آب بر پايي رد
صفر شبكه
نميسوزه دلش مهره يك براي كه آدم
2_ سفرنامه

آب بر پايي رد
شيكاگو جشنواره در ايراني فيلم چهار به نگاهي
كرده كار به آغاز اكتبر چهارم از شيكاگو فيلمهاي بينالمللي جشنواره دوره هشتمين و سي
فعالي حضور ايراني فيلمهاي جهان معتبر جشنوارههاي ساير مثل جشنواره اين در.است
درباره "ريدر شيكاگو" روزنامه نويسندگان يادداشتهاي از مجموعهاي زير مطلب.داشتهاند
.آمدهاند در نمايش به آن اول هفته در كه است جشنواره در حاضر ايراني فيلمهاي
برابري در سعي شايد صحنه پشت گوينده ديگري و مصاحبهگر عنوان به يكي نقش دو در مخملباف
از را شعرهايي پايان در كه ميرود پيش آنجا تا داردو "است سياه خانه"بافيلم
ميكند برخواني
ميرزابيگي نگار:ترجمه
آوازهاي
مادريام سرزمين
درونمايههاي است ، خيرهكننده و باشكوه فيلمي كه قبادي بهمن كرد ، كارگردان اثر دومين
را اسبها مستي براي زماني:قبلياش زيباي فيلم رعبانگيز تصويرپردازي و يادماندني به
آينده همان و مين به مزين شهري حاشيه مناطق همان يتيم ، كودكان همان) ميآرود خاطر به
علاوه كه (نميگذارد باقي ديگري راه انتحاري نيمه قاچاقچيگريهاي جز كه كاري نامعلوم
و گروهي كشتار بمبارانهاي) است افزوده فيلم به هم را ديگري دهشتبار مايههاي آن بر
تفاوت اين با.(ميدهند جان شيميايي بمبارانهاي اثر در كه افتادهاي ريخت از بيوه زنان
هر زمينه پيش به داشت قرار توجه كانون در قبادي اول فيلم در كه آنچه هر اينجا كه
موسيقي اهل شلوغوپلوغ و پرسروصدا خانواده يك سفر خندهدار ظاهر به ماجراهاي بر روزهاي
اين سفر طول در.است شده تبديل پدرخانواده اول همسر كردن پيدا براي عراق به ايران از
بنوازند ، موسيقي عروسي مجلس يك در كه ميشوند مجبور و گرفته گروگان آواره هنرمندان
كه ميگيرد قرار راهزناني هجوم مورد و ميشود تبديل تيراندازي مسابقه يك به كه عروسياي
كنند غرولند كمي مخاطرات اين با مواجهه در است ممكن.ميكنند حمله آنها به پليس لباس در
وارد آنها به شديدي ضربه يا و باشند شده غافلگير واقعا كه نميرسد نظر به هيچگاه اما
به را پسر دو ميشوند ، علاقهمند ميشنوند راه طول در كه زناني صداي به:باشد شده
عبور خطرناك مناطق از دارند اختيار در و ميتوانند كه آنچه هر معامله با و قبول فرزندي
آوازهاي":فيلم اين فارسي عنوان.مينوازند نشدني فراموش موسيقياي همچنين و ميكنند
.است "مادريام سرزمين
امتحان
است ، كرده حفظ را قديمياش وقار و ملايمت همان هم هنوز هاليوود كه كلي تصور اين برخلاف
به و است "ايراني هنري فيلم" يك نمونه رفايي ، ناصر:ايراني نويسنده _ كارگردان اول فيلم
امتحان در شركت براي كه است جوان زن تعدادي درباره فيلم.دارد گرايش سو و سمت همان
كاري.ميگيرد شكل مدرسه حياط همان در فيلم فضاي كل و ميشوند آماده دانشگاه ورودي
كه شخصيتهايي گرفتن كار به از رفتن فراتر در اكراه و بيميلي كه خوشتركيب و استادانه
و حقيقي كاملا كه فيلم دقيقهاي زمان 80.است شده دستوپاگيرش باشند ، كليشهاي كمتر
قصد كه زناني بر تاكيد و ميآورد خاطر به را سفيد بادكنك فيلم مدرن سبك است انفصال بدون
جديد گرايش كه چند هر.است فمينيستي حدودي تا كنند پيدا دست علمي بالاتر مدارك به دارند
