كرد ادا را كيا حاتمي حق سينما خانه
بود آنها با حق
...بود شكسپير اگر
سيما نقد
ساز ستاره
كرد ادا را كيا حاتمي حق سينما خانه
بهترين جايزه و زنان زندان با مشترك بهطور را فيلم بهترين جايزه حاتميكيا ابراهيم
داد اختصاص رابهخود كارگرداني
بود نبوي ابراهيم سيد سينما خانه امسال جشن كننده اجرا
كار به آغاز تهران وحدت تالار در تاخير ساعت يك با ديشب ساعت 19 سينما خانه جشن مراسم
و اسلامي جمهوري سرود پخش از پس مراسم اين آغاز مااميرحسيندر خبرنگار گزارش به.كرد
.كرد آغاز را جشن اجراي نبوي ابراهيم سيد كريم ، قرآن از آياتي قرائت
زن دوم نقش بازيگران بهترين جوايز اهداي براي هاشمي مهدي و آدينه گلاب وي سخنان از پس
زن ، دوم نقش بازيگر بهترين بخش در خبر اين تنظيم لحظه تاآمدند صحنه روي به مرد و
دوم نقش بازيگر بهترين بخش در و آخر شام فيلم براي قاسمي ثريا به را جايزه داوران هيات
.كرد اعطا دارم سال ترانه 15 من ، فيلم بازيگر محجوب حسين به را خود جايزه مرد
طراح رسوليان داوود به رادان بهرام توسط ويژه جلوههاي بهترين جايزه آن از پس
جوايز برنامه طبق جوايز اين اهداي از پس.شد اهدا آسمان از دفتري فيلم ويژه جلوههاي
حاتمي ، ليلا برومند ، مرضيه جبلي ، حميد تارخ ، امين رشيدي ، داوود توسط رشتهها ديگر
گزارش اينشد اهدا داوران هيات منتخبان به سينما اهالي از ديگر جمعي و فروتن محمدرضا
زندان فيلم براي شيرازي مهري به برومند مرضيه توسط چهرهپردازي بهترين جايزه است ، حاكي
مستند بهترين سيندرلا ، فيلم براي زريندست عليرضا به هم فيلمبرداري بهترين جايزه زنان ،
كيكاووس ، فيم براي صايمين محمود به انيميشن بهترين گاگومان ، فيلم براي رسولالف محمد به
به تارخ امين توسط صدابرداري و دريا فيلم براي اقباشاوي دانش به كوتاه فيلم بهترين
.شد اهدا زنان زندان فيلم براي سماكباشي محمود
سينمايي معاون پزشك و اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير مسجدجامعي احمد نيز مراسم پايان در
.آمدند صحنه روي به سينما خانه برگزيده فيلم جايزه اهداي براي
.است شده علامتمشخص با بخش هر برندگان
عكاس بهترين
سمي قارچ براي برزويه بابك
زنان زندان براي عابدي امير
اثيري براي ايران فيلم صنايع خدمات مركز استوديو
نگين براي نيكرفتار علي
پست ارتفاع براي غفاري حسن
ميكس و صداگذاري بهترين
سيندرلا براي بهنام مسعود
مادريام سرزمين آوازهاي براي موسوينژاد محمود و حقيقي محمد
نگين براي خانزادي اسحاق
كولي براي رستگارپور عباس
بيخط كاغذ براي ميرشكاري جهانگير
صحنه طراحي بهترين
موتور 1000 و عشق نان ، براي جاودان نگار
متروك ايستگاه براي شاهابراهيمي محسن
نورا براي صفري پروين
آب روي خانهاي براي مهرجويي ژيلا پست ارتفاع براي قديريان عبدالحميد
لباس طراحي بهترين
اثيري براي بادرامپور فرامرز
موتور 1000 و عشق نان ، براي جاودان نگار
متروك ايستگاه براي شاهابراهيمي محسن
نورا براي صفري پروين
متن موسيقي بهترين
دارم سال ترانه 15 من ، براي انتظامي مجيد
فردا به سفر براي پژمان احمد نورا
زمين آرزوهاي براي شهبازيان فريدون
بيخط كاغذ براي همايونفر كارن
تدوين بهترين
موتور 1000 و عشق نان ، براي خرقهپوش مصطفي
شيرينيفروش دختر براي زندباف حسين
پست ارتفاع براي صفيياري هايده
آب روي خانهاي براي گنجوي عباس
فردا به سفر براي مينويي مهرزاد
فيلمنامه بهترين
