|
نجات كلونينگ
سوم شامپانزه
ها نوبليست
نجات كلونينگ
وست مايكل و لانزا رابرت سيبلي ، خوزه
رنجبر طاهره:ترجمه
تخمداني سلولهاي و جنين ژنتيكي مواد.دارد سلول شش دستكم انسان شده كلون جنين نخستين
.است شده داده نشان آبي رنگ به اينجا در آن به چسبيده
ماهها از پس.نويدبخشاند اندازه اين تا كوچكي تمام با نقطهها اين كه است شگفتآور
رفتيم ، پيشرفته سلولي فناوري موسسه در آزمايشگاهمان به سال 2001 ، اكتبر سيزدهم در تلاش
توپهاي - بوديم كشيده زحمت همه اين ديدنش براي كه ببينيم را چيزي ميكروسكوپ زير تا
با نقطهها اين.نميشوند ديده حتي غيرمسلح چشم با كه شونده تقسيم سلولهاي از كوچكي
جايي تا آنها زيرا بودند ، ارزشمند فوقالعاده برعكس اما ميرسيدند نظر به بياهميت آنكه
يا هستهاي پيوند تكنيك از استفاده با كه بودند انسان جنينهاي نخستين ميدانيم ما كه
.بودند شده توليد كلونينگ ديگر عبارت به
كنيم تقسيم به وادار را ابتدايي جنينهاي اين بتوانيم شانس كمي با كه بوديم اميدوار ما
هدف.شوند تبديل دارند نام بلاستوسيست كه سلول حدود 100 از متشكل توخالي كرههاي به تا
تا بود بلاستوسيست از انسان (Stem cell) مادر سلولهاي جداسازي كار ، اين انجام از ما
به بافتها ساير و ماهيچه عصب ، جانشيني براي آغازگر سلولهاي عنوان به را آنها بتوان
هستند ، مبتلا گوناگوني بيماريهاي به كه بيماراني درمان در روزي است ممكن كه برد كار
در كه رفت پيش سلولي شش مرحله تا هم آن و جنينها از يكي تنها متاسفانه.شوند استفاده
وادار را انسان شديمتخمك موفق مشابه آزمايشي در اما.ماند باز شدن تقسيم از هنگام آن
به تبديل بكرزايي طريق به تا - لقاح براي اسپرم كمك بدون و تنهايي به - كنيم تقسيم به
در نوامبر در 25 تفصيل به آن شرح كه هم ، با دستاورد دو اين معتقديم ما شوند ، بلاستوسيست
كلونينگ هدف اينكه دادن نشان با شد ، گزارش "ترميمي پزشكي مجله:biomed-e" اينترنتي مجله
براي كه - درماني كلونينگ.است پزشكي در جديدي عصر طلوع از حاكي است ، دسترس در درماني
جزاير ايجاد براي بيمار خود سلولهاي ژنتيكي مواد از استفاده شيوه جستوجوي در مثال
با - است ديده آسيب نخاع ترميم براي عصبي سلولهاي يا ديابت درمان براي لوزالمعده
شده كلون بچه تولد براي زن يك رحم در شده كلون جنين كاشتن آن هدف كه مثلي توليد كلونينگ
جنين براي هم و مادر براي هم بالقوه مثلي ، توليد كلونينگ ما اعتقاد به.ميكند فرق است
ايمني مسايل كه وقتي تا ما رو اين از.نيست شده تضمين فعلا دليل همين به و است خطرناك
حمايت آن محدوديت از نشدهباشد ، حل مثلي توليد اهداف براي كلونينگ به مربوط اخلاقي و
"درماني كلونينگ" اصطلاح از سفسطه ، با ميكوشند مثلي توليد كلونينگ هواداران.ميكنيم
كردن بچهدار براي كلونينگ تكنيكهاي از استفاده كه ميكنند ادعا آنها.كنند استفاده
ما.ميكند درمان را آنها ناباروري اختلال نميشوند ، آبستن ديگري وسيله هيچ به كه زوجي
سردرگمي موجب فقط روندي چنين ناميدن "درماني" كه ميكنيم گمان و مخالفيم كاربرد اين با
.كرديم جزم انسان شده كلون جنين ايجاد براي را خود عزم ما سال 2001 اوايل در.ميشود
