طلايي عصر يادگارهاي
زندگي بازي
خنده معجزه
شدني تمام جهيزيه

طلايي عصر يادگارهاي
سينما موزه بازگشايي از گزارشي
رجبي حامد
از تعدادي اتودهاي است اندك بسيار حجمش متاسفانه كه موزه قسمتهاي بهترين از يكي
و "يزدگرد مرگ" همچون ايران سينماي مطرح فيلمهاي از بعضي براي لباس و صحنه طراحان
است "ديگر وقتي شايد"
روز ميشود محسوب ملي سينماي موزه اولين آفريقا و آسيا قاره در كه ايران سينماي موزه
سال در ايران سينماي موزه.يافت گشايش تهران فرودس باغ محل در پنجشنبه 29شهريورماه
اوليه مراحل تهران فرهنگي فضاهاي توسعه سازمان سابق رئيس بهشتي سيدمحمد پيشنهاد 1374به
.نشد گشوده مردم روي به موزه دراين ساختمان كوچكي علت به اما كرد آغاز را خود شكلگيري
فردوس باغ محل ايران سينماي سالگي صد جشن با سال 1379همزمان از فراوان تلاشهاي از پس
و مرمت را ساختمان اين فرهنگي ميراث سازمان.شد گرفته نظر در موزه دائمي مكان براي
رسيد نتيجه به تلاشها امسال ، شهريور در 28 بالاخره فعاليت ، سال دو از پس و كرد بازسازي
عزتالله موزه ، رئيس محبي عبدالحميد سخنراني با فردوس باغ در ايران سينما موزه و
.كرد كار به شروع رئيسجمهور كلاكت ضربه با و جمهوري رياست خاتمي محمد سيد انتظاميو
علت به كه است جديدي وسايل اضافه به موزه قبلي محل در موجود وسايل شامل جديد موزه
كار به آغاز سالن چهار با فعلا سينما موزهشدهاند افزوده آن به موزه فضاي افزايش
موزه فضاي به نيز آنها ساختمان ، اتاقهاي ساير آمادهسازي از پس است قرار كه كرده
.شوند افزوده
آغاز ايران سينماي تاريخ در آشنا نامهايي و كوچك تاريخچهاي با ايران سينماي موزه
با پسبودهاند سهيم موزه اين يادگارهاي تكميل در نوعي به يك هر كه نامهاييميشود
شدهاند شمرده ايران در سينما بر درآمدهايي پيش كه فرنگي شهر و نقالي پرده يك بر گذري
كنيم رجوع تاريخ به اگر اما.نشناسيم را آنها از بسياري شايد كه ميرسيم افرادي عكس به
.برداشتهاند ايران در سينما رشد براي را قدمها نخستين اشخاص ، اين كه يافت درخواهيم
طرفتر آن كمي...و اوگانيان آوانس بعدتر و عكاسباشي خان ابراهيم ميرزا همچون افرادي
موزهها در حال هر به - دارد قرار ايراني فيلمساز نخستين عنوان به اوگانيان قبر سنگ هم
مربوط متنوعي اشياء موزه اين در.است كوتاه قدر همين انسانها مرگ تا تولد فاصله هميشه
و فيلم ساخت براي سپنتا عبدالحسين قراردادهاي نخستين مانند دارند قرار ايران سينماي به
سوي از.كردهاند تهيه فيلمهايشان نمايش براي همكارانش ساير و او كه نمايشي پروانههاي
نخستين از.است پيگيري قابل راحتي به موزه در نيز سينما تكنيكي عوامل رشد سير ديگر
را همزمان صدابرداري امكان كه دوربيني اولين تا ايران سينماي دوربينهاي و نگاتيوها
و نگاتيو چاپ و ظهور دستگاههاي تا گرفته فيلم نمايش مختلف دستگاههاي از.ساخت فراهم
دارند قرار ايران قديم سينماهاي از تعدادي عكسهاي هم ، طرفتر آن كمي.صداگذاري وسايل
سينماهايي به متعلق همگي قسمت اين عكسهاي.ديد نخواهيم را آنها از كدام هيچ ديگر كه
آتش در آبادان ركس سينما مثل يا ندارند ، وجود ديگر حالا دليلي ، هر به كه هستند
از عكسهايي سينماها اين كنار در.شدهاند تعطيل ديگر مختلف دلايل به يا و سوختهاند
محسن مهندس به غرفهاي ديگر قسمتي درميخورد چشم به نيز ايراني سينماداران نخستين
اين از البتهاست داشته ايران در سينما رشد در سزايي به سهم بيشك كه دارد تعلق بديع
قديمي عكسهاي تمام با انتظامي عزتالله غرفه مانند.دارد وجود موزه در هم باز غرفهها
