الجزايري انديشمند محمداركون با درگفتوگو
معاصراسلامي انديشه انديشيدههاي نا
دانشگاههاي در را اسلامي مسايل هماكنون كه الجزايري وتاريخنگار انديشمند محمداركون
و وسيع چشماندازهاي اساس بر فرهنگها گفتوگوي هواخواهان از ميكند ، تدريس فرانسه
.ناانديشيدههاست عرصههاي تا پرسشآميز فرهنگ فرآورده وي.است روشن و فراگير
وي.است پيشرفت مانع كه دارد اجتماعي و تاريخي ذهني ، موانع كشف به فراواني علاقه اركون
و واقعيت از فراروي چگونگي نيز و تاريخياش و معرفتشناسانه شرط دو در عربي خرد پرسش
مدرنيته معادل واقع در كه ميكند مطرح را اسلامي تمدن شكوفايي سدههاي نوسازي ازسرگيري
.است
ناانديشيده و انديشيده عرصههاي از "اسلامي معاصر انديشه در ناانديشيدهها" كتاب در وي
انديشه در ناانديشيده ي"نادانستهها" كشف هدفش ميگويد و ميدهد خبر اسلامي انديشه در
.است اسلامي معاصر
داده انجام باوي النهار لبناني روزنامه پيش چندي كه را گفتوگويي از بخشهايي اينجا در
.ميآوريم است
انديشه و فرهنگ گروه
تاريخ نوين روشهاي حسب بر را تاريخ ما زيرا نپرداختهايم ، مسائل اين تاريخنگاري به ما*
تاريخ روانشناسي تاريخي ، جامعهشناسي عرصه در اشكال اين ويژه به و نمينويسيم
دوازدهم سده تا هشتم سده در عربي عقل چارچوب و عقل تطور.دارد وجود تاريخ روانكاوي و
.است گستردهتر نوزدهم قرن تا سيزدهم قرن از پس آن فكري چارچوب از ميلادي
.دارم تحليل و تاكيد امور اين بر خود تزهاي در من
داشتهايد؟ مديترانه درياي يگانه منطقه درباره تطبيقي نگاهي شما چرا*
چرا؟.كردهام تاكيد مديترانه درياي دوسوي تاريخ ميان تطبيقي نگاه بر -پيوسته- من -
:ميكند تقسيم متنازع بيماري دو به را مديترانه درياي كه كنم صحبت دلايلي درباره بگذاريد
به توجهي تاريخنگاران اغلب.است شده سكولار كه اروپايي بيماري و اسلامي -عربي بيماري
يا مانداشتهاند ديگر سوي از مسيحي اروپاي و سو يك از اسلامي عربي جوامع تاريخ
به.آنها فرهنگ و اروپايي كشورهاي تاريخنگار يا بودهايم اسلام و عرب دنياي تاريخنگار
پيش در را تاريخ دو اين تطبيق شيوه اگر روشها ، اين از استفاده سالها از پس من ، نظر
آن پيشرفت و اسلام بر شانزدهم سده از غرب زيرا داد خواهيم نشان را ژرفتري درك گيريم ،
دهم -هجري چهارم سده از بويژه اسلامي ، فرهنگ و اسلام كه همانگونه درست نهاده ، تاثير
از ما جوامع پس آن از.است گذاشته غرب عيني و فرهنگي تكامل بر فراواني تاثير -ميلادي
عقبنشيني وعلمي فكري حيات درعرصههاي ما ، كه زماني در و شدند دور خود كلاسيك ميراث
لذابايد ;شد آغاز شانزدهم سده از تكامل اينكرد آغاز را خود نوزايش اروپا كرديم ،
درخور تطبيقي مقايسه.بنويسيم تطبيقي روشهاي بر اتكاي با و زاويه اين از را تاريخ
گفتمان و مبارزهجويانه ايديولوژي به تا شده باعث امر اين.است خاصي روشمند مواضع
بر هنوز گفتمان اين.باشم نداشته اعتقادي جهاني دوم جنگ از پس برانديشه مسلط مليگراي
يك عنوان به دين تاريخ به مربوط كه ميكنيم مطرح را مسالهاي وقتي حتي.است چيره عقلها
