استاد دست روي از
خلاقيت محدوده
برانگيخت را خلاقيت بحران
بوسك موريس _ ژان
استاد دست روي از
همچنان.است اساسي امري خاص ، سبك يك يا شيوه يك از وامگيري و تقليد اقتصاد ، مثل هنر در
-1883) مانه ادوار ميآورد ، در شعر به را ايزوپ از حكايتي قرن ، فاصله 23 به لافونتن كه
از 17 ;ميگيرد الهام ميزيسته او از قبل سال دويست كه اسپانيول هنرمند يك از نيز (1832
كار به آغاز پاريس در اورسي موزه در بينظيري نمايشگاه (ماه شهريور 26) گذشته سپتامبر
و (16601599) ولاسكوئز اثرگذاري ميزان متعدد ، نقاشي آثار ارائه با آن در كه است كرده
ميلادي ، نوزدهم قرن ميانه پاريسي هنر كلي طور به و مانه بر اسپانيايي نقاشي استادان ديگر
برقرار اورسي موزه در ژانويه 2003 پنجم تا نمايشگاه اين.است گرفته قرار بررسي مورد
همچنين اينگرس ، با دلاكروا معروف تقابل و بود بياعتنا فرانسوي نقاشي سنت به مانه.است
است رمز و راز يك نقاشي اهل براي هم امروز حتي كوربه ;نداشت اهميتي برايش كوربه تحريكات
.كلاسيك نقاش آخرين يا دانست مدرنها ميان در نقاش اولين را او بايد آيا نيست معلوم و
تصويري بيان سوي به عميقا را او كه را حلهايي راه توانست ولاسكوئز نزد مانه حال هر به
.كند پيدا ميكرد ، هدايت مدرن زندگي از بودلرياش1 نگاه و جهانبيني
ميكرد ، تقليد ولاسكوئز كارهاي روي از طنزآميز ديد نوعي با گاهي مانه كه ميشود گفته
اهميت كه است كار نتيجه هنر ، عرصه در كه دارند اتفاقنظر هنري كارشناسان همه حال اين با
در البته و شود تبديل خودش عصر در كامل نقاش يك به خودش نبوغ با توانست نيز مانه.دارد
ويژه به رنگها ، از استفاده در سحرانگيزش علم ولاسكوئز ، هنر از آگاهانه تقليدي مسير اين
مانه كارهاي معروفترين و بزرگتريناست داشته خاكستري ، و مشكي رنگهاي از استفاده در
كه است مسلم.ميشود ديده ولاسكوئز نقاشي هنر از چيزي آنها در و هستند ولاسكوئز مديون
قالبي و زماني در كه است ولاسكوئز نقاشي روح اين بلكه.نميكند كپي را ولاسكوئز مانه ،
تا كه هفدهم قرن ايتاليايي اثر) "مرده سرباز" از الهام با او مثلا.ميشود متجلي ديگر
را (651864) "بازمرده گاو" تابلوي ،(است ولاسكوئز به متعلق ميشد تصور نوزدهم قرن
به سال 1865 در مانه سفر از بعد هنر ، اين كارشناسان از برخي نظر به كه ميكند نقاشي
هنرمند كه ميشويم متوجه ميكنيم مقايسه را تابلو دو وقتي.است شده رتوش اسپانيا ،
داشته قرار "سربازمرده" تابلوي در شده استفاده سياه رنگهاي تحتتاثير مطمئنا فرانسوي
.است
نيز است واشنگتن در "گالري نشنال" بيهمتاي و درخشان الماس امروز كه "پير موزيسين"
در را ولاسكوئز تابلوهاي در سياه رنگ سحردارد ولاسكوئز "نوشندگان" به چشمي گوشه
.ميكنيم مشاهده مانه عالي اثرهاي تمام تقريبا
از يكي.كند آفريني شاهكار نيز اسپانيول ديگر استادان دست روي از ميتواند همچنين مانه
اثر از مهم "ماكسيميليان اعدام" يعني محتوي ، و فرم لحاظ به او تابلوهاي جاهطلبانهترين
شكست نماد كه تراژيك _ سياسي خبر يك از مانهاست (Goya) گويا از "دمايو ترس" معروف
تابلوهاي كارآمدترين از يكي گويا ، از الهامگرفتن با و است سوم ناپلئون خارجي سياست
در گويا مثل "المپيا" خالق عنوان به ميتواند همچنين مانه.ميآفريند را تاريخ نقاشي
حركت چند با و بدوزد كادر در موجود اهلي حيوان يك به را نگاهش "جوان دختران" تابلوي
.نمايد تبديل شاهكار يك به را روستا كوچك سگ نقاشي ، قلم مضاعف
كجا از اسپانيول نقاشي هنر براي شيفتگي اين كه است اين ميشود مطرح اينجا در كه پرسشي
