است روح احضار آنها شغل
درجه صفر مدار
ايران در خودروسازي اشتباهات تكرار
تهران غربي جنوب در سبز فضاي سرانه
يافت افزايش
خبر دنياي دور
نگاه يك در تهران سينماهاي برنامه
بشناسيم را ايران
است روح احضار آنها شغل
زاغري نازنين:ترجمه
شنيده ، اشباح و ارواح مورد در داستانهايي كه باشد افتاده اتفاق بارها هم شما براي شايد
و شده مطرود اسلام دين در "روح احضار" هرچند.باشيد ديده زمينه اين در فيلمهايي يا
.ميشود تلقي عادي كاملا امري اديان از بسياري در اما شدهاند منع آن انجام از همگان
حساب به حرفه يك "روح احضار" سياهپوستان بين خصوصا آمريكايي و اروپايي كشورهاي برخي در
راه اين از و ميگيرند فرا را لازم روشهاي مخصوص دورههاي گذراندن با خيليها و ميآيد
.ميكنند معاش امرار
است ارواح و اشباح قرص پروپا طرفداران از يكي آمريكايي ، ساله خانم 32 "ابردينگ جاستين"
:ميگويد "جاستين".است برده ارث به مادربزرگش از را حرفه اين خودش قول به كه
همراه به او.ميكرد تعريف برايم آنها از زيادي داستانهاي و بود ارواح عاشق مادربزرگم"
.كند صحبت آنها با و ببيند نزديك از را ارواح تا ميرفت غريبي و عجيب جاهاي به دوستانش
تاريخ از بخشي هم ارواح ميكنم فكر و هستم باستاني مكانهاي و تاريخ شيفته خيلي خودم من
كه حالي در ميگيرند اشتباه هم با را شيطان و روح مردم من نظر به":ميگويد او ".باشند
فلاني ميگويند هميشه چرا پرسيدهايد خود از هيچ.هستند متفاوت كاملا مفهوم دو آنها
را سوال اين جواب اگر شايد هستند؟ سرگردان هميشه ارواح چرا و است سرگردان روح عين
روح.كنيد لمس خوبي به را حضورشان بتوانيد و باشيد نداشته آنها از ترسي ديگر بدانيد
خود حيات زمان در كه دارد را خصوصياتي همان دقيقا و ميماند زنده جسم مرگ از پس انسان
به بيشك خبيث ، ارواح و هستند نيك انسانهاي به متعلق آرام و خوب ارواح است ، داشته
آنها كه است اين اجنه و ارواح از آدمها ترس علت.دارند تعلق بيوجدان و بد آدمهاي
.گناه و سياهي يعني هم شيطان و شيطان يعني روحي هر ميكنند گمان
پيدا آشنايي عامه فرهنگ با و بخوانند را تاريخ بايد عادي مردم:است معتقد "جاستين"
كنجكاوي حس نوع يك فقط بسياري براي "روح احضار".شود ملموس برايشان ارواح حضور تا كنند
در.ميشود آنها شدن آزرده باعث آدمها روح دليل بدون خواندن فرا كه حالي در است
اجنه و ارواح تسخير به كه دارد وجود بزرگي قصر يك هميشه مادربزرگها قديمي داستانهاي
با را حضورشان فقط و نميشوند ديده هيچوقت كه ارواحي است ، شده جادو و آمده در
دارند علاقه تاريخي آثار به كه آنهايي و دوستان تاريخ.ميكنند اعلام خاصي نشانههاي
.است زياد بسيار اشباح و ارواح زيست احتمال باستاني و قديمي بناهاي در كه ميدانند
انداخت فكر اين به را او پري و جن همچون پديدههايي به "جاستين" بياندازه تمايل و كشش
آن كنار در اوبگيرد عهده به "سيتي ويرجينيا" در را "روح احضار" كارگاه يك سرپرستي تا
است پر "جاستين" كارگاه.است مشغول نيز "نوادا وسترن" دانشكده در "روحشناسي" تدريس به
آنجا در پري و جن كه مكانهايي و ارواح به مربوط غريب و عجيب عكسهاي و داستانها از
ادامه در "جاستين".نمود حس را اشباح حضور نوعي به ميشود كه جاهايي و ميكنند زندگي
حال به تفاوتي چندان بودنشان جديد يا و قديمي كه خانهها تسخير براي ارواح":ميگويد
