غرب در ايران سينماي وانيلي آسمان
ميماند عقب نو سينماي از فيلم نقد وقتي
تماشاگر نگاه
گردون
غرب در ايران سينماي وانيلي آسمان
دباشي حميد كتاب به نگاهي با آينده و حال گذشته ، ايران ، سينماي
مطالعات مركز آسيايي زبانهاي و فرهنگ و خاورميانه دپارتمان رياست مقام دباشي حميد پروفسور
رشته در (phd) دكترا مدرك اخذ به موفق سال 1984 در او.دارد را تطبيقي ادبيات و جامعه
تطبيقي ، فرهنگ زمينه در او.شد پنسيلوانيا دانشگاه از اسلامي مطالعات و فرهنگ جامعهشناسي
.دارد بسياري مطالعات و تحقيقات ايران ، روشنفكري جامعهشناسي و تاريخ و اسلام روشنفكري تاريخ
انقلاب نهاد ايدئولوژي" ،"تعاليم"،"بنياميه خلافت و محمد حضرت ظهور" ;شامل او آثار از برخي
ايران سينماي به نزديك نماي" و "همداني القضات عين تفكرات":روايت و حقيقت "ايران اسلامي
پس و انقلاب از پيش دوران در ايران سينماي بررسي ميخوانيد ، آنچه.است "آينده و حال گذشته ،
حميد پروفسور نوشته "آينده و حال گذشته ، ايران ، سينماي ;نزديك نماي" كتاب به نگاهي با آن ، از
داخلي سينماي روند در تاثيرگذار نكاتي به كتاب اين.است ايران سينماي تحليلگر و منتقد دباشي
كتاب فصول از يك هر در آكادميك و تاريخي جامعهشناسانه ، ديدگاهي با و داشته اشاره كشورمان
.داريم كتاب اين در شده مطرح نكات به اجمالي نگاهي مطلب اين در.ميكند بررسي را آنها
فلكشاهي اميرحسين:ترجمه
بودند ممتاز و فرد به منحصر خود دوره در كه اول نسل از فيلمسازاني
بادكنك" فيلم درباره "هرزوگ ورنر" تلوريد ، فيلم جشنواره بيستودومين افتتاحيه مراسم در
جلوه معتبر چندان آينده در شايد ميگويم امشب من كه آنچه":گفت چنين پناهي جعفر ساخته "سفيد
آنچه اما ".ميشوند ساخته ايران در امروزه دنيا فيلمهاي بهترين كه است آن حقيقت اما نكند
و افراطي تفكرات از ناشي رفتارهاي و گروگانگيري بسته ، نقش آمريكا مردم اذهان در ايران از
.است متعصبانه
آنها به و كرد كشف را ايراني فيلمهاي نود دهه اوايل در بار نخستين براي "هرزوگ ورنر"
داشت تهران در كه توقفي با "ماركر كريس" نام به فرانسوي فيلمسازي او از پيش البته و.پرداخت
گستردهتر غربي كشورهاي آسمان از بار دهها تهران آسمان" نوشت ايران جمله از دور شرق درباره
كه شدم آشنا فروغي و گلستان غفاري ، چون برجستهاي شخصيتهاي با ايران در من.است وسيعتر و
."بود هنرمندان اين تمام بين افراد جذابترين و فوقالعادهترين از يكي فرخزاد فروغ
مسائل از كه دانسته كسي را او و كرده اشاره هم كنار در فروغ بودن شاعر و فيلمسازي به او
كرده تفسير را مسائل اين شاعرانه تعبيري با و كرده ارائه ديگري چشمانداز اجتماعي و فرهنگي
به خود از را ارزشمندي بسيار آثار اما درگذشته سالگي سه و سي در فرخزاد فروغ چند هر.است
ديدگاهي و اجتماعي مشكلات و مسائل به نگرش در ويژهاي قابليت و استعداد او.است گذاشته جاي
در 22 مستند فيلمي "است سياه خانه" فيلم مثال طور به داشت سينما به ظرافت و احساس از مملو
به ظاهر به فيلم اين در او.ميپردازد جذامي انسانهاي از كوچك اجتماع يك به كه است دقيقه
كوچك جامعه اين اما است مخفي عادي انسانهاي تمام ديد از كه شده خيره جهان از دور نقطهاي
فروغ فيلم آنچه.است محروم زندگي لحظات و امكانات تمام از كه است گرفته جاي دنيايي همين درون
رئاليسم آميختن در فروغ توانايي ميسازد متمايز مستند ژانر فيلمهاي از بسياري از را فرخزاد
.است تا 1970 دهههاي 1950 بين ايران سينماي ويژگي اين كه است شعر زبان با عريان
