نيست جذابي چيز واقعيت
زيباست ريشهها به رجعت
برتر فكر گزينش
هيچكاك به رو پنجرهاي
نيست جذابي چيز واقعيت
"نيكول اندرو" گفتوگوبا يك گزيده
آزرم محسن:ترجمه
قاطعانه نميتوان ديگر و رفتهاند بين از غيرواقعيت و مرزهايواقعيت
چسباند آن به را غيرواقعي برچسب يا دانستو واقعي را چيزي
دوست خيلي.بزنيد حرف فيلمتان معناهاي درباره نداريد دوست اصلا ميگويند كه جور اين&
دارد؟ خارجي علت يا است شخصي كاملا قضيه يك ميخورد آب كجا از قضيه بدانم دارم
آن با كه خاصي سينمايي سليقه.برميگردد من سليقه به فيلم معناهاي درباره نزدن حرف
من الگوهاي كه خوبي فيلمسازهاي.كردهام عادت آن به سالها طول در و شدهام بزرگ
بوده اين هم استدلالشان و رفتهاند در سوالها اين به دادن جواب زير از هميشه بودهاند
روي را داستانها اين و ميكنيم تعريف داستان ميسازيم ، فيلم فقط ما ميدانيد خب ، :كه
و منتقدان كه طور هماننيست من كاري محدوده در ميخواهيد ، شما كه چيزيميآوريم پرده
لزوما هم فيلمسازان ما باشند ، خوبي فيلمسازان لزوما نميتوانند سينمايي تحليلگران
حرف خاصي محدوده يك در بايد فيلمساز معتقدم بخواهيد را راستاش.نيستيم خوبي منتقدان
و كند خلق هنري اثر يك تا ميسازد فيلم فيلمساز و است هنري كار يك فيلمسازي.بزند
و ريز همكارانام كه ميبينم وقت هر بگويد؟ را چيز همه دربارهاش بايد چرا بنابراين
آنها از ميخواهد دلم خيلي.ميشوم حيرتزده ميكنند ، رو گفتوگوها در را كارشان درشت
شما به بيشتر دادن درس ميسازيد ، فيلم چرا ميزنيد حرف خوب قدر اين كه شما:بپرسم
!ميآيد
شما خب ، .نميشود مربوط ذن آيين به جورهايي يك مسئله اين آيا كه بدانم ميخواهد دلم&
دست و ميكنند فكر بزنند ، حرف آنكه از بيش آيين اين پيروان و هستيد معتقد آيين اين به
.ميزنند عمل به
جزو هم اين.گفتهام دروغ حتما ندارد ربطي بگويم اگر.ندارد ربطي بگويم نميتوانم
فراموش هم را اين حال عين در اما.آمدهام كنار آن با و شده دروني من در كه است چيزهايي
اين با را مخالفتشان و زدهاند را حرف اين تاريخ طول در هنرمندان از خيلي كه نكنيد
روي كارم ، دفتر تويكردهاند اعلام دهد توضيح را كارش جورهايي يك بايد هنرمند كه قضيه
كه مشهوري نقاش همان است ، "ماتيس" از جملهاي رويش كه كوبيدهام را تابلويي ديوار
بيخ از را زباناش بايد هنرمند كه گفته "ماتيس"واميدارد حيرت به را همه كارهايش
به !بفرستم همكارانام براي و كنم چاپ كارتهايي روي را جمله اين روزي يك شايد !ببرد
!بخوانند را جمله اين بايد بعضيشان نظرم
آورديد؟ كجا از را ايدهاش نو ، و جالب داستان يك است ، غريبي كار "سيمونه"&
داستانگويي در من كه ميدانند لابد همه.آمد در من روياهاي دل از درست "سيمونه" ايده
چاشني كمينيست جذابي چيز اصلا واقعيت ميدانيد ، .هستم غيرواقعي عناصر مرده كشته
كه است اين مسئله ديگر سوي از.ميسازد ممكن را تحملاش و ميكند دلنشين را آن غيرواقعي
ديگر و رفتهاند بين از غيرواقعيت و واقعيت مرزهايريختگيهاست هم به دوران ما ، دوران
