ميكنيم دعا ايران براي
واحد ملت دو
تجدد حمل سياست ، بسط
35 دهه دو بازيگران
خبر حاشيه
ميكنيم دعا ايران براي
قندهار گلآقاوالي با گفتوگو
سعيدي مجيد:ها عكس
براي كه قندهار حاكم گلآقا به معروف "شيرزي شفيق محمد":بنييعقوب ژيلا سياسي ، گروه
كشور خيلي ايران":ميگويد زياد هيجان با ميكند ، ديدن ايران از عمرش در بار نخستين
".است مدرني و پيشرفته
سفرش از پيش تا پشتونها حاكم يعني ميگويم خودم با ميشنوم او از را جمله اين وقتي من
.است ميكرده تصور افغانستان استان كدام شبيه را آن و داشته اينجا از تصوري چه ايران ، به
.ميبندد سر بر سياه دستار و تن بر افغاني لباس اغلب تنومندش ، هيكل و بلند قد با گلآقا
كت برود دادهاند ترتيب افتخارش به ايراني مسئولان كه شامي ضيافت به ميخواهد وقتي حتي
.نميكند تن بر شلوار و
كه خالد.ميكند همراهي "پشتون خالد" مشاورش جا همه روزها اين را پشتونها مقتدر حاكم
مشاوره رئيساش به مدام ميكند ، صحبت روان خيلي را فارسي و انگليسي و است غرب تحصيلكرده
ميكند صحبت پشتون زبان به آقا گل.ميكند ايفا او براي را مترجم نقش حتي گاه و ميدهد
.است بلد فارسي هم كمي و
مذاكره و افغانستان و ايران اقتصادي مناسبات گسترش ايران ، به گلآقا سفر رسمي هدف
يكي ميرسد نظر به اما است ، شده اعلام قندهار به چابهار ترانزيتي جاده شدن فعال درباره
گلآقا.باشد ايران و قندهار حاكم بين سابق كدورتهاي رفع سفر اين دلايل مهمترين از
هيچ من":ميگويد من به خنده با نيست ، كدورتها آن درباره گفتن سخن به حاضر اكنون كه
".بدهيد نشانم داريد ، سندي اگر نزدهام ، ضدايران بر حرفي هيچ وقت
بعد دارد ، پاكستانيها و آمريكاييها با خوبي مناسبات روزها اين كه پشتونها حاكم با
.كردم مصاحبه تهران آزادي هتل در چابهار ، و زاهدان به روزهاش يك سفر پايان از
آن براي قطعي پاسخ يك حاضر حال در شايد كه كنم آغاز پرسشي با را مصاحبهام ميخواهم *
اسامه ميكنيد فكر شما ;نيست لطف از خالي طرحش و است جذابي پرسش اما.باشد نداشته وجود
هستند؟ كجا ملاعمر و بنلادن
.هستند افغانستان در همچنان آنها ميكنم فكر
شما آيا هستند؟ مخفي افغانستان جنوب در ملاعمر و بنلادن كه ميدهد نشان قرائن و شواهد*
حكم افغانستان جنوب از مناطقي بر و هستيد افغانستان جنوب قدرتمند مردان از يكي كه
ميكنيد؟ تاييد را موضوع اين ميرانيد
مخفي افغانستان جنوب از نقطهاي در و دور جاي يك در آنهاهستم عقيده هم شما با من
.هستند
هستند؟ مخفي شما حاكميت و نفوذ تحت مناطق در يعني *
غرب؟ جنوب يا است افغانستان جنوب شما منظور
آنها نميكنم فكر منجنوب نه است من حاكميت تحت غربي جنوب.ميكند فرق هم با دو اين
.باشند نيمروز يا و زابل اوروزگان ، قندهار ، يعني غربي جنوب مناطق در
تحت مناطق در بنلادن اسامه و ملاعمر كه كنيد تاكيد ميخواستيد توضيح اين با آيا *
نيستند؟ شما حاكميت
.بله
است؟ منطقه كدام در منظورم شدهاند؟ مخفي كجا دقيقا آنها ميكنيد فكر پس *
.كنم تشريح را موقعيت و بزنم حرف باره اين در زياد فعلي شرايط در نميخواهم من
بگوييد؟ نميخواهيد اما ميدانيد يعني *
قابل شواهد و نتايج به حاضر حال در و كردهايم كار خيلي موضوع اين روي ما كه چرابله
نتايج كه باشيد نداشته انتظار من از.يافتهايم دست آنها اختفاي محل درباره قبولي
نبايد كه آنها كه چرا.بگويم شما به ميرود ، شمار به اسرار جزو كه را خود تحقيقات
.ميرود هدر به ما زحمات نتايج و ميفهمند بفهمند
نگوييد؟ باره اين در چيزي فعلا ميدهيد ترجيح پس *
.كنم پاسخگويي باره اين در اين از بيشتر كه نخواهيد من از
نقطه به تروريسم عليه مبارزه بماند ، باقي ابهام در بنلادن و ملاعمر سرنوشت اگر آيا *
اصلا نشود ، روشن آنها وضع اگر كه است اين منظورم رسيد؟ خواهد اميدواركنندهاي و روشن
بود؟ اميدوار افغانستان در پايدار صلح و امنيت شكلگيري به ميتوان
امنيت سريعتر و زودتر چه هر - كرزاي آقاي - دولت رئيس كمك به تا هستيم تلاش در ما همه
براي ما.كرد نخواهيم دريغ كاري هيچ از راه اين در و بازگردانيم افغانستان به را صلح و
.نيستيم نااميد كشورمان در امنيت و صلح تحقق
وضعيت نشدن روشن با آيا بود اين سوال از منظورم.نبود من سوال پاسخ گفتيد شما كه آنچه *
