رابطه مورد در را نظرتان مايلم *
ميبينيد؟ دو اين ميان رابطهاي
از خلاقيت:نظريه اين طبق.دارد وجود نادرستي برداشتهاي گمانم به هم مورد اين در
بهتر ستمند ، و ظلم تحت آدمها وقتي كه معنا اين به.ميشود زاده اجتماعي تعارضهاي
روزگار در من.داشت روا ترديد بايد قضاوتها قبيل اين در من ، عقيده به.مينويسند
روزگار اين از كه تجربهاي به توجه با.بزرگ تنشهاي عصر در كردهام ، زندگي پرتنشي
ميدانم ديدهام ، خود چشم به را درگيريها اين حاصل كه آنجا از و اندوختهام
در حتي مسئله اين كه دارند صرف تبليغاتي جنبه زمان آن به متعلق آثار از بسياري
كه هم ، دنيا تبليغات موجهترين.بود صادق هم زمان آن تئاترهاي از تعدادي مورد
محدوديتهايي با آثاري چنين.هستند تبليغ هم باز آخر و اول دارند ، دهنپركني دلايل
از كس هر كه هستند پيام اين حاوي و ميكند اعمال آنها بر تبليغات كه ميشوند نوشته
و تناقضات از تركيبي آنكه جاي به.شياطيناند مابقي و است فرشته است تو دارودسته
من ، اعتقاد به بنابراين.است نهفته انساني هر وجود در كه باشند انگيزههايي
نوعي تنها باشد ، خلاقانه كاملا آثاري آنكه عوض پرتنشي موقعيتهاي چنين دستاورد
به هم را حيرتانگيزي شاهكارهاي آنها كنار در البته هستند ، تاريخي مدارك و اسناد
موقعيت از گذشته ، به نگاهي با او ، .بگيريد نظر در را تولستوي مثلا.ميآورند بار
ممكن شكل شگفتانگيزترين به را موقعيت اين و جست بهره ناپلئون جنگهاي مثل پرتنشي
آن به راجع ساعتها بايد است مشكل خيلي شما سوال.آفريد را "صلح و جنگ" و داد بسط
.ميكنند مطرح جالبي بسيار شكل به جنوبي آفريقاي در را سوال اين جديدا.كرد بحث
رسيده ، سر به آپارتايد عصر كه حالا":ميپرسند نويسندهها ما همه از اينجا مردم ،
آخر به كه زندگي اما رسيده سر به آپارتايد عصر كه است درست "بنويسيد؟ چه ميخواهيد
بعد اما.شد برچيده آپارتايد بساط كه شكر مرتبه صدهزار را خدا اين وجود با.نرسيده
شد؟ خواهند روبهرو حوادثي چه با زندگي طول در مردم ميافتد؟ اتفاقاتي چه اين از
قوت به تصور اين اما.جالبند مسايل اين تمام داشت؟ خواهيم تحولات و تغيير ميزان چه
قلم از باارزشي واقعا مطلب است محال نشود ، مصيبتي گرفتار آدم تا كه است باقي خود
معنا به را چيزي هر قادري باشي ، نويسنده حقيقتا اگر من عقيده به.كند تراوش او
.قناري يك يا خانگي سگ يك مردن حتي ;بيارايي
منتقد + خواننده + نويسنده
كند منتشر را داستانهايش ميكشيد خجالت كه پروفسوري
بعدازظهر آن در وقتي داجسون لوتويج چارلز دكتر آكسفورد دانشگاه رياضيات استاد
كشيش ليدل هنري دختران براي و ميزد پارو آرام رودي روي بر كه حالي در تابستاني
را او قصهها همين روزي نميكرد گمان ميكرد ، سرهم قصه بود ، همكارش كه كليسا اعظم
هم رياضيات در سرشناسي استاد او دريافتيم كه بعد كه چنان ;برساند جهانگير شهرتي به
.كنيم تعجب هست
اين.كرد سرهم فيالبداهه را قصههايي همكارش دختران كردن سرگرم براي روز آن او
آنان از يكي.نبودند دستبردار هم بعد روزهاي كه نشست آنان دل در چنان قصهها
اصرارهاي مقابل در او و باشد داشته شده نوشته صورت به را داستان كه داشت اصرار
كريسمس مناسبت به و نوشت ارزانقيمت دفترچهاي در را داستان اين او.آورد كم دخترك
در آليس ماجراهاي" را داستان نام بود ، آليس دختر آن اسم چون و كرد تقديم دخترك به
.گذاشت "زيرزمين
ديدارش به دوستانش از يكي روزي كه ميكرد فراموش را ماجرا اين داشت داجسون دكتر
كرد پاك را آن غبار و گردبرخورد داستان اين به داجسون نوشتههاي ميان در اوآمد
.بدهد را چاپش اجازه تا خواست او از اصرار به و آمد خوشش آن از و خواند را آن و
دانشگاه رياضيات استاد من ، چي؟":گفت و خورد يكه پيشنهاد اين شنيدن از او اما
نوشتهام ، بچهها براي خندهدار بيمعني داستان يك كه بدانند مردم بگذارم آكسفورد
".دهم راه مغزم به را فكرش حتي نيستم حاضر اصلا.است من شان دون كار اين نه
چندان كودكان براي كتاب انتشار او براي.نبود آن چاپ موافق داجسون چارلز دكتر
موقعيت با را اثري چنين انتشار و بود كسي خودش براي علم دنياي در او.نداشت اهميت
.واداشت كار اين به را او اصرار پشت اصرار هم باز اما ميديد ، نامناسب شغليش
با "شد متولد اليس" صورت بدين و.اصليش اسم با نه اما داد ، تن كتاب چاپ به او
پس عجايب سرزمين در آليس.كارول لوئيس ;جلد روي بر نويسنده عنوان به مستعار نامي
هزار از 180 بيش نويسندهاش مرگ زمان تا و شد مواجه بيشمار استقبال با انتشار از
.رفت فروش به آن از نسخه
.ميآمد حساب به دوره آن كودكان ادبيات در انقلابي "عجايب سرزمين در آليس" تولد
آن كودكان براي خيال از سرشار دنيايي كردن تجربه و واقعيت دنياي از گرفتن فاصله
.بود تنفس براي گريزگاهي بودند ، تربيت و تعليم تحت شديدا كه دوره
كه حالي در.ميكند قلمداد پريان علم بر نكتهاي افزودن را "آليس" انتشار كارول
انتشار در را او كتاب اين موفقيتميگذارد جاي بر عميق بسيار تاثيراتي اثر ، اين
.كرد مصممتر بعدي آثار
او كرد خلق خود قبلي كتاب ادامه در او كه است ديگري كتاب "آينه سوي آن در آليس"
با توانسته او كه است ارتباطي در عجيب نكته اما است ، نوشته هم ديگري كتابهاي
