تاريكي در راندن
سينمايي يادداشت
نقاب

تاريكي در راندن
مجلس نماينده فيلمسازو افخمي بهروز با گفتوگو

را خود عصرانه ساعات ترافيك شلوغترين تهران كه حالي در:اكبري مينا هنر ، و ادب گروه
باز اسلامي شوراي مجلس دوره پنجمين انتخابات در تهران بيستم نماينده دفتر در ميگذراند
تاخير از او.ميشود وارد نفسزنان و عرقريزان اسپرت ، لباسي با سيهچرده مردي و ميشود
اينجا تا كه چرا.نيست مهم چندان برايم تاخير اين اما ميكند ، عذرخواهي خود دقيقهاي 10
.بود درآمده آب از غلط جنجالي فيلمساز اين بدقولي درباره دوستان پيشبينيهاي از نيمي
.كند مرور را آنها يكييكي بايد.اوست منتظر پيغام و تماس نامه ، از انبوهي دفتر در
جمله ياد ناخودآگاه.شده تنظيم قبل از دفترش مدير توسط كه جلساتي و ملاقاتها و ديدارها
از پس كارتر كه آنجاميافتم "نخورده شام هنوز آدلا" فيلم در "كارتر نيك" معروف
دردسر شهرت:ميگويد دوربين به رو و ميزند آتش برگي سيگار خود ، مزاحمين كردن تارومار
.داره
تا ميكند پيشنهاد را ميزي دارد قرار آن در چايي دو كه دستاني با افخمي حالا
.كنيم آغاز آنجا را گفتوگويمان
ديگران كه را چيزي.ميزند رك را حرفش.نيست مبالغه و تعارف اهل.است راحت و صريح او
مورد سينماي از متاثر شايد خصوصيت اين.ميكند تمام جمله دو در او ميگويند جمله ده در
و گافين مك از سرشار و سرراست داستانهايي با صريح و همهفهم سينمايي.باشد علاقهاش
از صحبت وقتي كه اينجاست و مردم به نسبت شخصيتها سفيه اندر عاقل ژستهاي از خالي
درست آنها":ميگويد و ميدهد دست از را ابتدايياش خونسردي ميشود ايراني روشنفكران
مردم از را خود نگاه ندارند مردم به مادي نياز چون كه قاجارند دوره شازدههاي مثل
".ميدانند آنان از بالاتر را خود و برميگردانند
باز آپارتمان دربان توسط حياط شده قفل در وقتي و رسيده پايان به گفتوگويمان ديگر
آن با خانمشنيست پاركينگ در افخمي قديمي نيسان.است شده خلوت هم خيابانها ميشود ،
كار به برايش را ماهي اصطلاح سينمايي خبرنگاران كه فيلمسازي حالا رفته ، خريد براي
تجريش تا تركمنستان كوتاه مسير طي.ميپذيرد تجريش تا رساندنش براي مرا پيشنهاد ميبرند
گفتوگو اين در كه شدم متوجه خداحافظ گفت وقتي و كرديم صحبت مختلفي موضوعات درباره
بزرگي مكگافينهاي همان سرنوشتساز ظاهر در و مهم جملات آن همه و سينما مجلس ، سياست ،
رفته ، دست از فرصتهاي از گفتوگو اين در اوبودم آن پي در مصاحبه از قبل كه هستند
سرنوشتساز ايران سينماي براي ميتوانست مقطعي در كه انرژيهايي و موقعيتها امكانات ،
ماشين شيشه از را سرم تا بودم داده دست از را فرصت ميكنم احساس.ميزند حرف باشد ،
حالي در او.كنيم شروع را گفتوگو ديگر بار يك بياييد افخمي آقاي بگويم و بياورم بيرون
من از نيز را تحليلهايش فراگرفتن فرصت ميشد نياوران _ تجريش خطي ماشينهاي سوار كه
.ميگريزد دست از ليز ماهي يك مثل هميشه فرصت.ميگرفت

.است شده اسلامي شوراي مجلس وارد انقلاب از پس كه هستيد هنرمندي شناختهشدهترين شما *
جديتري جايگاه فرهنگي كميسيون در سينما كه بودند منتظر همه مجلس به ورودتان هنگام در
نظر به كه است آن از پيچيدهتر بسيار آن مشكلات و سينما ماجراي ميشود تصور اما.بگيرد
داريد ، كشور در قانونگذاري مسائل به نزديكتري ديدگاه كه فيلمسازي عنوان به ميرسيد
مجلس در و قانوني ساختارهاي طريق از است ممكن كه دارد مسايلي و مشكلات چه ايران سينماي
دهد؟ صورت فرهنگي فعاليتهاي و سينما براي كاري ميتواند مجلس اصلا آيا.شود فصل و حل
بخواهيم اگر يعني.دهد انجام نميتواند زيادي كار هم خودش براي فعلي وضعيت در مجلس
اختيارات و حقوق و گرفته قرار انكار مورد وظايف همان بگيريم نظر در را مجلس اصلي وظايف
اما است قوانين اجراي بر نظارت مجلس وظيفه مهمترين.است شده گرفته ناديده دستگاه اين
با متناقض قوانين انبوه آن دلايل از يكي و شده ممكن غير تقريبا الان وظيفه همين انجام
نهاد عنوان به مجلس يعني.است روزگار ضرورتهاي با متباين و غيرواقعبينانه يا يكديگر
