سوم برنامه قانون ماده 189 اجراي در
ميشوند راهاندازي شعبان نيمه از "اختلاف حل شوراهاي"
!تفكر بجز كاري هر انجام براي فرصت
آينده به اميد و جوانان
كاربردي علمي عالي آموزش مركز نخستين
يافت گشايش شهري علوم
:نگاران روزنامه صنفي انجمن حقوقي كميته دبير
"مطبوعات منصفه هيات اعضاي تعيين" قانون
است اصلاح نيازمند
!فرهنگ سراي تهران ،
سوم برنامه قانون ماده 189 اجراي در
ميشوند راهاندازي شعبان نيمه از "اختلاف حل شوراهاي"
سالروز با همزمان (مهر 30) نيمهشعبان روز كشور اختلاف حل شوراي نخستين:اجتماعي گروه
.ميكند كار به آغاز رباطكريم در (عج)قائم حضرت ولادت
بهمنظور و سوم برنامه قانون ماده 189 براساس اختلاف حل شوراي ما ، خبرنگار گزارش به
اختلافمحلي رفع مردمي ، مشاركتهاي توسعه راستاي در و قضائي محاكم به مردم مراجعات كاهش
كمتري پيچيدگي از آن قضائي ماهيت يا و ندارد قضائي ماهيت كه اموري فصل و حل نيز و
.شدهاند تاسيس قضائيه قوه نظر زير است برخوردار
حسن امام ولادت با همزمان آبان نيز 29 تهران در اختلاف حل شوراي گزارش اين براساس
.ميكند كار به آغاز (ع)مجتبي
راهاندازي و تاسيس قضائيه قوه رئيس شاهرودي هاشمي آيتالله اهتمام با كه شوراها اين
با نفر يك (شورا رئيس بهعنوان) قضائيه قوه انتخاب به نفر يك شامل عضو سه داراي ميشود
حوزه رئيس از مركب هياتي توسط كه محلي معتمد نفر يك و روستا يا بخش شهر ، شوراي انتخاب
.است ميشود ، انتخاب جمعه امام و انتظامي نيروي فرمانده فرماندار ، قضائي ،
:دارد را زير موارد چون اموري به رسيدگي صلاحيت اختلاف حل شوراي
در قهري ضمان جرم از ناشي زيان منافع ، ديون ، منقول ، اموال به راجع حقوقي دعاوي كليه
اموال از يد خلع دعواي نباشد ، ريال ميليون مبلغ 10 از بيش دعوي خواسته صورتيكه
در صلاحيت حدود در قراردادها و معاملات به راجع تعهدات و شروط انجام به الزام غيرمنقول ،
جرايم به رسيدگي حدنصاب ، رعايت بدون طرفين كتبي رضايت صورت در مالي دعاوي مالي ، دعاوي
مجازات جمع يا و است نقدي جزاي ريال ميليون پنج تا حداكثر آنها قانوني مجازات كه كيفري
به رسيدگي و ريال ميليون پنج تا نقدي جزاي به حبس تبديل از پس نقدي جزاي و حبس قانوني
تخلفات موضوع تعزيري مجازات يا و حبس روز از 91 كمتر آنها قانوني مجازات كه جرايمي
.رانندگي
حوزه عمومي دادگاه در نظرخواهي تجديد قابل ابلاغ تاريخ از روز ظرف 20 شوراها اين آراي
تجديدنظرخواهي و اعتراض به رسيدگي با شورا اعضاي اكثريت اينكه بر مشروط است مربوطه
شاهرودي آيتالله اهتمام مورد موارد جمله از اختلاف حل شوراهاي راهاندازي.باشند موافق
است شاهرودي آيتالله توجه مورد موارد از نيز دادسراها احياي.است بوده قضائيه قوه رئيس
.يابد تحقق امسال پايان تا ميشود پيشبيني كه
!تفكر بجز هركاري انجام براي فرصت
به ميكنيد ، بررسي را (e-mail)خود الكترونيكي پست داريد ، برعهده را فعاليت چند انجام
... و ميكنيد صحبت همراه تلفن با ميدهيد ، پاسخ شده ضبط پيغامهاي و تلفنها و فاكسها
اما.شدهايد معتاد"بيسيم و راديويي امواج دنياي در زندگي" به كاملا شما نهايت در
