بخواند شعر يكي
قشنگي همه خاطراين به
جهان مردمانخرافاتي
ميشود كوتاه زندگي برقها چراغ نور زير
همسايه جوان
همراه تلفن امتحانبا نتيجه دريافت
آلمان سوي به همه
بخواند شعر يكي
قشنگي همه خاطراين به
برآمده قيافههاي و كرده پف چشمهاي را اين نيستند ، سحرخيز همه آمدهاند ، كه آنهايي
آن اثر تازه هواي زود خيلي اما ميشود بلند خميازهاي صداي گاهگاهي.ميدهد نشان آنها
.ميبرد بين از را
برميدارند ، قدم تند و تيز جوانها ميبرد ، گلابدره سوي به راه كه خاكي و بلند جاده در
بر سنگين كولهپشتيهاي ميشكند ، را صبحگاهي سكوت جاده شنهاي با كتانيها برخورد صداي
خبر آنها حملكنندگان جواني از زردشان و قرمز و سبز رنگي كولههاي ميشوند ، حمل پشتها
باشد ، آمده درازي راه كه انگار اما است ، حركت در همچنان مسير كنار اما رودخانه.ميدهند
به صدا رنگي كلاههاي نوشابه ، بطريهاي بزرگ ، و كوچك صوتهاي ضبط.دارد آرامش به ميل
كوچك گروههاي اما ميشود ، گم و ميپيچد رودخانه صداي در كوه مسافران صداي نميرسد ، صدا
سست پا آهسته ميروند كه قدمي چند هر.آهسته و بلند ميزنند گپ همچنان جوانها بزرگ و
از رنگ سبز ماشينهاي كمكم.است بسيار راه قله تا هنوز كنند ، تماشا را قله تا ميكنند
.ميشوند جوانها وسايل جستوجوي مشغول عدهاي و شده بسته جاده ميشوند ، پيدا دور
تا كند باز را كولهپشتياش ميشود مجبور وقتي آمده بچهاش و زن با همراه كه مردي
بچهام و زن همراه من خدا بنده":ميشود عصباني كنند جستوجو را آن درون مامورها
به نوبت ".كنم حمل كولهام توي را خلافي چيز چه آنها وجود با داريد انتظار آمدهام ،
قدري را آن كاكل كه موهايي با پسرها ميزند ، موج چهرهها درون خشم ميرسد ، كه جوانترها
بيبهره آرايش از كامل روز يك براي كه صورتهايي با دخترها و دادهاند بالا ژل كمك به
درآمده ، ما جلويي جوان كفر انگار.گيرند قرار بازرسي مورد تا ايستادهاند صف به نيست
نوارهاي تمام مامور دارد ، همراه كوچكي صوت ضبط.ميگيرد را خودش زدن حرف جلوي زور به
شده تمام او نوبت.ميكند دوچندان را پسرك خشم و ميآورد بيرون كوله درون از را كاست
جان به دستمالها بعد لحظه چند ميشوند ، مواخذه آرايش نوع خاطر به همراه دختران.است
ول را ما هم كوه توي".ميشود صادر خروج اجازه اندكي از بعد و ميافتند صورتها
باشم من تا كوه ، هم اين كوه ، بيايم من ميكند اصرار هي است ، ساده چقدر مامان نميكنند ،
به شدم ، بيدار زحمت به صبح خواب از كه بگو رو من نزند ، كلهام به زود صبح هواخوري هوس
".بگردند را وسايلت شخصيترين كه است جايي به آمدن از بهتر زدن غلت رختخواب توي خدا
به او هستند ، نفره پسر 9 و دختر جوان گروه يك كه او دوستان ميزند ، غر همچنان جوان
كار به دست دخترها اما.است شده آغاز جوان پسر نحس روز انگار اما فراميخوانند ، آرامش
كردن پاك به مجبور قبل لحظهاي كه را آنچه تمام و ميآورند بيرون را آينهها ميشوند ،
.بازميگردانند جايش سر دوباره شدهاند ، آن
***
خود ميهمانان به و ميكشد سرك بلند كوه پشت از كمكم آفتاب و كرده باز آغوش گلابدره
بالايي سر راه و رفتن راه به كه ماهيچههايي شدهاند ، خسته عدهاي.ميگويد خوشآمد
