گلستان استان سيلزدگان به كمك براي عمومي بسيج
است امكانات كمبود از ناشي مغزها هجرت
استقلال قانون ماده 17 تفسير دادگاهها
نپذيرفتهاند را وكلا كانون
به اصناف كار ساعات محدوديت از اتحاديهها
كردند شكايت كشور وزارت
بيمهاي تازه حمايتهاي از قاليبافان
ميشوند برخوردار
توقيف به مطبوعات آزادي از دفاع انجمن
كرد اعتراض جنوب آيينه و نو روز
به تهران شهردار با روزنامهنگاران
مينشينند گفتوگو
امور در استانداران مشاورين سراسري اجلاس
شد برگزار زنان
كنيم جلوگيري نوجوانان فرار از چگونه
است؟ جرم تاريخ بدون چك صدور آيا
گلستان استان سيلزدگان به كمك براي عمومي بسيج
سيل از ناشي وارده خسارات گسترده حجم به اشاره با گلستان استاندار:ايرنا
.شد گلستان شرق سيلزدگان به امدادرساني براي كشور امكانات همه بسيج خواستار
استان غيرمترقبه حوادث ستاد فوقالعاده جلسه در چهارشنبه بامداد مهيمني محمدهاشم
و اجساد آوري جمع به مربوط امور بايد مربوطه دستگاههاي و ادارات:افزود گلستان
.برسانند پايان به را آسيبديدگان موقت اسكان
بطور پتو و موادغذايي و چادر نظير سيلزدگان اوليه نيازهاي تاكنون وي گفته به
.است شده فراهم آنها براي كامل
گلستان سيلزده مناطق مردم براي اوليه كمكهاي
به مردم براي اوليه كمكهاي محموله يك:گفت گلستان هلالاحمر جمعيت در مسئول مقام يك
.شد ارسال گلستان شرق سيلزده مناطق
چادر تخته نان ، 20 تن يك شامل كمكها اين:گفت ايرنا خبرنگاران به چهارشنبه فرزين مسعود
و سبك خودرو دستگاه چندين همراه به جمعيت اين امدادگر افزود100 وي.است آذوقه مقداري و
.دارند برعهده را سيلزدگان به ياريرساندن امر سنگين
روستاهاي ساكنان تخليه كار هوانيروز چرخبال فروند دو سيل وقوع زمان از وي گفته به
.داشتهاند عهده به را آسيبديده
شده محاصره مسافر نجات 150
سيل در
مسافر استان 150 اين هوانيروز بالگردهاي:گفت خراسان استان هلالاحمر جمعيت مديرعامل
.دادند نجات گلستان بجنورد ، محور در را سيل در محاصرهشده
با گفتوگو در خراسان شمال سيلزده منطقه از بازگشت از گذشتهپس روز حسيني علي سيد دكتر
در شده محاصره مسافران پرواز سورتي انجام 15 با ديروز هوانيروز:افزود ايرنا خبرنگار
.داد نجات را سيل
منطقه به را سيل قربانيان از نفر سه اجساد هلالاحمر جمعيت امدادگران همچنين:افزود وي
.دادند انتقال جاجرم شهرستان دشت
بركناري
گلستان سيل سهلانگاران
اخير سيل زمينه در كه افرادي جمهوري رئيس دستور به:كرد اعلام دولت سخنگوي
.شد خواهند بركنار باشند ، كرده كوتاهي و قصور گلستان استان در
از پس كه است شده تشكيل ارتباط اين در ويژهاي هيات زاده ، رمضان گفته به
كردهاند كوتاهي زمينه اين در افرادي شود مشخص كه صورتي در گلستان استان به سفر
.شد خواهند بركنار خود مسئوليت از
نگراني ، ابراز به خبرنگاران با هفتگي نشست در چهارشنبه روز زاده رمضان عبدالله
دولت هيات:گفت و كرد اشاره اخير حادثه خصوص در جمهوري رئيس عصبانيت و ناراحتي
و مديريت سازمان رئيس ترابريو و راه و كشور وزيران از مركب را ويژهاي گروه
ساعت ظرف 24 حداكثر سيلزده ، مناطق به سفر ضمن كه كرد موظف كشور ريزي برنامه
.كنند جمهوري رئيس شخص و دولت تقديم را خود گزارش
سال كه گلستان استان براي شد ، مقرر همچنين جلسه اين در:گفت دولت سخنگوي