.است بوده روز مد اسپانيا مانه ، جواني دوران در كه است اين واقعيت ميگيرد؟ نشات
فرانسويها زمان آن در.كرد انتخاب ايبري نجباي طبقه از را امپراتوريساش سوم ناپلئون
گوتيه ، تئوفيل اشعار در وضوح به كه كردند كشف را گاوبازي هنر پيرنه ، كوههاي از گذر با
.است شده اشاره آن به نيز فرانسه نوزدهمي قرن پرآوازه شاعر
مادريد زيارت
اسپانيول نقاشي كلكسيون ديدار به والديناش با كه هنگامي نوجواني ، دوران در مانه آيا
تحتتاثير بود؟ رفته (يافت راه موزهها به دوم جمهوري لطف به بعد اندكي كه) فيليپ لويي
گرفت؟ قرار گويا و ولاسكوئز
كپيكردن براي او كه است مسلم نكته اين عوض در.ندارد وجود مورد اين در دقيقي اطلاعات
.بود رفته لوور موزه به است ، ولاسكوئز اثر ميشد تصور زمان آن در كه ،"پنجم فيليپ پرتره"
اين حال اين بااست شده كشيده ولاسكوئز داماد دلماسو ، دست به تابلو اين واقع در
از استفاده شيوه ويژه به و اسپانيول هنرمند اثر فضاي با ميكند كمك مانه به نقاشي
كه زماني ;ميافتد اتفاق سال 1865 در ولاسكوئز حقيقي كشف اما.شود آشنا وي سوي از رنگها
آشپزي فقطميشود نايل هنرياش معبود زيارت به واقع در و مييابد حضور مادريد در مانه
.برگردد پاريس به مريض ، و خسته موعد ، از پيش ميكند وادار را مانه كه است محلي نامطبوع
جهان فعلي كشورهاي از يكي مثل شكوفا ، و پيشرفت روبه فرانسه برابر در دوره آن اسپانياي
.ميشد محسوب سوم
من":ميكند اعلام ولاسكوئز كشف بابت از را خوشبختياش بلند صداي با مادريد در مانه
و اميد [ولاسكوئز] شاهكارهاي ديدار ;كردهام كشف را نقاشي در خودم ايدهآل او نزد
".است كرده ايجاد ذهنم و دلم در را كامل اعتماد
و معروف منتقدان از يكي به كه كنياك سابق تاجر دوره ، تئودور با مادريد در همچنين مانه
پرترهاي كشيدن به دو اين آشنايي.ميكند ديدار ميشود ، تبديل دوران آن در نقاشي ماهر
مثل اشيايي مانه كه ميشود متوجه نقاشي هنگام در دوره.ميگردد منجر سال 1867 در دوره از
درسهايي نيز اينجا.ميدهد قرار او پاي كنار در را ليمو و كتاب آب ، خالي كوزه يك
تابلو از گوشهاي نيز پرترهها در داشت عادت كه ميكنيم مشاهده را ولاسكوئز از برگرفته
.است معلوم كاملا "پريمو" تابلوي در حالت اين ويژه بهدهد اختصاص بيجان طبيعت به را
"زولا اميل" تابلوي
كه است فرانسوي بزرگ نقاش اين از معروف كاملا پرترهاي مانه ، اثر ،"زولا اميل" تابلوي
بسيار فرانسه ، ادبيات تاريخ كتابهاي در ويژه به و متعدد دايرالمعارفي و تاريخي كتب در
دنديهگودي" پرتره از الهام با سال 1868 در نيز تابلو اين ميرسد نظر بهاست آمده
پابه شده ، كشيده ولاسكوئز تواناي دست به كه اسپانيول پرفروش و مشهور رماننويس "آسدو
به سياهرنگ ، زمينه و كت و زولا روي پيش كتاب سفيد رنگ بين كنتراست.است گذاشته هنر عرصه
اثر "نوشندگان" از مبهمي طرح مانه ، تابلوي زمينه درميشود ديده ولاسكوئز اثر در نوعي
با فرانسوي هنرمند كارگاهي مكالمات" گشن ، فرانسواز قول به تا ميشود ديده ولاسكوئز
قرن ميانه در دگا ، تا (Corot) كورو از فرانسوي هنرمندان "شود كامل اسپانيول هنرمند
با مانه ميان اين در.داشتهاند قرار اسپانيول نقاشي تحتتاثير كاملا نوزدهم ،
گذاشته جاي بر خودش از ماندگار آثاري (قرن دو فاصله با) ولاسكوئز از آگاهانه تاثيرپذيري
.نيست لطف از خالي (ژانويه 2003 پنج تا) اورسي موزه در آنها دوباره ديدن كه است
:پينوشت
علاقه او.اوست شاهكار "شر گلهاي" كه فرانسه نوزدهم قرن معروف شاعر بودلر ، شارل - 1
از استفاده شدت اثر در نهايت در و داشت الكلي مشروبات و مخدر مواد و زن جسم به فراواني
