صداقت جستجوي در
خرافه و انديشي كژ
ايران در خانهها قهوه اجتماعي نقش بررسي
زندگي هدف
ميشود آغاز گيلان در امروز اميد فيلم جشنواره
بزرگ تهران آگاهي اداره به فروغي جداري احضار
وضعيت ميتواند وكلا اتحاديه تشكيل
بخشد بهبود را آنان نامناسب
حفظ خواستار نگاران روزنامه صنفي انجمن
شد انتظامي نيروي سوي از خبرنگاران امنيت
مييابد گشايش فردا سال 1400 در ايران علمي همايش
با را تهران گيري تصميم عنصر فقدان
است كرده روبرو مخاطره
صداقت جستجوي در
تربيت آمرانه و سنتي قالبي قديميو روشهاي موعظههاو با تنها نميتوان را جوان نسل
نميشوند كشيده لغزش انحرافو به كه داشت اطمينان و نمود
آنها از اينكه بدون ميگويم والدينم به ميافتد ، برايم كه چندكوچك هر اتفاقي ، هر من
خانه بيرون در كه را آنچه هر نگراني و وحشت بدون ميخواهد من از هميشه مادرم.بترسم
درد و صحبت فرصت دادن و مادرم و پدر صميمي ارتباطنقلكنم برايش ميافتد اتفاق برايم
هيچ بود ، فراهم برايم انحراف زمينه چند هر نوجواني ، دوره سال چند اين در شد ، باعث دل
.نسازد دور زندگي مسيردرست از مرا و نكند تهديدم خطري
صداقت ، .بود خانواده(صداقت و صميميت) جو از نوجوان دختري صميمي و ساده جملات اين -
سالم ارتباط اصولبرقراري مهمترين از نيز و آشنا و مترادف واژههايي راستگويي و يكرنگي
با سهولت به ميكند كمك ما به رفتار و گفتار در صداقت.ميباشند آدميان بين انساني و
بين هماهنگي يعني صداقت.كنيم جلب خود به را آنها اعتماد و كرده برقرار ارتباط ديگران
.واقعاهستيم آنچه نيز و ميكنيم عمل آنچه و ميگوييم آنچه
زيبا موجوديست پيوند ثمرهاين و ميبنديد زناشويي آرزوپيوند و اميد دنيا يك با -
مهربان خداوند جانب از آسماني است هديهاي او دارد؟ فرقي چه پسر؟ يا دختر فرزند ، نام به
هم دست در نيازدست و عشق دنيا يك با.باشد ميخواهد چه جنساشهر حال زميني ، زوجي به
پاي به بيدريغ را خود عمر سالهاي و را ، ماهها آسماني پيوند اين ثمره ، . ميدهيد پرورش
تا و دشوار و سخت اما ساده ، و سريع سالها ، چقدر اين ميشود طيميريزيد ظريف نهال اين
گوشهايش در (خدا نام) را روحاني نجواي و واژههايعاشقانه نخستيننشيب و پرفراز حد چه
ميآموزد ، همچنان شما از را گفتن سخن او.را مادر و پدر نام سپس و ميكنيد طنينانداز
سالهاي اين در آنچهشما و را دروغ و را صداقت را ، محبت و را خشم را ، نفرت و را عشق كه
آن و كرد خواهيد درو روزي ميكاريد ، وجودش مزرعه در و صفحهضميرش زندگيشدر نخستين
آشنا اجتماعي.ميشود اجتماع وارد و پرورشيافته شما دامان در او.باشد امروز شايد روز
از اما خودش خودش ، جنس سن از بچههايي كنار در ودلفريب ترسآور ، زيبا و عجيب غريب ، و
ميآموزد ، را واژههايجديدتري او... و ديگر والديني او ، از دنياي با دنياييمتفاوت
نوشتن و خواندن ميآموزد ، نخستينبار بار ، چندمين براي ميشود ، آشنا تازه دنيايي با
را ، راستي صداقت را ، محبت ميآموزدميكند رشد و ميآموزد همچنان او آموزگارش ، از را
در است سدي نيازهايش دنياي اما ميكند ، درك و ميفهمد را چيز همه او را ، وصميميت را
.ادراك مقابل
حذف ما فرهنگ متن از بايد كه كهنه است مفهومي نميفهمند ، بچهها كه توجيه اين اما و -
.را افزونيهايمان و كاميابيها هم و ميكنند درك را ما زندگي كاستيهاي هم بچهها.شود
.شما و من از ميطلبند ، را گنجها پرارزشترين آنها و گرانبها گنجياست صداقت و صفا
درك و همدلي محبت ، .داريم را توقعآن آنها از ما كه همچنان ميخواهند صداقت آنها
و را مشكلاتمان را ، نداريمان كنند ، درك را ما داريم انتظار كه همچنان را ، متقابل
.بيحوصلگيهايمان
اعضاي بين رابطه و است صميميتاستوار و دوستي مبناي بر خانواده اساس و شالوده -
گرم محيط در نوجوان اگر.باشد صداقت يكدليو و تفاهم و عطوفت پايه بر ميبايد خانواده
وجود نيز و شد خواهد مشكل دچار بهندرت باشد ، متناسب والدين رفتار و كند زندگي خانوادگي
را خود غلط رفتار و كرده تثبيت را خويش مناسب رفتار ميكند ، كمك او به مناسب الگوي
آخر.داشت ودرست مناسب رفتاري انتظار آنها نميتواناز صورت اين غير در.اصلاحكند
پسرش فرزند براي مناسبي الگوي ميتواند ميكشد ، سيگار كه پدري كنيم فكر است ممكن چگونه
عمل و گفتار در صداقت خود كه پدري يا مادر كند؟ منع سيگار به ازگرايش را او و باشد
بتوانيد شما اگر بياموزد؟ را صداقت و فرزندشدرستكاري به توانست چطورخواهد ندارد
برخورد او با صادقانه و بداريد دوست را او شرط و قيد بدون و كنيد جلب را نوجوان اعتماد
.گفت خواهند شما صميمانهبا و صادقانه دارند دل در آنچه چگونه ديدكه خواهيد كنيد ،
نه آنها منفي تجربههاي نوجوانانو مشكلات با عصبي و قهرآميز منفي ، برخورد نوع هر -
را خانواده امنيتمحيط و آرامش و ميزند هم دامن آن بر بلكه نميكند حل را مساله تنها
.ميكند متزلزل
خانه محيط وقتي.است احساسي تصميمگيريهايش و بوده عاطفي بسيار سن اين در نوجوان -
تمامي باشد ، والدين صميميت و توجه محبتو از عاري و آرامش و عاطفه از دور به و ناامن
خويش خانواده اعضاي از غير افرادي ارتباطبا در نمييابد ، خانواده در كه را آنچه
كه ميشود فريفتهكساني و شيفته سريع بسيار او.آنهاست از يكي صداقت و ميكند جستوجو
و زدن حرف فرصت او به.هستند قائل ارزش برايش ظاهرا و ميكنند محبت او به بيدريغ
.بدهيد دل درد عقيدهو ابراز
عدم موجب دلسوزياست از ناشي كه والدين نادرست گاهي اما زودگذر و احساسي رفتار -
جو چنين در آنها داشت انتظار ميتوان آيا.ميشود مادر و پدر به آنها واطمينان اعتماد
خود ومادر پدر با مشكلي با برخورد در موجود ، عصبيت و صميميت و صداقت عدم بياعتمادي ،
.كنند مشورت
بزرگترها و صداقتوالدين و محبت و ما عشق و علاقه ميزان آزمودن حال در دائم آنها -
عمل به قادر كه ميدهيم وقولي باشند قول پايبندبه ميدهيم ياد آنها به وقتي.هستند
حفظ در قوي حافظهاي داراي آنها اما ندهند ، نشان عكسالعملي اول وهله در شايد نيستيم
با را مساله تعهداتاين به وفا عدم صورت در و هستند ما درنيامده عمل به قولهاي تعداد
ميدانند را خويش سوالات از بسياري پاسخ واقعآنها در.ميگذارند رميان ماد
.ميآزمايند بارها خويش آزمايش بوته در را ما اما
صداقت جايگاه
مختلف ابعاد ميشود؟يا خانواده و خانه محيط به صداقتمحدود و محبت آيا شما نظر به -