عشق انتظار به آنها مواقع اتفاق به قريب اكثر در.دارند را خود خاص دلايل ندارد آنها
نابهنگام مرگ نميتوانند هرگز و داشتند دوست را او زماني كه كسي مينشينند ، خود نافرجام
".كنند باور را او
تاريخ طول در نويسندگان از بسياري.بپردازيم "شيطان" واژه به هم كمي نيست بد
بيش چاپلوسي و تملق به آن در متاسفانه كه نوشتهاند "شيطان" به راجع زيادي داستانهاي
و "مارلي آن" نامهاي با زن دو افسانه قبيل از داستانهايي.است شده پرداخته واقعيت از
يا و است ميشده سرو آن در كودكان بريده سرهاي كه "شيطان" مهماني در "ديلورت كاترين"
آنها از كدام هيچ جنازه اما كرد اعتراف كودك قتل 150 به سال 1440 در كه مردي داستان
دست او اصرار به و كرده حلول بدنش در شيطان كه كرد اشاره خود اعترافات در او.نشد كشف
.است برده دور سرزمينهاي به خود با را اجساد همه نيز نهايت در و است زده جنايتي چنين به
هيچ ندارند خارجي وجود و بوده انسانها ذهن پرداخته و ساخته داستانهايي چنين اينكه در
وجود.داشت دور نظر از خوانندگان روي بر را مطالب اين تاثير نبايد اما نيست بحثي
آمريكا درميخورد چشم به زياد آمريكا و انگلستان تاريخ در شيطاني كليساهاي و سردابها
و سحر درس اكثرا آنكه طرفداران و است معروف "شيطان كليساي" به كه دارد وجود كليسايي
داريم قبول ما كه مفهومي بدان را شيطان و نيستند فرقهاي هيچ اهل خواندهاند جادو
سياهپوست آمريكاييهاي ميان در كه است مقولاتي دسته آن از نيز جادو و سحر.نميشناسند
.ميگيرد قرار استقبال مورد زياد
اين ميان در "شيطان".دارند ايمان طلسم و نفرين نظير خرافاتي به آمريكاييها از خيلي
انجام او سوي از آنها براي نفريني هر و است ساحران و جادوگران سردسته خرافاتي ، آدمهاي
آنها ترس و نمينماياند آنها به را خود او معتقدند چون جادوگر ، يك قالب در اما.ميگيرد
جنبههاي بارزترين از يكي.ميدهد ترتيب برايشان او كه است جمبلهايي و جادو دليل به هم
استفاده سوزن و نخ از طلسم كردن باطل براي آنها كه است عروسي مراسم در شيطان حضور
روشن و واضح ديگر حالاشود باطل طلسم تا ميكنند بسته و باز مدام را قيچي يا و ميكنند
نيست "شيطان" همان روح كه ندانند اگر و ميترسند ، "شيطان" از انسانها چرا كه است
.شد خواهد مضاعف ترسشان
را آينده تا ميگيرند كمك ارواح از آن در كه "جاستين روح احضار" كارگاه به برميگرديم
را ما سايه به سايه و هستند جا همه ارواح":ميگويد "جاستين"كنند پيشبيني برايشان
اما دارم ايمان آنها وجود به و كردهام "روح احضار" بار چندين خودم منميكنند تعقيب
مورد در سوالهايي "روح احضار" محافل در.باشند مطلع ما آينده از آنها كه نيست اينطور
ميدهند كه پاسخهايي دارند اشراف ما افكار بر آنها كه آنجا از و ميپرسند آيندهها
آمريكا شده تسخير شهر دومين ميكنم زندگي آن در من كه جايي.ماست خود ذهني برداشتهاي
"نوادا" داخلي جنگهاي از يكي در كه است اين علتش.اشباح و ارواح مهد يعني ميشود محسوب
بين در اكنون آنها تكتك روح اما شدند كشته "سيتي ويرجينيا" در سرباز هزار از 45 بيش
متوسل شيوه همين به نادري موارد در نيز آمريكا پليس كه اينجاست جالب نكته ".ماست
.يابد دست جنايات حقيقت به روح احضار با تا ميشود
درجه صفر مدار
مادر قتل
عسكري الهام:ترجمه
چارلز" سالهمان برادر 21 همدستي به "ساليوان گري" دوقلويم برادر و "كريستوفرلي" من