بدل و رد بچهها با نامه و 721 هزار حدود 98 عمرش طول در او كند ، برقرار بچهها
.است كرده
.بود يافته شهرت نيز كودكان نقاش و برجسته عكاسان جزو اين بر علاوه كارول لوئيس
صنعتگران و هنرمندان از بسياري الهام منبع عجايب سرزمين شخصيتهاي ديگر و آليس
و عروسكسازان و شده ساخته آنان از مختلفي كارتونهاي و فيلمها.بودهاند
و بارها عجايب سرزمين شخصيتهاي و آليس از جهان سراسر در اسباببازي توليدكنندگان
.كردهاند استفاده خود توليدات در بارها
.آمد دنيا به انگلستان در سال 1832 در داجسون لوتويج چارلز همان يا كارول لوئيس
آدم با ميخواست وقتي كه گفتهاند او درباره.اندوخت دانش آكسفورد و راگبي در
دوست هميشه اما ميكرد ، پيدا لكنتزبان و ميشد دستپاچه معمولا بزند حرف بزرگها
.بگويد خندهدار و جالب اما بيمعني قصههاي دختربچهها براي داشت
سرزمين در آليس كتاب از.است شده ترجمه فارسي به لوئيس كارول معروف كتاب دو هر
شگفتزار در آليس عنوان با آنها از برخي كه رسيده چاپ به ترجمه چند تاكنون عجايب
.است شده ترجمه
نيز آن از پيش.است كرده ارائه كتاب اين از ديگري ترجمه قدياني انتشارات اخيرا
ناشراني نيز پيشتر و است كرده منتشر پيرزاد زويا ترجمه با را كتاب اين مركز نشر
.ديگر
گابو زنان همه
زندگي در سزايي به و بزرگ تاثير مادرش با عميق رابطه كه دارد اقرار ماركز گارسيا
وي آثار و
است داشته
سالبيدار داسو نوشته
مولايي رامين ترجمه
و كلمبيايي شهير نويسنده ،(1927_ آركاتاكا) ماركز گارسيا گابريل آثار و زندگي در
تاثيرگذار نقشي زن هشت ادبي 1982 ، نوبل جهان ادبي جايزه ارزندهترين دارنده
عشق" رمان محوري شخصيت به كه مادري "ايگاران ماركز سانتياگا لونيسا":داشتهاند
_ گابيتو براي كه بزرگي مادر "كورتس ايگاران ترانكيلينا" ;شد بدل "وبا سالهاي
دل در را داستانسرايي بذر او هم و ميكرد تعريف خيالي داستانهاي _ كوچولو گابريل
او به و كرد بزرگ را او عملا كه خالهاي "مخيا سيمودسنا فرانسيسكا" ;كاشت كودك
كه كاراكاسي زني "فرئيتس د خوانا" ;بخشيد مردم عامه فرهنگ ديدن براي چشمهايي
روسا" ;درآميخت پريان افسانههاي با را جانش و داد نجات تولد هنگام را او زندگي
;آموخت را شعر به ورزيدن عشق و نوشتن خواندن ، او به كه معلمي "فرگوسون النا
در را داستاننويسي هنر كليد شاه كه انگليسي نويسنده بانوي "وولف ويرجينيا"
به را "گونسالو" و "رودريگو" كه همسري و عشق "پاردو بارچا مرسدس" ;گذارد اختيارش
نويسندهاي هنوز او وقتي كه اسپانيا كاتالونياي اهل "بالسيس كارمن" ;كرد هديه وي
را خودش نيز و آثار شدن جهاني امكان و گرفت را وي پر و بال زير بود ، محلي اما موفق
.كرد فراهم
آن حقيقت.ميگويد همسرش و مادربزرگ از همه از بيش "گابو" اما زن هشت اين ميان از
در را قطعي خطر سه يا دو او همراه ولي نشد بزرگ مادرش كنار در نويسنده گرچه كه است
و مرگ سر بر دنيا اين به گابريل ورود ابتداي در آنها اولين.كرد تجربه زندگي
خوانا" نجاتدهنده دست اگر شود ، بدل شومي حادثه به ميتوانست كه بود او زندگي
و نميچرخاند پايين سمت به بود ، گرفته قرار جهت خلاف در كه را ، نوزاد سر "فرئيتس
نبريده موقع به كند ، خفهاش تا ميرفت و بود پيچيده نوزاد دور به كه را ، ناف بند
!بود
كه بود ژوئيه 1930 تاريخ 27 به آركاتاكا كليساي در رسمي تعميد غسل مراسم در
و اولين منزله به رويداد اين.شد روبهرو مادرش با بار اولين براي كوچولو گابريل
پذيرايي سالن به را او كه هنگامي.شد ثبت او ذهن در ماندني بهياد خاطره بزرگترين
را تولدش سالگرد چهارمين هنوز پسرك كند ، احوالپرسي و سلام مادرش با تا خواندند
ظريف و شانههاييگرد با رنگ سرخ پيراهني جوان ، در بسيار زني اوبود نگرفته جشن
اما "!كن سلام مادرت به !گابيتو":گفت او به كسي دم همان دردست در سبز چتري و
زن آن كه ندارد باور ميآمد نظر به بود ، كرده خو خالههايش و مادربزرگ به كه پسرك ،
كه دارد اقرار نويسندهباشد مادرش بود ، آمده ديگر دنياي از گويي كه زيبا ، و جوان
آن ياد كه لحظهاي ;ميكند مجسم خاطرش در لحظه همان در را مادرش همواره و تنها
را لحظه آن مثل هيچگاه ديگر گابيتو و شد ثبت خاطرش در مادر دلانگيز عطر با همراه
بر رمانهايش و داستانها تمام در كوتاه ديدار همين ردپاي حال اين بانكرد تجربه
.ماند جاي
يازدهمين آستانه در كه گابيتو ، - "مخيا ماركز ريكاردو نيكولاس" - پدربزرگ مرگ با
شدند مجبور آنها اما. رفت "بارراكييا" به و كرد ترك را آركاتاكا بود ، تولدش سال
سال تا خانواده اول پسر پس.كنند مكان نقل كوچك دهكدهاي به سال 1939 نوامبر در تا
را دبيرستان از سال دو و ابتدايي دوره جا همان و گزيد اقامت استان مركز در 1942
كوتاه دورههايي تنها گابريل بعد ، به زمان اين از.رفت بوگوتا به سپس و كرد سپري
دوران اين اما."كارتاخنا" در بعد و "سوكره" در ابتدا ميگذراند ، خود مادر با را
ماركز گارسيا.فرزند و مادر رابطه شدن عميقتر و گسترده براي است مناسبي زمان
وي آثار و زندگي در سزايي به و بزرگ تاثير مادرش با عميق رابطه كه دارد اقرار
