|
فرهنگي تغييرات
انديشه تازههاي

فرهنگي تغييرات
بخش واپسين اجتماعي تحولات و فرهنگ
فرهنگي نظامهاي در دگرگوني و تحول
به.تغييرند دستخوش و علي نظامي تابع ديگر هستيهاي مانند نيز فرهنگي نظامهاي
آغاز ساده وضعي از كه معني اين به پوياست ، ماهيتي داراي فرهنگي نظام هر ديگر عبارت
به گوناگوني نظرات مورد اين در.ميسپرد تكامل راه و ميشود پيچيده تدريج به و ميكند
اشپنگلر و ابنخلدون كه تاريخ فلسفه مثلا.است گرديده ابراز اجتماعي علوم محققان وسيله
خاص شرايط تحت فرهنگي هر كه معتقدند آنند ، برجسته نمايندگان سوروكين ، و آرنولدتوينبي و
.ميافتد انحطاط به سرانجام و مينشيند بار به و ميآيد پديد
سير كه تفاوت اين با ميورزند ، تاكيد فرهنگ تكامل بر نيز كنوني علمي جامعهشناسان
به مارپيچي حركتي را فرهنگ حركت بلكه دوري ، پويشي و مستقيم سيري نه را انساني فرهنگهاي
يا طبيعي موانعي با الزاما خود سير در فرهنگي هر كه معني اين به ميآورند ، شمار
دروني پوياي عوامل تحتتاثير بالاخره اما ميزند ، جا در مدتي و ميگردد روبهرو اجتماعي
.ميكند دنبال را خود سير و ميگشايد را خود راه بيروني پويايي عوامل نيز و
جريان فرهنگي نظام يك درون در كه است درنگناپذيري حركت دروني پويايي از منظور
نهادهاي توسعه و مدنيت بسط و انساني نيازهاي گسترش و جمعيت افزايش مانند مييابد ،
از منظور اما.نو نيازهاي به مناسب دادن پاسخ منظور به آنها كاركرد بهبود و فرهنگي
بركنار ديگر فرهنگي نظامهاي از نميتواند فرهنگي نظام هيچ كه است اين بيروني عوامل
امري فرهنگي نظامهاي بين فرهنگي برخورد ديگر عبارت به.گيرد پيش انزوا راه و بماند
.است اجتنابناپذير
گيرد ، صورت ديگر راههاي و مهاجرت و جنگ و تجارت طريق از است ممكن كه فرهنگي برخورد
است ، گرفته نام فرهنگي انفجار كه وضعي به مالا و خلاقيت و آگاهي و ذهني تحرك به ضرورتا
نازايي و شخصيت ايستايي و ذهني سكون به عموما فرهنگي انزواي ديگر ، سوي از.ميانجامد
جريان در بافتهاند ، درهم كليتي فرهنگها كه آنجا از.ميگردد منتهي اجتماعي يا فرهنگي
جديدي پذيرفته عنصر هر.نميكنند فرهنگياكتفا خصوصيات كاستن يا افزودن به فقط تغيير
اغلب اينرو از و باشد داشته سازگاري جديد پذيرفته فرهنگ كاركردهاي مجموعه با بايد
در پذيرش روند جانيفتد ، در يكسره اگر وارد ، عنصرتازه كه ميكنيم مشاهده
از.سربرآورد تغييراتي دارد امكان فرهنگي تماس جريان در.ميگيرد قرار دگرگونيهايي معرض
اهميت بلكه نيست ، موجود فرهنگي ساختار به جديد عناصر افزودن صرف فقط فرهنگي تماس اينرو
تغيير زياد شتاب با را تماس در فرهنگ دو هر يا يكي ساختارهاي است ممكن كه است اين در آن
فرهنگپذيري ميآيد پديد فرهنگي تماس براثر كه تغييريبكشاند ساختاري بازسازي به و دهد
.ميرود بهشمار فرهنگي دگرگوني از خاص گونهاي فرهنگپذيريميناميم
مختلف جوامع بين معمولا اما برد ، سر به انزوا در مدتها است ممكن گرچه فرهنگ يك
.ميانجامد ثبات با و منظم نسبتا روابط از مجموعهاي استقرار به كه دارد وجود تماسهايي