حالا كه بافته هم به قانون از گشايشناپذيري و سردرگم كلافهاي گذشته سال بيست در
.هست هم نظارت غيرقابل
نداريم؟ سينما صنعت زيرساختهاي گسترش براي قانوني منع يعني*
سليقههاي و نانوشته قوانين به است مربوط موانع از بسياري اما داريم هم قانوني منع
رفتارهاي از يعنيملغمهاي.ناآگاه و قدرتمند آدمهاي دلبخواهي رفتارهاي و مسئولين
قوانين از ناشي پاگير و دست موانع البته و قدرتمند گروههاي فشارهاي دولتي ، مسئولين
را سردرگمي كلاف مجموعا صنعتي و اقتصادي فعاليتهاي زمينه در خصوص به كهنه ، و متناقض
.است كرده ايجاد
رفته دست از فرصت و دوران را داد آقاي مديريت دوران چطور پيچيدگيها اين وجود با *
ميكرد سعي اگر حتي نميآيد بر كاري هم او از ظاهرا ميگوييد الان كه طور اين.ناميدند
.دهد انجام حركتي ساختارها اصلاح براي كه
خيلي داد سيفالله مورد در من قضاوت شايد و نيست سادهاي كار مورد اين در قضاوت البته
سيفالله.داد دست از را تكرارناپذيري فرصت او ميكنم تصور هم هنوز اما نباشد منصفانه
را كارهايي و ميكرد دخالت نبايد كه كرد دخالت كارهايي در خودش از پيش مديران مانند داد
در هم محافظهكاري روحيه يك او ضمن در ميشد رها نبايد كه كرد رها خدا امان به
بر ويرانكنندهاي تاثيرات كه داشت سياسي جهتگيريهاي در هم و اقتصادي تصميمگيريهاي
آدمهاي از بسياري تدريج به شد موجب كه دارد هم محوري خود شخصيت داد سيفاللهگذاشت جا
بيخبر خصوصيات اين از بودند نزديك او به كه كساني.شوند پراكنده اطرافش از لياقت با
و روحيه لحاظ از را خودش و بشود خودش طلايي فرصت ملتفت او بوديم اميدوار ما نبودند
.نيفتاد اتفاق اين گمانم اما كند مهيا وضعيت كنترل براي انديشه
كاري ميتواند پزشك آقاي است؟ مانده باقي فرصتي هنوز ميكنيد فكر حاضر حال در آيا*
.ميبينيد چگونه را جديد معاون و جديد وزير دوران اصلا و دهد انجام
احتمالا ايران در ملي سينماي گسترش و ثبيت فرصت من نظر به اما كنم اشتباه اميدوارم
سطح در فيلم توليد كه بوديم دنيا كشورهاي معدود از يكي ما.است رفته دست از هميشه براي
ملي سينماي.ميداديم نشان را ملي سينماي تثبيت و ايجاد زمينههاي و داشتيم وسيع نسبتا
بايد بلكه باشد دولت كمكهاي به متكي نبايد ملي سينماي دارد معلوم و روشن تعريفي البته
بعد سالهاي طول در سينمايي چنين.شود توليد مردم حمايت اتكاي به و بگيرد جواب مردم از
ميشد ديده ايران در آن ايجاد امكانات و زمينهها اما نيامد وجود به وقت هيچ انقلاب از
گروههاي از بعضي عمدي و مستمر كاري خراب من نظر به.ميشود ديده حدودي تا هم هنوز و
و كرده نفوذ آنها ميان در هم مشكوك افراد بعضي شايد و هستند سينما مخالف اصلا كه فشار
دلبخواهي و غيركارشناسانه غيرمسئولانه ، رفتارهاي و طرف يك از ميكنند آستينشان توي باد
اين در كه استعدادي وجود با ملي سينماي شد باعث ديگر طرف از دولتي مسئولين سليقهاي و
.بايستد خود پاي روي نتواند و نگيرد رونق وقت هيچ داشت وجود ملت اين فرزندان و كشور
طريق از آمريكا تلويزيون و سينما هجوم زيرا است رفته دست از فرصت احتمالا هم حالا
توليدات از نميتواند كس هيچ و كرده پيدا عجيبي تحولات ديگر طرق و اينترنت و ماهواره
انتظار ميافتند شكل از و ميبينند آسيب نامربوط و مربوط آدم هر فشار تحت كه داخلي
.باشد داشته رونق و رشد به رسيدن و موقعيت تثبيت آن از بالاتر يا موقعيت حفظ و رقابت
كمكهاي تزريق و دولتي حمايتهاي از استفاده از غير چارهاي من اعتقاد به پزشك آقاي
ضدفرهنگ طايفه جديد هجمههاي از جلوگيري براي سياسي لحاظ از رفتن عصا به دست و مالي
كند استفاده وسايلي از است مجبور شدن غرق حال در كشتي يك در كه است كسي مثل او.ندارد
و دير فعلي وضعيت در فرورفتن كه ميداند احتمالا اما مياندازد تاخير به را فرورفتن كه
.ندارد سوز و سوخت ولي دارد زود

سالگذشته دوازده فرهنگيده تهاجم با مقابله براي كه كساني لطف به ايران در
طورياست وضع الان بودند فرهنگي توليدات عرصه در
ناامني ايجاد مشغول