و عربها از بسياري است ، مديترانه درياي منطقه در انديشه تاريخ به مربوط يا دين
ايديولوژي عرصه به لاهوتي فلسفي و فكري فرهنگي ، تاريخي ، عرصه از را پرسش مسلمانان
از شماري و تاريخنگاران ميان كه ميبينيم گفتوگويي هر در را اين ما.ميكشانند
به را تاريخ روشهاي خور در حقوق همه تاريخنگاران اينميگيرد انجام عرب روشنفكران
.ميدهند تاريخ
مواضع با را علمي مواضع يا ايديولوژيك فرهنگ با را علمي فرهنگ غالبا عرب روشنفكران
.ديدهام لبناني روشنفكران با ديدارهايم در را اين من ;ميآميزند درهم ايديولوژيك
ميكنيد؟ تحليل چگونه را آن اصولا و هستيد قايل را مفهومي چه ديني پديده براي *
و كاركردها و پديده اين ماهيت كه نداريم اختيار در اعتمادي قابل گفتمان امروز به تا -
در.است آمده پديد اديان ساير و جوامع همه در تاريخ طي كه نمايد تفسير را تنشهايي
لازم اجتماعي ، و انساني علوم به توجه و شناسي انسان زاويه از نگرش بر اصرار اينجا
گفتوگو.كنند باز را جديدي راههاي ميتوانند كه هستند كليدهايي علوم ، اين.ميآيد
از پس ويژه به گرچه نميگيرد ، انجام اديان ميان گفتوگوي خلال از فقط ديني پديده درباره
احكام از رفت برون براي اما شد داده بها گفتوگو مساله به واتيكان دوم مجمع تشكيل
تخيل بر كه است ديني پديده با آشنايي ما ، مطلوب.است نرسيده مهمي نتيجه به پيشداورانه
.است نهاده تخيل بر عقل از بيش را خود تاثر و شده چيره ما اجتماعي
و هويت درباره خطر احساس نشانگر گفتيد ، ايديولوژي و علم درباره كه صحبتي دكتر آقاي *
به و رفت فراتر مساله اين از ميتوان چگونه كه است اين من پرسش.است آن نظاير و وابستگي
برداشت؟ گام تسامح و همزيستي سوي
استعمار سيطره از كرديم فكر زيرا ماست تاريخي وضع از ناشي طبعا نگراني اينآري آري ، -
غرب اصطلاح به سيطره از نيز ، سياسي نظر از حتي ما كه برديم پي تدريج به اما شدهايم رها
يك كه ميبينيم فلسطين در امروزه ويژه به و روزانه زندگي در را اين ما.نشدهايم رها
.اجراست حال در تاريخي شده برنامهريزي تراژدي
چيست؟ تاريخي شده برنامهريزي تراژدي از شما منظور *
آن پيشبرد و ما تاريخي سرنوشت توليد كار در همچنان تاريخي نيروي يك كه است اين من قصد -
سده از من باور به بلكه ميگيرد ، انجام تاكنون نوزدهم سده از فقط نه كار اين.است
اين در فراواني نشانههاي كه ماست تاريخ توليد كار در نيرو ، اين سو ، اين به چهاردهم
ابن.ميكنم اشاره انديشه تاريخ نظر از مهم بسيار نكته يك به مثال عنوان به.هست زمينه
.است شده شناخته اسلامي انديشه در جايگاهش و رشد ابن اهميت اما درگذشت سال 1198 در رشد
پدر همچون -بلكه فيلسوف تنها نه و (اندلس) قرطبه شهر مشهور خاندان يك به وابسته وي
انديشمندي وي لذا.داشت عهده به را قرطبه قاضيالقضات منصب رشد ابنبود نيز قاضي -بزرگش
در بهويژه -اسلامي انديشه تكوين در كه بود مهم انديشهاي و فرهنگ با بارز و مسلمان
.كرد ايفا عظيمي نقش -است نقلي ازعلوم متمايز كه ديني علوم عرصه
كه ميدانيم و داشت هم با را عقلي علوم و نقلي علوم انديشمندان ، ساير همانند رشد ابن