اين نظير.چسباند آن به را غيرواقعي برچسب يا و دانست واقعي را چيزي قاطعانه نميتوان
تا غيرواقعيت و واقعيت هيچگاه.كرد پيدا نتوان ديگري دوره هيچ در گمانام به را دوران
فناوري كه ميراثي آن و شده سخت خيلي واقعيت تشخيص.نبودهاند نزديك هم به اندازه اين
.ميكند غنيتر را آن هم روز هر و گذاشته ارمغان به ما براي
يك شايد يا دانست ، هم هجويه يك ميتوان را "سيمونه" ميرسد نظر به اما اينها از جدا&
قبول را هجوآلود نگاه اين آيا.هاليوودي نظام در ستارهسازي فرهنگ به انتقادي نگاه
داريد؟
نميتوانست اصلا فيلم هجوآلود نگاه اين وجود بدون.است هجو اصلا فيلم شالوده.است مسلم
.ميزند فلك به سر عيبهايش دارد ، كه مزايايي همه كنار در هاليوودي نظام.بگيرد شكل
ديروز تا كه يكي.ميشود پيدا كجا از ستارهها سروكله نظام اين در كه نيست معلوم واقعا
طوري و ميكند ور آن را روياش شما ديدن با فردا از دادهايد زحمت به را سلاماش جواب
خفه را هنرمند.است هنرمندكش نظام اين.است نديده را شما انگار كه برميگرداند را سرش
فيلمنامهنويسها و كارگردانها آنكه جاي به.هستند سينما نابودگر ستارهها اين.ميكند
با حدودا كارگردان يك گاهيميشوند بوق در ستارهها بگيرند ، قرار كمپانيها تفقد مورد
يعني اين خب ، و كند كنارهگيري كار از نورسيده ستاره يك خاطر به ميشود مجبور سابقه
جورهايي يك خلاقيتاش منزوي هنرمند و ميكند گوشهنشين را هنرمند اينها همه.فاجعه
.ميخشكد
داده تغيير عملا را فيلم سرنوشت كه است "پاچينو ال" حضور است ، جالب نظرم به كه چيزي&
...است
ديگري چيز هيچ كه است وارد كارش به آنقدر.است بازيگري خلاقيت مجسم نمونه "پاچينو ال"
كه است همان زدناش حرف باشد ، بايد كه است همان رفتناش راهگفت دربارهاش نميتوان
حرفي و ايستاده ثابت وقتي حتي اوباشد بايد كه است همان كردناش نگاه باشد ، بايد
زل چنان است ، چشمهايش در نظرم به "پاچينو" ابهت.است سنگين صحنه در حضورش هم نميزند
.نداشت من توضيحات به نيازي آنقدرها او.است همين راه تنها ميكني احساس كه ميزند
كم خيلي.بيايد كنار و كند كار جوري چه بايد كه داده ياد او به ديگران با كار سالها
اين ال ، ميداني":ميگفتم من وقت آن.نداند را چيزي و باشد داشته مشكلي كه ميآمد پيش
تخت خيالات":ميگفت ميداد تكان سري هم او و "ميآيد بازيگر يك از فقط كه است چيزي
كه ميكرد را بازياي همان واقعا هم بعد "ميكنم بازي ميخواهي كه را هماني اندرو ،
كار به موارد خيلي در او سينمايي دانش هست ، هم خوب مشاور يك حال عين در او.ميخواستم
از بار يك.نميشوند ديده اول نگاه در كه ميبيند را چيزهايي او ، تيزبين نگاه.آمد من
كه وقتاش نكن ، هم را فكرش اصلا":گفت هم او و ميبيني جوري چه را چيزها اين پرسيدم او
"!ميفهمي هم خودت برسد
.فناوري پيشرفت نتيجه ;است رايانهاي مخلوق يك واقع در نيست ، زنده موجود يك "سيمونه"&
بزنند؟ حرف او از دارند دوست همه چرا ميشود؟ ناشي كجا از او محبوبيت حساب اين با
خب ، و گرفت سراغ نميتوان آن از پيش را نظيرش كه موجودي است ، تازه پديده يك "سيمونه"