دارم سال ترانه 15 من ، صدرعاملي رسول و پرتوي كامبوزيا
اثيري سجادي محمدعلي
آب روي خانهاي فرمانآرا بهمن
پست ارتفاع فرهادي اصغر و حاتميكيا ابراهيم
زنان زندان حكمت منيژه و مصطفوي فريد
منتقدان انجمن فيلم بهترين
امتحان
پست ارتفاع
زنان زندان
ايراني سفره
بيخط كاغذ
زن اول نقش بازيگر بهترين
زنان زندان تيموريان رويا
پست ارتفاع حاتمي ليلا
آخر شام رياحي كتايون
شيرينيفروش دختر معتمدآريا فاطمه
زنان زندان نونهالي رويا
مرد اول نقش بازيگر بهترين
شيرينيفروش دختر جبلي حميد
سفيد خواب جبلي حميد
پست ارتفاع فرخنژاد حميد
آب روي خانهاي كيانيان رضا
فردا به سفر هاشمپور جمشيد
فيلم بهترين
پست ارتفاع
آب روي خانهاي
زنان زندان
بيخط كاغذ
دارم سال ترانه 15 من ،
كارگرداني بهترين
داوودي ابوالحسن
حاتميكيا ابراهيم
صدرعاملي رسول
فرمانآرا بهمن
بود آنها با حق
فورد هريسن با كوتاه گفتوگويي
آزرم محسن:ترجمه
اين شودميدانستم داستان وارد ضدروسي آمريكاييو نگاه يك كه بودم مخالف من اول همان از
ميكند نابود پايه رااز چيز همه نگاهها جور
قدر همان هنوز بازيگري آيا ميبيند؟ چگونه را سينما سالگي شصت آستانه در فورد هريسن*
داشت؟ جواني در كه دارد جذابيت
ميرود بالاتر آدم سن چه هر.ميشود عوض دنيا به آدم نگاه سالگي شصت در !سوالي عجب
خاصيت اينميشوند ناپديد ديگر چيزهاي بعضي عوض در و ميآيند چشم به بيشتر چيزها بعضي
استفاده سينما از جوري بايد ميكنم احساس حالا اما كرد نميتوان هم كاري.است سال و سن
من كه ميشود آدم نصيب سال و سن اين در دوستانه انسان نگاه جور يك.بگيرم نيرو كه كنم
كردم شروع را كارم كه سالهايي همان درست برايم بازيگري.نماندهام بينصيب آن از هم
من حالا كه است اين هم دليلاش و شده صدچندان جذابيتاش بگويم ميتوانم حتي است ، جذاب
آدم.است سال و سن خاصيت هم اين.نميديدم وقتها آن كه ميبينم بازيگري در را چيزهايي
را جوان بازيگران كه گاهي.شود عميقتر نگاهاش كه ميكند كاري و ميكند پخته را
عجب هم پيري ميگويم خودم به ميكنند بازي آماده را خودشان انرژي چه با كه ميبينم
اينها همه اما.ميشدم اول نفر و ميگذاشتم جا را همهتان بودم جوان اگر.است مكافاتي
.ديگر چيز هيچ نه هستند حرف فقط
ميرسيد؟ نظر به سختي كار بود؟ جور چه "كي 19" در بازي*
احساس كه دارد ابهتي.ميرسد نظر به عظيم ظاهر در فيلم.نبود سختي كار اصلا نه ،
تحت هم را ما كم دست يا و داشتهايم نقش آن در بازيگران عنوان به هم ما حتما ميكنيد
يك در بايد كه بود اين مسئله.است اين جز چيزي امر واقعيت اما.است داده قرار تاثير
تجربه را بسته فضاي در بازي داشتم كه نبود اولام بار خب و ميكردم بازي بسته فضاي
.ميكردم
نه؟ باشد ، جالبي كار بايد زيردريايي يك در زندگي*
خيلي است ، خوب خيلي دريا.ندارم دوست را زندگي جور اين من.باشد جور اين نميكنم گمان
وگرنه بيايي بيرون آن از بايد شنا از بعد.ميخورد كردن شنا درد به اما است ، قشنگ هم
محدود قدر آن جا.است سختي خيلي كار زيردريايي در زندگي.ميشود مصيبت و ميخوري سرما
قدم كه ميكردم جمع را حواسام بايد خلاصه و ميشد كنترل دقت به بايد حركت هر كه بود
.نشوند تند يا كند قدمهايم و بگذارم بايد كجا را بعديام
است؟ درست بوديد ، گرفته تماس كي 19 زيردريايي خدمه با گويا*
و ميديدم را حرفهايشان و رفتار و ميديدم را آنها بايدشدم روبهرو آنها با