پسر و مادر كه عاطفي و محض احساساتيگري از دور به و طرفه دو ارتباطي ;است داشته
فروش به تصميم مادر كه زماني ترتيب ، اين به.ميسازد علاقهمند يكديگر به بيشتر را
- بود گذرانده جا آن در را خود عمر اول دهه گابريل كه خانهاي - ميگيرد پدري خانه
كودكي دوران زندگي محل خانه به بازگشت اين.كرد همراهي را مادر كه بود او هم
كه چنان آن دادند ، تغيير يكسره را او ادبي زندگي سرنوشت كه بود آبستن را ماجراهايي
فوريه در بار يك نويسنده.است قائل تولدش روز به نسبت بيشتري اهميت آن براي گابو
به سفر دو اين اهميت.كرد سفر خاطراتش خانه به مارس 1952 در بار ديگر و 1950
خود كه گونه همان ;است او نويسندگي هنر و سياق و سبك تغيير مادر كنار در آركاتاكا
به من چيز همه تنها نه كه كرد ثابت من به سفر اين" ;مينويسد خاطراتش از فصلي در
ادبي فضاي در كه اين نيز و كند عبور جا آن از بايد بلكه ميگردد ، باز آركاتاكا
سگ چشمهاي" مجموعه داستانهاي در بورخس و جويس كافكا ، بنيادين تاثيرات بوگوتا ،
از بازگشت در ترتيب اين به ".ميزد موج روشنفكرانه تفكرات از خيالي راهي در "آبي
شدن نزديك در تلاش اولين مثابه به "برگريزان" با وي ادبي مسير گذشته ، به سفر اين
آستانه در آركاتاكا و خاطراتش و خانواده نيز و خيالياش و ناب يگانه ، دنياي به
سيسال هرگز گابو سفر ، اين بدون احتمالا ، و ميگردد آغاز زندگياش سال پنجاهمين
و پدر بار مصيبت و آزارنده عشق تجربه سواي عشقي عالم كشف راه در فراوان شور با بعد
.نميداشت بر گام مادرش
پدرش.شد متولد بارترانكاس در ژوئيه 1905 در 25 "سانتيگا لونيسا" نويسنده مادر
بود مردم احترام مورد گوهري و فروتن پيرمردي ،"مخيا ماركز ريكاردو نيكلاس" سرهنگ ،
كو پاچه" خود ، آزاديخواه همرزم و دوست كشتن به مجبور شرف حفظ خاطر به كه اين تا
همراه به تا كرد وادار را او رومرو خانواده انتقامجويي فكر.شد دوئل يك در ،"رومرو
آخر دست و سينناگا سانتاماريا ، به را ساله دو سفري رنج و كند مهاجرت خانوادهاش
هنوز.كند مستقر جا آن در را خانوادهاش اوت 1910 ماه در و بخرد جان به آركاتاكا
لونيسا بزرگتر خواهر مارگريتا كه بود نگذشته تازه خانه در اقامتشان از ماهي چند
ماركز خانواده دختر يگانه به او ترتيب اين به و رفت دنيا از تيفوييد تب اثر بر
تلگفراچي يك سروكله روز يك تاشد بدل آركاتاكا در آنها زيباترين نيز و ايگاران
فروريختن آغاز سال 1925 ، اواسط در روز آن.كرد عشق اظهار او به و شد پيدا ويولن با
و دادند جنگ اعلان جوان تلگرافچي به ايگارانها ماركز !بود خانواده آرام دنياي
آنجا هم يعني ;شد ختم باررانكاس به آخرش كه كردند ماهه چند سفري راهي را دخترشان
تنها نه را دو آن عشق آتش دراز و دور مسافت اين اما.بود شده متولد لونيسا كه
لونيسا خانواده بسيار ، كشمشهاي از پس بالاخره.ساخت شعلهورتر بلكه نكرد خاموش
گارسيا اليخيو گابريل" ترتيب اين به.دادند تن ازدواج اين به ميلشان ، برخلاف
سانتاماريا كليساي در ژوئن 1926 در "ايگاران ماركز سانتياگا ، لونيسا" و "مارتينز
بساط لونيسا حاملگي اولين.گزيدند مسكن ريوآچا در سپس و آمدند در يكديگر عقد به
دنيا به براي لونيسا و زد هم بر نيز را خانواده دو ميان ظاهري صفاي و صلح همان
.بازگشت آركاتاكا به شد متولد مارس 1927 در 6 كه "ماركز گارسيا خوسه گابريل" آوردن
عشق" خيال و شعر در اختصار به ميتوان را رنج سراسر و آزارنده عشق اين داستان
خوشگل دخترك و "آريسا فلورنتينو" نام به تلگرافي مامور عشق:خواند "وبا سالهاي
جاري ژوئن روز 9 تا هم ماركز سانتياگا لونيسا چند هر".داسا فرميتا" آركاتاكا
خوانده را پسرش رمان او كه ندارد وجود اطميناني اما كرد ، زندگي (جاري خرداد 19) 19
بلكه نخوانده ، را آن" كه ميكرد اظهار "تنهايي سال صد" درباره كه گونه همان !باشد
از و رمان قالب در را خود عشق نميبايد كه ميكرده گمان شايد "!است كرده زندگي
با و بود كرده زندگي آن با كه بس همين او براي.كند بازخواني بيجان كلماتي ميان
مردم به را بيستم قرن نويسندگان جهانيترين و نابترين بزرگترين ، از يكي عشق همان
.بود كرده تقديم زمين سراسر
نيمرخ
دوراس مارگريت زندگي به نگاهي
اضطراب و راز مينياتورهاي
مدارس دانشآموختگان ايستاده ، كنار _ مادرش و پدر _ دنادييو اميل و ماري كنار
و برگ و خاك بوي عصر هر مثل تا ميشد گم جنگل توي غروبها كه همانوقت.كامبوج
افسانهاي خاك و ساحل و جنگل هميشه براي بايد كه روزي حتي.كند ديوانهاش درياچه
به تنها مادري كه روزي.ميسپارد جان دنادييو اميل كه وقتي همان.كند ترك را آسيا
آسيا ، سوي آن در اجدادي روستايي به سفر.ميكند سفر قصد مارگريت و پسرش دو همراه
به.دوراس روستاي كليساي تپه پايين به چاراديان ، در پدر ييلاقي خانه به.فرانسه در
.بود خواهد هميشگياش نام كه جايي همان
دل به كه سوغاتي با صورتي ، پهن لبه شاپوي با دختركي.است سالهاي 1933 حدود
.آدمها جنس از چيزي ;ميكند سنگيني دلش رويچيني تاجر عشق از شكسته دل:ميكشد
كه وقتي حتي سكوت ، ديگر.همين نوشتش ، بايد تنها.نميداند هيچكس.است راز يك اين
آنچه هر نوشتنكند اعتراف نوشتن به تنها بايد مادر ذلهكننده سوالهاي مقابل در