باروري ، متخصصان از متشكل هياتي اخلاقي ، مشاوره انجمن از نظرخواهي با را كارمان
براي سال 1999 در را آنها ما كه دادگستري وكلاي و مستقل اخلاقدانان و حقوقدانان
به انجمن.كرديم آغاز بوديم ، آورده هم گرد جارياش پژوهشي كارهاي در شركت راهنمايي
پنج به توجه دارموث ، كالج در اخلاق دانشكده مدير ،(Ronald MGreen) گرين رونالد رياست
موجود اخلاقي جايگاهاز1 عبارتاند كه دانست ضروري كار آغاز از پيش را اساسي نكته
نمو انساني هستي چنين كه رواست آيا.كجاست؟ 2 ميآيد پديد كلونينگ وسيله به كه زندهاي
پژوهش براي انسان تخمكهاي برداشت آيا.كرد؟ 3 توليد آن تخريب قصد به صرفا را كنندهاي
وجود ميشوند ، كلون سلولهايش كه شخصي درباره اخلاقي نكات چهاست؟ 4 درستي كار علمي
نوزادان آوردن وجود به يعني مثلي توليد كلونينگ تسهيل موجب درماني كلونينگ آيا.دارد؟ 5
شد؟ خواهد شده كلون
روند در استفاده براي را تخمكهايشان ميخواستند كه بود زناني گرفتن خدمت به بعدي گام
(دهندهها) شوند كلون ميخواستند كه افرادي از سلولها جمعآوري نيز و كنند اهدا كلونينگ
بسياري ظريف عوامل به كار اين در موفقيت اما.ميرسد نظر به ساده كلونينگ فرايند.
هستهاي ، انتقال پايه تكنيك در.نميدانيم هنوز را آنها از بعضي كه دارد بستگي
ظريف فوقالعاده سوزن يك از بالغ تخمك سلول يك از ژنتيكي مواد مكيدن براي دانشمندان
هسته بدون تخمك درون به را (كامل سلول گاهي يا) دهنده سلول هسته سپس.ميكنند استفاده
چاپ با ما.ميكنند رشد و تقسيم به وادار ويژه شرايط تحت را آن و ميكنند تزريق
ناشناس طور به ميخواستند كه كرديم پيدا را زناني بوستون ، منطقه نشريات در آگهيهايي
كار اين براي زنهايي فقط.كنند اهدا ما پژوهشهاي در استفاده براي را تخمكهايشان
ما پيشنهاد آنكه ، جالبداشتند فرزند يك كم دست و سن سال و 32 بين 24 كه شدند پذيرفته
نابارور زوجهاي به تخمك اهداي به مايل كه گيرد قرار زناني توجه مورد آنكه از بيشتر
زناني انگيزه.برانگيخت را زنان از ديگري زيرمجموعه توجه بودند ، آزمايشگاهي لقاح براي
آنها از بسياري و بود پژوهش براي تخمكهايشان دادن دادند ، مثبت پاسخ ما آگهي به كه
.نداشتند ديد ، نخواهند را آن هرگز كه بچهاي توليد در تخمكهايشان از استفاده به تمايلي
كوپر _ كيسلينگ.آناي سرپرستي به تيمي توسط تخمكهايشان و شدند استخدام دهندگان تخمك)
عضوي كيسلينگ گذشته اين از.شد جمعآوري ماساچوست در هالي دانكن پزشكي زيست موسسه از
بالقوه كنندگان اهدا از (.بود تخمك كنندگان اهدا به مربوط اخلاقي نكات بررسي شوراي از
بيمارهاي آزمايش جمله از كنند ، شركت فيزيكي و روانشناختي آزمونهاي در كه شد خواسته
شوند مطمئن آنكه براي بدني معاينه و آمد عمل به زنها سلامت از اطمينان براي كه واگير
بهترين كه شدند انتخاب زن دوازده درانتها.ندارد تاثيري آنها سلامتي روي تخمك اهداي
شد بافتبرداري ناشناس فرد چند پوست از فاصله ، اين در بودند ، تخمك اهداي براي داوطلبان
گروه.شود جدا كلونينگ فرآيند در استفاده براي فيبروبلاست نام به سلولهايي آنها از تا
بيماريهايي يا سالماند كلي طور به كه هستند مختلف سنين با افرادي فيبروبلاستدهندگان