م.مرد اينها
لوپوئن:منبع
خلاقيت محدوده
2_ ميرباقري داوود با گفتوگو
زينلي حسين محمد
دور سينما عالم در جنجالي دغدغههاي از چرا كه است اين ميشود شما به كه ديگري انتقاد *
شدهايد؟
بر من فعاليت از بخشي.نيست سينما به منحصر من آثار.ندهيد قرار ملاك را سينما نه ، نه
پس.معركه در معركه و عشقآباد دندونطلا ، زنكشي ، مجلس مانند است شده متمركز نمايش روي
شكلي به تئاتر صحنه در كردم سعي ميگوييد كه را وضعيت اين.نشدم هم دور و نكردم فرار من
.بروم دنبالش به و كنم حفظ
.ويژهاند و خاص قشري تئاتر مخاطبين اما *
فيلم بردم ، تئاتر صحنه روي كه قصههايي اين تمامي از داشتم قصد من اما ويژهاند بله
فيلمنامه الانرسيدند نمايشنامه به فيلمنامه از دندونطلا و عشقآباد مثلا.بسازم
يك به ديگري شخص توسط بعدها و نوشتم من را فيلمنامه اين.خنده معجزه نام به هست عشقآباد
ساخت شرايط وقتها بعضي كه بگويم ميخواهم حال هر بهشد تبديل بيمعنا و بيسروته فيلم
.است نشده فراهم برايم كار يك
تمامي شد ، نوشته نمايشنامه عنوان به ابتدا از كه است كاري تنها كه زنكشي از غير به
كه ديدم وقتي بعد و نوشتم را سناريو اول من كه بود گونه اين به ديگرم تئاتري كارهاي
به بود سناريو يك طلا دندون مثلا.شد تبديل نمايشنامه به كار بسازم را فيلمش نميتوانم
.نشد فراهم هيچگاه ساختش شرايط كه مدل 2000 نام
كنيد؟ برقرار ارتباط سينما با نتوانستيد شما چرا چيست؟ معلول مكرر نشدنهاي اين *
تكليفش زيادي حد تا ما سينماي كه دليل اين به هم آن است خاصي شرايط يك سينما شرايط
يا است دولتي بخش يك سينما ، بالاخره كه نيست معلوم ايران در هنوز.نيست روشن و معلوم
بتوانيد شما اينكه جمله ازدارد چيزها خيلي به بستگي سينما در كار دليل همين به خصوصي؟
نظر يعني نه؟ يا كنيد جلب را است تهيهكننده كه كسي نظر نويسنده و كارگردان عنوان به
قدم اولين در فيلم يك حال هر به خب.هستند صنعت اين اصلي سرمايهگذاران كه را كساني
را فيلم يك توليد مسير آن به اتكا با شما اينكه تا است لازم پولي.دارد سرمايه به نياز
فيلم يك كه حالا خصوص به.كرد نميشود كاري طبيعتا نباشد سرمايه تا.كنيد اجرا و طراحي
نياز پول تومان ميليون تا 150 به 100 حداقل كملوكيشن معروف قول به و شهري راحت خيلي
قضيه اين پيرامون من مشكلات عمده.بدهد و بشود پيشقدم كسي بايد را پول اين خب.دارد
اينكه دليل به.كردم كار هنري حوزه با كردم كار كه هم را فيلمي تا سه اين.است بوده
اصل در ولي.آورم فراهم را آنها ساخت شرايط توانستم بود مطرح كمتر آنجا انتفاعي شرايط
نگاه نوع همان بپردازم سينما به كمتر حرفهاي طور به من گشت موجب كه دلايلي از يكي شايد
.پيشنهادها از برخي به دادن تن بود سخت كمي برايم.باشد هنر از حوزه اين به من اعتقاد و
حال هر به چون كنند اظهارنظر كه دارند حق تهيهكننده عنوان به حال هر به هم آنها
دست ميدادم ترجيح من ديگر سوي از.دارند نيز انتظارهايي و ميگذارند وسط را سرمايهشان
كه دادم ترجيح پس بودم رسيده آنها به شخصا خودم و داشتم باورشان كه بزنم كارهايي به
كه آوردم رو تئاتر به بيشتر دليل همين به.نكنم درگير سرمايهگذار و سرمايه با را خودم
.دارد كمتر مشكلات دست اين از
و نسبي رفع علت به ميگويند بعضيهاسانسور فوايد درباره ميشود زده حرفهايي اخيرا *
در كه خلاقيتهايي.ميشوند ساخته كمتري ابتكار و خلاقيت با كارها سانسور محدود بسيار
تا ما كشور در سانسور كه كرد باور ميتوان واقعا آيا.ميكرد بروز بيشتر سانسور جريان