فيلم توليد در را سرمايهها آن هزارم يك يا صدم يك ندارد كسجرات هيچ كه
خطراندازد به
ميبريد نام فعلي دوران در كار موانع عنوان به آنها از شما كه اينترنت و ماهواره ولي *
داشت؟ وجود هم سال 76 در
ميرود انتظار اما شده برابر پانزده ايران در اخير سال پنج در اينترنت كاربران تعداد
كه ميبينيد خودتان هم ماهواره مورد در.بيفتد اتفاق آينده سال پنج در اينترنت اصلي رشد
پخش ماهوارههاي با آينده سال پنج در تازه و نيست مقايسه قابل شش و هفتاد سال با وضعيت
در.هستند قيمتتر ارزان خيلي و ندارند بشقاب به نياز كه بود خواهيم روبهرو هم مستقيم
جاهاي يا آنجلس لس توليد ايراني فيلمهاي با بايد داخل توليد فيلمهاي آينده سال پنج
ميشوند توليد حكومت مخالفين و كشور از خارج ايرانيان وسيله به كه كنند رقابت دنيا ديگر
مختلف راههاي به و نميشود اعمال آنها بر غيره و سياسي اخلاقي ، لحاظ از سانسوري هيچ
ايران سينماي و شده دير كاري هر براي ميگويم كه است اين.ميشوند توزيع ايران داخل در
.ندارد مقاومت طاقت آينده تحولات مقابل در
عرصه اين در اقتصادي رونق نتيجه در و سينما سالنهاي ساخت موانع از يكي ميگويند *
فيلمهاي وسيع نمايش و ورود اجازه آيا.است سينماها در خارجي فيلمهاي نمايش از جلوگيري
شود؟ منجر ايراني فيلم توليد رونق به نتيجه در و سينما تجارت رونق به ميتواند خارجي
ورود با ميگويند كه كساني.داد صورت بشود مفيدي كار نميكنم گمان گفتم كه طور همان
مبالغه من نظر به ميكند پيدا گسترش و ميگيرد رونق سالنسازي خارجي فيلمهاي وسيع
نخواهد سرمايهگذاري مملكت اين در سينما سالن ساخت در عاقلي سرمايهگذار هيچ ميكنند
بزرگتري موانع.باشد سودآور سرمايهگذاري و شود امروز برابر چند بليط فروش اگر حتي كرد
آن به قبلا من و ميدهد جلوه نامعقول را سالنسازي در سرمايهگذاري كه است كار در
چه رفته دست از چيز همه تقريبا من گمان به كه فعلي شرايط در البته اما.كردم اشاره
و شود وارد سينماداران و تاجران طريق از و وسيع طور به هم خارجي فيلمهاي كه دارد مانعي
و ميآيند بيرون ورشكستگي حالت از موجود سالنهاي كه است اين حداقلش بيايد در نمايش به
.ميرسند نوايي به هم تاجران از بعضي
با و سينماها در خارجي فيلمهاي از جلوگيري وجود با چرا شده؟ طوري اين چرا بالاخره *
نميتوانند هم باز كنند رقابت خارجي فيلمهاي با ايراني فيلمهاي نيست لازم كه اين وجود
ميشوند؟ روبهرو بياعتنايي با و ميمانند ناموفق و كنند برقرار ارتباط خودشان مردم با
و اقتصاد شده تثبيت و كلي چارچوبهاي از بعضي تابع نظر يك از ايران در سينما وضعيت
خودروسازي صنعت مثلا كه ندارد رونق دليل همان به سينما يعني است كشور اين در سياست
با كه باشد داشته وجود پيچيده برنامه يك شايد.غيره و دارد بحران كشاورزي و دارد بحران
ويران نيمه يعني خود اصلي وظيفه الفاظ بهترين تكرار با و نيت حسن و دلسوزي ظاهر
نگه عقب ويژه موانع وقتي يعني ديگر نظر از اما ميكند تعقيب را مملكت اين نگهداشتن
به مربوط جزئيات در را ساختاري مشكلات همان انعكاس كنيم نگاه را ايران سينماي شدن داشته
بار يك بتوانم شايد اما كردم اشاره موانع اين اصلي اجزاي به قبلا من ميبينيم صنعت اين
:كنم مرور فشرده طور به را آنها
خواست دلش كه طور هر چيز هر مورد در كس هر و نميكند حكومت قانون كشور اين در - اول
سينما اصل با كه باشند كساني اگر مثلا.ميكند اجرا رسيد زورش اگر و ميكند حكم
كنند حمله فيلمسازان و سينما سالنهاي به دائما واهمه و ترس بدون ميتوانند مخالفند
مدعي و دارند نگه تحقير و ترس حال در را بقيه.بدهند فراري مملكت از را آنها از بعضي
اينها از بعضي كردم اشاره كه طور همان.هستند فرهنگي تهاجم با مقابله حال در كه شوند
حقوق بزرگ كشور اين نگهداشتن ويران نيمه براي احتمالا كه هستند مشكوكي آدمهاي
وجود قانون و نظم اگر اما زدهاند چهره به را دلسوز و مذهبي آدمهاي نقاب و ميگيرند
گرفته ناديده مردم اوليه حقوق و گذاشته زيرپا قانون ميديد وقتي كه بود كسي و داشت