.برميگيرد در نيز را... و همسالان اجتماعي محيط مدرسه ، نظير اجتماع
پوشاك ، ;كند رعايت را مدرسه بر حاكم قوانين انضباطو ميخواهند نوجوان از مدرسه در -
مي چه مدرسه دربيرون حال.مدرسهباشد قوانين با متناسب بايد...و رفتار مو ، آرايش
است ، متفاوت جامعه در كه ميشود صحبت و رفتار نوعي به او با خانه در!چه؟ ما به گذرد
.ديگر نوعي بينهمسالانبه در نوعيو به درمدرسه
و گيج انتظارات ، از ملغمهاي در او ديگري ، و با متضاد دارد انتظاري او از كس هر
.سردرگمميآموزد
و است خانه در كه نيست اويي مدرسه در اودرآيد تازه رنگي به دم هر و باشد كار ريا
تغيير كاملا مدرسه و خانه بين مسير در.. و موهايش لباسش ، آرايش است ممكن حتيبرعكس
اندك ، اندك و دارد نگه راضي را قدرت مختلف مراكز و مختلف محيطهاي ترتيب بدين.كند
.ميگيرد رونق دورويي و تزوير و باخته رنگ درستي و صداقت
نخواهد انتظار از دور صداقتها ، و يكرنگي شدن كمرنگ و انتظارات بازار آشفته اين در -
به را همگان ذهن سالهاست پرسشي.كنند گم را زندگيشان مسير جوانان و نوجوانان اگر بود
و افكار زيانبار و مخرب آثار و انحرافات از نوجوان نمودن آگاه آيا كرده ، مشغول خود
در بزه و خلاف به تمايل ايجاد و انحراف موجب فاسد و هويتزده و بيهويت گروههاي اعمال
جرم و اعتياد انحراف ، نام به هايي بيماري مقابل در را آنان برعكس يا و ميشود؟ آنها
ميكند؟ واكسينه
است پرسشي خود كند ، تزريق آنان به را واكسن اين چگونه و زماني چه در كسي ، چه اينكه -
ضخيم پردههاي كه نرسيده آن وقت آيا.است جوان با صداقت مسئله مهمترين اما.ديگر
و تر روراست يكديگر با و بدريم هم از (جوان نسل و قبلي نسل ميان) را بياعتمادي
!باشيم؟ صميميتر
اعتماد ما به جوانان ميخواهيم اگر بگذايم ، كنار را گفتن سخن لفافه در و پوشي پرده -
.باشند داشته حرفشنوي و كرده
صراحت.ميدانند نميكنيم هم را تصورش ما كه را چيزهايي از بسياري آنها كه كنيم باور -
كمك به را اجتماع معضلات و مصائب مشكلات ، حرمتها ، حفظ با و كنيم پيشه را صداقت و
.كنيم حل و شكافته خودشان
تربيت آمرانه و سنتي قالبي و قديمي روشهاي و موعظهها با تنها نميتوان را فعلي نسل -
كامپيوتر و اينترنت نسل آنان.نميشوند كشيده لغزش و انحراف به كه داشت اطمينان و نمود
زمين ، نام به كوچك دهكده اين در ديگر فرهنگهاي و ملل با مستقيم ارتباط در و ماهواره و
را آنچه راحتي به روزنامه صفحات مثابه به اينها.هستند ماهوارهاي و كامپيوتري هاي شبكه
(...و نشوند تحريك نشوند ، منحرف ناكرده خداي كه) نميگذاريم اختيارشان در شما و ما كه
آن دادن به قادر ما كه ميكنند كسب را اطلاعاتي آنها(مجاني) ميكنند ارائه آنها به
ترديد و شك بياعتمادي ، از ديواري كه است حدي به اطلاعاتي و دادهها بمباراننيستيم
و بتن از سختتر ديوار اين اضمحلال و ريختن درهم راه وتنها آورده بهوجود آنها و ما بين
خانوادهها ، علمي آگاهيهاي سطح بردن بالا و روز فنآوريهاي و تغييرات با شدن همگام آهن
راديو ، مطبوعات ، جمعي ، رسانههاي كمك به فاصله اين پركردن نيز و مسئولان و مربيان
آگاه در مهمي نقش و هستند مردم هشيار و تيزبين و بيدار چشمهاي كه است...و تلويزيون
.دارند اجتماعي معضلات و انحرافات و كجيها و نارساييها اصلاح و جامعه نمودن
به علاقهمند و نجيب متدين ، محبت ، با و صادق سالم ، پاك ، ما جوان و نوجوان آخر كلام -
!ببينند ما از عمل در را محبت و صداقت اگر.باشند ميتوانند و هستند رسوم و آداب و فرهنگ
مرتكب موقع آن در كه را خطاهايي و اشتباهات صادقانه و آوريد ياد به را نوجواني دوران -
به كنيد ، مرتفع خويش همت و مربيان و والدين راهنمايي با توانستهايد اما شدهايد ،
اگر ميتواند آزادانه شما به هم او و هستيد نزديك او به كند احساس تا بگوئيد خود نوجوان
.بيابد برايش مناسبي حل راه شما كمك با و كند مطرح شما با هراس بدون كرده اشتباهي
و دوستان همسالان ، وسوسه و تحريك تجربه هرگز نوجواني دوران در آيا بينديشيد ، -
آنها با اگر كه نداشتهايد ، اشتباه اما كوچك چند هر فعلي انجام در را همكلاسيهايتان
قيمت هر به اما نميگرفتيد ، قرار آنها تمسخر و ملامت مورد نميشديد همسفر و همسو و يكدل
خود آنچه تمامي حال.بمانيد تنها چند هر نكنيد ، خطا داديد ترجيح و نشده همسو آنها با
.كنيد بيان او احساس درك يا و نوجوانتان زبان با و صادقانه كردهايد تجربه
فرهنگزدگي ، .ماست كردار و رفتار و برخورد نتيجه ميكند ، دگرگون را ما جامعه جوان آنچه -
بسياري و فرهنگستيزي و ريشه بي و منحط الگوهاي به دلباختگي و بيهويتي هويتزدگي ،
پاسخهاي نوع خودمان ، عملكردهاي از ناشي ميبينيم آنان رفتارهاي در كه را مواردي از ديگر
كلام يك در و منطقي پاسخهاي دادن از فرار صداقت يا رياكاري راستگويي ، يا دروغ ما ،
.دارند ما به آنها كه اعتماديست ميزان
زمان آيا !ميكنيم هم اشتباه اندكي ، فقط اندكي ، آري عملكردهايمان در بپذيريم بيائيم -
بايد را چشمها اين ، از بيش نكنند ، سقوط جوانانمان ميخواهيم اگر است؟ نرسيده فرا تغيير
.ديد بايد ديگر جور شست
خسروشاهيان وحيد
خرافه و انديشي كژ
منطق با وجه هيچ به كه است بياساس و باطل عقايد همان خرافات گفت ميتوان كلي بهطور
ميشود جاهلانه عقايد و اوهام شامل و ندارد سازش واقعيات و
بخت يا و داشتند اختيار در خود زندگي امور تمام اداره براي مشخصي قواعد آدميان اگر
مشكلاتي به اغلب چون اما نميآوردند روي خرافات به هرگز بود ، يار آنها با هميشه
دستيابي نبودن قطعي سبب به ديگر سوي از و نيست آنها پاسخگوي موجود قواعد كه برميخورند
نتيجه در سرگردانند ، اميد و ترس بين رقتباري بهطور اقبال ، و بخت آزبرانگيز مواهب به
.زودباورند سخت اغلب
سياسي - ديني رساله -اسپينوزا
كرد ، خفه آب در را او جوانش ، پسر جسم از شيطان پليد روح كردن خارج براي كه نگونبخت زن يك
گوشه از امروزه كه مشابه مورد هزاران و مورد اين(1).شد كشيده محاكمه به استراليا در
يا خواسته مردم از گروهي متاسفانه كه است اين جز آيا چيست؟ بيانگر ميشنويم جهان كنار و
علمي اساس و پايه هيچگونه كه خرافي افكار به امور علمي و عقلاني توجيه جاي به ناخواسته
انديشه و فكر زحمت و خود داشتن نگاه راضي براي كه است اين جز آيا ميبرند؟ پناه ندارد
تفكر و انديشه به نياز كه ميشوند متوسل رفتارهايي به ندادن خود به مشكلات حل جهت
