حق حكومتي وكيل :كشور سراسر وكلاي كانونهاي
ميكند ضايع را وكالت داوطلبان
:مطبوعات بر نظارت هيات در مسئول مديران نماينده
است جرم مطبوعات قراردادن فشار تحت
عشق معبر
ترافيك بهبود راهكارهاي زمينه در برتر مقاله 20
شد تعطيل كرمانشاه در نشريه 6
تهران مشاركت جبهه سخنرانيهاي برنامه
خود ماهه دو نوزاد شكنجه اتهام به پدري
شد دستگير كرج در
(15) شهادت گلابگيران رمضان

حق حكومتي وكيل :كشور سراسر وكلاي كانونهاي
ميكند ضايع را وكالت داوطلبان
مشاوره پذيرفتهشدگان تحليف مراسم در قضائيه قوه قضايي معاون اظهارات پي در: اشاره
منعكس مطبوعات در كه تاريخ 15/8/81 در توسعه سوم برنامه ماده 187 موضوع وكالت و حقوقي
گرديد ، مواجه دادگستري وكلاي و اسلامي شوراي مجلس رياست سوي از شديدي واكنشهاي با و شد
عينا آن متن كه كردند صادر بيانيهاي باره اين در كشور سراسر دادگستري وكلاي كانونهاي
:ميشود درج
الرحيم الرحمن بسمالله
راجعون انااليه و انالله
غيرقابل اقوالي باشند ، حميده صفات و حسنه اخلاق اسوه بايد كه كساني و مروت اهل از وقتي
.نميماند باقي استرجاع جز چارهاي شود ، صادر توجيه قابل غير و باور
مراسم در اصول و فقه استاد و سابق قضايي عالي شوراي محترم عضو قضاييه ، قوه محترم معاون
در -توسعه سوم برنامه قانون ماده 187 موضوع -وكالت و حقوقي مشاور پذيرفتهشدگان تحليف
اقدامات اين طرفداران و عاملان و آن مورد در محترم مجلس اقدامات و مذكور ماده خصوص
راجع مجلسيان و مجلس به ديگر بعضي و وكلا كانون و وكلا به آن از برخي كه فرمودند مطالبي
به نيازي شايد بود استهزا حتي يا و انتقاد يا ارشاد حد در بيانات اين مضمون اگر.بود
نيك ناسره از را سره و بزرگوارند و هوشيار ما مردم كه زيرا نميبود ، پاسخگويي
ليكن.ندارد را محاورهاي و مجاوبه هر در ورود اقتضاء نيز وكلا كانون شان و ميشناسند
خاموش باشد ، مطرح جامعه قشرهاي فرهيختهترين از يكي به اهانت و بيحرمتي مقوله وقتي
آن به و برنميتابيدند را دادن ظلم به تن هرگز ما بزرگان كه بود نخواهد شايسته ماندن
آن بر اندكي آمد كسي هر بود ، اندك جهان در ظلم بنياد فرمودهاند و نميكردند نيز سفارش
به وكلا به هتاكي و حمله دور چندان نه روزگاري درميبيني كه رسيد جا بدين تا كرد مزيد
گمان.بود شده تبديل تفاخر وسيله و بزرگي اسباب به وكلا بزرگواري و قائلان ناآگاهي لحاظ
شان و وكالت پديده و ساخته بيرونق را دكان اين اذهان تكامل و زمان تغييرات كه ميرفت
.است داده قرار ميگذرد ما همسان ممالك در آنچه همسنگ را
بود قضائيه قوه محترم معاونت سخنان آن جلوه آخرين كه اخير سال دو رويدادهاي كه دريغا
رخ بار ديگر گذشته به بازگشت پديده يا و نبوده بيش پنداري تكامل آن يا كه داد نشان
.است نموده
.ميگوييم پاسخ است مربوط وكلا كانونهاي و وكلا به آنچه به تقدير هر به
دليل به ميشود ماده اين "اجراي عدم از جلوگيري براي كه كارشكني همه اين" فرمودهاند -1
".است عدهاي منافع افتادن خطر به
"اجرا در كارشكني" همانا "اجرا عدم از جلوگيري در كارشكني" از منظور ظاهرا ميكنيم عرض
به عدهاي چه منافع ميفرمودند صريحا كاش.است شده بيان خاصي زبان و لسان به كه است
راي ماده اصلاح به راي شصت و يكصد قريب اكثريت با كه مجلس محترم نمايندگان افتاده؟ خطر
دارند؟ آن "اجراي عدم از جلوگيري در كارشكني" در منافعي چه دادهاند