نميكردند جرات مشكوك موجودات آن ميزد پسگردني بعضيها به و ميكشيد عربدهاي:ميشود
.بيفتند مملكت جان به و كنند درست لشكر لوح ساده آدمهاي از
مردم ميخواهند و ميدانند امور همه در دخالت به مجاز را خود امور دولتي مسئولين _ دوم
هجمههاي تابع و ميكند تغيير روز هر البته هم سليقه اينكنند رفتار آنها سليقه مطابق
صادر تازهاي دستورهاي روز هر اقتصادي انگيزههاي يا سياسي تلاطمهاي و فشار گروههاي
ممكن اتفاق يك فقط شود ساخته امور مسئولين صلاحديد و سليقه مطابق فيلمها وقتي.ميشود
مطابق نميتوانند فيلمسازان وقتي.بپسندند هم مردم را آنها از بعضي كه شود موجب است
.باشند داشته را مردم استقبال و تاييد انتظار نبايد بسازند فيلم مردم پسند و صلاحديد
صورت مردم فراغت اوقات پركردن براي كه ديگري فعاليتهاي و تلويزيون و سينما _ سوم
اوقات اكثر بتواند اگر كه ميداند آمريكا.است مدرن جنگهاي عرصه مهمترين ميگيرد
و فكري چارچوبهاي و نشانهها و علائم از را آنها ذهن و كند اشغال را مردم فراغت
جنگي هر و ندارد نظامي قدرت از وسيع استفاده به احتياجي ديگر كند پر شده توليد فرهنگي
.ميرساند پايان به پيروزي با و سرعت به مقابل طرف اعتقادات و ذهن در نفوذ دليل به را
ميان جهاني جنگ يك عرصه در سرمايهگذاري از بخشي هاليوود در سرمايهگذاري بنابراين
و ديگر امكانات و اينترنتي و ماهوارهاي شبكههاي برقراري و ميشود محسوب تمدنها
بعضي استخدام.است جهاني جنگ همان عرصه در فعاليتي هم آنها كردن سودرسان و كردن تجارتي
بخش هم رقيب تمدنهاي در فرهنگي توليدات زياندهي و كردن ورشكسته براي ظاهر خوش مزدوران
بين آمريكايي فيلم يك توليد متوسط بودجه ميبينيد كه است اين است جنگ همين از ديگري
طوري نظم و امنيت در آنها نمايش و پخش سازمان و است ايراني فيلم يك برابر هزار تا يكصد
ميكند ايجاد هم سود و ميگيرد پس تماشاچيان از را كلاني پولهاي چنين كه ميكند فعاليت
گذشته سال دوازده ده فرهنگي تهاجم با مقابله براي كه كساني لطف به كشور اين در اما
جرات كس هيچ كه است طوري وضع الان بودند فرهنگي توليدات عرصه در ناامني ايجاد مشغول
و وامها همه و اندازد خطر به فيلم توليد در را سرمايهها آن هزارم يك يا صدم يك ندارد
.نميزند دل به چنگي كمكم هم دولتي يارانههاي و پيشخريدها و حمايتها و تضمينها
بنيادي و جدي مسايل به كردن فكر فرصت كه شدهايم روزمرگي دچار طوري ميرسد نظر به *
مشكلات به كسي است شده موجب سياسي دعواهاي و اقتصادي گرفتاريهاي.نداريم را فرهنگي
اخير سال چند طول در ما كشور در فرهنگ كه نميرسد نظر به آيا.نكند جدي توجه فرهنگي
اقتصاد ، اشتغال ، چون مسائلي به را خود جاي و شده فراموش شدت به بحثها ظاهر برخلاف
.است داده سياست و بازار
حساب به فرهنگ از مهمتر را سياست كه برميگردد مملكت اين بر ذهنيتحاكم به اين
آنها كلي تصور.ميداند فرهنگي فعاليتهاي از مهمتر را اقتصادي فعاليتهاي.ميآورد
آن فعاليت شوند كار مشغول آن در عدهاي و كنيم درست كارخانه يك ما اگر مثلا كه است اين
و هستند كامپيوتر قطعات فروش مشغول فروشگاهي در مثلا كه هستند كساني از مهمتر كارگران
قصه ، كه شخصي مسئولين اغلب نظر از.ميفروشند را اسباببازي يا كامپيوتري بازيهاي يا
در كه كسي و است كماهميتي انسان ميكند توليد فكر يعني ميكند بازي طراحي يا و شعر
به پيشرفته كشورهاي در كه كاري _ ميسازد سد يا و است ماشين ساخت مشغول كارخانهاي
تصوري تصور ، اين.است جامعه براي مفيدي فرد _ ميشود انجام ربات يا ماشين وسيله
فرهنگي و خدماتي فعاليتهاي برپايه جهان در اقتصاد اعظم بخش حاضر حال در.است عقبمانده
صورت فعاليتهايي براساس مردم زندگي سازماندهي و سوددهي درآمد ، پول ، گردش.ميچرخد
مملكت اين در امور مسئولين و گيران تصميم متاسفانه است غيرضروري ما نظر از كه ميگيرد
باعث كهنه تصور آن براساس و دارند مملكت اداره نحوه از كهنه تصور اقتصادي لحاظ از اغلب
حساب به را عقبماندگي اين كه است اين جالب و بمانيم عقب دنيا از نيز ما شدهاند
