شدن جهاني ابعاد
صليبي سرمايهدارهاي

شدن جهاني ابعاد
بخش واپسين - فرهنگ شدن جهاني و جهاني فرهنگ
:اشاره
اخير دهههاي در شدن جهاني تحولات از كلي دورنماي يك به حاضر ، مطلب بخش نخستين در
معنا بدين.ميپذيرد صورت متفاوتي ابعاد در شدن جهاني تاثير كه دانستيم نيز.رفت اشاره
ديگر سويي از و شد خواهد فرهنگها ميان مناسبات توسعه سبب سو يك از جهانيشدن كه
مطلب دنباله.بينجامد جهاني عرصه در خاص فرهنگ يك براي محدوديتهايي ايجاد به ميتواند
هم با كه دارد شدن جهاني باب در مختلف انديشمندان نظريههاي از برخي به اختصاص
.ميخوانيم
انديشه و فرهنگ گروه
شدن جهاني نظريهپردازان ديدگاههاي
آپودوراي -1
:از عبارتند كه است قائل جهاني فرهنگ براي متمايز بعد پنج آپودوراي
آوارگان ، توريستها ، مهاجران ، ) مردم جابجايي جريان عبارت اين از منظور كه قومي ، ابعاد -1
.است (ميهمان كارگران و اخراجيان تبعيديها ، پناهندگان ،
چند شركتهاي وسيله به آمده بهوجود محوري ماشين جريان كهبه تكنولوژيك ، ابعاد -2
.دارد اشاره دولتي سازمانهاي و ملي و مليتي
.است بورس تبادلات و ارز بازارهاي در پول سريع جريانهاي شامل كه پولي ، ابعاد -3
روزنامهها ، وسيله به كه است اطلاعاتي و تصاوير جريان شامل كه رسانهاي ابعاد -4
.ميگردند منتشر و شده توليد فيلمها و تلويزيون
ضددولتي يا دولتي ايدئولوژيهاي به وابسته انگارههاي به مربوط كه فلسفي ابعاد -5
...و بشر ، حقوق رفاه آزادي ، دموكراسي ، مثل.ميشود
روبرتسون رونالد نظريه -2
نوشته متنوعي مطالب آن راجعبه و انديشيده شدن جهاني بهموضوع كه است كساني جمله از وي
نيمه از آن تفسير و شدن جهاني سامانمند تحليل از پر زمينههايي دارد قصد روبرتسوناست
جنبههاي و معرفي معاصر تاريخ در را شدن جهاني عمده مراحل و بدهد دست به هجدهم قرن
با شدن جهاني به مربوط بررسيهاي در كه است معتقد روبرتسون.كند تحليل را آن برجسته
وحدت" جهان كه نحوهاي و "شكل" موضوع به بايد ميشود مشاهده كه آرايي تفاوت وجود
و تاريخي مباحث با بايد كه است مفهومي شدن جهانگير او نظر بهكرد خاص توجه "مييابد
رشتهاي ميان روشي خواستار آشكارا كه است پديدهاي گذشته اين ازبخورد پيوند تطبيقي
.است
مطرح مختلف نامهاي به حال به تا پيوسته هم به واحد يك و كل يك عنوان به جهان به رويكرد
"جهاني جامعه" عنوان به آن از ديگر برخي و ناميدهاند "جهاني نظام" را آن برخي.است گشته
كه است اين است مهم آنچه.ميدانستند ،"جهاني مجمع" را آن هم گروهي و كردهاند ياد
كند درك پيوسته هم به مجموعه يك و واحد يك چون را جهان ميخواهد كه است جريان در كوششي
.بفهمد و
از بسياري پيوسته هم به واحد و مجموعه يك و كل يك عنوان به جهان درباره روبرتسون نظر
كه را يگانهساز روندهاي او.برنميگيرد در را كنوني جهان در موجود شكافهاي و واقعيتها
بها اندازه از بيش عامل يك به نبايد كه استدلال اين با است ، غرب تمدن از ناشي عمدتا
يا غرب تمدن مثلا عامل يك از ناشي را جهان شدن يكپارچه نبايد كه اين يا و داد
اهميت "جهاني دهكده" به اصطلاح به و يكپارچگي خود به و مينهد كنار به دانست امپرياليسم