كه است خوبي بهانه راه در بزرگ تختهسنگي.نميرود جلوتر پاها و است گرفته ندارند ، عادت
به را قبل لحظات تلخي انگار اما نفره گروه 9 جوانهاي.بكني در خستگي آن روي لحظهاي
تا بچهها خوبي ، هواي چه".ميشود بلند آنها شوخي و خنده صداي و سپردهاند ، فراموشي
كوه يكبار هفته دو هر الاقل يا هفته هر كه بگذاريم قرار جا همين نرفتهايم قله بالاي
هفتهها بقيه بالا ، برو رو دفعه اين حالا" "بگذاريم تابستاني برنامههاي توي را رفتن
از يكي اين ميشود ، شنيده خوبي به آنها صوت ضبط صداي ميشوم ، كه نزديكتر ".پيشكش
.است مانده دور به مامورها چشم از كه است نوارهايي
شدهايد؟ دوست چطوري هستيد جور هم با خيلي انگار
دوست.شنيدهاند انتظاري از دور حرف انگار.ميشود بلند بچهها خنده شليك سوالم با
و پسردايي تا دو دخترخاله ، دوست تا دو دخترخاله ، سه.هستيم خويش و قوم همه ما بود ، كجا
هوا در بچهها خنده دوباره صحبت اين با و است مجوز داراي ما گروه كنيد باور عمو تا دو
و ".برويم بالاها آن تا ميخواهيم نگيرند اين از بيشتر را حالمان اگر".ميشود پخش
هوا در همچنان شلوغي آهنگ صداي.ميرود نشانه دور نقطهاي سمت به را خود انگشت جوان پسر
.دارند عادت آن به كوهنوردان بقيه و است عادي خيلي مسئله اين انگار اما.ميشود پخش
ميكنند انتخاب را جايي پايينها همان خيليها ميشود ، تندتر شيب و باريكتر كمكم راه
بروي آهسته اگر ميشود ، مشكلتر رفتن و شلوغتر راه كمكم است ، آماده صبحانه بساط و
كه اين يا شوند رد بقيه كه بكشي كنار را خودت بايد يا ميشود ، بلند سريها پشت صداي
و اينجا دود ستونهاي.بيفزايي قدمهايت سرعت بر هم باز و كني جمع را انرژيهايت تمام
جوانهاي از عدهاي.ميشوند گرم آتش كنار سياه كتريهاي و است برخاسته هوا به جا آن
و كتري است ، شبيه فرش به بيشتر كه سنگين زيرانداز يك آمدهاند ، هم اسلامشهري
بالا قصد شايد آوردهاند همراه بزرگي صوت ضبط و قليان و پيكنيك غذا از پر قابلمههاي
درخت زيربروند بالا نميتوانند اين از بيشتر وسايل همه اين با هم شايد ندارند ، رفتن
از يكي نميدهند ، خودشان به را آتش كردن روشن زحمت حتي آنها ميكنند ، اطراق تنومندي
وسايل همه اين با بابا ، اي":ميگويد غرغركنان ميشود رد آنها كنار از كه ميانسالهايي
چناني آن خوشگذراني از دست هم بالا اين لاله ، پارك وسط ميرفتيد كوه؟ آمديد
".برنميدارند
كنار از كه را كساني ذهن سوال يك ميكنند جلب خود به را خيليها توجه جوان گروه اين
كار اين به اصراري چه كوه ، بالاي و سنگين فرش اين است ، كرده پر ميشوند رد آنها
:ميگويد خنده با است كوه از آمدن پايين مشغول همه برعكس كه پيرمردي و.داشتهاند
".نميشود سرش اگر و چرا هم جواني !هستند جوان"
ميكشاند ، خود سمت به را همه قله سفيدي و دامنه سبزي ميشود ، بازتر بازو كوه آغوش كمكم
تازه كنند ، پنهان موضوع اين از را خود خوشحالي نميتوانند آمدهاند بالاتر كه آنهايي
خاطره كوه ، فرحبخش هواي.بودند كرده ضرري چه ميماندند پايين آن اگر كه ميشوند متوجه
هيچ كه دارد وجود جايي قدمي چند همين در اينكه باور ميكند ، خالي ذهنها از را شهر دود