طلاي نخل همه ، از پيش كه كيارستمي عباس غرفه يا و جوانياش ساليان شناسايي كارتهاي روي
تمامي مخملباف ، خانواده همراه به كيارستمي عباس.ميكند خودنمايي آن در كن جشنواره
ديد معرض در تا دادهاند قرار سينما موزه اختيار در را خود سينمايي جايزههاي
مواظب بايد مخملباف خانواده غرفه از بازديد هنگام به البته.گيرد قرار علاقهمندان
جايزههاي تنها اينها اما.نرود گبه فيلم در شده استفاده گبه روي پايتان كه باشيد
اختصاص ايراني سينماگران ديگر جايزههاي به هم بزرگ غرفهاي بلكه.نيستند موزه سينمايي
.كرد اضافه را سينما مختلف هنرمندان عكسهاي ميتوان اينها همه بهاست يافته
همچون - دارند حضور موزه در ناآشنا كاملا عكسهايي با بعضا كه برجستهاي كارگردانهاي
بازيگران ، فيلمبرداران ، و - است نوجوانياش دوران به متعلق عكسش كه ثالث شهيد سهراب
اين كه است اين موزه در ديگر توجه جالب نكته هنر ، اين دستاندركاران ساير و آهنگسازان
نيز سينما زحمتكشان ساير از آن در بلكه.ندارد تعلق ايران سينماي بزرگان به تنها موزه
سال 1360 به مربوط xكوچك 43 عكس صدها موزه ديوارهاي از يكي از گوشهاي بر.است شده ياد
افرادي يافتن.شدهاند تهيه سينما خانواده اعضاي شناسايي كارتهاي روي از كه دارد وجود
از ديگري قسمت در.نيست لطف از خالي عكس قطعه صد چند اين ميان در ميشناسيم را آنها كه
گرفتن پا سالهاي نخستين از ايراني ، فيلمهاي در شده استفاده وسايل و لباسها موزه
متاسفانه كه موزه قسمتهاي بهترين از يكي اما.دارند قرار امروز به تا ايران در سينما
مطرح فيلمهاي از بعضي براي لباس ، و صحنه طراحان از بعضي اتودهاي است ، اندك بسيار حجمش
آن جذابيت شايد كه قسمت اين.است "ديگر وقتي شايد" و "يزدگرد مرگ" همچون ايران سينماي
برخوردار نيز بالايي آموزشي جنبههاي از باشد ، بيشتر سينما حرفهاي علاقهمندان براي
.شود افزوده هم آن مقدار بر آينده در اميدواريم كه است
با بزرگي سالن به زيبا ، اما تنگ راهپله و راهرو چند از گذشتن از پس و انتها در اما
و است موزه سينماي سالن اينجا.است زيبا بسيار سقفي داراي كه ميرسيم آبي نورهاي
فيلمهاي نخستين از قسمتهايي سالن اين در حوزه ، از بازديدشان انتهاي در بازديدكنندگان
هميشه كه - شاه مظفرالدين از باشي عكاس خان ابراهيم ميرزا فيلمهاي مانند ايران ، سينماي
مشاهده را "لر دختر" و "سينما آكتور آقا حاجي" از قطعاتي و - است شده خيره دوربين به هم
.ميكنند
چيزهاي و جنگ سينماي انيميشن ، كودك ، سينما غرفههاي بايد بالا مطالب تمامي به چند هر
از پيش سينما موزه كه ميرسد نظر به هم باز اينها ، تمام وجود با اما افزود ، هم را ديگر
وجه هيچ به آن تشكيلدهنده اشياء و ميرسد پايان به باشيم ، داشته را انتظارش آنكه
اين در سينما ، موزه رياست محبي ، عبدالحميدنيستند ايران سينماي كامل تاريخ منعكسكننده
داشته وجود بايد ميرسد نظر به آنچه به نسبت موزه يادگارهاي بودن اندك":ميگويد مورد
تاريخي اشياء صاحب و دارند سابقه سينما در كه كساني از بسياري - است1 دليل دو به باشد
بسيار آثار موزه مخزن در اكنون هم ما - ندادهاند20 ما به را آثار اين هنوز هستند ،
فعلا موزه فضاي و شرايط ولي.بگذاريم نمايش به را آنها هستيم مايل كه داريم ديگري
".است نداده ما به را كاري چنين اجازه
در چه و موزه افتتاح از قبل چه كه مسئلهاي مهمترين شد ، گفته هم قبلا كه طور همان
فعلي ساختمان.است موزه ساختمان دارد ، داشته ، قرار آن گردانندگان روي پيش حاضر ، حال