ازانقلاب بعد ايران سينماي نامآوران از مخملباف محسن و كيارستمي عباس
تهران شهر جنوب به انتقادي نگاهي با غفاري فرخ ساخته "شهر جنوب" دهه اين ديگر فيلم
طبيعت" فيلم در نيز ثالث شهيد سهراب.ميكند مقايسه شهر شمال تپههاي با را آن و ميپردازد
كه است تامل قابل نكته اين كه ميپردازد اجتماعي مشكلات به مشابه كماكان ديدگاهي با "بيجان
دوره اين در.دارد قرار بالاتري جايگاه در سايرين به نسبت ثالث شهيد تفكري و هنري ارزش
اثر "قيصر" فيلم مثال طور به ميشود ديده ايراني فيلمسازان كارنامه در متمايزي فيلمهاي
را ونيز فيلم جشنواره جايزه كه مهرجويي داريوش ساخته "گاو" فيلم و سال 1348 در كيميايي مسعود
آثار اين تمامياست ايراني فيلمسازان ارزشمند آثار نمونههاي از گرفت ، (1348) سال 1969 در
سيستم با كه روست اين از و پرداختهاند اجتماعي تنگناهاي و محروميتها به نوعي به يك هر
دليل به خود دوره در نوعي به و شدهاند روبهرو سانسور خصمانه حدي تا شايد و انعطافناپذير
سياست چاشني با اجتماعي مسائل به پرداختن خاطر به همچنين و بودنشان متمايز و فرد به منحصر
.ميشدند اعلام ممنوع گاه
وسعتي و گستره چندان فيلمسازيشان صنعت و ايران فيلمسازان از دوره اين جهاني چشمانداز
كه بود خارجي فيلمهاي واردات بر مبتني دوره آن اقتصادي سياستگذاريهاي آنكه خصوصا نداشت
بر متكي سياستهاي.ميداد قرار تحتالشعاع را كشور سينماي داخلي توليدات فيلمها ، اين انبوه
و.نداشت تكراري موضوعاتي با كليشهاي فيلمهاي توليد و ساخت جز پيامدي شديد ، سانسورهاي
.نداشت پي در داخلي سينماي افول جز نتيجهاي فيلمها كردن غربي براي حكومتي تلاشهاي
ركس سينماي شدن كشيده آتش به با دوران ، اين هياهوي در و انقلاب بحبوحه در سالهاي 1357 در
سينما اين به مختص و حد اين به تنها امر اين و شد تعطيل نيز كشور سينماهاي از يكي آبادان ،
به كه بودند استوار انديشه اين بر بسياري اسلامي انقلاب پيروزي و دوران اين از پس.نماند
از پس سينماي در پيشرفتي و كرد خواهد پس نيز مرحله آن از ايران سينماي اسلامي ، قوانين خاطر
و قوانين ايران دولت دهه 60 اوايل.نبود چنين نتيجه اما.شد نخواهد حاصل نيز انقلاب
از بسياري و گرفت نظر در داخلي سينماگران و ايران سينماي براي مرحله چند در را توصيههايي
توصيه معيارهاي و استانداردها براساس كه فيلمهايي البته _ گرفتند عمومي اكران اجازه فيلمها
اكران در محدوديت و ايراني فيلمهاي عمومي اكران گسترش با رو اين از _ بودند شده ساخته شده
سينماگران و تهيهكنندگان و شد مساعد داخلي سينماي شكوفايي و رشد براي زمينه خارجي فيلمهاي
شدند ساخته بسياري فيلمهاي زماني برهه اين در.يافتند انگيزه بيشتر فعاليتهاي براي داخلي
پيش آنكه جالبتر نكته و كردند جلب خود به نيز را جهاني تماشاگران حتي و بودند فوقالعاده كه
انقلاب از پس اما بود كمرنگ بسيار سينما عرصه در زن فيلمسازان و سينماگران حضور انقلاب از
و دادند نشان بينالمللي و ملي عرصه در را خود نهان استعدادهاي و يافتند فعالتري حضور آنها
.رسيد گوش به مردان از رساتر زمينهها بسياري در آنان صداي
سينماگر زنان مطرحترين و سرشناسترين از ميلاني تهمينه و بنياعتماد رخشان ميان اين در
.بودهاند ايراني
مطرحاند بينالملل سينماي عرصه در كه نو نسل از سازاني فيلم
كه است ممتازي و شاخص چهره كيارستمي عباس ايران ، امروز فيلمسازي عرصه در ديگري ديدگاه از
و ساده روايتاست ثالث شهيد فيلمسازي هنر و فرخزاد فروغ شعري سنت از ميراثي فيلمهايش