مداواي در درماني كلونينگ ميرود احتمال كه افرادي يعني دارند آسيبنخاعي يا ديابت نظير
.بازميگردد گذشته سال ژوئيه ماه به كلونينگ انجام براي ما تلاش نخستين.باشد موثر آنها
.كنند اهدا تخمك بود قرار كه داشت زناني ماهيانه دوره به وابسته كلونينگ انجام زمان
دو يا يك عادي طور به آنكه بهجاي تا ميشد تزريق هورمون روز چند بايد تخمكدهندگان به
كه هنگامي تلاشهايمان دور سومين در.كنند آزاد بيشتر يا تخمك يكباره 10 بگذارند ، تخمك
موفقيت از باكورسويي ميشود ، تقسيم شده تزريق فيبروبلاست سلول يك هسته رسيد نظر به
اين از.دهند تشكيل مجزا سلولهايي تا نشد كامل هرگز هسته اين تسهيم اما شديم ، روبهرو
و (Teruhiko Wakayama) واكاياما تروهيكو روش از گرفتيم تصميم بعدي ماهيانهي دوره در رو
.كنيم استفاده بودند آورده وجود به را شده كلون موش نخستين سال 1998 در كه همكارانش
كار پيشرفته سلولي فناوري موسسه در اكنون و هاوايي دانشگاه در زمان آن در واكاياما)
تزريق پوست فيبروبلاستهاي هسته تخمكها ، از تعدادي به عادي روال طبق اگرچه (ميكند
معمولا كه كومولوس سلولهاي نام به تخمداني سلولهاي سري يك ديگر ، تخمكهاي به اما شد ،
هنوز تخمكگذاري از پس كه شد تزريق ميكنند تغذيه را نمو حال در تخمكهاي تخمدان ، در
كه اند كوچك آنقدر كومولوس سلولهاي.يافت تخمك به چسبيده حالت در را آنها ميتوان
جنين نخستين بتوانيم آنكه از پيش پايان ، در.كرد تزريق كامل شكل به را آنها ميتوان
هشت از.شد گرفته داوطلب هفت از تخمك مجموع 71 در كنيم ، توليد را شده كلون ابتدايي
متوقف رشدشان آنكه از پيش تخمك دو بود ، شده تزريق كومولوس سلولهاي آنها به كه تخمكي
.كرد ايجاد سلول شش كم دست آنها از يكي و شده چهارسلولي ابتدايي جنين به تبديل شود
اسپرم با لقاح بدون ميتوان آيا كه پرداختيم نيز موضوع اين بررسي به اين بر علاوه
كرد؟ تقسيم به وادار را انسان تخمكهاي آن ، به دهنده سلول تزريق و تخمك هسته كردن ياخارج
را بدني سلول يك ژنتيكي مواد از نيمي تنها عادي حالت در اسپرم و رسيده تخمكهاي اگرچه
تخمكها باشد ، داشته ژن سري دو آبستني از پس جنين اينكه از جلوگيري براي اما دارند ،
تخمكها اگرميكنند نيم دو به را ژنتيكيشان متمم خود رسيدگي چرخه اواخر در نسبتا
.دارند خود در را ژنها از كاملي مجموعه هنوز شوند ، تقسيم به تحريك مرحله اين از پيش
ندارد احتمال شدهاند ، فعال بكرزايي طريق به كه سلولها اين از شده مشتق مادر سلولهاي
از بسياري و هستند بيمار خود سلولهاي شبيه بسيار زيرا شوند زده پس پيوند عمل از پس كه
با سلولها اين).نميكنند توليد را هستند ناآشنا شخص ايمني سيستم براي كه مولكولها
تخمك تشكيل طي هميشه كه ژنهاست برخوردن آن علت كه نيستند يكسان كاملا بيمار سلولهاي
مادر سلولهاي به نسبت افراد بعضي نظر از سلولهايي چنين احتمالا (.ميدهد روي اسپرم و
اين شرايطي در.دارند كمتري اخلاقي مشكلات كلونينگ ، از حاصل ابتدايي جنين از شده مشتق
و برداشته آزمايشگاه در را خودش تخمكهاي قلبي بيماري به مبتلا زن يك كه هست امكان