انديشهتان ، و روح بلكه نيست مالي فقط هزينه اين و بپردازيد را آن هزينه بايد مقابل در
.ميپردازيد كه است بيبازگشتي هزينه از بخشي
زندگي مردماني ميكنند ، سپري را خود عادي زندگي كه مردمي سايه از بالاتر مكاني در روزي
.داشت خواهند كابل و سيم از فارغ و الكترونيكي - راديويي كاملا دنيايي كه كرد خواهند
را مسابقات است ، متصل اينترنت به مستقيما كه داشت خواهند همراهي تلفنهاي مردم اين
داشت خواهند اختيار در دستي تجهيزات.مينمايند فعاليت تجارت دنياي در و ميكنند دنبال
تعيين سيستم" طريق از و ميكند منتقل را شده گرفته عكسهاي موسيقي ، نواختن ضمن در كه
داشت خواهند دستي كامپيوترهاي آنها.ميكند بررسي را نظر مورد موقعيتهاي ،"جهاني وضعيت
حتي يا و كرد خواهند دنبال را بيسبال مسابقات كرد ، خواهند تماشا فيلم آن وسيله به كه
دستگاه يك وسيله به ديگر ، عبارت به.نمود خواهند بررسي را خود كارخانه انبار و توليد
انجام به زماني هر در و كجا هر در ميخواهند كه را آنچه هر بود خواهند قادر كوچك
.برسانند
حالي در ;كرد تشريح گونه اين ميتوان بيسيم ، و الكترونيكي فضاي چنين در را زنان دنياي
شستشو ، و پختوپز دستگاهها ، همين از يكي بهوسيله هستند خود علاقه مورد ورزش مشغول كه
مراسم در شركت ماليات ، و آب و برق قبوض پرداخت بچهها ، اداره و خانه امور به رسيدگي
خواهند انجام... و كامپيوتر و ويديو دوربين ، طريق از تنها را علمي و خانوادگي مختلف
!دور راه از تنها داد ،
اداري و روزانه برنامههاي اجراي كه حالي در بيسيم ، و الكترونيكي دنياي در نيز مردان
ميتوانند ميكنند ، صعود كوه قله به الكترونيكي تصويري دنياي در ميكنند ، دنبال را خود
زيباي مناظر از نيز مانيتورخود صفحه روي بر و نموده شركت كنفرانسي در نيز آن ضمن در
را شطرنج يا كامپيوتري بازي ديگر ، قاره و كشور يك در فردي با كنند ، كارائيبديدن درياي
نگهداشتن روشن براي ليتيوم جنس از باتريهاي كه است هوشيار كافي اندازه به.كنند دنبال
از شيميايي مواد خوردن شد ، افسردگي دچار اگر و باشد داشته همراه به را شخصياش كامپيوتر
!!بود نخواهند بيتاثير معالجهاش در نوع اين
آن با كار ادامه كه نموده شارژ هليم ، بهوسيله را خود وزن سبك بسيار دستي كامپيوتر
زنگ تلفن ميدهد ، انجام را فوق كارهاي تمامي و نشسته كه حالي در و باشد ميسر برايش
كليه دارد ، شب در اضافهكاري به نياز شركت اگر كه ميگيرد تماس او با وي معاون و ميزند
در هنوز اما ميشود ، قطع تلفني تماس دارد ، نگه روشن را الكترونيكي و كامپيوتري وسايل
خود (e-mail) رسيده نامههاي پاسخ.كند بررسي را خود پستي صندوق بايد دستياش كامپيوتر
دريافتي تبليغاتي يا و بيارزش نامههاي و دهد پاسخ وارده نامههاي به و كند بررسي را
و كند فاكس و تهيه را مطالبي بايستي نميكند ، پيدا خاتمه اينجا به كار اما.كند پاك را
...اليآخر و كند بررسي را رسيده (نمابرهاي) فاكسهاي يا
.نيستيد تنها و نداريد رهايي هيچوقت نيستيد ، دور دسترس از هيچگاه
مغز.حرفهاست اين از بدتر بيسيم ، و الكترونيكي ماشيني ، دنياي انسان يك مشكلات اما
اتفاق بار ، يك ثانيه هر 15 ميشود ، سازگار دنيايي چنين سرعت ميزان به انساني چنين