براي و تهيه سيل از جامعپيشگيري طرح است ، بوده سيل وقوع شاهد نيز گذشته
.شود دولت هيات تقديم نهايي تصويب
است امكانات كمبود از ناشي مغزها هجرت
عمل به كه است ، انديشهاي بدفرجام و مخرب انديشه بدون عمل كه همانقدر:اجتماعي گروه
.است ياسانگيز و فرساينده نيز نشود منتهي
زم والمسلمين حجتالاسلام تهران ، شهرداري هنري فرهنگي سازمان عمومي روابط گزارش به
آنان تنها:افزود دانشآموزان جهاني المپيادهاي برگزيدگان از نفر جمع 40 در گذشته روز
آنان و شوند بهرهمند جهان دو مواهب از ميتوانند مينگرند هستي به دانايي و علم با كه
دنيا امكانات از ديد خواهند آخرت در كه خسارتي بر علاوه مينگرند هستي به جاهلانه كه
.برد نخواهند را لازم بهره نيز
هر از بيش بشر امروز سرنوشت:كرد تصريح است ، خدادادي ثروتي علم كه اين به اشاره با وي
و ميكنند ظهور جهان كنار و گوشه در كه است دانشمنداني و دانشمندان دست در كس هر و چيز
پيش كه علمي كار از دانشمند هر مقصد و است ، مقصود دانش مطلق از سخن كه آنجا.ميبالند
بشريت تمامي به متعلق دانشمندان رو اين از است ، بشري جهان اصلاح و بشريت خير مينهد ، رو
.هستند
من نظر از:افزود خود سخنان از ديگري بخش در تهران شهرداري هنري فرهنگي سازمان رئيس
به هجرتها اين عمده مغزهاست ، هجرت نيست ، بلكه مغزها فرار انديشه و دانش صاحبان رفتن
صرفا فرزانه مهاجران اين عمده و است كشور داخل در علمي ظرفيتهاي و امكانات كمبود دليل
بجاي بايستي ما.هستند خود انديشه و علم توليد براي مناسبتر ظروف به دستيابي دنبال به
را خود قابليتهاي ميكنند ، مهاجرت كه مغزهايي تكذيب و توبيخ و انديشمندان حصاركردن در
.دهيم افزايش كشور داخل در
استقلال قانون ماده 17 تفسير دادگاهها
نپذيرفتهاند را وكلا كانون
آنها كه است آن دهندهي نشان دادگاهها عملكرد كشاورز بهمن اعتقاد به:اجتماعي گروه
را اسلامي مجازات قانون ماده 19 و كانون استقلال لايحهي مادهي 17 كانوناز تفسير
و محكوميت حكم عمومي ، دادگاههاي مورد ، چند در است مشخص كه طور آن زيرا نپذيرفتهاند
.نمودهاند صادر وكالت از ممنوعيت
خبرگزاري حقوقي خبرنگار با گفتوگو در دادگستري وكلاي كانون رئيس كشاورز ، بهمن
با قضايي برخورد خصوص در وكلا ، كانون اقدامات مورد در:افزود چنين هم ايران دانشجويان
ارتباط وكلا كانون است گفتني است ، شده منجر نيز زرافشان آقاي بازداشت به اخيرا كه وكلا
در هم مواردي است ، داده انجام مكاتباتي و كرده حفظ قضاييه قوهي با خصوص اين در را خود
شئون و قانوني حقوق رعايت به مربوط مسايل به كانون ، اقدامات است بديهي است ، انجام حال
همكاران كه ، پروندههايي موضوعي مسايل به وكلا ، كانون و ميشود مربوط ما حرفهاي صنفي
.بشود وارد نميتواند گرفتهاند قرار تعقيب تحت نوشتههايشان و اقوال خاطر به
به اصناف كار ساعات محدوديت از اتحاديهها
كردند شكايت كشور وزارت
كليه تعطيلي لزوم بر انتظامي نيروي اماكن اداره اطلاعيه دنبال به:اجتماعي گروه
با مربوطه صنف اتحاديههاي بعد ، به شب نيمه ساعات از اغذيهفروشيها و رستورانها
.كردند منعكس كشور وزارت به ذيربط دستگاه طريق از را خود شكايت تصميم اين به اعتراض