عوامل از تركيبي از استفاده با ميتوانند دانشمندان سپس.كند بلاستوسيست توليد به وادار
سلولهاي به تبديل تا كنند جدا بلاستوسيستها از را مادر سلولهاي رندي با رشد
توده اين با ميتوان آنگاه.ميكنند رشد آزمايشگاه ظرفهاي در كه شوند قلب ماهيچهاي
براي دارد نام آندروژنز كه مشابهي استفاده.كرد وصله را زن آن قلب بيمار ناحيه سلولي
.دارد بيشتري مهارت به نياز مرد ، يك درمان در آنها بردن كار به و مادر سلولهاي توليد
آن هسته كه شدهاي اهدا تخمك به را مرد آن اسپرم دو از هسته دو بايد كار اين براي اما
.كرد وارد است شده تخليه
خرگوش و موش تخمكهاي دادن قرار با ميتوان كه بودند كرده گزارش اين از پيش پژوهشگران
تقسيم به وادار را آنها الكتريكي ، شوك مانند گوناگون شيميايي و فيزيكي محركهاي معرض در
سر به هاروارد دانشگاه در اكنون كه (Elizabeth JRobertson) رابرتسون.جي اليزابت.كرد
طريق به كه موشي جنين از شده جدا مادري سلولهاي بود داده نشان سال 1983 در ميبرد ،
در مابسازند ماهيچه و عصب جمله از گوناگون بافتهاي ميتوانند شده ، ايجاد بكرزايي
اتمهاي غلظت كه داديم قرار شيميايي مواد معرض در را تخمك بكرزاييمان ، 22 آزمايشهاي
شش كشت ، محيط در رشد روز پنج از پس.ميدهند تغيير سلول درون در را (يونها) باردار
به آنها از يك هيچ اما باشد ، بلاستوسيست ميرسيد نظر به كه شدند چيزي به تبديل تخمك
در سلولها از تودهاي ،inner cell mass )داخلي سلولي توده اصطلاح به حاوي وضوح
ميشوند مادر سلولهاي به تبديل كه (ميشوند جنين به تبديل كه پستانداران بلاستوسيست
.نبودند
را بكرزايي از حاصل درماني سلول يا درماني كلونينگ بتوانيم كه هستيم روزي اميد به ما
قلبي و عصبي دستگاه بيماريهاي روي حاضر حال در ما تلاشهاي.كنيم عرضه بيماران به
.است متمركز استخوان مغز و خون به مربوط بيماريهاي و ايمني خود اختلالات ديابت ، عروقي ،
التيام به تنها نه آوريم ، دست به عصبي سلول شده ، كلون جنين از بتوانيم كه زماني
ميتوانيم نيز پاركينسون بيماري مانند مغزي اختلالات درمان به بلكه نخاعي آسيبهاي
رعشههاي به منجر دوپامين نام به مادهاي سازنده سلولهاي مرگ آن در كه باشيم اميدوار
روش اين با است ممكن نيز صرع و سكته آلزايمر ، بيماري.ميشود فلج و كنترل غيرقابل
سلولهاي بر علاوه را شده كلون جنين از برگرفته مادر سلولهاي.باشند درمانپذير
سلول به شكل تغيير به وادار ميتوان ديابت درمان براي لوزالمعده جزاير انسولينساز
اثر در قلبي بافت آسيب و بينظمي گرفتگي ، از ناشي سكتهقلبي درمان براي قلب ماهيچهاي
.كرد حمله
براي شده كلون مادر سلولهاي كردن وادار است جالبتر هم اين از حتي كه ديگري كاربرد
چندگانه فلج نظير ايمني خود اختلالات.است استخوان مغز و خوني سلولهاي به يافتن تمايز
مغز از كه ايمني دستگاه سفيد گلبولهاي كه ميآيند پديد هنگامي مفاصل روماتيسم و
داده نشان مقدماتي بررسيهاي.كنند حمله بدن خود بافتهاي به گرفتهاند منشا استخوان
مغز دريافت از پس دارند ايمني خود بيماري هم آنها كه سرطان به مبتلا بيماران كه است
بالاي دز با سرطان درمان براي كه خودشان استخوان مغز با آن شدن جانشين و پيوندي استخوان