نهايت در خانه ، از خارج مكانهاي در فيلم رخدادهاي اكثر دادن نشان به ايراني فيلمهاي
داخل در بايد زنان ايران ، در سينمايي قوانين براساس كه است مسئله اين پيامد حدودي تا
تعدادي شيطنت و شوخطبعي.ميكند جلوه نپذيرفتني حدودي تا كه باشند داشته حجاب هم خانه
زندهترين در حتي فيلم فراگير ملايمت كه چند هر است دلچسب و خوشايند امتحاندهندگان از
حدودي تا ميآيد ، پي در درخت بالاي به فرارش و خانگي ميمون فرار دنبال به كه لحظاتي
.است نامعقول
زنان زندان
از اما ميرسد نظر به بيظرافت و ناشيانه كمي هنري نظر از حكمت ، منيژه زنان زندان فيلم
فيلم مثلا ايراني ، جديد فيلمهاي ساير مثل درست.است جذابي فيلم جامعهشناسي ديدگاه
وضعيت از ناراحتكننده و دردناك تصويري كيارستمي ، عباس "ده" يا مهرجويي داريوش "بماني"
نتيجه فيلم اين احساسي ، زيادهرويهاي برخي از گذشته.است ايران در زنان از برخي
كثيف ، و چرك زنداني در زنان وضعيت اختصار به كه است اولي دست و ملاحظه قابل بررسيهاي
معاصر جامعه زنان از نمونههايي كه...و خياباني بدكاره ، زنان معتادان ، مثل زندانياني
روابط در اصلاحطلب و بنيادگرا جناح دو بين كشمكش و تنش.ميكند تصوير را هستند ايراني
خشن و مستبد سرپرست طاهره و افتاده زندان به بيرحماش ناپدري قتل جرم به كه ميترا بين
روي سالهاي 1984 ، 1992 ، 2001 در كه _ هم از جدا سكانس سه در.است شده متبلور زندان ،
و جنگ زندان ، بداخلاق رئيس طاهره ، دل آوردن دست به براي ميترا تلاشهاي شاهد _ ميدهد
بين اتحاد مزاياي خوشايند كشف نهايت در و ميترا همسلوليهاي از گروهي كشمكشهاي و جدال
را آن توليد فيلم اين كارگردان.است تحسيني قابل كار فيلم اين پخش و توليد.هستيم زنان
.رساند پايان به آن شده سانسور نسخه عمومي اكران اجازه گرفتن از قبل
افغاني الفباي
گزارشي رسيد پايان به دسامبر ماه در آن ساخت كه مخملباف محسن مستند دقيقهاي فيلم 44
اين ، .است ايران مرز به نزديك دهكدهاي در افغاني آواره كودكان مدرسه روز اولين از
را فيلم اين عنوان پاي رد كه است ايران نوي سينماي طلب رقابت گاه و فعال طبيعت شاخص
.آ سال 1997 ، در "نادري امير" فيلم يا و آفريقا ث.ب.آ كيارستمي ، جديد فيلم در ميتوان
صحنه پشت گوينده ديگري و مصاحبهگر عنوان به يكي نقش دو در مخملباف.يافت هم منهتن ثب
آنجا تا و دارد را (1962) "است سياه خانه" فيلم در "فرخزاد فروغ" با برابري در سعي شايد
آموزش اينكه ديدن البته.ميكند برخواني از را شعرهايي فيلم پايان در كه ميرود پيش
كه كودكاني و پرجمعيت كلاسهايي و است لوكس و گرانقيمت آنقدر كاري افغاني كودكان براي
وجود با و _ كشورشان به آمريكا حمله با.است تكاندهنده ندارند هم را ثبتنام امكان حتي
را آمريكا نه كه ميگويد پسربچه آن چرا كه كرد درك ميتوان _ عراق به آمريكا حمله امكان
كوچك دختر زور به مخملباف كه فيلم قسمت آن از زياد من البته.را طالبان نه و دارد دوست
درس كلاس اولين پيرامون فيلم موضوع:نميآيد خوشم بردارد را نقابش كه ميكند تشويق را
بدهد نشان آنقدر را صورتش ميخواهند دختر از.است _ آب كلمه نوشتن و خواندن _ بچهها