موضوع اينميآيد شمار به كشور تاريخي آثار از يكي خودش و است پيش سال به 150 متعلق
.است داده قرار مسئولان روي پيش هم را مسائلي اما افزوده سينما موزه جذابيت بر چه اگر
چند هربالاست بسيار هم آن نگهداري هزينه و ندارد تهويه ساختمان اين اينكه جمله از
اما است كرده آن مسئولان به بسياري كمكهاي موزه راهاندازي براي فرهنگي ميراث سازمان
با صحبتهايي مورد اين در البته.آنهاست نگراني مايه هم هنوز ساختمان اين نگهداري هزينه
سينما موزه چون اما گرفته ، صورت كشور فرهنگي مسئولان ساير و اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
اداره هزينه باشد ممكن كه جايي تا هستند مايل بيشتر آن مسئولان است ، غيرانتفاعي نهاد يك
صورتي چه به آينده در نيست معلوم كه ديگري مشكل.كنند تامين موزه خود درآمدهاي از را آن
و است گرفته قرار سينما موزه اختيار در سال مدت 15 براي ساختمان اين كه است اين درآيد
تنها مورد ، اين در محبي.بگيرند پس موزه از را آن ميتوانند مدت اين پايان از پس
پس موزه از ساختمان كه باشد شده موفق چنان خود كار در موزه زمان ، آن تا كه است اميدوار
.نشود گرفته
سينماي سالن يك احداث هستند ، آن انجام براي تلاش در موزه مسئولان كه كارهايي ديگر از
مطرح فيلمهاي نمايش به اقدام سالن اين در بتوانند آنها تا سينماست موزه محل در مجهز
ايران در سينمايي سالن هيچ انقلاب از بعد كه آنجايي از البته.كنند ايران سينماي تاريخ
به يا و ماند خواهد باقي آرزو يك حد در تنها خواست اين آيا كه نيست معلوم نشده ، ساخته
پيوست؟ خواهد تحقق
حركت اين اما دارد ، بسيار كاستيهاي ايران سينماي موزه حاضر حال در چند هر حال هر به
تلاشهاي با آينده سال چند در اميدواريم ما و است مهم و ارزشمند بسيار خود خودي به
فراهم موزه بيشتر چه هر گسترش امكان مردم ، استقبال و سينما دستاندركاران موزه ، مسئولان
يادآوري براي باشيم داشته محلي همچنان تا.بايستد خود پاي روي بتواند موزه اين و آيد
خود سينمايي گذشته بر لحظهاي بتوانيم كه باشد جايي همچنان تا.نهادهايم پشت پس آنچه
ديگر كه چند هر - گذاشتهاند سينما اين پاي به را خود عمر كه كساني با و كنيم درنگ
.باشيم داشته كوتاه خلوتي - نباشند
زندگي بازي
"صدر ارحام رضا" با گفتوگو
سينما خانه جشن در او بزرگداشت مناسبت به
عباسي جميله
پس او كه ميگيرد صدر ارحام رضا از تجليل و بزرگداشت به تصميم سينما خانه زماني درست
جراحي اعمال اين شايد.است بازگشته ايران به آمريكا از قلب سنگين جراحي عمل چند از
خانه جشن از دوره اين بزرگداشت كه باشد انداخته صرافت اين به را سينما خانه رئيس سنگين
ايران تئاتر اركان از ترديد بدون كه سينما و تئاتر پيشكسوت بازيگر اين به را سينما
اندك اندك و نشويم ندامت دچار افراد اينگونه مرگ از پس تا ميدهد اختصاص ميشود محسوب
تاثير صدر ارحام با ديدار در.نهيم ارج و دهيم رواج را هنرمندان مرگ از قبل بزرگداشت
سال سه و بيست از پس اينكه از مسرور او.بود نمايان شدت به شايسته بزرگداشت اين شگرف
به مبتلا اساسا گويي.است پيش از زندهتر آمده ميان به نامش و شده او از يادي گمنامي
.نيست قلب بيماري
به ورودتان نحوه اساسا و شما در كمدي استعداد كشف از ميخواهم گفتوگو اين ابتداي در*
بگوييد؟ نمايش و تئاتر حطيه
او.بود بازيگر هم خودش و شد من پدرزن هم بعد كه است جهانشاه علياصغر من كاشف و استاد
آنقدر كردم بازي كه مدرسه جشن تئاتر اولين در هم بعد.هستم كمدين يك من كه كرد كشف