جهان كنار و گوشه در كه اموري شكافي كالبد به تا است شده سعي مقاله اين در باشد؟ نداشته
.شود پرداخته ميشود ، شناخته خرافه عنوان با ما كشور از مناطقي در خصوصا و
آنچه تمامي فرهنگ اساس همين بر.نمود تعبير زندگي شيوه به ميتوان كلي طور به را فرهنگ
در.ميگردد شامل دارد وجود او ذهن در كه را آنچه نيز و ميباشد بشر دست ساخته كه را
فرهنگ و تكنولوژيك ابزار) مادي فرهنگ نوع ، دو به فرهنگ مردمشناسي ، و جامعهشناسي علم
.ميشود تقسيم (اجتماعي رسوم و آداب و عادات اخلاق ، دانش ، انديشه ، ) غيرمادي
منشا نظر از و است"اجتماعي شعور" مقولههاي از جامعه (غيرمادي) معنوي فرهنگ در خرافات
از پيش عربان و بابليان كلدانيان ، ) باستاني قومهاي از بازمانده قديمي اجتماعي ميراث از
و دارد بدآموزي جنبه رو اين از ;ميشود شمرده اجتماعي آسيبهاي امروز كه است ، (اسلام
(2).دارد رواج بيشتر ايستا و سنتي جامعههاي در و است پيشرفت از بازدارندگي صفت داراي
معناي به نيز و پيري از ناشي عقل زوال معناي به درلغت خرافاتاست مفرد كه خرافه كلمه
اصطلاح ، در و است عقل خلاف عقايد و اعمال ديگر عبارت به.است بياساس داستان و افسانه
(3).باطل و بياساس عقيدههاي و اعمال و اخبار يعني خرافات
سخنان و حكايات از دسته آن به فارسي فرهنگ تداول در و معني نظر از خرافه همچنين
اسطوره ، لفظ مرادف معني اين گاه.مينمايد خوشآيند ظاهر به كه ميشود گفته نامربوطي
از پريزاده مردي به منسوب را خرافه كلمه عرب قوم.است شده ذكر باطل حديث و افسانه
نقل ميديد پريان از آنچه مرد اين عرب ، قوم كهن روايات براساس.ميداند عذره قبيله
حديث هي و خرافه حديث هذا:ميگفتند و ميپنداشتند دروغ را او سخنان مردم اما ميكرد ،
(4).كذب مستملح
و منطق با وجه هيچ به كه است بياساس و باطل عقايد همان خرافات گفت ميتوان كلي بهطور
(5).ميشود جاهلانه عقايد و اوهام شامل و ندارد سازش واقعيات
به خود درون از رو اين از است ، مجهولات نمودن معلوم درصدد همواره كه است موجودي انسان
اول درجه در.دارد قرار او برابر در سوالات رشته يك هميشه و ميشود انگيخته كردن سوال
يعني آنهاست به دادن پاسخ گرو در وي حيات ادامه كه ميشوند مطرح انسان براي سوالاتي
اين بر نيز علمالاجتماع انديشمندان و بسياريازفيلسوفان.معيشت به مربوط سوالات
كانت 4 نظر به.نمود كانتاشاره به فيلسوفانميتوان جمله از گذاشته ، صحه ويژگيبشري
دهم؟ انجام بايد چه باشم؟ ميتوانم چه:از عبارتند كه دارد ، وجود انسان براي اساسي سوال
نشاندن فرو براي شده پذيرفته حلي راه اگر (6)چيست؟ انسان باشم؟ اميدوار ميتوانم چه به
را خود مجهولات نتواند علمي معقولو طريقي به و باشد نداشته وجود انسان كنجكاوي عطش
نظام ساختن نامتعادل براي زمينهاي كه خرافي امور سمت به خواهناخواه كند شناسايي
.شد خواهد كشيده ميباشد اجتماعي
را خويش راه است توانسته خرافات بشري ، جهل و ناداني دليل به كهن جوامع همه در است بديهي
رنج كه جامعهاي هر در نيز امروزنمايد نمو و رشد بهتدريج كرده باز اجتماعي زندگي در
خرافات.داشت خواهد نسبي رواجي اجتماعي باشد ، خرافات حاكم مردم بر فساد و جهل و بدبختي و
.است گرفته قرار اقتباسجوامع و اخذ مورد بهتدريج فرهنگي پديدههاي از بسياري مثل نيز
گرفته نشات سرزمين كدام از ابتدا در خرافي پديدهاي هر كه نيست مشخص بهدرستي لحاظ بدين
:ميكند تقسيم دسته دو به كلي بهطور را خرافي افكار مبدا و اصل هدايت صادق.است
انفرادي و خانوادگي زندگي روزانه آزمايش نتيجه در كه بومي اعتقادات و افكار وجود -1
.است مانده باقي ايراني هندو مشترك نژاد مختلف دورههاي از و شده حاصل
يهوديان ، بابليان ، كلدانيان ، :مانند اقوام ساير از كه خرافاتي و اعتقادات وجود -2
(7).است شده آورده ايرانارمغان به عربها و يونانيها
خاستگاه:مينويسد "عامه رسوم و خرافات خاستگاه" نام به خود اثر در مورخ نولسون.اس.تي
:كرد جستوجو زير امور در انسان نخستين مساعي در خرافاترابايد حقيقي
خودش هستي و طبيعت اسرار توضيح -
حال در آينده ديدن و خود نفع به سرنوشت ساختن مطلوب آرزوي -
.نبود آنها درك به قادر كه شياطيني تاثير از ماندن آرزويبركنار -
(8).آينده در نفوذ براي ناگزير تلاش -
عبارت به ميكنند ، رشد و ميآيند پديد مذهبها و دينها در خرافات و اوهام عموم بهطور
و افكار آن يعني ميپوشانند ، ديني لباس آن به خرافات متوليان فريبي ، برايعوام ديگر ،
مقولههادر آن كلي طور به.ميكنند مخلوط توامو دعاگونهها بعضي با را خرافي اعمال
پيشين ، فرهنگ و قديمي جامعههاي از اول:ميشوند وارد راه دو از جامعهاي و ديني هر
لباس و ميشوند جديد جامعه و دين وارد دوباره و ميدهند صورت تغيير خرافي اعمال و عقايد
وسيله به خرافات ديني ، جامعه هر تاريخ مسير در كه است چنين دوم راه.ميكنند بهتن نو
افكار در تدريجي ، و خزنده طور به ديگر ، فرهنگهاي و ملتها از بيگانه و خودي عوامل
جامعه مناسب را آنها ذينفع شياد افراد و ميكنند نفوذ جامعه افراد ديني عادات و واعمال
(9).ميدهند آن به مذهبي صورت و ميدهند نسبت بزرگانديني به و ميكنند عرضه جديد
و است ميشده واقع پرستش مورد كه داشته وجود خاصي باديهنشيندرختان عرب قوم ميان در
عزي ميگويند.است داشته كيفيتي چنين عرب جاهلي دوره بتهاي از يكي بهعنوان عزي شايد
محلي در بت اين.بودند ساخته برايش بتكدهاي پوشانيده آن بر پردههايي مردم بودكه درختي
آن تا فرمود مامور را خالدبنوليد (ص)اكرم رسول.طايف و مكه ميان نخله ، به مرسوم بود
(10).زند آتش و بركند ريشه از را درخت
آن جاي به افراد از عدهاي كه ميگردد مشاهده نيز ما كشور مناطق از جايي جاي در امروزه
از پس و ميشوند متوسل درختاني به باشند كارساز و شده پذيرفته حلي راه دنبال به كه
شدن برآورده و مشكل حل خواهان درخت آن به پارچه تكهاي و گره بستن با و خاص آدابي انجام
...و پيشبين كفبين ، فالگير ، رمال ، عناوين با خاص گروههايي وجود.ميباشند خود حاجت
.ميباشد جامعه سطح در خرافي افكار رواج بر دال خود نيستند اندك ما جامعه در امروزه كه
براي اساس همين بر و دارند عقيده نيك فال و شوم فال به سخت دارندكه وجود افرادي بسا چه
يا ديدنچيزها ترس از عرب شاعر روي ابن ميشود ، گفته مثلا.برنامهريزيميكنند خود
(11).نميآمد بيرون خانه از ميشدند گرفته شوم فال به كه كساني
