ممنوعه ميوه عشق
نزديك نماي
زنان دانستنيهاي
ممنوعه ميوه عشق
در شده معلوم حالا اما نميآيند كنار هم با وقت هيچ عقل و عشق ميگويند اگرچه
همكار و فيلسوف هايدگر مارتين عاشق سالها ضدفاشيسم فيلسوف هاناآرنت سالها همين
هم با مدتها كه سارتر و دوبووار سيمون برخلاف آنها است بوده فاشيستها و نازيها
نگهداشتند مخفي را عشقشان كردند زندگي
يك به مجنون و ليلي كه ديد خواهيم كنيم نظر مجنونهم و ليلي قصه به اگر
اندازه
در را عشق ليلي اما است عاشقي نماد و عشقورزي شهره مجنون نگرفتهاند بهره عشق از
ميكند تشديد فقط مجنون
مجوزي پاكسيما
باجه اين گوشي كه سالهاي بيست نوزده دختر بكنيد ، را فكرش كه است آني از جوانتر
يك مقابل طرف كه است معلوم حرفهايش از.ميزند حرف تمام احساس با و گرفته را تلفن
دقيقهاي چند دارند ، اختلاف هم با مسئلهاي سر گويا ميزند ، حرف ريز يك.است پسر
"چيست؟ ماجرا".ميخواهد عذر ميشود ، تمام تلفنش وقتي بعد.ميكشد طول مكالمهاش
اخيرا كه ميكند اعتراف وقتي حتي ميزند حرف پسر يك به عشقش از كاري پنهان بيهيچ
.دارد تاكيد او به نسبت عشق و علاقه بر باز شدهاند ، هم اختلاف دچار
عشق را آن رسد غايت به چون محبت":ميگويد فيلسوف ، و عارف سهروردي ، شهابالدين
عشق محبتي همه اما باشد ، محبت عشقي همه كه زيرا است ، محبت از خالصتر عشق و گويند
خاص را آن البته و نميدانستند زميني را عشق حاضر قرن همين از پيش تا ".نباشد
از اما.ميرسيد نظر به رويايي و دستنيافتني كه چنان ميآوردند ، شمار به مردها
.است شده دگرگوني دستخوش عشق از ما تلقي قرن اين ابتدايي سالهاي
جهان جمعيت از نيمي زنان كرده منتشر سال 1985 در متحد ملل سازمان كه آماري براساس
موقعيت امااست برقرار خطا اندكي با نيز ما كشور در نسبت اين.ميدهند تشكيل را
جهان كار از دوسوم نزديك".است نامطلوب زمينهها همه در سوم جهان كشورهاي در زنان
آنها دارايي و ميكنند دريافت زنان را جهان درآمد از درصد است ، 10 زنان عهده بر
".است درصد يك از كمتر
حدود 60 اخير سالهاي در كه تفاوت اين با.است برقرار مشابه وضعيتي هم ما كشور در
تدريج به تحصيل اتمام از پس.ميدهند تشكيل زنان را دانشگاه به راهيافتگان درصد
كار بازار روانه خانوادهها ، در اقتصادي ناامن موقعيتهاي دليل به زنان ، اين اغلب
به و ميدارند نگه تميز و تر را خانهها حال عين در آنها.شد خواهند يا شده
به اخير سالهاي در كه را خواستهاي نيستند حاضر اما.ميرسند شوهرانشان و فرزندان
برابر فرصتهاي از برخورداري خواستار زنان.كنند فراموش شده ، ايجاد آنها در شدت
.هستند مردان با
بزرگان مادر ، و پدر و نداشتند بهتري چندان موقعيت نيز مردها تامدتها اگرچه
در جديد دنياي با تماسها نخستين اما ميگرفتند تصميم آنها جاي به طايفه يا فاميل
سفر ايران از خارج به فنون فراگيري يا تحصيل براي كه دربار پسران و قاجار دوره
و مشروطه دوران در فرهنگي و اجتماعي تحولات شدند متحول بازگشت از پس بودند ، كرده
تدريج به مردان.كرد منسوخ را سنتها برخي ايران ، در شهري زندگي گسترش آن از پس