بيفتد؟ خطر به دوباره افغانستان در صلح و امنيت است ممكن ملاعمر و بنلادن اسامه
نشده ، روشن تكليفشان و هستند افغانستان در همچنان نفر دو اين كه زماني تا بدانم ميخواهم
باشيد؟ اميدوار افغانستان در امنيت و صلح به ميتوانيد شما
اما هستند ، تروريستها دهشتناك رهبران دو هر ملاعمر و بنلادن اسامه كه دارم يقين من
ديگر و آمدهاند تنگ به جدل و جنگ از واقعا افغانستان ملت كه دارم يقين هم را اين
كساني است ممكن بله.ميدهد ما به زيادي اميدهاي موضوع همين و نيستند جنگ خواهان
را اجازه اين آنها به مردم اما كنند مختل افغانستان در را امنيت و صلح بخواهند دوباره
در را امنيت همكارانش كمك به كرزاي آقاي دولت رئيس كه هستم مطمئن من.داد نخواهند
.كرد خواهد حفظ افغانستان
نميدانيد؟ امنيت مخل سرزمينتان در را ملاعمر و بنلادن وجود پس *
.نمياندازد خطر به سرزمينمان در را امنيت هم افغانستان در نفر دو اين وجود حتي.بله
اعمال مردم.كنند گرفتار را آنها مردم خود هم شايد.كرد نخواهند كمك اينها به مردم چون
خود سر بر چه كه ميدانند خوب خيلي و شناختهاند را واقعيشان ماهيت و ديدهاند را آنها
.آوردهاند كشورشان و
شنيدهام.است نشده حاكم افغانستان سراسر در لازم امنيت و صلح هم هنوز ميرسد نظر به *
سوالم اين به صريحي پاسخ اميدوارم.است كابل فقط روزها اين افغانستان امن شهر تنها
است؟ راضيكننده شما براي افغانستان داخل امنيتي اوضاع آيا كه بدهيد
.ميشود بهتر هم زودي به و نيست بد خيلي حاضر حال در اوضاع.بله
- شما حاكميت تحت منطقه يعني - افغانستان غربي جنوب و جنوب مناطق دور گذشتههاي از *
از بعد.است بوده خاورميانه حتي و افغانستان در مخدر مواد قاچاق و توليد منطقه مهمترين
اما.شود جايگزين ديگري محصولات كشت خشخاش ، مزارع در شد قرار كرزاي آقاي دولت استقرار
گفته حتي و نكردهايد حاصل توفيقي ترياك جايگزين كشت در ميدهد نشان رسمي آمارهاي
است؟ داشته نيز افزايش پيشين سالهاي به نسبت اخير سال يك در خشخاش كشت ميزان ميشود
چرا؟
مناطق از بعضي در چون بوده استثنا يك گذشته سال وضعيت كه ميدهم اطمينان شما به من
جايگزين ديگري كشت با را خود مزارع بايد كه شدند متوجه كشت اواسط در مردم دورافتاده
از بسياري در را خشخاش كشت كه بگويم هم را اين.شدهاند باخبر همه امسال اما.كنند
و خودمان مردم به كرزاي آقاي امر به امسال.بردهايم بين از قندهار جمله از مناطق
خشخاش كشت به كه داد نخواهيم اجازه كس هيچ به و وجه هيچ به كه دادهايم وعده جهانيان
مورد لوازم و آلات ماشين و هزينه زيادي پول تاكنون وعده اين تحقق براي ما.دهد ادامه
من.دهيم پايان كشورمان در مخدر مواد كشت به شده جور هر تا كردهايم خريداري را نياز
ادامه افغانستان در خشخاش كشت نميدهيم اجازه امسال كه ميدهم اطمينان شما به دوباره
.كند پيدا
براي شما اجرايي ضمانتهاي و عملي راهكارهاي و ميكنيد؟ تضمين چگونه را اطمينان اين *
چيست؟ كشورتان در خشخاش كشت از جلوگيري
آماده سوزاندن براي و ضبط را مخدر مواد ديگر و هرويين كيلوگرم هزاران حاضر حال در
كشت با مبارزه براي.است افغانستان مركزي دولت قانوني تصميمهاي ما ضمانتكردهايم
طور هر و است شده ممنوع آن كشت سياسي نگاه و مذهبي نگاه از و دارد وجود جدي اراده ترياك
.شد خواهيم آن مانع شده
است؟ كدام ممانعت اين براي شما اجرايي ضمانتهاي كه بود اين سوالم *
راه اين در جدي قدمهاي هم من خود و كرده تصويب باره اين در را سختي قوانين مركزي دولت
.آوردهام وجود به منطقه در ترياك كشت با مبارزه براي را بزرگي تيمهاي و برداشتهام
دنيا كشورهاي كمكهاي كنيم ، جلوگيري كشورمان در ترياك كشت از نتوانيم اگر اينكه ضمن
.شد خواهد قطع افغانستان بازسازي براي
از يكي ايران اينكه به توجه با ميكنيد؟ سفر ايران به شما كه است بار نخستين اين *
زباني ، _ فرهنگي فراوان اشتراكات و طولاني مشترك مرز با هم آن شماست مهم همسايگان
ميكنيد؟ سفر شماست ، همسايگي در كه كشوري به هنگام دير اينقدر چرا بدانم ميخواهم
اينكه.نميگذرد ما كشور در جديد دولت استقرار از بيشتر ماه ده كه ميدانيد بهتر شما
خواستند من از خاتمي آقاي هم و كرزاي آقاي هم پيش ماه يك.نميدانم هم خودم شد دير چرا