تنها اواست راز يك اين:نگفته نيز كوچكش برادر به حتي چيني ، يار از شكست از بعد
در.بزند فرياد ميخواهدبخواند حقوق و رياضي مادر زور ضرب به و بنويسد بايد
;آنتلم روبر سلام."رفيق سلام":است كمونيست حزب زدن فرياد جاي تنها دهه 30 ، پاريس
انبوه ميان عكس ، قاب يك در كند ، ازدواج او با است قرار بعد سال چهار كه مردي
بازداشتگاه در دوراس ، كمونيست رفقاي ديگر همچون كه "لوييز ماري" كنار در درختان
دولت كارمند روشنفكر زوج وقتي.سالهاي 1940 حدود سپرد ، جان "روانسبرك" شهر
با او و بيايد دنيا به برايشان مردهاي فرزند بعد سال دو است قرار و فرانسهاند
"تانران خانواده" ،"بيشرمان" تا شود آشنا گاليمار ، ادبي مشاور ،"ماسكولو دييونيس"
او يهوديان كشتار سالهاي خفقان ، سالهاي در.كند چاپ گاليمار را "آرام زندگي" و
اوج ديگر حالا.ميرساند كاغذ يهود ممنوعالقلم نويسندگان به آنتلم همراه به
.است شكست شب ژوئن 1944 اول اما.است فعالي عضو.است فرانسه مقاومت نهضت مبارزات
تا ميگردد آنقدر آنتلم دنبال به.ميشود تبعيد و دستگير آنتلم.ميرود لو چيز همه
فرانسوا با نزديكش دوستي.مييابد داخائو در را او رد آوريل 1945 دوازدهم در
انسان به شباهتي هيچ كه جان ، نيمه موجودي با و ميكشاند داخائو تا را او ميتران
دوست آدمسوزي كورههاي در كه آنها همه مثل.است آنتلم او ;ميكند آشنا ندارد ،
.شدند
دوراس.ژان ;نر جنس از دوپا اثريميآورد جهان به را آثارش از ديگر يكي در 1948 ،
;كند سر ژان با تنها تا شده جدا آنتلم از كه وقتي حتي.ميزند صدا "اوتا" را او
او با بار اولين براي "لوسوآر" بلژيكي روزنامه سال ، همين در."پسر بيا اوتا ، "
مفصلي مقاله ،"ال" نشريه در سال همين نوامبر در 17 گاستوگاليمار ، ميكند ، گفتوگو
او و ميخواند درس سنول كالج در "اوتا" پسرش ديگر حالا ;مينويسد دوراس مورد در
شوري كه عاشقپيشه مردي همراه به.ميرود ديدنش به "ژارلو ژار" همراه به بارها
در دوراس تا ميشود چاپ "آرام اقيانوس بر سدي".ميآفريند زن اين وجود عمق در عميق
.بدهد غذا را درياچه مرغابيهاي روز هر و شود نوفللوشاتو در خانهاي صاحب 1957
زمان اين در.ميخرد اتاقي "درسنوآر" هتل در.ميرود آمريكا به دهه 60 ، اوايل در
.است "كاميون" فيلمنامه نوشتن مشغول
به را "شاگا" نمايشنامه سال همين در.ميشود چاپ نيز انگليسي معشوق در 1967 ،
عوامل همراه به در 1968 بعد يكسال و ميكند تمرين كلردلوكا و آنژدوتدي ماري همراه
نستور امون ، ميشل رنو ، مادلن دوراس ، بنوآژكو ، " ;مياندازد يادگاري عكس كاميون فيلم
او.ميشوند ظاهر "اولي خراب كه گفتا" فيلم در بعد يكسال كه آنها همه و "آلماندوس
آبان ، "ميشكند را مرسوم شالودههاي تمام كه كتابتي ;است كتاب كار به تنها شبها
ورساي قصر تالارهاي از يكي در را "هند آواي" در 1975 ميكند "عشق داويد ، سابانا ،
"درختان ميان در روزها سرتاسر" در 1976 و "باكستر ورا باكستر" بعد و ميزند كليد
تاي سه هر بعد يكسال و شده چاپ تازگي به "اشتينز ارليا" سهگانه.ميسازد را
همچنان.ميبرد دوربين جلوي را "اشتينز ارليا اولياونكور ، ملبورن ، ارليا" ;اينها
اين ميزهاي كشوي در آثارش بيشتر كه خانهاي با است لوشاتو نوفل خانه همان ساكن
آثارش بهترين از يكي كه ميكند آغاز آنجا را دهه 80 كه خانهاي.ميخورند خاك خانه
آگاتا _ سرسرا در نشسته مردي" چون ديگري آثار و مينويسد آنجا را _ "تابستان 80" _
را "عاشق" شاهكارش در 1984 ، "مرگ عارضه ساوانابا ، آتلانتيك ، مرد كودك ، و دختر _
اجرا پاريس در را دريايي مرغ سال همينشود برملا چيني عاشق راز تا مينويسد
به منجر كه "تابستان باران" اوليه نگارش نهايت در و "لاموزيكا" و "درد".ميكند
تنها ديگر و ميشود "تورين مارك ژان و ماسكولو ژان" همكاري با "بچهها" فيلم ساخت
و فيلمها شخصيت شبيه بسيار كه زني همنشيني.ميشود ابدياش همنشين كلمه
اين از كه اطلاعاتي تنها شده ، جاكن اجتماعياش جايگاه از كه زني" ;است داستانهايش
پلك لحظه تا كه مردي ;ميشود آشنا آندرهآ با در 1985 ، ".است همين داريم زن
ميرود پسر دنبال به.درميآيد چاپ از "مجسم حيات" سال هميناوست همراه افتادنش
به ميخواهد.ميرود اغما به در 1988.باشد او با را آخر سالهاي اين تمام تا
جهان اين به باز بهار 1989 ، در اما.آبها سرزمين ;بازگردد اصلياش سرزمين
به ديگر حالا او.رسيده پايان به زندگياش شب ديگر كه برسد يقين به تا برميگردد
بحر;مانده كه است كلام تنها.ميزند فريادش كه كسي ميگردد ، چيزي يا كسي دنبال
.تمام و همين.مكتوب
هنرشناس نيچه
فروغي محمود
يانگ جوليان:نويسنده
باطني سيدمحمدرضا _ حسيني سيدرضا:مترجم
آتيه نشر:ناشر
تومان قيمت1600
گمان به و مراجع مهمترين از غرب فلسفي و فكري فضاي در و اصلي زبان در اثر اين
جوليان.است نيچه هنر فلسفه شرح در كتاب عمدهترين و بهترين صاحبنظران از پارهاي
نيچه فلسفه از درخشان شناختي و انتقادي تحليلي ، نگاهي داشتن با كتاب نويسنده يانگ
تبييني فلسفه ، تاريخ كل و فلسفه اين تكوين و شكلگيري بسترهاي باب در وسيع دانشي و
.ميدهد دست به نيچه زيباييشناسانه تفكر از نقادانه