نميدانسته؟ را قدرش كسي و بوده مفيد حد اين
بروز موجب و شد خواهد رشد باعث محدوديتها كه موافقم تعبير اين با مجموع در من
لحاظ به ما.ميكنم نگاه قضيه اين به تكنيكي بعد از بيشتر.ميشود بيشتري خلاقيتهاي
.هستيم مقايسه غيرقابل غربي ، اروپاي و آمريكا ويژه به غربي كشورهاي با سوم جهان در تكنيك
است محدوديتي ديگري و مسائل به نگاهمان نوع در يكي.داريم محدوديت نوع دو سينما در ما
همين با را علي امام ما خبهستيم روبهرو آن با تكنيك و وسايل و فني امكانات در كه
مقايسه قابل (الرساله) مثل فيلمي با مختلفي جهات از كه ميكنم فكر و ساختيم محدوديتها
هم آن شد ساخته دلار ميليون به 30 قريب بودجهاي با پيش سال يا 35 كه 30 الرساله.باشد
شاهكار اين با كه بسازيم اثري كرديم سعي ما.پيشرفته ابزارهاي و حجيم امكانات آن با
.باشد مقايسه قابل
از بسياري در من خب.مواجهيم اخلاقي محدوديتهاي برخي با ما كه است اين ديگر مسئله
اجمالا هم خودم سوي از كه محدوديتي همين ميكنم فكر و مواجهم مانع اين با نوشتههايم
مثال عنوان به.ميشود خلاقيتهايي و ابتكارات ابداعات ، خلق موجب گرفته قرار پذيرش مورد
و ممكن مسئله ما براي دارد وجود اخلاقي مسائل به نسبت آمريكاييها نگاه نوع در كه وسعتي
لحاظ به را محدوديت اين و است محدود ما فرهنگ در مرد و زن ميان روابط.نيست هنجاري
را مقولهها برخي كردن شفاف اجازه ما اخلاقي مباني و حيا و حجب و پذيرفتهايم اعتقادي
كه صحنههايي طراحي سوي به ميكند هدايت را ما خاص مقاطع برخي در محدوديت اين.نميدهد
عملي مراحل در هم مسئله اين.باشد داشته همخواني ما سلايق و ذائقه با هم و باشد گويا هم
كه مجبوريد شما ميآيد پيش وضعي چنين نگارش در وقتي.نگارش مرحله در هم و ميآيد پيش
باشيد داشته كمتري برخورد صحنههايي چنين با كه كنيد طراحي طوري را صحنه دراماتيك شرايط
چنين با من كه بوده جاها خيلي.فيلم داستان و قصه واقعي روح از دوري بدون هم آن
خلق كه ظريفي صحنههاي بود بازتر دستمان كمي اگر كه فهميدم كل در و شدم مواجه صحنههايي
اصل سر ميرفتيم ظرافت بدون و مستقيم صورت آن در ما كه چرا نميآمدند وجود به ميشوند
بتوانيم كه ميشوند موجب و زمينهها اين در ميكنند كمك ما به هميشه محدوديتها.مطلب
من.باشيم موثر و تازه و بديع صحنههايي خالق خودمان فرهنگي سلايق و باورها با متناسب
از زيباتر بسيار خاص ظرافتهاي اين با صحنهها اين كه رسيدهام نتيجه اين به شخصا
هستيم روبهرو گونه اين به مسايل اين با ما حال هر به.است جنسي سخيف رابطه يك نمايش
است خورده ضربه خيلي سانسور از ما سينماي ميكنم فكر و نيستم موافق شما بحث جنس با ولي
نبايد ما چرا.است محدود بسيار سوژههايمان دايره اكنون ما.خورد خواهد لطمه همچنان و
داريم؟ دست در كه خوب سوژه و موضوع همه اين با هم آن بسازيم زنده و خوب سياسي فيلم
كاري چنين به دست بخواهيد الان شما اگر سوژه ، همه اين وجود با سياسي سينماي زمينه در
ميدهند قرار راهت پيش در مشكل و معضل آنقدر و شويد روبهرو متولي هزار با بايد بزنيد
مشكل واقعا كردم عرض كه شكلي اين به سانسور با من.ميكنند پشيمان را شما ريشه از كه
يا زنكشي در را نمونهاش شايد.كردهام برخورد آن با رسيده زورم كه هم جايي تا و دارم
.برنميتابد شناختهام من كه اسلامي و دين حداقل را مسئله اين.باشيد ديده ديگر كارهاي
و محدود عرصه چند در جز و داريم ممنوعيت و محدوديت چقدر قرآني درست بينش يك با ما مگر
محدوديتهاي چنين با ما كجا دارد را خودش خاص شرايط و تعريف هم آن كه خصوص به
ميشويم؟ روبهرو خودساختهاي