بهتر چيزي چه و ميخواهند تازه خوراك مطبوعات.دارند علاقه خيلي تازه چيزيهاي به همه
.همينطورند هم تلويزيونها كند؟ پر را آنها صفحههاي ميتواند رايانهاي مخلوق يك از
!بگذارد كار سر را آدمها كه دارد وجود تازه چيز يك هميشه
باشد؟ سينما در فناوري ستايش جورهايي يك "سيمونه" كه نميكنيد فكر آيا حال عين در&
.نبود آگاهانه اصلا نبوده ، آگاهانه مسئله اين بخواهيد را راستاش باشد ، شما با حق شايد
ديجيتال.است كرده تغيير سينما سرنوشت ديجيتال ورود با كه گذشت نبايد حق از خب ، اما
حتي و افتاده پا پيش واقعيت ، از زدن حرف آن وجود با اصلا و كرده مخدوش را چيزها خيلي
چيز هيچ بعد به اين از.واقعيت كوچ و فانتزي سلطه يعني ديجيتالميرسد نظر به بيهوده
يك و كند خلق را هنرپيشه ميتواند رايانهاي برنامه يكبود نخواهد واقعي سينما در
نام مخفف "سيمونه" كه نه يا داريد خبر نميدانم بگيرد عهده به را كارگرداني ديگر برنامه
را آينده كنيد قبول بايد اما.كند خلق بازيگر ميتواند كه است رايانهاي برنامه يك
!است آمده سر چيزها خيلي دورانميسازند فناوري و ديجيتال
زيباست ريشهها به رجعت
رودريگز رابرت با گفتوگو
از كه نيستم افرادي دسته آن از من بنابراين است فيلمسازي آينده ديجيتال فيلمسازي
هستم تكنولوژي عاشقابزار بلكه فرارند در تكنولوژي
ايزدپناه پارميس:ترجمه
پرفروش هاليوودي فيلمهاي انگيزترين بحث از يكي حاضر حال در "جاسوس 2 بچههاي" فيلم
ال" فيلم با زبان اسپانيايي كارگردان اين.است شده كارگرداني رودريگز رابرت توسط كه است
و داشت عهده بر خود را فيلم اديت و صدابرداري فيلمنامهنويسي ، كارگرداني ، كه "مارياچي
.شد مطرح سينما اين عرصه در ساخت ، را هاليوودي فيلمهاي هزينهترين كم از يكي
فيلمسازي كارنامه در را "بام تا شام از" ،"دسپرادو" ،"علمي هيات" ;چون فيلمهايي او
مصاحبه است ، كرده جلب خود به را منتقدين نظر جاسوس بچههاي فيلم با بار اين دارد ، خود
.است داشته پست واشنگتن با او كه است گفتوگويي زير
من كه چرا بود خواهد فيلمهايت انگيزترين بحث از يكي "جاسوس بچههاي" من ، اعتقاد به&
از بيش چيزهايي چه بدانم كه است جالب اين من براي و ديدهام را فيلمهايت تمام تاكنون
دارد؟ جذابيت برايت پيش
علاقهمندم آنها به من كه آنچه تمام كه چرا ميورزم ، عشق فيلمسازي به من چيز هر از بيش
در همه و همه موسيقي و تصويربرداري و عكاسي انيميشن ، ميگنجد ، فعاليت از عرصه اين در
.شدهاند گنجانيده فيلمسازي محدوده
براي آيا بودي ، كاركرده "دسپرادو" فيلم در نيز "باندراس آنتونيو" با اين از پيش تو&
آنچه با متفاوت بسيار نقشي اين كه چرا بود؟ انتخابت نخستين او فيلم اين در نقش ايفاي
.بود كرده ايفا اينها از پيش او كه است
و قابليتها از شناختهام را او كه زماني از بود ، من انتخاب تنها و نخستين او
نيز پدر اينكه علاوه به دارد رازگونه شخصيت او ضمن در شدهام آگاه درونياش استعدادهاي
.بود دارا او ميخواستم بازيگرم از نقش ايفاي براي آنچه تمام بنابراين هست ،