.شود بيشتر آينده در آمدها و رفت اين اميدوارم.كنم سفر ايران به كه
ايران عليه بارها است خارجي امور در مشاورتان كه "خالدپشتون" آقاي هم و شما شخص هم *
كشورتان ، درباره ايران اسلامي جمهوري سياستهاي از برخي به نسبت و گرفتهايد موضع
تغييري ايران به سفرتان آيا و بوده چه موضعگيريها اين علت كردهايد؟ تندي انتقادهاي
است؟ كرده ايجاد مواضع اين در
البته.است نبوده ايران با مخالفت هيچگاه ما موضع كه ميگويم شما به صراحت با
بگويم ميتوانم كه خوشحالم خيلي امروز اما.داشت وجود كوچكي مشكلات و گلايهها
با ما مناسبات اين از پس اميدوارم و است رفته بين از كلي طور به داشتيم كه گلايههايي
ما.كند پيدا گسترش پيش از بيشتر هستند ، ما زبان هم و فرهنگ هم مردمش كه ايران
آسياي كشورهاي و پاكستان و ايران جمله از نزديكمان و دور همسايگان همه با علاقهمنديم
.باشيم داشته دوستانهاي و خوب روابط ميانه
رفع باعث داشتيد ايران مسئولان با كه گفتوگوهايي و ايران از ديدارتان آيا *
است؟ شده ايران از ناراحتيهايتان
اخلاق كه چرا.كنيم مطرح را گلايهها اين نداديم اجازه خودمان به اصلا سفر اين در ما
گذشتيم ، داشت وجود كه مسائلي از كه بود گرم آنقدر ايرانيمان برادران نوازي ميهمان و
.كرديم فراموش را چيز همه كه بود دوستانه و صميمانه آنقدر برخوردها اينكه واقعيت يعني
روابطمان ميخواهيم فقط و نداريم ايران از شكايتي و گلايه هيچ اكنون كه ميكنم تاكيد من
.دهيم گسترش هم با را
كاملا تعارفات و نوازي ميهمان با سياسي واقعي روابط كه ميدانيد من مثل هم شما البته *
نگه را ميزبان حرمت يا شده برطرف داشتيد ايران با كه مشكلاتي واقعا آيا.است متفاوت
نميگوييد؟ چيزي فعلا ميهمانيد اينكه خاطر به و ميداريد
.نداشتيم ايران با جدي مشكل ما هم اول از اصلا
نداشتيد؟ يا داشتيد مشكل بالاخره *
كه ميگويم صريح خيلي.است رفته ميان از كاملا حالا كه بود كوچك گلايههاي يكسري فقط
در و است اول روزهاي به مربوط گلايهها آن.داشت نخواهيم و نداريم ايران با مشكلي اكنون
حد تا را مشكلات اين ما.بود رفته ميان از ايران به سفرمان از قبل حتي و آخر روزهاي
.بوديم كرده حل كابل در زيادي
بود؟ چه داشتيد ، ايران از قبلا كه گلايهاي مهمترين بگوييد من به است ممكن آيا *
غلط و سوءتفاهم از ناشي بيشتر كه مسائل اين.كنم صحبت اينباره در نميخواهم من نه
.بزنم حرف دربارهشان بايد چرا حالا است ، شده مرتفع كاملا سفر اين در بود فهمي
و بودند آورده بوجود ما براي ديگران كه بود سوءتفاهماتي واقع در ايران با ما اختلافات
.نداشتم ايران با مشكلي وقت هيچ شخصا من.نداشت واقعيت
.دادهايد قرار آمريكاييها اختيار در را پايگاهي خود حاكميت تحت منطقه در شما *
با مشترك مرزي نقاط در را شما قندهار در آمريكايي پايگاه اين وجود آيا بدانم ميخواهم
است؟ نكرده ايرانيها با مشكلاتي دچار ايران
مشكلات اين حل براي زيادي تلاش ما دولت.شود حل سريعتر چه هر مشكلات ميكنم دعا من
به وقت هيچ !نه بگويم بايد هم شما سوال به پاسخ در.برسد نتيجه به داريم اميد كه ميكند
.هيچوقت.نشدهايم مشكل دچار ايرانيها با خاطر اين
واحد ملت دو
كرمي مهران
قرار ملت نام به مفهومي ذيل در را سرزمين يك در آمده گرد جمعيت عناصري ، و مولفهها چه
چند گاه كه است چگونه مشترك؟ حس يا و فرهنگ تاريخ ، مذهب ، زبان ، نژاد ، جغرافيا ، ;ميدهد
چون ملتي سرزميني واحد يك در فرانسوي و ايتاليايي آلماني ، چون متفاوت زباني و قومي گروه
گاه و است متمايز فرانسه و ايتاليا آلمان ، كشور سه هر از كه ميدهد تشكيل را سوئيس
ملت چند يا دو به يكسان كموبيش و مشترك تاريخي پيشينه و فرهنگ زبان ، نژاد ، با مردمي
صفوي امپراتوري عليه افغان اشرف وقتي چرا ميجنگند؟ هم رودرروي احيانا و ميشوند تقسيم
از بدرستي ايران به افغانها حمله عنوان تحت درميآورد تصرف به را اصفهان و ميكند شورش
تركمنستان در ابيورد از افشار نادرشاه كه زماني ولي ميشود ياد شوم تاريخي رويداد اين
ياد ايراني عنوان به دودمانش و او از ميدهد شكست را افغانها و ميكند قيام امروزي
هيچكدام سكونت و زادگاه باشد ، جغرافيا خاطر به بودن ايراني وصف اينجا در اگر.ميشود
زبان ايراني و پشتون (افغان اشرف) اولي باشد زبان اگر نيست ، امروز ايران در دو اين از
