امروز مصر در عصرطلايي ناكارآمدي
دريس كارولين
جنگ 1967 از پس فلسطيني آوارگان
عليه را كودتايي عبدالناصر جمال رهبري به مصر نظامي افسران از گروهي ژوئيه 1952 ، سوم و بيست
جهان در مليگرا و قدرتمند رهبري ظهور آن سرانجام كه انداختند راه به كشور اين سلطنتي نظام
.بود عرب
را وي كه بودند نيز قليلي عده اما ميشد ، محسوب قهرمان يك مصر مردم اكثر ديد از عبدالناصر
خود به متعلق تنها را كشور اين انقلاب وي كه داشتند عقيده و ميخواندند كوتهبين ديكتاتوري
.ميداند
عنصري به بينالمللي سطح در و اعراب ملي قهرمان به وي كه شد باعث ناصر قدرتمند شخصيت
او بود ، شده تحقير بسيار اسرائيل از سنگين شكست علت به مصر كه زماني در.شود تبديل غيرمتعهد
هيكل حسنين محمد.كند زنده دوباره را آنان رفته دست از غرور و كند متحد را اعراب توانست
جنجالبرانگيزترين ناصر جهان ديد از":نوشت اينباره در عبدالناصر زندگينامه نويسنده
به نيافته دست اميدهاي و رفته دست از افتخارات سمبل وي اعراب ، براي و ميشد محسوب سياستمدار
".ميرفت شمار
آوردن خاطر به با اعراب و مصريان از بسياري انقلاب ، سالگرد پنجاهمين فرارسيدن با همزمان
وجود با ميتواند چگونه انقلاب اين رهبر دستاوردهاي كه ميروند فرو فكر اين در ناصر افسانه
ناصر سياستهاي مصر مردم از برخي.بماند باقي و جا بر پا اقتصاد جهانيشدن و آمريكا ابرقدرتي
ناصر دوران مصريها بيشتر اما ميدانند ، كشور اين كنوني اقتصادي و سياسي مشكلات اصلي عامل را
.ميخوانند عرب جهان طلايي عصر را
متهم خشمناك جهاني برابر در را خود سپتامبر يازدهم رويداد از پس مسلمانان و اعراب كه هنگامي
در كه مصر رهبري نقش و احترام قدرتمندي ، دوران آمدكه وجود به آنان در حس اين يافتند ، شده
ليگ سابق سفراي از يكي.است رسيده پايان به بود ، رسيده خود اوج به ميلادي و 60 دهههاي 50
جامعه با ناصر مستقلانه برخورد و ملي افتخارات":گفت خصوص اين در ملل سازمان و آمريكا در عرب
مصر آمدن كنار از پس امروزه ، ":داد ادامه وي ".است انقلاب 52 شاخصههاي مهمترين از جهاني
سپتامبر ، يازدهم انتحاري حملات پيامدهاي و اسرائيل و آمريكا بين عميق ارتباط اسرائيل ، با
".آورند ياد به را ناصر انقلاب خصايص ديگر بار تا ميكنند سعي مردم
سال 1948 در اسرائيل و اعراب جنگ از سال چهار تنها كه رسيدند قدرت به زماني او ياران و ناصر
و شاه مصريها از بسياري.بودند غضبناك اسرائيل اشغالگريهاي از هنوز مصر مردم و بود گذشته
چنين برابر در مصري جوان افسران پيروزي و ميدانستند اعراب شكست مسئول را كشور سابق رژيم
.بودند گرفته نيك فال به را رژيمي
نقطه كشور اين فعلي رئيسجمهور مبارك حسني حاكميت تحت كنوني مصر اعراب ، از بسياري نظر از
و كرد رد را غرب با اتحاد مصر زمان آن درداشت وجود ناصر دوران در كه است مصري مقابل
.بود كاپيتاليسم و كمونيسم بين واسطي حد كه گرفت پيش در را مستقلانهاي اقتصادي سياستهاي
به شدت به آن ضعيف اقتصاد و ميشود محسوب واشنگتن كليدي متحدان از كشور اين اكنون اما
همواره خود زمامداري طول در ناصر دارند عقيده اعراب از بسياري.است وابسته جهاني بازارهاي
سوريه ، و مصر كردن يكي با كوتاهي مدت براي توانست حتي و بود اعراب منافع حفظ و اتحاد فكر در
_ وي جانشين _ سادات انور ميكنند احساس مردم از دسته اين اما.دهد تشكيل را عرب متحد جمهوري
در با دارند عقيده همچنين آنان.است كرده خيانت آنان آرمانهاي به ديويد كمپ پيمان امضاي با
با رابطه حفظ براي مبارك اصرار اسرائيل ، سوي از اعراب سرزمينهاي اشغال ادامه گرفتن نظر
.نميدانند سادات از كمتر را مصر فعلي رئيسجمهور خيانت آنان.است توجيه غيرقابل تلآويو
عنوان به تنها را مصر اعراب ، از بسياري امروزه":گفت مورد اين در عرب تحليلگرايان از يكي
وظيفهاش كه ميدانند وسيلهاي را كشور اين آنان.ميشناسند خاورميانه در واشنگتن ابزار
".است اسرائيل وحشيگريهاي به نسبت بيتوجهي و آمريكا خواستههاي برآوردن
ميگيرد نشات خاطرههايي از ناصر به نسبت اعراب مثبت گرايش دارند عقيده تحليلگران از برخي
غافل دوران آن خطاهاي از و كرده پيدا تمركز زمان آن مطلوب نكات بر تنها گزينشي صورت به كه
.است صادق انگليس نظير غربي كشورهاي برخي ديدگاه مورد در مطلب اين عكس.است
و تاريك دوراني را وي زمامداري سراسر ناصر ، دستاوردهاي گرفتن نظر در بدون كشورها اين
سرافرازي و غرور با همواره ناصر طلايي دوران كه باورند اين بر منتقدان.ميدانند خفقانآور
اجتماعي ، اصلاحات ايجاد عدم پليسي ، كشوري ايجاد.است داشته نيز بسياري ضعف نقاط و نبوده همراه
چشم به نيز حال زمان در آنها اثرات كه خارجي سياستهاي نامراديهاي و اقتصادي ناكاميهاي
.ميكنند استناد آنها به تحليلگران اين كه است مواردي ميخورد ،
اين و شده آغاز ناصر زمان از "انتقاد غيرقابل" و "شخصي" حاكميت كه دارند عقيده همچنين آنها
انتخاب به مبارك تمايل عدم كه باورند اين بر آنان.است كرده پيدا ادامه نيز حال زمان تا روند
اين عقيده به كه مواردي ديگر از.است گرفته سرچشمه امر همين از خود براي جانشين و معاون
تجارت ، كردن دولتي از ميتوان شود قلمداد ناصر سوءتدبيرهاي و خطاها عنوان به بايد تحليلگران
كردن هماهنگ در ناتواني و اسرائيل برابر در نظامي شكست خارجي ، سرمايههاي دادن فراري
با سپتامبر يازدهم واقعه از پس مصر ضعيف اقتصادبرد نام اعراب اقتصادي و سياسي رويكردهاي
خارجيها تشويق با ميكند سعي حاضر حال در كشور اين و است شده روبهرو كمرشكني بحرانهاي
ملي ناصر دوران در كه سازمانهايي و شركتها خصوصيسازي و كشور اين در سرمايهگذاري براي
.دهد نجات را خود خطر اين از بودند ، شده اعلام
نظر بنابر كه است منطقه در كشور اين كليدي نقش به مربوط ناصر دستاوردهاي بخش جنجاليترين
.رفت باد بر يكسره اسرائيل با وي جانشين سوي از صلح پيمان امضاي با موفقيتي چنين تحليلگران