كودكان و خردسال مخاطبين براي صرفا يا ميدانيد خانوادگي اثر يك را فيلم اين شما آيا&
گرفتهايد؟ نظر در
معدود بسيار ميسازند فيلم خانوادگي ، فيلم ساخت هدف با كه فيلمسازاني تعداد من گمان به
قاعده اين در خانوادگي فيلم يك تهيه هدف و قصد با فيلم اين ساختن براي نيز من است
به بسيار تمايل آثاري چنين سودآوري دليل به تهيهكنندگان از بسياري كه چند هر.ميگنجم
ناديده دارد قرار آن وراي كه را فيلمساز اصلي هدف غالبا اما دارند ، فيلمها اين ساختن
.نيست چنين "جاسوس بچههاي" فيلم من گمان به اما ميگيرند ،
فيلمهايت كه داري تمايل بيشتر يا و نداري اسپانيولي فيلمي ساخت براي قصدي آيا رابرت&
.باشد اسپانيولي توامان و انگليسي زبان به بيشتر
فيلم اصلي هنرپيشه كه هستم اسپانيولي زبان به فيلمي ساختن مشغول حاضر حال در من
بر آن توليد و فيلمنامهنويسي وظيفه و داشت خواهد عهده به را آن كارگرداني "المارياچي"
.زيباست فوقالعاده بازگردي ريشههايت به ديگر بار اينكه.است من عهده
به اينكه براي و بود ، چه هستي آن در كه جايگاهي اين به رسيدن براي تو اساسي مشكل &
بودند؟ راهت سر بر موانعي چه شوي شناخته كارگردان و نويسنده عكاس ، يك عنوان
من.نبودم آن دنبال به هرگز اين از پيش و گرفتم قرار جايگاه اين در ناگه به من حقيقتا
و خريد را آن فيلمسازي استوديوي يك كه ساختم فيلمي دستگرمي شايد و تمرين براي بار يك
.نميشد چنين هرگز نميساختم را فيلم آن من اگر اما.داد تغيير را زندگيام راه اين
ميخواهي كه كني متقاعد را خود كه است آن مينمايد ، مشكل گاه و است ، مهم بسيار كه آنچه
شهامت ديگري كار هر مثل هم فيلمسازي.است بسيار آن زيان و ضرر احتمال كني شروع را كاري
.ميخواهد
است؟ تاثيرگذار حد چه تا فيلم توليد و تهيه براي سرمايهگذاري شما نظر از &
به اندك سرمايه من اعتقاد به اما برد ، پيش از كاري نميتوان پول بدون است مسلم كه آنچه
خوبي فيلم تا كارگيري به داري توشه در هرچه تا است اجباري و ميكند كمك خلاقيتها رشد
.بسازي
همانند هم آن آيا ميكني؟ فكر چه هستي ، آن ساخت حال در كه جديدي فيلم درباره&
دوربين و تكنولوژي جديد ابزارهاي از استفاده با يا و بود خواهد كمهزينه "المارياچي"
ساخت؟ خواهي را آن ديجيتال
ديجيتال فيلمسازي كه معتقدم اما ندارم ، روشني و صريح تعريف سوالتان ، به پاسخ براي
.فرارند در تكنولوژي از كه نيستم افرادي دسته آن از من بنابراين است ، فيلمسازي آينده
.هستم تكنولوژي ابزار عاشق بلكه
دارند را آن آرزوي كه هستند جواني بسيار افراد ميداني؟ خوششانس آدم يك را خودت آيا&
ميدهي؟ اميدواري آنها به آيا باشند موفق تو مانند و باشند تو همانند كه
با.ميرساند موفقيت به را ما هم شانه به شانه شانس ، و تلاش و پشتكار كه ميكنم فكر من
ميتواند كه ميدهي قرار موقعيتي در را خودت صحيح ، انگيزه و هدف با فيلمهايي ساختن
.بگشايد رويت به را فوقالعادهاي شانسهاي و فرصتها دريچه
پست واشنگتن:منبع
برتر فكر گزينش
مخاطب با تلويزيون ارتباط مقوله به نگاهي