شده كلون مادر سلولهاي تزريق.دادهاند نشان بهبودي علائم بود ، شده كشته درماني شيمي
.كند بيرون ايمني دستگاه از را خودايمني بيماريهاي است ممكن هماتوپويتيك ، يا خونساز ،
هستند؟ عادي پديدآمدهاند ، بكرزايي طريق به كه آنهايي يا شده كلون سلولهاي آيا اما
براي سلولهايي چنين آيا كه داد خواهند نشان سرانجام سلولها باليني آزمونهاي تنها
كه بررسيهايي اما خير ، يا هستند بيخطر كافي اندازه به بيماران بدن در روزانه استفاده
در ماسالماند كلونها كه است داده نشان دادهايم انجام شده كلون جانوران روي ما
را خود موفقيت گزارش كرديم ، چاپ ساينس مجله در سال 2001 نوامبر تاريخ 30 در كه مقالهاي
كمي آنها تاي شش شده ، كلون دام از 30.كرديم ارائه زمان آن تا دامها كلونينگ درباره
آزمون و داشتهاند قبولي قابل نتايج بدني امتحانهاي در بقيه اما مردند ، تولد از پس
گاوها اين از تا دو حتي.نداد نشان معمولي گاوهاي با تفاوتي هيچ آنها ايمني دستگاه
.آوردند دنيا به سالم گوسالههايي
از شده كلون سلولهاي در را "پيري ساعت" كلونينگ فرايند كه ميرسد نظر به اين علاوهبر
شدهاند كلون آن از كه سلولهايي از جهات بعضي از سلولها اين چنانكه ميكند ، تنظيم نو
در - كروموزوم انتهايي بخش - تلومرها كه كرديم گزارش سال 2000 در ما.جوانترند
حالت در تلومرها.هستند شاهد گوسالههاي تلومرهاي بلندي به درست كلونشده گوسالههاي
كه دارد وجود امكان اين.ميبينند صدمه يا شده كوتاه زيستمند سن افزايش با عادي
.كند فراهم جوان سلولهاي پير ، جمعيت براي بتواند درماني كلونينگ
پژوهشهاي موسسه از (Rudolf Jaenisch) يانيش رودلف توسط گذشته ژوئيه ماه در كه گزارشي
خود به بيشتري توجه شد ارائه همكارانش و ماساچوست ايالت در كمبريج در وايتهد زيستپزشكي
ناميده نقشپذيري نقص كه كردند كشف را چيزي شده كلون موشهاي در آنها زيرا كرد جلب
بسته و دارد وجود پستانداران ژنهاي از بسياري روي كه است مهر نوعي نقشپذيريميشود
برنامه.ميكند خاموش يا روشن را آنها دارند پدري يا مادري وراثت ژنها اينكه به
كه ميرسد نظر به اگرچهميشود تنظيم نو از جنيني نمو طول در معمولا نقشپذيري
در پديده اين اهميت كه نميداند هيچكس هنوز اما باشد ، داشته مهمي نقش موش در نقشپذيري
سلولهاي از كه را موشهايي همكارانش و يانيش اين بر علاوه.است اندازه چه تا انسان
در.نكردند بررسي را بودند شده كلون كومولوس سلول يا فيبروبلاست نظير بالغ افراد بدني
انتظار ميتوان كه جنيني سلولهاي از كه دادند قرار آزمايش مورد را موشهايي آنها عوض
در نقشپذيري ميدهد نشان كه بررسيهاييبودند شده كلون باشند ، تغييرپذيرتر داشت
ماه چند ظرف بايد و است چاپ زير اكنون است عادي بالغ ، سلولهاي با شده كلون موشهاي
كلونينگ روي آزمايشهايمان به ما ميان اين در.برسد چاپ به علمي نشريات در آينده
براي را بكرزايي روش به شده تهيه يا شده كلون انساني جنينهاي تا ميدهيم ادامه درماني
اين پذيرش به شروع دارند كمكم دانشمندانكنيم توليد آينده در مادر سلولهاي برداشت
.ميكنند بيماريها درمان در نو راهي عنوان به جديد منبع
S2002cientific American, Jan.