باري چند بنابراين.بودند كرده خدمت زيردريايي در كه بودند همانهايي آنهاميشنيدم
.كنم ملاقات دارد امكان كه كدامشان هر با كردم سعي و روسيه رفتم
.كردند تعريف برايتان بارها را واقعي داستان يك آنها آيا*
بعد اما است قرار چه از داستان نفهميدم و كردم تعجب اولاش.نبود جوري اين اتفاقا
روايت بودند معتقد و داشتند ماجرا از شخصي روايت يك آنها كدام هر.چيست قضيه فهميدم
را داستان خودشان كه اين جالب نكته.است واقعي داستان يك از درست روايتي تنها خودشان
اين اگر چون.داشتند هم حق شود ، پررنگ شدت به روايت در نقششان كه ميكردند تعريف جوري
.نبود مطلوبي چيز برايشان اصلا اين خب و شوند فراموش بود ممكن نميكردند را كار
است؟ نزديكتر داستان اصل به روايت كدام بفهميد تا كشيد طول خيلي نشد؟ سخت شما كار*
نزديكتر تاريخي واقعيت به روايت كدام كه نداشت كاري كس هيچ بخواهيد را راستاش نه ،
روايتهايي دنبال بنابراين كنيم ، بازسازي را مستند يك ما نبود قرار نبود مهم اصلااست
به دست ناخواسته آنها.كرد دراماتيكشان ميشد و داشت اساسي نقش درام آنها در كه بوديم
ميساختند آنها كه شخصيتهايي.ميكرد آسان را ما كار اين و ميزدند هم شخصيتپردازي
.ميافتد اتفاق كاغذ روي كه بود چيزي آن از كاملتر خيلي مسلم قدر
بيايد؟ خوششان آن از كنند تماشا را فيلم اگر روس مردم باقي يا كي 19 خدمه ميكنيد فكر*
ميتوانستهايم كه كارهايي همه.كردهايم را تلاشمان همه ما.باشد طور اين اميدوارم
آبرومندي فيلم ميرسد نظرم به.نميآيد بدمان آن از هم خودمان و بوده اين دهيم انجام
.ميرسد پايان به خوب و ميرود جلو خوب دارد ، خوبي داستان.است
ندادند؟ شما به مشاورهاي هيچ آنها نگرفتيد؟ خاصي كمك روسها از*
ساز و آمدند كه بودند كرده دعوت را روس نوازنده تعدادي البته نه ، ميدانم كه جايي تا
را فيلم نظرم به.ديدم من كه بودند روسهايي تنها آنها.شود درست فيلم موسيقي تا زدند
.آمد هم خوششان بلكه نيامد بدشان تنها نه آن از دارم خبر كه جا آن تا و ديدند هم
است؟ گونه اين چرا ميكنيد گمان نيست ، خصمانه ابدا روسها به كي 19 نگاه*
و است روسي داستاناش كه شود ساخته فيلمي است قرار وقتي.باشد ديگري جور نبوده قرار
مخالف من اول همان از.باشد ضدروس كه است احمقانه خيلي دارند روسي اسامي آدمها همه
چيز همه نگاهها جور اين ميدانستم شود ، داستان وارد ضدروسي آمريكايي نگاه يك كه بودم
بين از بود اگر ديگري جور هر و است روسي فيلم ديد زاويه.ميكند نابود پايه از را
.شود پيدا زياد فيلمها جور اين از نميكنم فكر.ميرفت
.هستيم روبهرو انساني نگاه يك با ما واقع در*
هم با فرقي هيچ انسانها و است انسانها با سروكارمان چون است ، ساده خيلي دليلاش
.شوند جابهجا دارد امكان لحظه هر كه هستند قرارداد يك حاصل فقط دشمني و دوستي.ندارند
خود چهره همان انسان دشمن چهره ميگويند كه شنيدهايد را قديمي ضربالمثل اين لابد
.ميكنند تماشا دشمنشان صورت در را خودشان سكه ديگر روي انسانها.است انسان
نداشتند؟ اعتماد شما و بيگلو كاترين به روسها كه دارد صحت آيا*
دشمن هم سالها.روس آنها و بوديم آمريكايي ما.بود آنها با كاملا هم حق و بله
چنين بنابراين.ندارند هم با سرسازش ما سياستمداران نوعي به هم الان.بودهايم
حرف بخواهد اگر حتي كه گفته دروغ قدر آن هاليوود اينها از جدا.بود طبيعي عكسالعملي
!بود آنها با حق هم باز بنابرايننميكند باور كس هيچ بزند راست