بارز خصوصيات از تخيل و مستند مرز ميان تعليق و غيرحرفهاي هنرپيشگان بهكارگيري بيتكلف ،
.ميشود توصيف و تعريف شعرگونه و لطيف زباني با غالبا موضوعات و است كيارستمي فيلمهاي
به نيز سينما دنياي در بلكه باشد يافته شهرت ملي عرصه در تنها كه نيست فيلمسازي كيارستمي
با "كجاست دوست خانه" فيلم با او بار نخستين براي.است شده تبديل ويژه و بارز چهرهاي
تا موفقيت اين كه آورد دست به ويژهاي جايگاه آنان ميان و كرد برقرار ارتباط خارجي مخاطبين
جهاني سينماگري او از و يافت ادامه كن فستيوال طلاي نخل جايزه كسب و "گيلاس طعم" فيلم ساخت
نود دهه فيلمساز مهمترين عنوان به منتقدين ، بينالمللي مركز جانب از سال 1999 ، در و ساخت
فيليپ.دارد قرار "برسون" و "كوروساوا" چون مطرحي كارگردانان رده در اكنون او.شد انتخاب
كه است آن حقيقت امانيستيم آگاه نيز خودمان ما":نوشت چنين او درباره مه 2000 ماه در لوپيت
".ميكنيم زندگي كيارستمي عصر در ما
.كرد جستوجو بيضايي بهرام هنري كارنامه در بايد را ايران سينماي موفق آثار نمونههاي ديگر
جنبههاي با انديشههايش و ديدگاهها گستره ايراني ، فيلمساز و نويسنده نمايشنامهنويس ، اين
همكاري خصوصا.گذاشت جاي به خود از را فردي به منحصر آثار و داد پيوند افسانهاي و اساطيري
و گنجاند هنرياش كارنامه در را انديشمندي آثار فيلمهايش ، از بسياري در "تسليمي سوسن" با او
ويژه شايستگي به اشاره بدانيم ، انقلاب از پس سينماي اساسي ركن دو را كيارستمي و بيضايي اگر
و كرد آغاز ايران سينماي در اسلامي انقلاب با را فيلمسازي او.است توجه قابل نيز مخلباف محسن
پرداخت شيوه تازه و ويژه موضوعات انتخابشد مبدل خلاق و فكر خوش كارگرداني به ساليان اين طي
فيلم در كه ساخت انديشمند و مطرح فيلمسازي او از آثارش ، سياسي پيكره و فرد به منحصر و صحيح
اينباره در خود اواست نمايان آثارش ساير از بيش تفكرش سياسي بنمايه "قندهار سفر" او آخر
".بكشم تصوير به را كشور اين در موجود حقايق و موقعيتها تا خواستم من":است گفته چنين
به.است درخشان بسيار نيز انقلاب از پس سينماي در نو ، نسل فيلمسازان و سينماگران كارنامه
مطرح بينالمللي عرصه در "سيب" فيلم كارگرداني با سالگي سن 18 در كه مخلباف سميرا مثال ، طور
تخته" فيلم ساخت با را فستيوال همين جايزه توانست بعد سال دو يافت ، حضور كن جشنواره در و شد
.دهد اختصاص خود به "سياه
حسن و "اسبها مستي براي زماني" فيلم كارگردان قبادي ، بهمن نسل اين نامآور فيلمسازان ديگر
طلايي دوربين جايزه دريافت به موفق مشترك ، طور به كه هستند "جمعه" فيلم كارگردان يكتاپناه ،
.شدند كن جشنواره
با دستيار عنوان به مختلف فيلمهاي در سه هر كه پناهي جعفر و قبادي بهمن يكتاپناه ، حسن
فيلم كارگرداني با پناهي.باشند موفق فيلمسازي عرصه در توانستند داشتهاند ، همكاري كيارستمي
از بسياري ساليان اين طي.شد ونيز فيلم جشنواره بزرگ جايزه برنده سال 2000 در "دايره"
خارجي تماشاگران و آمريكايي منتقدين بررسي مورد _ فيلم دوازده به نزديك _ ايراني فيلمهاي
تلوريد جشنواره افتتاحيه مراسم در هرزوگ ورنر سخنان مويد شواهد اين تمامي كه است ، گرفته قرار
و است گشوده خارجي تحليلگران و منتقدين روي به تازه دريچه ايراني ، فيلمهاي اين مشاهده.است
و تحليلگر دباشي ، حميد.برسند ايران سينماي هنر در مهمي مسائل كشف به آنان تا شده سبب
نكات اين به "آينده و حال گذشته ، ايران سينماي ;نزديك نماي" خود كتاب در ايران سينماي منتقد
;است كرده آغاز چنين را خود كتاب او.است داده قرار بررسي مورد دقت به را آنها و كرده اشاره