زوال و اقتصادي رشد براي گستردهتر ، اجتماعي مسائل در خود نظريه كارگيري به با كللند مك
جامعه ، گزارشي هر پيشرفت سطحنياز به توجه با معاصر ، هم و باستاني هم فرهنگ ، چندين
انگيزش سطح اندازهگيري با ميتوانيم ما كه داد نشان تجربي صورت به او.داد ارائه تجربي
كللندكهاز مك (12).كنيم پيشبيني را آن اقتصادي زوال يا رشد توان ملت ، يك پيشرفت
(پيشرفت به انگيزهنياز) خود تئوري كردن مطرح با ميكند نگاه توسعه مساله به رواني بعد
همين بر.ميباشد افراد در شدن دروني و انگيزه اين رشد براي زمينه شدن فراهم خواهان
به نياز انگيزه راه سدكننده موانعيكه يكياز كه نمود اظهار چنين اساسميتوان
كه چرا ميشود شناخته خرافي وامور خرافات عنوان با كه است افكاري وجود ميباشد پيشرفت
نخواهد پيدا خارجي نمود مواردي در حتي و كندي به ترقي پيشرفتو خرافي امور به اتكا با
.كرد
اجتماعي نظام كاركردي مسائل زمينه در كه است جامعهشناسي بنام صاحبنظران از يكي مرتون
كل نظاماجتماعي براي خردهنظامي يا و عنصر هر وي نظر به.است نهاده بنا را خود نظريه
:باشد داشته را زير حالتهاي از يكي ميتواند
كه عملكردهايي از عبارتند كاركردها مرتون نظر بهباشد كاركرد داراي يا كاركردي -1
(13).ميسازند امكانپذير را اجتماعي نظام يك سازگاري يا تطبيق
(14).نميكنند دوا را دردي نظام يك براي كه عملكردهايي كاركرد ، فاقد -2
نظام ديگر بخشهاي حفظ به ميتوانند نهادها يا ساختارها كه همچنان درست كژكاركرد ، -3
(15).باشند داشته نيز منفي پيامدهاي آنها براي ميتوانند كنند ، كمك اجتماعي
ميكند ، در نگاه اجتماعي پديدههاي كاركرديبه ديد از كه مرتون تقسيمبندي به توجه با
كاركرد حتي و كاركرداست فاقد خرافي افكار كه نمود عنوان چنين ميتوان خرافي امور مورد
فاقد عناصر نظاماجتماعي در تعادل حفظ و برقراري براي رو اين از.دارد تخريبكننده
.برداشت ميان از بايد را كژكاركرد و كاركرد
.ميگيرد قرار بشري علم با تعارض در است معنوي فرهنگ مقولههاي از كه خرافه كلي بهطور
پديدههاي براي جايگاهي گرديده ، بنا علم براساس آن محور كه كنوني دنياي در رو اين از
پديدههايي واقعي علل از انسانها جهل معلول خرافات تولداست نشده گرفته نظر در خرافي
به آن به گرايش و خرافهگويي عبارتي به.ميباشد دارند سروكار آنها با خود زندگي در كه
اين.است شده گرفته نظر در اجتماعي پديدههاي علمي توجيه براي آلترناتيوي عنوان
دهد بدست اجتماعي پديدههاي قبولياز تبيينقابل نميتواند كه آن دليل به آلترناتيو
نتيجه در.ميسازد ناهموار را توسعه راه و گرفته قرار علمي يافتههاي با تعارض در لذا
علم كه را آنچه هر است ، ناچار باشد پايدار نوع از هم آن توسعه ، خواهان كه جامعهاي هر
.نمايد عمل آن به و بوده پذيرا گذاشته صحه آن بر
طيبينيا موسي
:منابع
، ش4و 5 چيستا ، عظيمزاده ، اسد ترجمه ميانه ، سدههاي باورهاي به بازگشت راب ، گاكند ، -1
ص 403 1378 ،
ص 483 1376 ، 77 و7 ش 6 چيستا ، خرافات ، و اوهام جامعهشناسي يوسف ، فضايي ، -2
ماخذ همان -3
انساني علوم و ادبيات دانشكده مجله خرافات ، راه كوره در ردپايي مهدي ، محمد ناصح ، -4
ص 176 ش 1 ، مشهد ، فردوسي دانشگاه
خرافات ، با مبارزه راههاي و بروز علل و عوامل بارز ، مصاديق بررسي مسعود ، سپهر ، -5
ص 160 ظاهرگرايي ، 1375 ، و مابي مقدس -فكري تحجر جمود ، موهومات ،
ص 23 نو ، 1377 ، طرح تهران ، سنت ، و كتاب هرمنوتيك محمدمجتهد ، شبستري ، -6
ص 178 محمدمهدي ، ناصح ، -7
حجاران ، 1371ص 10 احمد ترجمه خواب ، تعبير و خرافات فرهنگ فيليپ ، وارينگ ، -8
ص 484 يوسف ، فضايي ، -9
ص 199 ناصح ، محمدمهدي ، -10
تهران ، 1351 ، طهوري ، كتابخانه انتشارات انديشهها ، و يادداشتها عبدالحسين ، زركوب ، -11
ص 256
نشر موسسه سيدمحمدي ، يحيي ترجمه شخصيت ، نظريههاي شولتز ، الن سيدني و دوان شولتز ، -12
ص 558 تهران 1379 ، ويرايش ،
علمي ، انتشارات ثلاثي ، محسن ترجمه معاصر ، دوران در جامعهشناسي جورج ، نظريه ريتزر ، -13
تهران 1374 ، ص 145
ص 146 ماخذ ، همان -14
ص 145 ماخذ ، همان -15
ايران در خانهها قهوه اجتماعي نقش بررسي
غيره و ظاهري توصيف بهداشتي ، اجتماعي ، مانند مختلف ديدگاههاي از قهوهخانه:درآمد
.است تعريف قابل
اقتصادي گروههاي و طبقات از افرادي كه است محلي اجتماعي ، ديدگاه از قهوهخانه كلي بطور
تبادل به روحي آرامش كسب يا فراغت اوقات گذران بر علاوه شده جمع آن در مختلف اجتماعي
.ميپردازند نيز خود مشترك افكار
نقش و بوده برخوردار طولاني سابقهاي از مسلما اجتماعي پديده يك عنوان به قهوهخانه
.است كرده ايفا ما جامعه در را ملاحظهاي قابل
آن توسعه و شهرنشيني تاريخ به قهوهخانه پيدايش تاريخچه:پيدايش علل و تاريخچه
اين تبادل ضرورتا جوامع ، مصرف بر مازاد توليد با گذشته تاريخي دورانهاي دربرميگردد
يا شهر از جمعيتي حركتهاي بروز موجب مساله اينشد ساخته شهرها اولين هسته محصولات
را تجارتي كاروانهاي ارتباطي راههاي شبكه سرانجام و شد ديگري روستاي يا شهر به روستايي
در امنيت ايجاد..و دولتي سربازان پستي ، سفارشات ماموران و كاروانها حركت.كرد ايجاد
.بود بينراهي كاروانسراهاي ايجاد آغاز خود اين و ميطلبيد را بينشهري جادههاي
گفت ميتوان اين بر بنا.ميرفت شمار به امن محلي مسافران ، براي كاروانسراها واقع در
احساس ضرورتا شهرنشيني افزايش با.بودند قهوهخانهها ابتدايي و اوليه شكل كاروانسراها
تبادل به آنجا در براحتي بتوانند مردم تا است لازم كالاها مبادله براي محلي كه ميشد
به تبادلات نوع اين براي خوبي محل شهرها عمومي ميدانهاي.بپردازند كالا تبادل و افكار
جوار در مذهبي مراكز ساير يا و مساجد ايجاد موجب جوامع مذهبي مراسم اجراي و ميرفت شمار
.است مساله همين مبين ايران شهرهاي در بازار جوار در مساجد وجود.ميشود اقتصادي مراكز
جوار در آنها افكار وتبادل مردم اجتماع براي مطمئن سرپناهي عنوان به نيز قهوهخانه
.آمد بوجود جامع مساجد و بازار
:مكاني و زماني شرايط به توجه با جامعه تغييرات و تاريخي مراحل سير
از مختلف جغرافيايي موقعيتهاي و شرايط به توجه با اجتماعي واحدهاي استقرار و انسجام
گوناگون پديدههاي آمدن بوجود باعث ديگر سوي از اجتماعي روابط پيچيدهترشدن و سويي
نقش ابتدا در اجتماعي نهاد يك يا اجتماعي پديده يك بهعنوان قهوهخانه.است شده اجتماعي