...بود شكسپير اگر
اتوپيا ساحل نمايشنامه درباره
پاور كارلا
تاجيك امير:ترجمه
بلكه است ، اجتماع از بخشي بازگوكننده تنها هنرنه كه باورند اين بر منتقدان و نويسندگان
است واقف مسئله اين بر هم خودش استوپارد ميدهدالبته شكل را آن
اژدهاي را ، آن باني و است مرده تئاتر هنر كه كنند فكر انديشمندان از برخي گاه شايد
را منتقدين و دوستان هنر از كثيري جمع كه هنگامي امابدانند هاليوود يعني جهان سينماي
نوزدهم قرن تريلوژي تماشاي براي كه ميكنيم مشاهده لندن تئاتر سالن به ورود حال در
ترديد دچار نظريه اين پذيرش در ميروند ، سالن به است روشنفكران به متعلق كه روسيه
است "استوپارد تام" كارهاي آخرين از كه "اتوپيا ساحل" نام با نمايشنامه اين.ميشويم
"اسپيرز بريتني" از غير به كساني تا باقيمانده فضايي فرهنگ ، عرصه در هنوز كه ميدهد نشان
و "كشتي شكستن" ،"دريايي سفر" نمايشنامه سه.دهند نشان را خود و بتازند آن امثال و
نگاههاي تمام و ميگيرد قرار منتقدين و متفكران از بسياري توجه مورد "دلباختگان نجات"
با مقارن اين وميكند معطوف سوسياليسم مكتب پايهگذار "هرزن الكساندر" به را آنان
صداي با سيستم آخرين ماشينهاي با و آتشبازيها با لندن شهر بخشهاي ساير كه است زماني
حضور با جوانان و هستند سرگرم و مشغول خيابانها در خوانندگان "بنگبنگ چيتي ، چيتي"
ساحل" هستند ، ديگران و "هارلسون وودي" يعني "معمولي روز يك" فيلم هاليوودي ستارگان
بسياري نظر و است بحث موضوع انديشمندان و روشنفكران ميان در درخشندگي و باشكوه "اتوپيا
.است كرده جلب خود به را تحصيلكرده مردمان از
كه است زمانش همه و "هرزن" در روشنفكرانه مناظرههاي و مجادلهها به نمايشنامهها اين
است ادبيات مهم و پرداخت قابل مسائل از كه انقلابميكنند طرحريزي ديگر انقلابي براي
سزار توسط روستاييان سركوب روسيه ، سرنوشت تغيير و غرب و شرق سياسي درگيريهاي زمان از و
اين فرهنگي ژرف تاثير و است بوده نمايشنامهها و داستانها از بسياري موضوع نيكلاس ،
.بود نخواهد چشمپوشي و اغماض قابل سياسي تحولات و تغييرات
خاطر به را او بسياري و است ادبيات و فرهنگ اهل و متفكر نمايشنامهنويس استوپارد
ساليان و ساليان و دادهاند قرار انتقاد مورد دگرنويسي و روشنفكري ادعاي و دگرانديشي
بسيار را مسائل كه شده متهم بارها و بارها او است بوده منتقدين زيرذرهبين استوپارد
به كه است "دريايي سفر" نمايشنامه آن بارز نمونه.ميدهد جلوه هستند كه آنچه از مهمتر
نمايشنامه اينميپردازد سالهاي 18401830 روشنفكران علاقهمندي و آلمان هنري مكاتب
قرار داستان محور پرابهت و رومانتيك مغرور ، مادران زندگي و است خانوادگي درام يك كه
.ميدهد
نگارش در.نميكند تفسير خاص عقايد با را زندگي "استوپارد" همچون كس هيچ هنر عالم در
جوان آن تا ميكند ، استفاده شاعر مورد در معلوم حقايق برخي از او عاشق شكسپير نمايشنامه
احساس مورد در بحث به او "عشق ابتكار" و "آركاديا" در.دهد جلوه عاشق بيخردان همچون را
نمايشنامه پيرامون قبلي نظرات ميان در.ميپردازد اصلي شخصيت عاشقانه احساس و ادبياتي
و باهوش شخص يك مهم مسئله":ميگويد كه دارد وجود تنگنظرانه ايده يك او ، سهپردهاي
".جامعهاند يك توجه قابل انسانهاي خردمندان ، من ديدگاه از تنها.است خردمند
است ، اجتماع از بخشي بازگوكننده تنها نه هنر كه باورند اين بر منتقدان و نويسندگان