آمد گرفتم ديپلم من اينكه از بعد فرهمند ناصر من تئاتر استاد كه گرفتم قرار توجه مورد
در رفتم من.كرد جذب حرفهاي تئاتر به مرا و كنيم درست حرفهاي تئاتر يك بيا كه من سراغ
كار اين از صدر علي من عموي پسر بعد.شدم كار مشغول بود آن مدير او خود كه اصفهان تئاتر
تئاتر يكي كرديم پيدا تئاتر تا دو ما بنابراين كرد تاسيس را سپاهان تئاتر و آمد خوشش
از كه مردمي كه داد رونقي اصفهان شهر به تئاتر دو اينسپاهان تئاتر ديگري و اصفهان
ديدن به شبها و تاريخي ابنيه ديدن به روزها را وقتشان ميآمدند اصفهان به شهرستانها
مرحوم زمان آن.اصفهان تئاتر شب يك سپاهان تئاتر ميرفتند شب يك ميكردند ، سپري تئاتر
نوشته "دو از كداميك" مقابل در ما گذاشت را هوگو ويكتور "بينوايان" نمايش فرهمند
.برديم صحنه به را تولستوي
آثار بلكه نبودهاند كمدي تنها نه شما اوليه كارهاي كمديتان استعداد برخلاف يعني*
ميكرديد؟ اجرا را جهان بزرگ نويسندگان سنگين
بازي را نيكلاي سرهنگ نقش "دو از كداميك" در من مثلا و نبود كمدي كار آغاز بله ،
كه گذاشتيم را "آزادي خونبهاي" ما گذاشت ، را "آتش در جمشيد تخت" فرهمند بعد.ميكردم
كردند دفاع ايران مرزهاي از رفتند سرداراني كه بود غزنوي محمود سلطان زمان در آن داستان
و اصفهان دوست تئاتر مردم علاقه مورد بسيار و بود معقولي سطح در تئاترها.برگشتند و
كرد فوت فرهمند آقاي.شد پراكنده جمع اين كمكم ولي داشتيم اصفهان در ارزش با هنرپيشگان
ما تئاتر.بگذرانند را نمايش ميخواستند پرده پيش با كه افرادي دست به افتاد تئاترش و
.سينما سوي به برود داد ترجيح بود من پسرعموي مديرش كه هم
كمدين عنوان به آن در شما كه "ارحام تئاتري گروه" يعني خودتان تئاتري گروه تشكيل از*
شد؟ تشكيل چگونه گروه اينبگوييد شديد مطرح
كار چه ما پس كه شدند جمع من دور جوانها رفتند بين از سپاهان و اصفهان تئاتر وقتي
سال بيست كه داديم تشكيل را "ارحام هنري گروه" نام به تئاتري آزاد گروه بنابراين كنيم
.بود "ميخوام من" انتقادي _ كمدي آن نمايشنامه آخرين و بود پابرجا
فاقد كه كمديهايي.بودهاند صرف كمدي بيشتر نمايشها ارحام تئاتري گروه كار اوايل در*
را انتقاد كه شد چطور ميزند ، ابتذال به طعنه و است مخاطب براي پيام و مفهوم هرگونه
شديد؟ انتقادي _ كمدي تئاتر بنيانگذار و كرديد كارها اين وارد
به راجع و بودند جمع عده يك تئاتر ، ويترين نزديك بيرونآمدم تئاتر از عصر روز يك
اينها:ميگفت ديگري.شهرن بندازاي مزه اينها:ميگفت يكي.ميكردند اظهارنظر نمايش
داشته هم ديگري معناي ما تئاتر ميخواست دلم.رنجاند شدت به مرا حرف دو اين.هستند دلقك
در را مردم مشكلات و بكنيم هم انتقاد بايد.باشد موثر زندگيشان و مردم براي كه باشد
نظر در بدون كسبه همه از بود كرده شروع دارايي اداره موقع آن.بگنجانيم كمدي لابهلاي
ناعادلانه ماليات آن گرفتم تصميم من و ميگرفت ماليات تومان شش ماهي آنها درآمد گرفتن
"دراما" آن به دنيا در كه تئاتر.كنم كمدي تئاتر وارد انتقاد اولين عنوان به را
و موزيكال كمدي چون مختلفي انواع به كمدي.تراژدي و كمدي.ميشود دو به تقسيم ميگويند
ما ميشود منشعب غيره و انتقادي و عاشقانه تراژديهاي به نيز تراژدي و منشعب بوف كمدي
انتقادي _ كمدي نام به نويي مكتب و گرفتيم بوف كمدي از رشته يك و انتقاد از رشته يك
.كرديم درست
بالا صحنه پلههاي از وقتي
كردند تجليل من از مرگ از قبل كه آباد خانهشان هم باز
توجه مورد ميرسيدكه نظر به بعيد سالگي سن 78 در من ذوقميلرزيدمبراي از ميرفتم