چند رواج دليل به آنان هم اين از پيش تا اگرچه آمدند بر همسر انتخاب مقام در خود
در زنان موقعيت سال سالهاي تا همه اين با.نبودند انتخاب مضيقه در خيلي همسري
زيرپاگذاشتن جسارت چندان خانهنشيني واسطهقرنها به زنان.نكرد تغييري هيچ ايران
كردن انتخاب بر را شدن انتخاب چنان هم كه بود رو اين از هم و نداشتند را سنتها
.ميدادند ترجيح
كمي تعداد البته و شده آموزشي محيطهاي وارد تا يافتند مجال تا 50 دهه 40 در زنان
.بود مانده باقي نخورده دست همچنان همسرگزيني شيوههاي اما شدند كار بازار جذب نيز
ديگر داشتند ، آن پيروزي در توجهي قابل نقش كه زنان ايران در اسلامي انقلاب وقوع با
سليقهاي گاه كه زنان بر محدوديتهايي اعمال.نياوردند تاب را خانهها در نشستن
اين تدريج به جنگ ، يافتن پايان بانشد عمومي عرصه در زنان حضور مانع حتي بود نيز
پس آنها.كردند شروع آموزشي مراكز از زنان هم بار اين شد پررنگتر و پررنگ حضور
.نپذيرفتند را تحميلي ازدواجهاي سليقه ، ارتقاي با تحصيلات ، اتمام از
ميشود عاشق مرد فقط
حاكميت قرنها طي مردانه ايدئولوژي.است انساني ابدي _ ازلي مفاهيم از يكي عشق ،
اگر حتي.است قرارداده مردان سيطره در انحصاري طور به را عشق ايراني ، انسان بر خود
عشق از اندازه يك به مجنون و ليلي كه ديد خواهيم كنيم ، نظر هم مجنون و ليلي قصه به
مجنون در را عشق ليلي اما است عاشقي نماد و عشقورزي شهره مجنون ، .نگرفتهاند بهره
.ميكند تشديد فقط
است؟ غالب عشق از تلقياي چنين هم امروز آيا اما
باغ در كه است گياهي آن عشق و گرفتهاند عشق از را عشق كه سهروردي تعريف اين شايد
.باشد پذيرفتنيتر...سربرآرد پس كند ، سخت زمين در بيخ اول.درخت بن در آيد ، پديد
زمين در هم سر يك است ، ديگر جاي عشق سر يك اگر.كند سخت زمين در بيخ اول كه چرا
را شما نبود عشق اگر و نميشناختيم را عشق نبوديد شما اگر" ;انسان و است
".نميشناختيم
بديد ، را يوسف چون زليخا ، رفتند ، يوسف تماشاي به و بگرفت زليخا گريبان عشق ، " وقتي
دست.درافتاد به صبر دايره از درآمد ، حيرت سنگ به دلش پاي رود ، پيش كه خواست
عاشقي قصه ".شد سودايي يكبارگي ، به و بدريد خود به عافيت چادر و كرد دراز ملامت
هر براي را سختي تاوان سياوش به سودابه عشق.ميشود بازاري كه است جا همين از زنان
مردان چون وهم چنان هم زنان هنوز تا اساطيري روزهاي همان ازميآورد ارمغان به دو
.بپردازند را سنگينش تاوان حاضرند و هم ، را عاشقي و مييابند در را عشق
عشق مردانه ايدئولوژي كه چرا ميشوند ، بدل تراژدي به كه عشقهايي نيستند كم البته
.است نپذيرفته هنوز را زنان
را قضيه دوستانش از يكي با شده ، عاشقش كرد فكر وقتي بودند ، كلاس هم دانشگاه در"
در را پايش او اما گذاشتند مخالفت بناي فهميدند ، وقتي مادرش و پدر.گذاشت درميان
كمكم.شد پا به جشني و رسيد آرزويش به خلاصه.كس هيچ يا و همين يا كه كرد كفش يك
بودي تو اين كه ميزد سركوفت ميآمد ، پيش بحثي سرچيزي وقت هرشد عوض داماد اخلاق
چند.نداشت هم برگشتي راه.نداشتم ازدواج به تصميم هنوز من گرنه و شدي عاشقم كه