يا جذب تازه جامعه در است ممكن سربرميكشد ، ديگر فرهنگ در فرهنگي از كه تازهاي عنصر
معمولا كند ، جذب خود درون در و بگيرد وام جامعهپذيرنده را عناصر اين اگر.شود طرد
براثر است ممكن دگرگونيها گذشته ، اين از.نميزند هم به را جامعه دو بين روابط تعادل
پژوهشهاي.تدريجياند و كند جرياني حاصل اغلب كه بپيوندد بهوقوع فرهنگي نوآوري
.دهد فرهنگيياري دگرگوني روند درك و فرهنگ يك فهم در را ما ميتوانند فرهنگپذيري
حاصل فرهنگ دو بين تماس از ميتوانند راكه دگرگوني ممكن مسير چهار اسميت و دورنوند
:كردهاند شناسايي شوند
بيآنكه فرهنگ يك اعضاي كه است اين لازمه كه است "بيگانگي ازخود" مسيرها آن از يكي
.بدانند مردود را خود سنتي روشهاي و راه باشند ، پذيرفته را ديگر فرهنگ روشهاي و راه
فرهنگ هنجاري ساخت سوي به دگرگوني مستلزم كه است "سمتگيري تجديد" ممكن مسير دومين
آن موجب به كه است گرايانه بومي جنبش آن در و است "مجدد تصديق"مسير سوميناست ديگر
.ميشود تصديق مجددا سنتي فرهنگ
در كه آنچه نظير جديدي شكل پيدايش يعني است ، "ساختمان تجديد" ، مسير چهارمين
.ميشود ديده شهري آرمان جنبشهاي
فرهنگي دگرگوني عوامل
از.كرد تقسيمبندي جامعه بيروني و دروني عوامل به ميتوان را فرهنگي دگرگوني عوامل
فرهنگي نوآوريهاي فرهنگي ، نظام درون در موجود ناهماهنگيهاي ميتوان جامعه دروني عوامل
بين فرهنگي ارتباطات و تغييراتمحيطي.برد نام را اجتماعي نظام در ساختاري تغييرات و
يك در دگرگوني ميزان ترتيب بدين.است فرهنگي تغييرات بيروني عوامل از نيز مختلف جوامع
عوامل ميزان هرچه بهطوريكه خواهدداشت ، فوق عوامل ضعف و شدت به بستگي خاص فرهنگ
.بود خواهد كندتر مربوطه فرهنگ تغيير باشد ، كمتر فوقالذكر
تغييرات فرهنگي ، نوآوريهاي به فرهنگي دگرگوني دروني عوامل ميان از بحث ادامه در
فرهنگي دگرگوني بيروني عوامل از و فرهنگي نظام در ناهمگوني و اجتماعي نظام در ساختاري
:ميشود پرداخته مشروح بهطور فرهنگي اشاعه و محيطزيست تغييرات به
فرهنگي دگرگوني دروني عوامل
كهدارند خلاقيتي و استعداد با جامعه ، يك در انسانها:فرهنگي نوآوريهاي -1
دانشها ، هنجارها ، ارزشها ، مانند فرهنگي ازاجزاي يك هر از جديدي عناصر ميتوانند
كه درصورتي.نمايند عرضه جامعه به و نموده ابداع فنون ، و ابزار هنري ، آثار نمادها ،
به جديد فرهنگي عنصر يك بهعنوان گيرند عامهقرار پذيرش مورد عناصري چنين
ارتباط وجود علت به سپس و ميگردند جزء آن در دگرگوني سبب و شده اضافه مربوطه جزء
.گردند فرهنگي نظام كل در دگرگوني سبب است ممكن فرهنگي ، نظام اجزاي بين متقابل
و دارد فرهنگي تغييرات در محوري نقش تكنولوژي و دانش در نوآوري پارسونز ، بهنظر
.ميشود خانواده و نمادها و باورها نظام در دگرگوني سبب
افزايش مانند ;است بوده تحولاتي اساسي عامل و پيشرفت باعث تكنولوژيك پيشرفت
نظامهاي جديد انواع گسترش و ايجاد جامعهها ، متوسط اندازه افزايش انساني ، جمعيتهاي
فزاينده توليد جهانبينيها ، جديد انواع توسعه واژهها ، تعداد افزايش...و نمادين
.ديگر تحولات از بسياري و.. جامعه ، ساختار روزافزون پيچيدگي مادي ، كالاهاي