بيش بيستم ، قرن پنجاه دهه از جهان كه هستيم مهم رويداد اين شاهد ما:ميگويد او.ميدهد
متفاوت درجههاي و اشكال كه است معتقد روبرتسون.ميكند تجلي متحد صورت به پيش از
هر بهمينهد جاي به بسزا تاثيري آن شخصي شكل بر شدن جهانگير روند در اجتماعي مشاركت
خاص منطق و استدلال نوعي از كه است روندي شدن ، جهانگير روند كه ميكند تاكيد او صورت
.است متمايز و ديگرمتفاوت روندهاي از آن نحوهعمل و ميكند پيروي خود
دوره همين به ميگيرد ، صورت شدن جهانگير چارچوب در كه را بررسيهايي نميخواهد روبرتسون
را شدن جهاني مفهوم كه است اين بگذارد تاكيد آن بر ميخواهد او آنچه.سازد محدود اخير
ساختبندي با ارتباط در كه بست كار به خاص تحولات از مجموعهاي مورد در بايد فينفسه
در كه جهاني با گردد مرتبط بايد ساختبندي اصطلاح.ميگيرد قرار كل يك عنوان به جهاني
نظام كه اين از ما درك به برساند ياري مستقيما بايد اصطلاح اين.ميكنيم زندگي آن
.كرد خواهد عمل چگونه جهانگير
براي عام مرجعي بلكه سازنده ، عامل تنها را ملي جامعههاي نميخواهد:ميگويد روبرتسون
به بيستم ، قرن در جهاني جامعه ترتيب بدينآورد شمار به جهاني بشري شرايط تحليل و تجزيه
جز به شدن جهانگير زمينه در ديگر عمده عنصر دو.ميكند تجلي شدن جهانگير از بعدي صورت
دگرگون و يابنده تغيير روابط.بشريت مفهوم و فرد مفهوم:از عبارتند ملي ، جامعه عنصر
جهانگير جريان كه شده موجب اخير قرنهاي در آنها ارتقاء و اعتلاء و عناصر اين ميان شونده
.بپيوندد وقوع به شدن
والرشتاين ايمانوئل نظريه
كوششهايي پيشرفتهترين شدجزو مطرح والرشتاين توسط بار نخستين كه جهاني نظام نظريه
به شانزدهم قرن از او ، نظر به.است شده انجام جهاني نابرابري الگوي تبيين براي كه است
سراسر در كه سياسي و اقتصادي ارتباطات سلسله يك.است شده پديدار جهاني نظام يك بعد ،
.است سرمايهداري جهاني اقتصاد يك توسعه بر مبتني و يافته گسترش جهان
و متحده ايالات و ميدهند تشكيل را فراگير جهاني نظام يك حاضر حال در سوم جهان ملتهاي
آنجا از والرشتاين نظر به.مسلطاند آن هسته بر اكنون پيوستهاند ، نظام اين در كه ژاپن
سامان خود سود به را جهاني تجارت ميتوانند مسلطاند جهاني نظام بر منطقه كشورهاي كه
.دهند
علوم حوزه در كه است مفاهيمي ميان در مفهوم فرهنگگستردهترين مفهوم است معتقد وي
سبب همين به شايد و معناهاست از وسيعي طيف دربرگيرنده مفهوم اين.ميرود بهكار اجتماعي
.است شده دشواريها بيشترين موجب
وضوح با انسانشناسان كه جهان به راجع اجتماعي علوم نگرش سنگپايههاي از يكي سويي از
خصوصيات داراي انسانها همه گرچه كه است باور اين بر متكي مينهند ، تاكيد آن بر تمام
در كسي و است آنان خود خاص كه دارند هم ديگري خصوصياتي نيز افراد همه ولي هستند مشتركي
سه به ميتوان را انسانها اساسي الگوي اين مبناي بر.نيست شريك آنان با خصوصيات اين
عضو عنوان به را فرد كه خصوصياتي مجموعه -مشترك20 جهاني خصوصيات -كرد1 توصيف دسته
همان يا هستند فرد كهخاص خصوصياتي -ميكند30 تعريف كشورها يا گروهها از تعدادي