من نظر به البته.ميگذارند هستيم تنبلي ملت ما يا و نميكنيم كار ما اينكه مثل چيزهايي
در ايران كشور حال هر به.باشد كار در توطئهاي ذهنيت اين آوردن وجود به در دارد امكان
مردم ضمن در دارد ، قرار بالايي رده در جمعيت و وسعت لحاظ از و است شده واقع حساسي منطقه
نظمي اگر ايران شود ، قدرتمند نبايد كشور اين بنابراين.هستند باهوش و بااستعداد هم آن
امكان تنها كه بود نخواهد جنوبي كره مثل مطمئنا بايستد سرپا بتواند و بدهد خود امور به
يك به شدن تبديل آن كه ميافتد روندي در بلكه است دنيا به يخچال و ماشين فروش اصلياش
مملكت ، اين داشتن نگه عقب براي كه كرد استنباط ميتوان بنابراين.است جهاني بزرگ قدرت
بهترين با اساسي مسائل داشتن نگه ويران نيمه حتي و امور دادن جلوه و كردن نگاه وارونه
.است كار در عمدي و برنامه حسننيت و خوب ظاهر از استفاده با و كلمات
از پيش چطور كرديد كشور در فرهنگي مسايل اهميت و ضرورت درباره شما كه صحبتهايي با*
سينماي حتي و داشتيد ايران كشور در روشنفكري ديدگاه به نسبت تندي موضعگيري اين
نميدانستيد سينما اصلا را تاركوفسكي سينماي مثال بهعنوان.ميكرديد رد را روشنفكرانه
و حضور بدون را فرهنگ توسعه آيا.كردهايد معرفي مشنگ و پرت آدم يك را گدار لوك ژان و
حذف به توجه با فرهنگ از شما تعريف اصولا و ميدانيد ممكن روشنفكر اقشار همگرايي
است؟ تعريفي چه روشنفكرانه ديدگاه
تاريخ اين از بعد گدار با مه 1968 از قبل گدار.ندارم واحد حكم يك من گدار درباره
سينما كه است چيزي ساختن مشغول ميكند ادعا از 68 بعد كارگردان ايندارد بسيار تفاوت
سينما تخريب براي را كارهايي و ميآورد وجود به را ضدسينما كه است مدعي و كند تخريب را
وضعيت نشد بود داده وعده كه كاري همين به موفق كه آنجايي از البته ميدهد انجام
در.بخندند او به يا و شود سرزنش كه دارد را آن لياقت من نظر به و كرد پيدا خندهآوري
جماهير اتحاد دولتي سيستم داخل فيلمساز يك دارد خوب فيلم تا دو يكي كه تاركوفسكي مورد
مسئولين از برخي سليقه با و روشنفكران از گروهي سفارش تحت را فيلمهايش و بود شوروي
كه است اين بوده تاركوفسكي مورد در من سرزنش مورد كه آنچه و ميساخت شوروي در امور
به بيتوجه و شوروي مسئولين موردپسند سينماي اين ميكردند تصور ايران در او هواداران
اتحاد و شده منتفي مسئله اين الان البته كه است بازسازي قابل هم ايران در مردم سليقه
شده معلوم دولتي فرهنگسازي نوع آن و دولتي سينماي نوع آن نتيجه و پاشيده هم از شوروي
فيلمسازي الگوي نوع آن و افتاده رونق از تاركوفسكي ميآيد نظر به نيز ايران دراست
ايران در حاضر حال در.نيست نظر مورد ديگر بيايند بيرون تاركوفسكيها آن از كه دولتي
علاقهمندان و منتقدين از برخي علاقه مورد كه روشنفكر فيلمساز يك بهعنوان تاركوفسكي
در الگو براي شدن خطرتبديل زيرا نيست وارد آن بر هم ايرادي و است مطرح است نخبهپسند
به نسبت را قبلي موضع من شده باعث كه هم ديگر دليل يك.ندارد ديگر را ايران سينماي
اگر يعني.است رفته دست از ايران در ملي سينماي اصولا كه است آن باشم نداشته تاركوفسكي
رفتن بين از باعث شوروي اتحاد نوع دولتي فيلمسازي الگوي كه داشتيم وحشت زماني ما
من ديگر رفته بين از ديگري دلايل به ملي سينماي حالا بشود ايران سينماي در فيلمسازي
.ندارم تاركوفسكي به نسبت موضعي
دارد ادامه
سينمايي يادداشت
سانسور و معترض فيلم
زنان دان ، زن ، درباره
ميراحسان احمد
بزرگ تصوير كه ماگريت رنه از تابلويي نام "نيست چپق يك اين" مثل) نيست فيلم نقد يك اين
نقد كه كوتاه نقدي در ندارم دوست من و (گرفته آن از را جستارش نام فوكوهم و است چپقي
يك درباره نوشتن اما من منظور.ندارم دوست را زنان زندان بگويم جملهاي به نيست فيلم
نقد يك اين و ميپردازد ، معترض فيلم به كه است نقدي موقعيت به اشاره و سانسوري فيلم
.نيست فيلم
.مصطفوي خرقهپوش ، ديگران ، نام از دامنهاي كم رديف و كارگردان نام و گرفته پايان فيلم
تاثير فقدان و حسي بي يك در.ميبندم را چشمهايم.ميشوند محو و ظاهر پرده بر...