دختران از يكي.دارد واقعيت موضوع اين اما است مشكل دارد سروصدا از پر شهر به شباهتي
و جگر بوي از.است بهتر جايي هر از اينجا".كند مخفي را خود شادي نميتواند نفره گروه 9
".كردهاند فراموش را دره گلاب كبابيها انگار نيست ، خبري هم كباب
درختهاي و ميشوند نمايان كوهها دل ميان بزرگ و كوچك آبشارهاي ميروي كه بالاتر
به شايد است ، خوبي مخفيگاه بالا اين كوچك غارهاي گستردهاند سايه آنجا و اينجا گلابي
زن ، دف گروه يك سوتر آن.گرفتهاند نظر زير هم را بالا اين تا مامورها كه است دليل همين
.ميكند پيدا انعكاس و ميپيچد كوه پيچوخم ميان دف تا صداي 10 هستند ، كردن تمرين مشغول
و كوچك جمعهاي ميخورند ، قل رودخانه وسط كه را هندوانههايي ميتوان بالا اين از
و بالا رودخانه امتداد در كه را بچههايي و هستند آتش كردن روشن مشغول كه را بزرگي
رسيد ، آسمان وسط خورشيد وقتي.ميروند بالاتر هم باز جوانها اما.ديد ميپرند ، پايين
.زد گاز ساندويچها به راحتي به تا ميشود پيدا بالا آن سبزي گوشه
زن.آنهاست زندگي لاينفك جزء صدا اين انگار.ميكند همراهي را جوانان همچنان نوار صداي
بچهها":ميگويد لبخندي با رسانده بالا اين به را خودش چادر با كه حالي در ميانسالي
".ميكنيد آلوده صدا اين با را خوبي اين به فضاي و هوا نيست حيف
".ميخواند...گروه است ، مجاز نوار خدا به":ميگويد جوانها از يكي
يك.ندارم بودنش غيرمجاز و مجاز به كار نيست ، مهم":ميدهد ادامه خنده با همچنان زن
درك را واقعي لذت كنيد ، نگاه برتان و دور به صدا ، اين از كنيد خلاص را خودتان لحظه
".ميكنيد
بايد هم بالا اين بابا ، اي":ميشود بلند غرغرشان جوانها ميشود ، دور و ميگويد زن
".راحتتريم طوري اين ما كه بگيم بايد زبوني چه به بدهيم ، جواب
هميشه انگار هستم ، مادرم چشم جلوي لحظه هر متري هفتاد آپارتمان توي":گويد مي ديگري
يك كه است مواظب پنجره بالاي از ميروم كه سركوچهبزند سر من از گناهي يك كه است منتظر
را فروغ پدر خدا هستم ، طبيعي گناهكار يك من كه بابام نظر به.نزنند گولم بدها آدم موقع
درددل سر انگار و.ميرود كوه نوك تا جوانها خنده هم باز و ".شعرش اين با بيامرزد
دخترها ما داد به خدا پس":ميكند جديتر را قيافهاش دخترها از يكي است شده باز بچهها
.ميزند حرف جانب به حق ديگري و ".ماست مجازات كمترين اعدام بگذاريم ، كج كه پا برسد
،"شنيدهاند و ديدهاند كه است بدي تجربههاي خاطر به آنها ترس نباشيد بيانصاف قدر اين"
به آنها كه است حقي اين داريم ، كردن تجربه حق هم ما كردهاند ، تجربه آنها كه طور همان"
بچهاي هر.است خوب خيلي اينكه خوب" ".آنهانگذاريم پاي جا ما ميخواهند و نميدهند ما
اين با ".كند تكرار دوباره را آنها تجربههاي اينكه نه باشد ، مادرش و پدر ادامه بايد
آن از اما.باشند شنيده معقولي حرف انگار.ميشود برقرار سكوت مدتها از بعد حرف
همه اين خاطر به شعر ، بخواند ، شعر كسي لطفا ممنوع فلسفهبافي":ميگويد يكي.ميگذرند
"...قشنگي
جهان مردمانخرافاتي
وخرافات ها ايراني
منشاء ;بنويسيم ايران در خرافات درباره تا دادند پيشنهاد ما به خوانندگان از كثيري عده
صورتي در !است نحس عدد 13 مثال ، بهطور !است جهان مختلف كشورهاي از اغلب ايران خرافات