نوآوريهاي ساختاري ، تغييرات مهم عوامل از:اجتماعي نظام در ساختاري تغييرات -2
.دارند متقابل روابط كه برد نام ميتوان را جمعيت افزايش و سازماني نوآوريهاي تكنولوژيك ،
اطلاعات از است تابعي حال عين در جامعه هر ساختاري توسعه سطح:مينويسد لنسكي
بدين اجتماعي برساختار تكنولوژي اثر نحوه".جامعه آن محيطزيست شرايط و تكنولوژيكي
پايگاههاي و نقشها و مييابد توسعه اجتماعي كار تقسيم تكنولوژي ، توسعه با كه است طريق
و نقشها تركيب از جديدي اجتماعي ساختارهاي تدريجا سپس و ميآيد بوجود جديدي
ميزان هرچه.مييابند تغيير گذشته ساختارهاي يا و ميآيد وجود به جديد پايگاههاي
.بود خواهد وسيعتر شده ايجاد ساختاري تغييرات باشد ، بيشتر تكنولوژيك تغييرات
:مينويسد اسپنسر چنانكه.است ساختاري تغييرات شده شناخته عوامل از نيز جمعيت افزايش
با نتيجه در و آنها ساختارهاي بيشتر تمايز با پيوسته اجتماعي ، واحدهاي جمعيت افزايش
و سادهتر حالت از جامعه ترتيب بدين و است همراه اجتماعي ساختارهاي پيچيدگي افزايش
همپاي نتواند فرهنگي نظام اگرميكند حركت ناهمگونتر و پيچيدهتر حالت به همگونتر
از يكي توانست نخواهد تغييريابد ، آن ساختاري دگرگونيهاي با متناسب و اجتماعي نظام
.نمايد ايفا را اجتماعي انسجام و همبستگي حفظ يعني خود ، كاركردهاي مهمترين
ناهمگوني و تجانس عدم فرهنگي دگرگوني دروني عامل سومين:فرهنگي نظام در ناهمگوني -3
متقابل ارتباط فرهنگي نظام غيرمادي و مادي اجزاي اينكه عليرغم.ميباشد فرهنگي نظام در
.نيست مكانيكي كامل نظام يك فرهنگي نظام اما ميكنند ، ايجاد را پيوستهاي كليت و داشته
اجزاي بين فراواني ناهمگونيهاي هميشه بلكه باشد ، برقرار آن اجزاي بين كامل همبستگي كه
و يكپارچگي حفظ جهت در فرهنگي نظام حركت وضعيتي چنين در.دارد وجود فرهنگي نظام يك
.مينمايد ايجاد را دگرگونيهايي خود انسجام ،
فرهنگي دگرگوني بيروني عوامل
و زلزله و سيل مانند طبيعي عوامل طريق از چه محيطي ، تغييرات:محيطزيست تغييرات -1
را فرهنگ اگر.ميگذارد جامعه يك فرهنگ بر مهمي آثار انساني ، عوامل وسيله به چه
را خود نيازهاي تا ميكند سازگار محيط با را خود آن وسيله به انسان كه بدانيم وسيلهاي
چون.گذاشت خواهد اثر جامعه يك فرهنگ در محيطزيست ، در تغيير هر آنگاه نمايد ، تامين
با را خود كه است ضروري است ، طبيعي منابع از انسان معيشتي نيازهاي تامين وسيله فرهنگ
سبب بدين.آيد فراهم آن از بهرهبرداري امكان تا نمايد سازگار محيطي تغييرات
با خاصه آن انعطافپذيري و سازگاري را فرهنگ ويژگيهاي مهمترين از يكي مردمشناسان
زيست محيط به محيطزيست يك از گروه يك اعضاي دستهجمعي مهاجرت.ميدانند محيطي تغييرات
مهاجر قوم فرهنگي نظام تغيير به منجر كه است محيطي تغيير عوامل از يكي نيز متفاوت
.ميگردد
پخش يعني فرهنگ اشاعه براثر توجهي درخور ميزان به فرهنگي دگرگوني:فرهنگي اشاعه -2
سخن فرهنگي اشاعه از وقتي.مييابد تحقق ديگر جامعه به جامعهاي از فرهنگي عناصر
ميگيرند ، قرار تماس در دوستانه ، يا خصمانه صورت به مختلف ، فرهنگهاي مردمان كه ميگوييم