ماده اين اصلاح براي مجلس به همه اين چرا نيست ثروت و پول مساله اگر" فرمودهاند -2
"ميآورند فشار
:ميكنيم عرض
بررسي است بهتر هستند ثروت و پول پي در دادگستري وكلاي كه است اين منظور اگر - اولا
و هستند؟ كلمه اين امروزي مفهوم به پولدار و ثروتمند دادگستري وكلاي از درصد چند كه شود
سود شدهاند برخوردار آن از قشرها بعضي افراد برخي كه امتيازاتي از آنها از تن چند
با لوكس اتومبيلهاي از يا و شده واگذار ايشان به بخس ثمن به املاكي يا بردهاند
با اعضايش مالي وضعيت كه است آماده همواره وكلا كانون كردهاند؟ استفاده نازل قيمتهاي
.شود مقايسه ديگر طبقات و قشرها
اقدام از سابقهاي آيا و كرد؟ وارد فشار آن به بتوان كه است مجلسي مجلس اين آيا -ثانيا
دارد؟ وجود فشار تاثير تحت مجلس
شود؟ دفاع نيستند جامعه تاييد مورد كه افراد عده يك از بايد چرا:فرمودهاند -3
:ميكنيم عرض
وسيله به برميگزيند ، كه طبقاتي و قشرها با اجتماعياش اعتبار كه است آماده وكلا كانون
تاييد جهت از دادگستري وكلاي همه كه نيستيم مدعي ماشود مقايسه بيطرف ، تخصصي موسسات
كه عقيدهايم اين بر حال عين در ليكن دارند ، را رتبه بالاترين اجتماعي اعتبار و مردمي
و قشر هر مرتبه و موضع تعيين و دارند وجود دادگستري وكلاي از ادني ديگري طبقات و قشرها
.است ميسور علمي مطالعه و آمارگيري با طبقه
اينجا شما نبود نگهبان شوراي همكاري اگر":(حقوقي مشاوران به خطاب) فرمودهاند -4
."بود رفته بين از شما حقوق و نبوديد
:كنيم مي عرض
گروهها حقوق حفظ و آن و اين با همكاري نگهبان محترم شوراي كار _العياذبالله -مگر -اولا
است؟ خاص قشرهاي و
-فرد يا شخص ضرر يا نفع به - جهتگيري گونه هر از فارغ نگهبان محترم شوراي ما باور به
"همكاري" نسبت و دارد عهده بر اساسي قانون و شرع با را مجلس مصوبات انطباق بررسي وظيفه
.است آن به جفاي دادن آن به گروهي يا كس با
موضوع وكلاي و حقوقي مشاوران تربيت كه بوده اين جز وكلا كانونهاي پيشنهاد مگر -ثانيا
به ورود داوطلبان پيوستن آيا گيرد؟ عهده بر بيتالمال بر هزينه تحميل بدون را ماده 187
يا است؟ ايشان حق تفويت و تضييع معادل ساله قدمت 90 با مدني نهاد يك به وكالت مقدس حرفه
با هم آن -است منسوخ پديدهاي دنيا سراسر در كه -دولتي وكيل موضع در ايشان دادن قرار
كارآموزي؟ گزاف هزينه اخذ
شده طرد وكلا كانون سوي از كه دانشگاه اساتيد از بسياري به توانستيم":فرمودهاند -5
."بدهيم وكالت و مشاوره پروانه بودند
:ميكنيم عرض
محترم اساتيد به مشاوره و وكالت پروانه دادن ماده 187 تصويب و تدوين فلسفه آيا -اولا
اقصي در حقوق بيكار ليسانسيههاي براي اشتغال ايجاد هدف كه ميشد ادعا يا بود؟ دانشگاه
است؟ كشور نقاط
دانشمند و محترم استاد دهها است؟ كرده طرد وكلا كانون را اساتيد كدام -ثانيا
به چگونه -دارند حضور وكلا كانونهاي مديره هياتهاي در بعضا كه -حقوق دانشكدههاي
شدند؟ ايران حقوقي جامعه افتخار مايه و يافتند راه كانون
بين از آنان استقلال وكلا فعاليت بر قضاييه قوه نظارت صورت در كه نظر اين رد با -6
قضاييه قوه به افراد اين نگرش نحو به نظر اين...":فرمودهاند ميرود ،
بر نبايد دارند اعتقاد مردم حق احقاق جهت در حركت به افراد اين اگر " ،"...برميگردد
"...بگيرند ايراد وكلا فعاليت به قضاييه قوه نظارت
:ميكنيم عرض