جشن را سال روز سيزدهمين ما كه است دليل همين به !است فرخنده ايران در عدد 13 كه
اعتقادات دليل به اماجشنهاست خاتمه جشن جشنها ، جشن سيزدهم ، روز.ميگيريم
!است نحس كه 13 معتقدند نيز ايران در انگليسيها
جا سنت و رسم يك شكل به آنها از بسياري و برميدارد ريشه خرافات اينها ، بر علاوه
و روشنايي و پاكي مظهر ايرانيان ، آيين در آب !مسافران سر پشت ريختن آب مثل.است افتاده
و بيخطر سفر مسافر ، كه معنا بدين ميريزند ، آب مسافر سر پشت نتيجه در است ، خوشيمن
!نشود "دربهدر" قولي به باشد ، داشته خوشيمني
وجود مهمان به راجع بسياري خرافات هستند ، مهماننواز بسيار ايرانيان كه آنجايي از و
بهطور قند اگر يا و ميآيد مهمان كه معناست بدين بيايد ، شما خانه به مگس اگر:دارد
مهماني كه زماني ميكند ، صدق نيز ماجرا عكس اما معناست بدين بيفتد ، شما چاي در اتفاقي
شما منزل سريعتر هرچه ميخواهيد يا و كنيد تحمل را او نميتوانيد قلب صميم از و داريد
!ميرود زود بپاشيد ، نمك كفشش در كند ، ترك را
توجيهكننده نوعي به خرافات هستند ، خوبي و خوشي دنبال به مردم همه كه آنجايي از
!بديهاست
به خرافه اين دليل احتمالا ميشود ، دعوا بزنيد ، هم به دليل بدون را قيچي اگر:مثلا
است "چندشآور" معروف قول به ميرسد ، گوش به قيچي زدن هم به از كه صدايي برميگردد ، اين
!بشود دعوا كه نيست بعيد هيچ پس.ميشود شدن عصبي باعث و
!است راه به دعوا خياطيها در روز هر احتمالا.ميشود دعوا نيز بيفتد ، قيچي اگر
فلفل حساسيت خاطر به شايد ميشود ، دعوا حتما بريزد ، سفره فلفلروي غذا ، سفره سر اگر
.بپاشيد شكر آن روي به سريعا و نشويد نگران افتاد ، اتفاقي چنين اگر حال هر به اما است ،
بگيريد ، ناخن نبايد شبها اينكه مثل ميآورد ، بدشانسي كه چرا است شده منع نيز كارها برخي
دست به آسيبي بوده ممكن ميشد ، استفاده نفتي كمسو چراغهاي از شبها قديم در چون شايد
دقت كه باشد شب در تاريكي دليل همان به هم اين شايد كرد ، جارو را خانه نبايد شب !برسد
!ميآيد پايين نيز
گره كارهايتان در كه چرا نكنيد عبور شده ، بسته سرش دو كه طنابي زير از باشد يادتان
!ميافتد
رو و پشت ميدهيد ، قرار چمدان يا ساك در كه را لباسهايي تا باشيد مواظب سفر هنگام در
!ميشود رو و پشت كارهايتان كه چرا نكنيد
بخارد ، پايتان يك اگر مثال بهطور دارد ، خاصي معناي كدام هر نيز بدن مختلف نقاط در خارش
!ميگيريد هديه يا ميخريد يا ميرسد ، شما به نو كفش يك كه معناست بدين
!ميرسد شما دست به پولي بخارد ، دستتان كف اگر
سوت شما گوش اگر شنيدهايد ، زدن چشم يا زدن حرف كسي سر پشت به راجع زيادي چيزهاي حتما
!منفي چه مثبت ، چه ميزنند حرف شما سر پشت كه است اين نشانه بكشد ،
بزنيد ، چوب يا تخته بر كه باشد خاطرتان زديد ، حرف كسي با مثبتي مسئله به راجع زماني اگر
تخته به عمل اين و دارند اعتقاد آن به مردم اكثر و است قديمي بسيار خرافه و رسم اين
!چرا؟ ميدانيد ميدهند ، انجام ناخودآگاه را زدن
و امين شما مقابل طرف كه هم چند هر هستيد ، مثبتي چيز به راجع صحبت حال در شما كه زماني