فلسفه مورد در است كتابي چيز ، هر از بيش حاضر كتاب" ميگويد اثر باب در مولف خود
خوب را خوب هنر عواملي چه كه اين و هنر سرمنشا مورد در وي ديدگاه درباره نيچه ، هنر
.او منظر از زندگي و هنر ميان نسبت مورد در همه از مهمتر و ميسازد بد را بد هنر و
فهم در كوشش بدون و نيچه متافيزيك دريافت براي تلاش بدون كه است معتقد مولف
وي بدبيني بالاخره و طبيعت علم ، ارزش بشر ، شناخت قلمرو درباره وي ناپايدار باورهاي
.كرد بحث نيچه زيباييشناسي گسترش و بسط محور حول نميتوان
اين نخست ;است داده قرار توجه مورد نيچه آثار و تفكر درخصوص را نكته دو نويسنده
دوم نميكند ، ارائه مشخص موضوعي باب در را متمركزي و مدون نظريات نيچه كه
بيان را حكمي اثر يك در كه گونهاي به است ، نيچهاي نوشتار خصايل از كه تناقضگويي
انديشه دائم تطور و تحول از نشان اين ميپردازد ، آن نفي به ديگر اثر در و داشته
با نويسنده است صادق نيز وي زيباييشناسانه تفكر باب در ويژگي اين.است فيلسوف اين
كه دورههايي ميكند تقسيم گوناگون دوران به را نيچه هنر فلسفه نظرگاه اين
تفكر نويسنده.ميسازند مشخص يكديگر از هنر مقوله در را او متفاوت نگرشهاي
است رجعتي خود دوره چهارمين كه ميكند تقسيم دوره چهار به را نيچه زيباييشناختي
مضامين و است نيچه عمده اثر چهار به قائم ترتيب به دوره چهار اين.نخست دوره به
بسي انساني ;تراژدي درزايش ترتيب به او زيباشناختي تفكر تاريخي برش اين عمده
كتاب پنجم تا دوم فصلهاي در مولف و ميشود مطرح بتان شامگاه و ;شاد دانش ;انساني
در.است شوپنهاور باب در نيز اول فصل.است پرداخته چهارگانه دوران اين از يك هر به
سپس و ميسازد مجسم را شوپنهاور عمومي فلسفه از كلي دورنمايي ابتدا مولف اول فصل
آن بر مولف فصل اين در ميدهد ، دست به او هنر فلسفه از تبييني موشكافانه نگاهي با
.بازنماياند گرفت قرار نيچه تاويل و تفسير مورد كه گونه آن را شوپنهاور تا است
با وي فلسفه مقايسه و لاك و كانت از شوپنهاور فلسفه بهرههاي بيان با مولف
چون هم جهان" كتابش در شوپنهاور متافيزيك از كلي شماي لايبنيتس مانند فلاسفهاي
موسيقي و تراژدي و عتايي شعر و شعر به رويكروي شرح به سپس و ميدهد "تصوير و اراده
هم و او حكمت و شوپنهاور از را نيچه تاثيرات كلي گونهاي به و ميپردازد اپرا و
كه گفت ميتوانميدارد بيان نيچه انديشه شكلگيري بر شوپنهاور تاثير چنين
.است بوده موفق بس شوپنهاور از نيچهاي تصويري ارائه در نويسنده
كه است اين بر غالب ديدگاه و بود بزرگ بدبين اين تاثير تحت عميقا جواني در نيچه
پس آن از و گرداند روي شوپنهاور فلسفه ، از نيچه جواني ، در كوتاه شيفتگي اين از پس
هر از بيش ديدگاه اين مبلغ.بود فلسفهاش و او شخص متضاد قطب نيچه براي شوپنهاور
تقديسآميز نوعي به شوپنهاور با نوشتههايش نخستين در كه او است نيچه خود شخصي
لغزش و انحطاط و بيماري عصاره همچون او از بعدي نوشتههاي در اما ميكند برخورد
است حياتي نيچه درك براي شوپنهاور بنگريم كه ديدگاهي هر از روي هر بهميكند ياد
با شوپنهاور اندازه به را ديگري فيلسوف هيچ باستان يونان فيلسوفان جز به نيچه و
.نكرد مطالعه اشتياقي چنين
هنر باب در نيچه مهم اثر تراژدي زايش تحليل و تجزيه و بررسي به مولف دوم فصل در
از تنها نه تراژدي زايش كه دارد نكته اين نشان در سعي فصل اين در وي.ميپردازد
.است متاثر او فلسفه و شوپنهاور متافيزيك از اساسا بلكه جهانشناختي نظر
و است هراسآور و تراژيك تصويري نيچه نظر در زندگي صحنه كه ميدهد نشان نويسنده
اين يونانيان.است زندگي شدن بيمعنا و رنج براي چارهاي يافتن از ناگزير انسان
از.يافتند بزرگشان تراژدينويسان هنر در را چارهاي چنين و بودند دريافته را نكته
هنر ميجنگيدند آن با بلكه.نميشدند جهان تسليم كه بود اين در آنان بزرگي و عظمت
در ارزشها ديگر و مسيحيت ناكارآمدي بابود جهان به گفتن آري معني به آنان براي
موسيقي در تراژدي هنر درباره زايش چارهاي چنين يافتن براي ما اميد تنها مدرن عصر
.است واگنر ريچارد درامهاي با
و بود نوشته موسيقي در واگنري آرمان تبليغ براي را اثر اين نخست وهله در نيچه
.ميكرد توصيف "شوپنهاور فلسفه عملي دوره يك گذراندن" همچون واگنر با را رابطهاش
و خور در پندهاي و عقايد همراه به "انساني بسي انساني" كتاب مركزيت با سوم فصل در
تفكر دوم دوره سپيدهدم التزام با و آن بر پينوشتهايي مثابه به سايهاش و آواره
فرعي عنوان با كه انساني بسي انساني باب در نيچه.ميشود بررسي نيچه زيباشناختي
برآمده اثر اين" ميگويد كرد منتشر سال 1876 در كه است آزاده جانهاي براي كتابي
رها نبود من به متعلق طبيعتم در كه آنچه از را خود آن در كه كتابي است آزادي از
جدايي از بعد او بروزهاي نخستين و واگنر از رهايي نشانگر كتاب وي نظر از."ساختم
خاصي جنبههاي از رهايي نشانگر كتاب نيز فلسفي نظر ازاست او با ضديت و واگنر از
.است نيچه شوپنهاورگرايي از
ديونيوسگرايي پانهاد بهعنوان زايش در كه است موضعي اتخاذ رويه تغيير شگفتترين
نيچه كه معنا بدين.علمگرا يا سقراطي نظري ، انسان موضع يعني.شد تعريف نيچه خود
هنر با ضديت بر مبتني نظرگاهي به و پذيرفته را علمباوري موضع كتاب اين در