.بشويد آب با را آن بتواند كه
صفر شبكه
سينما 4 جديد دوره به نگاهي
گذشته سايه زير
كمانگري بابك
به بايد دهيم ، قرار نقد مورد را سينما 4 برنامه فكري خط هر و نگاه هر با بخواهيم اگر
فيلمهاي با مقايسه قابل ميشود پخش برنامه اين از كه فيلمهايي كنيم اذعان موضوع اين
پاي بتواند دغدغهاي هيچ بدون سيما و صدا بيننده اينكه.نيست تلويزيون شبكههاي ديگر
هنري ارزش ديگر شبكههاي در شده پخش فيلمهاي به نسبت كه ببيند فيلمي و بنشيند تلويزيون
سيما ، و صدا بيننده يك كه آرزويي است ، بزرگ آرزوي يك از فراتر چيزي باشد داشته بالاتري
.است شده آن انجام به قادر دفاع ، قابل و موقر شبكه يك فقط و است شدنش برآورده خواستار
تك و خستهكننده برنامههايش اول ، نگاه در آنكه وجود با شبكه 4 ميرسد نظر به اساسا
و صدا شبكه بهترين عنوان به آن از ميتوان موشكافانه نگاهي با ولي ميرسد نظر به محوري
را تماشاگر و نيست آزاردهنده برنامههايش حداقل كه شبكهاي.برد نام مطلق بهطور سيما
هرحال به.نميكند ماهوارهاي شبكههاي به بردن پناه يا و گيرنده كردن خاموش به مجبور
نهچندان سالهاي به تلويزيون از سياق و شكل اين به سينمايي متفاوت فيلمهاي پخش سابقه
القاي در سعي قابلقبول فيلمهايي پخش با "دو سينما" برنامه كه ، جايي.ميگردد باز دور
بدون البته _ فيلمها اينگونه پخش راستاي در ميتواند نيز سيما و صدا كه داشت تفكر اين
پيگيران و علاقهمندان كه قبل سال چند.بردارد گام _ برساند آسيبي ارزشها به اينكه
پاي جمعه شبهاي در كه ميرساندند خود دوستان به را خوش خبر اين سينما ، حرفهاي
.نديدهاند سيما و صدا از زمان ، هيچ كه ببينند فيلمهايي و بنشينند جديد برنامهاي
بنابراين.بود نشده عرضه تلويزيون بينندههاي به نيز عيد تعطيلات در حتي كه فيلمهايي
اكثر نداشت ، مردم عامه بر مشابهي تاثير البته كه فراگرفت را قشر اين شوقي و شور
و بود خاص قشري توجه مورد كه داشتند خاص مضامين ميشد پخش برنامه اين از كه فيلمهايي
برنامهها اينگونه خالي جاي ولي.بنشاند تلويزيون پاي را بينندگان اكثريت نميتوانست
پخش با كه برنامههايي ميشد ، حس شدت به سيما و صدا گوناگون برنامههاي ميان در
سواد بردن بالا در بتواند آن به مربوط كارشناسي نقد و جهان هنري سينماي از فيلمهايي
شب و روز هر وارنگ و رنگ سريالهاي توسط كه سوادي باشد ، داشته موثري نقش بينندگان بصري
و رسيد پايان به دو سينما برنامه اما ، .است سقوط حال در بالايي شتاب با تلويزيون
.بود چشمپوشي قابل كاستيهايش و كم دوره اولين عنوان به حداقل داشت ، قبولي قابل كارنامه
سينما4 جديد دوره برنامهها اينگونه ادامه بر مبني شبكه 4 سياست راستاي در اكنون اما
نوي موج كارگردانان تا هيچكاك آلفرد از متنوعي فيلمهاي و شده آغاز كه است كوتاهي مدت
جديد سري از كه فيلمهايي نوع از فارغ.است داده قرار بينندگان ديد معرض در فرانسه مدرن
حميدي موفق اجراي.دارد بسيار تفاوتهاي قبلي سري با آن ، اجراي نحوه شده پخش برنامه اين
موقر و رسا بيان است ، بوده برنامه دوره آن موفق پارامترهاي از يكي قبلي ، سري در مقدم
اجرا متخصص فرد يك استانداردهاي حد در را او مناسب ، و فتوژنيك چهره زمينه در مجري ، اين