آن عكس كه دارد امكان و باشد متمركز شما حرف و مسئله روي بر است ممكن اما باشد ، خوشنيت
ميشود باعث آن صداي ميكوبيد ، تخته بر شما كه هنگامي كند ، فكر آن به حسادت با يا مسئله
!نگذارد شما مسئله روي بر اثري و خورد هم به او تمركز تا
كسي اگر كه است اين بر رسم !بد چشم بردن بين از براي است ديگري روش نيز شكستن تخممرغ
ميشكنند ، تخممرغ برايش ميآورد ، بدشانسي پشت بدشانسي يا و شده نامعلومي بيماري دچار
چشم كه كسي ميدهند ، قرار سكه دو آن سر دو در و برميدارند را تخممرغي كه ترتيب اين به
ميدهند احتمال يا و بوده ارتباط در آنها با گذشته روز چند در كه را افرادي نام خورده ،
خطي اسم هر ازاي به و مينويسند ، كاغذ روي به را آن و ميبرد نام را باشد آنها كار كه
ميكند ، وارد مرغ تخم روي بر كمي فشار نامها ، خواندن با بعد و ميكشند تخممرغ روي بر
بدشانسي و خوردن چشم عامل فرد آن بشكند ، تخممرغ ميشود ، خوانده اسمي كه زماني در اگر
!ميشود خنثي تخممرغ ، شدن شكسته با و است
:بگوييد نيز ما به داريد اعتقاد آن به يا ميدانيد ايران درباره جالبي خرافه اگر
Sh-vatanparast @ yahoo.com
ميشود كوتاه زندگي برقها چراغ نور زير
روي هفتادمتري آپارتمان ديوارهاي كه وقتي ميچربد ، كولر هواي به زورش گرم هواي كه وقتي
وقتي باشد ، شده نخنما امسال تابستان براي تلويزيون برنامه كه وقتي ميشود ، هوار آدم سر
و خواهر با زدن سروكله حوصله كه وقتي ميشود ، تحمل غيرقابل مادر كردني سرخ غذاي بوي كه
سايهها و شد كم گرمايش از اندازهاي تا آفتاب كه وقتي باشي ، نداشته را كوچكتر برادر
به و بيرون ميزني نيست هركسي كار خانه توي آوردن طاقت ديگر شدند ، بلندتر كمكم
كوچه برق تيرچراغ كنار را وقتت بقيه تا ميروي بيرون نداري ، توجهي هم مادرت اعتراضهاي
.بگذراني
***
فضاي و دارند را تو هواي و حال خيليها انگارميشوند دراز سايهها برق چراغ زيرنور
كمكم تابستاني پاتوق آمدهاند ، هم آنها.است نبوده تحملكردني برايشان آپارتمان كوچك
.ميشوند كردن تلف وقت مشغول همه و شده جور و جفت
محمدرضا حسين ، داريوش ، نيما ، .است كردن تلف وقت محل هم "عليخاني" كوچه برق چراغ تير
.هستند پاتوق اين ثابت پاي
چنگ كتابها توي كه بس از شدهام خسته":ميگويد است داده را كنكور امتحان تازه نيما
.ميشناسيد بهتري جاي شما.ميكنم در را امتحان روزهاي خستگي سركوچه ميآيم انداختهام ،
".ميكنيم منتقل جا آن به را پاتوق بدهيد ، آدرس
اين به ايبابا":است خشمگين كرده ، كوتاه رونالدويي را مويش مدل خودش قول به كه داريوش
پاييدن مشغول كه ميبيني پردهها گوشه از را پدرها و مادر كن ، نگاه خانهها پنجرههاي
مبرا خطايي هر از برق تيرچراغ كنارنباشيد نگران بزند ، سر ما از خلافي نكند هستند ، ما
".ميشويم
.كني بازي كوچيك گل لااقل ايستادن بيكار جاي به ميتوانيد
كه همينطوري نميبريم ، لذت كردن بازي فوتبال از ديگر است ، گذشته ما از كارها اين"
شلوار دارد ، دست در را كيمياگر كتاب محمدرضا ".ميكنيم حال بيشتر ايستادهايم اينجا
شود ، شب تا ميايستم اينجا آنقدر":است كرده روغنمالي حسابي را موهايش و پوشيده جين