.فرد هر رفتاري و ساختاري ويژگي
دارند ، تعلق خاصي فرد به نه و جهانياند نه كه ميگوييم سخن خصيصههايي از ما كه وقتي
رفتارها ، خصيصهها ، اين مجموعه تا ميبريم كار به را "فرهنگ" اصطلاح اغلب موارد اين در
داراي "هرگروه" كاربرد اين در خلاصه طور به.درآوريم توصيف به را باورها يا و ارزشها
"فرهنگهاي" در فرد هر و است متعدد گروههاي عضو هرفرد نيز است ، خود خاص "فرهنگ"
منسجم توضيح و تبيين براي است طريقي فرهنگ:ميگويد والرشتاين.ميكند شركت بسياري
بين گروه درون در كه است چيزي فرهنگميسازد متمايز ازيكديگر را گروهها كه شيوههايي
.است مشترك گروه اعضاي
مونال ايزابل نظريه
اين نظري جنبه بايد جهاني جامعه به راجع تاملي هرگونه كه است باور اين بر مونال ايزابل
تاكيد ويبگيرد نظر در بينالملل روابط از برخاسته مسائل با درارتباط را موضوع
تاريخ بتوان كه آمده فراهم امكان اين اكنون و است شده جديدي مرحله وارد بشريت كه ميكند
رفاه بتواند بايد جهاني جامعه.داد سامان جهاني واحد جامعه برپايي به توجه با را بشر
به.بگذارند احترام قانون به همگان كه آورد ترتيبيفراهم و كند تامين را انسانها همه
گونهاي به و مختلف درجات به كه داشت توجه جذب و اساسادغام بر بايد نخست او نظر
وقوع به تمامتر هرچه شتاب با آن جز و ارتباطات سياست ، اقتصاد ، حوزه در ناموزون
يا موردي هويتهاي شكلگيري و پيدايي موجب ادغام فراگردهاي اين حال عين در.ميپيوندند
حوزههاي با مرتبط هويتهاي و منطقهاي هويتهاي مانند) شدهاند بخشي هويتهاي
صحنه در اقتصادي -سياسي بازيگران صورت به دارند سعي هويتها از اينگونه.(جغرافيايي
مقياس در كه ادغام گستردهتر شكلهاي به بايد ديگر سوي از.درآيند بينالملل
وضع به توجه مونال ، با ايزابل نظر به مجموع در.داشت توجه ميدهند ، رخ فرامنطقهاي
بازيگران متقابل وابستگي و عضويت همانا كنوني تاريخي فرايند خصلت كه گفت ميتوان كنوني
.است گوناگون صحنههاي در
به طرحهايي و پيشنهادها با جهاني نوين نظم ايدئولوژي كه كند مي اشاره مونال ايزابل
:قرارند اين از آنها از برخي كه ميآيد ميدان
.يافته توسعه جامعههاي الگوي اشاعه -1
جهاني نهاد بزرگترين بهويژه بينالملل امور سرنوشت تعيين در بزرگ قدرتهاي نقش پذيرش -2
.متحد ملل سازمان يعني دارد مردمسالاري ضد خصلتي كه
.نابرابر ادغام جريان پذيرش -3
.دوگانه اخلاق -4
.معيار دو با امور سنجش -5
.جهاني پليس اعمال به دادن مشروعيت -6
.گذاشت تفاوت جهان در جهانگير نظام يك ايجاد و ماست علاقه مورد كه جهاني جامعه ميان بايد
برپا آزاديخواهي و انساني همبستگي برابري ، براساس جهاني جامعه جهانگير ، نظام برخلاف
حضور و تامين چنانچه.نهاد نام جهاني نظام آنرا نميتوان نباشد چنين اگر كه ميشود
جامعه از گفتن سخن آنصورت در نپذيريم ، لازم شرايط حداقل عنوان به را خصوصياتي چنين
اجتماعي نظم به را جهاني نوين نظم مجدد ، استعمار الگوي و داشت نخواهد موردي جهاني
به دستيابي راه تنها اينصورت در.كرد خواهد تبديل همبستگي فاقد و غيرانساني و خودكامه