و دارد نظارت كانونشان و وكلا فعاليت بر مختلف طرق از و اشكال به هماكنون قضاييه قوه
مواردي در كه هرچند)است وكلا قبول مورد است قانوني مستند و مبنا داراي نظارت اين چون
اين كه شگفتا."نظارت" نه است "دخالت" است اختلاف محل آنچه اما (است موجود هم ملاحظاتي
دفاع خود موكل از آزادانه توانست نخواهد هرگز قضاييه قوه به وابسته دولتي وكيل كه نظر
و نيفتاد مربوطه مسئولان مقبول ملي حد در است ، عنه مفروغ امري جهاني سطح در چند هر كند ،
!نميافتد
دريافت حقالوكاله حقش از بيشتر و داشته طمع مردم مال در نبايد وكيل":فرمودهاند -7
."كند
نه مگر و ميكند؟ تعيين حقالوكاله تعرفه را "حق" اين كه است اين نه مگر:ميكنيم عرض
عقد در مردم كه است اين نه مگر و است؟ كرده تصويب قضاييه قوه را تعرفه كه است اين
وبا پيدا را خود نظر مورد وكيل تمايل صورت در ميتوانند و هستند آزاد خصوصي قراردادهاي
در وكلا كانونهاي تسخيري و معاضدتي خدمات كه است اين نه مگر و كنند؟ قرارداد عقد وي
گونه اين و ميدانند را اينها محترم معاونت اگر است؟ مستضعف و بيبضاعت افراد اختيار
!شگفتي زهي نميدانند اگر و !تاسف زهي ميفرمايند نظر اظهار
است مردم از گرفتن پول و اخاذي هدفشان كه افرادي از آگاهانه مجلس چرا":فرمودهاند -8
."ميكند حمايت
:ميكنيم عرض
آن و سو اين به پياده پاي با كه هستند دريادلي بزرگواران زمره در وكلا از بسياري -اولا
به مجانا و تبرعا موارد از بسياري در و است اتوبوس ايشان تجملي مركب و ميروند سو
و داد را "اخاذ" صفت افراد اين به ميتوان آيا حقاند رضاي جوياي و مشغول خلق خدمت
بنا مجلل خانههاي و توماني ميليون چندين اتومبيلهاي كه كرد مقايسه كساني با را ايشان
-شد گفته كه همچنان كه است آماده وكلا كانون دارند؟ متري هزار چندين باغهاي در شده
اعمال با تخصصها و تحصيلات و سابقه و سن گرفتن نظر در با اعضايش ، مكنت و ثروت
.شود مقايسه بيطرف مراجع وسيله به ديگري قشر و طبقه هر با عددي نسبتهاي
و ندانند چه و بگويند و بدانند چه ميدانند؟ را "اخاذي" معني حضرتشان آيا -ثانيا
.است تحير و تاثر مايه حال دو هر در بگويند ،
اسلامي جمهوري نظام با را خود بتوانند كه نداشتهايم وكلايي تاكنون...":فرمودهاند -9
."كنند هماهنگ
:ميكنيم عرض
دارند؟ اعتقاد فرمودهاند صادر كه حكمي اطلاق و عموم به واقعا اصول محترم استاد آيا
جمهوري با ناهماهنگي از اثري خود اعضا اتفاق به قريب اكثريت در ما كه اين از نظر صرف
جمهوري قاضي صدها و گوش و چشم و پا و دست فاقد جانباز وكيل صدها آيا نميبينيم ، اسلامي
به كه جانبازان و شهدا معظم خانوادههاي از نفر صدها و پوشيدهاند وكالت كسوت كه اسلامي
مخصصي دارند اشتغال دادگستري وكالت به كههماينك روحاني دهها و پيوستهاند وكلا جمع
نميشوند؟ محسوب مطلق نظريه اين براي قيدي و عام حكم اين بر اصول محترم استاد ديدگاه از
به پيوستگيشان كه آن خاطر به بزرگوار عزيزان اين از ميبيند ناچار را خود وكلا كانون
آرزو و بخواهد پوزش خاضعانه داده قرار نظام با هماهنگي عدم تهمت مظان در را آنها كانون
.نشود ايشان ناراحتي و دلشكستگي باعث دقت و مسئوليت از فارغ گفتههاي اين كه كند
است نمانده بينصيب قضاييه قوه محترم معاونت الطاف از هم اسلامي شوراي محترم مجلس البته
:فرمودهاند كه زيرا
"ميكند حمايت است مردم از گرفتن پول و اخاذي هدفشان كه افرادي از آگاهانه مجلس چرا"...