داد ارتقا عرب دنياي رهبري به را مصر كه آنچه باورند اين بر سياسي مسايل كارشناسان از برخي
نوعي به كشور اين پيشتازانه نقش ويژگيها آن يافتن پايان با كه بود دوران آن ويژه شرايط
نميتواند نيز حال زمان در ناصر دوباره ظهور كه ميكنند تاكيد آنانداد ماهيت تغيير شراكت
جنگ جبهههاي و آتشين گفتارهاي كه بدانند بايد مصر مردم و سازد مرتفع را مصر كنوني مشكلات
ميتواند ميز پشت مذاكرات و پرده پشت رايزنيهاي طريق از هدف اين و نيست قدرت اعمال راه تنها
.شود تامين
نه است مبارك مصر ، احتياج مورد دولتمرد امروز جهان در مصري ، تحليلگران از برخي عقيده به
راههاي تمام و برگزيند را جنگ گزينه مذاكره جاي به است ممكن ناصر چون شخصي زيرا ناصر ،
هنوز كشورها اين مردم اما ميكنند درك را چيزي چنين عرب دولتهاي.سازد مسدود را ديپلماتيك
از را فلسطينيها و بجنگد اسرائيل با بهپاخيزد ، ناصر مانند كه هستند چهرهاي خواهان
.دهد نجات شدهاند ، دچار آن به كه فاجعهاي
رويتر:منبع
سياسي يادداشت
آيندهايم نگران ما
قنواتي زارعي اردشير
قلم به "عرب جهان و ايران رابط حلقه عراق شيعيان" عنوان با مقالهاي ماه تير همشهري 24 در
شرايط در آن موقعيت و اعلا مجلس با ارتباط در كرمي مهران از نوشتهاي نقد در حكيم سيدمحسن
شده ياد نويسندگان متفاوت ديد زاويه و مقاله دو هر در شده ارائه تفكر نوع.رسيد چاپ به كنوني
نوشته توجيهكننده ميتواند ايران ملي منافع بر شرايط اين تاثير و منطقه حساس شرايط همچنين و
.باشد سوم
از تحليلي دارد مدنظر را كشورش ملي منافع كه ايراني روزنامهنگار يك ديدگاه از كرمي مهران
و اعلا مجلس اخير تحركات مصالح ، همان بنابر و نموده ارائه عراق اعلاي مجلس حال و گذشته
ديگر طرف از و حسين صدام سرنگوني براي آمريكاييها سناريوي با ارتباط در را آنان هماهنگي
ايران ملي منافع با ارتباط در چه و عربيت شدن پررنگ مورد در چه را گروه اين پراگماتيستي چرخش
به ايران براي ميتواند عراقي معارض نيروهاي ائتلاف و سلطه نظام تحميلي توافقات كه تاثيري و
از يكي عنوان به حكيم سيدمحسن نقد ديگر طرف از.بود داده قرار بررسي مورد بياورد همراه
در آنان نگرانيهاي و صدام رژيم با گروه اين تعارض محدوده در تماما اعلا مجلس به نزديكان
اين كه گفت ميتوان تنها شده ارائه توجيهات تمام با كه بود شده خلاصه عراق در ديكتاتوري بقاي
همگرايي حتي بهايي هر به عراق رژيم سرنگوني دريچه از را مسائل همه كه بود خواهد معارض خواست
قوي احتمال به توجه با.مينگرد كنوني شكننده توازن زننده برهم و استعماري سناريوي يك با
.است ذكر قابل چندي نگرانيهاي صدام سرنگوني سناريوي شدن عملياتي
به منجر كه سركوبگريهايي و جنايات خاطر به صدام رژيم سرنگوني بر گونه آن فوق نقد در _1
تاكيد درستي به كويت و ايران كشورهاي به تجاوز همچنين و عراقي شهروند هزار صدها شدن قرباني
با همسويي توجيهگر نميتواند كلاننگري عدم دليل به اما است مهمي مصاديق چند هر كه است شده
اين بديل در مسلما.باشد كنوني شرايط در شكلگيري حال در اسرائيلي _ آمريكايي سناريوي يك
طي عراق ملت عليه آمريكا اقتصادي تحريمهاي كه گردد واقعيت اين منكر نميتواند كس هيچ جنايات
جاي به روحي _ جسمي آسيبهاي و است گشته عراقي ميليون چندين غيرمستقيم مرگ موجب گذشته سال ده
.بود نخواهد التيام و جبران قابل هرگز نيز عراقي شهروندان بر گذاشته
و عراق ملت و عراق هماكنون كه خطري مهمترين است معتقد اعلاكه مجلس نظر برخلاف _2
و عراق مورد در كه قدر همان ادعايي چنين است ، ديكتاتوري وجود ميكند تهديد را منطقه كشورهاي
واقعنگري و منطقه شرايط به عنايت با ميزان همان به باشد داشته وجودي مصداق شايد عراق ملت
از عاري آن خاص يكجانبهنگري و سلطه تحميل براي آمريكا تلاش و منطقهاي _ جهاني مناسبات حول
تهديد مورد امروزه كه آن ملي منافع و ايران با ارتباط در مشخص طور به و بود خواهد حقيقت
خطر ملموسترين ميتواند تهديداتي چنين شدن فعال ايران براي.بود نخواهد منطقي هرگز ميباشد
.گردد قلمداد
بر ميشود شمرده مولفهها از بسياري حسين صدام رژيم نابهنجاري مصاديق بيان در كه آنجا _3
شك بدون.ميشود تاكيد مولفهها اين از يكي عنوان به "منطقه در بيگانگان حضور براي بسترسازي"
اما است منطقه در بيگانگان حضور زمينهساز عراق رژيم تجاوزكارانه و غيرمسئولانه اقدامات
و بيگانگان همان با همراهي و همسويي مشاركت ، براي قانعكنندهاي توجيه آيا واقعيت بدين اذعان
بود؟ خواهد آنان عمليات و طرحها در شركت
امكان نمودن فراهم جهت به را حسين صدام و باشند بد و سلطهجو بيگانگان اين چنانچه يقينا
آنان استعماري اهداف و مطامع از جستن دوري به متعهد بايد نيز خود كنيم محكوم آنان سودجويي
.باشيم
امروز دنياي در نيز بود خواهند "عرب جهان و ايران رابط حلقه عراق شيعيان" كه مسئله اين _ 4
منافع تاثير تحت و ايدئولوژيك چارچوبهاي از فراتر بينالمللي و منطقهاي روابط و مناسبات كه
به تاريخي تجارب و شد نخواهد پنداشته واقعي و علمي چندان ميشوند تعريف مدرن الزامات و مشترك
عامل منافع همسويي كه است داده نشان نيز آمريكا سپتامبر حوادث 11 و اخير سالهاي در خصوص
چين زبان شيعه ، ايران كه ميكند صدق آنجا تا مسئله اين و است ملل بين همگرايي و تعامل اصلي
كليساهاي در افغانستان به حمله موفقيت براي كه كساني زبان تا ميفهمد بهتر را كمونيست
جمعي امنيت و منافع همسويي اخير سالهاي در مشخص طور به و.برميدارند دعا به دست واشنگتن
قرار تعامل در و نزديك بدانجا تا را منطقه عرب كشورهاي و ايران بين متقابل روابط منطقهاي ،
.باشند نداشته واسطهاي هيچ به احتياج كه است داده
مواضع اعلام و نظري لحاظ به البته) منطقه كشورهاي تمامي و ايران تعقلگرايانه سياست _ 5
منطقهاي شرايط به نسبت واقعبينانه ديدگاهي از گرفته نشات عراق به نظامي حمله نفي در (رسمي
واقف امر براين درستي به كه است منطقه كشورهاي درون در ملي منافع به رئاليستي نگاه و