!كشتيم همبرگر خريدن سر بر مشاجره از پس را مادرمان "هال
متشنج شدت به را اعصابمان كه او گاهوبيگاه فريادهاي و جيغ از ما همه آخر ميدانيد ،
ما مادر سروصداي و جنجال كه بود آمده پيش بارها شب ، آن از پيش.بوديم شده خسته ميكرد ،
اين به راجع برادرانم با بارها.دهد فراريمان خانه از يا و ميكند عصباني شدت به را
نتيجه به هيچگاه اما كرديم ، صحبت كنيم حكمفرما خانهمان در را آرامش چگونه كه موضوع
.بوديم نرسيده
و بخوريم همبرگر شام براي داشتيم دوست ما كه شد شروع همبرگر سفارش از شب آن ماجراي
راه دادوهوار بالا طبقه در كه ميشد ساعاتي يك.است مزخرفي غذاي همبرگر ميگفت مادر
را چارلز ميكردم تلاش نمايشي صورت به داشتم من و بوديم پايين چارلز و من.بود انداخته
با گري موقع همين در.كنم خفه را مادر ميتوانم شوم مطمئن كه بود تمريني اينكنم خفه
من بعدبدهد او به بود داده سفارش كه را "شيكي ميلك" تا برد خواب اتاق به را مادر كلك
.ميداد گوش موسيقي زياد بسيار صداي با پايين طبقه در گري و رفتيم بالا طبقه به چارلز و
".بردي را سرم.كن كم را لعنتي ضبط آن صداي":ميگفت و ميزد فرياد مدام مادر
هواخوري براي را سگش گري نقشه ، طبق كه بود شب حدود 10 ساعتگفتيم گري به را نقشهمان
اجراي از قبل گفتم ، كه طور همان.بوديم كرده تمام را كار ما برگشت وقتي.برد بيرون
اثر هنوز كه بودم داده فشار را او گردن آنقدر.ميكرديم تمرين چارلز و من نقشهمان
.هست گردنش روي انگشتهايم جاي كبودي
را تلفن آمد وقتي.دارد كارش تلفن خط پشت دوستانش از يكي گفت و كرد صدا را مادر چارلز
هم چارلز.كشيدم و پيچيدم او گردن دور بوديم كرده آماده قبل از كه را كابلي بدهد جواب
دست با را گردنش دومان هر بعد.داشت نگاه طور همان و كشيد او سر روي را پلاستيكي كيسه
خالي يكباره به و كرد باد شد ، پر او بازدم با او صورت روي كيسه.داديم فشار و گرفتيم
پلاستيك كيسه پايين طبقه از.آمد گري بعد.مرد و داد بيرون را نفسش آخرين مادرشد
و كرد محكمش كمربند با و كشيد مادر سر دور را كيسه.آورد خود با كمربند يك با را سياهي
.بود ساعت 3011 ".شديم راحت دستش از ديگر":گفت
يا و بسوزانيم را آن يا كه بوديم معتقد چارلز و من.ميگرفتيم تصميم جسد مورد در بايد
ميخواستيم.گذاشتيم زمين روي و آورديم پايين پلهها بالاي از را مادر جسد.كنيم دفنش
پليس به بياييد":گفت چارلز ناگهان كه كنيم خارج منزل از و بكشيم اتومبيل داخل به را آن
".ميكرديم را كار اين مادر با نبايد اصلا.متاسفم.كرديم بدي بسيار كار ما.بزنيم زنگ
.بود شده عذابوجدان دچار چارلز ميكنم فكر
تعريف پليس براي را همان همه ، كه كرديم تباني هم با و ساختيم قصهاي.بود ساعت 3511
چارلز به مادرمان گفتيم دروغ به و زديم تلفن پليس به.نباشد متفاوت حرفهايمان تا كنيم
.كشتيم را مادر برادرمان ، از دفاع به ما و است پيچيده او گردن دور را كابل كرده ، حمله
گري كردن سوالپيچ با "گرين" سربازرس.آمد در آب از متناقض بازجويي ، در ما حرفهاي
.فهميد را واقعيت
عادي زندگي يك بدهيد اجازه ميكنم خواهش.ميترسم خيلي حالا !كشتيم را مادرمان ما
رنگي سياه كيسه.بود افتاده زمين روي خانواده مادر "كال كتي" بيجان بدن.باشم داشته
هنگام به كه ميداد نشان كاملا او بدن بالاي پيراهنش شدن جمع پوشانده ، را سروصورتش