مركز زمان مرور به و كرده ايفا آسايش و استراحت مركز بصورت را خود اجتماعي
جمعيت افزايش با.است شده دامي و زراعي توليدات فروش و خريد يا مبادلهاي تصميمگيريهاي
استقرار آنجا در نيز قهوهخانهها روستاها ، يا شهرها از اعم اجتماعي واحدهاي گسترش و
.است شده خاصي فرهنگ داراي خاص جغرافيايي مكان به توجه با و است يافته
از گوناگون داستانهاي ظهور و عاميانه يا فولكلوريك ادبيات تكاملي مراحل سير و پيشرفت با
داستان بيان.است شده تبديل ادبيات اين انتقال محل به نيز قهوهخانهها بشر ، زندگي
در عاشقها توسط فردوسي شاهنامه و فرهاد شيرين يا مجنون و ليلي يا اوغلي كور حماسه
و نقالان سخنان شنيدن براي اجتماعي طبقات و اقشار اجتماع.است آشكار امري قهوهخانهها
.است لمس قابل ما براي داستانسراها
موجب اخير قرن دو در صنعت و علم جهاني و چشمگير پيشرفت و قرن 19 در صنعتي انقلاب ظهور
كه آمد بهوجود قهوهخانههايي درنتيجه و شد مختلف مشاغل با افراد بين كار تقسيم بروز
.آمدند گردهم آنجا در مختلف صنفهاي از مختلف افراد
پديده بوجودآمدن با و ايران بخصوص سوم جهان كشورهاي در بورژوايي خرده نظام استقرار با
داراي قهوهخانهها حاضر حال در.آمدند بوجود نيز لمپني قهوهخانههاي لمپنيسم ، نوظهور
.ميكشند دنبال به را زيادي اجتماعي مسائل خود با بوده گوناگوني اجتماعي نقشهاي
:قهوهخانهها طبقهبندي
روستايي ، جوامع بر حاكم اجتماعي روابط به توجه با:روستايي قهوهخانههاي-1
در روستايي جوامع كه آنجا از.است متفاوت شهري قهوهخانههاي با نيز آنها قهوهخانههاي
موجود قهوهخانههاي است ، حاكم آنها بر كشاورزي نظام و دارد سنتي و صميمي روابط ايران
فولكلوريك ، ادبيات رسوم ، و آداب كليه و بوده تكنقشي صورت به عمدتا نيز جوامع آن در
اجتماع.ميگيرد قرار تحتتاثير قهوهخانهها نوع اين در نزديك اجتماعي و كاري روابط
روستا ، داخلي اخبار خانوادگي ، روابط شغلي ، مسائل درباره بحث و آنجا در روستايي افراد
رايج قهوهخانهها نوع اين در نقالان داستانهاي و ريشسفيدان تجارب و نصايح گوشدادن
.ميكند ايجاد را دوستانه و صميمي محيطي بوده ،
.است متفاوت كلي طور به كافهها يا شهري قهوهخانههاي عملكرد:شهري قهوهخانههاي-2
.دارد تفاوت غربي كشورهاي با نيز آن خود كه بوده وقتگذراني و تفريح محل بيشتر كافهها
را خود كار مشكلات گفتگو ، ضمن آمده گرد بخصوصي صنفهاي آن در كه است محلي قهوهخانه اما
به نياز و بوده گسترده شهرها در قهوهخانهها كاركرد البته.ميكنند مطرح يكديگر با
كه كردهايم تقسيم طبقه به 5 را شهري قهوهخانههاي اينجا در ما.دارد جامع تحقيقي
:از عبارتند
شهرها قديمي محلات داخل در اغلب قهوهخانهها نوع اين:سالخوردگان قهوهخانههاي (الف
نزديك ارتباط و مسكوني محلات داخل در آن قرارگيري موقعيت واقع در.است يافته استقرار
و پيرمردها.است شده آنها در اجتماعي گروه اين آمدن گرد موجب يكديگر با را محله افراد
يادآوري با و گفتگو خود سالان و سن هم با قهوهخانهها اين در اجتماع با سالخورده افراد
و استراحت محل واقع در قهوهخانهها نوع اين.ميكنند درددل يكديگر با جواني دوران
.است سالخوردگان فراغت
در روستايي افراد آمدن گرد محل عمدتا قهوهخانهها اين:شهري روستائيان قهوهخانههاي-ب
وروديهاي عنوان به كه است شهر از بخشهايي قهوهخانهها نوع اين استقرار محل.شهرهاست
به را روستائيان مراكز اين.هستند نزديك شهر تجاري مركز به عموما و ميشوند محسوب شهري
روستا و شهر مابين را خود اجتماعي و اقتصادي ارتباطات اجتماع اين در و كرده جذب خود سوي
مشاهده نيز روستا مسافري ترمينالهاي اغلب قهوهخانهها اين جوار در.ميكنند برقرار
اين خصوصيات از.است روستايي منطقه همان اهل خود نيز قهوهخانه صاحب معمولا.ميشود
و اخلاق به و ميشناسند را يكديگر افراد اكثر مراكز اين در كه است اين قهوهخانهها
زياد ناآشنا و غيرخودي افراد و بيگانه محيطي با روستائيان زيرا دارند ، آشنايي هم روحيات
شام و ناهار صبحانه ، روستايي قهوهخانههاي بيشتر در ضمن در.نيستند دمخور و مانوس
.ميباشد تامين نيز مسافران آسايش و راحتي خدمات حتي و بوده آماده
از كه است جواناني اجتماع محل معمولا قهوهخانهها اين:جوان قشر ويژه قهوهخانههاي-ج
دارند ، فكري و روحي اختلاف و درگيري خود خانواده وبا هستند جامعه متوسط و پايين طبقات
جستجو خود سالان و همسن با خود روابط لابهلاي در را عاطفي نيازهاي رفع رو اين از
فعاليتهاي:مثل مثبت فعاليت انگيزههاي داشتن عدم علت به جوانان از گروه اين.ميكنند
تحت زمان مرور به و ميشوند كشيده قهوهخانهها بطرف مطالعه و هنري فرهنگي ، ورزشي ،
.ميگيرند قرار شخصيت تغيير اجتماعي عوامل تاثير
توليد در رفته هم روي كه هستند اجتماعي افراد از عناصري لمپنها:لمپني قهوهخانههاي-د
از...و دزدان گداها ، مثل ميكنند زندگي طفيليگري طريق از و ميشوند استثمار اجتماعي
ميكنند زندگي لاابالي صورت به و بريدهاند خانواده و اجتماع از لمپنها كه آنجا
چاي ، صرف محل قهوهخانه زيرا دارند دراختيار لمپنها كه است محلي مناسبترين قهوهخانه
و كمك درخواست و فروش و خريد محل و خواب و استراحت تفريح ، و سرگرمي شام ، ناهار ، صبحانه ،
.است سكونت و وقتگذراني و برنامهها و طرحها ومدار قرار تدارك محل و دوستان از قرض
و هماهنگي يكديگر با بيشتر اخلاق و حرفه و سن لحاظ از كه اينست لمپنها گروه خصوصيت از
سيگار كردن دود و چاي نوشيدن با ساعتها و مينشينند هم گرد پايه چهار روي دارند ، توافق
به است همراه ناب فحش چند جمله هر در لمپني گفتگوهاي و صحبت در.ميزنند گپ قليان و
كفتربازان ، كلي طور به.كنند صحبت ركيكتر چه هر گفتگوها در ميكنند سعي كه طوري
.ميكنند اجتماع قهوهخانهها اين در مخدر و قاچاق مواد خريدوفروشكنندگان
از بعد اما است ، برخوردار طولاني سابقه از قهوهخانهها نوع اين:صنفي قهوهخانههاي-ه
نوع اين اجتماعي مختلف مشاغل و صنوف ميان كار تقسيم آمدن وجود به و صنعتي انقلاب
مثل است آمده وجود به آنها از گوناگوني انواع كرده ، پيدا توسعه قهوهخانهها
....و عاشقها دلالان ، دامداران ، شعرا ، بنايان ، كارگران ، قهوهخانههاي
و راهي بين كاروانسراهاي همان ابتدا در قهوهخانهها اين:راهي بين قهوهخانههاي-3
.يافتهاند تكامل و توسعه اجتماعي روابط شدن پيچيدهتر با و بودهاند شهري داخل