در عقل كه مواضعي برحسب و بود گسترده بسيار عربي و اسلامي چارچوب اين در انديشه عرصه
خرد از نوعياست قضيه اساس اين.داشتند تفاوت هم با ها جريان ميگيرد شناخت مساله قبال
زندگي در آن تطبيق و تفسير و ديني پديده درك چگونگي و دين مساله برابر در كه هست
از كه فلسفياي جريان يا مديترانه درياي منطقه خرد نوع نيز و دارد موضع دو اجتماعيمان ،
.است شناخت درمساله پرسشگري موضع همان اين.است برخوردار فلسفي عقل ويژه موضع امتياز
و پرسشگري به بلكه نميشود قانع رسيده آن به كه چيزي شناخت به عقل كه معناست بدان اين
متهم خطا ارتكاب و خطا به را عقل عقل ، .ميپردازد شناخت اين درستي ميزان و دادهها نقد
دو اين ابنرشد تا ميشود وباعث ميكند متمايز را فلسفي عقل كه است چيزي اين و ميكند
در ارزشمندي تاليفهاي و گيرد كار به خود زندگي در را آنها و كند جمع هم با را جريان
و او سر بر چه ابنرشد مرگ از پس كه ميآيد پيش پرسش اين اما.كند ارائه زمينه اين
و ميكردند حمله او به بودنش زنده هنگام به حتي فقها ، آمد؟ وتاليفهايش انديشه
كه كردند فراموش و ساختند فيلسوف يك فقط ابنرشد از آنانمينمودند تحريم را كتابهايش
.دارد كتابهايي مالكي اسلام فقه اجتهاد زمينه در و بود هم قاضيالقضات او
و پرداخته فلسفه به او كه كردند تاكيد امر اين بر فقط و كردند فراموش را جنبه اين آنان
مرد اين لذا.است نميپذيرفته را آن هنگام آن فقهاي ذهنيت كه شده نزديك آن به طوري
تاثير يا تاريخي بعد داراي اسلامي -عربي انديشه تاريخ.گرديد فراموش انديشمند مسلمان
ميكنيم ومطالعهاش مانده باقي كه چه آن براي تنها نه بايد ما لذا.است پراهميتي خارجي
فراموشي يا "نسيان" چيست؟ فراموشي معناي.كنيم تاريخنگاري نيز فراموششدهها براي بلكه
-ديديم كمونيسم دوران در كه آنگونه -كشمكش اين.است جامعه درون اجتماعي كشمكش نشانگر
اين.است معرفت مساله درباره عقلي مواضع و ها انديشه درباره كشمكش بلكه نيست طبقاتي
.ميسازد مشخص را آن و ميگذارد تاثير ومعرفت عقل سرنوشت بر زيرا است ، مهم بسيار كشمكش
جوامع تا شد باعث كه كرد توجه قضيه تاريخي و فرهنگي اجتماعي ، علل به بايد رو اين از
كنار اسلامي انديشه عرصه از سپس و برانند حاشيه به كلي طور به را فلسفه اسلامي ، و عربي
جنبه و ميورزيم اهتمام (تقليد) ديني نقلي علوم ميراث به فقط امروز به تا ما.بگذارند
بلكه نيست ، فلسفي تفكر معناي به فقط ميانه سدههاي در فلسفه ، :ميگيريم ناديده را ديگر
علم و منطق و متافيزيك نهتنها ارسطو آثار و هست نيز عام طور به علمي تفكر معناي به
درعرصه انديشه تا شد باعث فلسفي تفكر رو ، اين از.برميگرفت در را علوم همه بلكه اخلاق
و كند پيشرفت بوديم ، شاهد كه شكلي به كلاسيك دوران و ميانه سدههاي اسلامي حاكميت
به فلسفي روش در را آن كه داشت پرسشآميز موضعي انديشه اين.نمايد كشف را علمي چيزهاي
فراموشي يا نسيان آن و دارد وجود مهم نكته يك لذا.ميبينيم ميانه سدههاي در رفته كار
.است
عربي فرهنگ برابر در را تاريخي حافظه بازسازي و فراموشي برابر در وظيفهپايداري شما ، *