كند اجرا را برنامهاي فاكتورها اين از صحيح بهرهگيري با توانست كه كسي بود ، برده بالا
دكور از استفاده.ميآمد چشم به بيشتر نوع ، اين از برنامههايي همه بين در شايد كه
قبولي قابل حد تا را قبلي دوره سينما4 برنامه حرفهاي سطح موفق ، نورپردازي و مناسب
برنامه جديد دوره.نميشود ديده برنامه جديد سري در ديگر كه فاكتورهايي بود ، داده ارتقا
يك مجري با تفاوتي هيچ او فيزيك و چهره و اجرا نحوه كه ميشود شروع شخصي اجراي با
است اجرا هنر كننده تعيين و موثر فاكتورهاي كه حركت و مكث از او ندارد ، اقتصادي برنامه
انتهاي گاهي ، و دارد مكث به احتياج كه ميخواند يكسره را متنهايي گاهي و است بيبهره
مربوط كه برنامه مياني آيتمهاي در مياندازد ، پويايياش از را آن كه ميكند مكث جملاتي
كار كاربردي و حرفهاي خيلي سينما 4 ، قبلي سري در است كارشناسان نظر و نقد و معرفي به
و تصويربرداري نحوه كارشناس ، كلمه ، مفهوم به و مناسب مهمانان بر علاوه بود ، شده
حقيقت در كارشناسان اغلب بود ، شده فراهم خلاقانهاي و بديع طور به نيز نورپردازي
آنها از صحيحي نماي اغلب و ميشدند حاضر دوربين مقابل كاذب هيجان و تپق بدون مهمانان
كار ميدهد بيننده به بيشتري اطلاعات كه روبهرو كادرهاي مواقع بعضي در ميشد ، گرفته
به بغل نماي از بسته كادر ميشد كشيده خاصي جاهاي به صحبت مسير كه اوقات گاهي و ميشد
پخش برنامه لابهلاي موسيقيايكه.بگذارد بيننده بر بيشتري تاثير تا درميآمد نمايش
برنامه ميان تصاوير پخش هنگام در نهتنها پويا ، و منطقي آن ، برداري تصوير همانند ميشد
را تماشاگر و ميشد شنيده سختي به تصاوير آن زمينه در بلكه ، نميكرد ، ايجاد تداخل
تاسف دارد ، تاسفباري و آشكار تفاوت مسائل اين برنامه ، اين جديد سري در ولي.نميآزرد
بلكه نشده تكرار جديد سري در نهتنها برنامه ، اين دفاع قابل و خوب سابقه كه جهت اين از
و فيلم مورد در كارشناسان و مهمانان كه هنگامي جديد سري در.است كرده تنزل بسيار
برنامههاي با تفاوتي هيچ كنيم قطع را گيرنده صداي اگر ميكنند ، اظهارنظر كارگردان ،
يك در صحنهها اكثر.ندارد طلاق مورد در اجتماعي ميزگرد يا و معادن و صنايع كارشناسي
صحنه زمينه در نيز خاصي دكور هيچ و ميشود ضبط خلاقيتي هيچ بدون و راكد و ثابت نماي
جديد سري در برنامه اين تا ميشود باعث فيلمها ، خود اضافه به اينها همه.ندارد وجود
در و نام همان با اينكه به توجه با بلكه باشد نداشته دفاعي قابل كارنامه نهتنها خود ،
به كه سايهاي ميدهد ، قرار خود سايه زير نيز را قبل سري موفقيت ميشود ، پخش زمان همان
.است شده گسترده جديدش تهيهكنندگان سهلانگاري و خلاقيت عدم پهناي
نميسوزه دلش مهره يك براي كه آدم
و طرح داستان يك كردن تعريف موقع كه كردهاند ثابت فيلمهايشان با بزرگ قصهگوهاي
دارد اساسي اهميت كه چيزي نيستند داستان آن جذابيت و موفقيت دلايل مهمترين مضمون
شخصيتهاي
قصهاند آن
قادري امير
دوستشان بايد مردم كردن سرگرم براي اما.كند سرگرمشان كه دارند دوست را كسي مردم"
".داشت
مردم از خوشي دل خيلي كتابش ، قهرمان كه گفته گريلي پيتر اسم به نويسندهاي را جمله اين