گزارش بايد حتي.ميشود شروع كردن جيم و سين كه است وقت آن البته خانه ، ميرويم شام وقت
".بدهيم هم را بستنيخوردنمان
چه ايستادن سركوچه اينجا نميدانم ، ":ميگويد دارد گله بيشتر همه از انگار كه حسين و
وا دلمان ميزنيم ، گپ هم با و ميايستيم اينجا ما ميگيرند ، ايراد همه كه دارد مشكل
"اشكاليدارد؟ زدن حرف دادهايم انجام كه كارهايي از داريم ، دوست كه چيزهايي از ميشود ،
تشكيلدهيد؟ شما از يكي خانه در ميتوانيد را جمعها اين
و پدر همه كه نيست معلوم اولا.ميكنيم درست خودمان براي دردسر عالمه يك اينجوري"
كافي اطلاع بچهها آباد و جد از تا مادرها و پدر هم بعدش ;شوند كار اين به راضي مادرها
جا همين ميدهيم ترجيح كه است اينطوري نيستند ، آنها دادن راه به حاضر باشند ، نداشته
.كنيم اختلاط دردسر ، همه اين بدون و بايستيم
***
به هم بعضيها دارند ، شكايت وضعيت اين از اغلب همسايهها.نيست ماجرا پايان اين اما
.است مردم بچههاي و زن براي مزاحمت ايجاد خاطر به تنها ايستادن سركوچه كه معتقدند سختي
زياد ايستادنها مدت اگر و ندارند خوشي نظر محلهها و كوچه اهالي كه ميشود اينطوري
گروهها ، اين كه معتقدند آنها.بشنويد جامعهشناسان از حالاميشود بلند سروصدايشان شود
اين غيرمحسوس ، كاركردي البته هستند هم كاركرد داراي و غيررسمياند گروههاي همان
نميتوان بنابراين.دهند قرار تاثير تحت را خود اطراف محيط ميتوانند آساني به گروهها
.گرفت ناديده را آنها
***
قرار است ، راحت جهت هر از خيالشان اينجوري كردهاند ، بهتري فكر اميريه محله بچههاي
آنها ميكنند ، ملاقات را يكديگر جا آن روز هر و لاله ، پارك از دنجي گوشه گذاشتهاند
ققنوس چرا حالا "ققنوس" گذاشتهاند را گروهشان اسم و دارند ، هم ورسمي اسم خودشان براي
آماده پيشدانشگاهي به رفتن براي را خودش امسال كه پارسا.پرسيد خودشان از بايد را اين
:ميگويد.است كرده پيشنهاد او هم را ققنوس اسم.است گروه اين طراحان از يكي ميكند
گفتم ميآيد ، وجود به ديگر ققنوسي او خاكستر از و ميسوزد آتش در كه است مرغي ققنوس"
سربلند گرفتاري همه اين ميان از ديگر يكبار هم ما شايد باشد ، ققنوس گروه اسم بگذاريم
."بياييم بيرون
گرفتاري؟ كدام
آينده ، به نداشتن اميد گرفتاري كنكور ، گرفتاري گرفتاري؟ كدام نميدانيد واقعا"
"...نبودن شاد گرفتاري بيپولي ، گرفتاري مادرها ، و پدر اعتماد عدم گرفتاري
تاييد را حرفهايش زده ژل سرهاي دادن تكان با گروه اعضاي و ميدهد ادامه همچنان پارسا
.ميكنند
حلميكنيد؟ را مشكلي چه ميشويد ، جمع اينجا حالا
تعريف لطيفه زندگياش ، شاديهاي از و ميگويد مشكلاتش از هركسي ميزنيم ، حرف هم با"
".بگذرد بد نميگذاريم خلاصه ميگذاريم ، موسيقي كلاس و استخر برنامه ميكنيم ،
***
كه روز مد دودي عينكهاي ميكشند ، رخ به را آنها صاحبان عضلات كه چسبان تيره بلوزهاي
شدهاند ، "ست" عينكها رنگ با كاملا كه موهايي ندارد ، غروب ملايم نور با مناسبتي هيچ
وقت براي را سركوچه برق چراغ تير كه است آنهايي مشخصات همه رورفته و رنگ جين شلوارهاي
.ميكنند انتخاب گذراندن
سركوچه.كردهاند تجربه را آن هم بزرگترها حتي همه كه است اتفاقي اين نادرست و درست