حداقل و ثبات موجود ، توازن آمريكا نظامي دخالت و منطقهاي مناسبات در تنش هرگونه كه گشتهاند
تضعيف و خاورميانه منازعه اسرائيلي طرف خدمت در گزينهاي و زد خواهد برهم را كنوني تعامل
.شد خواهد تلقي فلسطين حاميان موقعيت
نظاميگري و تنش از دوري براي را خويش سعي نهايت منطقه كشورهاي ديگر و ايران دليل همين به
و استعماري نيروهاي حضور و سلطه موجب نهتنها شرايطي چنين كه چرا ميآورند عمل به منطقه در
به ميتواند نيز عراق خاص شرايط در بلكه ميشود منطقه كشورهاي ديگر عيني تهديد بالطبع
همسايه كشورهاي ديگر به را منازعه خطرناك ابعاد نيز اين كه بينجامد عراق ارضي تماميت فروپاشي
.داد خواهد تسري
اخير سالهاي تلخ تجارب و كنوني جهان عيني شرايط به نگاه با ايرانيان ما اينكه آخر سخن _ 6
و معادلات در آنان كه درآنجا بهخصوص خويش مهمانان با روابط آينده نگران كه است منطقي
از كه بوديم كساني اولين جزء ايرانيان ما ديروز.باشيم ميشوند وارد آمريكاييان با معاملات
قرار شناسايي مورد خزر نفت منابع كه زماني اما كرديم استقبال ميانه آسياي كشورهاي استقلال
به ايران براي خزر درياي معادلات در را منافع نقض و امنيتي دردسر بيشترين كشورها همين.گرفت
از بيش از مهماننوازي و افغاني نيروهاي از ايران حمايت دهه دو از پس امروزآوردهاند وجود
بايد روزه هر ضدطالبان ، ائتلاف از حمايت بيشترين همه از مهمتر و افغاني آواره ميليون 5/2
دوستانه ارتباطات و هژموني اعمال كه بود خواهد تضميني چه فردا.باشيم بياساس اتهامات شاهد
.ببيند تدارك ما براي را تازهاي تهديدات عراق در آمريكاييان
30_ ناآرام غول
متحدان ناخشنودي جهاني ثبات آمريكا ،
غربشناسي پژوهشي رادمنبنياد پيتر
.هستند آمريكا سياستهاي از تفكيكناپذير و بالفطره آمريكا خارجي سياسي معضلات و تناقضات اين
معترض متحدين برخي ارضا عهده از هم باز بگيرد پيش در را سياستي هر متحده ايالات حال هر به
قواعد تصميم و تعريف امكان اما.آمد برنخواهد داخلي ويلسوني ايدئولوژي طرفداران يا خود
رهبريت نقش ايفاي چگونگي زمينه در آمريكا متحدين و دوستان به كه دارد وجود عمومياي استراتژي
.ببينند خود منافع بر منطبق حدودي تا را آن نيز آنان كه استراتژياي بخشد ، خاطر اعتماد آمريكا
شامل امنيت زمينه در ويژه به نيز را ديگري عمده و پايهاي قواعد استراتژي اين ضمن ، همين در
.كند مصالحه آن سر بر شرايطي هيچ تحت نبايد متحده ايالات كه شد خواهد
آسيا اروپا ، چون كليدي نقاط در پيوسته بهطور تا دارد آمادگي كاملا متحده ايالات اول ، نكته
انزجارهاي ابراز عليرغم.بپردازد بينالمللي ثبات از پاسداري به و كند نقش ايفاي خاورميانه و
دوست كشورهاي مطالبات از يكي بنيادين و استراتژيك خاطر اطمينان احساس اين ظاهري ، و سطحي
مسئوليت اين پذيرش بر مبتني كه لازم نشانههاي تمامي نيز آمريكا مردم متقابلا و است آمريكا
با 89 كه ناتو گسترش مورد در سال 1998 در سنا اعضاي نظر اتفاقميدهند بروز خود از را باشد
تاييد با و نبود انزواگرا كنگره يك از نمادي رسيد تصويب به مخالف راي مقابل 19 در موافق راي
آسيا شرق در آمريكا دوستان و متحدين قبال در آمريكا عملكرد.شد همراه اروپا در آمريكا عملكرد
.است برخوردار كنگره در حزب دو هر همهجانبه پشتيباني از نيز خاورميانه و اقيانوسيه منطقه و
اين.است متحده ايالات عامالمنفعه كاركردهاي از يكي جهاني ثبات حفظ زمينه در آمريكا مشاركت
ژئوپولتيك منافع جمله از بلكه نيست ما متحدان و دوستان خوشايند براي كاركردي صرفا كاركرد
ذينفع طرفهاي از برخي اگر حتي داد خواهيم ادامه خود كاركرد اين به ما بنابراين.است آمريكا
كه همانگونه دوم قاعده.كنند نارضايتي اظهار ما عملكرد از چنانكه حتي و بيابيم ناسپاس را
از بخشي باشد داشته آمريكا ملي منافع در ريشه كه خارجياي سياست كه است اين كردهايم ملاحظه
كه است چيزي همان دقيقا اين و ميدهد كاهش را است متحده ايالات متوجه كه تنفري و انزجار
نهفته اينجا در ما كاركردهاي پارادوكس.است خود خارجي سياست در شدنش نهادينه خواهان آمريكا
عنوان به گاها جهاني شرايط بهبود و ارتقا شوق و ويلسون ايدئولوژي به ما اشتياق كه است
.ميشود تفسير آمريكا قدرتطلبي
نظر اتفاق ايجاد با آنها واقعي جهان در ليكن دارند جهاني مضامين ما اهتمام مورد ارزشهاي
و ارزشها تحميل ديگران سوي از كه عملكردي تا شد خواهند نتيجه به منتج بهتر بينالملل
ديپلماتيك لحاظ به شرقي تيمور در آمريكا سال 2000 مداخله.ميشود قلمداد آمريكا ديدگاههاي
از كه داشت چند دلايلي گسترده اعتراضات فقدان اين.شد مواجه كمتري اعتراضات و ستيزهجويي با
شوراي در نظر اتفاق وجود و اندونزي در صلح و ثبات برقراري به چين تمايل به ميتوان جمله
عمليات اين در كه بود اين ديگر ذكر قابل دلايل از يكي اما كرد اشاره متحد ملل سازمان امنيت
.داشت پسزمينه در نقشي آمريكا
بينالمللي اقتصاد سيستم سلامت حفظ زمينه در سرنوشتساز و حياتي نقشي متحده ايالات سوم ،
اهداف فهرست راس در را تجارت زمينه در جهانينگري موضع ادامه بايد متحده ايالات.دارد برعهده
در جمهوريخواهان داشتن اكثريت زمان در.است بوده چنين نيز تاكنون واقع دردهد قرار خود
به بيترديد تجاري زمينه دو در آمريكا قانونگذاري مجمع هم ، دولت با كنگره ناسازگاري و كنگره
تجاري روابط همچنين و كارائيب حوزه كشورهاي و آفريقا براي تجاري امتيازات _ رسيد نظر اتفاق
به دستيابي براي حاكم حزب اعضا ساختن هماهنگ به قادر حتي دولت آنكه حال _ چين با دائمي عادي
تجارت سازمان و (نفتا) شمالي آمريكاي آزاد تجارت موافقتنامه چون مواردي در.نبود خود نظرات
براي را راه كنگره عملكرد اين.داد نشان خوش روي تجارت آزادسازي موضوع به كنگره جهاني ،
اروپا اتحاد با را تجارت آزادسازي مورد در مذاكرات زمينه در گفتوگو كه آينده قانونگذاريهاي