آيا"..."ميكنند ضايع را مردم حقوق و ميكنند بازي نظام حيثيت با دارند آنها"..
نمايندگان سوگند جهت در و شهدا خانواده مردم ، به خدمت جهت در ماده 187 حذف يا و اصلاح
اصلاحطلبي نام به باشند خواسته عدهاي اگر"..."ميكنند خيانت دارند كه اين يا است
ايجاد انحراف و نميخورند نظام درد به افراد اين باشند ، طلب افساد و بكنند خيانت
..."ميكنند
و وكلا كانونهاي استقلال از حمايت خاطر به محترم مجلس كه اين از خود سهم به وكلا كانون
و است متاثر و متاسف شدت به است گرفته قرار اهانت و هجمه مورد گونه اين ملت دفاع حق
.ميكند اعلام ملت نمايندگان به را خود تاثر و تاسف مراتب
وكلاي از يكي از حرمت هتك و دشنام و ناسزا مجموعه اين از كوچكي جزء اگر را ، راستي
خاتمه در جستيم؟ مي بايد كجا در را او رد بود ، شده صادر مجلس نمايندگان يا دادگستري
تصحيح را موارد و اعلام را مراتب شده ، تحريف مرعشي آقاي جناب اظهارات اگر اميدواريم
و مصاديق ذكر با را گفتهها اعتقاددارند ، واقعا فرمودهاند آنچه به اگر و فرمايند
ضعف و هيجان از ناشي و مجلس جو تاثير تحت فرمودهاند آنچه اگر و كنند اثبات ادله ارائه
خدشهدار حيثيتشان و آبرو كه آنان از اعتذار و حق درگاه به استغفار با بوده ، ماسكه قوه
.نمايند سبك را خويش اخروي وزر و خود وجدان بار شده
كشور سراسر دادگستري وكلاي كانونهاي
ايران اسلامي جمهوري
:مطبوعات بر نظارت هيات در مسئول مديران نماينده
است جرم مطبوعات قراردادن فشار تحت
در مطبوعات بر نظارت هيات در مطبوعات مسئول مديران نماينده "سحرخيز":اجتماعي گروه
حيطه وارد سال سه حدود از بعد دانشجويي تحولات:گفت ايسنا سياسي خبرنگار با گفتوگو
حتي شود ، گذاشته كنار مقداري دروني ، اختلافات كه شد باعث آقاجري حكم و شد بازسازي نوعي
شد ، نزديك هم به خيلي بودند ، مطرح وحدت تحكيم دفتر در كه گروهي سه آن مواضع تنها نه
.كرد نقد را حكم اين گونهاي به هم دانشجويي بسيج
با ابتدا همان از مطبوعات:گفت نيز دانشجويي واكنشهاي اخبار انعكاس نحوه درباره وي
در را مردم كه كردند سعي و برخورد خوبي به رويداد يا خبري پديده يك عنوان به مساله اين
در سعي مجددا غربي رسانههاي كه بوديم شاهد رو اين از.بدهند قرار ماجرا جريان
.داشتند مطبوعات همين از خود نياز مورد مطالب بهكارگيري
روزي چند دانشگاهها ، زياد تعداد و خود محدود امكانات عليرغم مطبوعات ، :افزود سحرخيز
و بود خودش مساله واقعا چون ;كنم تشكر ايسنا از بايدداشتند خوبي نسبتا خبري پوشش
ديگر ندهند ، پوشش را دانشجويي مساله اگر ميكردند حس بودند ، آنجا در كه دوستاني
.ندارند فعاليت براي موضوعيتي
اعتراضات اخبار انعكاس با ارتباط در مطبوعات مسئول مديران از برخي احضار درباره سحرخيز
از كه بود اين جالبتر همه از.بود اخبار اين پوشش نحوه ظاهرا:گفت دانشجويان اخير
"ايران" روزنامه براي كه مواردي از يكي ظاهرا.بودند گرفته ايراد هم حادثه يك تصوير
تذكري و ايسنا مديرعامل احضار و بود حوادث اين از يكي از تصويري انتشار بودند كرده مطرح