خودت تازه نيست ، پيراهن شوهر بود گفته مادر كند درددل مادرش با بود خواسته بار
!كردي انتخابش
هم را قضايا ته و سر بيشتر تلاشي و محبت با كرد سعي كرد ، تحمل را اوضاع سالي چند
خبر درونيش عشق از كس هيچ اطرافيان نه و مادر و پدر نه شوهرش ، نه.نشد اما بياورد ،
ازدواج از پس سال چند حالا تازه و ميآمدند نظر به هم مثل همه آنها ، .نداشتند
و كرده استفاده نبودن خوب براي سندي عنوان به دخترك عشق از مرتب شوهرش خانواده
تا.ميشد پسرشان عاشق نبايد خوب دختر كه ميفهماندند او به كنايه و گوشه با مدام
را عشق ارزش آنها كه كرد فكر و شد خسته همهشان دست از بالاخره كه اين
"...و نشناختهاند
نامرئي سطرهاي
مسئولان.شد پيدا عاشقانه نامهاي قجري ، خانم شاهزاده يك لباس جيب در پيش چندي
و شده كنجكاو برخوردند ، لباس اين آستر داخل در شي به وقتي نمايشگاه برگزاري
خانم شاهزاده.كنند كشف لباس اين آستر داخل در را مرد يك عاشقانه نامه توانستند
و صد تا كند جاسازي لباسش آستر در را نامه عشق ، كردن پنهان براي بود شده مجبور قجر
مرد و زن بين عشق پيش ، سال اندي صدو همان يقين به نشود افشا او عشق قصه سال چند
حال در دختران چه اگر حالاچه؟ اما نداشت ، را شدن عمومي قابليت دليلي هر به حالا
نيست ، مثبت عشق از عمومي تلقي هنوز اما كنند ، عوض را چيزها خيلي توانستهاند حاضر
.شود ختم ازدواج به نهايت در كه اين جز
حالتي چنين وقت هيچ پيشتر ميگذارد ، سر پشت را تازهاي تجربه كرد احساس زود خيلي"
ميانشان ديگر چيز هيچ همدلي و احترام جز.شدند نزديكتر هم به تدريج به نداشت ،
را تصميمشان پيشتر آنها.بگويد را قضيه مادرش يا پدر به نميتوانست اما نبود ،
ديگري كشور در تا ميرفت بايد او.بودند گرفته دانهشان يك يكي دختر آينده درباره
گرفته نظر در هم براي پيش سالها را آنها.كند زندگي پدرش صميمي دوست پسر با
نه كه پسري به دخترشان عشق زيربار وجه هيچ به مادرش و پدر كه ميدانست تازه.بودند
اين با.رفت نخواهند دارد ، چناني آن سرمايهاي خودش نه و است پولداري خانواده از
بزنگاه سر مادر هم باري چند.بزند زنگ و دارد بر را تلفن مخفيانه ، ميكرد سعي همه ،
ميزني؟ حرف كي با كه بود گرفته را يقهاش
شوهرش.آب ور آن بود رفته.مادر و پدر خواسته به داد تن و بود نتوانسته سرانجام
هم وقت هر و ميكرد را خودش كار.نبود خاطرخواهش خيلي بود ، پدرش صميمي دوست پسر كه
آب ور آن جا ، همان.آمدي خودت.نبودم خاطرخواهت من ميگفت طعنه به ميشد اعتراضي
اين تا.بفرستد برايش چيزي تلفني ، نامهاي ، ميكرد فكر ميشد ، تنگ عشقاش براي دلش
.نگفت كه چيزها چه و كرد پيدا كند ، پست بود گذاشته كه را نامهاي روز يك شوهرش كه
خراب دل آن توي كس هيچ اما.شد هم طور همين و باشد خوبي همسر كه داد قول آن از بعد
".ميسوخت و ميشكست خودش توي چطور ببيند كه نبود شده
عقل و عشق همسويي
در شده معلوم حالا اما نميآيند ، كنار هم با وقت هيچ عقل ، و عشق ميگويند اگرچه