:گفت رويداد اينترنتي سايت خبرنگار به باره اين در بازرگاني وزارت در مطلع منبع يك
بعد به شب ساعت 12 در آنها تعطيلي و اغذيهفروشيها و ها رستوران كار ساعات محدودكردن
صاحبان اغذيهفروشها ، حاضر حال در و است گرفته صورت اتحاديهها با هماهنگي بدون
.هستند ناراضي تصميم اين از مردم و رستورانها
و تهيه آييننامه يك بهصورت بايد كار ساعات تعيين سوم برنامه قانون براساس:افزود وي
به صنفي نظام قانون در اصناف كار ساعات تعيين ديگر سوي از برسد ، وزيران هيات تصويب به
بدون كار ساعت محدودكردن براي انتظامي نيروي اخير تصميم.است نظارت كميسيونهاي عهده
تعيين به اقدام راسا هماهنگي بدون انتظامي نيروي و است شده اتخاذ موارد اين به توجه
و اصناف نارضايتي بر علاوه تصميم اين كه اين به اشاره با وي.است كرده اصناف كار ساعات
و رستورانها فعاليت تابستان فصل در:ميزند ، گفت ضربه نيز توريست جذب به مردم
و بامداد يك ساعت تا و آغاز شب ساعت 10 از تفريحي مكانهاي در خصوص به اغذيهفروشيها
منفي تاثير صنفي واحدهاي كار و كسب بر كار ساعات محدوديت كه دارد ادامه بامداد دو
.ميگذارد
بيمهاي تازه حمايتهاي از قاليبافان
ميشوند برخوردار
مقطوع غرامت پرداخت و كار از ناشي جزئي ازكارافتادگي مستمري حمايتهاي:اجتماعي گروه
قاليچه ، قالي ، بافنده بيمهشدگان قبال در اجتماعي تامين سازمان تعهدات فهرست به عضو نقص
.شد افزوده زيلو و گليم
بخشنامه براساس اجتماعي ، تامين سازمان بينالملل امور و عمومي روابط كل اداره گزارش به
زيلو و گليم قاليچه ، قالي ، بافنده بيمهشدگان كار از ناشي حوادث تشخيص سازمان ، اين جديد
.بود خواهد اجتماعي تامين قانون ماده 60 در مقرر شرايط و ضوابط تابع
حداكثر بايد دارند ، سال از 50 بيش كه شدن بيمه متقاضي بافندگان همچنين:افزود گزارش اين
سنوات بيمه حق مربوطه ، اجتماعي تامين شعبه در آنان تقاضاي پذيرش تاريخ از پس ماه يك ظرف
.كنند پرداخت را خود سن سال به 50 مازاد
(بافندگان) شده ياد بيمهشدگان با رابطه در كار از ناشي حوادث:است آمده گزارش اين در
مربوط بافندگي حرفه با مستقيم بهطور كه اموري سبب به و بافندگي حين در كه است حوادثي
.ميافتد اتفاق بيمهشده براي است ،
به باتوجه و صورت هر در اجتماعي تامين سازمان جديد بخشنامه براساس است حاكي گزارش اين
قابل و ملموس حادثه ، و بافندگي حرفه بين سببي ارتباط بايد حادثه ، وقوع مكان و زمان
.باشد اثبات
توقيف به مطبوعات آزادي از دفاع انجمن
كرد اعتراض جنوب آيينه و نو روز
برخوردهاي:كرد اعلام بيانيهاي صدور با مطبوعات آزادي از دفاع انجمن:اجتماعي گروه
.است كرده بلاموضوع نيز را كنوني مطبوعات قانون حتي كه است گونهاي به مطبوعات با كنوني
مطبوعات عليه تضييقات انواع ايجاد از سال دو از بيش گذشت از پس:است آمده بيانيه اين در
برگي خبرنگار ، روز در روزنو و جنوب آئينه روزنامه دو توقيف قرار صدور روزنامهنگاران ، و
در روزنو روزنامه آنكه طرفه.كرد اضافه مطبوعات قانوني آزاديهاي نقض كارنامه بر ديگر
آن از شماره سه دو از بيش اساسا كه شد توقيف نوروز روزنامه با مشابهت دليل به شرايطي
مشاهده قابل روزنامه دو اين بين مشابهتي هيچگونه نيز شمارهها اين در كه بود نشده منتشر
.است نبوده