...و مذهب سني و مسلمانند دو هر.تركزبان (نادرشاه) دومي و نباشد فارس كه هرچند است
دارد خود با را ايراني فرهنگ از بيشتري مولفههاي اتفاقا كه را يكي ما چرا بنابراين
كنار در را ديگري و ميآوريم تيمورلنگ و چنگيز كنار در را او نام و ميدانيم ايراني غير
جنگيدند؟ بيگانگان سلطه از ايران نجات براي كه ميدهيم قرار سرداراني
از يكي كه نيست هم عاقلانه و است نبوده ايراني نادرشاه شود گفته كه نيست اين منظور
دير حذف اين هرحال به چون.شود سپرده سانسور تيغ به و حذف آگاهانه ملت اين تاريخي مفاخر
همان به.داد خواهد نشان منفي صورت به ملت يك تاريخي حافظه در را خود تبعات زود يا
تاريخنگاران اگر.است تاثيرگذار هويت بحران تشديد در تاريخي واقعيات تحريف نيز اندازه
قرار تجاوز مورد را ايران كه بيگانه اقوام از يكي عنوان به (پشتونها) افغانها از ما
كمتري هزينههاي افغانها با روابط ترميم براي امروز ما نميكردند ياد دادند
عوامل همت تمام بود ، داخلي جنگ درگير افغانستان كه سالي بيست از بيش در.ميپرداختيم
در هزاره يا تاجيك گروه اين از بودكه استوار اين بر ايران خارجي سياست بر تاثيرگذار
.شود حمايت پشتون گروه آن مقابل
هسته به آنها شدن تبديل از بايد هستند پاكستان حمايت مورد پشتونها كه توجيه اين با و
تشويق دوران اين در ايران خارجي سياست برآيند.كرد جلوگيري افغانستان در حاكميت اصلي
متوليان و بود پشتونها عليه زبان فارس تاجيكهاي گروهقومي و هزارهها از حمايت سياست
و جمعيتي نظر از كه پشتونها با موثر و قوي ارتباط براي چنداني تلاش كشور ديپلماسي
تاكتيكي صورت به هم اگر و نياوردند عمل به است شرقي همسايه كشور بر مسلط قوم تاريخي
در كه بود حكمتيار گلبدين چون پيشبيني غيرقابل و تندرو عناصري با كردند برقرار ارتباطي
جبهه نيروهاي كه زماني يا و كشيد خون به را كابل غرب شيعهنشين مردم از تن هزاران زماني
در خود عاج برج در او ميجنگيدند ، طالبان صفوف عليه ايران حمايت مورد گروههاي و متحد
تخريب در و ميكرد تخريبي و عملي اقدام ايران ملي امنيت عليه تهران مرفهنشين مناطق
اقدامي هيچ از بينالمللياش حاميان و كرزاي نوبنياد دولت با ايران روابط دورنماي
با ارتباط برقراري براي خارجي سياست عملي تلاشهاي اينكه ديگر مسئله.نميكرد فروگذار
طالبان 10 اينكه با مثال طور به.نميكرد ايران نصيب هم را چنداني امتياز پشتونها
مدت به هيرمند آب جريان از و بودند كشته شريف ، مزار در را ايراني خبرنگار و ديپلمات
با غيررسمي صورت به ايران كه روابطي ولي كردند جلوگيري ايران مرزهاي سوي به سال چهار
ملي امنيت و منافع حفظ حد در هيچگاه بود ، كرده برقرار حياتشان دوران آخرين در طالبان
به را ايران بينالمللي وجهه تخريب تنها طالبان با نيمبند رابطه اين و نبود ايران
در و ميگذاشت اثر هم مرزها سوي آن در بدبينانه نگاه اين آنكه نتيجه.داشت دنبال
شيرزاي گلآغا.ميداد نشان را خود داشتند قرار قدرت موقعيت در كه پشتونهايي موضعگيري
را ديدگاههايي گهگاه كه بود افراد اين از يكي كرزاي حامد نزديكان از و قندهار استاندار
از خود با و آمد ايران به گذشته هفته افغانستان جنوب ميراب.ميكرد ابراز ايران عليه
.ساخت جاري هامون خشكيده درياچه و سيستان تفتيده دشت به را هيرمند آب هندوكش سرشاخههاي
با خارجي سياست امر متوليان آنكه مگر دانست هميشگي نميتوان نيز را آب جريان اين اما
گذشته.كنند پيريزي فرهنگ و همزبان كشور دو روابط در را استواري بناي كلاننگري
و مستقل است كشوري افغانستان كه است اين دارد واقعيت اكنون آنچه بوده ، هرچه تاريخي
و استقلال اين ديدن نيز دوستانه روابط تداوم راه و ايران شرقي همسايگي در يكپارچه
.ديگري برابر در مذهب و قوم يك از حمايت و قومي جدايي ساز در دميدن نه و است يكپارچگي
تجدد حمل سياست ، بسط
3_ رجايي عليرضا با گفتوگو در نخبگان زوالاقتدار
پاياني بخش كرديد ، ملاحظه گذشته روزهاي در را رجايي عليرضا با گفتوگو دوم و اول بخش
.شد خواهد درج فردا گفتوگو اين
* * *
موقعيت همان از دورنمايي است تكوين شرايط در ما جامعه در كه وضعيتي نميكنيد احساس *
كه است اخلاقي محافظهكاري همين از ناشي جوانان جنبش استقلالخواهي مثال عنوان به است؟