درماني كلونينگ مراحل
.ميشود تزريق است شده خارج آن ژنتيكي مواد كه تخمكي اعماق به كومولوس سلول
نام فيبروبلاست كه سلولهايي.ميشود برداشته سوزن با ديگر تخمكي از كومولوس سلول يك
.روند كار به ميتوانند مرحله اين در نيز (آنها هسته يا) دارند
قطبي گويچه و شده تخمك وارد سوراخ آن طريق از ديگر بار سوزن شفاف ، درپوش برداشتن از پس
.ميكند خارج را تخمك ژنتيكي ماده و
را شفاف منشا تا ميشود استفاده سوزن يك از است شده گرفته پيپت با تخمك كه حالي در
.شود برداشته آن از قطعه يك و كرده سوراخ
تعدادي و قطبي گويچه نام به بقايايي سلول يك تخمك هر و شده رسيده كشت محيط در تخمكها
.چسبيدهاند آن به تخمدان از كه دارد كومولوس سلول
تبديل سلولهايي انواع به تا شوند رشد به وادار ميتوانند خود نوبه به مادر سلولهاي
.شوند تزريق بيمار به روزي است ممكن كه شوند
آنها از تا ميشوند منتقل كشت محيط به داخلي سلولهاي توده و شده شكافته بلاستوسيست
.شود تهيه مادر سلولهاي
در توپ اين.ميشود تشكيل سلول حدود 100 با توخالي توپ يك پنجم يا چهارم روز در
.مادرند سلولهاي محتوي كه است داخلي سلولهاي توده بردارنده
سلولها اين ژنتيكي مواد.ميكند تقسيم به شروع شده فعال تخمك ساعت ، تقريبا 24 از پس
.است شده تامين شده تزريق كومولوس سلول از تنها
عوامل و شيميايي مواد از مخلوطي معرض در را آن تقسيم به شده تزريق تخمك كردن وادار براي
.ميدهند قرار رشد
سوم شامپانزه
هوشمند حيوان
دياموند جيرد
فيضاللهي كاوه:ترجمه
از گونهاي ما كه است روشن نيز اين.است متفاوت جانوران تمام با انسان كه است آشكار
.دارد مشابهت آنها با ما مولكولهاي و آناتومي جزئيات كوچكترين و هستيم بزرگ پستانداران
پيدايش چگونگي درك هنوز اما آشناست ، تضاد اين.است انسان گونه ويژگي جذابترين تضاد اين
.است دشوار ما براي دارد بر در كه مفاهيمي و
با ما كه دارد وجود گذرناپذير ظاهر به شكافي ديگر گونههاي تمام و ما بين سو يك از
نظر از كه است اين آن مفهوم.ميشناسيم رسميت به را آن "جانوران" نام به طبقهاي تعريف
ويژگيهاي داراي ما با نه اما يكديگر با خوراكي صدفهاي و شمپانزهها صدپايان ، ما ،
خاص كه صفاتي اين جمله از.ميشود محدود ما به كه هستند ويژگيهايي فاقد و قطعي مشترك
براي ما.كرد اشاره پيچيده ماشينهاي ساخت و نوشتن زدن ، حرف توانايي به ميتوان ماست
انسانها بيشتر.وابستهايم ابزار به كاملا بلكه خود ، برهنه دستهاي به فقط نه زندگي
تمام در ما.هستيم معتقد مذهبي به ما از بسياري و ميبرند لذت هنر از و ميپوشند لباس
نفوذ و داريم اختيار در را آن فرآوردههاي و انرژي از بزرگي بخش و پراكندهايم زمين سطح
از لذت نسلكشي ، همچون شيطاني خصلتهاي در ما.كردهايم آغاز را فضا و اقيانوس اعماق به
آنكه با هستيم ، بيهمتا نيز ديگر گونه هزاران نابودي و سمي داروهاي به اعتياد شكنجه ،
(ابزار كاربرد مانند) ابتدايي شكلي در را صفات اين از تا دو يا يك جانوران از گونه چند
.داريم فاصله بسيار جانوران از جهات اين از ما هنوز اما دارند ،
سال 1859 در داروين كه هنگامي.نيست جانور انسان حقوقي ، و عملي اهداف براي بنابراين ،