.برميخيزد
در.بود هستي هراس و دهشت به بخشيدن تسلي قابليت به بسته هنر ارزش تراژدي زايش در
رها را عذابآور معمايي همچون زندگي تصور موقت شكلي به نيچه انساني ، بسي انساني
هنوز اما روحي عذاب ميدهد ، خوشبيني به را خود جاي موقتا او بدبيني و ميكند
.است برجا زيبا
امر كردن رسوا به دو هر "سايهاش و آواره" و "خور در پندهاي و عقايد" اثر دو
به "خور در پندهاي و عقايد" در نيچه.ميپردازند نقابهايش تمامي در متافيزيكي
هنر دادن برتري هدف با "سايهاش و سرگردان".ميكند احيا را هنر لزوم احساس نحوي
سايهاش و سرگردان از پس يكسال كه "سپيدهدم".است شده نوشته امروز هنر به كلاسيك
هنر به جزيي اشارهاي تنها كه است مسيحيت و اخلاق نقد دلمشغول آنقدر شد منتشر
آثار نقد گسترش و بسط اساسا يا است هنر با ارتباط در كه آن از سطوري.دارد
عوام هنر مثابه به واگنري هنر نقد يا است متافيزيكي هنر از پيشين اثباتگرايانه
.فريبانه
گفت چنين نيچه" ديگر عظيم اثر دو با همراه شاد دانش بررسي به كتاب چهارم فصل
تمام كه است اين است بحث محور شاد دانش آنكه دليل.است بد و نيك فراسوي و "زرتشت
نخستين براي ميگردد ظاهر دوره اين آثار در و است هنر به مربوط كه مشهوري ايدههاي
.ميشوند مطرح كتاب اين در بار
را اثري چهار انسان آنك و دجال واگنر ، قضيه بتان ، شامگاه نويسنده فصل واپسين در
را خودش توسط نيچه نشده منتشر اثر قدرت اراده همراه به شدند نوشته سال يك در كه
مرحله ين.ميدهد قرار تحليل مورد نيچه زيباشناختي انديشه چهارم مرحله بهعنوان
نيچه متاخر آثار كه تفاوت دو.است اول مرحله به بازگشتي واقع در چهارم مرحله يعني
;است هنرمند و هنر فراوان اهميت دوباره احساس يكي ميكند جدا شاد دانش از را
.چاخت ريچارد بيان به درمييابيم نيچه تفكر نخست دوره در را آن نداي كه مفهومي
تنها او بعدي تاملات كه بود فزون حد از چنان آن تراژدي زايش در هنر به نيچه اشتياق
چاخت كه چنان آن.كرد چنين نيز واقع در چنانكه.كند رام و معتدل را آن ميتوانست
اما.دارد هنر مورد در "دومي انديشه" واقع در نيچه تراژدي زايش از بعد ميكند ادعا
هنر به كه احترامي در انديشه ، چهارمين در و دارد نيز چهارمي و سوم انديشههاي او
.بازميگدد نخست انديشه به ميگذارد ،
قدرت فراسوي شاد دانش در كه زندگي به ديونيوسي نگرش كه است اين ديگر تفاوت وجه
.ميرسد نظر به يافتني دست هنرمند وسيله به دستكم دوره اين در بود حقير ميدايان
محو نيچه تفكر سال واپسين در ميباشيم بهبود به رو همه ما كه شاد دانش تصور اين
.ميشود
ديگر بين در ممتاز جايگاهي اثر اين به آنچه كه مينمايد ضروري نكته اين ذكر
رويكرد همين خود كه گونه آن ميباشد نيچه به مولف نقادانه رويكرد ميبخشد پژوهشها
مربوط مباحث در محض تاويل به اخير تاسفبار گرايش از تحقيقاش مميز فصل را نقادانه
تفكري طرز نخست.ميكند معرفي گرايش اين زمينهساز را عامل دو وي.ميداند نيچه به
نداشته وجود حقيقتي كه است معتقد و كرده استناد نيچه باوري چشمانداز نظريه به كه
.نيچه آثار تمامي به انجيلوار نهادني حرمت ديگري و ميمانند تاويلها تنها و
ارائه و نيچه آثار شهير مترجم و مفسر كافمن والتر به مولف ريشهاي نقدهاي بيترديد
متن وجود با ترجمه ، باب در اما و است ناشدني فراموش وي رويكرد با متعارض نظراتي
و نيچه آثار به ارجاعات از مملو كه انگليسي زبان به اثر ديرفهم نسبتا و سنگين
.است برخوردار دركي قابل و سليس روان ، فارسي ترجمه از اثر است شوپنهاور
ميكنند؟ چه ناشران
دانشجويي جنبش
فرانسه انقلاب 1968
كانويل مك موريس سيل ، پاتريك:نويسنده
( پهلوان چنگيز موخره با) بخشنده حسين:مترجم
نشرسرايي ، 1381:ناشر
تومان قيمت2100
از بعد حركتهاي و خرداد دوم به منجر تحولات در ايراني دانشجويان كه نقشي از پس
تاريخي و نظري مباحث و دانشجويي جنبش مسئله به توجه رفته رفته كردند ، ايفا آن
افزايش تحولات اين به علاقهمند روشنفكران نيز و دانشجويان خود بين در آن پيرامون
شاهد نيز را چند كتابهايي ترجمه و چند سخنرانيهايي توجه اين دنبال به.يافت
انقلاب داستان بوده روشنفكران و دانشجويان بازخواني مورد كه مباحثي ميان در.بوديم
حركت اين از بعد دهه چند در كه تاملاتي كه چرا دارد ديگر حكايتي فرانسه 1968
مهمترين از يكي عنوان به حركت اين كه شده باعث گرفته صورت آن روي اجتماعي
زمينه از فراتر باشد موضوعي و شود شناخته بيستم قرن دوم نيمه چپگرايانه حركتهاي
اين در كه است منابعي از يكي "فرانسه انقلاب 1968" كتاب.دانشجويي جنبشهاي عام
.است شده برگردانده فارسي به زمينه
انقلاب اين زمينههاي و شكلگيري ابتدا آنها در كه اصل فصل شانزده بر مشتمل كتاب
ميپردازد مختلف اقشار براي "انقلاب درسهاي" بررسي به آن از پس و ميكند بررسي را
دولت چرا و چگونه كه ميدهد نشان و ميرسد انقلاب اوجگيري از پس تحولات به سپس
بخشي كتاب فصل شانزده از پس آورد باز را اجتماعي نظم مجددا توانست دوگل راستگراي
ميكند بررسي را نگرش و تاثير آن در كه "انقلاب يك پايان" عنوان با ميخوانيم را
.گرفتند انقلاب از مختلف گروههاي كه