همكار و فيلسوف هايدگر مارتين عاشق سالها ضدفاشيسم ، فيلسوف هاناآرنت ، سالها همين
.است بوده فاشيستها و نازيها
عشقشان كردند ، زندگي هم با مدتها كه سارتر پل ژان و دوبووار سيمون برخلاف آنها
به را او هيوز تد به پلات سيلويا عشق ;هست هم ديگري نوع اما.داشتند نگه مخفي را
شعرهاي تا كرد زندگي سالها تدهيوز كه آن حال و واداشت خودكشي و هيوز تد زندگي ترك
در.نيستند چنين عشقها همه اما.بسرايد جوانمرگ سيلوياي براي را عاشقانهاش
به حالا جوان دختران تعداد.است داشته چشمگيري رشد ايران در جوان نسل اخير سالهاي
كار و موسيقي طرفدار و دارند حضور عمومي عرصه در بيشترشان آنها رسيده ، ميليونها
اخبار نشريات اين در.يافتهاند شهرت زرد مطبوعات به كه هستند رنگارنگي نشريات و
و بزرگ عكسهاي با هنرپيشهها و خوانندهها زندگي به مربوط دروغين گاه و پرتناقض
.ميگيرند نشريات همين از را خود الگوهاي حالا نوجوان دختران.ميرسد چاپ به رنگي
آرزوي را مرد يك با دائمي پيوند يا ازدواج يعني عشق غايي هدف" دختران اين اغلب
حادثه جالبترين.نميمانند شدن انتخاب منتظر ديگر آنهاكردهاند "خود قلبي
است همين براي و بيايد در جور سليقهشان با كه است مرد يك يافتن نوجوانيشان دوران
دختران از رفتارهايي چنين بروز.شدهاند شدن ، عشق عاشق يعني عاشقي آرمان مجذوب كه
.است پسران و دختران ميان كه است برخوردهايي دوگانگي محصول اندازهاي تا نوجوان
كه حدي به دارند ، بيشتري سختگيري دختران مورد در اجتماعي نهادهاي و مادر و پدر
تحريك را آنها نكته وهمين هستند ذرهبين زير بيرون در هم و خانه در هم آنها
و بمانند مقبول كه اين براي دخترها.كنند عدول عرف از جديتر و بيشتر كه ميكند
جنبش يك موقعيتي كنند ، چنين سركوب خود در را ميلي گونه هر بايد باشند خوبي دختر
شدن برآورده و بروز براي بستري وقتي اجتماعي جنبشهاي و ميدهد شكل را اجتماعي
كيلومترها عرف با است ممكن كه ميسازند را فرهنگهايي خرده نيابند مطالباتشان
به سركوب از پس سرانجام دهه 1960 دانشجويي جنبش كه طور همان.باشد داشته فاصله
.انجاميد هيپيها چون گروههايي پيدايش
فراري ، دختران چون پديدههايي به نيافتن مجال صورت در نيز زنان اجتماعي جنبش
هيچ به كه هستند الهههايي يونان اساطير درميانجامد..و شوهركشي روسپيگري ،
نيز ما زنان جامعه به نگاهي.دارند هم متناقض وظايف گاه و ندارند ربطي هم به وجه ،
.است هم كنار در متفاوت خواست و گرايش سه با نسل سه حضور نشانگر
هيچ آنها.بخورد رقم سرنوشتشان تا مينشينند خانه در كه است زناني نسل ;اول نسل
آرام و بودن رام تلاششان همه.بپذيرند را مقدراتشان ميكنند سعي و ندارند انتخابي
الهه "هرا".است دلشان در شدهاند ، عاشق اگر يا و نشده عاشق گاه هيچ.است بودن
منتهي را عشق كه نسلي;دوم نسل.باشد زناني چنين موقعيت بيانگر ميتواند زناشويي
مادر ميخواهند "ديميتر" چون چيز هر از بيش آنها.ميدانند همسرگزيني و ازدواج به
عشقي هيچ ميكنند فكر و دارند وقار و متانت بر سعي اولشان عشق پناه در و باشند
هيچ و ميكنند سركوب خودشان را خود دروني تمايلات ايشان.نيست بودن مادر از برتر