آدم اعمال تمام هيچكس نگاه و ميكند ، تامين را فردي آزاديهاي كه است محلي تنها شايد
.ندارد زيرنظر را
ما آپارتمان اگر.ميدانند اتفاق اين اصلي علت را ساختماني بفروشهاي و بساز عدهاي
تنومندي چندان نه درخت سايه آن در كه بود حياطي اگر داشت ، كشيدن نفس براي بيشتري فضاي
شايد ميشد ، تزريق اعتماد كمي پدرومادرها به اگر ميزد ، سايهروشن را آن كف موزائيكهاي
.نميافتاد هرگز اتفاق اين
و تنگ كه هرچقدر را آپارتمانها مجبورند كه بيچارهاي دخترهاي ميماند ميان ، اين در
و.باشد آنها دلهاي درد شاهد كه ندارد وجود برقي چراغ تير هيچ.كنند تحمل باشند كوچك
زمين و آسمان شدند مشغول كردن اختلاط به و ايستادند سركوچهاي جوان دختر چند روزي اگر
.افتاد خواهد نگرانكنندهاي اتفاقهاي حتما و ميشود دوخته هم به كوچه آن
غروب ، دم جاي به و كردهاند پيدا راهحلي دوچرخهسواري مشكل براي كه همچنان دخترها اما
راهحل بتوانند هم مشكل اين براي شايد ميشوند ، زدن ركاب مشغول كوچه توي آخرشبها
.كنند پيدا مطمئنتري
سازگارتر آنها منش با چون ميكنند تحمل راحتتر را خانه داخل فضاي دخترها ميگويد يكي
ما براي فهميديد اگر لطفا شما.نشديم متوجه درست را منش اين از منظور ما البته.است
.بدهيد توضيح
قول به چه و باشند غيررسمي گروههاي جامعهشناسان قول به چه گروهها اين هرحال به
ايجاد به احتياج خانهها در جوانها نگهداشتن.دارند وجود مخرب ، گروههاي روانشناسان
رايانه ، تلويزيون ، والدين ، :كند تامين بايد كسي چه را فضا اين دارد ، آرامبخش فضايي
كسي؟ چه اينترنت ،
همسايه جوان
ديدند را افغانيكامپيوتر جوانان
.كردند آغاز را آموزش مجددا بود ، شده بسته طالبان دوره در كه ترك مدارس افغانستان در
در حاضر حال در.ميبينند آموزش افغان دانشآموز هزاران افغانستان در ترك كالجهاي در
كامپيوتر ، كارگاههاي مدارس اين در.هستند مدارس مجهزترين و بهترين ترك مدارس افغانستان
ترك مدارس.ميگيرد صورت ترك معلمين توسط تدريس و است موجود شيمي و فيزيك آزمايشگاههاي
.دارد وجود هرات و قندهار مزارشريف ، شبرغان ، كابل ، جمله از افغانستان مختلف شهرهاي در
اين در همزمان و ميشود داده آموزش انگليسي زبان به دروس افغانستان در ترك مدارس در
مدارس اين در افغاني بچههاي يعنيميشود داده آموزش تركي زبان ساعت هشت هفته در مدارس
دارد وجود ترك - افغان كالج يك افغانستان پايتخت كابل در.ميگيرند ياد هم را تركي زبان
.دارد را دختر دانشآموز بيشترين كه است آريانا كالج اين نام كه
نخستوزير.ميكند بحث افتخار با كالجها اين درباره افغانستان ملي آموزش رئيس
هيچ كه هستند مدارسي كشورمان در ترك مدارس:ميگويد چنين مدارس اين خصوص در افغانستان
تركها از بايستي خصوص اين در لذا.ميشوند اداره عالي شكلي به و ندارند كمبودي گونه
.كنيم تشكر
و ديدند نزديك از را تكنولوژي بار اولين براي مدارس اين سايه در افغاني كودكان از برخي
دوره دختر دانشآموزان از يكي ترك كالج يك دركردند تعجب خيلي تكنولوژي اين مقابل در
بار اولين.ميبينم نزديك از را كامپيوتر كه است بار اولين:ميگويد چنين اين دبيرستان