بگيرم قرار فعلي امور اولياي
و رويداد اين به راجع لطفا.است "جهنم در شبنشيني" فيلم در سينما در شما حضور اولين*
بود؟ شده اجرا تئاتر صورت به قبلا جهنم در شبنشيني قصه آيا كنيد؟ صحبت سينما به ورودتان
يك آن در كه كمدي يك.ميكرديم بازي ما كه "محشر صحراي" نام به بود نمايشنامهاي
در ميكرديمميثاقيه اجرا كه را نمايشنامه اين.ميكند تقدس اظهار كه است نزولخوار
و شد بلند و زد دست نمايش وسط در كه طوري به.آمد خوشش بسيار ما كار از و بود حاضر سالن
در بار اولين براي من و كند فيلم به تبديل را نمايشنامه نمايش اين گرفته تصميم كه گفت
.كردم بازي "جهنم در شبنشيني" فيلم
دارند حضور جهنميان عنوان به خواننده مهوش و هندي هنرپيشه كاپور راج فيلم اين جهنم در*
است؟ جالب بسيار فيلم اين در جهنم صحنههاي اصولا و
كه كردهايم درست را زمين كره.كردهايم درست را جهنم فيلم اين آخر صحنههاي از يكي در
به ميآيند نوكرش با هم نزولخوار آقاي.ببلعند و بخورند را آن ميخواهند چنگيز و هيتلر
صحنه در و آمد كه كرديم دعوت او از ببيند را ايران بود آمده موقع همان كاپور راج.جهنم
زير و كرديم آويزان صحنه طاق از را عده يك.شد حاضر جهنم در هم كردمهوش بازي جهنم
نظر از فيلمميسوزند جهنم آتش در كه نزولخوارانند اينها كه كرديم روشن آتش آنها
.داشت زمان آن را فروش بيشترين و بود خوب بسيار معنا و محتوا
ايران از خارج در كه ميدانيم اما نداشتيد فعاليتي ايران در انقلاب از بعد*
بگوييد؟ نمايشها اين از بردهايد صحنه روي به نمايشنامههايي
كشور از خارج ايرانيان فرهنگي خدمات انجمن رئيس شهيد آن برادرزاده رجايي شهيد زمان
و حافظ كتابهاي چون ايراني كتابهاي كه بود اين ايشان برنامه شد ارشاد وزارت به وابسته
انجام خارج در را ايراني فرهنگ توزيع و كند توزيع خارج ايرانيان بين را شاهنامه و سعدي
در مرا گروه و افتاد من فكر به و ببرد خارج به هم را ايراني تئاتر كه رسيد نظرش به دهد
شد اجرا آلمان سرتاسر در و برديم خارج به ما كه كاري اولينكرد دعوت مرا و گرفت نظر
"خواستگاري" نمايش آن از بعد شد آن از خوبي بسيار استقبال كه بود "معلم آقا" نمايشنامه
.رفت صحنه روي به آمريكا و كانادا سرتاسر در بعد و اروپا سراسر در
سينمايي فيلمهاي در بازي براي پيشنهادي گذشته سال بيست در آيا طور؟ چه سينما عرصه در*
نشد؟ شما به
فيلم در فقط نپذيرفتم را آنها بود مشروط چون كه شد من به پيشنهاد چند سينما عرصه در
هم فيلم يك.آوردند در مرا نقش كه كردم بازي "برگشته فرنگ از جعفرخان" حاتمي علي
نقش آن در من و بود اصفهان به راجع كه ساخت "لاجوردي شهر افسانه" نام به "نجفي محمدعلي"
.كردند مراسانسور نقش كه ميكردم بازي را بهلول
هستيد؟ انقلاب از پس تئاتر جريان در آيا*
كار اصفهان در خواست كس هر بگويم بايد هم اصفهان تئاتر مورد در نبودم تهران كه من
و مقام تهران در تئاتر كه خوشحالم.نميگرفت كارش و ميكرد مرا تقليد دهد انجام تئاتر
.شدهاند عرصه اين وارد نو كارگردانهاي و نو افكار نو ، كارهاي و كرد پيدا خوبي منزلت
است؟ چگونه لوسآنجلسي تئاتر*
و توزيع كمي فقط نيست صحنه روي لوسآنجلس در اصولي برنامه و پيشرفت و ترقي نوع هيچ
روبهرو مردم استقبال با كارشان گهگاهي اينها فقط.است قبول قابل كارهايشان آغداشلو
.ميشود
چيست؟ شد سينما خانه جشن در شما از كه تجليلي و بزرگداشت درباره نظرتان*
دستم به سينما خانه دعوتنامه اما.شود تجليل من از كه نميكردم هم را فكرش اصلا من