در ماموران.بودند كشانده زمين روي را او گرفته ، را پاهايش پلهها از او آوردن پايين
پشت اتومبيل در.شد ضبط فتل آلت عنوان به كه يافتند را خونآلودي كابل منزل جستوجوي
در خوني پيراهني نيز و بودند برداشته جسد سوزاندن براي كه را بنزيني گالن شاگرد ، صندلي
.كردند پيدا ماشين عقب صندوق
كنند ثابت كه ميكنند تلاش "ورتام مايا" و "اسكلتون ريچارد" _ ساله دوقلوهاي 16 وكلاي
آن در مرتب كه ميكردهاند زندگي خانهاي در آنان.شدهاند مبتلا آني جنون نوعي به آنها
نيز ماريجوانا و كوكائين منزل در كال خانم بوده ، ناسزاگويي و تهديد دعوا ، فرياد ، دادو
هيچ به و ميشود محسوب عمد قتل مورد ، اين كه معتقدند آنها البته.است ميكرده مصرف
.دهند جلوه بياهميت و كوچك را فاجعه ندارند قصد عنوان
دادگاه در بايد كه معتقدند برخي.دارد وجود اختلافنظر دوقلوها محاكمه چگونگي سر بر
.كند رسيدگي آنها كار به بايد نوجوانان دادگاه ميگويند ديگران و شوند محاكمه بزرگسالان
.ميشوند فرستاده تربيت و اصلاح كانون به سالگي سن 21 تا تعليق حكم با آنان ترتيب بدين
.شد خواهند محكوم ابد حبس به شوند خطايي مرتكب ساله ، مدت 5 اين در اگر
ايران در خودروسازي اشتباهات تكرار
خودروسازي صنعت در:گفت تهران ترافيك و نقل و حمل سازمان برنامهريزي و مطالعات معاون
نقليه وسايل ساخت:افزود صديقي.است تكرار حال در آمريكا و 70 دهه 60 اشتباهات ايران ،
براي راه ساخت جهت شهر ظرفيت به توجه بدون شهري درآمد عمده بخش تخصيص و انبوه صورت به
زماني چرخه اين:كرد تاكيد وي.شد نخواهد متوقف هيچگاه كه است چرخهاي توليدات ، اين
به اشاره با صديقي.كنيم تجربه را اروپا شهرهاي دهه 80 ترافيك مشكل كه شد خواهد متوقف
را طرح اين نشدن اجرا دليل فرسوده خودروهاي جاي به جديد خودروهاي كردن جايگزين طرح
دستور رغم به ذيربط سازمانهاي و وزارتخانهها سوي از آن اجرايي راهكارهاي نكردن تعيين
بايد:گفت خودروها كردن جايگزين طرح كردن ارزيابي مثبت با وي.كرد عنوان دولت هيات
يعني يورو 2000 استانداردهاي داراي حداقل كه شود فرسوده خودروهاي جايگزين خودرويي
و نقل و حمل سازمان مطالعات معاونباشد بالا ايمني و پايين سوخت مصرف كم ، آلايندگي
سوم يك به منجر استاندارد خودروهاي جايگزيني كنيم فرض اگر:گفت تهران شهرداري ترافيك
اين در صرفهجويي ريال ميليارد پنج معادل روزانه شود ، سوخت فعلي مصرف در صرفهجويي
.داشت خواهيم زمينه
تهران غربي جنوب در سبز فضاي سرانه
يافت افزايش
تهران غربي جنوب در سبز فضاي سرانه:گفت تهران منطقه 18 شهرداري سبز فضاي و شهري معاون
.يافت افزايش مترمربع ميزان 5/12 به
ميليون حدود 10:گفت تهران منطقه 18 شهرداري سبز فضاي و شهري معاون ندرلو ، عباس مهندس
بوستان دهها شامل ميزان اين كه دارد وجود منطقه اين محدوده در عمومي سبز فضاي مترمربع
انجام زودي به كه محلي بوستان از 50 بهرهبرداري با و است جنگلكاري و ناحيهاي محلي ،
در:كرد خاطرنشان وي.مييابد افزايش مترمربع به 14 منطقه اين سبز فضاي سرانه ميشود ،
ساخت بر مبني تهران شهردار تاكيد و تهران شهرداري راهبردي برنامههاي اجراي راستاي
مهم ، اين اجراي براي و است احداث حال در منطقه 18 محلات در بوستان محلي ، 50 بوستانهاي
.است يافته تخصص ريال ميليارد بر 60 بالغ اعتباري و مترمربع ميليون يك وسعت به زميني