كاملا ؟..آيا بفهمم ، را تفاوتي بي با توام حال و حس اين دلايل ميكنم سعي شناورم ،
و داشت دوست را زنان زندان ميتوان حتي خاصي سياسي منظر و تماتيك نگرش اساس بر كه واقفم
حقوق گفتمان و كنوني مسايل انواع به ارجاع با و اجتماعي مسايل درباره انتقادي تفكري با
مرز خود در هم تصاوير نقادانه معناهاي از جدانبود بيتفاوت فيلم به نسبت ميشود زنان
موانع كه فيلمي اما.بود خواهد آور هيجان عدهاي براي خود به خود كه دارد شكنيهايي
رد آشكارا كه اثري صورت به بالاخره و گذاشته سر پشت را متعدد زخمهاي و گوناگون
.باشد نفي قابل ميتواند گذاشته ، شناسانه نازيبايي تاثيري چهرهاش بر متعددي جراحيهاي
اين است دادگرانه آيا حال اما.باشد آمده در آب از بدي فيلم فيلم ، هم مميزها بدون ميشد
شود؟ بدل نقد يك شالوده به لذت عدم و بيتاثيري از حسي و شود گرفته نديده مخرب عوامل همه
پشت را درپي پي نفسبر ماجراهاي فيلمي كه بود شاديانگيز اين برايم بسته چشم همانطور
.است آمده پرده بر جسورش سوژه با و كرده مقابله نمايش قابليت عدم توهم با و نهاده سر
.نوشت نقد فيلم درباره نميتوان كه آن براي نه.نيست فيلم نقد يك نوشته اين اما
به گواه چون هم زنان زندان فيلم نقد براي جذاب عناوين از بالايي بلند سياهه ميتوانم
:الف:مثلا.كرد تحليل مفصلا آنها اساس بر را فيلم ميتوان بدهم قول و دهم ارائه شما
لايه سه درباره.پرداخت فيلم روايت به و گفت سخن فيلم تماتيك و محتوايي مسايل درباره
ايران زنان وضعيت روايت -زنان 2 ايراني زندان يك در خاص شخصيتهاي روايت -فيلم1 روايي
به نسبت رسمشان و ربط و خرداد دوم و سازندگي جنگ ، دوره سه روايت -بودن 3 زندان در حس و
.شكافت را فيلم خطاي يا و تازگي و قوت و ضعف و.گفت سخن زنان
...و زد حرف ساختاري مسايل درباره ميتوان:ب
.نمود
بررسي ميتوان فيلم در را آن تاثير و فمينيسم ديدگاه از زنان جرم به مربوط مسايل:ج
و زنان حقوق توسعه به مربوط مسايل و مدرنيته انتقادي نگرههاي با ارتباط در را فيلم:د
.كرد تحليل ميتوان كنوني اوضاع در محدوديتهايش و مردسالاري يا و آزادي
.كرد بررسي را فيلم شكنيهاي سد يا و:_ه
زندان" سطحينگري يا عمق آشفتگي يا روايت تاثيررواني فقدان يا تاثير علل درباره:و
.زد حرف "زنان
فيلم بر آنها اثر و سليقهاي محدوديتهاي مميزي ، فرامتني ، مسايل به نيز ميتوان:ز
...و پرداخت
.كنم اشارههايي ميخواهم فقط آخري ، موضوع همين حوش و حول من
رسمي مميزي هم سانسور ، از منظورم و.است سانسور با آن نسبت و معترض فيلم موقعيت:پرسشم
دو هر دارم عقيده.سياسي - اجتماعي اثر برابر در منتقد خودسانسوري حس احتمالا هم و است
دو طيواقعيتهاست اصلاح و جامعه اوضاع بهبود و اجتماعي گفتمانهاي آگاهي ، رشد ضرر به
خطوط از جدا بار هر و شده حاكم نظارت دستگاه بر تغييريابندهاي سليقه بار هر اخير دهه
آن مدتي از پس بار هر و كرده ، منتفي را فيلمهايي ساختن امكان فردي سليقه شرعي ، قرمز
.نيافتاد نمايششان با هم اتفاقي و گرفتند نمايش اجازه يا و شدهاند ساخته فيلمها
.والسلام آمد خوششان كساني و گفتند بد فيلم از كساني
.برد نام را مهرجويي ي"بانو" ميتوان شدند ممنوع انتقادي نگاه سبب به كه فيلمهايي از
بسياري بلكه نبود او آثار ديگر از موفقتر تنها نه يافت نمايش اجازه كه زماني فيلم اين
وقتي.نيافت شدن ساخته امكان سالها "دوزن".نوشتند منفي نقد آن درباره هم منتقدين از
لكنتهاي كه شدند پيدا منتقديني عوض در نيامد زمين به آسمان شد ، داده نمايش و ساخته
امكان نتيجه در است نيامده در نمايش به دايره.كردند نقد آزادانه را ساختارياش و معنوي
توهم نميكندولي كمك ما آگاهي به سانسور پس.است رفته دست از هم فيلم وسيع نقد
:كنم اشارهاي معترض فيلم با ارتباط در پديده دو آسيبشناسي به مايلم من.ميآفريند
از پس نخست سالهاي همان از:توسعه و هنر و آگاهي به آن تاثير و دولتي بسته نگره - 1
قلمرو در ايدئولوژيك و حزبي تك حكومتهاي تجربه تاثير تحت نظريهاي اسلامي ، انقلاب
تطبيق كه آن از خبر بيبود دستوري و دولتي هنر به علاقهمند كه شد ظاهر ما سينماي
محصول.است دين ساحت به وهن و دستانه خام تطبيق يك شوروي با ايران اسلامي جمهوري
ساليان طي همواره اسلام.ندارد را نقد و اعتراض تحمل كه انديشياست محدود و خودمحوري
معترض فيلم آيا.ورزيد كمونيستيمخالفت و دولتي شديد كنترل و توتاليتر نظام با دراز
وظيفه آيا نميكند؟ آگاه نادرست و نامشروع روابط تباهي ، فساد ، ستمها ، به نسبت را ما
شجاعت نبايد آيا نامحرماند ، مردم آيا نيست؟ خدمت توسعه و خود مدام اصلاح ديني ، حكومت
سانسور وقتي ولي.شود سانسور معترضي فيلم هيچ نبايد منطقا پس باشيم؟ داشته را درد كشف