استوپارد بلكه نبردهاند ، پي مسئله اين به روسها تنها البتهميدهد شكل را آن بلكه
.است واقف مسئله اين بر هم خودش
فرهنگ كه هستيد باور اين بر ميرويد ، خارجي كشوري به شما وقتي":است گفته اخيرا وي
آنها فرهنگ ابعاد تمامي از تا نميكنيد سپري آنجا در بيهوده روز يك و است كامل آنها
".شويد بهرهمند
هر برخلاف كه استوپارد زبان از است وسطايي قرون سخنان شبيه بيشتر كه كلمات اين
.است شده جاري است ، داده كاهش را مشهور و روشنفكر هنرمند ميان شكاف ديگر نمايشنامهنويس
"پرشگران" نمايشنامه موفق ارائه از پس.است گيجكننده او قديمي و گسترده فرهنگ ميان سير
تا خواستند او از "بوي ديويد" و "جاگر ميك" است ، اخلاقيات و خداوند درباره كه
"جونز اينديانا" فيلمنامه از بخشهايي نگارش در او بعدها.بنويسد آنها براي فيلمنامهاي
از خبرنگار يك عاشق شكسپير فيلمنامه درباره او مصاحبههاي در.داشت حضور "نهضت آخرين" و
او "نه؟ يا ميپرداخت فيلمنامه نگارش به امروز بود ، زنده شكسپير اگر آيا":ميپرسيد او
".ميپرداخت آنها بازنويسي به شكسپير":داد جواب مزاح به استوپارد."نه":گفت نيز
شخصيتها اين كه چرا است ، مهم بسيار "اتوپيا ساحل" نمايشنامه در شخصيتها بازنويسي
مضحكي صحنه "دريايي سفر" نمايشنامه در.شوند كشيده تصوير به شديدي سانسور تحت ميبايست
ديگري و روسيه يكي ;كند تفسير را كلمه او كه ميخواهد نويسنده از ناشر يك كه دارد وجود
انگليس در را نويسندگياش دوران بيشتر است ، شده بزرگ هند و سنگاپور در كه استوپارد.ما
است مخالف بسيار نگارش در سانسور مقوله با كه است نويسندگاني جمله از وي.است كرده سپري
نمايه در وي نام حضورشخصيتهاست براي نمايش صحنه در آزادي طرفداران از وي همچنين و
جانبداري بر تاثيرگذار عوامل از PEN نويسندگان بينالمللي مجمع و سانسور دورهاي
رئيسجمهور نزديك همكاران از همچنين وي.است سانسور مخالف نويسندگان از استوپارد
نيز چكسلواكي كمونيست حزب در شد حقوق جنبش منشور 77 نگارش در.است بوده "هاور والكاف"
يكي.ميكشد تصوير به را سانسور ناخواسته منافع از يكي "اتوپيا ساحل".است داشته شركت
طور به را عقايد نتوان كه زماني":ميگويد سانسور مقوله مورد در پاريسي ناشران از
تهيه با شبانه من دوستان.انديشيد ديگر چارهاي بايد كرد ، تزريق جامعه به مستقيم
را دوراني چنين نويسندگان اگر:ميافزايد وي".ميپرداختند كار اين به دستنويس نسخههاي
.ميكردند مهاجرت سنپترزبورگ يا مسكو به و كرده جمع را خود وسايل بودند ، شاهد
.ميپردازد مخالفت به استوپارد بيان آزادي با كه است جايي تنها هاليوود متاسفانه
".ميدهد انجام شخصيتها نقش تغيير با را كار اين هاليوود استوديو":ميگويد استوپارد
را خود فعاليت اواخر 1960 درشد كار به مشغول سال 1950 در برستول روزنامه در ابتدا او
مبالغ":مينويسد سال 1969 در او كرد آغاز تلويزيوني و راديويي نمايشنامههاي نگارش با
و توقيف ميدهيم قرار آن منفي و مثبت ميشود هزينه سينمايي فيلمهاي ساخت در كه نجومي
.است كرده عادت موضوع اين به او كه چرا نميكند ، آزرده زياد را او مطالب سانسور
مثل مشهوري تهيهكنندگان براي كه فاسبيندر ريندورند - لوزي ژوزف" چون نويسندههايي
".ميدهند ادامه رويه همين با نيز كردهاند كار آپتر مايكل و اسپيلبرگ استيون
نمايشنامه ايناست شده كشيده تصوير به "اتوپيا ساحل" نمايشنامه در استوپارد فيلم حسن
پايان تا.هست تاثيرگذار افراد براي مختلفي موقعيتهاي داراي كوتاه تصاوير داشتن با