نقش از آمريكا آسيا ، اخير اقتصادي بحران ضمن در.كرد خواهد هموار ميسازد ، ممكن ژاپن و
را بزرگ سهمي متحده ايالات حال همين در.ميكرد مباهات و غرور احساس كرد ايفا كه راهبردياي
يكي.است داده اختصاص خود به جهان پيشرو اقتصادي قدرتهاي ساير با همكاري و كليدي موسسات در
اقتصادي مديريت مركز نوعي بهعنوان واقع در كه است هفت گروه دست اين از نهادهاي مهمترين از
.آمد وجود به صنعتي دموكراسي سياسي و
حاشيههاي در سايرين با هماهنگ كاركرد ارزش _ ميسازد رهنمون بعدي نكته به را ما موضوع ، اين
فرمول و ندارد ما نفوذ و توان از كمي دست آنان اقتصادي نفوذ كه داريم شركايي ما.اقتصادي
و است بوده آمريكا حزب دو هر مشي خط اين.است شركا اين با همكاري جهاني اقتصادي مديريت
اقداماتي انجام از احتراز معناي به هدف اين ساختن عملي.ماند خواهد باقي چنين اين بيترديد
من ، ديدگاه از.است (آمريكا متحدين خصوصا) ثالث كشورهاي عليه اقتصادي مجازاتي تحريمهاي چون
را راه اروپاييان مورد اين در است ، درست سياستي...و ليبي كوبا ، عراق ، بر فشار ادامه مشي خط
و ميپردازيم كشورها اين با رويارويي براي گزاف بهايي ما كه شد يادآور بايد.ميروند خطا به
قاعده اين از ديگري وجه.كشيد دست سياست اين از نميتوان كه است داده نشان تجربه متاسفانه
تعريف جهان اقتصادي رهبريت براي مسئوليتها مشاركت به بيشتر علاقه دادن نشان در ميتوان را
كمكهاي ارائه بر مبتني را پيشنهاداتي ژاپن آسيا ، مالي بحرانهاي وقوع اوليه روزهاي در.كرد
به كمكي اعطاي بود ، گرفته نام ميازاوا كه طرح اين.ساخت مطرح آسيا شرق جنوب به چندجانبه مالي
اقدام اين كرد ، رد را طرح اين بلافاصله كلينتون دولتميساخت مطرح را دلار ميليارد سي مبلغ
.ميرسيد نظر به بزرگ سياسي خطاي يك طرح تكنيكي جزئيات از صرفنظر
"نمايندگي سه" تئوري
چين در نوظهور اجتماعي طبقات جذب
آن و سازد فلج را سياسي اصلاحات هرگونه ميتواند كمونيستچين حزب برتر نقش حفظ براي سرسختي
سازد محدود داخل دموكراتيزاسيوندر عملكرد به فقط را
CERI محقق بالم ، استفاني
فخرطاولي كوروش:ترجمه
نظر از شايد كه داد انجام مهمي سخنراني كمونيست ، حزب مركزي مدرسه در گذشته مه زمين ، 31 جيانگ
حزبي كنگره شانزدهمين مقدمات آمادهسازي مناسبت به كه سخنراني اين در او.ماند دور رسانهها
را چين در آينده قدرت معادلات ضمني بهطور گرديد ، ايراد _ شود برگزار پاييز در است قرار كه _
حزب سالگرد يكمين و هشتاد مناسبت به ژوئيه ، اول تاريخ در اخيرا نيز "خلق" روزنامه.برشمرد
مجددا دارد ، را قدرت از كنارهگيري قصد ظاهرا كه را چين خلق رئيسجمهور سخنراني كمونيست ،
اصلاحات برنامه يك بهعنوان زمين ، سخنراني در مطروحه "نمايندگي سه" تئوري.سپرد چاپ دست به
در چين كمونيست حزب جايگاه به توجه با.است شده مطرح كمونيست حزب مدرنسازي هدف با سياسي
چين در حاكميت كل مدرنسازي خودبهخود آن دروني تحول كه كرد تصور ميتوان حاكمه ، قدرت ساختار
.داشت خواهد پي در را
پويايي همچنين اما ميكند ، دعوت شرايط اين تحليل در احتياط به را ما چين معاصر تاريخ اگرچه
از پيش جيانگميكند يادآوري ما به نيز را طرف اين به قبل سال از 25 چين ايدئولوژيك حركت
چين" اينكه براي را "ماركسيسم شكل تغيير" ضرورت و گفته سخن "تازه انديشيدن شيوههاي" از اين
بايد [كمونيست] حزب چيني ، رهبر گفته بهاست شده يادآور ،"يابد تحول زمانه با متناسب بتواند
طريق از اين و بپردازد "نوظهور اجتماعي طبقات" جذب به جهانيسازي ، چالشهاي با مواجهه در
ميشود ، مطرح چين در رسمي تبليغات ضرب به آنچه برخلاف.است ممكن "ملت تمام حزب" به شدن تبديل
دنگ از رسيده ارث به رژيم "بنيادين اصل چهار" با تضاد در زيادي اندازه تا زمين جيانگ تفكر
حزب برتر نقش پرولتاريا ، تفوق:از عبارتند اصل چهار اين يادآوري براي ;دارد قرار شيائوپينگ
.سوسياليست خطمشي و مائويي ، _ لنينيستي _ ماركسيستي انديشه چين ، كمونيست
و حقوقدانها دانشمندان ، به وضوح به تركيب اين ميشود ، مربوط سهگانه نمايندگي به آنچه در
در كه تمهيد اين.دارد اشاره ماليه دنياي و تكنولوژيك بخشهاي از برآمده كارفرمايان بهويژه
بازتركيب از دارد ، قرار "سرمايهداران" جذب مورد در اوت 1989 در مطروحه ممنوعيت با تناقض
به چيني بازرگانان از بسياري نيز ، واقع عالم در.ميكند حكايت چين كمونيست حزب جامعهشناختي
روابط شبكههاي و اطلاعات به دسترسيشان خاطر به اساسا و تجارت عرصه در موفقيتشان علت
شكلگيري از ميكوشد حال عين در پكن.دارند اختيار در را حزبي عضويت كارت هماكنون از مردمي ،
خودشان خاص سياسي بلوك است ممكن كه _ خصوصي بخش كارفرمايان شامل مستقل و همگن سياسي گروه يك
را برابرگرايي و كلكتيويسم ارزشهاي نوستالژي كه مائوئيست چپ.نمايد جلوگيري دهند ، تشكيل را
به توجه با اما است ، گرفته موضع "ايدئولوژيك انحراف" اين عليه شديدا كرده ، جمع هم دور
وراي.است نداشته را لازم اثرگذاري مائوئيستها نظر و حرف گروه ، اين بودنطرفداران كمشمار
حاضر تئورياش تحميل براي ميگويند وي سرزنش مقام در كه كسي زمين ، جيانگ سياسي جاهطلبيهاي
به پيش سال دو از كه ميكنيم مشاهده بگيرد ، ناديده را چين كمونيست حزب اساسنامه ماده 16 شده
و محقق كائوسيوآن ، .است يافته افزايش "غيررسمي" محافل در سياسي عملهاي ابتكار طرف اين
كرده ايراد [كمونيست] حزب بازسازي موضوع سخنرانيهاي پاريس در اخيرا چيني مستقل كارفرماي
انجام براي مناسب بستر نيز امروز ميرسد نظر به سال 1987 ، در حزب سيزدهم كنگره زمان مثل.است
آنكه از بيش زمان آن در شك بدون البته.است شده ايجاد اقتصادي موضوعات وراي تدريجي اصلاحات
ميدان تظاهرات سركوب با كه اقداماتي.شد اكتفا چند بحثهايي به گيرد ، صورت عيني اقداماتي
مسئولان فعلي ديدارهاي ميتوان اين وجود با.گرديد خارج دور از زيادي اندازه تا تينآنمن
سفرهاي با را ، اتريشي و آلماني بهويژه غربي ، دموكرات _ سوسيال احزاب با چيني عاليرتبه