دارد؟ وجود ديني روشنفكري در
جدي دارد خاصي جايگاه شهري خيل هستههاي در البته كه را جوانان جنبشهاي ما اگر.بله
(ميگيريد نظر در فوتبال را الگويش كه) شماست مدنظر كه چيزي آن ايران ، در.بگيريم
.است ضدنظم حركتهاي
مقداري يعني نيست ضدنظم حركتهاي شكل به هم فقط و ميشود ديده حركت اين هم دانشگاه در *
يكي اين در يعني) اخير سالهاي اين در كه ميشود احساس مثلا.است عميقتر و راديكالتر
.است شده بيشتر ميكنند سخنراني دانشگاه در كه ديگري روشنفكران تعداد ،(اخير سال دو
احساس شده ، دانشگاهها بعضي در بشيريه حسين يا احمدي بابك آراي به كه توجهي از مثلا
.ميگيرد شكل دارد (بد يا خوب) ديني روشنفكري مقابل در واكنش كه ميشود
عرض من كه محافظهكاري از عبور معناي به البته كرديد ، اشاره آن به شما كه رويكردي اين
بسياري بيان توان يعني.باشد ديني روشنفكري فكري ضعف از حاكي شايد بيشتر اين.نيست كردم
ديگر روشنفكران و نبوده ديني روشنفكري توان در سالها اين در فلسفي و فكري مفاهيم از
.دادند ارايه جديد مفاهيم اين از بهتري بيان
دادند؟ توضيح را ديگران آراي اينها حقيقت در *
را استنتاج اين نميتوانيم ما كرديد اشاره شما كه شاخصي اين از و ميدهند توضيح.بله
.كنيم
ميافتد؟ اتفاق دارد وضعيت اين كه *
به را خودشان علاقهمندي دارند هم ديني علقههاي كه افرادي از خيلي چون.نه من نظر به
.نكردند هم تعارض احساس.دادند نشان حوزهها اين
ميكنند مراجعه سروش آقاي به ديني انديشه حوزه در اينكه ضمن ما دانشجويان همچنان يعني *
رجوع بشيريه حسين به جامعهشناسي در يا.ميكنند رجوع احمدي بابك به هم فلسفي آراي در
از قبلا.است سكولاريسم نوعي روشنفكري و معرفتي منابع ميان تمايز اين خودميكنند
بدهد توضيح هم سياسي جنبش و ديني امامت علمي ، جامعهشناسي به راجع كه ميخواستند شريعتي
هم سياسي راهكار (بود علم از ايدئولوژي جدايي مدعي خود كه سروشي) سروش از حتي
نيست؟ سكولاريسم نوعي نشانههاي خود اين ميخواستند
.باشد دهه 70 مال كه نيست سكولاريسمي اين.است داشته وجود ابتدا از سكولاريسم اين
نوعي بيان خودش دهه 60 ، سالهاي همان در شد مطرح سروش دكتر آقاي بحثهاي كه وقتي
فاصله دين حوزه از حال هر به شما اينكه خاطر به.بود تجدد نوعي بيان يا بود سكولاريسم
به.گرفتيم فاصله.كرديم ابژه را دين يعني مطالعه موضوع معناي به دين حوزه از.گرفتيد
.داديم قرار مطالعه مورد را دين سوژه يك عنوان
آن از ميخواستند اينكه براي ميدادند قرار متن را دين هم سروش دكتر زمان در حتي *
دين از ميخواستند شريعتي زمان در كه بود اين فرقاش منتهابياورند در هم ايدئولوژي
قانع را خود مخاطبان توانست مدتي از بعد شايد سروشاصلاحات اينجا و بياورند در انقلاب
.ميخواستند را جنس آن دانشجويان ولي.كند عرضه كه ندارد را جنس آن كه كند
را فلسفه و دين بحث كه وقتي ولي.رسيد خصوص اين در خودآگاهي حوزه به تامل با سروش شايد
.دارد قرار مطالعه موضوع دين كه بود اين از حاكي ميكرد ، مطرح انقلاب اول سالهاي آن در
معناي به اسلام شناخت يعني اسلامشناسي ، واژه يعني.كرد شريعتي مرحوم خود كه كرد كاري
شريعتي مرحوم ميكرد تلاش كه بود اين افتاد ، مفهوم اين ذيل در كه اتفاقي گرچه سوژه ،
ايران در عمدتا نظرم به كه اسلامشناسي مفهوم وضع در ولي.بياورد در عمل راهنماي مكتب
شناسايي مورد اسلام يعني.است تجدد نوعي از حاكي ميگردد ، بر شريعتي مرحوم به تقدمش فضل
.گرفت قرار
منظر از شما است ، درست كنيم رامطالعه شدن عرفي فرايند ميخواهيم كه نگاهي با *
يك به آن نتيجه كه است اين احساسم منتها.است هم درست و ميكنيد نگاه سكولاريزاسيون
از بخشي.ميكنيم مشاركت آن در داريم خودآگاه يا ناخودآگاه حالا كه شده منجر فرايندي
.ميدهد نشان را اين نظر به اخير سالهاي در دانشجويي جنبش
ميآيد نظر به داريم ، مدنظر را ايران تحولات با سكولاريسم نسبت كه است اين منظور اگر
غربي بسط اينها همه ميآيد نظر به كه ميدهم ترجيح بيشتر را شدن غربي مفهوم همان من كه
با ميتوانيم و ميكنيم پيدا غربي صورتهاي داريم ما.است كلمه غيرعاميانه معناي به شدن
همانطور.را موجود جنبشهاي كل و ميكنيم حفظ هم را خودمان دين غربي صورتهاي اين وجود