ويليام".كردهاند استفاده گيس كلاه و 96 لباس از 271 بيش بازيگر سوم ، 30 نمايشنامه
ممكن.است كرده تهيه نمايش صحنه پشت از متعددي تصاوير يادگاري فيلمهاي گرفتن با "دودلي
داشت خواهد ادامه همچنان تاريخ.كرد نخواهد سكوت گاه هيچ اما نماند گمنام استوپارد است
.آورد خواهد عمل به تقدير سينما ستارههاي همچون مختلف عقايد از و
سيما نقد
شبكه 4 برنامههاي به اجمالي نگاهي
گريزي مخاطب
آشفته رضا
جامعه "فرهيختگان" شبكه اين مخاطبان كه بود اين بر قرار شد ، راهاندازي شبكه 4 وقتي
هم را خود مخاطبان اندك همان كه كرد عمل منفعل و غيرپويا آنقدر شبكه 4 متاسفانهباشند
تكمه هرازگاهي كه هستند ماجراجو آدم وتوكي تك هم هنوز البته.داد دست از مرور به
.ميدهند فشار بيمشتري شبكه همين روي بر دقايقي براي را تلويزيونهايشان
چيز همه اگر معمولي ، حالت در وگرنه بيابيم شبكه 4 مخاطبگريزي دلايل بخواهيم اگر حالا
فرهيختگان نبايد كه جهت بهاين ناهنجار.بود نخواهد ناهنجاري وضع چنين باشد ، خود سرجاي
توجهشان مورد چندان هم ديگر شبكههاي اينكه به توجه با باشد ، گريزان خود خاص شبكه از
به دقايقي براي تا باشد بهانهاي كشتي يا فوتبال جهاني جام مسابقات مگر نميگيرد قرار
!ببرند لذت باطن در و بزنند زل شبكه 3
پاي به را مخاطبان هنري و فلسفي و ديني علمي ، مختلف قشرهاي از بتواند آنكه براي شبكه 4
سه به را خود برنامههاي منصفانه خيلي كه ندارد اين جز چارهاي بكشاند ، خود برنامههاي
كه بسپارد خود توليدكنندگان به وقت آن.كند تقسيم - هنري و فلسفي علمي ، - عمده بخش
.كنند پر برنامه فقط ديگر شبكههاي برنامههاي همانند نهاينكه كنند ، درست برنامه
ديده كمتر تلويزيوني برنامههاي در نوآوري و ابتكار نيروي خلاقيت ، هم هنوز متاسفانه
برنامهريزي قدر آن مييابد ، پخش امكان خارجي خوب برنامه يك هم هرازگاهي.ميشود
.ميشود فنا هم برنامه آن كه است غيردقيق و شتابزده
هستند پسندي بد و بدعنق آدمهاي جامعه فرهيختگان شبكه 4 مديران تعبير به شايد متاسفانه
.ندارند تفريح و سرگرمي به نياز ابدا و اصلا كه
(طنز و نمايشي) گلخند.كردهاند خوش دل زمينه اين در برنامه پخش 4 به فقط منظور همين به
تله ساعت 45/23 ، سهشنبهها (اصلي زبان به سريال) مرگ تجارت ساعت 15/22 ، دوشنبهها
/ساعت 30 جمعهها (فيلم نمايش و فيلمساز معرفي) سينما 4 ساعت 30/22 ، چهارشنبهها تئاتر
و كافي حد در وجه هيچ به كه هستند شبكه اين كننده سرگرم برنامههاي جمله از 20
ديدني و جذاب چندان ساختاري لحاظ به يا تئاترها تله كه نماند ناگفته.نيست رضايتبخش
طراوت و تازگي از ديگر و شدهاند پخش ديگر شبكههاي از بارها اينكه يا نيستند ،
هم گلخند و است ، مناسب خارجي زبان به علاقهمندان براي فقط هم مرگ تجارت.بيبهرهاند
وجود اين با.كرد ياد آن از تاثيرگذار برنامه بهعنوان نميتوان كه است كوتاه قدر آن
براي فقط هم برنامه اين البته.است بوده شبكه 4 سرسبد گل كنون تا كه ميماند "سينما4"
ديدن از نبايد هم چندان فرهيختگان وگرنه دارد ، را لازم جذابيت سينما هنر به علاقهمندان
!كنند رضايت اظهار برنامه اين
قرص پا و پر مخاطبان به بتواند تا باشد شده اشباع هنري و علمي مستندهاي از بايد شبكه 4
كه داشت انتظار نبايد هيچ ، واقع در و مستند ظاهر در مستندهاي اين با وگرنه.ببالد خود
و خوشنويسي مقوله به) پرنيان.ببرد لذت شبكه 4 ديدن از و ببيند را آنها كند رغبت كسي