و _ استعمارگري طولاي_ مييابد افزايش همواره كه مدرنيته از آميزهاي ايران ، سينماي:كه
.است ملي بورژوازي رقابت
ميماند عقب نو سينماي از فيلم نقد وقتي
ميراحسان احمد مير
پرداخته اخلاقي و انسانگرايانه نگرش شاعرانگي مضموني نكات به ما نقد البته
است كرده خالي شانه سبكي ارزشهاينو تعمق از ولي
.است آگاهي حساس پرتوهاي فاقد يا محافظهكار فيلمها ، نقد غالبا نو ، جريانهاي ادراك در
سخن ايران نو سينماي از عقبماندگياش و فيلم نقد در پيشرو نظري افق فقدان از من وقتي البته
است ممكن و ميكنم فعاليت دايره آن در نيز خود كه هستم قلمروي نقد حال در واقع در ميگويم
.نيايد خوش دوستانم ذائقه به من تلخ منش
موارد بيشتر در اما است داده رخ ايران سينماي در بديعي جريانهاي اخير دهه دو طي كه حالي در
بهترين در آكادميك كتابهاي احكام.دارد تكراركننده و پوزيتيويستي گرا ، كهنه روحيه ما نقد
آن تماتيك و ساختاري ارزشهاي درباره گفتوگو يا و اثر اين تحسين و كاري خرده به تنها حالت
.ميپردازند جزم آيههاي صورت به ديگر
فرهنگ ارتقاي براي مطبوعات نويسندگان از مجموعهاي بزرگ تلاش معني به خردهگيرانه نگاه اين
معنوي و استتيكي رخدادهاي نقد كه است تاريخي آسيب فوق مطلب از من قصد بلكه نيست سينمايي
يك به را آن تئوريك ، كتاب دهها ميگشت ، پديدار آمريكا يا فرانسه در اگر ما دهه دو سينماي
شگفتي پديدههاي بر ما كه است شده سبب تئوريك ضعف يا و خودناباوري اما ميكرد ، مبدل نو مكتب
تاثير رويكردگرايي ، جريان:ميبرم نام آنها از فقط من كه بپوشيم چشم ايران نو سينماي در
حكمت و كهن نگاه تاثير ما ، نو سينماي در تصويري و روايي ساختار بر "هانترنبرگ" انديشههاي
، عادتستيزي چون تصويري كهن سنتهاي نگاه و ايراني هنر بياني دستاوردهاي يا و معنوي
پلوراليستي ، نگرش تاثير نو ، پرسشهاي يا و نيچهاي تاثيرهاي _ نو سينماي زبان بر هنجارزدايي
قاب شكستن و معنوي رهايي به دستيابي عطش همچون فرمي آزاديگرايي و تخطي ، زيباييشناسي رشد
تاثيرات و رويكردگرا سينماي بر قرآن غيرخطي روايت تاثير سينما ، اين در آسيايي استبداد
صدايي چند گرايش يك پيدايش...و تعزيه فاصلهگذاري و روايت و شخصيتپردازي در ساختارشكنانه
حذف و بيواسطگي فرمي ، فرايندهاي نظر از زندگي لمس ولع و نو شكآوري سرشت تاويلگرا ، و
پايان و ارجاعگري به بازگشت ضدسينما ، يك رشد متن ، به مولف بازگشت نو ، سينماي در ايستايي
و آنها از فراروي و مينيماليستي و پستمدرنيستي تاثيرات ناپذيري ، ارجاع افسانه به دادن
از ديگر بسياري و ديجيتالي انقلاب با گرهخوردگي در فيلمسازي نو الگوي پيدايش نقدشان ،
.است شده پديدار سينما اين در نو ، پديدههاي
تعمق از ولي پرداخته اخلاقي و انسانگرايانه نگرش شاعرانگي ، مضموني ، نكات به ما نقد البته
خودخواهانه ، ميتواند ، من ، تند شيوه ايناست كرده خالي شانه سبكي نو ارزشهاي
حقيقت.شود محسوب خودنمايي با توام و ديگران به نسبت منفي انرژي داراي حتي و خودمحوربينانه
كه را نوشتهها اين.ندارم خودباوري خود ، ذهني خلاقيت و نگاه درستي دانش ، درجه به كه است آن
ضديت از پر و قالبستيز شيوه نميدانم ، مهم ميشود ، نوشته بار يك و چكنويس صورت به
يك در آنكه از گاه و ميكند خسته مرا خود حتي درازگويياش و مقالهنويسي متين باهنجارهاي
به بازگشت يا تاويلگرايي از و ساختارشكني تا تماتيك نقد از و است متناقض بسيار زمان
در من همكاران و منتقدان مسلما.است عصبانيكننده ميرود ، قيقاج ساختارگرايانه اشارههاي