دنيايي ، چنين به متعلق انساندهد نشان واكنش آن به نسبت بايد كه ميدهد روي تازهاي
شكل وي مغز در حركتي آهنگ چنين بنابراين و دهد انجام بايد سرعت با كارهارا تمامي
.ميگيرد
يك او براي بنابراين و ميكند خريداري را تجهيزات و سريعترينخودروها انساني ، چنين
خواهد مشغول خود ظرفيت اوج در هميشه او مغز و داشت خواهد را گناه يك حكم كوتاه ، انتظار
.بود
منظره":گفت خواهد خود با مينشيند زيبايي و باشكوه طبيعت در كه زماني انساني ، چنين
ارسال برايم پيغاميجديد يا صدا هيچ كه اين از ميكنم تعجب ندارد ، حركت ولي است زيبايي
خواهد آرامشدور و زيبايي اعتدال ، آموزگار اين ،"طبيعت" از روز به روز و "!نميشود؟
.شد
اشتياق در دائما و است شده معتاد اطلاعاتي شبكههاي دائمي سيل و جريان به انسان اين
فرد يك مثل دقيقا و است كرده پيدا سرعت به عجيبي وسواس است ، جديد اطلاعات دريافت
به قادر اما كند كم را خود سرعت كه ميكند سعي كه حالي در مخدر ، مواد و هروئين به معتاد
.ارتباطي فرا و پيچيده حد از بيش است دنيايي امروزي ، مردم كاري دنياينيست آن انجام
بيشمار ، دادههاي و اطلاعات و بياندازه و حجيم گزارشهاي بيشمار ، وبسايتهاي وجود
به است توانسته كه دارد را بزرگي كارد حكم آنها موفقترين و دارد وجود او توجه جلب براي
.كند پيشروي و كرده باز را خود ارتباطات ، مسير جنگل اين ماهرانهايدر و استادانه طرز
ميكنند ، حذف خود قلمرو از را خارجي و فرعي چيزهاي تمامي اين ظالمانه و خشن طرز به آنها
بيشماري تعداد بتوانند تا ميسازند سريع قدري به امكان حد تا را خود فعاليتهاي سرعت
پول زندگي ، در اصلي ترس اينها ، همه از گذشته.باشند پاسخگو را جهاني شبكه كاربران از
و لحظهها از.هستند گريبان به دست آن دادن دست از و زمان از وحشت با بلكه بود نخواهد
آب ذخاير قطرههاي آخرين از بيابان در گمشدهاي گويي كه ميكنند حفاظت آنچنان ثانيهها
.ميكند محافظت
حفظ را خود كارايي بالا ، عمل سرعت داشتن ضمن دارند سعي همواره كه انسانهايي چنين در
تحليل موجب آن از ناشي هيجاناتعصبي استو انرژيزياد صرف مستلزم امر اين كه كنند
ديگري كار حالانجام در شما كه ميكند بروز زماني خلاقيت معمولا.شد خواهد خلاقيت
.هستيد
پيدا را ديگري برقراريارتباطات فرصت مغز هستيد ، گرفتن دوش حال در كه حالي مثلادر
مشغول همواره مغز اگر اما.ميگردد جديدي ايدههاي بروز به منجر آن جريان در كه ميكند
ديگر باشد ، خود اطراف محركهاي انواع به واكنش دادن نشان حال در يا و باشد فعاليت چندين
نيروي چنانچه گذشته ، اين ازماند نخواهد باقي خلاقيت بروز براي اضافي زمان يا انرژي
نيرويي يا انرژي كوچكترين ديگر برود ، تحليل ديگري جريان در اطلاعاتي چرخه بهوسيله شما
براي.داشت نخواهد وجود نوعي به انديشيدن براي شما ، دروني احساسات برانگيختن براي
فرصتي ميشوند ، فرد مسائلدر به جديدي ديدگاه ايجاد موجب كه علمي يا تاريخي كتب مطالعه
از و محدود مسير در شما.نداريد غيرمنتظره دانش و اطلاعات به دسترسي.داد نخواهد دست
ولي است برخوردار بالايي سرعت از كه ميگيريد قرار (ديگر كس هر مانند) شدهاي تعيين قبل
.است سطحي