.برخاست مخالفت آنبه با و آورد روي چنيننظمي نفي به كه بود خواهد اين جهاني جامعه
واحد جامعه ايجاد پيششرط عنوان به همگنسازي افزايش سبب به كه معضلاتي ميگويد مونال
ادغام پايه كه است روند همين دقيقا.برخوردارند بسيار اهميت از ميشوند ، مطرح انساني
و برابرسازي به فرهنگي همگنسازي.ميريزد راپي منطقهاي
تنوع ، يعني خود ارزشمند گنجينههاي از يكي از را بشريت و ميانجامد سازي همسطح
پرسش و است جريان در هماكنون تحولي چنين كه است معتقد اوميكند محروم تكثر و تفاوت
مونال سرانجام ، بايستد؟ جريان اين برابر در كه بود خواهد قادر بشريت آيا كه است اين
بداند ازخود را بشريت تمامي كه شد خواهد ميسر هنگامي تنها جهاني جامعه برپايي:ميگويد
بشريت تمامي طرف از بسيجكننده و گسترده برنامه و طرح يك در و اجبار از دور و آزادانه و
.گردد برپا
و است بشري واحد جامعه يك ايجاد خواستار ماركسيستي -افلاطوني روش همان با مونال ايزابل
روشمندانه ايرادي و دارد قبول اساس در را واحد جامعهاي اوندارد عنايت تمدني تنوع به
يعني نهايت در اجبار بدون و آزاد و برابر ورود كه ندارد توجه ولي نميسازد وارد آن به
.نيرومندتر فرهنگي سود به خود فرهنگ وانهادن
.يافت خواهد ادامه همچنان فرهنگي نابرابريهاي و بود خواهند تحول حال در پويا فرهنگهاي
از بسياري در.نميپذيرد صورت اجبار با سطوح همه در فرهنگها جذب و ادغام روند واقع در
با بسياري و دارند جذابيت ضعيفتر ، فرهنگهاي با مردماني براي نيرومند فرهنگهاي سطوح ،
.ميشوند فرهنگها آن به ورود خواستار ميل
متعلق را خود و ميانديشد غربي چارچوبتمدن در حال هر به مونال ايزابل اينكه آخر نكته
را تمدن اين به ورود بتواند كه است اين ميماند او نظر در آنچه پسميداند تمدن اين به
جنوبي آمريكاي چون كشورهايي براي فرصتي بخصوص و سازد مقبول و مطلوب آن مطلوب اجزاي براي
.بگيرند سهم مجموعه اين در برابر عضوي همچون بتواند تا آورد فراهم مركزي و
نتيجهگيري
پيامها مداوم جريان و تماسها وسيع بسيار افزايش.جهانگرايياند از بخشي محلي تحولات
.ميبرد بين از را منفرد فرهنگهاي خلوص دوعنصر اين.است مشاهده قابل مدرن جوامع در
بيسابقه توسعه.بگريزد آن عواقب از نميتواند هيچكس و است انتشار حال در شدن جهاني
عصر تحقق شرايط مدرنيتهاست بوده شدن جهاني تحقق عامل اخير ، سال پنجاه در تكنولوژي
.است همزمان تقريبا اطلاعات ارسال و توليد آن در كه آورده بهوجود را جديدي
تاثير تحت را جهان نقاط ميگردد ، تمامي منبعث شدن جهاني از كه فرهنگها ميان گفتوگوي
امكانپذير ديگري به بيتوجهي (حدي تا و) انزوا پس اين از زيرا است ، داده قرار خود
بادي كهدر را خاصي عناصر مختلف فرهنگهاي چگونه كه ميدهد نشان شدن جهانينميباشد
آگاهي بدينوسيله و ميبخشند معنا آنها به و برميگزينند ندارند قطبي هيچ به تعلق امر
.ميبخشد ديگرانشدت با او تفاوت از را فرد
ميزان بر ميكند تسهيل را پيامهايشان انتشار كه كانالهايي به فرهنگها نابرابر دسترسي
افرادي هويتطلبي حس شديد برانگيختن سبب شدن جهاني.ميگذارد تاثير آنها شدن جهاني
تشكيلدهنده معلومات و ارزشها انديشهها ، باورها ، تمامي ميكنند احساس كه ميشود