همين نتيجهاش كه سليقهاي است؟ آمده چرا و كجا از سانسور تفكر اين نميدانم من *
را اينها واقعا. هستيم گريبان به دست و روبهرو آنها با روز هر كه است گرفتاريهايي
دهد؟ جواب بايد كسي چه
حالا.ندارد سازگاري من مذهبي باورهاي و اعتقادات با سانسور يعني مسئله اين صورت هر در
هر به ولي باشند داشته مشكل و دهند نشان عكسالعمل من حرف اين به نسبت خيليها است ممكن
خط چند كه مباحثي همان در الا مجازيم مسائل از خيلي طرح به نسبت كه ميكنم فكر من حال
اشتباه طرحش هم كه ديگر موضوع چند و اخلاقيات حوزه در موضوعاتي مانند كردم عرض بالاتر
عرف دهند ، اجازه و بپذيرند هم ما متوليان اگر كه چرا آنها طرح به ورزيدن اصرار هم و است
.كنيم حركت عمومي جريان يك برخلاف كه نيستيم مجاز نيز ما و نميپسندد را آنها
بپرسم؟ سينما دنياي به ورودتان چگونگي و آن گوناگون مراحل شما ، زندگي از ميخواهم *
بوديد ، طلبه ديگر نفري چند و پناهي و مخملباف شما ، كه است مطرح نكته اين من براي هميشه
يعني بيفتد ، است ممكن هم الان اتفاق اين يا داشت مسئلهاي يا خاص ظرفيت روز آن حوزه آيا
سينما؟ به ورودشان و آن از طلبه چند كندن
خواهد ادامه هم بعد به اين از و امروز تا است داشته ادامه من طلبگي كه ميكنم فكر من
و بازميگردد فلسفه و تاريخ به ميكنم دنبال كارم حوزه در من كه مباحثي بيشترين.داشت
علي امام سريال از بعد خصوص بههستند تحقيق قابل علميه حوزههاي در دو هر مقوله دو اين
علميه حوزههاي به بيشتر آنها در بحث جنس كه كردم كار بيشتر مقولههايي در من
.بازميگردد
اين در كه زوايايي و داشتم سلمان حضرت داستان نوشتن در كه تحقيقاتي ميكنم فكر همچنين
حوزهاي بحثهاي نوع از كه است قضايايي و موضوعات دانستن مستلزم شد روشن برايم مقطع
از شدن رد و زرتشتي بزرگ تفكر حوزه در وي شدن واقع چرايي پيرامون تحقيق.ميگردند محسوب
تفكر به رسيدن و آن از عبور هم باز و مسيح حضرت انديشهاي حيطه در شدن واقع سپس و آن
شما وقتي خب.هستند علميه حوزههاي آن متولي كه است بحثهايي جنس در همه و همه اسلام ،
و باشيد مكلا چه حالا طلبهايد ، ديگر ميگيريد ، قرار ديني علوم و انساني معارف حوزه در
به دارد بستگي مورد اين در چيز همه.منبري چه و سينماگر چه.فكلي حتي يا و معمم چه
همواره نياز اين و بيفتي راه قضايا اين دنبال به و بكني نياز احساس روحي لحاظ از اينكه
.داشت وجود من در
كساني با بيشتر ميشود علميه حوزههاي طرف از سينماگران برخي با برخوردي اگر اكنون *
.ندارند كاري خيلي ديگران با كه گويي و پيوستهاند صنف اين به حوزه لايههاي از كه است
انديشيدهايد؟ مسئله اين به حال به تا آيا.است همينطور حدودي تا هم محض انديشه حوزه در
مانند نيروها برخي طرف از سينما در چون باشد طبيعي مسئله اين از مقداري يك ميكنم فكر
در متاسفانه و ميكند پيدا راه طرف اين به انديشهها آن از بخشي شمايند نظر در كه كساني
.ميكنيم نگاه مسائل به انحصاري كمي ما حوزهها
اعمال شخصي يك طرف از چه است ، غلط هميشه غلط عادت و است غلطي عادت انديشه در انحصار
.بكشاند اينجا به را ما وقتها بعضي حسادت شبيه چيزي شايد.طلبه يك سوي از چه و شود
برانگيخت را خلاقيت بحران
ديانتي نوشين:ترجمه
داشت سعي دورهگرد فروشنده يك بوينسآيرس ، متروي ايستگاههاي از يكي در جمعه ، بعدازظهر
هيچ.بخرند را پارهپورهاش مسافرتي ساك درون بهداشتي لوازم تا كند جلب را عابران توجه
را خود اقتصادي ركود سال چهارمين آرژانتين كه اكنون.نميكرد او به زيادي توجه كس