رياكار نميتوانم.ميكنم تكرار همه اين با هستند من از داناتر و مطلعتر بسي نويسي ، نقد
افق فاقد و ماندهتر عقب نو سينماي شعور سطح از ما فيلم نقد ميگويم شفاف بهطور و باشم
عيني تحليل جايگزيني شيفتگي ، به متهم.ميپردازم ركگويي اين براي گراني بهاي من.است تئوريك
سازشناپذير ، را متون اين منتقدان.ميشوم شالودهشكني مدعي پيچيدهنماي متون با علمي و
ما معتقدم و ميگويم سخن روش همين به همچنان من اما.مينامند سنگين و پرمدعا فهم ، غيرقابل
نو راهگشاييهاي به نهادن ارزش و آوانگارديسم درباره شورآميز گفتوگوي به خودباوري نيازمند
.هستيم آن اهميت درك و سينما
تماشاگر نگاه
بيرحمي يا بيكفايتي سادگي ،
ارجمندي شهريار
از بپردازيم فيلمبرداري مثل اثر يك فني جوانب به بخواهيم اگر "بيرحمي يا بيكفايتي سادگي ، "
؟...و لابراتوار و ظهور كيفيت مثل كلي مشكلات از كرد ، شروع بايد كجا
دوربين ما ايران در حاضر حال در اينكه و قديمي؟ دوربينهاي و فيلمبرداري سيستم از اينكه يا
مختلف برخوردهاي چگونگي و كار اين در سليقه و فيلمبرداري فن مثل مسائلي داريم؟ كاركردن براي
جهان سينماي به ميخواهيم وقتي.است مطلب اين بحث موضوع آن با محافظهكارانه و سليقهاي
آيا دهيم؟ جاي اينچنيني ردهاي در را خود امكانات اين با ميتوانيم چگونه كنيم ادعا
؟...و هنر و محتوا نظر از يا كنيم رقابت گيشه نظر از ميخواهيم
كه است پيشرفته آنقدر جهان در سينما صنعت كه ميدانيم سينما؟ هنر يا سينماست صنعت حرفمان
نوع اين مقولههاي ديگر و فيلمبرداري جنس و نوع و.ميرسد نظر به دور بسيار آن به رسيدن ديگر
است شده شناخته كم ما كشور در كه نيز سينما هنر وميگيرد شكل حرفهايتر بسيار ساختن ، فيلم
گرفتن جدي و تلاش ضرورت به اول نگاه با پس.هستند مدعي آن به حاضر ، حال كارگردانهاي اكثر و
آگاه در هنرمندانمان دست شدن رو و بهانه نداشتن به ديگر نگاه در و ميرسيم ، فن اين در بيشتر
آثار چنين اين فيلمبرداري بگوييم نميتوانيم كنيم انتخاب را گيشه اگر حتي.ميرسيم بودنشان
بسيار و شده ديكته جزيي شاتهاي به كلي نماهاي از بعد پيش ، سال چندين فيلمهاي معمول طبق
اختصاص واحد اين به كار جلسه اولين سينمايي آموزشگاههاي در كه همانطور و بپردازد ابتدايي
بدين را باشد داشته اكران در ادعايي ميخواهد اكنون كه سينمايي فيلم و است ، قبول قابل دارد
كلاسيك؟ كدام ولي باشيم داشته كلاسيك سينماي شيوه به فيلمبرداري كه نيست بد اين.بسازيم شيوه
نيست؟ ابتدايي اينقدر ديگر هم كلاسيك بپذيريم كه نرسيده آن زمان آيا و پيش؟ دهه چندين كلاسيك
بلند و كوتاه سكانس هر فيلم كل در كه كرد ادعا ميتوان ميشود ساخته كه جديد تجاري آثار در
پيش دهههاي در شده كلاسه راست و چپ شده خرد و بسته نماهاي به و شده شروع بازتر نماهاي از يا
از فقط نميتوان كه ميشوند ، مشاهده اخيرا فيلمها نوع اين از خيلي بالعكس ، يا و ميشود ختم
مانند مقولههايي به بازميگردد امر اين از زيادي درصد كه گرفت ، خرده آنها فيلمبرداري
به كه ميبينيم و.ميكند هدايت را فيلمبرداري از اعظمي قسمت كه است دكوپاژ اين.فيلم دكوپاژ
.سازد خود متوجه كمي را ذهن لحظهاي كه نيست فيلمها گونه اين در ديگري چيز كوتاه نماي چند جز
اين دست گذاشتن باز در و داشت توجه فيملبردار و فيلمبرداري به كمي دكوپاژ در نبايد چرا
..و نما دوربين ، حركت كادر ، بايد كارگردان اينكه نه مگر نكرد؟ سعي سينمايي فيلم يك بزرگ عامل
خوب خيلي را اينها برسد فيلمسازي از مرحله اين به كه كارگرداني هر مطمئنا بشناسد؟ را.