به من از ميخواهد دلشان كه گفت و زد زنگ من به سينما خانه رئيس محمدي آقاي بعد رسيد
آقايان كنار در جلو رديف در و آوردند مرا بنابراين باشند كرده تجليلي پيشكسوت عنوان
از مرگ ، از قبل كه آباد خانهشان هم باز گفتم و شدم خوشحال خيلي.نشاندند شهردار و وزير
كف رسيدن محض به و ميلرزيدم ذوق از ميرفتم بالا صحنه پلههاي از وقتي.كردند تجليل من
امور اولياي توجه مورد كه ميرسيد نظر به بعيد سالگي سن 78 در من براي و بوسيدم را صحنه
.بگيرم قرار فعلي
داريد؟ آرزويي آيا ساله هنرپيشه 78 مرد يك عنوان به*
و كنم درست تئاتر گروه يك كه بدهد من به را توانايي آن خدا باز ميخواهد دلم بله ،
آرزوي آخرين.باشم مردم خدمتگزار و ببرم صحنه روي به را انتقادي _ كمدي نمايشنامههاي
من.ببرند گورستان به تئاتر صحنه روي از مرا نعش و.بميرم تئاتر صحنه روي كه است اين من
.است مردم به متعلق نيست ، خودم به متعلق دارم كه هم را آنچه.نيستم كسي.نيستم چيزي
خنده معجزه
سينما خانه جشن به نگاهي
قادري امير
نبوي ابراهيم.نيست بد هم خيلي باشد ، اسكار مراسم شبيه سينما خانه جشن ميخواهيم اينكه
نگذارند كه هستند بامزه قدر آن مدعوين ، از بعضي و بگيرد را كريستال بيلي جاي ميتواند
مهمتر و لازمتر و حياتيتر ايران ، در مراسمي چنين برگزاري كاركرد اما.كند افت مراسم
.دارد آمريكاييها براي اسكار كه است نقشي از
نيتهايمان و انگيزهها كه علايق و اميال فقط نه.هستيم شخصيتي دو عجيب ايرانيها ، ما
سينما خانه جشن همين مثل رسمي مراسم در دوگانه سرشت اين.ميكنيم پنهان همديگر از هم را
جايزه نبردن يا بردن از.نميآوريم رويمان به و ميآيد بدمان هم از.ميكند بروز بيشتر
به داريم دوست.نيست خيالي يعني كه ميكنيم رفتار جوري اما ميشويم ناراحت و خوشحال
ماجرا كه ميدانيم.ميكنيم كنترل را خودمان اما بخنديم سن ، روي بالا آن جدي آدمهاي
آدمهاي ما كه گفتم.ميگيريم جدياش شده كه هم زوركي اما نيست ، جدي هم آنقدرها
.هستيم دوشخصيتياي
را ميهمانها از بعضي حرفهاي و نبوي ابراهيم اجراي و امسال مراسم قدر ترتيب اين به
شد برگزار رسمي مراسم يك مملكت اين در سالها از پس شهريور 1381 ، ميشود220 مشخص بيشتر
به كه دادند تماشاگران و سن روي آدمهاي به را اجازه اين برگزاركنندگانش و مجريان كه
.نميدهيم بروزش و هست همهمان دل در كه بزنند حرفهايي و بخندند خودشان به و ديگران
كه معروفي بازيگرهاي از ستارهتر.بود نبوي سيدابراهيم مراسم ، مجري شب ، آن مراسم ستاره
.فهميد مراسم از بعد امضابگيرهاي خيلي اشتياق از ميشد را اين.دادند را بهترينها جوايز
صراحتا كه شوند ، نزديكتر هم به متناقض ، شخصيت دو آن كه كرد كمك شب آن در نبوي
جدي ميكنيم را فكرش ما كه هم آنقدر چيزها ، جور اين كه كنيم فكر قضيه اين به بتوانيم
.نيستند
انتخاب پارامترهاي.ميماند اساسي شوخي يك به جوايزش ، اعطاي شكل كه جشني مورد در هم آن
.دادند فيلم يك به را مهم جايزههاي از هركدام.بود كسوت و نوبت از تركيبي برندهها ،
همه.شود نااميد نبايد كسي.ماست شخصيتي دوگانگي بيماري همان عوارض از ديگر يكي هم اين
فكري چه واقعا فيلمش ، درباره ما كه بفهمد نبايد كارگرداني هيچ.باشند راضي بايد
و) ".نيست مشكلي هيچ و دوستيم هم با همه":مراسم همين در نبوي ابراهيم قول به.ميكنيم
(.گفت ديگري قضيه درباره طعنه به را حرف اين البته
اميدواركننده خيلي كه صورتش ، ريخت با برومند مرضيه و كرد شوخي دماغش با خمسه عليرضا
اين و نيست كمتر دنيا آدمهاي بقيه از چيزمان هيچ ايرانيها ما كه دادند نشان آنها.بود