سينما و (تئاتر مقوله به) نمايش و درام تئاتر ، ،(معماري مقوله به) هنر در گذري ،(موسيقي
اين و ميشوند محسوب شبكه اين مستند و هنري برنامههاي تنها (سينما مقوله به) چهار
گرفته جدي شبكه 4 اگر است شبكه 4 در مستند برنامههاي كمبود بر روشن دليلي اندك تعداد
خواهد وقوع به جامعه در جالبتري اتفاقات (فرهيختگان) مخاطبان رضايت با مطمئنا شود ،
.بود خواهد نظير بي خود نوع در كه پيوست
:است دليل دو به اين و نيستند ، برخوردار كافي جاذبه از نيز فلسفي و سياسي برنامههاي
اسلامي جمهوري تلويزيون سوي از كه ميروند افرادي سراغ به فقط برنامهها اين اينكه اول
آنكه جاي به سازندگان.دارند جذابي غير و بدوي ساختار و شكل اينكه دوم هستند ، پذيرفتني
را دوربين بشوند ، برنامه كشش و جذابيت باني بصري تنوع با و تغييرزوايا دوربين ، حركات با
پخش كه است بديهي.ميكند سخنراني فقط نظر مورد فرد و ميكارند ، ايستا نقطهاي در
.ندارد جاذبهاي چندان تلويزيوني و تصويري الگوهاي از تبعيت بدون صرف سخنراني
برخوردار كشش و جاذبه از هم كم مقدار همان متاسفانه است ، كم آنكه ضمن علمي برنامههاي
مشكلپسندي و تحصيلكرده افراد برنامهها اين پاي است قرار كه انگار نه انگار.نيستند
.برسند كاربردي و جامع اطلاعات به بردن لذت ضمن و بنشينند
خود وقتناچيز همان جامعه فرهيختگان كه هست انتظاري چه ضعف نقاط و كمبودها اين با حالا
كتاب خواندن با لااقل كه ميدهند ترجيح وجود اين باكنند تلف شبكه 4 برنامههاي پاي را
روزانه برنامههاي و پژوهشي كارهاي به اينكه يا كنند ، پر را خود گرانبهاي وقت روزنامه و
شبكه اين توليدكنندگان و مسولان چون هستند گريزان شبكه 4 از صورت هر در.بپردازند خود
ميهمان دقايقي براي را آنها تا نميكنند توليد شايسته و درخور برنامهاي فرهيختگان براي
.كنند خود شبكه
ساز ستاره
سينما تاريخ فيلمساز بهترين ولز اورسن
ميكند كار دارد نابغه
جواهريان نگار
ولز خانواده.است ويسكانسين كنوشا در پانزده و نهصد و هزار مارس ششم متولد "ولز اورسن"
در را آن و بود مهم برايشان فناوري هنر كه بودند خوشفكر و موفق خانوادههاي آن از يكي
و بود گرم اختراع به سرش هم و ميكرد هتلداري هم پدرشبودند كرده وارد زندگيشان
پدر كه بود دليل همين به.بود زبانها سر نامش خاطر همين به و مينواخت پيانو هم مادرش
.كند كار چه نگفته او به هرگز و بياورند بار پسرها باقي مثل را پسرشان نكردند سعي مادر و
را دنيا اورسن كه بياورند ايمان او مادر و پدر مثل هم ديگران تا ميگذشت بايد سالها
سال از ولز.دارد فرق ديگران با حرفهايش كه است همين براي و ميكند نگاه ديگر جور يك
همانهايي همه بازيگراناش كه ميكرد كارگرداني C.B.S براي را هفتگي برنامه يك 1938
اثر يك هفتگي طور به آنها.بودند كار به مشغول مركوري يعني او تئاتر گروه در كه بودند
اقتباسها آن همه محور.ميكردند اجرا راديو در و ميكردند اقتباس راديو براي را كلاسيك
دنيا دور و سزار جوليوس اير ، جن گنج ، جزيره ميتوان برنامهها آن از.بود ولز اورسن خود
متحول جوري يك را برنامه كه افتاد فكر اين به ولز و گذشت مدتي.برد نام را روز هشتاد در
يك كه دهد نشان و كند جلب پيش از بيش را مردم توجه كه داشت نياز داستاني به او كند ،
تا و دهد قرار تاثير تحت را همه ميتواند باشد راديو در اگر حتي كارگردان و بازيگر