نسل اين ;سوم نسل.بدهند انجام عرف خلاف رفتارهاي كه نميدهند اجازه خود به گاه
به اشتغال دنبال به چيز هر از بيشتر آنها.ماهاند و شكار بانوي "آرتميس" چون هم
به شدن مادر و ازدواجخانوادهاند بيرون و درون در استقلال و وجهه كسب منبع منزله
را رفتارها پيچيدهترين خواستههايشان به رسيدن براي آنهانيست هدفشان وجه هيچ
در بار يك چند هر انگيزه عنوان به كه مقدس امري عنوان به نه عشق.ميدهند بروز
به منتهي اول از عشق به نگاهشان اما ميشوند عاشق زود خيلي.ميشود تازه آنها
از ابايي هيچ و ميجويند را مساوي فرصتهاي هم عشق خود در نسل اين.نيست ازدواج
عرصه به را عاشقانه روابط و عشق ميكنند تلاش حتي.ندارند عاشقانه روابط شدن علني
آن به و نيستند برخوردار عشق يك در برابري فرصت از پيببرند كه همين بكشانند ،
شگفت تفاوت ، همه اين با زمان يك در مختلف مقطع سه از نسل سه حضور.ميدهند پايان
كه آنها و ميستودند را عشق كه آنها بودند ، معشوق كه آنها ;است پرسشانگيز و
جز ميكند تداعي را چيزي چه كوتاهي اين به زماني در رابطه يك مفهومي چرخش.عاشقند
بمب يك ايرانيها" ;بود نوشته پيش چندي كه را "تايمز نيويورك" گزارشنويس حرف اين
".دارند
نزديك نماي
بخوانند روزنامهنگار زنان
نوراني پروين
و مادر از غير ايراني زنان روزها اين.دارد بسيار تفاوت پيش سدههاي با روزها اين
حتي و حقوقدان دانشگاه ، استاد مهندس ، نقاش ، پزشك ، كارمند ، دانشجو ، بودن ، همسر
زنان آينده سال در 5" كه باشد درست كارشناس آن سخن گفتن شايد.هستند روزنامهنگار
".كرد خواهند تصاحب را فرهنگي پستهاي
چيست؟ تصاحب اين بهاي اما
ميكنند تلاش جهان تمام در خود خواسته و حقوق آوردن دست به براي زنان اينكه در
زنان ديگر همانند وضعيتي هم روزنامهنگار زنان آيا كه اينجاست در سخن اما نيست شكي
زمينههاي روزنامهنگاري شغل انتخاب با كه هستند روزنامهنگاران اين زيرا.دارند
بنابراين.ميكنند فراهم مطبوعات طريق از را تكامل و پيشرفت سوي به جامعه ارتقاي
ويژه به البته و است روزنامهنگاران براي مناسب جايگاه وجود وظايف اين انجام لازمه
.مطبوعات و جامعه در زن روزنامهنگاران
كه مسائلي جمله از كه كرد ادعا ميتوان روزنامهنگار زنان مشكلات به نگاهي با
با ديگر بيان به است ، شدهاي تعريف و مشخص جايگاه نبود هستند ، روبهرو آن با آنان
زن روزنامهنگاري جايگاه به ميتوانيم مطبوعاتي مدون و حرفهاي نظامنامه به توجه
ميتوان روزنامهنگار زنان مشكلات خصوص در پيمايشي تحقيق طبق.ببريم پي جامعه در
:كرد اشاره زير نتايج به
كليدي پستهاي واگذاري براي مديران تمايل ميزان
تمايل مديران كه بودند معتقد پاسخگويان از درصد حدود 3/40 كه ميدهد نشان نتايج
تنها نميدهند نشان خود از روزنامهنگار زنان به كليدي پستهاي واگذاري به چنداني
خود از زنان به كليدي پستهاي واگذاري براي مديران كه بودند معتقد آنان از درصد 3
پاسخگويان از درصد ميدهد 3/46 نشان آمده نتايج همچنين.ميدهند نشان زيادي تمايل
دبير سردبير ، معاون سردبيري ، ) بزرگ مسئوليتهاي پذيرش از زنان كه بودند معتقد