سكولاريسم اينكه ولي داريم سكولاريسم از صورتي ميكنيد اشاره هم شما و كردم عرض كه
پيدا بسط ناخودآگاه خيلي سكولاريسم معمولا چون است سخت كمي البته است اجتماعي مطالبه
.نميكند پيدا بروز صنفي ، مطالبه يك شبيه و ميكند
...دولت از دين جدايي به كنيم معنا را سكولاريسم بگذاريد *
.است اجتماعي نيروهاي مناقشه مورد البته اين
به را دانشجويي جنبش حقيقت در اجتماعي ، مطالبه بگوييم نگوييم ، هم را صنفي مطالبه و *
.بگيريم نظر در اجتماعي نيروي يك عنوان به نگيريم ، درنظر صنف يك عنوان
شدت به سياست جديد دوره در بگويم خودم بيان به بخواهم من اگر هم باز يعني.است درست
دين ميكند پيدا بسط سياست كه ميزاني به و است تجدد حامل سياست و ميكند پيدا بسط دارد
آن.ميكند پيدا ظهور متجددانه دين يك ولي ميشود متحول البته تجددش قبل ما معناي به
.است نقد مورد البته هم متجددانه دليل
...دارم قبول را شما حرف مورد آن در.نيستم دين خود بحث مقام در من نه ، *
به ميكند پيدا بسط بعد به ماكياول از يعني مدرن سياست معناي به سياست ، كه ميزاني به و
.ميگيريم فاصله كلاسيك حوزه از ما ميزان همان
حزب همان به راجع.دهيم ادامه را بحث ديگري جاي از برويم ديگري نقطه يك به حالا *
خودشان فعاليت قالب عنوان به را آن ديني روشنفكران از بخشي كه نمادي عنوان به مشاركت ،
دوم از پيش _ پيشين قالبهاي با قالب اين ميرسد نظر به.برگزيدهاند سالها اين در
تشكلي را پيشين دوره شاخص اگر.است كرده پيدا تفاوتي _ خرداد دوم آستانه در يا خرداد
نظر به ديگر ، شاخص عنوان به را مشاركت حزب و بگيريم نظر در انقلاب مجاهدين سازمان مانند
از كه دارد اين بر سعي و است انقلاب مجاهدين از غيرايدئولوژيكتر مشاركت ميرسد
مشاركت حزب كه ميكنم فكر.كند ارتزاق كمتر حقيقت در خودش فكري منشا عنوان به روشنفكران
است خودشان پديدآورنده حداقل بخشيشان كه كساني عنوان به ديني روشنفكران از ميكند سعي
سعي اقتصاد در مثلا.ميشود نزديك دارد آمريكايي احزاب مدل نوعي به يعنيبگيرد فاصله
همان سياست در يا.باشد بازار حتي و ميانه اقتصاد مدافع نباشد ، سوسياليستي ميكند
يا ديني روشنفكري بعدي فرآيند از بخشي هم اين.دارد را خود جويانه مصلحت برنامههاي
نيست؟ سكولاريزاسيون
.لزوما نه ،
آن در نبوي بهزاد مانند سياستمداراني تيپ و هستند حرفهاي سياستمداران مشاركت در يعني *
.باشند ايدئولوژيك كه سياستمداراني است كمتر
الزاما مفهومش و ميكنيم عبور ديگر گفتمان يك و سياسي گفتمان يك از داريم نظرم به
دوم از قبل انقلاب مجاهدين با مثلا كه تفاوتهايي و مشاركت حزب نفس.نيست سكولاريسم
كه ميكنم تصور و است ديگر سياسي گفتمان يك به گفتمان يك از عبور معناي به دارد ، خرداد
چهبسا.نميكنم ترسيم را اين سكولاريسم بسط معناي به لزوما و است دموكراتتر البته
قبلي صورتهاي آن شايد كنم استفاده داوري دكتر آقاي مثلا اصطلاحات برخي از بخواهم اگر
سكولاريسم يا و مضاعف زدگي ايدئولوژي آنها روشن ، و واضح و عيان خيلي ايدئولوژيهاي
اينها كه نيست اين معنايش اين البته و ميكنم كم را خود بارهاي از برخي حالا بود مضاعف
به و كلي بهطور شدهاند ، ليبرالتر ايدئولوژيهاي وارد اينها هستند ، ايدئولوژيكتر غير
.نميكنم تصور را سكولاريسم بسط يعني كرد آن از استنتاج بشود پرسيديد آنچه معناي
است؟ نيفتاده تازهاي اتفاق و بودهاند سكولار هم قبلا اينها يعني *
انقلاب مجاهدين از اينكه.نيست سكولاريسم فهم براي شاخصي اصلا اين كه است اين عرضم من
.آوريم دست به برايش شاخصي هيچ نميتوانيم رفتيم مشاركت به
نيست؟ شاخص شدنشان پراگماتيست *
يك وارد اينها كه است اين معناي به شدنشان پراگماتيست واقع در نه ، شدنش پراگماتيست
كه حالي در.است نتيجه و هدف به معطوف بيشتر شما قول به كه شدهاند ، سياسي جديد گفتمان
بشود ، ليبرال يك به تبديل فردا باشد ، ماركسيست نفر يك اگر مثلا قبلي ايدئولوژيهاي در
قضيه اين براي استنتاجي چنين ميدانم ، بعيد است؟ شده سكولارتر كه است اين معنايش اين
.نيست شاخص
از نكردهاند ، پيدا گرايش ليبراليسم به سوسياليستي گفتمان از فقط اينها ولي است درست *
بياورند در اجتماعي رفتار حقيقت در دين متن از ميخواستند كه ديني ايدئولوژيك گفتمان يك