منابع داراي كه بيگانهاي فرهنگهاي گسترش و توسعه وسيله به زندگيشان مبانيمشترك
و است همهگير و جهانشمول فرايندي شدن جهاني گفت بايد.ميگردد هستندتهديد غنيتري
.دارد قرار فراگرد اين در اجتماعي نظام از بخشي بهعنوان نيز فرهنگ و نيست آن از گريزي
:استفاده مورد منابع از برخي
(1378) ني ، نشر پهلوان ، چنگيز دكتر ،(تمدن و فرهنگ زمينه در گفتارهايي) فرهنگشناسي -1
(1374)ني ، نشر صبوري ، منوچهر ترجمه گيدنز ، آنتوني جامعهشناسي ، -2
ترجمه گيبرنا ، مونتراست بيستم ، قرن در ملت -دولت و ناسيوناليسم:ناسيوناليسم مكاتب -3
(1378) خارجه امور وزارت انتشارات و چاپ مركز اجتهادي ، مسعود امير
.(1379) سمت انتشارات قادري ، حاتم بيستم ، قرن در سياسي انديشههاي -4
افشار ، حسين تدوين و ترجمه لوچانوكاوالي ، گانتائوموسكا ، ديدگاه از اجتماعي دگرگوني -5
(1376) طباطبايي علامه دانشگاه انتشارات
صليبي سرمايهدارهاي
آمريكا در نومحافظهكاران و انگليس در محافظهكاران ديدگاههاي تقابل بر تاملي
تاكتيكهاي احياي را سرد جنگ از پس جهان در آمريكا رويكردهاي عرب ، شرقشناس سعيد ادوارد
معتقد و ميكند تلقي نوزدهم قرن در استعمار تجربيات از جستن سود و بزرگ امپراتوريهاي
ديگر شدندبار برچيده اول جهاني جنگ از بعد كه بزرگ امپراتوريهاي تاكتيكهاي:است
زمينههاي سرد جنگ حوادث از بعد كه صليبي كاپيتاليستهاي (1).ميشوند اعمال آمريكا توسط
را آمريكا در نو محافظهكاران يا افراطي راستگرايان موقعيت تقويت شد ، فراهم آنها رشد
گروههاي از شبكهاي وسيله به آنها عقايد و اصول كه دادند قرار نويني دكترينهاي منشا
در گمپل اقتصادي موسسه انگليس ، در اسميت آدام موسسه آمريكا ، در هرتيج بنياد چون بانفوذ
و عوامل كه پيچيده شبكه از مجموعه اين اما.ميشد ترويج كانادا در فريزز موسسه و آلمان
كه آن از بيش و اكنون ميدانند بشر مشكلات همه حل راه تنها منزله به را بازار نيروهاي
تمدن فلسفه با متناسب رويههاي و شيوهها از انسانگرايانه ديدگاههاي اعمال جهت در
تمدن رهبري كه ميكنند جستجو نو امپرياليستي احياي در را حل راه جويند سود غرب ادعايي
از بعد آمريكا در يافته رشد افراطي ناسيوناليسم.ميدهد قرار خاص مليت حوزه در را جهاني
غرب تمدن برتري داعيه پذيرش و آمريكا ملي منافع به دادن اولويت با سپتامبر يازدهم حوادث
و غالب الگوي آمريكا ، فرهنگي و ارزشي اجتماعي ، الگوهاي اينكه توجيه و آمريكا محوريت به
پا پيش از را موانع تمامي دارد سعي است ، جهاني جامعه نيازهاي به پاسخگو بديل تنها
منجي تنها عنوان به بلكه فرد به منحصر قدرت ابر عنوان به تنها نه را آمريكا و بردارد
از كه تلقيهايي چنين.بنماياند عقبماندگي و جنگ شرارت ، بينظمي ، از بشر رهاييبخش
الوين فوكوياما ، هانتينگتون ، برژينسكي ، چون پردازاني نظريه ديدگاه التقاط و انباشت
نئوكنسرواتيستهاي تهاجمي پراگماتيسم قالب در است آمده بوجود گينگريچ نيوت و تافلر
يافته نمود هستند ولفووتيز ، پل چني ، ديك رامسفلد ، چون كساني آن برجسته نماد كه آمريكا
.است