بدون غيرقضايي ارادههاي كشوري ، قوانين روشني و وضوح رغم به كه است بسيار تاسف موجب
مستمرا را مردمسالاري چهارم ركن قانوني كار حوزه مطبوعات ، شده شناخته حقوق به توجه
نقش كاهش موجبات عملا كه است رسيده جايي به روند اين.ميكنند دشوارتر و محدودتر
فراهم را ايراني جامعه عمومي افكار در غيربومي رسانههاي نقش افزايش و داخلي مطبوعات
.است كرده ايجاد برونمرزي و درونمرزي اطلاعات توزيع و توليد ميان عميقي شكاف و آورده
را مطبوعات اهالي و روزنامهنگاران شغلي امنيت تامين ضرورت جمله از اساسي قانون همچنين
.ميدهد قرار تاكيد مورد
به تهران شهردار با روزنامهنگاران
مينشينند گفتوگو
روز روزنامهنگاران ، :گفت ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن رئيس نايب:اجتماعي گروه
كريم".نشست خواهند گفتوگو به تهران شهردار "مدني ملك حسن محمد" با آينده هفته سهشنبه
صنفي انجمن كنفرانس سالن در كه نشست اين:افزود مطلب اين اعلام با "ارغندهپور
با روزنامهنگاران روي در رو گفتوگوهاي ادامه در ميشود ، برگزار ايران روزنامهنگاران
در كه كرد دعوت كشور روزنامهنگاران تمامي از صنفي انجمن رئيس نايب.است مسئولان
.كنند شركت تهران شهردار با رو در رو گفتوگوي
امور در استانداران مشاورين سراسري اجلاس
شد برگزار زنان
دبيران و زنان امور در استانداران مشاورين سراسري اجلاس بيستويكمين:اجتماعي گروه
:شد برگزار همدان در جوانان و زنان كميتههاي
:گفت سخناني طي بانوان امور در كشور وزير مشاور محتشميپور خانم اجلاس اين افتتاحيه در
از بخشي تنها عدهاي متاسفانه ولي باشد مردان و زنان عملي الگوي ميتواند (س)فاطمه
است طبيعي شرايط اين در و ميكنند مطرح را حضرت آن وجودي ابعاد از بعد يك و ايشان زندگي
.باشند نداشته ايشان از همهجانبهاي و شفاف و روشن ذهنيت امروز دختر و زن كه
جلسه و پرداخت ايران اجتماعي مسايل تحليل به پيران دكتر نيز اجلاس اين دوم روز در
اجلاس اين حاشيه در.شد برگزار مجلس زنان فراكسيون عضو نمايندگان با بحثوگفتوگو
.شد تشكيل جنسيتي نگرش با برنامهريزي و مديريت آموزش كارگاه
كنيم جلوگيري نوجوانان فرار از چگونه
كشور در نوجوان و كودك تا 110 بين 80 ماهانه كه است آن از حاكي غيررسمي و رسمي آمارهاي
.ميدهند تشكيل دختران را آنان درصد حدود60 كه خودگريزانند وكاشانه خانه از
در آن سوء پيامدهاي به باتوجه اما شود ، محسوب فردي پديدهاي است ممكن اول نگاه در فرار
براي و شمارآوريم به اجتماعي آسيبهاي زمينه در را معضل اين كه ميكند اقتضاء جامعه
.بينديشيم عاقلانهتر برنامهاي و جديتر چارهاي جرايم و وقايع قبيل اين ميزان كاهش
آنها جمله از و اجتماعي ريشهاصليآسيبهاي جامعهشناسان و روانشناسان اكثر اعتقاد به
زيرا.خانوادگي نابسامانيمحيط و آشفتگي يعنيبرميگردد خانواده به نوجوانان فرار
هم به شدت به آن درون عناصر كه دارد ساختاري بشري اجتماع كوچكترين عنوان به خانواده
را سيستم كل آن ، از گوشهاي در حتي شود ايجاد مشكلي سيستم اين در اگر و وابستهاند
.است ضروري اعضا همه بين تعادل و تطابق هميشه بنابراين.ساخت خواهد دگرگون
بزند صدمه جوان يا نوجوان رشد روند و شخصيت به ميتواند كه عواملي مهمترين از يكي
بر نامطلوبي و مستقيم تاثير مساله اين كه زيرا.است والدين اختلاف و ناهنجار حركات