.ميكند تاييد را حساسيتي چنين وجود شد ، داده حادثه تصاوير براي او به كه
ماده 4 لحاظ از:داد ادامه مطبوعات بر نظارت هيات در مطبوعات مسئول مديران نماينده
جرم نزنند ، يا بزنند را تصاويري يا مطالب اينكه براي مطبوعات به فشار مطبوعات ، قانون
مطبوعات گذشته هفته در. است كرده مشخص قانون را مجرم جرم كه است مواردي از اتفاقا و است
يا مردم بنابراين.دهند پوشش را اخبار اين نتوانستند آن از پيش هفته اندازه به
از را مملكت خبرهاي دوباره مردم و كردند خبر توليد به شروع خود خارجي ، رسانههاي
.شنيدند ديگر رسانههاي
آزاد بايد ملي مصالح گرفتن نظر در و مقدسات حرمت حفظ از بهغير مطبوعات:افزود وي
دارد ، وجود حساسيت آن روي بر اينكه دليل به ميافتد اتفاق مطبوعاتي جرم هم اگر ;باشند
. بدهند تشخيص را آن بايد منصفه هيات يعني عمومي افكار نمايندگان
عشق معبر
ميآيد گامهايي صداي
شب سنگين سكوت در
پشت بر كيسهاي
كوبه بر دستي
!تنها و
خاكي كوچههاي دوباره
آرام سايه يك
شب شانه به شانه
خاموش خرابهاي
!تنها كودكاني
جاري اشكها
مرد زبان و
ميخواهد عفو مردانه
"!كنيد عفو را علي"
آتش بر صورتي
"!ببخش را علي خدايا"
...اشك
چاه در غريب مردي صداي
انتظار در ماذنه
راه به چشم مسجد
مشتاق محراب
...ميكشد شعله شبانه كه اشتياقي و
.باران ريزش
***
شب هجوم
صبح پيشاني بر
شفق از لبريز محراب
سجود در مرد و
ميگيرد آرام (ع)علي
...عشق و
ميشود گشوده عشق معبر
ايمان محراب از
...بينهايت تا
صميميت كهكشان كهكشان تا
!خدا تا
شاماني محمدعلي
ترافيك بهبود راهكارهاي زمينه در برتر مقاله 20
در تهران شهرداري ترافيك و نقل و حمل سازمان سوي از كه مراسمي در:اجتماعي گروه
و حمل وضعيت بهبود راهكارهاي زمينه در برتر مقالات نويسندگان از شد برگزار حركت تالار
.آمد عمل به تقدير تهران شهر ترافيك و شهري نقل
محمدمهدي مهندس حضور با كه ويژهاي همايش در سازمان اين عمومي روابط گزارش به
شهرداري عمومي روابط مديركل فيروزآبادي كمال دكتر و ترافيك و نقل و حمل معاون خورسندنيا
.شد قرائت مقالات انتخاب نحوه درخصوص داوران هيات بيانيه شد ، برپا تهران
مجموع 502 از است آمده فراخوان اين از چشمگير استقبال به اشاره با بيانيه اين در
بود ، مستقر ترافيك و نقل و حمل سازمان عمومي روابط در كه همايش دبيرخانه به ارسالي مقاله
انتخاب جديد ديدگاههاي ارائه و نو مباحث طرح نظر از برتر مقالات بهعنوان مقابله بيست
.شدند
پس باشند اجرا قابليت داراي كه دريافتي ارزشمند نظرات و پيشنهادات بيانيه اين براساس
.گرفت خواهند قرار استفاده مورد كارشناسي بررسي و ارزيابي از
شد تعطيل كرمانشاه در نشريه 6
سيروس".شد كرمانشاه استان در نشريه شش تعطيلي موجب مالي مشكلات:اجتماعي گروه
نشريات:گفت ايرنا به يكشنبه روز كرمانشاه اسلامي ارشاد و فرهنگ مطبوعات كارشناس "كاظمي
تعطيل مالي مشكلات دليل به "كرمانشاه 1400 و رازي پژوهش ، شهروند ، بهارستان ، رسا ، داد ، "
:افزود ويميگذارد بجاي استان فرهنگي عرصه در نامطلوبي تاثير آنها فقدان كه شدهاند