را ديگري امور در دخالت كه وسايلي و ابزار طريق از خواه باشد ، مستقيم تماس اين خواه
.ميسازد ممكن
فرهنگهاي از فرهنگ يك فرهنگي عناصر از بسياري است ، داده نشان مردمشناسان مطالعات
انساني جوامع هزار چهار تاكنون گذشته زمان از معتقدند انسانشناسان.است شده گرفته ديگر
.گرفتهاند ديگران از را خود امور از بسياري اشاعه فرايند طريق از كه داشتهاند وجود
توليد براي بالايي توانمندي و خلاقيت داراي مربوطه جامعه يا فرهنگي نظام يك اگر
غيراينصورت در.نمايد ارائه و ابداع را جديدي فرهنگي عناصر توانست خواهد باشد ، فرهنگي
از گرفتن وام و جذب طريق از زياد احتمال به كه شد خواهد ايجاد فرهنگي درنظام خلاهايي
لازم سازگاري نه فرهنگي نظام يك كه وقتي ديگر ، عبارت به.گرديد خواهد پر ديگر فرهنگهاي
براي مساعدي زمينه باشد ، داشته فرهنگي نوآوري در را لازم توان نه و خود محيط با را
متناسب جامعه ، فرهنگي نظام و ميگردد ايجاد آنها نفوذ و بيگانه فرهنگي عناصر به گرايش
نظامي هر و است نظاموار جامعه ، يك فرهنگ.شد خواهد آسيبپذير ناتوانياش ، ميزان با
پيوستهاند يكديگر به آنچنان نظام يك گوناگون اجزاي زيرا دارد ، خود كيان حفظ به گرايش
خواهد ديگر اجزاي از بسياري در فراوان تغييراتي مستلزم آنها از يكي در تغييري هرگونه كه
.بود
:استفاده مورد منابع
"بيگانه فرهنگي عناصر نفوذ زمينههاي و دگرگونيفرهنگي" ،(1376) محمدحسين پناهي ، -1
.تهران و 23 ، شماره 22 فرهنگ ، مجله
:تهران.تمدن و فرهنگ زمينه در گفتارهايي ;فرهنگشناسي ،(1378) چنگيز پهلوان ، -2
.امروز پيام انتشارات
:تهران.شماره 6 فرهنگي ، اجتماعي ، فصلنامه عمومي ، فرهنگ ،(1375) كمال دراني ، -3
.اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت
سيدكاووس ترجمه اجتماعي ، دگرگوني درباره ديدگاههايي ،(1373) اچلاور رابرت ، -4
.دانشگاهي نشر مركز:تهران.سيدامامي
فرهنگ ، نامه."ملي استراتژي و بينالملل روابط فرهنگ ، " ،(1373) احمد رجبي ، -5
.تهران 2و 3 ، شماره چهارم ، سال اجتماعي و فرهنگي مسائل در تحقيقاتي فصلنامه
.عطار انتشارات:تهران فرهنگشناسي ، زمينه ،(1368) محمود الاميني ، روح -6
.مرنديز نشر:تهران جامعهشناسي ، مباني ،(1373) سيفالله سيفاللهي ، -7
:تهران.عشاير و ايلات مردمشناسي و جامعهشناسي مباني ،(1374) حشمتالله طبيبي ، -8
.تهران دانشگاه انتشارات
.ثلاثي محسن ترجمه جامعهشناسي ، بزرگان انديشه و زندگي ،(1378) لوئيس كوزر ، -9
.علمي انتشارات:تهران
رشد مجله فرهنگها ، خرده و فرهنگها انساني ، جامعههاي ،(1372) منصور گودرزي ، -10
.تهران.اجتماعي علوم
هما ترجمه اجتماعي ، كنش عمومي ، جامعهشناسي بر مقدمهاي ،(1379) گيروشه -11
.مشهد دانشگاه انتشارات:مشهد.زنجانيزاده
:تهران.موفقيان ناصر ترجمه بشري ، جوامع سير ،(1369) وچين گردهارد لنسكي ، -12
.اسلامي انقلاب آموزش و انتشارات سازمان انتشارات
خانقاه ، عسكري اصغر ترجمه مردمشناسي ، فرهنگ ،(1368) پرن ميشل و پانوف ميشل -13
.ويس نشر:تهران