ميكنيم؟ كوتاهي چرا.ميكند مشكل ما ذهنهاي براي را كار نوع اين پذيرفتن همين و شناخته
فكر ساخت عوامل همه به فيلم يك ساختن هنگام در بتوانيم كه نرسيدهايم مرحله آن به هنوز آيا ،
توليد روزها اين كه فيلمهايي از خيلي بلكه نميشود ديده فيلم يك در مشكل اين كه چرا كنيم؟
را خارجي كلا يا انگليسي تلويزيوني سريال يك حتي وقتي.هستند وضعيت اين دچار ميشود
جلب توجهمان و ميبريم لذت آن...و تصويري زيباييشناسي و فيلمبرداري از بيشتر ميبينيم
است بيرحمي كمي كردن قضاوت چنين اين چند هر.رده اين در ايراني سينمايي فيلم يك تا ميشود
فيلم چند كه بپذيريم نميشود باعث اين و داريم هم را زمينه اين در قوي بسيار فيلمهاي ولي ،
مقولههايي از اگر و است گذشته ديگر وضعيت اين زمان كه چرا شوند ظاهر ضعيف حد اين تا هم
به كمي را خودمان تواناييها گونه اين با نبايد مگر بگذريم كه...و امكانات و سرمايه مانند
.كنيم نزديك جهان سينماي
مورد بودن روان و كردن كار ساده اتفاقا.نيست كردن كار ساده و سادگي از گرفتن خرده قصد ،
.ناميد بودن روان و كردن كار ساده را كاري بافت گونه اين ميتوان آيا اما است ، همگان تاييد
فيلمبرداري و دكوپاژ مثل مقولههايي در.ساده تا ميرسد نظر به ابتدايي بيشتر كاري رده اين
روان و ندهيم تنزل بودن اوليه حد تا را سادگي است بهتر ميآيند حساب به فني بحثهاي كه
ماست كلام انتظار در بيننده و شنونده وقتي.كلام فن در تا دهيم قرار بيانمان در را كاركردن
بيان جذابيت بدون را شاهنامه داستان بخواهيم اگر است آماده كلام جان دريافت براي لحظه هر
...و مهيج جذاب ، نقاط فيلمنامه در وقتي.ميگريزد هم فردوسي از هيچ ، كه ما از دهيم ارائه
بودن روان را آن نام و نميكنيم سادگي فداي را است لازم خوب ، نوشتار يك بافت براي كه
را...و نما حركت كادر ، تركيببندي ، تصويري ، زيباييهاي از كردن استفاده پس نميگذاريم ،
فيلم يك ساخت جريان در كه ديگر مهم مسائل كنار در را آن و نكنيم فراموش سادگي بهانه به نيز
بخواهيم ما كه ميرسد نظر به يا و است وحشتناك خيلي كار اين.دهيم قرار توجه مورد است مهم
ديگران خود دادن نشان براي و كنيم ضعيف را ديگر نقاط اثر يك از نقطه يك دادن نشان بيشتر براي
كوتاه را مجموعه يك هستند ما كنار در كه ديگران كردن كوتاه با.بلند را خود تا كنيم كوتاه را
چه ما سينمايي جامعه شوند خودخواهيها اينگونه فداي ما مجموعههاي باشد قرار اگر و كردهايم
ميآيد؟ سرش بلايي
جوانب؟ ديگر به هم و بدهد اهميت كارگرداني مقوله به هم كارگرداني ، كه است اين در اشكالي چه
و باشد قوي اينقدر فيلم يك توليد مقولههاي و جنبهها ديگر مبادا كه بيفتد جا اين نگذاريم
نه مگربترسد كابوس اين از كارگرداني هميشه و بيايد چشم به كمتر كارگردان كار كه چشمگير
قرار اگر باشند ، صاف و محكم و اندازه هم بايد آن ستونهاي زيبا بناي هر برقراري براي اينكه
اندازه به و بريزيم فرو را خوب ستونهاي و نروند بالا صاف و محكم ستونها هم بنا يك در است
نظر به كردهايم؟ درست بگوييم تا كردهايم خراب را بنا بگوييم نيست بهتر كنيم ، ستونها ديگر