در پيشتر كه پهلوان چنگيز از است مقالهاي تلخيص شده افزوده كتاب بر كه موخرهاي
در است پرداخته انقلاب 1968 نظري بررسي به آن در و شده منتشر جامعه انديشه نشريه
:ميخوانيم چنين هستند آبزرور روزنامه تحريريه از دو هر كه نويسندگان پيشگفتار
باعث كه بود زلزلهاي همچون شد ، فرانسه جامعه در ناآرامي باعث كه مه 1968 انقلاب"
ميخواهيد وقتي كه است حوادثي قبيل آن از حادثه اين.شد زلزلهنگار شدن متلاشي
.ساخت خواهد مشغول خود به را شما ذهن ماهها و روزها بدانيد ، چيزي آن درباره
در واقع به شود معلوم كه اين نخست:هدف سه به نيل براي است كوششي كتاب اين نگارش
در آن كيفيت و بحران آغاز آنكه دوم افتاد؟ اتفاقاتي چه ناآرامي و اغتشاش هفتههاي
بحران ابتداي در فرانسه جامعه كه اين سوم و بود صورتي چه به فرانسه سياسي جامعه
عنوان به مسائل گونه اين شد؟ روبهرو موقعيتهايي چه با آن از پس و بود كجا
خواهيم بدانها كتاب مياني فصلهاي در كه دارد نام انقلاب درسهاي و تجربيات
كوتاه خيلي مدت به كه جديدي نظام درباره مجملي بررسي همچنين كتاب اين در.پرداخت
به كه است دست در مشخصي و عيني شواهد و مستندات.داشت خواهيم شد ، قديم نظام جانشين
.بود چه درباره واقعا انقلاب گفت خواهد ما
بحران اين است ، شده برآورده غيرمنتظره جزيي خطاي يك از بيشتر چيزي فرانسه بحران
رخ بالا اعتماد و امنيت درجه با غربي صنعتي جوامع در معمولا كه خطاهايي دست آن از
دولت كه ميدهد رخ كشوري در اتفاقي چنين كه است اين اهميت حائز نكته.نبود ميدهد ،
تجربيات و درسهاميشد محسوب زمان آن اروپاي در خود ، نوع از دولت مشروعترين آن
اين شايد كه چرا بگيرد قرار تحليل و تجزيه و بررسي مورد دقت به بايد بحران اين
به دست آن با دهه 70 در غرب كه باشد ناگواري حوادث سلسله از كوچكي بخش انقلاب
".بود خواهد گريبان
وحشت قلمرو كافكاو پيكاسو ، الوار ،
در صدر حميد نام به زبان آلماني ايراني نويسنده يك قلم دورابه براي يادداشتهايي
است شده منتشر اتريش
مترجم رضايي ، پريسا با گفتوگو
محمودي هادي:از گفتوگو
در را خود تحصيلات او.است آلماني ادبيات و زبان مترجمي دانشآموخته رضايي ، پريسا
اداره در آلماني زبان مترجم عنوان به سال 1371 از و است داده انجام آلمان و ايران
در ادبي آثار ترجمه بر افزون.است فعاليت مشغول خارجي رسانههاي و مطبوعات كل
،"نامعلوم هويت" نام به سيمنون ژرژ از رماني تاكنون مترجم اين از مطبوعات ،
فريدريش" و (نجفي رضا همكاري با) "كوچك شادمانيهاي و هسه هرمان" نام با مجموعهاي
در اكنون هم اواست رسيده چاپ به (نجفي رضا همكاري با) "گزينگويههايش و نيچه
و الوار پل از اشعاري) "صلح چهره" نامهاي با ديگر كتاب دو آمادهسازي حال
به كه است (كافكا درباره رماني) "دورا براي يادداشتهايي" و (پيكاسو از طرحهايي
.ميگذرد نظرتان از كه داديم انجام او با گفتوگويي انگيزه اين
* * *
منتشر كي و رسيدهاند كجا به كارها اين داريد؟ دست در كارهايي چه رضايي ، خانم *
ميشوند؟
پايان به است ، شده سروده پيكاسو از طرحهايي براي كه الوار از اشعاري ترجمه
و الوار و پيكاسو رابطه درباره مبسوطي مقاله اشعار ، اين پيوست به البته.رسيده
دست در كه دومي كار اما است ، آمده دو اين ميان مشترك كار اين گرفتن شكل چگونگي
نويسنده يك قلم به كه "دورا براي يادداشتهايي" نام با است رماني دارم ، ترجمه
پايان ايام رمان اين.است شده منتشر اتريش در صدر حميد نام به زبان آلماني ايراني
درباره امااست پايان به رو رمان اين ترجمه.است كشيده تصوير به را كافكا عمر
در نشر اوضاع ميدانيد كه طور همان زيرا ندارم پيشبينياي اثر دو اين انتشار زمان
طول به سال دو تا ماه دو از است ممكن و است پيشبينيناپذير و پيچيده ما كشور
.انجامد
به آيا و آلماني؟ يا كردهايد ترجمه فرانسه زبان از را الوار اشعار شما آيا*
نميزند؟ كار حاصل به لطمهاي واسطه زباني از ترجمه نظرتان
گفت ميتوان معنا يك به.گيرد صورت اصل زبان از بايد حتيالامكان ترجمه بله ،
ابتدا.است بوده آن آلماني ترجمه نيز و فرانسه نسخه اساس بر كار ، اين از من ترجمه
تطبيق اصل متن با فرانسهدان دوستان كمك با ترجمه اين سپس و شد ترجمه آلماني نسخه
بسيار اشعار اين در الوار زبان و نثر بگويم بايد گذشته ، اينها همه از و شد داده
با را آنها ميتوان كه هستند موجز همچنان اشعار حجم.است شفاف و روان و ساده
.ميكند آسان بسيار را ترجمه كار اين ، و سنجيد ژاپني هايكوهاي
توضيحاتي برايمان "دورا براي يادداشتهايي" رمان درباره هم قدري است ممكن اگر *
.بدهيد
.ميگيرد بر در را او مرگ تا كافكا شدن بستري هنگام از رمان ، اين داستان وقوع زمان
گفتن سخن از سل بيماري پيشروي علت به و معالج پزشكان دستور به كافكا دوره اين در
اساس بر رمان اين.ميكرد ارائه يادداشت صورت به را خود گفتوگوهاي و بود شده منع
ذهن.ميشود تلقي مستند رماني حدودي تا ترتيب بدين و است گرفته شكل يادداشتها اين
رماني را رمان اين و.است شده نزديك كافكا زبان و ذهن به بسيار نويسنده زبان و
چندين به و داشته چشمگيري موفقيت اتريش در رمان ايناست درآورده آب از كافكايي
.است شده ترجمه زبان
ميرسد؟ پايان به موقع چه رمان اين ترجمه كار *