فاطمه ترجمه "بينالملل روابط درنظريههاي فرهنگ مفهوم" ،(1373) جي.بي.آر واكر ، -14
و شماره 2 چهارم ، سال فرهنگي ، و اجتماعي مسائل در تحقيقاتي فصلنامه فرهنگ ، نامه ولياني ،
.تهران ، 3
ترجمه اجتماعي ، تغييرات مدلهاي و تئوريها بر درآمدي ،(1373) استفان واگو ، -15
.دانشگاهي جهاد انتشارات موسسه:تهران زاده ، غروي احمدرضا
اجتماعي ، علوم آموزش رشد مجله ،"فرهنگ مفهوم به نگاهي" ،(1368) جواد يوسفيان ، -16
.تهران اول ، سال
), Newyork.1999 Communication and cultures (17
), Dictionary of words, landan.1998 Oxford, (18
انديشه تازههاي
زركوب جلد /سخن انتشارات /دهباشي علي:اهتمام به /شيرازي انجوي سيدابوالقاسم يادنامه
.اول 1381 چاپ /گالينگور
يكي يادبود مناسبت به كه ميباشد سرودههايي و يادداشتها مقالات ، شامل حاضر كتاب
زحمات با شيرازي انجوي استاد.درآمده تحرير رشته به عامه فرهنگ استادان و خدمتگزاران از
نوشتار شكل به و زنده دوباره شاگردانش و دوستان كمك با را عامه فرهنگ توانست طاقتفرسا
انجوي استاد از خاطرات و يادها نخست.ميباشد متنوعي بخشهاي داراي حاضر كتاب.درآورد
از گوشهاي هركدام كه گرديده ارائه نامبرده همكاران و دوستان توسط كه مقاله شامل 58 كه
ميباشد اشعار شامل ديگر بخشداشتهاند ايشان با كه است گفتوگوهايي و مشاهدات خاطرات ،
نوشتههاي آثار از نمونههايي سوم بخش.انجويسرودهاند زندهياد سوگ در شاعران كه
.است رسانيده چاپ به عامه فرهنگ زمينه در خود حيات طول در كه ميشود شامل را نامبرده
بسيار همكاري ايران فولكلور نگهداشتن زنده جهت راديو با سالها شيرازي انجوي زندهياد
به خود از را پربهايي گنجينه توانست راه اين از و داشت ادامه سال 57 تا كه داشت نزديك
.گراييد خاموشي به وجودش شمع زندگي سال از 72 پس شهريور 1372 در سرانجام.بگذارد يادگار
چاپ /زركوب جلد /طهوري انتشارات /دانشپژوه منوچهر:تاليف /فارسي درشعر ادبي تفنن
.ريال قيمت 37500 /اول 1381
و لازمه تفنن بلكه نيست سهو و وقتگذراني يعني آن منفي معناي به ادب ، و شعر در تفنن
شاعر قديم ، ازباشد داشته تازه مضامين بايد شاعر هر شعر.است ديگر هنر هر و شعر ضرورت
تازهاي حرف و بگويد تازه سخناني يعني باشد ، ساز مضمون و مبدع كه گفتهاند را كسي خوب
هر پايه و مايه ابداع ، هنراست تنوع يعني تفنن معناي همان اين و باشد داشته گفتن براي
آن نظاير و پيكرهسازي موسيقي ، نقاشي ، شعر ، چون هنرهايي در كه مختلف سبكهاي.است هنري
ادبي ، تفننهاي از هريك بيان ضمن كتاب ، در نگارنده.است هنر در تفنن شواهد همه آمده پديد
و مقدمه يك داراي كتاب.آورد فراهم شعر قالب در را آنها از مختلفي گونههاي نموده سعي
اشعار جعلي ، ، مصادر بحرطويل تاريخ ، ماده چيستان ، .ميباشد ذيل ادبي تفننهاي داراي
.اقتراح و هزل و طنز و هجو سرايي ، بديهه شهرآشوب ، راعنات ، البسه ، و اطعمه
زركوب جلد /علمي نشر:ناشر /جمشيدي اسماعيل:نويسنده /خودخواسته مرگ و مراد گوهر
.اول 1381 چاپ /گالينگور
كه است ساعدي غلامحسين خاطرات و گفتوگوها و زندگي شرح برگيرنده در حاضر كتاب