فيلمهاي جذابترين.است همين حقيقت ولي.بود گفته مسخره به هم را بالا جمله و نداشت
جذابي فيلمهاي ميخواهند اگر هم ما كارگردانهاي و بودهاند مردم درباره سينما تاريخ
بايد شود ، ترميم مردم و سينما داغان و درب رابطه كه جوري كند فروش حسابي كه بسازند
را آدمها بايد كار اين براي و باشد كردم نقل مقاله اين اول كه جملهاي به حواسشان
سينما تاريخ ولي داشتهاند قصدي چنين هميشه آنها البته.دهند قرار فيلمشان داستان مركز
.نميشوند ساخته چيزها اينجور از و قصد و نيت با فيلمها كه كرده ثابت
و طرح داستان ، يك كردن تعريف موقع كه كردهاند ثابت فيلمهايشان با بزرگ قصهگوهاي
اساسي اهميت وسط اين كه چيزي.نيستند داستان آن جذابيت و موفقيت دلايل مهمترين مضمون ،
دنبال به رغبتي هيچكس نباشد كار در يكي درجه شخصيت تا.قصهاند آن هاي"شخصيت" دارد ،
نگاهي يك سينما تاريخ پرفروش و معروف فيلمهاي بهداشت نخواهد داستاني هيچ كردن
آن ،"موسيقي آواي" و "تايتانيك" ،"ژيواگو دكتر" ،"رفته برباد" مثال طور به.بيندازيد
تعريف نشسته ميز آنور كه كسي براي شام ميز سر كلمه چند در را داستانشان كنيد سعي وقت
اين الان بحثمان.نه تايتانيك و است شاهكار ژيواگو دكتر كه ندارم اين به كاري)كنيد
نمايشي وضعيتهاي و داستاني موقعيتهاي.ندارد وجود خاصي چيز كه ميبينيد خب ، (.نيست
:هستند آدمها است مهم وسط اين كه چيزي اما.ميرسند نظر به هم شبيه خيلي
بازي را شخصيتها اين نقش فيلمها اين در است قرار كه بازيگراني و شخصيتپردازيشان
عين در و پذيرفتني قدر چه موسيقي آواي در ماريا و بربادرفته در اسكارلت اينكه و.كنند
(!غذا ميز سر باز اتفاقا) كرو كامرون وقتي كه است خاطر همين به لابد.پيچيدهاند حال
ميگويد پيرمرد به است ، خوبي فيلم تايتانيك كه كند مجاب را وايلدر بيلي ميخواهد
.است همين اصلي نكته آخر.بردند خودشان با مرا بازيگرهايش
اصلي راهنماي كني ، نگاه فيلمات شخصيتهاي به جوري چه اينكه.نيست اين فقط قضيه تازه
دو هر اصلي شخصيتهاي مثلا.كني طرح جوري چه را فيلمات داستان بفهمي اينكه براي توست
گفتن قصه شكل اما.هستند گنگسترها و خلاف آدمهاي "قصهعامهپسند" و "سامورايي" فيلم
به بايد "سامورايي" در كاستلو جف قصه.ميكنند فرق هم با كاملا فيلم دو اين سازندههاي
"عامهپسند قصه" آدمهاي داستان و ميشد تعريف راست سر و ساده افراطي شكل اين
اين چرا كه نيست اينجا بحثاش جاي باز).نباشد برهم و درهم و پيچيده اينقدر نميتوانست
شخصيتها از ميشود داستان يك كردن تعريف موقع كه برسم نكته اين به ميخواهم (است جوري
كه ميدهند نشان نويسنده به خودشان آنها.كرد اعتماد ميروند ، كه راهي به و كرد شروع
دادن اهميت گفتم كه است جذابيتي از غير قضيه ، اين تازه و شد طرف داستان با جوري چه بايد
.ميبخشد كنيم تعريفش ميخواهيم كه داستاني به شخصيتها ، به
و ايده يك يا مضمون ، يك همهشان.كنيد نگاه تهران سينماهاي پرده روي فيلمهاي به اما
شخصيتهايي طريق از را آن كوشيدهاند بعد و كردهاند انتخاب را فيلمسازي سبك يك حتي يا
و لوس و بيمزه همهچيز خاطر همين به.كنند منتقل تراشيدهاند مضمون آن انتقال براي كه
جوانها بيخانماني مشكل بوده قرار ،"كوچك بانوي" در.است درآمده كار از كننده نااميد