ميشد ، انجام بازار اقتصاد عملكرد جذب و فهم منظور به كه دهه 1980 در هاشيا سلف مطالعاتي
امروز كه دارد فرق دهه 1980 دوره با جهت اين از فعلي دوره.دانست نزديك حتي و كرد مقايسه
انتقال برنامه يك طريق از نه اما گرديده ، مشروعيت بحران دچار كه نظامي اصلاح فوريت درباره
.دارد وجود اساسي نظر اتفاق كلاسيك دموكراتيك
متفاوت هم با ضرباهنگ و اهداف نظر از ملاحظهاي قابل بهطور پيشنهادات اصلاحات ، شكل درباره
يا كنگره نظام مدرنسازي ،"شركتها در دموكراسي" حزب ، نام تغيير درباره پيشنهادهايي.هستند
ارائه بزرگ ، شهرهاي به (كاغذ روي فعلي شرايط) روستاها نمايندگان كميتههاي انتخابات تعميم
.است شده
آمدن كار سر و نهادها از نيمي از بيش شده برنامهريزي نوسازي با احتمالي اصلاحات تقويم
دوميها و سكانداري ، جايگاه در اوليها:شد خواهد مواجه كمونيست رهبران پنجم و چهارم نسلهاي
همراهي دهه 1980 در سياسي اصلاحات نداي با كه شخصيتهايي آمدن شاهد بهزودي ما.مشاور جاي در
خواهيم سال 1989 سركوب نقشآفرينان رفتن شاهد و (هوكيلي و زيانگ زائو هويائوبانگ ، ) كردهاند
هوجينتو گذشته ساله ده كارنامه مطالعه با ميشود ، مربوط رژيم آينده مسئول به آنچه در.بود
يادآور وانگهي.نميشود ديده نظام بازسازي با وي احتمالي مخالفت بر دال نشانهاي (Hu Jinto)
بهعنوان) محافظهكار رهبران زعامت تحت توجهي قابل اجتماعي و قانوني پيشرفتهاي كه ميشويم
.است گرفته انجام (زن پنگ مثال
و رهبري ويژگيهاي داراي نخبگان حرفهايسازي است ممكن كه ميماند باقي موضوع اين فقط
يا وقوع حال در تحولات كامل كنترل از رژيم ساختن محروم به نهايت در نظام ، تدريجي منطقيسازي
فهم.آن از فراتر يا باشد اساسي قانون چارچوب در تحولات اين خواه ;ميانجامد قريبالوقوع
ساده ، تعديلهاي از فراتر ميتواند كه احتمالي اصلاحات در نقششان از چيني نهادهاي تازه
هدف مثال بهعنوان.است جديد اثرگذار فاكتور يك بگيرد ، خود به را "گسترده اصلاحات" عنوان
آينده در ميتواند آن تفسير و قانون بر نظارت قانونگذاري ، قابليتهاي منطقيسازي شده اعلام
جلسه يكبار سالي كه اكثريتي) خلق ملي مجلس متن در نمايندگان از گروه دو بين اساسي مناقشات به
و محلي مجالس و خلق ملي مجلس بين اختلافنظر به همچنين ،(دايمي عضو مقابل 150 در دارند
;بينجامد ديگر ، سوي از عالي ديوان و سياسي دفتر و سو يك از خلق ملي مجلس بين مناقشه به همچنين
.هستند تازه ماموريتهاي و وظايف دنبال به نهادها اين همه:است معلوم نيز علت
اين اينكه مگر بود ، نخواهد برخوردار تحقق براي واقعي بخت از چين در دموكراسي بگوييم بايد
_ سياسي جهت از _ حل راه كمهزينهترين بهعنوان مثلا ;دهد روي چالش يك بروز پي در اتفاق
حزب _ دولت متن در گاه كه نهادهايي ;گردد مطرح موجود نهادهاي بين مناقشهاي از برونرفت براي
لحاظ اين از.است شده تقسيم متضاد تفكرات و مواضع با نخبگان بين كنترلشان يا رقيبند هم با
در اكنون همچنانكه ;است "صحيح سياسي خطمشي" از تعريفي طرح رژيم روي پيش موجود حل راه تنها
ميتواند كه هستند داخلي عوامل اين كه است اين واقعيتاست شده مطرح "سهگانه نمايندگي" مورد
در چين مشاركت نه بگذارد ، اثر آن دموكراتيزاسيون يا حاكم حزب _ دولت شدن تندروتر بر
.جهانيسازي
را اصلاحات جهت در چين در موجود سياسي اراده تقويتكننده نقش ميتوانند بينالمللي نهادهاي
بنا مائوئيسم از مانده برجاي ويرانههاي روي چيني ، جديد الگوي و خارجي نگاه از.كنند ايفا
اين به ;است پارادوكس از مملو البته و ميگيرد شكل شيائوپينگ دنگ ميراث بر بلكه نميشود ،
نداد ، نهادها و جامعه به اضافي سياسي قدرت هيچگونه حكومتاش دوره طول در كه زمين جيانگ ترتيب
براي او.ميكند ارائه را اصلاحگرايانه سياستي آن ، تحكيم يا قدرت منصب از عزيمت آستانه در
در را عيني اقدامات سخنراني ، و شعار و حرف از فراتر بايد بگذارد ، جاي بر واقعي اثري اينكه
ميتواند چين ، كمونيست حزب برتر نقش حفظ براي سرسختي شرايط ، اين در.دهد قرار كارش دستور
محدود داخل در "دموكراتيزاسيون" عملكرد به فقط را آن و سازد فلج را سياسي اصلاحات هرگونه
را آن خارج در اپوزيسيون مشروعسازي ،[حزب] داخل در شده نهادينه تكثرگرايي آنكه مگر ;سازد
.بينجامد "مثبت" بنيادين بحران يك به يا سازد ضروري
لوموند:منبع
خط ساله ، آخر زمين 75 جيانگ
سياسي شرايط بررسي براي دريا كنار تفريحگاهي در چيني رهبران گردهمايي اتمام از پس بلافاصله
هر به دارد سعي چين ، رئيسجمهور زمين جيانگ اينكه بر مبني افتاد زبانها سر بر شايعاتي كشور ،
.گيرد قرار كمونيست حزب صدر در دوباره احتمالا شده كه طريقي
به را كشور اين تا داشته قصد چين سياسي سيستم در تغييراتي ايجاد با اخير سال چند در كه زمين
قرار كشورش صاحبنظران و سياستمداران تحليل مورد همواره دهد ، سوق ستبرش ديوارهاي سوي آن
.است داشته
مجلس روزنامههاي اصلي تيتر مدتي تا كرد درز بيرون به سري نيمه گردهمايي اين از كه خبرهايي
.داد اختصاص خود به را چين
راه و رفته كنار سياسي پست از آينده سال بايد ناچار به احزاب رهبران ديگر و ساله جيانگ 75
.كنند باز هوجيناتو رهبري به ديگر جبههاي براي را
اگر و باشند داشته سال هفتاد از بيش نبايد سياستمداران و رهبران از يك هيچ چين قوانين طبق
و بگذارد پا زير را مدون غير قانون اين بايد كند ابقا پست در شد ، كه طريقي هر به را خود زمين
.شود چين كنگره در رهبران ساير اعتراض به منجر احتمالا اين
باعث بلكه زد خواهد لطمه كمونيست حزب به تنها نه زمين عمل اين تحليلگران ديدگاه از
چند هر قانون اين كه معتقدند چيني سياستمداران از برخي.شد خواهد نيز او خود شدن بيحيثيت
هيچ در كس هيچ و شود رعايت هم اين از بعد بايد و شده رعايت چين در همواره ليكن است غيرمدون
.ندارد را قانوني چنين از عدول حق مقامي