از ميتوانيم ترك معلمين همت به خوشبختانه.شدم دستپاچه خيلي زدم ، دست كامپيوتر به كه
.كنيم استفاده كامپيوتر
خود از بسياري علاقه ترك مدارس در تحصيل جهت مردم:ميگويد كابل شهر در ترك مدارس مدير
جديدي مدارس بايستي دارد ، وجود خصوص اين در كه زيادي درخواست علت بهميدهند نشان
.گردد تاسيس
همراه تلفن امتحانبا نتيجه دريافت
منطقه آموزش اداره:مينويسد خرداد 81 ، مورخ 8 قطر چاپ الرايه كثيرالانتشار روزنامه
تلفن توسط پيامهايي با دبيرستاني دانشآموزان بار اولين براي كرد اعلام مكرمه مكه
و الليث جده ، مكه ، در دانشآموز هزار و 70 ميشوند آگاه خود امتحانات نتايج از همراه
.كرد خواهند استفاده نوين شيوه اين از القنفذه
دانشآموزان كه است آمده جده آموزش اداره wwwjed-dahedugovsa اينترنتي سايت اطلاعيه در
مبتكرانه روش اين خدماتي سرويس از ميتوانند اينترنتي سايت در خود ، فردي مشخصات ثبت با
نظير اطلاعاتي دانشآموزان از سايت اين به ورود هنگام كه صورت اين به.كنند استفاده
آموزش اداره و مدرسه نام همراه ، تلفن شماره نامخانوادگي ، و نام امتحانات ، صندلي شماره
پيامها سپس و شده خواسته الكترونيكي پست آدرس و ديگر ضروري موبايل شماره يك و آن تابعه
تازهاي سرويس ارائه را تجربه اين مكرمه ، مكه آموزش اداره.ميشود ارسال عربي زبان به
.عنوانكرد دانشآموزان به
آلمان سوي به همه
مدام ميكنند ، تحصيل آلمان عالي مدارس و دانشگاهها در كه خارجي دانشجويان تعداد بر
پنج نسبت به سال 2001 در آلمان دانشگاههاي در خارجي دانشجويان تعداد.ميشود افزوده
در خارجي دانشجوي دقيقا 187027 گذشته سال در.است يافته افزايش چهارم يك پيش سال
دو پيش سال ده نسبت به تعداد اين.كردهاند نام ثبت آلمان عالي مدارس و دانشگاهها
.است شده برابر
(تير 4) ژوئن سهشنبه 25 روز كه (DAAD) آلمان دانشجويي مبادلات خدمات سازمان گزارش به
اشتغال تحصيل به آلمان دانشگاههاي در كه دانشجوياني درصد شد ، 4/10 منتشر بن شهر در
پس ترتيب بدين.نميكرد تجاوز درصد از 2/8 ميزان اين سال 1997 در.هستند خارجي دارند ،
را خارجي دانشجويان كه است جهان كشور سومين آلمان انگليس ، و آمريكا متحده ايالات از
.ميشود پذيرا
.ميآيند آلمان به فرانسه و روسيه لهستان ، چين ، كشورهاي از دانشجويان تعداد بيشترين
و فرانكفورت دانشگاههاي در سپس برلين ، صنعتي دانشگاه در ابتدا خارجي ، دانشجويان بيشتر
.دارند اشتغال تحصيل به كلن
آلماني ، ادبيات و زبان اقتصاد:از عبارتند خارجي دانشجويان علاقه مورد رشتههاي
سازمان كل دبير بوده ، كريستيان گفته به نتيجه درموسيقي و انفورماتيك الكتروتكنيك ،
در خارجي دانشجويان بيشتر آينده در كه ميرود انتظار فعلي روند گرفتن نظر در با ،DAAD
.بپردازند تحصيل به مهندسي علوم و طبيعي علوم رياضيات ، رشتههاي
نشان رغبت خارج در تحصيل ادامه به آلماني دانشجويان از معدودي تعداد تنها برعكس ،
راهي خود تحصيل دوران از بخشي ادامه براي سال 1999 طي آنان از درصد تنها 13.ميدهند
و زبان رشتههاي در كه بودند دانشجوياني نيز افراد اين بيشترشدهاند بيگانه كشورهاي
.ميكردند تحصيل اقتصادي و قضايي علوم نيز و فرهنگ
|