بوستان جاري ، 55 سال نخست ماهه شش پايان تا را منطقه بوستانهاي تعداد ندرلو مهندس
در بوستانها شمار جديد ، بوستانهاي از بهرهبرداري با:كرد اميدواري اظهار و كرد اعلام
.ميرسد ناحيهاي و محلي بوستان به 105 تهران جنوبغربي
خبر دنياي دور
روسيه &
سال به 14 دادگاه در خود رئيس سوزاندن اتهام به روس ، اتوبوس راننده ،"ازانكف ولاديمير"
ميلههاي شكستن پي در ،"كينل" محلي اتوبوسراني شركت رئيس ،"پائولو".شد محكوم زندان
.نمود كسر دلار مبلغ 28 او حقوق از كرده ، جريمه را او "ازانكف ولاديمير" توسط پاركينگ
است كمتر داشته را تصورش او آنچه از چك رقم ديد و كرد ملاحظه را حقوقش چك "ازانكف" وقتي
و نموده تعويض را شكسته ميلههاي مافات جبران به كرد پيشنهاد او.رفت در كوره از
كرد مخالفت همچنان تمام سرسختي با "پائولو" اما كرد خواهد نصب خودش را جديد ميلههاي
اين از يكدندهتر رئيس ديد كه "ازانكف".است كنده را گورش خود دستان با اينكه از غافل
سپس كرد ، خالي او روي را اتاق گوشه بنزين گالن و پريد جا از عصبانيت شدت از حرفهاست
منتظر بدون آمده بيرون اتاق از بعد و سوزاند آتش در را بيچاره رئيس و كشيده كبريتي
حادثه محل از و شد اتومبيلش سوار بود داده آب به كه گلي دسته نتيجه ديدن براي ماندن
.درگذشت بيمارستان در بعد روز چند "پائولو" رانندگان ، ديگر مساعدت وجود با.گريخت
پليس نيروي توسط منزلش نزديكي در حادثه وقوع از پس ساعت چهار نيز "ازانكف ولاديمير"
.شد دستگير
بوستون&
زده پيوند صحرايي موش به را خوك دندانهاي توانستهاند آمريكايي دندانپزشكان تازگي به
انسان روي بر شيوه اين اگر معتقدند كارشناسان.باشند موش دهان در آن رشد و تغذيه شاهد و
شمار به دندان و دهان تكنولوژي در شاهكاري را آن ميتوان كند عمل درست و دهد پاسخ نيز
انجام دندان ريشه سلولهاي روي بر كه آزمايشهايي با "فورسيت" پژوهشكده محققان.آورد
فراهم كشيدهاند را آن و داشته خرابي دندان كه كساني براي را امكان اين دادهاند
دندان جايگزين را مصنوعي دندان (سال پنج از كمتر) دور چندان نه آيندهاي در تا ميسازند
رشد فرد خود دهان سلولهاي از تغذيه با جديد دندان كه تفاوت اين با نموده رفته دست از
بالاخره هم مصنوعي دندانهاي هميشگي داستان ترتيب بدينميآيند در اصطلاح به و كرده
!شد خواهد تمام روزي
كپنهاك&
مقدار باورنكردني و مدرن روش يك از استفاده با گذشته چهارشنبه شب دانماركي باهوش سارق
دريل ، با اوبرد سرقت به جواهرفروشي يك از دلار هزار ارزش 128 به جواهرات و طلا زيادي
و برد فرو آن درون را جاروبرقي لوله سپس كرد ايجاد مغازه شيشه گوشه در كوچكي سوراخ
كيسه درون به كشيده بيرون مغازه ويترين از را دستبند و گوشواره انگشتر ، زيادي تعداد
و گذاشت فرار به پا جاروبرقي طلايي كيسه همراه نيز مرحله آخرين در.فرستاد جاروبرقي
از بيش مامورين و جواهرفروشي صاحب.ماند جاي بر پليس مامورين براي كيسه بدون جاروبرقي
لوله ترتيب بدين زيرا است غيرمسلحانه سرقت نوع آخرين ديگر اين كه بودند حيرت در هرچيز
.آمد نخواهد در صدا به نيز خطر آژير و نگرفته قرار آلارم ديد معرض در جاروبرقي
نگاه يك در تهران سينماهاي برنامه
همچنان.است نشده تهران سينماهاي در فيلم نمايش فهرست وارد جديدي برنامه هيچ هفته اين
ميتوانيد را ناصر بيتا و رادان بهرام بازي با اعلامي محمدرضا ساخته ساقي سينمايي فيلم