.جي.اچ" نوشته كه كرد انتخاب را "دنياها جنگ" رمان كار اين براي او.بترساندشان حدودي
را ديگر ولز يك اثر ميتواند كه است كسي بهترين ولز يك ميكرد گمان او شايد.بود "ولز
را داستان آنكه از بعد او گروه.بود او با حق و نميكرد هم اشتباه البته اوكند اجرا
داد ترجيح كند اجرا را آن شده جور هر ميخواست كه ولز اما شدند منصرف اجرا از خواندند
در داستان.بيفزايد آن به هم را واقعي چيزهايي و كند امروزيتر را آن اقتباساش در
.است تكراري حدودي تا هم ماجرا بقيه.ميافتاد اتفاق آمريكا متحده ايالات مختلف جاهاي
خبر راديو گوينده كه شنيدند بودند نشسته راديوهايشان پاي كه مردمي اكتبر 1938 روز 30
خانههايشان از و شدند بلند جا از مردم همه.كرد اعلام نيوجرسي در را مريخيها فرود
به چيز همه.ميآمد در مريخيها اسارت به داشت زمين و بود نزديك دنيا پايان.كردند فرار
گنجايش بيمارستانها.كنند اعتراف مرگ از قبل تا بردند هجوم كليساها به مردم.ريخت هم
اسير نميخواست دلاش كه زني ديگر جايي در و نداشتند بودند كرده سكته كه را بيماراني
و ريختند هم به را دنيا تنه يك گروهش و ولز اينكه خلاصه.كرد خلاص را خودش شود مريخيها
.باشد چيزها خيلي از بالاتر ميتواند بازيگري دادند نشان
يك ماه سه ظرف ولز اورسن و ويچ منكيه هرمن هاسمن ، جان بهار 1940 در بعد سال دو
به شد شروع فيلمي توليد روزنامهنگاران حضور با جولاي 1940 روز 30 و نوشتند فيلمنامه
كه كرد چاپ را مقالهاي "هرالد پيكچر موشن" روزنامه بعد روز يك و "كين همشهري" نام
".ميكند كار دارد نابغه !هيس":بود اين عنواناش
را شانگهاي از خانمي آن از پس و ساخت را باشكوه آمبرسونهاي كين همشهري از بعد ولز
رها را قبل فيلم دو فني نوآوريهاي و تجربهها همه كوشيد ولز شانگهاي از خانمي با.ساخت
جذابيت عدم با قياس در شانگهاي از خانمي است گفته بازن آندره كه گونه همان.كند
:است معنا و مفهوم لحاظ به ولز فيلمهاي غنيترين از يكي متناقض گونهاي به فيلمنامه ،
كه است رويداد همين از و نميكند تداخل فيلم بطن در جاري رويداد با ديگر داستاني طرح
.ميشوند شكوفا خود وضعيت خالصترين به نزديك حالتي در مضمونها
توجه مورد بيشتر اليويه لارنس ديد كه آنجا از و زد ، مكبث ساخت به دست آن از پس ولز
گفته ولز خود.بپردازد اتللو به تا گذشت مدتي.شد ديگر كارهاي سرگرم گرفته قرار منتقدان
استمرار يا نمايشنامه يك فيلمبرداري ميان بايد كه بود اين احساسام اتللو در كه بود
انتخاب را يكي سينما شكل از آزاد كاملا گونهاي به شكسپير اقتباس مورد در تجربياتم مسير
اختيارم در توجيه بهترين نظرم به كنم مقايسه ورودي با را خودم بخواهم آنكه بدون.كنم
.باشد فيلم يك نهايتا فيلم اتللوي اميدوارم.است
نبوغ ظاهر در كه حامياناش همه به اعتراض آخرين در مرگاش از پيش ماه چهار ولز اورسن
تهيهكننده بود قرار كه فرانسه فرهنگي مسئولان به نامهاي ميكردند ستايش را او سرشار
بدترين در حتي هرگز ، حرفهايام كار از سال يك و پنجاه در":نوشت باشند كارش آخرين
كه بگويم نيست نيازي.نشدهام مواجه تحقيركنندهاي تنگنظري چنين با هاليوود ، روزهاي
كردهام ، تجربه را فرانسه در دلگرمكننده و باز آغوش بارها حال به تا كه من براي اين
حرف آخرين شما تلكس آخرين كه بپذيرم بايد تاسف نهايت در بنابرايناست تلخي نااميدي
وجود اميدي ديگر و نيست ميسر زمينه اين در سازندهاي رابطه هيچ اينكه و است لير درباره
".ندارد
|