اين در انساني روابط.دستهاند اين در هم چايخوري مراكز و غذاخوري سالنهاي و رستورانها
اين.است زودگذر و سطحي روابط.نيست قبلي قهوهخانههاي ساير پيچيدگي به مراكز
.ميشوند تبديل پاتوق به كمتر قهوهخانهها
:قهوهخانهها اجتماعي اثرات و نقش
كه است كرده ايفا جامعه در زيادي اثرات و نقش اجتماعي پديده يك عنوان به قهوهخانه
.است منفي نيز تعدادي و مثبت آنها از تعدادي
:مثبت اثرات و نقش - الف
.است شده شناخته قانوني و رسمي كسب محل يك اشتغال ايجاد محل عنوان به قهوهخانهها-1
.است اشتغالزا هم دستفروشان كوپنفروشان ، سيگارفروشان ، اجتماع همچنين
لذا.است اجتماعي مختلف طبقات و اقشار بين ارتباط ايجادكننده كه است محلي قهوهخانه-2
در.ميشود برقرار دوستانه روابط و ميآيد پديد آن افراد بين محكمي و قوي ارتباط
كه است محلي قهوهخانه.ميشود مطرح اداري و كاري مشكلات و مسايل صنفي قهوهخانههاي
ماشين ، خريد براي كه افرادي يا و ميكنند مراجعه آنجا به آدرس يافتن براي ناشناس افراد
.ميكنند اقدام...و خانه
صنوف و مختلف افراد نظر تبادل.است كارگيري به و كاريابي مركز يك عنوان به قهوهخانه-3
.ميشود جوانان براي كمك و اشتغال ايجاد باعث گوناگون
.تفريح و استراحت محل بعنوان قهوهخانه-4
.آنها گرفتاري رفع و مستمند و مستحق افراد آمدن گرد محل عنوان به قهوهخانه-5
منفي اثرات و نقش -ب
امراض ميتوانند بهراحتي كه است واگيردار امراض كننده شايع بعنوان قهوهخانهها-1
نوشيدنيها و خوردنيها در بهداشتي مسائل رعايت عدم علت به نيز و دهند انتقال را خود مسري
رعايت نظافت قديمي قهوهخانههاي اكثر در اينكه ضمن.است انتقال قابل بهراحتي امراض
.نميشود
اوقات صرف و بيكار افراد تجمعاست بيكاري و اعتياد تشديدكننده بعنوان قهوهخانه -2
موادمخدر احتمالا يا قليان و سيگار قبيل از دخاني مواد استعمال و قهوهخانهها در زيادي
روحي نظر از افراد ساير كه ميشود باعث سالم افراد و يكديگر با افراد قبيل اين ارتباط و
.ميشود مساله اين تشديد باعث هم بيكاري مساله.بگيرند قرار تحتتاثير رواني و
و چاي و قند ملاحظهاي قابل مقدار روزه همه زائد ، مواد مصرف محل بعنوان قهوهخانه در -3
افراد و بيكاران.ميشود تلف آنجا در افراد از بسياري وقت و ميشود مصرف سيگار و سوخت
روزه همه هستند روحي فشارهاي و استرسها تاثير تحت كه افرادي و اجتماعي آسيبهاي به مبتلا
واقعيت يك عنوان به قهوهخانه.ميكنند سپري قهوهخانهها در را خود زندگي از زيادي وقت
نهادها.است مختلف معايب و مزايا حاوي و است داده ادامه خود حيات به سال ساليان اجتماعي
منفي نقاط كاهش و مثبت نكات تقويت بر ميتوانند برنامهريزي با مربوط سازمانهاي و
.كنند اقدام قهوهخانهها
احراري مهدي
زندگي هدف
است ، گرفته سرچشمه ازقلبتان كه زندگي چشمه يافتن دنبال به كنيد ، آغاز خود قلب از
.هستيد زنده شما كه ميكند اثبات امر اين شماست ، هويت و وجود نشانگر شما هدفباشيد
هستيد كسي چه كه بدانيد بايد ابتدا هدفتان دانستن براي
خريد ميكشيدم ، نفس ميخوردم ، غذا ميكردم ، زندگي هدفي هيچ بدون متمادي ساليان
كه اين بدون ميدادم ادامه را خود عادي زندگي كلي طور به و ميكردم مطالعه ميكردم ،
احساس زمان هر در كه آنچه براساس كلي طور به و !دارم هدفي وچه زندهام چرا بدانم
تسخير را ذهنم زندگي مورد در گوناگوني سوالات كه آن تا.مينمودم تصميمگيري ميكردم ،
هستم؟ كسي چه هستم؟ اينجا چرا بهراستي"كه بودم متعجب بسيار.نمود
"رسيد؟ خواهم مقصود منزل سر به چگونه و هستم رهسپار كجا به
مطالب جستوجوي به كتابفروشيها در ميپرداختم ، غذا صرف به رستوران در كه زماني حتي
كلاسهاي در كه زماني حتي و ميكردم مطالعه دقت به را آنها و ميپرداختم جديد وكتب
بودم اميدوار هم هنوز وجود اين با.نمييافتم را سوالاتم جواب مييافتم ، حضور دانشگاه
.بيابم را سوالاتم جواب روزي بتوانم كه
اهداف بيان
اس".يافتم خوبي جمع در را خود بودم ، زندگيام هدف و معنا يافتن دنبال به كه همچنان
:ميدارد ابراز چنين زندگي هدف اصليترين برآوردن و يافتن موضوع با جلسهاي در"گاينس
".است انسان تجارب مهمترين از يكي زندگي هدف براي جستوجو"
گاينس.نمودهاند برخورد سوالي چنين با افراد لوحترين وساده باهوشترين سال هزاران
ذهن در كه را آنچه از والاتر و برتر هدفي ميخواهيم عميقا ما همه":ميافزايد همچنين
".ميباشد احساسي و شخصي ما همه واقعي هدفباشيم آن يافتن دنبال به و نموده درك داريم ،
از زندگيام پايان در نبايد كه دريافتم و آمد پديد عطفي نقطه بررسيهايم و تحقيقات در
بلكه نبودهام ديانا پرنسس يا ماندلا نلسون تاچر ، مارگارت من چرا كه" كه نمايم سوال خود
"نبودهام؟ خودم من چرا بپرسم خود از بايد
چيست؟ زندگي هدف راستي به
انگشتانش آثار تا DNA از خصوصياتش همه و است واحد انسان يك فرد ، هر كه آنجايي از
دليل دارد ، واحد هدف يك نيز ما از يك هر كه كنيم باور است منطقي اوست ، خود به منحصر همه
.اوست خود به مربوط و بوده كاملاشخصي كه بودن براي خاصي
است اين واقعيت":نوشت چنين خود مقاله در"كركگارد سورن" نام با دانماركي متفكري
حقيقي دريافتن واقعيتدارد انتظاراتي چه ما از خدا ببينيمكه و كنيم درك را خود ما كه
و كنم زندگي ميتوانم آن براساس كه عقيدهاي درك و ميپيوندد بهوقوع من مورد در كه است
".بميرم يا
در.برنميگيرد در را انقلابي حركتي يا و مهم و عالي بسيار عقايدي الزاماهدف ،
.ميگيرد نشات كمارزش بسيار اموري اجراي در حتي صادقانه مسئوليتي احساس از اغلب عوض ،
در كه رهبراني":است نموده ابراز "زندگي مسير" عنوان با خود كتاب در "بتجونز لوري"
تربيت جهان مشاغل مهمترين كه نمودهاند اظهار داشتهاند ، حضور جهان وضعيت اخير گردهمايي
آموزش ديگران به ميكنيد ، تربيت را فرزندانتان شما اگر.ميباشد درمان و آموزش فرزندان ،
جهان در را والايي رسالت كه يابيد اطمينان ميپردازيد ، آنان مداواي به يا و ميدهيد
اين واميداردو شوق و شور به را شما آن به دستيابي و زندگي هدف درك ".داريد برعهده
.كنيد ايجاد خود براي ميتوانيد شما كه است وضعيتي بهترين
يافت؟ دست موقعيتي چنين به ميتوان چگونه اما
دريابيد را خود هويت
كه زندگي چشمه يافتن دنبال به.كنيد آغاز خود قلب از":ميدارد ابراز "الكارت ميستر"
اثبات امر اين.شماست هويت و وجود نشانگر شما هدف.باشيد است ، گرفته سرچشمه ازقلبتان