.دهد سوق اجتماعي جرايم سوي به را آنان نهايتا ميتواند و دارد خانواده فرزندان
ظاهرا كودك است اختلاف و جدايي از حرف مادر و پدر ميان دائم كه خانوادهها گونه اين در
والدين زيرا.ميبيند منزوي و بيپناه را عملاخود ولي نميشود طرد خانواده سوي از
ديگر كه ميكنند يكديگر با مگو بگو صرف را خود رواني انرژي و بوده مشاجره مشغول آنقدر
فرزندي بنابراين.نمييابند آنان به محبت و مهر ابراز و فرزندان به انديشيدن براي وقتي
دام به خانواده از بيرون در است ممكن نگرفته ، قرار محبت و مهر مورد خانواده در كه
دست به را او دل واهي وعدههاي دادن و چاپلوسي و زباني چرب با كه شود گرفتار افرادي
.بكشانند اجتماعي انحرافات انواع به نهايت در و آورند
بروز در زيادي نقش جنسي انحرافات و اعتياد مثل والدين انحرافات جدايي ، و طلاق بر علاوه
هرگونه هستند فرزندان رفتار الگوي والدين كه آنجايي از.دارد نوجوانان در فرار تفكر
.است فرزندان متوجه مخربش تاثير اولين آنها در انحراف
اصول به فرزندان بودن پايبند نيز و رشد در والدين عاطفي احساسات و محبت بروز كه حالي در
ترك به وادار را آنان محبت ابراز در كاستي ، است موثر جامعه و خانواده عرفي و اخلاقي
حرفهاي به پيشداوري و قضاوت بدون تا هستند فردي دنبال به فرزندان كه زيرا كند مي خانه
دنبال به ناچار نيابند را او خانه در اگر و كند همدردي احساس آنها با و دهد گوش آنان
.ميكنند جستوجو را خانه از خارج گمشدهشان محبت
داشتن به علاقه مخدر ، مواد به اعتياد تحميلي ، ازدواجهاي اقتصادي ، فقر آنها بر علاوه
بزنند ، دامن پديده اين به ميتوانند خود كه همسالاني و دوستان با ارتباط آزاديها ، برخي
.گردند موجب را فرزندان فرار ميتوانند
چه؟ يعني فرار
دست بهاميد نكند ، احساس خود در را موجود غيردلخواه شرايط با مقابله توان فرد گاه هر
.ميگريزد كاشانه و خانه از وپرداخته ، ساخته را آن تصورش در كه آرماني شرايط به يافتن
آن در اطرافيان يا والدين سوي از كه فرضي زندان از شدن رها با كه ميپندارد او كه چرا
جايي يعني.كند پرواز پرورانيده ذهن در كه خيالي و آبي آسمان به ميتواند شده گرفتار
.نيست هيچكس سلطه تحت و يافته دست مطلق آزادي به آن در كه
فراري دختران اتفاق به قريب اكثريت داشتهام مراكز بعضي در اينجانب كه مصاحبهاي طي
دختران اينكردهاند فرار خانه از مادر و پدر غلط برخوردهاي علت به كه ميدارند اظهار
ناچاري سر از خودشان گفتههاي طبق كه هستند شهرستاني اغلب و بوده ساله تا 22 معمولا 15
تهران راهي سرابآرزوهايشان به رسيدن خيال به و گريختهاند كاشانه و خانه از سردرگمي و
چه مرتكب كه ميفهمند تازه مقصد به رسيدن از پس ساعت اماچند ميشوند كشور شهرهاي و
و بيهدف بنابراين نميبينند خود براي پناهگاهي و پناه هيچ كه چرا.شدهاند اشتباهي
فشار آنان به هم گرسنگي هوا شدن تاريك با خصوص به زده پرسه شهري بوستانهاي در سرگردان
ساز سرنوشت لحظه اين در و گرفته قرار دوراهي سر بر احساساتي دختران اين ميآورد ،
مسير ميشود ختم ناكجاآباد به كه راهي انتخاب جاي به و انديشيده عاقلانهتر ميتوانند
و عوامل كه شوند دنيايي راهي بايد صورت اين غير در و بگيرند پيش را خانه به بازگشت