نويسنده.شد سپرده خاك به همانجا در مرگش از بعد و گذراند پاريس در را عمر آخر سالهاي
خواننده به را ساعدي انديشههاي و آثار علمي ، فعاليتهاي زندگي ، از شرحي است كوشيده
رواني كنكاش نوعي با وي داستانهاي كه است ايراني نويسندگان از ساعدي.نمايد معرفي
مردم برجان جامعه خشونت اجتماعي ، رواني آثار دادن نشان جهت او:است شده نوشته شخصيتها
رئاليسم يا سوررئاليسم به نوعي به و درميگذارد واقعگرايي شده تثبيت مرزهاي از پا خرده
هراس كه ميشود غيرعادي چنان واقعي حوادث داستانهايش اندوه جو در.ميرسد همآلوده و
در را اجتماعي مشكلات و مسائل علت نويسنده ميرسد نظر به گاه كه شكلي به ميشوند ، انگيز
در گرديده ، تنظيم بخش هفت در حاضر كتاب.ميكند جستجو الطبيعه ماوراء
بخش ساعدي ، شهرت سوم بخش سياست ، و كودكي عنوان دوم بخش ميپردازد ، كودكي به اول بخش
بخش بالاخره و خواسته خود مرگ ششم بخش زده ، سياست نويسنده پنجم بخش سياست ، و شهرت چهارم
شامل را ساعدي كوتاه داستانهاي و نمايشنامهها بهترين با همراه آثار به نگاهي هفتم
زندگي مختلف دورانهاي از گوناگون عكسهاي و زندگي سالشمار كتاب بخش پايان.ميشود
.است ساعدي
/مترجمان گروه:ترجمه ايكدا دايساكو و بي آرنولدتوين:گفتگوي -بيستويكم قرن براي
.اول 1381 چاپ /گالينگور زركوب جلد /ثالث انتشارات:ناشر
ژاپني دايساكوايكدا) غرب ، و شرق فرزانه پژوهشگر دو مفصل گفتوگوي حاصل حاضر نوشتار
كتاب مطالب كه شد خواهد آگاه نگاه يك با خواننده.است (انگليسي بي توين آرنولد و
انسان ناگوار موقعيت پژوهشگر دو اين.ميگيرد پي را جهاني مسائل در وسيع بسيار حوزهاي
بررسي ديني و فلسفي بينالمللي ، و سياسي اجتماعي ، و شخصي آن جنبههاي تمامي در را
ترحم يا قتل و خودكشي نظير فردي مسائل از شده عنوان كه خاصي موضوعهاي دامنه.كردهاند
كره گريبان طبيعي منابع كاهش و محيط آلودگي جمعيت ، افزايش دراثر كه مشكلاتي تا گرفته
نيست مجرد پاسخهاي يافتن فقط خردمند دو اين جستوجوي.گستردهاند گرفتهاند ، را زمين
اين آنان رو اين از.است پيموده آدمي كه است تحولاتي سير معناي به دستيابي براي بلكه
در انساني انقلابي با كه شد خواهد برآن بشريت آيا.كردهاند مطرح را بنيادي پرسش
تشكيل بخش سه و پيشگفتار يك از كتاب برخيزد؟ خويش سرنوشت نجات به اخلاق و تفكر عرصههاي
وراثت ما ، حيواني جنبههاي از برخي انسان ، بنيادي هستي مباحث در اول بخش.است يافته
و شهر و فضا تسخير مسابقه متحده ، ايالات مسائل دوم بخش.ميگويد سخن شهود و عقل و محيط
يا دموكراسي جنگ ، آينده و ماهيت گستر ، جهان پرستي ميهن محلي ، دولت زوال روستا ،
كه سوم بخش بالاخره و برميگيرد در را جهاني وحدت بالاخره و شرقي آسياي تقش ديكتاتوري ،
خيروشر زيست ، نيروي مثابه به دين آيينبودا ، رويكرد هستي ، جهان حيات ، منشا موضوعات شامل
.پيگيرميباشد را عملي عشق منزله به شفقت و وجدان و عشق
:ناشر /رجبي پرويز دكتر نويسنده /"پارتها" اشكانيان.چهارم جلد گمشده هزارههاي
اول چاپ /گالينگور زركوب جلد/ تمدنها گفتوگوي بينالمللي مركز همكاري با:توس انتشارات