راهنماي دنبال به حقيقت در.شدهاند صامت عملا دين به نسبت كه كردند تغيير جرياني به
.اسلامي دولت يا اسلامي اقتصاد از اعم نيستند عمل
اسلامي را عالم عمل راهنماي مكتب با ميشد تلاش قبل دوره در كه است اين منظور يعني
.ندارند تلاشي چنين ديگر حالا بكنند ،
35 دهه دو بازيگران
تاريخي سفر
قزويني حميد
سرپرستي و اقتصادي معاونت رجايي ، سياسي معاونت نخستوزيري ، نهاد سرپرستي همچنين نبوي
خصوصا نبوي سمتهاي البته.بود عهدهدار هم را دولت سخنگويي و كشور اقتصادي بسيج ستاد
نظر ازشد خواستار را آن حذف بارها و نبود بنيصدر خوشايند اجرايي امور در مشاور سمت
وزارتخانه بايد وزير كه آن ضمن داشت تداخل سايرين وظايف با سمت اين در فعاليت بنيصدر
.بگيرد اعتماد راي مجلس از و باشد داشته
!ميشد همراه صدر بني مخالفت با ميگرفت عهده به دولت در كه سمتي هر بهزاد ظاهرا
امور در مشاور سمت متوجه نگهبان شوراي كه اشكالاتي واسطه به بعدها كه است اين جالب
و نبوي به زيادي اعتماد كه رجايي اما.شد حذف هميشه براي پست اين كرد اجرايي
تعيين براي كه زماني حتينبود او دادن دست از به حاضر وجه هيچ به داشت او تواناييهاي
عنوان به را خداپناهي نام به فردي برسد توافق به جمهور رئيس با نتوانست وزيرخارجه
بهزاد موسوي ، ميرحسين مانند افرادي از مركب شورايي و كرد تعيين وزارتخانه اين سرپرست
تبادلنظر و بحث به نظام خارجي سياست پيرامون تا كرد موظف را ديگر نفر دو يكي و نبوي
كار دستور در جنگ موضوع ايران به عراق حمله بادهند مشورت خداپناهي به و پرداخته
و كرده شركت شورا جلسه در هم اسلامي جمهوري نماينده گرديد مقرر و گرفت قرار امنيت شوراي
خارجه وزير فاقد كشور كه شرايطي چنين در.برساند شورا اعضاي اطلاع به را ايران نظرات
خود همراهي به را نبوي هم بار اين اوبرود ملل سازمان به خود تا گرفت تصميم رجايي بود
تاريخ 25/7/59 در ديگر نفر و 32 (جهرمي افتخار دكتر) حقوقدان يك اتفاق به و برگزيد
.شد آمريكا عازم
ملل سازمان وقت كل دبير والدهايم كورت با مرحله دو طي ملل سازمان به ورود از پس رجايي
تشريح به امنيت شوراي اجلاس در شركت با تاريخ 26/7/59 در و كرد گفتوگو و ديدار
كشورهاي سفراي و منطقههارلم سياهپوستان با او.پرداخت اسلامي جمهوري ديدگاههاي
ديدارها اين همه در بهزادكرد ديدار نيز پاكستان خارجه وزير و امنيت شوراي عضو اسلامي
.بود عهدهدار را نخستوزير به مشاوره كار و داشت حضور
.است آمده در تحرير رشته به و تهيه نبوي توسط هم امنيت شوراي در رجايي نطق معتقدند برخي
نطق اين تدوين در او نظرات كه گفت ميتوان حداقل باشد نيافتاده هم اتفاق اين اگر حتي
را ديگري نطق ملل سازمان در ايران نمايندگي اعضاي ميشود گفته ويژه به.است بوده موثر
روزها ، آن در ملل سازمان در رجايي نطق و مواضع حال هر به.بودند ديده تهيه رجايي براي
تندروي نوعي و شود وارد آن به جدي نقدهاي است ممكن امروز كه چند هر ميشد تلقي انقلابي
همين در كه تاجزاده مصطفي مانند او دوستان و بهزاد شايد كه تندرويهاييگردد قلمداد
وقايع كه كساني شك بدون.نباشند آن از دفاع به حاضر ديگر بود همراه هيات عضو سفر
در كه كساني و تاريخي سفر اين از ميدهند قرار بررسي و نقد مورد را تحميلي جنگ سالهاي
و صراحت واسطه به رجايي احتمالا.داشت خواهند زيادي پرسشهاي بودهاند ايراني هيات
نيز ديگران آيا.نداشت پرهيز شبهات و سوالات به پاسخگويي از حضور صورت در داشت كه تعهدي
كه اين يا دارند؟ را سوالات به پاسخگويي و مسئوليت پذيرش آمادگي و داشته را روحيه همين
ميتوان رجايي شهيد سخنراني و مذاكرات متن از اطلاع براي)
ميكنند مسئوليت سلب خود از
(.كرد مراجعه اول ج "ملت فرزند" كتاب به
خبر حاشيه
زنجيرهاي ادعاهاي
سايت دادهاند ، قرار كار دستور در را زنجيرهاي قتلهاي موضوع همچنان محافظهكار محافل
دوباره را قديمي ادعاهاي اخيرا محافظهكاران تندرو بخش به وابسته "خبر يه" راديكال
محمدرضا ميان نامهنگاري در شده مطرح مسائل از يكي:مينويسد سايت اين است ، كرده مطرح
شدن برآشفته موجب موضوع اين طرح.بود زنجيرهاي قتلهاي اولادي عسگر حبيبالله و خاتمي
حربه از استفاده با رئيسجمهور كه است اين زنجيرهاي قتلهاي موضوع.شد كشور وزير
دست به را زنجيرهاي قتلهاي پيگيري امور زمام طولاني مدتي براي توانست استعفا به تهديد