فيلمشان جذابيت براي را اجتماعي انتقاد همين طرح لابد هم فيلم سازندگان.شود بررسي
كنشها ، بين.نكردهاند فيلمشان شخصيتهاي ساختن براي سعياي چندان پس دانستهاند ، كافي
چندان سالها اين جوانپسند فيلمهاي ديگر با فيلمها اين قهرمان حرفهاي و انگيزهها
ديگر عادي شخصيت يك فقط ميكند ، بازياش قربانزاده علي كه نقشي چون.ندارد وجود تفاوتي
امين كه نقشي مثل درست.شود نقل او طريق از فيلم جالب احتمالا موضوع است قرار كه است
مهرههاي انگار فيلم ، اصلي پسر و دختر هم اينجا در.ميكند بازي "اثيري" فيلم در حيايي
- جنايي فيلم اين جذاب و پرتعليق ظاهرا ماجراهاي آنها طريق از فيلمساز كه هستند شطرنجي
هيچ ميميرد پسره فيلم آخر وقتي مثلا كه است اين.ميكند تعريف بيننده براي معمايي
يك براي كه آدمنميگزد هم ككششان صحنه اين ديدن از سالن ، در حاضر تماشاگرهاي از كدام
اين مورد در.است صادق هم "زنان زندان" مثل فيلمي مورد در قضيه اين.نميسوزد دلش مهره
كوشيدهاند و داشتهاند تحقيقات و مطالعات يكسري گفتهاند سازندگانش خود اصلا كه فيلم
بايد كه حالي در.كنند منتقل تماشاگرانشان به داستاني شخصيت دو خلق با را مطالعات اين
...وقت آن و باشند داشته داستاني شخصيت دو
لوكينو مثل فيلمسازهايي رومانتيك اعتقاد و ايمان كه بود فيلمسازي هيچكاك آلفرد
پرده روي "شخصيت" يك حضور كه ميدانست اما نداشت ، انسانها به را مايكلمان و ويسكونتي
در فيلمي داشته قصد انگار ساخته ، را "اثيري" فيلم كه سجادي محمدعلي.دارد اهميتي چه
به اساسياي كمك آنها ميان مقايسه پس.بسازد هيچكاك معمايي - جنايي آثار مايههاي
و تكراري و عادي خيلي اصلي شخصيتهاي "اثيري" در كه گفتيم.كرد خواهد بحث اين پيشبرد
را فيلم خفقانآوري شكل به كارگردان كه نشده باعث موضوع اين اما هستند ، غيردوستداشتني
استفاده قاب در فراواني تند رنگهاي اين ، از غير به.نكند آنها صورت درشت نماهاي از پر
به تاكيدها اين ميكنيد فكر.ميشود سياه ديدنشان از بيننده روزگار كه آنقدر شده ،
بر را دلخواهش تاثير نميتواند شخصيتها طريق از كه ميداند كارگردان چون چيست؟ خاطر
قرار فشار تحت و كند تحريك را بينندهاش ديگر راههاي از است مجبور پس بگذارد ، بيننده
تيپي دستكش روي خون قطره آن مثلا قدر به تاكيدها اين همه كه اينجاست مشكل اما.دهد
وجود هم ديگري عوامل البته.نميگذارد تاثير بيننده روي هيچكاك ، "پرندگان" در هدرن
را بيننده روي هدرن شخصيت جاذبه اثر اما.ميشوند خون قطره آن تاثير باعث كه دارند
.كرد فراموش نبايد
سجادي و هيچكاك امكانات اينكه.بكشيد پيش را امكانات قديمي بحث همان بخواهيد شما شايد
جيمز مثل بازيگرهايي هيچكاك ، آلفرد.است درست تان حرف خب ، .نيستند مقايسه قابل هم با
باعث فيلم ، ابتداي همان در چهرهشان از درشت نماي يك كه داشت برگمان اينگريد و استيوارت
دليل چيزها اين اما.برويم دنبالشان قصه آخر تا شدهها هيپنوتيزم مثل ما كه ميشد
.نكنند را سعيشان ما كارگردانهاي كه نميشود
اشاره آن به هم گريلي پيتي جمله آن در كه چيزي همان.است ديگري چيز اصلي مشكل هم شايد
و ميدهند پول كه آنهايي به نسبت و داشت دوستشان بايد مردم كردن سرگرم براي اينكه.شده