از درصد تنها 5/4 كه است حالي در اين.ميدهند نشان خود از كمي تمايل (سرويس
زيادي تمايل خود از بزرگ مسئوليتهاي پذيرش براي زنان كه بودند معتقد پاسخگويان
.ميدهند نشان
اداري امور تبعيضآميز قوانين وجود
كه بودند معتقد پاسخگويان ، از درصد كه8/47 ميدهد نشان آمده دست به نتايج
حرفه در نتوانند زنان كه ميشود سبب استخدامي و اداري تبعيضآميز قوانين
تنها 6 يابند دست خود مرد همكاران همچون مطلوبي و شايسته جايگاه به روزنامهنگاري
اجتماعي فعاليت از مانع را زنان در سواد عمومي سطح بودن پايين پاسخگويان از درصد
.كردهاند ذكر آنان
زنان به يكسان دستمزد واگذاري عدم
حتي كه روزنامهنگاري زنان دستمزد ميزان كه بودند معتقد پاسخگويان از درصد 7/56
درصد تنها 3/43 دارد تفاوت هستند خود مرد همكاران با برابر تحصيلي و شغلي لحاظ به
كه بودند معتقد درصد يعني 6/71 پاسخگويان اكثر.ندارد وجود تفاوتي كه بودند معتقد
تنها ميشوند ، فرستاده و انتخاب كشور يا شهر از خارج ماموريتهاي براي مردان اكثرا
.ندارد وجود مردان و زنان بين تفاوتي زمينه اين در كه بودند معتقد درصد 9/26
برخوردارند يكساني رفاهي امكانات از كه بودند معتقد پاسخگويان از درصد همچنين 2/67
مردان به نسبت يكساني رفاهي تسهيلات و امكانات از كه بودند معتقد درصد و 8/32
اين در زنان كه بودند معتقد پاسخگويان از درصد ديگر 7/50 سوي از.نيستند برخوردار
آنان از درصد و 3/49 هستند برخوردار مردان به نسبت يكساني شغلي رضايت از حوزه
.نيستند برخوردار حرفه اين در مردان به نسبت يكساني شغلي رضايت از كه بودند معتقد
مشغول غيردولتي روزنامههاي در پاسخگويان از درصد كه 8/47 داد نشان همچنين نتايج
ميباشند ، فعاليت به مشغول دولتي روزنامههاي در درصد و 9/26 هستند فعاليت به
آن از نشان كه بودند رشته اين در ليسانس مدرك داراي پاسخگويان از درصد همچنين 2/64
از روزنامهنگاري زمينه در تجربه و تحصيل كسب به تمايل روزنامهنگار زنان كه دارد
دو كه داد نشان فوق تحقيق از آمده دست به نتايج كلي طور به.ميدهند نشان خود
جايگاه به خود حرفه در نتوانند روزنامهنگار زنان تا شدهاند سبب عوامل از دسته
هستند مشكلاتي از دسته آن شامل سازماني درون عوامل اول يابند ، دست بالايي و مطلوب
روزنامهنگار زنان شغلي ارتقاء از مانع و دارند وجود رسانهاي سازمان درون در كه
روزنامهنگار زنان با مرد همكاران ساير و رسانهاي مديران برخورد نحوه مثل ميشوند
به زنان اعزام عدم زنان ، به كليدي پستهاي واگذاري به مديران تمايل عدم به
به توجه عدم خود ، تواناييهاي دادن نشان براي كشور و شهر از خارج ماموريتهاي
.غيره و كار در زنان فردي شايستگيهاي و توانايي
سازمان از بيرون در كه است عواملي از دسته آن شامل سازماني برون عوامل:دوم
تحميل رسانهاي سازمان به و دارند قرار (آن بر حاكم ارزشهاي و اجتماع) رسانهاي
و باورها از دسته آن:از عبارتند عوامل اين.ميدهند قرار تاثير تحت را آن و شده