شمارگان 50 با نشريه تنها 7 كه دارند انتشار مجوز كرمانشاه استان در عمومي نشريه 17
.ميشود منتشر هفته در نسخه هزار
تهران مشاركت جبهه سخنرانيهاي برنامه
تدارك را ديني مردمسالاري عنوان با مراسمي تهران منطقه مشاركت جبهه:اجتماعي گروه
.است ديده
.دارد ادامه شب هر رمضان تا 23 است شده آغاز رمضان از 14 كه مراسم اين
حجتالاسلام بهترتيب بعدي شبهاي سخنران و اديب حجتالاسلام برنامه اين امشب سخنران
علويتبار عليرضا دكتر و تاجزاده مصطفي دكتر آرمين ، محسن دكتر رهامي ، محسن دكتر
در الي 30/24 از 30/21 احيا شبهاي و الي 23 ساعت 20 از شب هر مراسم اين.ميباشند
.ميشود برگزار پرچم خيابان توحيد ميدان در واقع توحيد كانون
خود ماهه دو نوزاد شكنجه اتهام به پدري
شد دستگير كرج در
شكنجه اتهام به پدري:گفت كرج دادگستري شعبه 9 رئيس:اسلامي جمهوري خبرگزاري - كرج
.شد دستگير شهر اين در يكشنبه روز خود ماهه دو نوزاد
و قانوني پيگرد از را كودكان اولياي مصوبهاي طي آبانماه پنجم اسلامي شوراي مجلس
.كرد معاف كودكآزاري صورت در حبس يا جريمه پرداخت
شكم ، زانو ، دو ناحيه از كه پسر نوزاد اين:گفت ايرنا ، خبرنگار به فر نوري رضا قاضي
مجلس.است بستري كرج البرز بيمارستان در اكنون هم ديده آسيب شدت به صورت و بازوان
پيگرد از را كودكان اولياي خود ، مصوبه در بازنگري با آبانماه اوايل اسلامي شوراي
.كرد معاف كودكآزاري صورت در حبس يا جريمه پرداخت و قانوني
نگهبان شوراي نظر تامين منظور به و نوجوانان و كودكان از حمايت طرح در بازنگري اين
مراكزي و موسسات و افراد كليه":بود كرده تصويب طرح اين مواد از يكي در مجلس.گرفت صورت
مشاهده محض به مكلفند دارند ، عهده بر را كودكان سرپرستي و نگهداري مسئوليت نحوي به كه
صالح مقامات به مقتضي تصميم اتخاذ و مرتكب قانوني پيگرد جهت را مراتب كودكآزاري ، موارد
ميليون پنج تا نقدي جزاي يا ماه تا 6 حبس موجب تكليف اين از تخلف.نمايند اعلام قضايي
اصلاح خواهان و داده تشخيص شرع با مغاير را ماده اين نگهبان شوراي".بود خواهد ريال
اين مورد در نگهبان شوراي نظر تامين منظور به نشستي در مجلس.بود شده مجلس سوي از آن
اين شمول از كودكان اولياي" آن ، موجب به كه كرد اضافه مذكور ماده به را تبصرهاي مصوبه ،
.شدند "مستثني ماده
(15) شهادت گلابگيران رمضان
زم محمدعلي
بيداري تا هرخواب.است اضطرار دايره در "فوت" و اختيار دايره در انسان براي "موت"
به اعمال برخي با ميتوان را موت ما ، روايات مطابق.است موت از درجهاي حكم در بعدي
نميتواند قدرتي هيچ با و شرايطي هيچ تحت انسان اما انداخت ، تاخير به يا كشاند تعجيل
فوت" ميتواند كه است زمان از ظرفي بعدي نفس تا نفس هر و شود خود "اضطراري فوت" از مانع
.شود واقع آن در "اضطراري
الهي حيات به دادن رضايت و دنيوي اميال و آرزوها از شستن دست با "اختياري موت" مقام
فرود با اما برساند ، مقام اين به را خود است قادر بالقوه جويندهاي هر و ميشود تحصيل
در و ميشود تبديل ابدي افسوسهاي به و نشده زايل او آرزوهاي انسان ، بر "اضطراري فوت"