!ميكنيم طي شدن غني و تكامل براي كه است مسيري اين و
!كرد خواهيم طراحي آلام و دردها تسكين براي ماشيني
!بود خواهد ديگري چيز هر و صدا تشخيص به قادر كه بود خواهد مكانيكي وسيله يك ماشين اين و
براي حرفي و پيام هيچ گفت ، خواهد الكترونيكي دنياي اسير انسانهاي اين به ماشين اين
!ندارد آنها به گفتن
!نكنند دريافت پيامي هيچ كه كرد خواهند عادت مدتي از پس و
خواهند قرار آزمايش مورد را زندگي اطلاعات ، جاي الكترونيكيبه دنياي اسير انسانهاي
!داد
و تصاوير بازتاب توان تنها بلكه بود ، نخواهند مناسب واكنش دادن نشان به قادر آنها
!داشت خواهند را دريافتي اطلاعات
ماشين اين و ميدهد انجام روزه هر خود روبهروي جسم از دركي بدون آينه يك كه كاري
!داشت نخواهد باتريهم به نياز انساننما
بروك ديويد:نويسنده
ساكت مهركفيض مهندس:ترجمه
آينده به اميد و جوانان
هيچ با ارزشمندانسانيكه ذخاير از سرشار است معدني است جوان نسلهاي سرزمين ايران
را خود بالقوه تواناييهاي تا ميدرخشند كه ارزشمندي جواهرات نيست قياس قابل گنجينهاي
بايد چگونه كرد؟ بايد چه چنينسرمايههايي استخراج براي راستي به.آورند در بالفعل به
در كه گرانبهايي گوهرهاي وجود اين با نمود؟ آشكار را آنان پنهاني و نهفته استعدادهاي
در همواره و رسيد نخواهند بهسطح هرگز گشتهاند يكي خاك زيرين سنگهاي زمينبا اعماق
سيمايشان از را فراموشي غبار دريابيمو را آنها كه آن مگر ماند خواهند پنهان خاك دل
به استراهي وغمزده سرگردان بيهدف ، تنها ، امروز جوان كه كنيم باور بياييد.بزداييم
آينده به راهي تا ميپويد ره غريبكه است گمشدهاي حال زمان حيطه در و ندارد آينده
را گامهايش دارد دوست.است گشته يكي پريشاني سراب با زندگياش افسوسكه اما نمايد باز
بياييد.نميبيند روشنايي كورسويياز حتي نگاهش امتداد در اما بردارد محكم و استوار
نانوشته متنهاي سكوتشان و ناگفتههاست و حرف از سرشار جوانانمان نگاه كه كنيم باور
لحظه هر و روز هر.رفتهاند فرو ابهام از هالهاي پشت در كه زنگارگرفتهاياست دلهاي
شايد راستي به اما اجراست دردست جوانان براياشتغالزايي جديدي طرحهاي كه ميشنويم
دولتمردان همهدارد فاحشي تفاوت گذشتهها با امروز دنياي كه كردهايم فراموش همگي
تحقق راستاي در و نرسند بيهدفي و پوچي به جوان نسلهاي تا ميكوشند امروزه جهان دلسوز
بيراهه به زندگي راه از جامعهشان جوانان برميدارندتا گام خستگيناپذير اهدافشان
بحراني روبهروست ، جمعيت بحران با ما كهجامعه واقفيم موضوع اين به همگي امروز.نيفتند
از سختتر مراتب به بردنش بين از براي فردا بايستيم آن مقابل در نتوانيم امروز اگر كه
در و بشنويم جان گوش با حالرا جوان دروني فرياد صداي بتوانيم اگر.بود خواهد امروز
خوبيايفا به سرمايهدار يك عنوان به را خود نقش بدهيم ، مثبتي و درست پاسخ مقابلآن
ديگري سرمايه پشيماني و حسرت جز كه هستيم باختگاني صورتمال اين غير در كردهايم ،
نه باشند گرفته سامان جامعه اقشار همه كه است خوب زماني افزايشجمعيت.داشت نخواهيم
كارزار اين ناخواستهبه خود كه باشيم رسيدهاي نو گروه پذيراي تهي دستان با اينكه
نماييم دعوت خانه به ميهمان خالي جيب با كه باشيم صاحبخانهاي اينكه گو شدهاند ، دعوت