آشفته رضا
ما كشور در پرطرفدار رسانه اين اما است ، مملكتي هر پرمخاطب رسانههاي از تلويزيون ،
و مخاطبان بين گسست در اصلي ايراد رابطه اين در.نيست برخوردار مستحكمي جايگاه از هنوز
جنبه نميتواند چيزي هيچ سوم هزاره دراست رسانه اين پيامدهي نوع در صرفا تلويزيون
جولان متعدد تفكرات رد در سريع و تند اطلاعات قدر آن آنكه براي باشد ، داشته قطعي
اطلاعاتي مقابله اين نتيجه.ميكنند ممانعت چيزي هر رسيدن نظر به قطعي از كه ميدهند
فرا برتر فكر گزينش در رهايي به را مخاطب حال هر در كه هست بيسروته پارادوكسي ايجاد
.ميخواند
به - برنامهها اكثر در و است ، متكي مستقيم پيامدهي سيستم به هنوز ايران تلويزيون
.ميشود مستقيم پيامهاي انتقال بر زيادي تاكيد - سرگرمكننده فيلمهاي و سريال خصوص
عنصر پيام.ميشود رديابي سادگي به فاجعه عمق شود ، تفكر حوزه اين در كمي اگر
پيام از بيشتر تاثيرگذاري براي قويتر رسانههاي و است مخاطب و رسانه ارتباطدهنده
گذاشتن آزاد آن از فراتر يا و غيرمستقيم پيام به اتكاي با و ميكنند ، پرهيز مستقيم
.ميسازند برقرار خويش مخاطبان با تنگاتنگي ارتباط (پيام) حقيقت كشف براي مخاطب
در را مخاطب هنوز و دارد ، مستقيم ارتباط دغدغه هنوز سوم هزاره آغاز در ايران تلويزيون
اصول اين رعايت پس از خود جامعه در موجود نگرش به توجه با كه نميگذارد آزاد زمينه اين
اختصاص امر اين به تلويزيوني برنامههاي از كوچكي بخش اگر.برآيد اجتماعي موازين و
- برنامهها تمامي در كه آنجا از اماميشد برآورده خيليها انتظارات وقت آن مييافت ،
ميزان از وقت آن.نميشود چشمپوشي مقوله اين از نيز - آنها سرگرمكنندهترين حتي
كند ، پيدا رواج مردم بين در اخلاقيات آنكه جاي به و.ميشود كاسته جريان اين تاثيرگذاري
كه است قسمتي سريالهاي 90 همين سادهترش نمونه.شد خواهد "ضداخلاق" تاثيري به تبديل
طوري برنامهها كلامي بافت اما ميكنند نسخهپيچي همگان براي را اخلاقي پيام راحت خيلي
نوع آنكه براي.ميشوند ضدارزش به تبديل اجتماعي و اخلاقي ارزشهاي از بسياري كه است
ذهن غالب وجه اين نتيجه در ميچربد آنها اخلاقي صرفا پيام بر سريالها نوع اين فكاهي
.ميدهد شستوشو ضدارزشها پذيرش براي بيشتر را
واقعي معناي به اخلاقي درس مستوفي خشايار و كاووسي آقاي رفتار از كسي تاكنون مطمئنا
و كذب رفتارهاي دادن قرار الگو با نوجوانان از خيلي عكس بر و است ، نگرفته آن
انتظار از دور بزرگترهايشان براي كه زدهاند دست غيرمعمول رفتاري به آنان شوخيمنشانه
منع فرزندانشان براي را سريالها نوع اين ديدن بزرگترها از برخي حتي.است بوده
كه ميكنند پيامدهي طوري نيز خانوادگي ملودرامهاي بقيه كه نماند ناگفته.كردهاند
منعكس آنها از اشتباهي بازتاب واقع در.نيست خبري مفهومي و حسي تاثيرگذاري نوع از ديگر
برنامهسازي مقوله با برنامهها اين توليدكنندگان كردن برخورد ساده به اين كه ميشود
.برميگردد
جوان نسل كه آنجا از و ميدهد ، جامعه درصدي سوادي 80 با از خبر ارقام و آمار اگر