آقايان پرسيد بايد تازه گويد؟ باز را آن ايرادهاي دهد جرات خود به چگونه منتقد ميشود ،
آثار اين ميكنند تلاش ظاهرا آنها.بسازند اسطوره بيهوده آثاري از دارند علاقهاي چه
.ميكند ناسور را فيلم آن اعتراضي ، نگاه اثر بر فيلمي نمايش اجازه عدم اما نشوند ديده
سوي از هم منتقدين و نقد اما:هنر و آگاهي بر مخربش تاثير و نقد پراگماتيستي نگره _ 2
نقد از مصلحتانديشي با و شوند خودباختگي دچار معترض اثر برابر در ميتوانند ديگر
معترض فيلم اشتباهات تذكر از شده ، خودسانسوري و محافظهكاري دچار يا بپوشند چشم شجاعانه
آگاهانه اساسا فيلمساز با همسويي و ايدئولوژيك دلايل به بنا يا و بپوشند چشم سياسي و
.نمايند تحسين را آن بپوشانند ، را فيلم ضعفهاي و بپردازند واقعيت تحريف به
و.ماست ميان نادرست ديدگاهي رواج محصول معترض فيلم برابر در آمدن كوتاه خطاي اين گاه
.ميزنند دامن ديدگاه اين به مخالف نگاه سركوب و تخريب براي و بددلي با كساني نيز گاه
صحنه با را جعلياش و سطحي انديشههاي ميدهد حق فيلمساز به مثلا كه است چنين نگاه آن
حق منتقد به فيلم ، با ايدئولوژيك همنوايي سبب به اما كند تلقين مخاطبان به دلخواه چيني
.دهد قرار نقد مورد را اثري چنين ساختاري ، و فكري و اجتماعي منظر از آزادانه كه نميدهد
را آزاد گفتوگوي راه فيلم سانسور با آزادخويي نقد چنين همدستي كذبآلود اتهام با و
.نه يا شود سانسور بايد فيلمي شوند متوجه تا هستند نقد نيازمند مميزان گويي تو.ميبندد
پيوند شده گرفته پيش از تصميمهاي و سياسي سليقه با سانسور ميدانند همه كه درحالي
راهم مخالف و آزادانه نقد حق خود با يافت نمايش اجازه كه فيلمي و.فيلم نقد نه و دارد
.دارد همراه
دستگير ميلاني كه زماني.بكنم ميلاني خانم و خودم داستان و مثال به اشارهاي است بهتر
عمل يك و آزاد اسلامي جمهوري آگاه و بلندمرتبه مقامات مداخله با كوتاهي فاصله به و
فيلمساز كه اوضاعي در دارد حق منتقد آياداشت مشغول را ذهنم پرسشي شد ، تصحيح نادرست
روبهروست ، بازداشت خطر با موقت طور به ولو نگاهش و آثار مضامين سبب به اجتماعيگرا
سنت يك دهد اجازه بايد يا و بپردازد روايياش و تاريخي و معنوي خطاهاي نقد به آزادانه
و بيدريغ ستايشهاي هنري اثري كنايه و نيش و شعار هر صرف به كه "سياسيكاري" غلط
آگاهي و دانايي و كند جوسازي پرده پشت شيوه به همچنان ميريزد ، آن پاي به را نقشهمندش
مخالف منتقد آزاد عقيده بيان مانع و دهد قرار مخاطره مورد را زيباييشناختي و هنري اصيل
كه كساني پنداربافي برخلاف نمايد؟ خفه و تحريم و بايكوت را او واقع در و شود هنر اين
رسيدم نتيجه اين به وجدانم در من برافرازند ، قد نقد آزادي عليه حقير اغراض با كوشيدند
و است كرده تجويز هم را آزادانهاش نقد ضرورت خود با يافته ، تماشا آزادي اثري اگر كه
گفتوگوي و غيرضروري سياسي سانسور داد نشان ميتوان كه است نقد اين با تنها اتفاقا
افتراي و نقدي چنين عليه ذهنيت ايجاد.است معقولتر معترض آثار آزاد نمايش و آزاد
احزاب همان ميراث كه است اختناقآفرين شيوه يك خود سانسور ، و رسمي نظم با همدستي
را مخالفخواني از دفاع و مخالفخواني اشتياق بسته فضاي.است استاليني روحيه و توتاليتر
به بدل يافته كه را حقيقتي بيان شهامت آب جريان خلاف شنا با حتي شريف نقد ميدهد ، رواج
.ميگنجد قلمرو همين در هم معترض فيلم نقد.ميكند آزادي و عقلانيت مشق
نقاب
آهنگراني پگاه تيموريان ، رويا نونهالي ، رويا
بازيگري آن
كمانگري بابك
سعي كه جهت آن از صادق.است مهم و صادق فيلم يك خود حالت خوشبينانهترين در زنان زندان
را ناسالم برخوردهاي انتظار كه آورد وجد به را مخاطب جوري كاذب هيجان ايجاد با تا ندارد
با ميتوانست راحتي به كه اين و موضوع اين گسترده ابعاد به توجه با.باشد داشته
فيلم كه گفت گونه اين ميتوان ببرد بيراهه سوي به را فيلم تماشاگر ، احساسات برانگيختن
اين به مهم و است نداده باج تماشاگر به و نرفته بيراهه به كم دست درونياش مايه لحاظ از
زنان معضلات و مسائل به بيپروا و مستقيم طور به كه بود فيلمي اولين شايد كه دليل
فيلم اين كارگرداني در كه تكنيكي و فني مسائل از گذشته.ميپردازد ايران در زنداني
.است آن بازيگران خوب بازيهاي ميكشد دوش به را فيلم بار كه عواملي معدود از است نهفته
پس از تا ميگيرد كار به را خود چشمگير استعداد ديگر بار زنان زندان در نونهالي رويا
محوري شخصيتي بعد ، يك در زنان زندان در ميترا.برآيد خود هنري دوران نقش متفاوتترين
گونه اين براي هم دليلي كه _ نشده تعريف او از خطي تك داستان است ممكن گرچه است
جامعه خود كه _ مكان آن در ناجي يك مثابه به او ولي _ ندارد وجود فيلم اين در داستانها