جز امر پايان در و افتاد خواهند دردسر به ميهمان هم ميزبانو هم وضعي چنين در كه
.برد نخواهند سرافكندگيحاصلي
ستونهاي دو كههر آينده به اطمينان و فكر آسايش است مهم اصل دو نيازمند امروز جوان
را خود استعدادهاي بتواند تا باشد داشته آزاد ذهن بايد او ميشوند محسوب جوان زندگي
آزاد بايد.بيان و آزاديانديشه با تحققنمييابدمگر اين و گذارد نمايش به و بيابد
و ترس امرهيچ اين تحقق راستاي در و دهد نشان قلم با كند بيان زبان با كند فكر تا باشد
در گذار اثر و مهم است عاملي آينده به اطمينان ديگر سوي از.باشد دلهرهاينداشته
اين باورباشيمكه اين ميتوانيمبر مهم اصل دو اين به بخشيدن معنا با تنها زندگيو
را مملكت چرخ تا افتادهاند جريان به صحيح مسير در و نرفتهاند هدر به الهي گنجينههاي
جوان و علمي درخششچهرههاي امر بارزاين نمونه.وادارند حركت به سكون و رخوت از
ساير جوانان از انبوهي ميانخيل در ارزنده رتبههاي كسب و جهاني درالمپيادهاي كشورمان
درستي درك به و ياريدهيم را جوان بخواهيم اگر كه مدعي اين بر است خوبي خودگواه ملل ،
جهان رقابتهايعلمي نهتنهادر كه داشت خواهيم جامعهاي شك بدون كنيم پيدا دست او از
تك گردن بر طلايزندگي مدال و ايستاد جداولدنياخواهد صدر زمينهايدر هر در بلكه
تا دهيم هم دست به دست همگي بايستي اساس اين بر.شد خواهد تكجوانانمانآويخته
به روشنايي سوي به كنيم باز راهي بسازيم ، كشورمان جوانان آينده مسير در همواره جادهاي
از آينده كه دهيم اطمينان او به بگيريمو را جوان دست آينده ، سوي به و عالي اهداف سوي
مطلوب جامعهاي به دستيابي براي و آرمانهايش رسيدنبه براي بنديم پيمان او با توست آن
در و نمايند يكي را خود اهداف ملت و دولت كه اين مگر پذيرفت نخواهد تحقق مهم اين و
.بشمرند مقدم را جوانانمان آينده اهداف سرفصلاين
روانبخش آزاده
كاربردي علمي عالي آموزش مركز نخستين
يافت گشايش شهري علوم
حضوررئيس با ديروز صبح شهري علوم كاربردي علمي عالي آموزش مركز نخستين:اجتماعي گروه
كاربردي ، علمي جامع دانشگاه رئيس حقپناهي محمد دكتر تهران ، شهرداري هنري فرهنگي سازمان
خانواده فرهنگسراي در شهري ، و فرهنگي مديران از جمعي و منطقه 8 شهردار اميني حاج عباس
مهندس تهران ، شهرداري هنري فرهنگي سازمان منطقه 8 عمومي روابط گزارش به.كرد كار به آغاز
اين در سازمان اين شهري علوم كاربردي -علمي عالي آموزش مركز رئيس سيدجوادميرحسيني
بهبود متخصص ، انساني نيروي تربيت شاغل ، نيروهاي آموزش را مركز اين تاسيس از هدف مراسم ،
از مركز اين:كرد اعلام و دانست مردم عامه بين در آن گسترش و شهرنشيني فرهنگ ارتقاء و
نيز امسال و كرد آغاز ترمي رشتههاي در دانشجو حذب 118 با را خود كار گذشته سال
خانه ، برنامهريزي و مديريت اطلاعرساني ، و كتابداري رشته ، شش در را پودماني دورههاي
توسعه را خود كار دانشجو گزينش 260 با نشر و چاپ رايانهاي ، گرافيك طراحي فرهنگي ، امور
.است داده
ديگر رشتههاي تصويب به نسبت شهري علوم آموزشهاي گسترش بر تاكيد ضمن ميرحسيني مهندس
امسال پايان تا كاربردي علمي جامع دانشگاه توسط شهري سازمانهاي و شهرداريها نياز مورد