توجه نسل اين پويايي به آزادمنشانه ترفندي با بايد ميدهند ، تشكيل را كشور جمعيت اكثريت
به مضحكي شكل مطمئنا باشد ، نصيحتپذيري و كردن نصيحت حد در چيز همه باشد قرار اگركرد
با امروز و هستند متفاوت ثريا تا ثري از پيشين نسلهاي با امروز نسل.گرفت خواهد خود
برخورد نوع دارد ، سلطه جوانان ذهن و فكر بر آنچه ماهوارهاي شبكههاي و اينترنت حاكميت
تاثيرگذاري براي برنامهسازي پس از مطلوبي شكل به بيگانگان.است رسانهها دموكراتيك
خود نفع به را جمعي افكار مرور به تا گرفتهاند پي را خاصي روند نتيجه در و هستند آگاه
روح و فكر به توجه و نيستند ، غافل هم آدمها پوشش و ظاهر از حتي آنها.دهند سروسامان
در تودهها و اقشار تابعيت براي را برنده برگ تا است برخوردار بالاتري درجات از آدمها
و ساخت اجازه برنامهاي نوع هر به نبايد بدوي و ساده خيلي امروز پس.باشند داشته دست
بازتاب تا باشد داشته وجود برنامهها سكانس و پلان هر پشت تفكر ساعتها بايد داد ، پخش
.شود جامعه نفع به تلويزيون مانند جمعياي رسانههاي عايد پيام شدن ردوبدل اين از بهتري
جلوه موفقيتآميز بيگانه رسانههاي با فرهنگي مقابله اين در كه راهكاري تنها بنابراين
پي در برنامهها بايد ديگر ، عبارت به.است مخاطبان با دموكراتيك برخورد همانا ميكند ،
اين دل از باز رويكردي با بايد مخاطب بلكه نباشند ، مستقيم طور به افكار شستوشوي
يقينا شود ، صادر مخاطبان براي فكري مجوز اين اگر.برسد دلخواه برداشتي به برنامهها
نتيجهاي كه شد خواهد جامعه افراد بين در تحليل قدرت گسترش باعث شده ايجاد اعتماد
با مقابله در بهتر تعبير به.شد خواهد بر در جامعه فرهنگي توسعه و رشد براي غيرمترقبه
تفكر گزينش به فرهنگي اعتلاي و رشد با پيش از كه بود خواهد كساني با برد فرهنگي هجمه
وگرنه باشد ، مشغول متفكرانه بازي اين به دقيقتر بايد بعد من تلويزيون.ميپردازند برتر
تغيير ديگران نفع به ناخواه خواه موجود نظم بيگانه رسانههاي توسط شدن مات و كيش با
.كرد خواهد
هيچكاك به رو پنجرهاي
دلهره استاد هيچكاك ، آلفرد
جواهريان نگار
دلهرهآور سينمايي ژانر در كه سينماست تاريخ نوابغ از يكي _ بيشك _ "هيچكاك آلفرد"
كه است كرده ثابت بارها و بارها متعددش فيلمهاي ساخت طي او.است گشوده جديد پنجرههايي
.ميشناسد و كرده لمس خوبي به را سينما پديده
در درسش اتمام از پس.شد متولد لندن در كاتوليك خانواده يك در سال 1899 در هيچكاك
به شركت اين در كار با همزمان و شد استخدام تلگراف شركت در دريانوردي و مهندسي دانشكده
به لندن پارامونت كمپاني شعبه در در 1920.پرداخت لندن تجسمي هنرهاي دانشكده در تحصيل
كوتاهي صحنههاي نيز گاهي و ميكرد فعاليت صامت فيلمهاي پردههاي ميان نويسنده عنوان
.ميكرد كارگرداني نداشتند حضور آنها در حرفهاي بازيگران كه را
محصول "لذت باغ":كرد تجربه را كارگرداني مقام بار نخستين براي در 1925 بالاخره او
محسوب درخشان اثري هيچكاك ، كارگرداني تجربه اولين عنوان به و بود آلمان و انگليس مشترك