هنوز امروزه.كردهايم پيدا تكامل انسانريختها از ما كه كرد اشاره نكته اين به تلويحا
اعتقاد همين آمريكا ، كالجهاي فارغالتحصيلان از يكچهارم جمله از مردم ، از بسياري هم
.كردهاند حفظ را
طور به ژنهايمان و مولكولها اندامها ، و هستيم جانور آشكار طور به ما ديگر ، سوي از
نظر ازهستيم جانوراني نوع چه دقيقا ما كه است روشن نيز اين حتي.است جانوري مشخص
ما هماننديهاي به نيز هيجدهم قرن آناتوميستهاي كه هستيم شمپانزه شبيه چنان ما ظاهري
درآوريم ، را لباسهايشان بگيريم ، را عادي آدم نفر چند كنيد تصور است كافي.بردند پي
محرومشان گفتن سخن توانايي از كنيم ، جدا آنها از دارند خود با كه را ديگري چيزهاي تمام
آنها آناتومي در تغييري كوچكترين اصلا اينكه بدون دهيم ، تنزل كردن خرخر حد تا و سازيم
اجازه و بگذاريم شمپانزهها قفس از بعد قفسي در باغوحش ، در را آنها سپس.كنيم ايجاد
در مولكولي ژنتيك بررسيهايكنند ديدار باغوحش از سخنگو ، و پوشيده لباس مردم كه دهيم
با را ژنهايمان از درصد هشت و نود از بيش همچنان ما كه است داده نشان گذشته سال شش پنج
فاصله از حتي شمپانزهها و ما بين ژنتيكي فاصله مجموعهستيم مشترك ديگر شمپانزه دو
بيدي سسك يا چشم سفيد و چشم سرخ ويريوي همچون پرندگان در نزديكي خويشاوند ميانگونههاي
با را كهنمان زيستي كولهبار بيشتر بخش هنوز ما بنابراين.است كمتر هم چيفچاف سسك و
حد گوناگون اشكال به كه موجود صدها شده سنگواره استخوانهاي داروين ، زمان از.داريم خود
را قاطع شواهد همه اين انكار و شده كشف بودهاند ، مدرن انسان و انسانريختها ميان واسط
ما تكامل - ميآمد نظر به بيمعني زماني آنچه.است ساخته غيرممكن منطقياي فرد هر براي
گمشده حلقههاي از بسياري اكتشاف حال اين با.است داده رخ عملا - انسانريختها از
كولهبار ذره چند همين.ميسازد جذابتر را آن تنها كند ، حل كاملا را مسئله آنكه بدون
دارد تفاوت شمپانزه با كه ما ژنهاي از درصدي دو همان يعني - آوردهايم دست به كه جديدي
و سريع بسيار تكامليمان ، تاريخ در ما.باشد ما ويژگيهايبيهمتاي تمام مسئول بايد -
پيش ، سال صدهزار تا درواقع ، شديم بزرگ پيامدهاي با كوچك تغييراتي متحمل اواخر ، همين در
عادت دو ما البته.ميديد بزرگ پستانداران از ديگري گونه فقط را ما فضايي جانورشناس آن
نظر از عادات آن اما ابزار ، به وابستگي ديگري و آتش كنترل يكي داشتيم ، غيرعادي رفتاري
به.نبود آلاچيق مرغ و بيدستر عادات از شگفتانگيزتر وجه هيچ به فرازميني كننده بازديد
اما طولاني بينهايت انساني حافظه مقياس در كه زماني - سال هزار ده چند عرض در دلايلي
كه كرديم صفاتي دادن نشان به شروع - ماست گونه جداگانه تاريخ از كوچكي كسر تنها درواقع
.ميسازد آسيبپذير و بيهمتا را ما
ها نوبليست
براگ لارنس سرويليام
(19711890) بريتانيايي فيزيكدان
Sir William Lawrence Bragg
اي 1915 پرتو تجزيه
.گشود جهان به چشم استراليا آدلايد شهر در براگ هنري ويليام فرزند براگ ، لارنس سرويليام
در مدرسين و اعضا از يكي عنوان به و پرداخت تحصيل به كمبريج سپس و آدلايد دانشگاه در او