براي ميشود ، ترجمه كه صفحهاي چند هر چون بكنم مشخص را دقيقي زمان نتوانم شايد
اصلاحي نظرهاي ترجمه ، مطالعه از پس نيز نويسنده و ميگردد ارسال وين در نويسنده
زبان محيط از متمادي سالهاي نويسنده كه آنجا از اما ميكند ، فكس برايم را خود
صورت بيشتري ، مذاكره و بحث وي ، پيشنهادهاي از برخي مورد در است ، بوده دور به فارسي
در كار اميدوارم حال اين با.ميسازد دشوار و كند را ترجمه كار امر اين.ميگيرد
.باشد ناشر به تحويل آماده آينده ماه دو يكي
باشيم؟ شما سوي از كارهايي چه منتظر بايد اين ، از پس*
برگزيدهاي كه كردم ترجمه "وحشت قلمرو در" عنوان با داستاني مجموعه پيش سالها
بدعهدي سبب به مجموعه اين.جهان كوتاه داستان استادان از ترسناك داستانهاي از است
بخشيدم لقايش به را ناشر عطاي سرانجام من اينكه تا ماند چاپ معطل سالي سه دو ناشر
موقتا كه بودم دلزده اثر ، اين چاپ ركود از چنان نيز مدتيگرفتم پس را ترجمهام و
با همچنين.هستم ناشر به آن سپردن درصدد دوباره تازگي به.سپردم فراموشي به را آن
هسه هرمان "شيشهاي مهرههاي بازي" رمان از مشتركي ترجمه درصدد نجفي رضا همكاري
.هستيم
فلسفي گردش
زيباييشناسي
WWW.aesthetics-online.org
ادبي محمدجواد
تحقيقات ، ارتقاءمطالعات ، جهت سال 1942 به متحده ايالات در تخصصي زيباشناسي انجمن
همه كه شده سعي ارتباط اين در.شد تاسيس زيباشناسي زمينه در نشر و گفتمان
هنر ، نقد ، فرهنگ تاريخ جامعهشناسي ، علم ، فلسفه ، مثل هنر به مرتبط زمينههاي
گيرد ، قرار جامع بررسي مورد وسيعي سطح در غيره و تجسمي هنرهاي ادبيات ، موسيقي ،
اين در نيز زيباشناسي زمينه در نامهاي خبر و (هنر نقد و زيباشناسي) مجله همچنين
.ميگردد منتشر (ASA) مركز
آدرسهاي آن ، در شدن عضو طريقه مركز ، اين با ارتباط نحوه ،about the ASA صفحه در
پستهاي مختلف آدرسهاي خيريه ، همكاريهاي سايت ، اين با بينالمللي مرتبط
.است شده داده توضيح مبسوط و مشخص صورت به مركز اين با مرتبط الكترونيكي
پيرامون اطلاعاتي براساس موضوعي و كلي جستوجوي امكان سايت اين Homepage صفحه در
و وقايع ،(Ideas) هنري مختلف ديدگاههاي اينترنت ، روي زيباشناسي ديگر سايتهاي
امور باب در مختلف گزارشات و (Events) جهاني سطح در زيباييشناسي با مرتبط اخبار
reviews) (articles * پيوند دروجوددارد (Reports) زيباييشناسي پژوهشي و تحقيقي
:مثل موضوعاتي.است موجود مركز اين خبرنامه در مندرج مقالات متن و عناوين تمام
_ ژاپني زيباييشناسي آموزش جاعل ، مرگ _ (عمومي هنر) غيرغربي زيباييشناسي آموزش
در.محيطي اصلاحات و حرفهاي زيباييشناسي _ هنر و شناختي علم _ تجربي تئاتر آموزش
مشاجرهاي - معاصر هنر فلسفه - فلسفه و فيلم:مثل موضوعاتي نيز review قسمت
.دارد وجود زيباييشناسي بر مقدمهاي _ هنر پيرامون
خط روي مقالات - فلسفي كتب مثل عمومي منابع (bibliographies) كتابشناسي پيوند در
رومن _ هانسون كارن كتابشناسي:مثل (موضوعات و تخصصي اشكال) بخش كنار در اينترنتي
هر بر كليك با كاربر كه است گرفته قرار الهيم و ريچارد _ لامارك پيتر _ اينگاردن
.ميگردد شده ياد موضوعات به مربوط اطلاعاتي صفحات وارد قسمت
گرفته قرار كاربران اختيار در مختلفي آموزشي منابع (Teaching resources) پيوند در
و شناختاري علم - زيباييشناسي پل - (AHIP) هنر تاريخ پيرامون اطلاعاتي برنامه مثل
در آموزشي تجسمي هنرهاي براي لغتنامهاي Artlex - فلسفه در اصولي دورههاي _ هنر
و زبان هنر ، - اخلاق و هنر - چيست؟ نقاشي - فلسفي انديشه تجربيات - لئوناردو باب
كه است موجود غيره و موسيقايي زيباييشناسي - شكوهمندي و زيبايي - فرهنگي مطالعات
.ميكند ارائه كاربر به زيباييشناسي مباحث در را آموزشي روشهاي از استفاده امكان
در كه اطلاعاتي تمام ميلادي تا 2001 سال 1994 از (Confrences Report) پيوند در
و شده دستهبندي صورت به گرفته صورت مداقه آنها پيرامون مركز اين مختلف همايشهاي
.ميباشد موجود منظمي
كتب يا مقالات مهمترين و خبرنامه شمارگان آخرين هم (Calls For Papwrs) پيوند در
فلسفه:مثل عناويني:ميباشد موجود مركز اين تخصصي مجله در شده گرفته كار بر
.غيره و موسيقي و زنان _ مدرن فرهنگ نقد مدرنيته - ادبيات و هنر آگاهي ، _ كاربردي
ديگر مراكز در هنر نقد و زيباييشناسي پيرامون همايشهاي (Confrences) پيوند در
ارائه و برگزاري نحوه احيانا و موضوعي اطلاعات صورت به ميشود يا شده انجام
علم و ذهن هنر ، دكاسي واشنگتن در ژوئن ماه:مثل كنفرانسهايي است شده مشخص مقالات
مارس ماه در سال 2003 _ ادبيات و هنر عقل ، عرفان ، جولاي ماه) شناختاري
كاربر ميز (Email the ASA) پيوند در.تجسمي هنرهاي و فلسفه سانفرانسيسكو
هر شدهاند تعريف مختلفي مشخصههاي با كه مجموعه اين مختلف مركز چهار به ميتواند
ميتواند كاربر هم (Archive) پيوند در.نمايد مبادله دارد نظر در را اطلاعاتي نوع
.گيرد بهره خود تاريخي مختلف تحقيقات جهت سايت اين وسيع بايگاني از
به مراجعه با كاربر كه هستند موجود سايت اين در نيز ديگري مختلف زيرمجموعههاي
.كند استفاده نيز آنها بقيه از ميتواند سايت
|