از آنها كه باشد مهم هنرمند براي بايد.كرد مسئوليت احساس ميشوند سينما سالنهاي وارد
مربوط چيز همه به چيز همه دنيا ، اين در آخر.كنند گوش حرفش به و ببرند لذت اثرش ديدن
.است
2_ سفرنامه
هنري _ فرهنگي سفر دو گزارش
شست نخواهم را چشمهايم
موزه و است بوده كشيشها اقامت محل وسطي قرون در كه پوليس آنتي يا (Antibes) آنتيب شهر
نامشان كه بوده گريمالدي خانواده به متعلق سال 1608 تا است گريمالدي قصر همان كه پيكاسو
هنر ، مختص موزهاي به آنتيب شهرداري را گريمالدي قصر سال 1928 در.دادند قصر به را
نام به كوچكي شهر در كه پيكاسو به موزه رئيس در 1946.كرد تبديل باستانشناسي و تاريخ
به تبديل را موزه اين از بخشي كه كرد پيشنهاد ميكرد زندگي آنتيب نزديك "ژوان گلف"
قصر اين در متوالي ماه چندين هنرمند اين.موزه براي ميشد اعتباري البته كه كند ، كارگاه
دورريختني مواد با بار اولين براي اينجا در.كرد خلق را بسياري آثار و كرد نقاشي
.كرد پيدا ادامه بعدها كه مهم تجربهاي.كرد اجرا كارهايي
سرزندگي و شادماني از است پر كرد ، اجرا قصر اين در جنگ از بعد سالهاي اين در كه آثاري
به عشق از نشان و مديترانه سواحل گرم نور از نشان دورهاش اين آثار.جنگ از پس آرامش و
بدن و انسان سر با موجودي) سانتورها فونها ، و گل _ زن تابلوي مثل دارند ، ژيلو فرانسواز
در.است او زندگي از دوره آن خوشبختي و خوشي از نشان همه اساطيري ، فيگورهاي ديگر و (اسب
در و كرد اهدا موزه اين به را آثاري پيكاسو.شد پيكاسو موزه به تبديل قصر اين سال 1949
درياي به كه موزه زيباي تراس در.بخشيد موزه اين به هم را گراوورهايي و سراميكها آن پي
.دارد قرار ميرو مثل معروف هنرمندان آثار از بسياري مجسمههاي ميشود باز مديترانه
نيكلا آثار از نمايشگاهي بود پيكاسو كارگاه كه جايي همان در يعني موزه بالاي طبقه در
تا زمستان 1945 از) بود كرده اجرا آنتيب در كوتاهش اقامت مدت در را همه كه است دواستائل
بيستم قرن هنرمندان آثار اتاقها ديگر در.كشتيها و دريايي مرغهاي دريا ، .(بهار 1955
بالتوس ، هارتونگ ، گليز ، پيكابيا ، مثل.داشتهاند آنتيب در كوتاه اقامتي كه شده عرضه
موقتي نمايشگاهي موزه بزرگ سالن دو در.ديگر بسياري و آرمان سزار ، كلاين ، ايو تاپيس ،
"زندگي شادي" معروف و بزرگ تابلويزيبا و ديدني چه و بود تاپيس آنتون كلاژ آثار از
ديوار به (سانتيمتر پنجاه و متر دو در سانتيمتر بيست و متر يك اندازه به) پيكاسو اثر
بشقابهاي از بود شده پر سالن ديگر بزرگ ديوار يك و راهروها.بود آويخته بزرگ سالن
و باشند كه كجا هر را پيكاسو آثار.طرحهايي چه و رنگها چه با آدم صورتهاي با سراميك
.ديدهاي كم باز انگار ببيني چه هر تعداد ، هر به
& & &
شهر در را پوسترهايي.فرانسه جنوب شهرهاي از كوچكي شهرك.Cagne Sur mer سورمر كاني
برگزاري محلاست شده برگزار شهر اين در مجسمه بيينال اولين اينكه از حاكي بودم ديده
بود امپرسيونيسم مكتب معروف نقاش رنوار اوگوست خانه بيينال
بزرگ چندان نه خانهاي.بود واقع شهرك اين منطقه مرتفعترين در رنوار خانه (19191840)
و بودند كار به آب فوارههاي.واقعي بهشت يك.پرگل و پردرخت و وسيع بسيار باغي ميان در