را زندان در موجود طبيعي و مرسوم كنشهاي زدن هم بر در سعي _ است رسيده خط ته به كوچك
در سعي خود سختگيرانه اقدامات با ميشود وارد زندان جديد رئيس كه فيلم ابتداي.دارد
در را صوري نظم نوعي ميشود موفق كه اين با دارد ميداند نظم را آن او كه چه آن برقراري
.ميشود بدل زندانيان نزد در جايگاه بدون و منفور شخصيتي به ولي كند ايجاد جا آن
برخوردهاي مقابل در خود زعم به اول وهله همان در ميكند سعي _ قتل به متهم يك _ ميترا
به ميترا ساخته خود حال عين در و جسور شخصيت ايفاي كند موضعگيري طاهره خواهر خشن
به نسبت را خود ناپدري رفتار و اعمال كه ميترا.ميگيرد صورت نونهالي توسط وجهي بهترين
عمل به نسبت او ميزند ، خود ناپدري قتل به دست انگيزشي عملي در بود نياورده تاب مادرش
كه استقامتي نميشود ديده رفتارش در نيز ديگري مشكل اساسا و نميكند پشيماني احساس خود
برخوردهاي و ميدهد نشان خود زندگي گداز و پرسوز مسير در زندان سال طول 17 در او
رويا.ميشود طاهره خواهر استحاله باعث همه و همه زندانيان ديگر با او بزرگمنشانه
ظرافت با را فيلم ابتداي بيرحمي و سختگيري آن ميشود موفق طاهره خواهر نقش در تيموريان
به و خود دوروبر افراد تمام با نونهالي تعامل از سرشار بازي برساند فيلم آخر استحاله به
.ميشود محسوب زنان زندان موفق فصلهاي از طاهره خواهر خصوص
شرايطي در عوض در ميشود محسوب او براي مبرمي قضيه اين هم اگر و كشته را كسي اگر ميترا
و برقها خاموشي از پس و هوايي حمله هنگام در كه جايي ميدهد نجات را نفر دو جان دشوار
عنصر از حداقل تا ميآورد دنيا به مهارت با را گلاندام فرزند او مهيب شرايط آن در
اسمي به تبديل بعد سال هفده نهاد نام سپيده او كه فرزندي.شود كاسته جرماش معنوي
مقداري آينده به داشتن اميد كه شرايطي در است شده زنداني بارها و بارها كه ميشود
بخش نويد سه هر كه سپيده و سحر پگاه ، نامهاي به فيلم نوجوان سه ناميدن است كارشاقي
.دارد خوشحالي جاي هستند روشنايي

فيلم اولين در _ بودند هم متفاوت اتفاقا كه _ نقش سه هر در بازي با آهنگراني پگاه
نظر اظهار شايدبرنميدارد جلو به مهمي گام كتاني كفشهاي با دختري به نسبت شايد مادرش
پگاه.است زود كمي درآمده نمايش به او از كه فيلمي دو به توجه با بازيگر اين مورد در
شدن ساخته باعث و داشت كشور از خارج و داخل در مثبتي بازتابهاي اولش فيلم كه آهنگراني
آن از بعد سال دو تا نداد تن مشابه نقشهاي در بازي به شده مشابهش فيلمهاي از موجي
درخشش پس در ميرسد نظر به كه نقشهاييباشد متفاوت نقش سه ايفاگر مادرش فيلم در فيلم ،
رها را موسيقي هنرستان در تحصيل است متولد 1363 كه آهنگراني است مانده فروغ كم نونهالي
.است تئاتر هنرجوي اكنون و كرد
كه است نگاهشان در آني يعني دارند خاصي آن معروفي ، گفته به كه هستند بازيگران از بعضي
عطر كافور بوي فيلم دراست آنها از يكي نونهالي رويا ميكند ، متمايز بقيه از را آنها
است صورتش در كه دردآوري و غمناك زمينه ته و خاص چهرهاي با او ثانيهاي چند حضور ياس
.است مانده يادها در ايران سينماي تاريخ در كوتاه حضورهاي موثرترين از يكي عنوان به
او بود كاربردي هم باز _ كوتاهتر حتي _ او حضور هم باز آب ، روي خانهاي فيلم در همچنين
را آن ظرافت با كه چادري پشت در فيلم همين در خود مدت كوتاه حضور ثانيههاي آخرين در
هم نگاهها اين ازبرساند را او منظور نميتوانست ديالوگي هيچ كه كرد نگاهي بود گرفته
كه است نگاه اين شور ناكارآمدي كلام كه جايي است كرده خرج بار دو يكي زنان زندان در او
.بگذارد بايد را خود تاثير
سال كه او كردهاند بازي را مكمل نقشهاي بيشتر كه است بازيگراني نسل از تيموريان رويا
تدريس كه است مدتي داشت تلويزيون در را مقدس مريم پرتماشاگر سريال سپس و فيلم گذشته
است تئاتر بازيگران نسل از كه او.است كرده آغاز بازيگري آزاد كارگاه در را بازيگري
بازي از نميتوان گرچه است نزديك تئاتر به كار فضاي كه داشته نمود جاهايي در اكثرا
خواهر سختگير و خموده و خشك شخصيت كه جايي گذشت سادگي به فيلم همين در او موفق نسبتا
_ بزند لطمه شخصيت به كه اين بدون گونهاش تئاتر حركات از تهمايههايي با را طاهره
آنها شوهرشان كه كرد بازي را زناني نقش سمي قارچ و تيك در گذشته سال او.است كرده ايفا
اواخر اوشد تيموريان رويا بازيگري كليشه باراني مرد از پس كه نقشي است كرده طرد را
كه كرد بازي سركشي دوران سريال و (فتحي حسن) دهم شب تاريخي سريال فيلم ، در گذشته سال
از دختري فيلم زنان زندان بر علاوه او بود پربيننده اتفاقا و شد پخش تلويزيون از اولي
.دارد نمايش آماده نيز را (طادي شيخ پرويز) آسمان
|