.هستيد كسي چه كه بدانيد بايد ابتدا هدفتان دانستن براي.هستيد زنده شما كه ميكند
جستوجو در را شما شعور و عقل يا استعدادها ثروت ، زندگي ، پيشينه فرهنگ ، ندهيد اجازه
بگيريد نظر در سرنخهايي عنوان به را موارد اين دقيقتر ، بيان به.سازد محدود هدف براي
.شدهايد متولد زماني چنين در و مكاني چنين در چرا دريابيد تا
از.شوم روزنامهنگار آينده در ميخواهم كه داشتم ابراز بار اولين براي سالگي ، در 12
علاقه روزنامه و مجله خواندن به همچنين و ميبردم لذت متقاطع جداول حل و كلمات با بازي
.داشتم فراواني
و چاپ صنعت به مربوط امور مورد در كتابي دوستانم از يكي سالگيام ، تولد 17 جشن در
اما داشت ، من براي كمي ارزش هديه اين زمان همان در چه اگر.داد هديه من به انگلستان نشر
را او من.ميكشيد تصوير به آرزوهايم و روياها به رسيدن در من توانايي به را او اعتماد
نياز زندگيام مسير در كه زماني تا خودم به نسبت را او اعتماد و اطمينان حس و كردم باور
.نمودم پنهان داشتم ، دلگرمي و حمايت به
ناگاه نشستهام ، روزنامهاي خبر اتاق در كامپيوتر ميز يك پشت دريافتم كه اين محض به
تمايل كه را كاري زندگيام در بار اولين براي كه دانستم.آمد وجود به درونم در حسي
همهاينكه از مهمتر.دادهام انجام بودم ، نموده آرزو و داشتم
!يافتهام دست آرزويي چنين به كه كنم باور نميتوانستم
مسير طول در
لوري مديريت به كارگاهي در نمايم مشخص را خود ماموريت رسالتو بتوانم كه آن براي
"زندگي مسير" عنوان با او كتاب پرفروشترين براساس كارگاه اين.كردم شركت بتجونز
يار كار اين در كه ديگري كارآموز حضور در بررسي ، و تعمق روز سه از پس.ميگرديد برگزار
".ميباشد خوب اخبار وانتقال پذيرش من رسالت مهمترين":وگفتم ايستادم بود ، من همراه و
ميخواهم راستي به كه بگويم جهان به بودم توانسته ساده جمله يك در.بود مطلوبي احساس
مذهبيمرا زندگي همچنين و اجتماعي شغلي ، شخصي ، زندگي حقيقت اين.بكنم كار چه
.آورد در تحتالشعاع
طور به را خود اصلي هدف دركارگاه ، شركتكنندگان تمامي سوم روز پايان در حقيقت ، در
شده نوشته كاغذ روي تنها نه آنان اهدافبودند كرده بيان واميدواركننده قدرتمند مختصر
.بود شده حك نيز ما همه قلب در بلكه بود ،
شغل يك از بيش روزنامه در من كار به اشتغال كه دريافتم ناگهان زندگي به كلي نگاهي با
به را خوب اخبار.ميباشد زندگيام هدف كسب و برآوردن از بخشي امر اين.است بوده حرفه و
پديد جهان و جامعهشان در را تغييري كه را افرادي زندگي داستان و كرده منتقل كاغذ روي
اميد به ميگذاردم ميان در خوانندگان با را داستانها اين.ميكردم دنبال بودند ، آورده
روياي و قلب از تا شوند آماده همچنين و كنند ايجاد تغييراتي خود در نيز آنان روزي كه آن
.است راه آغاز اين نمايند ، پيروي خود
هستيد؟ رهسپار كجا به حالا و
.شد خواهند قطعامحقق كه ميدانستم ميكردم ، دنبال هدفهايمرا از تصويري كه همچنان
را تمايلاتم و روياها از بزرگي تصوير من.ميكرد تشويق و ترغيب پيش از بيش مرا امر اين
ميخواستم.دارم نياز گستردهتري و عينيتر اهداف به كه ميدانستم اما داشتم همراه به
بتجونز لوري.بود رسيده فرا سوال اين پاسخ يافتن زمان اكنون.هستم رهسپار كجا به بدانم
انجام داريد نياز كه آنچه با رابطه در شما اصلي رسالت كه همچنان":كه است عقيده اين بر
نيز ميدهيد انجام كه را آنچه شمانتيجه ذهني تصور بايد است بسته نقش ذهنتان در دهيد ،
آغاز كلي تصوير اين به توجه با مهم نوآوريهاي و تغييرات تمامي.باشد برداشته در
".ميگردند
كلي تصور و ديد بودم ، نموده اقامت فيليپين در بوروكي جزيره در تنهايي به كه مدتي در
هر است ممكن آن در كه كن تصور را جهاني":ميكردم يادآوري خود به.مينمودم مجسم را خود
آورده دست به را ايدهآلهايم از كلي تصويري روز سه از پس "بپيوندد وقوع به اتفاقي
و جزييات از بعضي همچنين و داده قرار تحتالشعاع مرا زندگي جوانب همه تصوير اين.بودم
به خود زندگي مسير از را واضحتري تصوير ترتيب بدين.بود برگرفته در نيز را چالشها
.داشتم همراه
كنيد حركت
هدف به دستيابي به مربوط حقيقتادشوارترينبخش.نمودم درك را بخش مهمترين زودي به
لحظه اين ودر روز اين در":ميدارد ابراز "والينگ جف".است آن راستين كسب و تحقق زندگي ،
را كليتري وتصوير گفته ترك را خود روياهاي بايد اكنونشدهايم فراخوانده حركت به ما
داشته انتظار نميتوانيم ما...داريم نياز واعتقاد ايمان به راه اين در ما.كنيم دنبال
.بپيوندد وقوع به داريم ، تمايل ما كه طريقي به داريم دوست آنچهرا هر كه باشيم
".بيندازيم مخاطره به را خود بايد ميگوييم ترك را روياهايمان همچنانكه
البته.يافت دست خود اهداف به ميتوان مشخص آرزوهاي و روياها از صحيحي درك با فقط
و داشته روشن ذهني بايد امر اين براي.است زمان نيازمند زندگي هدف صحيح درك و دانستن
داريد ، را كارهايي چه انجام قصد ميدانيد كه زماني اما.بود يادگيري و شنيدن مشتاق
لازمه استقامت و مسئوليت احساس.نماييد غلبه نيز خود پيشروي چالشهاي بر ميتوانيد
لذتي كه داشت اذعان بايد البته و نيست سهلي كار امر اين.است زندگي اهداف به دستيابي
باشيم قادر ميشويم ، نزديكتر خود عمر پايان به قدر هر كه ندارد وجود اين از بالاتر
".زيستهام هدف با من.كردهام كاملازندگي من"بگوييم
پاپندورپ ون ايدلت:نويسنده
روشنپور الهام:مترجم
ميشود آغاز گيلان در امروز اميد فيلم جشنواره
امروز از كه است گيلان فرهنگي رخداد بزرگترين كشور ، اميد فيلم جشنواره برگزاري
.ميشود آغاز
اين بيان با اسلاميگيلان ارشاد و فرهنگ كل مدير فرهنگي معاون پوش دلق
مهميدر نقش ميشود برگزار كشور در بار اولين براي كه اينجشنواره:گفت مطلب
استان:كرد اضافه وي.دارد استان در فرهنگي بخش اين رونق و سينما معرفيصنعت
فرهنگي ، شخصيتهاي از يكصدنفر از بيش ميزبان آذرماه تا 27 از 24 گيلان
.است كشور سينماي منتقدين و دستاندركاران كارگردانان ،
و صنعتسينما به بخشي رونق ايران سينماي معرفي اينكه بيان با پوش دلق
جشنواره اين اهدافبرگزاري مهمترين از گيلان فرهنگي بخش توانمنديهاي معرفي
كل اداره و استانداري فارابي ، بنيادسينمايي همكاري با جشنواره اين:افزود است
فرهنگ كل اداره تفاهمنامه امضاي با و ميشود برگزار اسلاميگيلان ارشاد و فرهنگ
استان در سال سه مدت به جشنواره اين فارابي ، بنياد با اسلاميگيلان ارشاد و
.شد خواهد گيلانبرگزار