راكتبازي و ابزار حيات و موت.بود خواهد افسوسهايش و اميال پاسخگوي او قيامت و برزخ
برنده بعنوان كه است كسي خوشدست بازيكن.است آن در اميالش و آرزوها و دنيا توپ با انسان
ميسر كه آنجا تا بايستي "اضطراري فوت" در خير عاقبت كسب براي.بايستد "احسن" سكوي بر
همان "موت عطر" انطباق اين شكل عاليترين در.نمود منطبق "اختياري موت" بر را آن است
شهيدان.نميشود گرفتار "اضطراري فوت" چنگ به بالقوهاي شهيد هيچ و ميشود "شهادت عطر"
از بخشي در.شوند مفتخر شهادت الهي عطيه دريافت به تا گزيدهاند را "اختياري موت" نخست
راهت ، در شهادت به مرا فوت ميخواهم تو از خداوندا:است آمده رمضان مبارك ماه دعاهاي
.كني تبديل دوستانت و دوستداران همراه به و پيامبرت رهبري و ولايت تحت
اهل بوي و رنگ به متصف اعطايي شهادت به "اضطراري فوت" تبديل ظرف و آمادگي زمان رمضان
موت با بازي در بازيگري تكنيك كارسازترين و بزرگترين ولايتشان كه كساني.است پيامبر بيت
ديگري رنگ از جمعياش شكل در بازي اين اما ميكنند ، استفاده بخوبي ظرف اين از است فوت و
.است
زنان يا و ميدهند رضايت همسرانشان فروشي تن به نان لقمه براي مردان كه جامعهاي در
مباح خود بر را تنفروشي امروز فردا ، گرسنگي ترس از حامي بدون و آبرودار بيسرپرست
هم اختياري موت پذيرش و باور تصور كه ميشود دورتر و دور شهادت مقام تنها نه ميكنند ،
مقام به رسيدن براي رمضان فيض از بخواهيم اگر.ميشود ناممكن و ميبازد رنگ آن در
و مشروع لذت به رسيدن اسباب بايد شويم بهرهمند شهادت گلابگيران به شدن معطر ارجمند
"خودفروشي" به آوردنش بدست براي مردم كه چيزي ولع تا كنيم فراهم مردم براي را پاك زندگي
.شود حرام و مكروه مذموم ، ميدهند رضايت "خدافروشي" و
نصيب و است پاك زندگي نتيجه و مقصد شهادت.نيست زندگي از گريز وسيله يا و مبدا شهادت
مقام در و برسند "صور احسن" به آن از و "جدل احسن" به "تقويم احسن" از كه ميشود كساني
.بروند پيش "الهي احسن" رضاي بسوي "لانفسكم احسنتم"
خود رسالت كه بنيادهايي و دستگاهها و شود پنداشته عادي فحشا و فساد كه جامعهاي در
از را خود مسير و جمعتر را خود دامن روز به روز ميدانند معنوي امور توسعه و انتشار را
به و شد نخواهد پراكنده رحمتي و خير هيچ عطر كنند جداتر و ويژهتر جامعه عمومي حركت
را خود مسير بايد جامعه برنامهريز و كلان سياستگذاران و مديرانرسيد نخواهد كسي مشام
مردم در را نكردن زندگي عقده و دهند تغيير نسبي مرفه زندگي يك به مردم دستيابي سوي به
و هموار را ماديت بر معنويت ترجيح راه درست راهكارهاي و انديشه طرح با آنگاه.بتركانند
با انتخابشان كه كساني براي شهادت رفيع قله تا كنند فراهم را "اختياري موت" پذيرش اسباب
شهادت خط روي بر اجتماعي اصلاحات زمان رمضان.گيرد قرار دسترس در است همراه خلوص و صدق
ناباور و واداده نگاه طرد و سنتگرايانه سادهانگار و متحجر نگاه از پرهيز و
حدي به آن در بكوشيم خداست ، ماه رمضان.است جامعه در شهادت فرهنگ گسترش به غربگرايانه
پاك زندگي از پس آسان مرگ به سخت مرگ از را شهادت معناي كه بيابيم دست موت در اختيار از
.ميدهد تعميم
|