و رسم چنين.بيندازيم دست را خودمان و بگذاريم كنار را تعارف كه داريم را استعداد
خيلي تماشاگران ايران سينماي كنيم ، رعايت هم فيلمهايمان ساختن موقع اگر را ديدگاهي
.داشت خواهد بيشتري
بيمزه اينكه حداقل هم بقيه و بود خوب خيلي برومند.شد اجرا خوب خيلي هم شوخيها اغلب
كوتاه حرفها.نشد تلف بيفايده حرفهاي جور اين از و تعارف با هم مدعوين وقت.نبودند
قربان.كند حل را ايران سينماي البته و بشريت مشكلات بالا آن از نخواست كسي و بودند
و چوب رقص مثل بيربط برنامههاي از.نكرد لوس را خودش كسي و بود كمتر هم رفتنها صدقه
.نبود خبري هم ژانگولر عمليات و ترانه اجراي
كنار جوايز تقسيم هنگام به را نوبت و كسوت رعايت قضيه آن اگر.داشت وجود مشكلاتي البته
آدم.بودند بدلباس ميآمدند ، سن روي كه آدمهايي اغلب كه نكته اين به ميرسيم بگذاريم ،
زيباييشناسي سليقه ميپوشد ، هم با را شلوار و كفش اين كه كسي است بعيد ميكرد فكر
.نبود خوب هم مراسم صحنه طراحيباشد داشته چنداني
معروف و اصلي تم پخش.ميرسيد نظر به تكراري و نميداد بيننده به خاصي چيز دكور
كمي ميشدند ، اعلام برندهها كه لحظهاي در ويليامز جان اثر "ستارهاي جنگهاي"
خيلي.بودند نخريده هم خوبي شيرينيهاي.داريم آهنگساز اينقدر خودمان بود ، توهينآميز
نبوي ابراهيم شوخيهاي روي زيادي.بودند كم خيلي هم جنبي برنامههاي.بود بيمزه و خشك
.بود بهتر چوب رقص برنامه اجراي از حال هر به بيبرنامگي اين كه هرچند.بودند كرده حساب
جايزهاش دريافت موقع كيانيان ، رضا جمله ميماند ، آدم ياد واقعا كه حرفي اما وسط اين
شده شروع حاتميكيا ابراهيم فيلمهاي با او دوره و دارد دورهاي كسي هر گفت اينكه.بود
.باشد شده تمام "آب روي خانهاي" با ميكند فكر حالا و
.ميچسبد خيلي معمولا كمدي ، و طنز و خنده از تودهاي ميانه در تراژدي ، كمي
شدني تمام جهيزيه
"فروش شيريني دختر" فيلم به نگاهي
تاجيك امين
اكثر در كه است شده شناخته و باريك فاصلهاي تماشاگر ، دادن عذاب و خنداندن بين فاصله
نوشته طنز الگويي اساس بر كه داستاني فاصله ، اين انتهاي در.ميشود فراموش كمدي آثار
ساده موقعيت يك از آور ملال تفسيري به ميتواند خود قابليتهاي گرفتن نظر در با شده
دختر ميآورد ، ذهن به را جالب داستاني خود كوتاه طرح در "فروش شيريني دختر"شود تبديل
و نامزدند كه است سال بيست (شدهاند ميانسال مردي و زن به تبديل حالا البته كه) پسري و
پدرش التماس با پسر بار هر:ميشود تكرار آنها براي دائما اتفاقي سال ، بيست اين طول در
قرار چيز همه و ميرسند دختر خانه به وقتي بروند ، دختر خواستگاري به كه ميكند راضي را
و پسر پدر اصرار با و ميشود كشيده پيش جوان زوج اقامت محل حرف شود ، تمام خوشي به است
ميخورد هم به ازدواج كنند ، ساكن خودشان خانه در را زوج ميخواهند كدام هر كه مادردختر
كه ميدهند رضايت و ميشوند جمع كلانتري در طرفين.ميآيد پيش خانواده دو بين درگيري و
شناسنامه پدر عقد ، موقع و ميشود برپا عروسي مراسم كنند ، زندگي مستقل خانهاي در زوج
انتقال خبر پسر صاحبخانه كنند ، راضي را پدر ميخواهند كه فرصتي در.نميدهد را پسر
و ميافتد فاصله مدتي بعدميريزد هم به مراسم و ميآورد را دختر خانواده توسط جهيزيه
دو به دو هميشه دعوا در كه كساني مثل ديگري جزئي نكات البته كه ;اول از چيز همه دوباره
كه دارند وجود هم...و نميشود بسته دختر دست به كه دستبندي ميشوند ، گلاويز هم با
.هستند تكرارپذير بخشهاي جزء