اجتماعي ، علوم آموزشي گروه هفت طراحي تهران ، شهرداري سطح در:افزود و كرد اميدواري اظهار
اوايل از شهري هنرهاي و معماري شهري ، حقوق اقتصاد شهري ، عمران شهري ، مديريت شهرسازي ،
.است شده آغاز امسال
:نگاران روزنامه صنفي انجمن حقوقي كميته دبير
"مطبوعات منصفه هيات اعضاي تعيين" قانون
است اصلاح نيازمند
منصفه هيات:گفت روزنامهنگاران صنفي انجمن حقوقي كميته مسئول:اجتماعي گروه
مستقل كيفيتي با آن اعضاي كه شد خواهد رها سياسي گرايشهاي از زماني تنها مطبوعات ،
.شوند تعيين و انتخاب
هدف ، اين به دستيابي براي:افزود ايرنا با گو و گفت در يكشنبه روز نوروزي كامبيز
نحوي به مطبوعات منصفه هيات اعضاي تعيين مقررات و قانون بايد چيز ، هر از پيش
.شود اصلاح
هيات در غالب گرايش كه است طبيعي كاملا صورت ، اين غير در:گفت حقوقدان اين
آن اعضاي انتخابكننده مراجعقانوني اكثريت سياسي گرايش از متاثر مطبوعات منصفه
.باشد
جديد اعضاي:گفت مطبوعات منصفه هيات جديد اعضاي انتخاب به بااشاره نوروزي
و فعلي تركيب به قانوني اشكال هيچ و شدهاند انتخاب جاري قانون براساس
.نيست وارد هيات اين گذشته تركيبهاي
پس چه و پيش چه مطبوعات ، منصفه هيات اعضاي انتخاب مقررات و قانون:افزود وي
و فرهنگي سياسي ، گرايش يك تفوق امكان كه است شكلي به مطبوعات ، قانون اصلاح از
شد ، گفته آنچه بنابر اشكال ، اين و ميكند ايجاد منصفه هيات در را خاص اجتماعي
.دارد قانوني كاملا صورتي
ترتيبي به را منصفه هيات اعضاي انتخاب نحوه بايد قانون حقوقدان ، اين گفته به
.يابد كاهش حداقل به شخصي ديدگاههاي تداخل امكان كه كند پيشبيني
با:گفت مطبوعات منصفه هيات اعضاي انتخاب قانون اصلاح نحوه درباره نوروزي
هيات نهاد تازگي و ايران فرهنگي و وضعاجتماعي و حقوقي نظام خصوصيات به توجه
از متشكل هياتي كه است اين منصفه هيات انتخاب شيوه مطلوبترين كشور ، در منصفه
اعضاي عنوان به را نفر تا300 مثلا 200 زيادي بسيار تعداد صنفي ، و حكومتي نهادهاي
آنها بين از را نفر يا 11 نيز 7 ، 9 محاكمه هر براي و انتخاب مطبوعات منصفه هيات
.برگزيند قرعه قيد به
را منصفه هيات از اسمي فقط تاكنون پيش سال از 96 ما:كرد خاطرنشان حقوقدان اين
اجرا عمل در اصل اين ترتيب هر به كه هم حالا و داشتهايم كشورمان قوانين در
.نرود بين از و نشود نفي اساسا حق ، اين تا بداريم پاس را آن بايد است شده
مطبوعاتبراي منصفه هيات جديد اعضاي از تن يك و بيست جاري ، مهرماه اوايل در
.شدند تعيين (831831) ساله دو دوره يك
ارشاداسلامي ، و فرهنگ وزير شامل مطبوعات منصفه هيات اعضاي انتخابكننده هيات
تبليغات سازمان رئيس تهران ، استان دادگستري كل رئيس تهران ، شهر شوراي رئيس
.است كشور سراسر جمعه ائمه سياستگذاري شوراي نماينده و اسلامي
!فرهنگ سراي تهران ،
(12) خياباني كودكان
زم علي محمد
و فقر علل و ريشهها كه است آن كشور ، برنامهريزي و مديريت سازمان وظايف مهمترين از يكي
چهره و برده ميان از هستند ، اجتماعي آسيبهاي از بسياري آورنده پديد كه را بيعدالتي
سالهاي در متاسفانه اما.دهد قرار جهانيان ديد معرض در را اسلامي جامعه يك از آراستهاي