بناگوش تا را دهانشان بيرحم آشامهاي خون مانند فحشا و فساد شبكههاي سركردگان
.برند فرو خود كام در كثيفشان و شوم مقاصد به رسيدن براي را آنان تا بازكردهاند
ميان عاطفي رابطه يك فقدان و محبت كمبود كه ميبينيم متاسفانه كه است همينطور آري
معمولا.شود محسوب فرار در كننده تحريك عاملي ميتواند چگونه فرزندان و والدين
و دارند خاصي احساسات و عاطفي جسمي ، رواني ، وضعيت خصوصيات ، دختران ، مخصوصا و نوجوانان
احساس زيرا.ميشوند كشيده انحراف به زود خيلي شوند دلزده خانواده محيط از چنانچه
اميد به ناگزير و ندارند خانه در جايي ديگر و شده كمرنگ خانواده در حضورشان ميكنند
.ميگريزند منزل از خويش رويايي آرزوهاي به رسيدن
سازمان كه آماري طبق.كردم اشاره پديده اين بروز در مادر و پدر اختلاف به ابتدا در
".هستند طلاق محصول فراري دختران درصد 95:بود كرده اعلام سال 1380 در كشور بهزيستي
نتيجه اين به دارند خانواده در ريشه اجتماعي آسيبهاي همه اينكه به توجه با بنابراين
رنج و شده متاثر آن از جامعه كه است پديدهاي تلخترين طلاق حاضر حال در كه رسيدم
.ميبرد
گرفته نظر در ميكروب يك را ماست بحث مورد كه نوجوانان فرار جمله از اجتماعي معضلات اگر
نياز دهنده پرورش محيط به تكثير و رشد براي ميكروب يك كه كنيم توجه زيستشناسي نظر از و
و جامعه يعني مناسب ميزبان يك به اجتماعي آسيبهاي ساير و فرار ميكروب يعني دارد
و ميرود بين از صورتي در ميكروب يك همچنين و كند بروز تا دارد نياز آلوده خانواده
بايد معضل اين نابودي و كاهش براي بنابراين كنيم ، گندزدايي را محيط كه ميشود ريشهكن
صورت اين در پاككنيم ، ميزنند ، دامن پديده اين به كه عواملي از را خانواده و جامعه
.آنيم خواهان ما كه است چيزي همان اين و مجرم با نه و بود خواهد جرم با ما برخورد
مادران و پدرانميكردند رعايت را زير عوامل لااقل گرامي والدين اگر ميشد خوب وچه
:كه كنيم سعي بيائيد گرامي
شويم همخوان نوجوانمان و كودك با
كارشناس يك اگر.ميكنيم ايفا را متفاوتي نقشهاي زندگي در ما از يك هر كه است درست اين
لازم ميكنيم رفتار كار محيط در رسمي كاملا طور به هستيم كه سمتي هر در يا كارمند يا
با و نشسته رسمي جلسه يك در حالا اگرباشيم نوجوان و كودك نوجوانمان ، و كودك با كه است
در.كنيم بازي فرزندانمان با كودكان مانند هستيم خانه در وقتي ميكنيم بحث همكارانمان
و رفتار و بوده وصميمي گرم آنان با ميتوانيم زياد سني فاصله عليرغم حتي صورت اين
.كنيم هماهنگ آنان با را عقايدمان
باشيم داشته همدلي احساس نوجوانمان و كودك با
در آنان با كه كنيم تصور خود با ميدهيم گوش صحبتهايشان به و زده حرف آنان با وقتي
او كنار در و همراه نيز ما ميرود راه كه جا هر.هستيم كوهنوردي يا و رفتن راه حال
با را خود و باشيم كنارش حال هر در شود ، منحرف مسير از يا و بخورد زمين است ممكن.باشيم
بنگريم دنيا به او چشم دريچه از عبارتي به ميبيند او كه آنگونه را دنيا.دهيم تطبيق او
و نشسته كنارش در او به خيره نگاه و مقابل در نشستن جاي به او با صحبت هنگام به يعني
.كنيم ايجاد برايش را امني محيط كار اين با
بپذيريم شرط و قيد بدون را او
پذيراي ضعفش و قوت نقاط تمام با ميداريمو دوست خودش خاطر به را او كه بفهمانيم او به