برخيزد؟ ميان از خلل و گيرد سامان امور تا ميكنيد مطرح
همچون بلكه تاريخنگاران همانند نهتنها و كنيم مقاومت فراموشي برابر در بايد -
جامعهشناسي كه است تاريخ از رشتهاي اينبپردازيم آن تاريخنگاري به جامعهشناسان
كنار همچنان و مانده ناشناخته عربيمان انديشه حوزه در هنوز و ميشود ناميده تاريخي
مبارزه ايدئولوژي تاريخ ، مينهيم كنار را آن تاريخ ، فشار براثر هنوز ما.است شده نهاده
فراوان اهميت مبارزه ، جنبههاي به كه دهيم اجازه خود به نبايد.ميكند تحميل ما بر را
جنگ بحبوحه در دانشجويان با گفتگو اينجا در.كنيم فراموش را انتقاد و بحث و دهيم
به تعهد عين در هماكنون ، از كه ميگفتم هنگام آن در.ميآيد يادم به الجزاير رهاييبخش
آزاد ملت ساختن براي را راه كه كنيم مطرح را پرسشهايي حال همان در مبارزه ، ايدئولوژي
بر عدهاي كه است مانده خاطرم در وضوح به امر اينكند آماده استقلال از بعد الجزاير
باور اين بر عدهاي است؟ داده رخ چه تاكنون و استقلال از پس.ميآوردند فشار نكته اين
در ;بكنيم كشور از دشمن اخراج و استقلال از بعد به موكول را خود انتقادات بايد كه بودند
توجه -هستيد خواستارش كه -جنبه اين به و داشت خواهيم بيان و انديشه آزادي هنگام آن
استقلال از پس.انداختيم تاخير به را مساله اين ما افتاد؟ اتفاقي چه واقعا.كرد خواهيم
افتاده تاخير به بيان و انديشه آزادي لحظه اين تا كه تاخير و تاخير هم باز داد؟ رخ چه
.است تاريخي تكليف يك من نظر به بلكه است كمي چيز ايدئولوژيك مبارزه كه نميگويم مناست
.كنند پرسشگري تراژدي ، قلب در كه باشند فلسطينياني بايد فلسطين خود در امروزه اما
شكست به كه ميلادي سيزدهم قرن از پس عرب جوامع اجتماعي چارچوبهاي درباره كه برماست
اجتماعي چارچوبهاي پيرامون حال همان در و كنيم پژوهش انجاميده ما جوامع در فلسفه
آن تكامل و مسيحي انديشه تكوين در مهمي جايگاه ابنرشد ، شد باعث كه اروپا در مسيحيت
ابنرشد به نيز مسيحي انديشمندان حتي كه است گونهاي به وضع.نماييم تحقيق كند ايفا
.گرفتيم ناديده را او ما ولي ميدهند ارجاع
ابنخلدون به مربوط ديگر مثالنوشت خواهم كتابي مسائل اين درباره بود فرصتي اگر من ،
اين تا كرديم ، فراموش نيز را او ما و ماند باقي خاك زير تاريخ نقد در وي مقدمه كه است
اين درباره علمي تحقيقي پاريس در پاترومن نام به خاورشناسي و رسيد فرا سال 1840 كه
گذشته در پانزدهم سده آغازهاي يعني سال 1406 در ابنخلدون كه حالي در و داد ارائه مقدمه
اين تاريخنگاري به ما.پرداختيم مقدمهاش بازخواني به نوزدهم سده دوم نيمه در ما بود ،
ويژه به و نمينويسيم تاريخ نوين روشهاي حسب بر را تاريخ ما زيرا نپرداختهايم ، مسائل
.دارد وجود تاريخ روانكاوي و تاريخ روانشناسي تاريخي ، جامعهشناسي عرصه در اشكال اين
از پس آن فكري چارچوب از ميلادي دوازدهم سده تا هشتم سده در عربي عقل چارچوب و عقل تطور
تحليل و تاكيد امور اين بر خود تزهاي در من.است گستردهتر نوزدهم قرن تا سيزدهم قرن
.دارم
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه
|