|
|
ايران به نگاه
خفيف فدراليسم يك روياي در مصحفي محسن اما ميگذراند را وسيع اقبال از برخوردار سالهايي "نمايندگي بر مبتني دموكراسي" اين از برخي قوت درجه است ، بوده روبهرو فراوان انتقادات با همواره حال اين در را آنها با رويارويي و تحمل توان دموكراسي ذاتي خصائص تنها كه است حدي به انتقادات همان به شود نمايندگي نميتواند حاكميت:است معتقد روسو ژاك ژان و است آورده فراهم يا ميشود بيان مستقيم كه است همان يا خواسته.شود جدا شخص از نميتواند كه دليل آنان نمايندگان مردم نمايندگان نتيجه در ندارد وجود ميانهاي راه است ، ديگري چيز قابل انسان آينده خواستههاي و نميگيرد شكل هميشه براي بار يك خواسته زيرا نيستند تصميمگيريها تمام در نميتواند نمايندهاي هيچ هرگز بنابراين نيست پيشبيني غربي انديشمند (304- ص 318 احمدي بابك مدرنيته ، معماي) باشد مردم اراده نماينده و است مردم متن از برخاسته و نماينده حكومت دموكراسيها در اگر است معتقد ديگري وكالت است قرار وكلا معناست؟ چه به وكيل انتخاب دارند واحدي منشا مردم و دولت عملا باشند؟ داشته عهده به كسي چه مقابل در را مردم حقوق سرنوشت قبيل از مواردي دارد ، گسترش قابليت فوقالعادهاي طرز به فهرست اين تصميم درستي در ترديدها و تصميمگيريها در شرايط واجدين اندك مشاركت اقليت ، عزيمت نقطه ميان البته.كنند سنگينتر را انتقادات وزنه ميتوانند...و اكثريت بر مدرن ماقبل موضع از كه انتقادهايي ماهيتدارد وجود تفاوت انتقادها فكري .نيست يكسان پسامدرن و مدرن نقدهاي با ميشود وارد نمايندگي بر مبتني دموكراسي وقتي:ميدهند پاسخ اشكالات به يكجا متفاوت منظري از مدافعان ديگر سويي در اما است اساسي قانون يك به التزام دارد قرار ما اختيار در كه راهحلي بهترين ميگوييم اين مقصودمان شود ، گذاشته كنار اكثريت راي از استفاده با دولت ميدهد اجازه كه تنها است حق بر معمولا اكثريت كه نميگوييم حتي است ، حق بر همواره اكثريت كه نيست .است تاكنون شده ، ابداع روش بهترين غيركامل روش اين ميگوييم نظام نوع دو تنها كه دهيم قرار مبنا اين بر را خود نظريه ميتوانيم ما.. ما و دموكراسي از نوعي يا ديكتاتوري نظام يك يا شدهاند شناخته ما براي حكومتي نميدهيم انجام باشد ترديد محل است ممكن كه دموكراسي خوبي مبناي بر را خود انتخاب .ميرسانيم انجام به ديكتاتوري بودن شرير براساس يكسره را انتخاب بلكه اشكال بقيه استثناي به است حكومت نوع بدترين دموكراسي:بود گفته بار يك چرچيل (ص 158 پوپر كارل قرن ، اين درس)حكومت شده شناخته بسياري دادن در تن كه است ديري ;تئوريك و لفظي دامنهدار جدال اين نتيجه از فارغ آن عام مقبوليت از _ انتقادها عليرغم _ دموكراسي قواعد به ملتها و دولتها از به اعتبار از ميزاني چنان دموكراتيك ژست گرفتن حتي كه سالهاست.ميكند حكايت .ندارند آن كنار از گذر توان راحتي به حكومتها و افراد مستبدترين كه ميآورد همراه براي تاسيس ، تازه حكومت آنكه از پس و ايران در سال 1357 فراگير انقلاب از پس اثرگذار حضوري رسمي شكل به مردم برگزيد جامعه اداره براي را جمهوري مشي بار نخستين .يافتند سياست عرصه در در اسلاميت و جمهوريت تقدم يا تاخر خصوص در بعد سالها كه منازعاتي از نظر قطع شناختن رسميت به از وضوح به كه است نكاتي داراي ايران ، اساسي قانون گرفت ، .ميدهد خبر دموكراسي از مهمي شاخصههاي تصميمسازيها در مردم حضور و مشاركت نحوه به شكلدهي در اساسي قانون نويسندگان دادن ارتباط وظيفه از توجهي قابل بخش بود بنا كه گنجاندند سيستم در را شوراهايي همه مشاركت لزوم از كه اساسي قانون تدوينكنندگان.شوند عهدهدار را ملت و دولت نبودند ، بياطلاع جامعه كارآمدتر اداره براي تصميمسازيها در اجتماع لايههاي قانون تدوين از بعد دهه دو تا كم دست كه كردند محول شوراها عهده به را وظايفي .نيافتند شدن اجرايي براي فرصتي هيچگاه اجتماعي ، برنامههاي سريع پيشبرد براي":است آمده اساسي قانون يكصدم اصل در مردم همكاري طريق از رفاهي امور ساير و آموزشي فرهنگي ، بهداشتي ، عمراني ، اقتصادي ، با استان يا شهرستان شهر ، بخش ، روستا ، هر امور اداره محلي مقتضيات به توجه با اعضاي كه ميگيرد صورت استان يا شهرستان شهر ، بخش ، ده ، شوراي نام به شورايي نظارت "....ميكنند انتخاب محل همان مردم را آن همه كه ميآورد همراه به افزونتري دستاوردهاي زماني شده طراحي سيستم است روشن .بپردازند وظيفه انجام به شده ، تاسيس سيستم اوليه طرح در شده تعبيه ارگانهاي اداره در شوراها تاسيس در ساله تاخير 20 خسارات به شايسته نحوي به امروز تا شايد ساير طبيعي ، كاملا طور به شوراها فقدان شرايط در.باشد نشده پرداخته كشور امور برگزاري از ديري هنوز بعد ، سالها امابودند آنها وظايف انجام از ناچار دستگاهها خرداد دوم انتخابات از ، متاثر شدت به فضايي در كه كشور در شوراها انتخابات اولين نگذشته ;كشور اداره عرصه در افزونتر حضور براي مردم احساسات شتابنده امواج و 76 مناظر از اشكالات شد ، آشكار ديگري از پس يكي شوراها حضور مشكلات و كاستيها كه بود .ميشدند مواجه اصلاح براي گوناگون راهكاري با و گرفته قرار بررسي مورد مختلف از همواره بودند شده انتخاب شوراها صندليهاي بر نشستن براي مردم سوي از كه كساني اساسي قانون دوم و يكصد اصل براساس.بودند گلهمند شوراها قانون كامل اجراي عدم همه از برآيندي كه شورا اين و شود تشكيل استانها عالي شوراي عنوان با نهادي بايد دولت طريق از يا مستقيما كرده تهيه را طرحهايي ميتواند است كشور استان شوراهاي طرحها اين بايد مجلس كه شده تاكيد اصل اين در.كند پيشنهاد اسلامي شوراي مجلس به در كه ميكند حكايت قابلتوجهي جايگاه از اصل اين وجود.دهد قرار بررسي مورد را در اساسي قانون براساس ترتيب اين به.است بوده مدنظر شوراها براي اوليه طراحيهاي براي قانون پيشنهاد حق ديگر قانوني نهاد يك مجريه قوه و اسلامي شوراي مجلس كنار .ميكند پيدا را تصويب دارد ادامه |
|