اگر ميترسد او.است سالهاش چندين سياسي دستاوردهاي حفظ نگران چين رئيسجمهور كه نيست شكي
.شود غرق متلاطم امواج در يكباره به چيز همه سازد رها كرده هدايت تاكنون كه را كشتياي سكان
ميدهد احتمال وي كه چرا است شده شروع پيش سالها از كمونيست حزب نقش حفظ براي او تلاشهاي
.باشد نداشته خوبي چندان حاميان نيز همحزبيهايش ميان در
تا شدند باعث وي از ستايش با چين روزنامههاي زمين تصميمات مورد در خبرهايي انتشار از پس
بود زنده كه زماني تا مائو.بيفتند چين خلق جمهوري بنيانگذار مائو ياد به كشور اين مردم
.داشت عهده به كشور اين در را كمونيست حزب رهبري
منزل سر به را كمونيستها سهگانه تئوري زمين جيانگ تلاشهاي چيني صاحبنظران ديدگاه از
چين در همسو جمعيت از گسترهاي و پيشرفته فرهنگ توليد ، نيروي ارتقا شامل كه است رسانده مقصود
اقشار ساير و كارگران كشاورزان ، ميان در را حزب پايههاي ميتواند تئورياي چنين.ميشود
حاكي چين در نظرسنجيها آخرين.سازد برخوردار همگاني حمايت از و بخشيده استحكام جامعه مختلف
قرار ستايش مورد جهاني بازار به پيوستن راستاي در را زمين جيانگ تلاشهاي مردم كه است آن از
ديدگاههاي ميان اين در اما.است كرده عمل موفق سياستهايش اجراي در او كه معتقدند و داده
مخالفت چين ، جمهوري رياست در وي ابقاي با مقابله براي دليل قويتريندارد وجود نيز مخالفي
قدرتش و اختيارات از مائو كه طور آن نتوانسته زمين آنان نظر از كه چرا است وي با كنگره اعضاي
را بركناريش بخواهد زمين تا شده باعث كه دلايلي از يكي شايد.كند استفاده ميكرده استفاده
اما.دهد انجام آمريكا با را ديدارش ميخواهد كه است اين بياندازد تاخير به جمهوري رياست از
و مائو مانند كمونيستي موفق رهبران ليست در را نامش بتواند اينكه افتخار وي صورت اين در
.داد خواهد دست از دهد قرار دنگشيائوپينگ
باشد نيز خطرناك ميتواند وي براي سمتش در زمين ماندن باقي سياسي صاحبنظران برخي ديدگاه از
خواهد باعث او كار اين و كند حفظ مردم ميان در را نسبياش محبوبيت توانسته تاكنون او چراكه
عمل نيز آن به و كرده پايهگذاري خود را سيستمي كه كسي نباشد چين واشنگتن جورج ديگر وي كه شد
اولين از يكي باشد داشته سال از 70 بيش نبايد چين كنگره در سياستمداري هيچ اينكه.است كرده
.است بوده وي اساسي پيشنهادهاي
سياسي تحليل
مغربي ليلي آن
العجمي طفله بن سعد
زينلي حسين محمد:ترجمه
بر كشور اين رسمي مالكيت بر مبني مغرب دولت رسمي اعلام با مغرب - اسپانيا غيرمنتظره بحران
جنگي ناوچههاي و قايقها و آشفت بر بيانيه اين از اسپانيا دولت.شد آغاز ليلي كوچك جزيره
.كرد تجاوز مغرب هوايي حريم به نيز خود جنگي هواپيماهاي با و فرستاد ليلي جزيره سوي به را خود
صورت به را ليلي جزيره بر مادريد مالكيت به نسبت اسپانيا دعاوي تاملي هيچگونه بدون اروپا ،
از غير سندي و دليل هيچ تاكنون متاسفانه اما كرد تاييد را كشور اين مواضع و پذيرفت يكطرفه
ده از بيشتر كمي با است كوچكي جزيره ليلي جزيره.است نكرده ارائه اسپانيا يكطرفه ادعاهاي
خشك علفهاي دنبال به چوپانان تنها و نميكند سكونت كسي جزيره اين در.مساحت مربع كيلومتر
است مطرح دنيا مردم حتي و مغرب مردم براي اكنون كه مسئلهايميچرانند را خود بزهاي جزيره ،
نميتواند قبيل اين از حوادثي كه است مسلم البته.اسپانياست ناگهاني عصبانيت و برآشفتگي علت
زيركي واسطه به دوم حسن مغرب ، سابق پادشاه كه روابطي.نمايد مخدوش را كشور دو عميق روابط
عالي سطوح در متقابل همكاري و دوستي معاهدههاي امضا به نهايتا و بنياد را آن خود سياسي
و گذاشت بنياد را اسپانيا با همكاري و دوستي همپايههاي خاصي زيركي با دوم حسن.گشت منجر
شهر دو اين.رسانيد بهاثبات را مليل و سبت شهر دو بر مغرب مالكيت به نسبت كشورش حقانيت هم
اسپانيا كشور حكومت و سيطره تحت هماره سنتي ، طور به اما دارند قرار مغرب كشور اراضي در قطعا
در اسپانيا استعمار حضور از مانده جا به ميراث شهر دو اين بر اسپانيا تسلط.داشتهاند قرار
و راهگشا ميتواند اسپانيا و مغرب ميان صميميت و دوستي كه بود معتقد دوم حسن.آفريقاست شمال
علاقه ميان اين در.اروپا با كشورش متقابل همكاريهاي به دستيابي براي باشد مقدمهاي
به بيشتر و ميرسد نظر به قبول قابل و منطقي علاقهاي ليلي ، جزيره به كشور اين عشق و اسپانيا
ندارد اسپانيا براي نيز منفعتي ليلي جزيره.است شبيه ليلا عامري ، دخترك به قيس عرب شاعر عشق
شنيده حتيدارد مليل و سبت شهر دو به زيركانه نگاهي بحرانسازي اين پس در كشور اين اما
خود دعاوي از مغرب آمدن كوتاه به منوط جزيره از عقبنشينياش كه كرده اعلام اسپانيا كه شده
.است مليل و سبت شهر دو به نسبت
مقاومت ميراث نيز مغرب مردم و دارد را آفريقا شمال استعمار تاريخچه خود كولهبار در اسپانيا
دفاع قداست كشور اين مردم به مغرب اسطورهاي مقاومت.دارند پشتسر در را شجاعانه مبارزهاي و
آنها.ميدانند خوبي به را اين اسپانياييها و است مغرب آن از ليلي.داد تعليم را جانفشاني و
ديگر سوي از.است توجيهي غيرقابل امر جهان سوم هزاره در استعماري انديشه كه كنند باور بايد
عميق روابط به توجه ضمن بحران اين جريان در و كنند نگاه قضايا به منصفانه بايد نيز اعراب
ياد به را فلسطين مسئله به نسبت جهاني درك رفتن بالا در كشور اين نقش اعراب ، با اسپانيا
.است فلسطين اعراب از كشور اين پشتيبانيهاي معلول كه آورند
و محكم ريشههاي مغربيها و اسپانياييها روابط خصوصا و اعراب و اسپانياييها دوستي
بوده تزايد به رو هميشه كشور دو اين جغرافيايي نزديكي واسطه به كه دوستياي.دارد تاريخياي
از ديگر سوي از و نميدانند موجه را اسپانيا برآشفتگي يكسو از سياسي آگاهان اينرو از.است
طرفين مشكلات حل دنبال به و بوده اوضاع كردن آرام پي در مسالمتآميز نحوي به دارند توقع مغرب
آفريقايي كشورهاي رهبران پيش چندي.باشد اروپا نهايتا و اسپانيا با خود روابط عاديسازي و