ضعيف بقيه در و بود قوي...و نور موسيقي ، لحاظ از اثر فلان كه بشنويم و بگوييم اگر ميرسد
بايد ضعيف و كوتاه پايههاي.بود ضعيف لحاظ همه از اثر فلان كه بشنوييم اينكه تا است بهتر
و بلندتر پايههاي اثر يك كردن همراه و كردن هماهنگ براي چرا پس:برسانند ديگران به را خود
شود؟ كوتاه اثر كل قد كه شويم باعث كار اين با و ببريم را محكمتر
گردون
2 دارد قصه ضد ماهيتي"نون فيلم"
فيلم دو به بار اين "نون فيلم" روايت شيوههاي و داستاني تناقضهاي درباره بحث ادامه در
دو اين گسستهاي و كاستيها و ميكنيم اشاره است ، عمومي نمايش حال در روزها اين كه ديگري
و روايي انسجام فقدان و اساسي و فراوان ضعفهاي و قصهگو سينماي الگوهاي از را فيلم
.ميگيريم پي فيلم دو اين قصه جزئيات در را "نون فيلم" پرابهام و گنگ شخصيتپردازيهاي
مجموعه يك به بيشتر و ندارد مشخصي داستان عملا كه است فيلمي (صبري پرويز) "ندا و ماني"
گنجانده آشنا خطي دو كلي طرح يك لابهلاي كه ميماند اپيزوديك و منفرد موقعيتهاي و صحنهها
ادامه ميكند فكر و ميشود آشنا پسر و دختر شخصيت دو با تماشاگر فيلم اول يكسوم در ;است شده
احتمالي تعليقهاي و خانوادگي مالي شرايط از آنها اغراق و دروغگويي پايه بر فيلم ماجراهاي
با جذابي كنش يا تعليق هيچ بدون جذاب و آشنا مايه اين اما ميرود ، پيش دروغها اين شدن فاش
اساسي خلا با بعد به اين از فيلم و ميشود بسته سرعت به شخصيت دو هر باسمهاي اعتراف
و طراحي توان و حوصله چندان داده نشان تجربه كه "نون فيلم" سازندگان.است روبهرو قصهگويي
بست و چفت پي در خيلي و ندارند را ثابت ضدقهرمانهاي و قهرمان با منسجم واحد قصه يك پيشبرد
به "ندا و ماني" فيلم ادامه براي نيستند ، چندپردهاي كلاسيك روايي منحنيهاي و فيلمنامه
ثروت به طريقي از كدام هر كه ميگذارند قرار هم با اصلي شخصيت دو ;ميزنند دست جالبي تمهيد
.برگردند هم پيش دوباره شدن پولدار از پس و كنند پيدا دست
بعضي كه ميشود مواجه ذهن از دور و بيارتباط موقعيت چند با مخاطب بعد به فيلم جاي اين از
در شدن پولدار براي ماني:كند خطور "نون فيلم" اصحاب مخيله به ميتواند تنها آنها از
پارك در مخدر مواد توزيع و قاچاق و خوانندگي فوتبال ، در استعدادش آزمودن به مختلف صحنههاي
بادآورده پول با) بيني كردن عمل با ندا و ميپردازد (!هرويين جاي به نشاسته فروش البته)
دفتر راحت خيلي نرسيد ، مقصود به وقتي و ميپروراند سر در را سينما بازيگري سوداي (بيمنطق
به "انرژيدرماني" و فالبيني راه از و (چگونه؟).ميكند افتتاح شهر شمال در مجللي و شيك
به (ماجراست زمان كل دوسوم تقريبا كه) موقعيتها اين در فيلم.(!ياللعجب) ميرسد فراوان ثروت
دو دوري واسطه به قصه فضاي اينكه براي و است رفتوآمد در نفر دو اين كوششهاي ميان تناوب
برادر ميان خندهدار و زوركي عاطفي ارتباط يك نشود ، خالي عاشقانه و رمانتيك بار از دلداده ،
شدن ، پولدار براي ندا و ماني تلاش ميان آنها صحنههاي كه ميكند برقرار ندا دوست و ماني