داستانهاي كه گداهايي درمانده ، فروشندگان از است پر مترو ايستگاههاي ميگذراند ،
از رهگذر يك كه وقتي اما.ميخواهند خرد پول كه كودكاني و ميكنند تعريف را خود بدبياري
فروشنده ، .ميچرخد دو آن طرف به سرها ميكند ، تيغ يك خريد تقاضاي گرد دوره فروشنده
يك از پس "نداريد؟ لازم توالت كاغذ":ميپرسد خريدار ، تقاضاي به توجه بدون ظاهرا
متوجه عابران بيشتر زمان اين در.است خالي فروشنده ساك كه ميشود معلوم لفظي درگيري
تئاتر يك اجراي در غرق را گذشته دقيقه چند آنها.هستند بازيگر نفر دو هر كه ميشوند
.بودند خياباني
موجب آرژانتين اقتصادي ركود اماميدهد افزايش را سياه طنز اقتصادي بد اوضاع معمولا
سقوط عليرغم است ، شده نقاشي و فيلم تا گرفته اپرا از هنرها ، انواع رونق و شكوفايي
به استعداد با فيلمسازان از گروهي.است داغ آيرس بوينس فرهنگي مراكز بازار درآمدها ،
مدير كاليگاريس ، هوگوكردهاند جلب خود به را جهانيان توجه جسورانه آثار سري يك وسيله
از بيش سرگرمي ، صفحات در معمولا":ميگويد "لاناسيون" آرژانتيني روزنامه هنري بخش
.است راكد آپارتمان و اتومبيل بازار حاضر حال در.داريم آگهي روزنامه ديگر صفحات مجموع
".است پركار هنوز كه است صنايعي معدود از سرگرمي صنعت
.هستند قائل فرهنگ براي زيادي ارزش آرژانتينيها كه است دليل اين به موضوع اين از بخشي
را خود بودجه كل از درصد هنوز 5 خزانه موجودي درصدي كاهش 10 وجود با آيرس بوينس دولت
.ميدهد اختصاص هنرها انواع به (دلار ميليون معادل 42)
ابتكارات به دست موجود شرايط از بهرهگيري و موانع رفع براي فرهنگي ، بخش موسسات
و آيرس بوينس اپراي خانه گردانندگان پول ، ارزش چشمگير كاهش پي درميزنند تازهاي
اجراكنندگان بنابراين.نيستند جهان بزرگ هنرمندان جلب به قادر كه دريافتند تئاتروكولن ،
بهاي اكنون كه طوري به ;دادند قرار توجه مورد را بها كم بليتهاي و كم دستمزد با محلي
تعداد اخير سالهاي در.است (دلار يك از كمتر) پزو دو فقط دوشنبه شبهاي وروديه
.است تقليليافته نصف به تماشاگران جمعيت كه حالي در افزايشيافته ، درصد اجراكنندگان 40
شركت مورد در اواست گشوده جديد صداهاي روي به را درها اخير ، تغييرات تلرمان ، گفته به
چنين پيش سال چند من اگر":ميگويد كولون دولتي شركت توليدات در جهاني ستارههاي ندادن
هنرمندان از حمايت از آنها اكنون ، برعكس.ميكردند محكوم مرا مطبوعات ميكردم ، كاري
.پيببريم داريم چه آن ارزش به كه كرد كمك ما به بحران اين.ميكنند سپاسگزاري آرژانتيني
اوراسيولاباه.ميگيرند الهام كشور اسفناك وضعيت از متفاوت ، رشتههاي هنرمندان عمل ، در
ضعيف" آرژانتيني هنر سالهاي 1990 موفق و پررونق دوران درطول كه ميگويد _ گالريدار _
".است برانگيخته را خلاقيتها بحران ، ...هستند مبتذل كمتر آثار اكنون هم.بود سطحي و
كه _ آرتبا 2002 هنري فستيوال در لاباه گفته به.شدهاند هماهنگ جامعه جديد روح با مردم
انتظار حد از بيش بليت فروش" - شد برگزار گذشته جولاي در و بود كرده برنامهريزي او خود
از يكي.بود رويهاي تغيير چنين شاهد نيز تئاتر ".بود ما تصورات وراي حقيقت در بود ، ما
كه داد _ كمدين _ پنتي انريكه به را اصلي نقش آيرس بوينس نمايشي صحنههاي موفقترين
بازي را انتخاباتي نامزد نقش نمايش در او.ميگرفت انتقاد باد به را آرژانتين دولت
وهله در جهانيان.بود زبالهگردها تمامي كردن زنداني خواستار تمام سنگدلي با كه ميكرد
متعددي و تحريكآميز روز ، مد فيلمهاي دريچه از آرژانتين در هنر دوباره تولد اين به اول
- فيلمها اين همه.ميآيند در نمايش به هنر خانه و فستيوالها دورههاي در كه مينگرد