همچنين.كردند اعلام را آفريقا اتحاديه تولد نشست ، يك طي آفريقا جنوب در دوربان شهر در
سرهنگ نظاميان ميان در و شد گرفته قاره اين در واحد نظامي نيروي تشكيل مورد در نيز تصميماتي
در آفريقا كه اكنون.داشت اصرار و تاكيد مسئله اين بر ديگران از بيشتر ليبي كشور رهبر قذافي
خوبي آزمايش بحران اين است نظامي و اقتصادي سياسي ، حيات از تازه مرحلهاي به ورود آستانه
ليلي درايت ، و تعقل سايه در گفت بتوان شايد ترتيب اين به.آفريقاست قاره جديد تحولات براي
.ماند خواهد خود وطن زيرسايه و خود خانه در
الاتحاد روزنامه:منبع
10 شارون جنگي جنايات
بيروت محاصره و بمباران
طولاني قاسم:ترجمه
نفر هزار ده حدود.بود شده تبديل ويرانه منطقهاي به لبنان جنوب سال 1982 جولاي ماه اواخر در
از نيز فلسطيني آوارگان از تن هزار چهارصد تا پنجاه و سيصد.بودند داده دست از را خود جان
حدود لبنان به حمله جريان در اسرائيل ارتش.بودند شده رانده خود اسكان محل اردوگاههاي
از چنداني نشانه لبنان جنوب در ديگر خلاصه بهطوربود درآورده اسارت به را نفر هزار پانزده
صحنههاي مشاهده با":نوشت باره اين در اسرائيلي روزنامهنگار يك.بود نمانده جاي بر زندگي
صورت به كارها همه كه مييابيم در آوارگان اردوگاههاي در فلسطينيها كشتار وحشتناك
".است شده انجام سيستماتيك
پيدا هرگز ديگر بودند ، شده ناپديد لبنان جنوب به اسرائيل حمله جريان در كه كساني از بسياري
اختيار در نيز بودند ، برده در به سالم جان لبنان جنوب به اسرائيل تجاوز از كه كساني.نشدند
حداد نيروهاي و فالانژيستها.گرفتند قرار حداد امر تحت نيروهاي و فالانژ شبهنظاميان
.ميشدند محسوب لبنان جنوب در اسرائيل همپيمانان
كرد ، اعلام اسرائيل وقت نخستوزير بگين مناخيم ژوئن سيزدهم روز در يعني جنگ روز هشتمين در
متوقف جنگي عمليات كرد ، پيشروي لبنان خاك كيلومتري چهل عمق تا اسرائيل ارتش آنكه از پس
شرقي بخش كه او امر تحت نيروهاي و شارون آريل زمان همين در كه بود حالي در اين.شد خواهد
واقع بيروت بالادست در منطقه اين.بودند رسيده بعامده منطقه به بودند ، كرده محاصره را بيروت
به روز حدود 70 منطقه اين محاصره حال هر به.دارد جمعيت نفر پانصدهزار حدود هماكنون و است
.انجاميد طول
بمبهاي از بيروت بمباران براي اسرائيل هوايي نيروي و شد بمباران شدت به بيروت مدت اين در
تنها نه لبنان به اسرائيل هوايي حملات جريان در.ميكرد استفاده نيز فسفري بمبهاي و خوشهاي
اجتماعي شبكههاي بلكه ديدند ، آسيب شدت به فلسطين آزاديبخش سازمان نظامي پايگاههاي و مراكز
سازمانهاي همچنين فلسطينيها ، آموزشي و بهداشتي تاسيسات.شدند نابود نيز شهري تاسيسات و
آوارگان كه فقيرنشيني محلات ويژه به و فلسطين آزاديبخش سازمان به متعلق اجتماعي و سياسي
.ديدند سنگيني خسارات اسرائيل ارتش هوايي حملات جريان در بودند ، داده جاي خود در را فلسطيني
تشخيص كه حالي در نماندند ، مصون هم بيمارستانها حتي اسرائيل بمبارانهاي و حملات جريان در
آگوست ششم روز در صليبسرخ گزارشهاي اساس بر.بود ساده بسيار ديگر مراكز از بيمارستانها
از پيش كه حالي در.بود مانده جاي بر بيمارستاني تخت سي تنها بيروت غرب منطقه در سال 1982
بهطور اسرائيل بود ، موجود بيمارستاني تخت بيروت 1400 از بخش اين در اسرائيل هوايي حملات
فلسطيني آوارگان اردوگاههاي بمباران.ميكرد بمباران را فلسطيني آوارگان اردوگاههاي مرتب
شتيلا و صبرا اردوگاههاي ساكنان از نيمي از بيش كه بود شده موجب جنگ اول هفتههاي همان در
اردوگاه دو اين در فلسطيني آواره هزار حدود 125 زمان آن در.كنند ترك را خود كاشانه و خانه
هيچ به شتيلا و صبرا اردوگاههاي در اسرائيليها كه بود حالي در اين.داشتند سكونت فلسطيني
.بودند غيرنظامي مناطقي اردوگاه دو اين اصولا برنخوردند ، فلسطينيها به متعلق سنگين سلاح
در اسرائيل گشتي سربازان با شوند ، خارج بيروت غربي بخش از ميكردند تلاش كه فلسطينيهايي
بيروت غربي بخش از كه نميدادند را اجازه اين فلسطينيها به آنها.ميشدند روبهرو بيروت
.شوند خارج
پانصد و هزار سيزده حدود بيروت غربي بخش در تنها كرد ، اعلام متحد ملل سازمان زمان اين در
اردوگاههاي خود محاسبات در ملل سازمان كه بود حالي در اين.است شده ويران مسكوني واحد
و ميشد قطع همواره بيروت شرقي بخش در برق و آب جريان.بود نگرفته نظر در را فلسطيني آوارگان
به اسرائيليها.بود روبهرو بسياري دشواري با شهر از بخش اين به دارو و غذايي مواد ارسال
.شوند بيروت غربي بخش وارد كه نميدادند را اجازه اين بينالمللي امدادرسان سازمانهاي
سال دسامبر ماه اواخر تا ژوئن ماه اوايل از لبنان پليس سوي از شده اعلام گزارشهاي اساس بر
سيهزار حدود و دادند دست از را خود جان اسرائيل حملات جريان در نفر هزار نوزده از بيش 1982
.بودند غيرنظامي آنها درصد كه 84 شدند كشته بيروت در نفر شمار 6775 اين از.شدند زخمي نيز نفر
آمار اين در شدهاند ، دفن دستهجمعي گورهاي در كه كساني است ، آمده لبنان پليس گزارش در
قرار دستهجمعي گورهاي به مربوط اطلاعات جريان در لبناني مقامات كه چرا.است نشده منعكس
سال نوامبر اواخر تا ژوئن ماه از موجود گزارشهاي اساس بر كه است حالي در اين.است نگرفته
در آنان از تن كه 117 شدند كشته لبنان جنگ جريان در اسرائيلي سربازان از تن تنها 486 1982
حد از بيش خشونت اعمال و بيروت محاصره از اسرائيليها واقعي هدف.بودند شده كشته بيروت جنگ
ترتيب بدين ميخواستند ، اسرائيليهابود لبنان دولت به فشار آوردن وارد عمليات اين جريان در
.كند بيرون لبنان از را فلسطين آزاديبخش سازمان و عرفات ياسر تا سازند وادار را لبنان دولت
اسرائيل ارتش.درآورد خود كنترل تحت را ديگر كشور يك پايتخت هدف اين به دستيابي براي اسرائيل
از نيمي و نهاد پا زير را بينالمللي كنوانسيونهاي تمام بيروت محاصره و بمباران جريان در
اسرائيليها كنترل در كامل بهطور بيروت غربي بخش كه چرا.گرفت گروگان به را بيروت ساكنان