مناسب بيشتر "ندا و ماني" فيلمنامه طرح كلي نگاه يك در.ميكند فراهم را مخاطب تفريح اسباب
سينمايي فيلم قالب در آن از صحنههايي كه ميرسد نظر به روزها اين سخيف تلويزيوني مجموعه يك
در ندا و مواد توزيع هنگام ماني ميشود باعث پايان در هم "اخلاقي پيام" لزوم.است شده تدوين
هيچ بدون دو هر تا ميشود سبب "خوش پايان" مهمتر الزام ولي شوند ، دستگير "انرژيدرماني" حال
چهار (دوستشان و برادر كنار در و) هم كنار در عاقبتبهخير و شوند آزاد قبولي قابل توضيح
،"نون فيلم" تماشاگر تا شوند فيكس گلزده ماشين يك جلوي و طلاق و ازدواج محضر يك مقابل نفري
روزها اين هاي"نون فيلم" ميان در (سهيلي سعيد) "برهنه شب" اما.بگذارد بالين بر راحتي سر شب
و پرداخت از "نون فيلم" سازندگان وقتياست شكسته را قصه فرعي و اصلي شخصيتهاي تعداد ركورد
آدم چند و چندين بلبشوي در كرد تصور ميشود عاجزند ، خطيشان دو قصههاي اصلي شخصيت دو پيشبرد
و قصهگويي و شخصيتپردازي از غوغايي چه ميشوند ، وارد "برهنه شب" ماجراهاي به كه درشت و ريز
درگير هم با واحد زني تصاحب براي اصلي مرد شخصيت سه "برهنه شب" در !برپاست روايي منطق
_ خانوادهشان اعضاي و دارند خانواده مردها از تا دو و زن.(تا چهار شد جا اين تا) ميشوند
قصه طول در _ ديگري ناتني پدر و مظلوم مادر و پسرها از يكي بدنام مادر دختر ، مادر مانند
علي بازي با سوم شخصيت بودن خانوادهدار از) ميگذارند تاثير ماجراها روند بر و حاضرند
قرار كه هستند هم شده اجير "بد آدم" چند ميان اين در (!نيست دست در چنداني اطلاع قربانزاده
اين به.(رفت در دستم از آدمها حساب) بگذارند (عقيلي شادمهر) قصه قهرمان چرخ لاي چوب است
يك و قطار متروك واگنهاي ساكن معتاد پيرمرد يك اول ، شخصيت شهيد پدر قديمي همرزم چند مجموعه
ذهن در را جورواجور آدمهاي اين از تصويري كنيد سعي وقت آن و كنيد اضافه هم مجلس كانديداي
عجب) تاثيرگذارياند حال در و رفتوآمد در بيمنطق و پرسكته و گنگ قصه يك در كه كنيد مجسم
اراده كه زمان هر ميتوانند راحتي به فيلم سازندگان كه است اين شخصيت تعدد اين حسن.(!ضيافتي
آن در و دهند نشان شخصيتها اين از يكي با مستقل اپيزود يك و كنند رها را اصلي داستان كردند ،
از صورت اين غير در.برسانند تماشاگرانشان نظر و سمع به را "نون فيلم" ويژه پيامهاي از يكي
ديد و كرد حذف "برهنه شب" قصه از را نصفشان ميشود راحتي به شد ، عنوان بالا در كه سياههاي
ماني" تفاوت.(نميافتد خاصي اتفاق هم بقيه حذف با بخواهيد مرا نظر اگر) نميافتد اتفاقي كه
كرده عهد دومي ولي ندارد ، آدمها گذشته به كاري اولي كه است اين در "برهنه شب" و "ندا و
فلاشبكهاي در كه بدهد ربط گذشتهاي به را فيلم حال رفتارهاي تمام ريشه و وقايع همه تاريخچه
"برهنه شب" اينكه ، به بردن پي دليل همين به.نيست درك قابل و روشن چندان هم فيلم غريب و عجيب
چالشي است ، چگونه دقيقا موقعيتها و صحنهها توالي و ميشود روايت زماني چه در صحنه هر در
.ميدهد قرار نگارنده مثل مجنوني و كنجكاو بيننده روي پيش را "مونس" داستان خلاصه يافتن حد در
|