كه دارد قصد طنز آثار پرسابقه و اساسي تكنيك يك از استفاده با فيلم اين ترتيب اين به
خود اين:ميكند فراموش را تكنيك اين نكته اساسيترين ولي كند ، خلق خاصي موقعيتهاي
رخ آن كنار در و تكرار واسطه به كه اتفاقاتي بلكه ميشود ، خنده باعث كه نيست تكرار
بگيرند ، شكل طنز وجوه ميشوند باعث كه است تكرار اين دل در شخصيتها عملكرد و ميدهند ،
اعمال ظرافت خود نه است ، اثر دل در ظريف نكات گنجاندن براي وسيلهاي قضيه ، اين واقع در
هر از قبل شد ، داده آن شرح كه سادهاي رخداد توالي تا شده باعث بيتوجهي اينآن به شده
حمل خود بر را باري تنها نه كه كند ايجاد را كسالتآور و زننده خشك ، موقعيتي چيز
حال عين در و پرداختي ، ظرافتهاي از فارغ و يكنواخت كاملا كه آنجا از بلكه نميكند ،
هيچ بدون و يك به يك آن اجزاي كه ميشود ملالآوري مجموعه به تبديل است ، پيشبيني قابل
نفر دو اين جهيزيه نقل و حمل صرف فيلم از نيمي تقريبا:ميشوند رديف هم دنبال تغييري
.اضافهاي نكته هيچ بدون ميشود ، مختلف محلهاي از
و مياندازد تاخير به هم را فيلم عاقبت كسالتآورش ، جنبه بر علاوه فيلم خاصيت اين
بتواند بيشتر تا ميماند مخفي هم به شبيه سكانسهاي يكسري پشت فيلم پيشبيني قابل پايان
.دهد آزار را بيننده
وارد طهماسب فيلمهاي به است قرار را معنايي چه دعوا و داد كه زد حدس ميتوان سختي به
از درست شدهاند ، او ساخته آخرين خصوص به و او فيلمهاي همه تفكيكناپذير جزء كه كند
لحظه و ميشوند بيان دعوا و داد با ديالوگها همه آن پاياني لحظات تا فيلم سكانس اولين
بيان طرز اين كمك به نيز فيلم بد و بلند صداي ديگر سوي از.ميگيرند اوج هم لحظه به
ترك به را او ميآورد هجوم بيننده به مدت تمام كه گوشخراشي آواي نتيجه در و است آمده
حساب به هم آدمها اين ويژه شخصيتپردازي جزء را مورد اين اگر حتي.ميكند تشويق سالن
كه قالي و داد اين فيلم ، تصوير اولين براي كه گفت اطمينان با ميتوان كم دست بياوريم ،
.بيايد حساب به خوبي افتتاحيه نميتواند نميآوريم ، در سر آن از هم زيادي چيز
هم كليتر موضوعي به داستان ، تزئين به بيتوجهيهايش تمام از فارغ "شيرينيفروش دختر"
.است مانده بيتوجه
يعني) دارند اندكي بسيار طنز خاصيت كه جهت آن از ميكند ، تعريف فيلم كه چيزهايي
كم دست بايد ،(كنند تعريف مناسبي طرز به را خودشان ساختگي دنياي قواعد كه نتوانستهاند
دور دنيا اين از تنها نه اما.كنند پيدا انطباق معمولي ، دنياي مناسبات با بتوانند
آدمهاي.شدهاند هم آباد ناكجا يك از سطحي و ساده بسيار لايهاي وارد بلكه ماندهاند ،
در حاضرند هم باز ازدواج مراسم خوردن هم به و شدن دعوت سال بيست از بعد كه داستان اين
.نميشود آورده رفتارشان براي هم ديگري توجيه نميشوند ، ما خنده باعث اگر شوند ، حاضر جشن
بازگو ما خنده براي ابياتش اگر گفته ، شعر و بوده انتظار چشم را عمرش تمام كه دختري
لنگه با كردن صحبت شوخياش تنها كه كسي.ميگيرند خود به هم توهينآميز صورتي نميشوند ،
هم ديگري معناي نيست ، شده تكرار بيمزه فانتزي يك فقط اگر است تلفن گوشي جاي به كفش
و فرسوده قدر آن...و لجباز والدين زيرزمين ، در دختري شيريني ، با خودكشي.ندارد
جاي به همه اين از كه آنچه.ميشوند گم نيلوفر جهيزيه ميان در ديگر كه شدهاند آزمايش
هم گذشته داستانهاي به ارجاع عنوان به حتي كه است ، شده گفته داستاني بقاياي ميماند ،
قبلي ، آثار با فرقش تنها كه ميشود عرضه ما به جديد نمونهاي عنوان به بلكه نشده ، آورده
.است باورش غيرقابل سادگي
|