.داشت قرار كارش وسايل و كارگاه رنوار خانه در.ميداد بهشت بوي هوابود مرطوب جا همه
.ساعت يك مدت به حسابي و درست راهپيمايي يكبودند گذاشته باغ در فقط را مجسمهها
.گچ يا و پلاستيك هم گاهي و فلز از يا بودند چوب از يا مجسمهها
براي دلمكرد برگزار امسال تابستان در كه افتادم مجسمه بيينال و تناولي پرويز ياد
غريب و مهجور همچنان هنرشان كه جواناني.سوخت هنرمندمان شوق و پرشور جوانان و خودمان
قابل اصلا سورمر كاني بيينال در شده عرضه آثار كيفيت.ماند خواهد باقي و مانده باقي
و منزوي همچنان بستهشان ، دايره در كه ما جوانان آثار.نبود تهران بيينال با مقايسه
با.بود سورمر كاني بيينال آثار از فكرتر با و هنرمندانهتر و بهتر خيلي بيكساند
.بود شده جهنم برايم بهشت.آمدم بيرون رنوار باغ از فشرده دلي و چشم در اشكي
& & &
شهرك به بايد اول قطار ، با.دارد شهرت سفالگرياش كارگاههاي به والوريس شهرك.والوريس
آن در.رفت والوريس شهرك به ميآيد بار يك ساعت يك هر كه اتوبوسي با بعد و رفت ژوان گلف
بيينال ، برگزاري محل.بود برقرار والوريس شهرك در سراميك هنري بيينال هجدهمين زمان
پنج و چهل و صد فقط هم آثار تعداد.داشتند شركت كشور دو و سي سفالگران.نبود بزرگي مكان
جنبه بيشتر كه مجسمه آثار و گلدان و بشقاب و كاسه مثل كاربردي آثار شامل كه بود اثر
از آثارشان و بودند كرده ارائه زيبايي كارهاي ژاپنيها و دانماركيها.داشتند تزئيني
داده تماشاگران سوي از هم جايزه يك و داشت جايزه بيينال اين.بود چشمگيرتر كارها باقي
معين شماره روي از را اثر بهترين كه ميشد داده تماشاگر به فرمي مناسبت همين به و ميشد
.كند
به اختصاص ساختمان يك.بود ساختمان دو شامل كه رسيد پيكاسو موزه از ديدار به نوبت بعد
اين از پيش كه ديگر ساختمان و بود مجسمهها و ظرفها شامل كه داشت پيكاسو سفالين كارهاي
دو پيكاسو سال 1952 در.پيكاسو "صلح و جنگ" معروف تابلوي به داشت اختصاص بود نمازخانه
تابلوي از بعد.صلح و جنگ.داد انجام سالن اين در هم مقابل ديوار دو بر تركيببندي
بيانيه آخرين تابلو اين ،(1951) "كره در عام قتل" تابلوي و (1937) "گوترنيكا" معروف
به ركاب ملتزمين و است سوار ارابهاي بر جنگ.صلح براي بيانيهاي:است پيكاسو سياسي
با همراه است ، ناپايدار تعادلي نشانگر كه ميدهد نشان را بندبازي فيگور صلح.دنبالش
سال از پيكاسو.تابستاناند آرامش از بردن لذت حال در درختي سايه زير كه خانوادهاي
و.است والوريس در بزرگ خانهاي گالواز ويلا.كرد اقامت گالواز ويلا در تا 1948 1946
هم به از بسياري مجسمههاي پيكاسو مدت آن در.بود ژيلو فرانسواز دوران اين در او همراه
بيانيهاي هم كه را "صلح و جنگ" تابلوي همين و.ساخت دورريختني اشيا و مواد چسباندن
.زيباشناسانه بيانيهاي هم و است سياسي
كارها بودند ، كرده عرضه فروش براي را هنريشان آثار هنرمندان موزه ، كنار شهر ، ميدان در
.كردم بغض و افتادم انوشفر و گلستان فخري سالور ، مريم ياد !خريدني نه و بود ديدني نه
با و بازاري همه بود ، سفالفروشي مغازههاي رديف سرهم پشت والوريس شهرك خيابانهاي تمام
.نداشت خودمان ميبد يا همدان با فرقي.پايين كيفيت
|