گرفته آيرس بوينس محقر خيابانهاي در كلاش مرد دو درباره "ملكه 9 مهيج و پليسي فيلم از
انحطاط حس القاي در - شهرستاني فاسد خانواده يك درباره "مرداب" ماجراجويانه فيلم تا
.شدهاند تلطيف غيرمنتظره طنزي بهكارگيري با البته كه هستند مشترك
به را خارجي فيلمسازان پزو ارزش بودن پايين كه هستند اميدوار مقامات ، ديگر طرف از
با كه زدهاند دست ابتكاراتي به راه اين در و كند ترغيب آرژانتين در فيلم توليد
بازي با "آرژانتين تصوير" فيلمبرداري گذشته ماه:شدهاند روبهرو نيز موفقيتهايي
كه گرفت قرار آرژانتين مردم توجه مورد بسيار كه شد آغاز گريفيث ملاني و باندارس آنتونيو
نقش باندراس فيلم اين در.است آيرس بوينس در مهم بينالمللي ساخته اولين مدتها از پس
.است شده ربوده كشور "ناجوانمردانه جنگ" جريان در همسرش كه ميكند بازي را تئاتري مدير
محلي ناشران متمادي ، دهههايدارد ريشه آرژانتين كشور غني فرهنگي تاريخ در رنسانس اين
خبر با اسپانيا و لاتين آمريكاي جاي همه شعرهاي و نوشتهها از كه بودند كساني اولين
در سالهاي 1960 در بار اولين "تنهايي صدسال" ماركز گارسيا گابريل شاهكار.ميشدند
.گرديد منتشر آيرس بوينس
جهان معروف هنرپيشههاي كه بود كشور تئاتر و سينما طلايي دوران و 1950 سالهاي 1940
.داشتند حضور آن در ميرتالگراند و تورس لوليتا مانند زبان اسپانيايي
سركوبهاي زمان در.است ديرينه سنتي آرژانتين در مشكلات با هنر كردن نرم پنجه و دست
ايفاي خاطر به سوسا ، مرسدس.داشتند برعهده را هنري جامعه رهبري آهنگسازان سالهاي 1970 ،
.شد كشور ترك به مجبور تحريككنندهاش و سياسي تضعيف و (آوازنو) "كانسيون نواوا" در نقش
و آخرين با مخالفت براي دستاويزي جوانان به سالها همان در راك كنسرت در انفجار
.داد (و 1983 سالهاي 1976 بين) ديكتاتوري خونبارترين
لوييس كشور ، بحراني شرايط عليرغم.است تاريخي پيشينه همين آرژانتينيها ، الهام منبع
تار در (هنر):ميگويد لاتين ، آمريكاي اجتماعي علوم دانشكده جامعهشناس كهودو ، آلبرتو
اين از كشور كه شد خواهد موجب ما ، غني فرهنگي تاريخ.است كرده رخنه ما جامعه پود و
.ميكند حس اكنون هم از را وضعيت بهبود او شايد.كند عبور بحران
نيوزويك:منبع
بوسك موريس _ ژان
Jean-Maurice Bosc
كريمزاده حسن
.فرانسه/نيم شهر در متولد 1924 ، بوسك ، موريس _ ژان _1
بوسك.برد پايان به زادگاهش در را فنياش تحصيلات و يافت رشد كشاورز خانوادهاي در _2
دوران فشارهاي.جنگيد هندوچين كمونيستهاي با فرانسه ارتش در سال مدت 4 به ساله ، 20
!شد زمينگير ماه چندين كه آنجا تا كرد ، آشفتهاش سخت _ جسمي و روحي نظر از _ نظامي خدمت
كرد ثابت همگان به كوتاهي زمان مدت در و كرد آغاز فيالبداهه را طراحي دوره ، همين در
حساسيت با كه است پراكندهاي كاغذهاي روي بر كه هندوچين ، در نه او ، واقعي نبرد كه
.ميكند مراقبت آنها از فراوان
به _ بوسك كه شد آن نتيجهاش و سپرد "مچ پاريس" نشريه به را طرحهايش سال 1952 در
،"ديمانش فرانس" چون نشرياتي به _ خود همكاران براي رقيبي و كاريكاتور طراح عنوان
.شد دعوت "آبزرور" و "اكسپرس له" ،"لهانراژ" ،"پانچ" ،"لويي" ،"لوموند"
ندرت به _ كرد انتخاب خود كاريكاتورهاي دنياي براي موريس ژان كه نامي _ "بوسكاوي" در _3
تكتك در.باشد درآمده حركت به لبخند و تبسم ايجاد براي قلم ، كه يافت كاري ميتوان
ياس.است قراردادي مناسبتهاي و روابط به او اعتراض و نارضايتي ;دارد اهميت آنچه آثارش
از ناشي را روحيه اين برخي.ميزند را او طرحهاي پاياني و نخست حرف حماقت ، و