انجام هيات اين توسط پيگيريها تمام كه ميشود درست نفره سه هيات يك ابتدا.بگيرد
شوراي دبير ربيعي و اطلاعات وزارت امنيت معاون سرمدي آقايان هيات اين اعضاي.ميشود
به بود ، قضاييه قوه نماينده كه يونسي حتي.بودند قضاييه قوه از يونسي و ملي امنيت
رئيسجمهوري براي:گفت مجلس در يكشنبه روز رئيسجمهور.ميشود انتخاب رئيسجمهور وسيله
.نيست آنها كردن پاسخگو سازوكار كه رفت بايد دستگاههايي سراغ به و نيست ديكتاتوري امكان
هفته يكشنبه) مجلس در خاتمي حضور پيرامون خبري نقل به "رويداد" سايت حال همين در
مجلس در قبلي اعلام بدون خاتمي يكشنبه روز:مينويسد سايت اين است ، پرداخته (گذشته
دادن پاسخ از توسعه ، سوم برنامه اجراي در دولت عملكرد از گزارشي ارائه از پس و شد حاضر
:پرسيد كه خبرنگاران از يكي پاسخ در تنها وي.كرد خودداري خبرنگاران پرسشهاي به
."كردهاند بيخود":گفت منتسبكردهاند خرداد دوم جبهه به را زنجيرهاي قتلهاي"
(ره)امام حضرت فرمان از بعد سال بيست
آغاز "جامجم" روزنامه در را خود خاطرات تازه سري درج است مدتي كه رفسنجاني هاشمي آقاي
"آمريكا بر مرگ" شعار قطع با (ره)امامخميني موافقت از خود يادداشتهاي از يكي در كرده ،
بر مرگ شعار قطع پيشنهاد با امام" وي ، نوشته به.است گفته سخن كشور دولتي رسانههاي از
پذيرفتهاند و سال 1362 در كردهاند موافقت دولتي رسانههاي از شوروي بر مرگ و آمريكا
:است داده توضيح باره اين در رفسنجاني هاشمي ".است شده قطع امام امر به كنند عنوان كه
مرگ" و "آمريكا بر مرگ" شعار كه كنند ابلاغ سيما و صدا به رسما امام طرف از شد قرار"
] رئيسجمهور دفتر در جلسهاي در...كنند حذف ميآيد ، مردم شعارهاي در كه را "شوروي بر
منظور به..كردم شركت نخستوزير و خارجه امور وزير حضور با خامنهاي آيتالله [ حضرت
ياس خاطر به روسها توطئه از جلوگيري و بيشتر رابطه داشتن امكان به شوروي كردن اميدوار
شوروي بر مرگ و آمريكا بر مرگ شعار حذف..شد بحث توده حزب سركوبي از جامعه انقلاب از
در مشاركت جبهه به منتسب سايت خبر ، اين به واكنش در "بودند موافق همگي شد ، مطرح كه
مرگ شعار پخش عدم زمينه در امام دستور از سال بيست حدود اينكه با":يادآورشد يادداشتي
و صدا حاضر حال در تنها نه ميگذرد ، تلويزيون _ راديو دولتي رسانههاي از آمريكا بر
آن ملي سمبل كه را آمريكا پرچم زدن آتش آن بر علاوه ميكند ، پخش را شعار اين مرتب سيما
هفته دو در تنها كه افزوده سايت اين ".ميدهد نمايش تاب و آب با ميشود ، محسوب كشور
نماز نظير رسمي تريبونهاي از "آمريكا بر مرگ" شعار طرح كه بود سپتامبر حوادث 11 از بعد
.شد متوقف جمعه
وارونه دستاورد
.است "پهلوي دوره ايران در سپاهدانش" آن عنوان كه شده منتشر اروپا در كتابي اخيرا
كتاب در نويسنده.است كتاب اين نويسنده تاريخ رشته در ژنو دانشگاه مدرس "صباحي فريان"
جامعه در بيشماري تغييرات بود قرار دانش سپاه" كه ميكند مطرح را موضوع اين خود
شاه ، دانش سپاه آيا" كه ميپردازد پرسش اين طرح به سپس او ".كند ايجاد ايران روستايي
پرسش اين به صباحي كه پاسخي "داد؟ افزايش نوعي به كشور مسائل به نسبت را روستاييان بينش
او.ميدهد نشان را دانش سپاه تشكيل از شاه رژيم براي وارونهاي دستاوردهاي ميدهد
واقع در.نبود بزرگ شهرهاي و پايتخت به منحصر سياسي پديده يك انقلاب" كه مينويسد
فعال شركت شد ، سلطنتي نظام سرنگوني به منجر كه سياسي تظاهرات در دهقانان از بسياري
موثري نقش مذهب از جديد سياسي تفسير يك انتقال در دانش سپاهيان او ، اعتقاد به ".داشتند
خود دوستان و خانوادهها به را شيعه اسلام در دگرگوني بروز آنها ديگر عبارت به.داشتند
نه دانش سپاه برنامه كه ميگويد صباحي فريان.دادند انتقال روستاها اهالي به نيز و
حكومت عليه دانش سپاهيان خود نگرش بر بلكه داشت ، تاثير روستاييان سواد سطح بر تنها
مطالعه به شروع دانش سپاه شهري جوانان از برخي اساس ، اين بر.بود موثر نيز پهلوي
سپاه صباحي ، خانم گفته به.بردند بالا را خود سياسي ديدگاههاي و كردند انقلابي ادبيات
و بود شاه رژيم با مخالفت در كه عقايدي داد ، افزايش را ايران در سياسي عقايد رشد دانش
.شد انقلاباسلامي بروز به منجر نهايت در
|