رفتار مورد در و بوده قائل ارزش برايش انسان يك عنوان به بايد منظور اين براي.هستيم او
براي بلكه نكنيم نصيحتش ميزند سر او از نادرستي رفتار اگر.نكنيم ارزشي قضاوت عقايدش و
خواهيم جلب را او اعتماد بپذيريم را او قضاوت بدون اگر.كنيم كمك او به عملا آن جبران
نبريم سوال زير را او خود ناپسند رفتار خاطر به هيچگاه كه نكنيم فراموش همچنين كرد ،
تو ندارم دوست را تو ديگر" نگوييم گاه هيچ مثلا دهيم قرار انتقاد مورد را رفتارش بلكه
رفتار فلان ولي هستي خوب تو":بگوئيم بلكه هستي ، بدي بچه خيلي يا " هستي بيشعور خيلي
"...و است بد يا است ناشايست بسيار
وقتي و كرده ايفا را آشپزي ماشين يك نقش مادر و پولساز ماشين يك نقش خانه در پدر گاهي
وقت از مقداري دادن اختصاص و فرزندان به محبت ابراز با نميدهند ، اختصاص فرزندان به را
براي خوبي دوست و مشاور مادر و پدر نقش بر علاوه عاطفي ، رابطه يك ايجاد و آنان به خود
.باشيم فرزندانمان
ما نوجوانان كه نكنيم فراموش.بودهاند سبز روزي زرد برگهاي كه بينديشيم اينگونه بياييد
كه شده سبب اتفاقي چه سالها اين در ببينيم پس اند متولدشده پاك سايرين مانند نيز
موضوع نميكنيم ، صحبت عجيبي موضوع مورد در باشيد مطمئن اند افتاده روز اين به اكنون
روابط اعماق در متاسفانه كه است پرغصهاي قصه نوجوانان به مربوط معضلات ساير و فرار
دامنگير بلاي اين با مبارزه به حسابشده طور به امروز اگر و كرده رخنه خانوادهها
ناهنجاريهاي و نابسامانيها و آشفتگيها بروز شاهد دور چندان نه آيندهاي در نپردازيم
گريزناپذير و تلخ حقيقتي فراري پسران و دختران پديده كه چرا.بود خواهيم اجتماعي مختلف
است لازم و گرفته صورت ويرانگر بلاي اين از پيشگيري براي تاخيرزيادي الان همين تا و است
و كرده جلوگيري شرايط شدن حادتر از متخصصان نظرات از استفاده با نيز مربوطه مسوولان
...و است دير خيلي فردا كه چرا.بينديشند لازمالاجرا و علمي اصولي ، راهكاري
گماسايي اميري محبوبه
مشاوره فوقليسانس دانشجوي
است؟ جرم تاريخ بدون چك صدور آيا
(پاياني بخش)
زمينه در الرعايه لازم قوانين و چك صدور در دقت اهميت با مقاله اين نخست بخش در: اشاره
.گيريم مي پي را بحث ادامه اينك ، شديم آشنا چك صدور
و مدني مقررات برابر و نميشود محسوب چك اصلي شرايط جزء تاريخ كه معتقدند بعضيها (5
دارنده كه گرديده توافق چنين و است حال تاريخ ، فقدان صورت در چك صادركننده ذمه تجاري ،
فقدان لذانمايد كارسازي را آن زمان ، آن در و معين را چك سررسيد تاريخ دلخواه به خود
كه اعتمادي روي چك ، صاحب ديگر عبارت به.ندارد دائن به آن پرداخت و دين در تاثيري تاريخ
فقدان بر او بعدي ادعاي لذا و بنويسد آن در تاريخي تا ميدهد او به را چك دارد طرف به
كيفري نظر نقطه از استدلالي چنين ميگوييم نيز استدلال اين پاسخ در.نيست مسموع تاريخ ،
بدون چك قانونگذار ، استدلالي ، چنين وجود با كه گرديد ملاحظه زيرا.نيست پذيرش قابل
چك ميان فرقي صورت اين غير در است دانسته كيفري تعقيب غيرقابل ماده12 در را تاريخ
.نيست بودن جرم براي كافي دين بودن حال و توافق صرف لذا و نبود تاريخ بدون و تاريخدار
تعقيب قابليت مطلقا تاريخ بدون چك كه معتقدند فوقالذكر ، نظريات برخلاف عدهاي (6