آثار خلق سبب را او ذاتي افسردگي ديگر برخي ميدانستند ، بوسك خدمت دوران ناهنجاريهاي
نوع اين به _ كشاورزي از _ را او كه چيزي ;بود معتقد خودش اما.ميپنداشتند مايوسانهاش
پيرامونشان پديدههاي و مردم از را آنچه نميتوانسته كه بوده اين داده سوق طراحي
موزيسينها از ورزشكاران ، تا گرفته خانهدار زنهاي از ;مختلف اقشار.بپذيرد ميديده ،
بيشتر اما بودند ، موريس ژان كاريكاتورهاي قربانيان همه و همه كشاورزان ، تا گرفته
_ را انتقاماش نميدانم ، .كرد طبقهبندي ميليتاريسم با ضديت در ميتوان را موضوعاتاش
ميگرفته؟ خونين جنگهاي مستبد خالقان از _ قلم با تنها كه مرگبار ، سلاحهاي با نه
حماقت ، مرگ ، بدشانسي ، تنهايي ، حقارت ، جز چيزي نظارهگر تماشاچيان بوسك ، نمايش پرده در
براي ارمغاني را اينها موريس ژان.نبودند بدبيني كل طور به و حرص نابرابر ، مبارزات
و سمپه _ دوستانش كه بود بارز و مشهود آنچنان ارمغان اين !ميدانست همدورهايهايش
.كنند تعديل را او كارهاي در موجود سياهي تا ميگرفتند كار به را خود تلاش تمام _ دكلوز
!ميستود را آنان تلاش بود قبلي از تلختر كه ديگر كاريكاتوري ارائه با مهاجم بوسك اما
سوژه يك كشف اوقات گاهي.ميكرد دنبال فراواني شور و حساسيت با را كاريكاتور حال اين با
يك زمينهساز نبود ممكن تلاششان تمام با اطرافيانش كه ميآورد وجد به را او آنچنان
.باشند لحظه آن از ثانيه
سريع ، طرح دو _ يكيميكرد پياده بيآلايش و ساده خطوط با را خود تخيلات درنگ بدون _4
او از طرح دو _ يكي كه طور همان ميرساند ، دلخواهش تركيببندي و ديد زاويه به را او
رفتن لو لحظه تا را مخاطب داشت سعي بوسك!وادارد توجه به را افراد كمذوقترين ميتوانست
ميتوانست خوبي به زبر كاغذهاي از استفاده نيز طراحي در دارد ، نگاه نگران و مضطرب سوژه ،
خود همكاران براي موريس ، ژان.شكننده و لرزان خطوط ;كند ياري هدف اين به رسيدن در را او
را ديگران كه مينمود جذاب چنان او اجرايي روش گاهي.بود اجرا و فكر در نوآوري نماد
در او از كتابي كه گرفت اوج زماني بدعت اين.ميكرد خود از مستقيم كپيبرداري به وادار
;بود شده رعايت كارها منفي و مثبت فضاي بار نخستين براي مجموعه ، آن در و شد منتشر سوئيس
از آگاهانه بهرهگيري اشيا ، موفق تلخيصخود بايسته جاي در و طرح يك صفحه ، هر در يعني
به در خساست و تاثيرگذار و بجا ديد زواياي صميمي ، و ساده پرسپكتيو منفي ، و مثبت فضاهاي
_ فرانسوي طراحان ديگر غبطه باعث و _ بوسك كاريكاتورهاي ويژگي از جملگي رنگ ، كارگيري
.بود
كه يافت ادامه آنجا تا روزافزون بيماري اين روند.بود مبتلا افسردگي بيماري به بوسك _5
با قايقراني و آنتيب جزيره در استراحت.كرد بيمارستان راهي زيادي مدت براي را او
اصلي دلمشغولي همچنان اما.بود او بيماري شدت كاهش براي پزشكان تجويز بادي ، كشتيهاي
در او طرحهاي بيش و كمميكشيد تصوير به فراوان دقت با كه بود خاموشي انتقادات بوسك ،
هنوز بوسك _ ميشدند باخبر او حال از اينگونه دوستاناش و ميرسيد چاپ به گوشهوكنار
،(سالگي سن 49 در) بوسك موريس ژان":بود دهشتناك و كوتاه خبر ، آخرين اما _ !است فعال هم
انتقام بار اين "!كشيد تصوير به دهان ، در گلولهاي شليك با را كاريكاتورش كوبندهترين
و "بوسكاوي به مسافرت" فيلم ساخت كاريكاتور ، هزاران خلق.گرفت خود از را آثارش شخصيتهاي
نقش او براي كاغذ ، سفيد صفحهاست شده ثبت او هنري كارنامه در كتاب جلد چندين انتشار
.ساخت جاري دنيا سوي هر به را خود بيصداي پژواكهاي آن پشت از كه داشت را تريبوني
|