.ببينيد قدس صحرا ، جوان ، جمهوري ، ،(2) تهران توسكا ، پيوند ، ،(1) پارس البرز ، سينماهاي در
سينماهاي در گلزار محمدرضا بازي و قادري ايرج كارگرداني به نرگس و سام سينمايي فيلم
تهران ،(2) مركزي ،(2) گلريز ،(2) عصرجديد ،(1) بهمن بلوار ، ،(1)ايران المپيا ، آفريقا ،
محمدعلي كارگرداني به اثيري فيلم.است رفته پرده روي بر شاهد و سعدي سايه ، رودكي ، ،(1)
سينماهايآستارا ، پرده بر توسلي هانيه و حيايي امين شكيبايي ، خسرو بازي با سجادي
.است ملت و (1) مركزي ،(3) جي ،(3) ايران استقلال ،
دختر فيلم اشراق فرهنگسراي.است پرده روي بر فيلم چهار تهران فرهنگسراي پنج در
فرهنگسراي و بيخط كاغذ نياوران فرهنگسراي پست ، ارتفاع خاوران فرهنگسراي شيرينيفروش ،
.دارند را شيرينيفروش دختر فدك فرهنگسراي و اثيري گلستان
فاطمه جبلي ، حميد بازي و طهماسب ايرج كارگرداني به شيرينيفروش دختر سينمايي فيلم
كانون ، كارون ، قيام ، فرهنگ ، فردوسي ، ،(1) عصرجديد سينماهاي در طهماسب ايرج و معتمدآريا
ستاره ، المپيك ، دهكده حافظ ، ،(1) جي پيروزي ، ،(2) بهمن ميلاد ، مراد ، ماندانا ، ،(1) گلريز
.است پرده روي بر قشنگ شهر و (1) تماشا شهر ،(شقايق سالن) شاهد سروش ،
پگاه و تيموريان رويا نونهالي ، رويا آن در كه حكمت منيژه ساخته اولين زنان زندان
در ميتوانيد را فيلم اين.ميشود اكران تهران سينماي پنج ميكننددر بازي آهنگراني
.ببينيد ناهيد و (3) جديد عصر ،(شيدا سالن) شاهد انقلاب ، پيام ،(2) پارس سينماهاي
ميتوانيد كه هستند فيلمها اين ميبرند سر به را اكرانشان آخر هفتههاي كه فيلمهايي
.ببينيد را آنها هست فرصت تا
سينما در گلزار محمدرضا و رياحي كتايون بازي و جيراني فريدون كارگرداني به آخر شام
مجيد و حاتمي ليلا بازي و حاتميكيا ابراهيم كارگرداني به پست ارتفاع آبي ، آسمان
بازي با موتور 1000 و عشق و نان ،(3) مركزي و بهاران و(2) ايران در سينما در فرخنژاد
سگكشي سينمايي فيلم شباهنگ ، و سپيده سينماهاي در عبدي اكبر و خيرانديش گوهر صحت ، سروش
و.است پرده روي بر (2) كريستال سينماي در شمسايي مژده بازي و بيضايي بهرام ساخته آخرين
در هريسون گلهاي و سپيده سينما آخر سانس در تبت در سال هفت خارجي سينمايي فيلم دو
.ميشوند اكران هنوز (1) كريستال
به سفيد خواب و هدايت حسن كارگرداني به روشن سايه فيلم سه تهران سينماهاي آينده برنامه
.است جهانگيري جهانگير كارگرداني به بيهمتا و جبلي حميد كارگرداني
بشناسيم را ايران
ميرزا ناصرالدين كاخ
در خسرو روستاي _ جمالآباد روستاي جاده غربي حاشيه در و جمالآباد روستاي شمال در
.است گرفته قرار ميرزا ناصرالدين كاخ نام به عمارتي دريا ، سطح از متري ارتفاع 1045
.است قاجار شاه مظفرالدين فرزندان از يكي به متعلق ميرزا ناصرالدين كاخ يا ناصريه عمارت
چهار در گلي مدور برج چهار با گلي خشت حصار يك را آن پيرامون كه حياط يك وسط در بنا اين
.است شده واقع گرفته ، فرا گوشه
ساخته خود اهداف زمينهاي سطح هم آن همكف طبقه و شده ساخته طبقه دو در كاخ ساختمان اين
.است شده
آهني آن نردههاي و پنجرهها حفاظ جنس و گردو چوب از تماما بنا پنجرههاي و درها جنس
.است
به كه شد تعبيه كانالهايي و گربهرو رطوبت ، رفع جهت ديوارها پي نيز و بنا كف در
.است مرتبط و متصل بنا سقف شيرواني روي بر آجري هواكشهاي
|