حقيقي فيلم اولين بود ، اثرش سومين كه (1926) "مستاجر" بود معتقد هميشه او البته.ميشد
.ميرود شمار به او
فيلم بعد و.گرفت قرار منتقدان ستايش مورد هم بسيار كه ساخت را "رينگ" فيلم در 1927
او ابداعات كه چرا ميشود ، محسوب سينماگر اين آثار در مهمي فيلم كه (1929) "حقالسكوت"
.ميدهند نشان را خود فيلم اين در صدا از استفاده و ناطق فيلم در
در جنايي داستان يك كه "جنايت" جمله از ساخت زيادي فيلمهاي تا 1940 فاصله 1930 در او
سفر ماجراي (1934) "ميدانست زياد كه مردي" فيلم.ميكند بازگو را تئاتر بازيگران زندگي
اين.است بينالمللي توطئه يك در ناخواستهشان درگيري و سوئيس به انگليسي جوان زوج يك
فيلم اين هيچكاك البته كه كرد پيدا هم خوبي تجاري موقعيت و شد روبهرو استقبال با فيلم
.كرد بازسازي آمريكا در بالا هزينهاي با و رنگي صورت به سال 1956 در دوباره را
.يافت دست خوبي تجاري و هنري جايگاه به نيز (1935) "سيونهپله"
قبلياش آثار با هم بسيار كه ساخت ، را "ربهكا" آمريكايياش فيلم اولين هيچكاك در 1940
خاص شيوه با فيلم اين در اما است ، هيچكاك كار خصوصيات از تدوين خاص شيوه.بود متفاوت
.هستيم روبهرو او فيلمبرداري
و خانم" چون فيلمهايي _ رسيد فيلمسازياش اوج به كه _ سال 1954 تا فيلم اين از بعد
دلهره پر فيلم يك كه (1941) "سوءظن" و بود عشقي كمدي ، فيلم يك كه (1941) "اسميت آقاي
طناب ،(1946) "بدنام" ،(1945) "شده طلسم".ساخت را (1943) "شك يك سايه" نيز و بود قوي
نيز (1951) "قطار در بيگانگان" و (1950) "صحنه هراس" ،(1948) "پارادين قضيه" ،(1948)
و دلهره ايجاد براي بيهمتايي نمونه آخر فيلم اين كه شد ساخته سالها همين فاصله در
.است تدريجي صورت به آن تشديد
درخشاني فيلمهاي و رسيد فيلمسازياش دوران اوج به هيچكاك تا 1960 سالهاي 1954 در
بيمار" و (1959) "غربي شمال به شمال" (1958) "سرگيجه" ،(1954) "حياط به رو پنجره" چون
.ساخت را (1960) "رواني
كارگردان فيلم اين دراست هيچكاك اثر بهترين منتقدان برخي اعتقاد به "سرگيجه" فيلم
همان با و ميكشد تصوير به تيزبينيها و ظرافتها تمام با را ذهنياش درگيريهاي از يكي
قابليت.ميكند هدايت و ميگيرد دست در را تماشاگر احساسات كليه هميشگياش توانايي
به را تماشاگر او.است توصيفناپذير او فريفتن حتي و تماشاگر بر تاثيرگذاري در هيچكاك
.ميرسد نظر به شده اغراق هم خيلي فيلم تماشاي از بعد كه ميكند مبتلا دلهرهاي و اضطراب
يك و برميگرديم عقب به آن ، از شدن خارج از پس و حركتيم حال در طولاني تونلي در گويي
.است جذاب ما براي تونل اضطرابهاي و تاريكيها تمام كه حال عين در ميكشيم راحت نفس
به فيلم اتمام از بعد تماشاگرش كه است هيچكاك كمنظير آثار از "غربي شمال به شمال"
به.ميكند لمس را ذهنياش درگيريهاي و ميشناسد را كارگردان شخصيت وجههاي تمام نوعي
به كه كرد خواهد وادار را تماشاگران متمادي سالهاي تا معلوم قرار از دلهره استاد هرحال
اين از عبور طعم دوباره و نديدهاند حال به تا كه باشند او از جديدي فيلمهاي دنبال
.بچشند را تونل
|