اين وجود مثل دارد ، ما جامعه در گذشته باور و فرهنگ در ريشه كه فكري كهنه ارزشهاي
توانايي زنان هستند ، مردان از ناتوانتر و كمهوشتر و ضعيفتر زنان كه اعتقاد
زنان كه است شده سبب غيره ، و ندارند را بزرگ مسئوليتهاي گرفتن عهده بر و انجام
محيط در كه زماني تا بنابراين يابند دست بالايي موقعيت و جايگاه به نتوانند
به و خاطر طيب با زنان كه است نشده فراهم گونهاي به موقعيت و شرايط ما ، رسانهاي
چتر قانون كه زماني تا و بپردازند فعاليت به جنسيتي غرضورزيهاي هرگونه از دور
زنان مختص كه قوانيني و نكند باز روزنامهنگار زنان سر بر را خود حمايتي
مادامي تا و ننمايد وضع باشد ، آنان جايگاه و حقوق از حمايت جهت در و روزنامهنگار
عنوان به مردم و رسانهها دولت نظير مختلفي سازمانهاي و ارگانها جانب از زنان كه
.داد نخواهد رخ آنان كنوني موقعيت و جايگاه در تحولي ميشوندهيچ نگريسته دوم جنس
زنان دانستنيهاي
پرخوري يا بياشتهايي
چه نميدانيم هنوز كه است اين در خوردن ، غذا در بيبرنامگي دلايل از يكي شايد
.ميشود پرخوري يا و بياشتهايي باعث و ميكند كنترل را ما خوردن غذا عواملي
مغز در موجود شيميايي عوامل به پرخوري يا و بياشتهايي كه كردند ثابت محققان
ميآيد چشم به بيشتر هستند اندام تناسب خواهان كه زناني در مشكلات اين و برميگردد
.ميكند حساس رواني جنبه از را آنان و
گاهي و ميشود مواجه خاصي مشكلات يكسري با اجتماعي روابط يا و زندگي در فردي هر
غذايي سيستم و ميشوند باعث مغز سيستم در را منفي اثرات كه هستند مشكلات همين
يكي ;زد مثالي چنين ميتوان بحث اين شدن روشنتر براي.ميدهند تغيير نيز را انسان
خاص اثرات فردي هر در كه است "استرس" انسان بدن در غذا تنظيم خوردن هم به عوامل از
همين به و ميكند بروز بياشتهايي يا و دائمي گرسنگي صورت به يا كه دارد را خود
.ميگيرند فرمان مغز از و هستند مرتبط هم با همگي روده و شكم مغز ، دليل
علت به سالگي تا 30 سنهاي 15 در زنان از زيادي تعداد كه است شده مشخص اخيرا
غذا تنظيم مشكلات اين اثر بر دارند ، نيز زيادي فكري مشغله و هستند حساس اينكه
و است غذا در نامنظمي اين باعث كه نشانههايي و ميريزد هم به آنها خوردن
:از عبارتند ميشود سبب را بياشتهايي
.شوند لاغر اينكه براي رژيم در كردن سختگيري.1
.شوند خود سايز حفظ باعث كمخوري با اينكه بر مبني غلط تصور داشتن.2
زنان بدن پروتئينهاي و ويتامينها از بسياري كه گوناگون غذاهاي به داشتن وسواس.3
.نميكنند تامين را
افراطي و تكراري نرمشهاي دادن انجام.4
احساسي و تند رفتارهاي.5
ماهانه عادت تنظيم خوردن هم به.6
.بارداري دوران در غذا تنظيم خوردن هم به.7
در كلي به غذا تنظيم و خوردن غذا درست پايه و اساس كه ميشود باعث فوق عوامل تمام
مثال براي.آيد وجود به فراواني مشكلات آنان بدن سيستم كل در و رود بين از زنان
كه ميخورند غذا زياد قدر آن ميشوند خوردن غذا در بينظمي دچار وقتي زنان از بعضي
هر در است ممكن اتفاق اين و ميكنند استفراغ نهايت در و دارند تهوع حالت آن از بعد
درست قضيه اين افراد برخي در يا و بگيرد صورت دارند زيادي فكري مشغله زنان كه سني