- دولتي دستگاههاي مجموعه و ميزده را خود ساز سويي در سازمان اين اسلامي ، انقلاب از پس
اين جامه و كردهاند كوك مخالف دستگاهي در را خود ساز - خود ماموريت تناسب به يك هر
اين كه نداشتهاند را اين دغدغه هم هيچ دوختهاند ، و بريده گرفتن اندازه بدون را ملت
.نه يا هست برازنده ملت اين قامت به شده دوخته جامه
به راست يا چپ به موسوم جريانات از يكي سلطه با دورهاي هر در "دوزندگي" و "برندگي" اين
شندرههايي ملت مذهبي و فرهنگي قواعد به بياعتنا همچنان و داده ادامه خود نازيباي كار
.كردهاند علم قبا نام با را
تقسيم و برنامهريزي سيستم در كه است نادرستي روشهاي و تبعيض حاصل موجود فساد و فقر
اين.است شده ما ملي سرمايههاي از عظيمي بخش رفتن هدر به سبب و داشته وجود كشور بودجه
در.نميآورد در آن از سر عاقلي هيچ كه است كرده پارادوكسي دچار را ما ملي وضعيت روش
انسانهايي ديگر سويي در و شدهاند تلنبار هم روي مختلفي و متعدد رنگارنگ لباسهاي سويي
از كدام هيچ كه آنجا از اما ايستادهاند نگران و لرزان تنپوشند ، نيازمند كه عريان
است ، نشده دوخته و طراحي ملت اين معنوي و مادي نيازهاي با متناسب موجود ، لباسهاي
شيوه اين استمرار.ماندهاند بلااستفاده همچنان لباسها و عريان همچنان انسانها
پوشاندن براي ناچار به مردمش كه است كرده دچار "ملي استعاره" يك به را كشور برنامهريزي
.ميكنند طلب "عاريه" بيگانگان از خود
و ملي مستقل مديريتهاي كه است كرده دراز ما سر بر را بيگانگان زبان "طلبيدن عاريه" اين
مشكلات و معضلات فصل و حل به قادر ماندهاند ، جدا جهاني واحد مديريت جريان از كه ديني
.نيستند خود
توانمند بال بايد كشور برنامهريزي و مديريت سازمان جامعه ، در ناهنجاريها اين رفع براي
در خود و بيافزايد هستند ناتوانش بال كه دولتي دستگاههاي به را مردمي نهادهاي و نيروها
ماست مذهب و فرهنگ همان كه است استوار قاعدهاي بر و نيروست و اميد اضلاعش كه مثلثي راس
يعني.كند جلوگيري دولتي دستگاههاي توسط سرمايههايش و منابع رفتن هدر از و گرفته قرار
در كه منابعي از كردند ، عمل پوياتر و بهتر كمهزينهتر ، مردمي ، موسسات كه كجا هر
چنان و كرده اضافه مردمي موسسات ذخاير به و كاسته است دولتي ثمر كم دستگاههاي اختيار
هدف سوي به را مردمي نهادهاي هدايتگر ، و دقيق نظارتي با بتواند كه كند طراحي سيستمي
و خصوصي بخش به اجتماعي مسئوليتهاي و كار رفته رفته روند اين با.كند راهنمايي مطلوب
از پسشد خواهد منتقل باشند نيز آن نگاهبان بايد و جامعهاند آورنده پديد خود كه مردم
به را خود نظارت ميتواند دولتي ، دستگاههاي در ساختاري تحول يك ايجاد با انتقال اين
باشد دشوار توليدي و صنعتي بخشهاي در اگر شيوه اين اجراي.كند تفويض مربوطه دولتي نهاد
ناهمگون "جمع" كه است روشي اين.است دستيافتني بسيار فرهنگي و اجتماعي ماموريتهاي در
در ناهنجاري و آسيب بروز از كه اجتماعي كرد ، خواهد بدل "اجتماع" به آرام آرام را فعلي
آن از ناشي آسيبهاي و "خياباني كودكان" معضل آن در كه اجتماعي.ميكند جلوگيري خود ،
.كرد خواهد تبديل "اصلاح" به را "خود تخريب" توان و باخته رنگ رفته رفته
|