و مرور به اما است شده مواجه غرب در همگراييهايي با جهاني عمل صحنه در گرچه دكترين اين
در را پنهاني و پيدا چالشهاي دكترين اين عاملان و آمران موقعيت تقويت و شدن جدي با
عرصهاي آمريكا ، تهاجمي پراگماتيسم و صليبي كاپيتاليسم با مخالفت.است زده رقم جهان
كه سوم جهان كشورهاي -از1 عبارتند كه دربرميگيرد را گوناگون و متفاوت طيفي و گسترده
مخالفت به خشونت ، اعمال و آمريكايي فرهنگ اشاعه اقتصادي ، جهانگرايي سياست با تعارض در
را سوم جهان در آمريكا سنتي متحدين حتي تعارضها ميان اين در و پرداختهاند آمريكا با
.است برگرفته در
اقتصادي و ايدئولوژيك و سياسي ديرينه رقباي كه جهاني عرصه در قدرت مدعي كشورهاي -2
.كنند هضم نميتوانند را وسيعي و گسترده هژموني چنين هنوز و هستند امريكا
مناديان ميان اين دراست آزاد دنياي بلوك و غربي تمدن درون تعارضهاي سوم گروه -3
در واقعگرايان ;اول گروه.روبهرويند جدي مخالف گروههاي با تهاجمي امپرياليسم دكترين
را ميانهرو دموكراتهاي هم و دارند حضور محافظهكاران طيف در هم كه هستند آمريكا
موقعيت حفظ تنها آنها دغدغههاي كه هستند غرب در آمريكا رقباي ;دوم گروهدربرميگيرد
دوران همانند آمريتهاي پذيرش بدون آمريكا با همطراز اقتصادي قدرتهاي عنوان به خودشان
در كه سوم گروه امادارند قرار كشورها اين زمره در فرانسه و ژاپن آلمان ، .است سرد جنگ
چالش قويترين زمينههاي ميشوند ، محسوب آمريكا عملي و عمومي سياستهاي متحد حاضر حال
.دادهاند قرار آمريكا روي پيش را
نئو تهاجمي پراگماتيسم و صليبي كاپيتاليسم احياي مقابل در انگليس محافظهكاران
مطرح را ويكتوريا دوران سبك به دفاعي استعمار دكترين و نوين نظم آمريكا ، محافظهكاران
.است آينده جهان در قدرت اعمال براي آمريكا طلبيدن مبارزه به واقع در حركت اين.كردهاند
ميداند آمريكا از بيشتر استعمار در را خود تجربيات كه انگلستان از حركت اين شروع
جهان بر استعماري سلطه روياي بستر در متعارض دكترين دو اين اگرچه.است تامل قابل حركتي
مشتركي نقطه به رقابت و چالش فرايند در كه دارد وجود تصور اين شايد و دارند مشتركي وجه
چالش زمينههاي كه رسد مي نظر به اما سازد ، محقق را غرب برتري تحقق امكان كه برسند
سرد جنگ دوران در گذشته تجربه از پيروي در غرب گرچه.است برخوردار عميق فرايندي از دروني
چالشهاي گسترده طرح و فروغلتيدن از بيروني مشترك حلمشكلات از قبل تا دارد وافري سعي
پراگماتيسم و كوپر رابرت دفاعي استعمار نظريههاي ضعيف انعكاس.نمايد جلوگيري خود دروني
سياسي و روشنفكري محافل جدي توجه فقدان و غرب دنياي و اروپا در كاران نئومحافظه تهاجمي
نظر به محرز كاملا آنچه اما.است واقعيت اين نشاندهنده حدودي تا مسائل اين به جهان در
اروپايي ، محافظهكار محافل و آمريكا در نو كاران محافظه ديدگاههاي كه است اين ميرسد
به قطعا كه مفاهيمي.كرد خواهد ايجاد سياسي راهبردهاي و مفاهيم در اعتنا قابل تحولي
.كرد خواهد كمك آن درباره تلقيها جلوههاو سياسي ، مدرنيسم پست بحث شدن روشن
يونسيان مجيد
:پانوشت
ص 76 -شماره 4 -چهارم سال -فرهنگ نامه -1
|