.1381
در است پژوهشي كه ميباشد گمشده هزارههاي جلدي مجموعه 5 از جلد چهارمين حاضر مجلد
برگيرنده در حاضر مجلد.ساسانيان پايان تا تاريخ كهن ازمنههاي از باستان ايران تاريخ
دو و پيشگفتار يك از كتاب محتواياست اشكانيان پايان تا اسكندر حمله بازتاب و وقايع
.ايران در او جانشينان و اسكندر به ميشود مربوط نخست بخش از پارهاي.شده تشكيل بخش
اما.ميباشد اندك بسيار اسكندر جانشينهاي درباره پژوهش درخور اطلاعات متاسفانه
م.ق در 323 اسكندر زودرس مرگ.ميباشد كوتاه بسي اسكندر غروب تا طلوع فاصله خوشبختانه
هماوايي ديگر و رسمي و ثابت پايتختي نداشتن آنان ضعفهاي از يكي.بود سلوكيان مرگ ناقوس
در شورشها آغاز آن بازتابهاي از يكي.حكومتي امر در اسكندر جانشينان نبودن همفكر و
.بود برقرار آرامش سال حدود 5 آن شرق در هرچند.ميباشد گسترده ظاهر به امپراتوري اين
رفته كه سربرافراشت ديگر سوي از دروني اختلافات سو ، يك از مقاومت شعلههاي زودي به ولي
آنها.ميشود نمايان بيشتر پارتها نقش بعد به اينجا از.ميداد نويد را آنها زوال رفته
توانست اول اشك نهايتا و كردند ايفا خوبي به را خود تاريخي نقش مقاومتها و نهضتها با
بنياد نوپا امپراتوري يك عنوان به را پارتيان يا اشكانيان سلسله مردمي پشتيبانيهاي با
فرهنگ ، تاريخ ، .نمايد ايفا خوبي به را خود تاريخي نقش توانست 476سال سلسله اين و نهد
.نمايد زنده دوباره را بود سپردهشده فراموشي از هالهاي در كوتاه مدتي كه ايران مذهب
تقسيمات جمله از.ميآورد بدست پارتها درباره زيادي آگاهيهاي خواننده كتاب اين در
خدايي ، و ديني نمادهاي و آن تاريخي اسطورههاي و دين جنگي ، هنرهاي و سپاه چگونگي كشوري ،
جهان معماري هنر ادب ، و فرهنگ شكوفايي ايراني ، فرهنگ در بودا نقش ميترا ، آناهيتا ، چون
...و پارتها گستر
:ناشر /فرخزاد پوران:نويسنده /امروز تا ديروز از ايران كاراي زنان كارنماي
.اول 1381 چاپ /گالينگور زركوب جلد /قطره انتشارات
در ايراني برجسته و انديشمند زنان از تن حال 1628 شرح برگيرنده در حاضر كتاب
اختصار بهطور اكنونميباشدكه تا ديروز از سياسي و اجتماعي ادبيات ، هنر ، زمينههاي
مادينه نماد والاترين از ايراني زن زندگينامه از است برگي واقع در.است گرديده معرفي
چه امروز ايران ارجمند و هوشيار بيدار ، زنان از عظيمي گروه تا سپنتايي ، آناهيتا آريايي ،
در كه آنان حتي معاصر ، كاراي زنان تمامي حرمت آنكه براي.ميهن از خارج در چه داخل ، در
دسترسي و نكردهاند عرضه معمولي و ساده اثر دو يا يك از بيش ترجمه و داستان شعر ، عرصه
مطرح زنان از رباكيش معرفي با كتاب شود حفظ اندكي نشد ، ممكن شيوه هر به نيز آنان به
نمايشنامه ، و داستان:جمله از است ، پيوست چند داراي كتابميگردد آغاز هخامنشي دوره
گرديده ، درج متن در نامبرده زنان از شده منتشر آثار ماخذ و منابع شامل كه برداشتهها
معرفي برده بهره آن از كتاب تدوين در كه را منابعي مولف برداشتهها بخش در كه آن ضمن
نيز انگليسي و فارسي زبان دو به متن در معرفيشدگان اسامي از فهرستي ضمن در.است كرده
.است گرديده درج
|

|