جشنواره در:گفت انزلي اسلاميشهرستان ارشاد و فرهنگ اداره رئيس ديگر سوي از
.درخواهدآمد نمايش به شهر اين ايران سينما در آذر تا 27 فيلم 24 اميد16
بينالملل ، چهاربخش در فيلمها اين:افزود ايرنا با گو گفت در "كرامتهاشمي"
خواهد گذاشته نمايش گيلانيبه فيلمساز مهرانفر آثار مرور عموميو اكران منتقدان ،
.شد
از بخشي پاسخ و پرسش جلسات و بررسي و نقد همچنين وي گفته به
از تعدادي از منظور بههمين كه بود خواهد انزلي در جشنواره برنامههاياين
.است آمده عمل به دعوت سينما عوامل ساير و هنرمندان فيلمسازان ، نويسندگان ،
يكالف خورشيد ، ناخدا خورشيد ، دختران عجيب ، كوچك مرد شرق ، به سفر فيلمهاي
دني ، و باد ، علي نامههاي ام ، مادري سرزمين آوازهاي نازنين ، آدمهاي ناقابل ،
ناتمام قطعه شامآخر ، نوروز ، كوچك ، غريبه باشو خاكستر ، مردان سفر نوبت ، دومين
.شد خواهد اكران انزلي شهرستان در كه هستند فيلمهايي
انزلي ، رشت ، شهرهاي در استاني بصورت آذرماه الي 27 از 24 اميد فيلم جشنواره
.شد خواهد برگزار آستارا و لاهيجان
بزرگ تهران آگاهي اداره به فروغي جداري احضار
عنوان به دعوتنامهاي طي دادگستري وكيل و حقوقدان فروغي جداري محمدعلي:اجتماعي گروه
.شد احضار بزرگ تهران انتظامي نيروي آگاهي اداره به متهم
ساعت 30/13 در:است آمده شده ، ارسال فروغي جداري سوي از كه نمابري در ايسنا گزارش به
تهران آگاهي پليس دايره 14 انتظامي نيروي از دريافتي دعوتنامه طبق شنبه 23/9/81 روز
جداري.شوم حاضر اداره آن در صبح ساعت 8 فردا رويت ، محض به كه است شده خواسته من از بزرگ
آن در و است شده ذكر توضيحات اي پاره اخذ جهت حضور علت ، دعوتنامه برگ در:افزود فروغي
برابر نيابد حضور مربوطه دايره در مقرر وقت در موجه عذر بدون دعوتشونده اگر است آمده
ذكر احضار علت چون:است گفته نمابر اين پايان در فروغي جداري.شد خواهد اقدام مقررات
با را مراتب انتظامي ، نيروي و وكلا كانون اخير همكاريهاي راستاي در اينجانب است ، نشده
از يكي اتفاق به عنداللزوم و كرد خواهم مطرح مركز دادگستري وكلاي كانون مديره هيات
.كرد خواهم مراجعه بزرگ تهران آگاهي اداره به پاسخگويي جهت وكيل همكاران
وضعيت ميتواند وكلا اتحاديه تشكيل
بخشد بهبود را آنان نامناسب
راستاي در را خود امكانات و ابزارها تمام بايد وكلا:گفت كشاورز بهمن:اجتماعي گروه
.ندهند واگرايي براي مجالي و فرصت و دهند قرار همگرايي
گردهمايي در مركز دادگستري وكلاي كانون رئيس كشاورز ، بهمن ايسنا ، خبرنگار گزارش به
وكلا ، كانونهاي و دادگستري وكلاي اينكه:كرد تصريح كشور دادگستري وكلاي كانونهاي اتحاديه
اين كه ميكند حكم هم عقل و ندارد گفتن به نيازي ندارند قرار مناسبي چندان وضعيت در
بود دادگستري وكلاي كانونهاي اتحاديه تشكيل مساله اين راههاي از يكي و شوند متحد افراد
.شد تدوين آن اساسنامه كه
ابتداي از:گفت نيز مركز دادگستري وكلاي كانون رئيس نايب گيلاني ، مدرس شهرام همچنين
كارآموزان اشتغال براي كه رسيديم نتيجه اين به وكلا كانون فعلي مديره هيات فعاليت
.شود انديشيده چارهاي
حفظ خواستار نگاران روزنامه صنفي انجمن
شد انتظامي نيروي سوي از خبرنگاران امنيت
نيروي خواست كشور وزير از نامهاي ارسال با روزنامهنگاران صنفي انجمن:اجتماعي گروه
.كند حفظ را تجمعات در خبرنگاران امنيت انتظامي
جمله از اخير حوادث جريان در انجمن دريافتي گزارشات موجب به:است آمده نامه اين در
تعرض مورد حرفهاي وظيفه انجام حين روزنامهنگاران از تن چند آذرماه شانزدهم شنبه روز
آنان حرفهاي وظايف انجام از و گرفته قرار لباسشخصي و انتظامي نيروي پرسنل از برخي
.است شده ممانعت
با دارد درخواست جنابعالي از غيرقانوني رويه اين به نسبت نگراني ابراز با انجمن اين
حرفهاي امنيت تا فرمائيد معمول ترتيباتي انتظامي نيروي محترم فرماندهي به مراتب تذكر
توجه مورد حوادث بهويژه عمومي مجامع در شغلي وظايف انجام جريان در روزنامهنگاران كليه
.گيرد قرار رعايت و
مييابد گشايش فردا سال 1400 در ايران علمي همايش
ايران ، ارتباطي آيندهنگري جامع پژوهشي برنامه تدوين تدارك هدف با:اجتماعي گروه
علامه دانشگاه همت به شمسي هجري سال 1400 در اطلاعاتي جامعه و ايران علمي همايش
و ارتباطات علوم متخصصان و استادان حضور با و يونسكو مساعدت و حمايت با طباطبايي ،
برپا تهران در سهروز بهمدت جاري آذرماه دوشنبه 25 روز از خارجي و داخلي صاحبنظران
.ميشود
كنفرانس" در شركت براي دولت آمادگي به كمك همايش ، اين برگزاري ديگر مهم اهداف از يكي
از (آذرماه 1382) دسامبر 2003 در كه است "اطلاعاتي جامعه درباره جهان كشورهاي سران عالي
.ميشود تشكيل ژنو در متحد ملل سازمان سوي
جهان سران عالي كنفرانس و ايران ;اطلاعاتي وجامعه اطلاعات عصر در ملي آيندهنگري
و الكتروني اطلاعات ارتباطات ، ;نوين آموزش و اطلاعاتي جامعه ;اطلاعاتي جامعه درباره
;اطلاعات نوين فنآوريهاي و الكتروني ارتباطات حقوق ;آينده اداري و سياسي نهادهاي
روابط و اطلاعاتي جامعه و اجتماعي ارتباطات ;ملي توسعه زمينههاي و اطلاعاتي جامعه
.است همايش اين محورهاي جمله از تمدنها گوي و گفت و بينالمللي
با را تهران گيري تصميم عنصر فقدان
است كرده روبرو مخاطره
شهرداري و شهر وضعيت ، تهران شهرداري هنري فرهنگي سازمان رئيس:ايرنا
.خواند فاجعهآميز گير ، تصميم عنصر فقدان خاطر به تهرانرا
حجتالاسلاممحمد ، هنري فرهنگي سازمان عمومي روابط شنبه روز گزارش اساس بر
بودجه بركاهش تهران شهردار و شهر شوراي اختلاف تاثير به اشاره با زم علي
فرهنگيبه خدمات ارائه اختلافات اين:افزود ، اجتماعي و فرهنگي بخشهاي
اختلاف اين:كرد اضافه وي. است كرده روبرو جدي مخاطره با را تهراني شهروندان
تعطيل بودجه نبود دليل به مباركرمضان ماه و پاييزي برنامههاي بيشتر شد باعث
.شود
در:گفت كردو اشاره نيز طبيعي حوادث با مقابله در شهري مديريت ناتواني به زم
مردم از هزارنفر صدها جان شهري مديريت ناتواني به توجه با زلزله وقوع صورت
زمينه اين در مانورهاييرا و آموزشي برنامههاي بايد مسئولان و ميافتد خطر به
:كرد تصريح تهران شهرداري فرهنگي و اجتماعي معاون.كنند برگزار مردم براي
دولتي مسئولان براي هشداري نتوانسته هم زلزله وقوع ازاحتمال ناامني و نگراني
.باشد تهران شهرداري و شهر وضعيت به ساماندادن براي
|