منچستر دانشگاه فيزيك استادي مقام به سال 1919 در جنگ پايان از پس.شد پذيرفته كمبريج
و كاونديش آزمايشگاه رياست فيزيك ، ملي آزمايشگاه مديريت عنوان به در 1938 و يافت دست
مقام به در 1953 سرانجام و شد رادرفورد ارنست جانشين كمبريج ، در كاونديش پروفسور كرسي
نايل بود ، دستيافته بدان نيز پدرش او از قبل كه مقامي لندن ، سلطنتي انيستيتوي رياست
.ماند باقي سمت اين در در 1961 بازنشستگي هنگام تا و آمد
دنبال به.ساخت سهيم پدرش با فيزيك 1915 نوبل جايزه در را او براگ هنگام زود موفقيت
تحت اكنون كه را قاعدهاي نيز براگ سال 1912 در لوئه فون ماكس توسط پرتوايكس پراش كشف
صحيح عدد n و بلور سطوح مساحت d بلور ، تابش زاويه o پرتوايكس ، موج طولg قانون اين در
.است
نشان ترتيب بدين آنها.ساخت معلوم را بلورها از شماري ساختار پدرش همكاري با براگ
.است كلر و سديم يونهاي از آرايهاي بلكه نبوده منفرد مولكول يك سديم كلريد كه دادند
.ساخت منتشر بلور ساختار و ايكس پرتوهاي نام با را كتابش سال 1915 در براگ
ساختار تعيين برنامه عهدهدار و پرداخت متالورژي نيز و سليكاتها برروي كار به سپس او
.شد پروتئينها
ويلشتتر ريچارد
(19421872) آلماني شيميدان
Richard Willstatter
شيميكلروفيل1915
به مونيخ دانشگاه در او.بود آلمان كارلسروهه اهالي از و پارچه تاجر يك فرزند ويلشتتر
از پس وي.گرفت دكترا درجه كوكائين برروي پژوهشهايش خاطر به در 1894 و پرداخت تحصيل
شيمي استاد بير ، فون پروفسور كرسي كسب به موفق برلين ويلهلم قيصر انيستيتوي در كارش ترك
از آلمان ، در ستيزي يهودي موج افزايش به اعتراض در سال 1924 در اوشد مونيخ دانشگاه
به را وطنش اجبار به جاني امنيت عدم احساس دليل به در 1932 و كرد كنارهگيري خود سمت
آغاز آلكالوئيدها ساختار برروي پژوهش با را كارش ابتدا در ويلشتتر.گفت ترك سوئيس مقصد
به سال 1905 در.سازد روشن را آتروپين و كوكائين همچون تركيباتي اهميت توانست و كرد
تازگي به كه كروماتوگرافي تكنيكهاي از استفاده با و پرداخت كلروفيل شيمي درباره تحقيق
كلروفيل نامهاي به جزء دو داراي كلروفيل كه داد نشان بود ، يافته بسط تسوت ميخائيل توسط
كلروفيل رنگدانه كه دريافت اوكرد پيدا نيز را آنها فرمول و بوده b كلروفيل و a
علاوه.دارد منيزيوم اتم يك خود مولكول در است ، آهن اتم يك داراي كه هموگلوبين همانند
رنگدانه و كاروتن رنگ زرد رنگدانه جمله از گياهي رنگدانههاي ساير بررسي به اينها بر
وود روبرت بررسيهاي توسط كلروفيل برروي او پژوهشهاي حقانيت.پرداخت آنتوسيانين آبي
تئوري.رسيد اثبات به كلروفيل ساختار با آنها تطابق و او پيشنهادي فرمولهاي برروي وارد
جدا را فعالي آنزيمهاي كه كرد ادعا دهه 1920 در او نيافت چنداني توفيق ويلشتتر آنزيم
پروتئين كه هنگامي تا او نظريه.نميشود يافت آنها در پروتئين از اثري هيچ كه است كرده
مورد گستردهاي طور به بازيافت ، نورتروپ جان كارهاي توسط آنزيم در را خود حقيقي جايگاه
جايزه برنده گياهي رنگدانههاي برروي پژوهشهايش خاطر به ويلشتتر.بود گرفته قرار پذيرش
.شد شيمي 1915 نوبل
|
|