خود اشتهاي كاملا عاطفي يا و فكري مشكلات بروز صورت در كه صورت بدين.است برعكس
به تهوع حالت غذا خوردن با يا و بخورند نميتوانند چيز هيچ و ميدهند دست از را
زنان بدن براي زيادي سوء اثرات مدت طولاني در روش اين ادامه و ميدهد دست آنان
.دارد
كافي خواب از كه هستند زناني اول گروه.است زنان از دسته دو كمين در قلبي بيماري
!ميخوابند روز در ساعت از 9 بيشتر كه زناني دوم گروه و هستند غافل
و كافي خواب كه گفت بايد بنابرايندارند قرار قلبي سكته معرض در گروه دو اين
نه و باشد معمول حد از بيش نه كه ميشود تلقي مهم امر يك انسان سلامتي براي مناسب
.باشد بايد كه آنچه از كمتر
هشت" ;ميدهد نشان چنين زنان براي را مناسب خواب مدت زمان شده ، انجام تحقيقات اما
".ضروري و لازم سلامتي براي و است مفيد بسيار شب در خواب ساعت
دارند قلبي سكته احتمال درصد ميخوابند 82 ساعت از 5 كمتر كه زناني منظور بدين
درصد نيز 57 ساعت از 9 بيشتر خواب همچنين درصد ، ميخوابند 30 ساعت كه 6 زناني ولي
و تاثيرگذارند زنان خواب زمان بينظمي در كه عواملي اما و.دارد قلبي سكته احتمال
:از عبارتند ميكنند نزديك قلبي بيماري به را آنان
خون فشار داشتن1
(پرستاران همانند) شبانه شيفت در كار.2
زياد سيگار كشيدن و الكلي مشروبات خوردن.3
آسپرين همانند قرصهايي خوردن.4
دارند ديابت بيماري كه زناني5
شب در مكرر و طولاني خميازههاي.6
به بيشتر نشانهها اين ديدن با تا زنان براي است هشداري نشانههايي ، چنين بروز
.كنند جلوگيري قلبي سكته از و آورند دست به را مناسب خواب تنظيم تا كنند توجه خود
چاقي از برزيلي زنان ترس
است مهمي مسئله دنيا زنان تمام در شدن چاق از ترس كه ميدهد نشان قرائن و شواهد
!دارند ترس اين در بيشتري سهم برزيلي زنان كه ميرسد نظر به ولي
تا است شده باعث گرمش هواي همچنين و طبيعي زيباييهاي با است ساحلي كشوري برزيل
به دارند دوست كه برزيلي زنان و باشد زنانه روز مد لباسهاي تبليغ براي خوبي منطقه
را برزيلي زنان ترس همينميترسند چاقي ، از بپيوندند ، معروف مدلهاي گروه
وجود برزيلي زنان در نادرست تصور اين زيراآورند كشيدن سيگار روبه تا واداشته
!ميشود شدن چاق از مانع سيگار كه دارد
كه مدتي از پس و ميكنند كشيدن سيگار به شروع انگيزه اين با برزيلي زنان متاسفانه
تا ميشود باعث امر هميننيستند آن ترك به قادر ديگر گذشت سيگارشان مصرف از
كه است صورت اين به برزيلي زنان كار شيوه.بيايد سراغشان به فراواني ناراحتيهاي
دست به آمار.ميگيرند را خود اشتهاي جلوي سيگار كشيدن با گرسنگي احساس محض به
سيگاري زنان تعداد اخير سالهاي در كه ميدهد نشان برزيل در سيگاري افراد از آمده
كشيدن اثر بر كه زناني تعداد همچنين.است سيگاري مردان از بيشتر بسيار برزيل در
تعداد تا 2000 سالهاي 1989 در.است كرده پيدا افزايش نيز ميگيرند سرطان سيگار
زناني تعداد سالها همين بين در و يافته كاهش درصد ميكشند 6/14 سيگار كه مرداني
.است داشته كاهش درصد فقط5/3 ميكشند سيگار كه
|