.داشتند نظر زير بخش اين در را رفتوآمد هرگونه آنها و داشت قرار
لبنان از ساف اخراج در آمريكا نقش
.است نشده عمل وارد صادق ميانجي يك بهعنوان خاورميانه بحران در هيچگاه آمريكا متحده ايالات
لبنان در آمريكاييها نيز بار اين.است داده قرار نظر مد را اسرائيل منافع همواره آمريكا
امنيتي منافع لبنان از فلسطين آزاديبخش سازمان راندن بيرون طريق از تا شدند عمل وارد
بيروت از خروج براي فلسطين آزاديبخش سازمان مهم شرطهاي از يكي.كنند تامين را اسرائيليها
را غيرنظاميان امنيت كه دادند را تضمين اين ساف به آمريكاييها.بود غيرنظاميان امنيت تضمين
خصوص اين در خود تضمينهاي به نخواستند ، يا نتوانستند حال اين با.كرد خواهند تامين بيروت در
.كنند عمل
جهان سوسياليستهاي سايت:منبع
سياستمدار نگاه
فرصت و ريسك
* هگل چاك
عبادتي عليرضا:ترجمه
آمريكا براي.ميدهند تشكيل مسلمانان و اعراب بعدي نسل را خاورميانه آينده نيروي بزرگترين
.بپرورانند را ما از بيزاري دل ، در جوانان اين بگذارد و بگذارد دست روي دست كه نيست مقدور
كه هستيم روبهرو منحصربهفردي فرصت با حاضر حال در ما.نيست مقدور هم اسرائيل براي
براي راه مطمئنترين اين.بسازيم آنان با را آينده و بياييم كنار نسل اين با ميتوانيم
دست براي.ببيند تدارك فلسطين مردم براي بهتر زندگي به اميدي و امن آيندهاي كه است آمريكا
ميانجامد جهاني جامعه در ما انزواي به كه سياستهايي از بايد متحده ايالات راه اين به يافتن
گزينه من نظر به اما.ريسك يك هم و ميآيد حساب به فرصت يك هم اين حاضر حال در.كند اجتناب
.ندارد وجود بهتري
و اقتصادي فرصتهاي و دموكراتيك نهادهاي آينده در كه باشند داشته اطمينان بايد فلسطين مردم
ممكن راه تنها را خشونت نبينند ، اينگونه را آينده اگر.آنهاست انتظار در كارآمد دولت يك
آينده بود ، خواهيم بازنده ما ميان اين در و بود خواهد جبران غيرقابل آن عواقب و دانست خواهند
اوضاع اگركرد خواهيم واگذار ضدآمريكا تندروي سياستمداران به را عرب و مسلمان جديد نسل و
همه از و ميدهيم دست از _ اسرائيل جمله از _ را خود متحدان و دوستان برود پيش اينگونه
ما شده ، برشمرده موارد تمامي دليل به.افتاد خواهد خطر به آمريكا ملي منافع مهمتر
عرفات فقط نميتواند آمريكا.دهيم قرار عرفات موضوع گرو در را خاورميانه صلح روند نميتوانيم
كه ميدانند عرب دنياي در ما دوستان و فلسطين مردم.دهد قرار بهانه رهبر يك بهعنوان را
كه ميدانند آنها.بپردازند آنها را خودمختار دولت دستگاه ناتوانيهاي تقاص بايد عاقبت
جدي فلسطيني تشكيلات اصلاح مورد در خود ادعاي در اگر.است نخورده گره عرفات به آيندهشان
رهبر يككنند روشن عرفات با را تكليفشان اعراب و فلسطينيها خود بگذاريم بايد هستيم ،
و آمريكا درخواست به هرگز باشد ، داشته را لازم اعتبار آمريكا نظر از كه جايگزين فلسطيني
اگر.بود نخواهد عملي اسرائيل و ما توصيه به عرفات گذاشتن كنار حتي شد نخواهد انتخاب اسرائيل
كه كند درك بايد آمريكا.بگيرد نشات درون از بايد تحول و تغيير آن است تحولي و تغيير بر قرار
اين در نيز فلسطينيها حتي ميداند ، خود هويت يافتن از بخشي را اصلاحات و انتخابات عرب دنياي
به را عرفات حساسيت ، دادن نشان با ما اگر.نميبينند اصلي موضوع بهعنوان را عرفات شخص موضوع
اين به.شد خواهد داده نشان واكنش ما حساسيت به صورت آن در كنيم تبديل توجه قابل موضوع يك
مردم ميدهيم نشان كه نابجايي حساسيت با باشد يكي فلسطين مردم خواست و ما خواست اگر ترتيب
در اصلاحات هم صورت اين در.خودشان نه و ميخواهيم ما نه كه ميكنند انتخاب را هماني فلسطين
اوج به فلسطينيها سياست در راديكاليسم و تندروي سوي به آن انطباق هم ميشود تضعيف فلسطين
به كشاند خواهد افراطيها خواست سمت به را اينرسي كه است چيزي همان اين.رسيد خواهد خود
.ميخواهند فلسطيني راديكالهاي كه شد خواهد هماني ديگر عبارت
به را همه و كند متلاشي را خشونت بدخيم چرخه ديپلماتيك روند طريق از بايد فقط متحده ايالات
.كند هدايت اسرائيليها براي امنيت ايجاد و فلسطين دولت تشكيل يعني بازي آخر
_ جفرسون دوران به شبيه تمامعيار دموكراسي يك فلسطين در تا بمانيم منتظر نميتوانيم ما
در صلح ايجاد بدون باشيم داشته انتظار نميتوانيم و شود ايجاد _ آمريكا پيشين رئيسجمهور
.شود تعقيب دموكراسي فلسطين
موجود شرايط تغيير بدون فلسطين در اصلاحات اما.است متعهد صلح به كه دهد نشان بايد اسرائيل
پيدا ادامه شهركسازي روند و است اسرائيلي نظامي نيروهاي كامل اشغال در فلسطين آن در كه
.نيست ممكن و تحققپذير ميكند
Quartet] كوارتت به كه برنامهاي.برخورداريم بينالمللي و منطقهاي حمايتهاي از ما هنوز
ملل سازمان و روسيه اروپا ، اتحاديه متحده ، ايالات از متشكل و شد ، معروف [چهارگانه معني به
در پيشرفت يك به عرب مردم رضايت با كه است كرده فراهم را شرايطي عرب اتحاديه اتفاق به بود
آن در كه شود توام سياستهايي با بايد خاورميانه در آمريكا تلاشهاي.آييم نايل صلح زمينه
سياسي گروههاي گسترش و توليد زيرا شود تسريع مسلمان و عرب دنياي در اقتصادي و سياسي اصلاحات
آينده ماه چند ظرف.هستند غايب دموكراتيك نهادهاي كه ميشود ايجاد شرايطي در فقط تندرو
روشن را اعراب جديد نسل با برخورد نحوه خصوص به خاورميانه در سياسي جهتگيري آمريكا در رهبري
.ساخت خواهد
دموكراتيك وضعيت يك به انتقال جهت در و صلح سمت به را منطقه كه داريم را آن فرصت ما اكنون
نخواهد كاسته آن دشواري و پيچيدگي از هرگز و است پيچيده و دشوار بسيار وظيفه اين.كنيم هدايت
نسلهاي در دوستانمان و متحده ايالات امنيت دليلي ، هر به بياييم ، كوتاه يا بلغزيم اگر.شد
و نه فرزندان باشم داشته دوست من كه نيست دنيايي آن و روبهروست جديتر خطر با آينده
.ببرند ارث به يازدهسالهام
آمريكا جمهوريخواه سناتور *
ژوئيه واشنگتنپست ، 19:منبع
|