سابق ماده12 در (كيفري نه و) حقوقي صورت همان به تاريخ بدون چك عنوان و ندارد كيفري
از خالي اطلاق اين با نيز نظريه اين.نميگيرد قرار چك جزائي مقررات مشمول و مانده باقي
باشد ديگر جزائي عناوين بعضي واجد حال عين در تاريخ ، بدون چك است ممكن زيرا نيست ايراد
قابليت تاريخ بدون چك همان اخير اعتبار به صورت آن در...و مشروط امضا ، سفيد مثلا
.دارد كيفري تعقيب
تاريخ تجارت قانون ماده311 در قانونگذار كه ميدهند نظر اينگونه نيز بعضيها (7
و ميكند ذكر الزامي شروط جزء ميباشد هم سررسيد تاريخ همان چك مورد در كه را صدور
مورد در تجارت قانون ماده226 ملاك وحدت از استفاده با شكلي شرايط فقدان اجراي ضمانت
قانونگذار ميدانيم كه حالي در.است عادي سند يك و بوده چك عنوان از سند اين خروج برات ،
آيا كه اينجاست بحث تنها و است داده قرار چك مقررات مشمول را تاريخ سفيد چك صراحت به ما
.ميگيرد قرار هم كيفري مقررات مشمول يا است تجاري و مدني مقررات تابع صرفا مزبور چك
:كه گفت چنين ميتوان مذكور ، نظريات مطالعه با (8
و اسلامي مجازات قانون و11 مواد2) مجازات و جرم بودن قانوني اصل به توجه با:اولا
يا محدود يا مضيق طور به جزايي متون تفسير لزوم و (اساسي قانون و169 و166 اصول36
كه اين مگر است جزايي عنوان عدم بر اصل ، ترديد يا ابهام يا سكوت موارد در متهم ، نفع به
كه است اين بر اصل اينجا در لذا و باشد شده معين آن مجازات ميزان با عمل بودن مجرمانه
آراي نگارنده ضمنا.نيست جرم چك اين صدور جديد ، ماده13 در تاريخ بدون چك ذكر عدم با
.است شده صادر مبنا همين بر دقيقا كه كرده مشاهده قضايي مراجع از را متعددي
مقررات شمول از را چك اين تا نيست كافي تاريخ ، بدون چك عنوان صرف حال ، عين در:ثانيا
از بعضي واجد خود است تاريخ بدون كه اين وجود با چك اگر بلكه.نمايد خارج چك كيفري
يا امضا سفيد صورت به و تاريخ بدون چك مثال طور به باشد ، هم ديگر مستقل مجرمانه عناوين
و جرم اخير اعتبار به صورت آن در باشد شده صادر مسدود حساب از يا تضمين بابت يا مشروط
.است مجازات و تعقيب قابل مورد حسب بر آن صادركننده
نتيجهگيري
ميشود محدود كيفري ، تعقيب از خروج براي تاريخ بدون چك شمول دايره اگرچه توصيف ، اين با
مجازات و تعقيب (ديگري اتهام به اما) چك نوع اين صادركننده موارد ، بعضي در سبب بدين و
(مضيق تفسير و بودن قانوني) فوقالذكر جزائي اصول با تضاد در ظاهرا است ممكن و ميشود
مذكور ، اصول به توسل از قبل و نيست جايز نص مقابل در د اجتها كه ميدانيم لكن گردد تلقي
جرم ماده13 در مذكور عناوين به چك كه است مسلم و است ضروري امري قانونگذار نظر احراز
(ديگر طرف از ديگر مجرمانه عناوين و طرف يك از تاريخ بدون چك) مختلف موضوع دو اين و است
.نمود خلط يكديگر در نبايد را
سه از يكي عنوان به) است چك داربودن تاريخ بر اصل چون كه است لازم نكته اين ذكر آخر در
البينه قاعده بنابه چك در تاريخ فقدان مدعي عنوان به چك صادركننده لذا ،(چك اصلي ويژگي
ارائه است ممكن موضوع اين اثبات راههاي و كند اثبات را آن خلاف بايد...و المدعي علي
آن ، در چك مشخصات ذكر و مضمون اين با صورتجلسهاي يا سند تاريخ ، بدون چك مصدق فتوكپي
.باشد...و كارشناسي به امر ارجاع يا دارنده اعتراف
فروغي فضلالله
دانشگاه استاد
|