تمركز ضد آموزههاي
هايك فون انديشههاي به نگاهي
:اشاره
در وي آثار كه است بيستم قرن در ليبراليسم مكتب فيلسوفان برجستهترين از هايك ، فون
داده قرار خوانندگان فراروي را راهگشايي آموزههاي اقتصاد عرصه در بويژه مختلف حوزههاي
.است
كه داشت متمركزي برنامهريزي در ريشه كه بود توتاليتر رژيمهاي جدي منتقدين از وي
.ميكنند وضع خود جوامع براي دولتها
اختيار حداكثر و دولت دخالت حداقل خواهان ليبراليسم مكتب دايره در هايك رو اين از
.ميكند پيدا مفهوم و معنا (كلاسيك) قرن 19 ليبراليسم مقوله در كه تعريفي ;است فرد براي
آقايان ميزبان مهرماه در 23 تمدنها وگوي گفت بينالمللي مركز اجتماعي علوم گروه
و بررسي به آن در كه بود ديهيمي خشايار و غنينژاد موسي دكتر فولادوند ، عزتالله دكتر
.پرداختند اتريشي انديشمند هايك ، فون انديشههاي نقد
گزارش.دادهاند انجام او آموزههاي و هايك سياسي فلسفه متون از ترجمههايي تن سه هر
تقديم را نشست اين خود ، شماره آخرين در كه است گفتوگو گزارش مجله جمعبندي حاصل حاضر
.است كرده خود خوانندگان
بسيار خانواده يك در اتريش ، در سال 1899 در هايك فون فردريش:فولادوند عزتالله
را خود تحصيلات هايك.داشت نزديك نسبتي ويتگنشتاين با هايك.آمد دنيا به اصيل و برجسته
به دهه 30 در.گرفت دكترا سياسي علوم و حقوق رشته دو در و رساند پايان به اتريش در
همان در.كرد تدريس به شروع (LSE)لندن سياسي علوم و اقتصاد دانشكده در و رفت انگلستان
درآنجا نيز او تا كرد كمك او به هايك و بود شده پناهنده انگلستان به هم پوپر كارل ايام ،
كه شيكاگو دانشگاه در و كرد مهاجرت آمريكا به هايك مدتي ، از بعد.شود مشغول تدريس به
بازنشستگي ، از بعد و شد مشغول فعاليت به بود ، زمان آن اقتصادي انديشه مهم مراكز از يكي
به هايك چند هرشد نوبل جايزه دريافت به موفق سال 1974 ، دربازگشت اروپا به دوباره
حوزه در راهگشايي بسيار آموزههاي او فلسفه در نديد ، آموزش اقتصاد رشته در رسمي طور
را هايك معمولااست اقتصاددان فيلسوف يك هايك تعبيري ، به.ميخورد چشم به اقتصاد
.است توصيف اين موافق هم او خود كه ميدانند "ليبراليسم مكتب" به متعلق
فلسفي مكتب اين از مختلفي تعبيرهاي سوء اخير ، سالهاي در متاسفانه كه اين دليل به
.كنم ارائه ليبراليسم اصطلاح خصوص در مختصري توضيح ميدانم لازم جا اين در است ، شده
به تفكر اين سرچشمههاي.شد متبلور قرن 19 در مكتب اين.است مكتب يك ليبراليسم
"رنسانس نهضت" را انديشه اين اصلي محور.ميرسد اسميت آدام خصوصا و قرن 19 انديشههاي
نظام گذار جريان در.شود متولد اروپا در "فرد" مفهوم شد باعث نهضت اين چون كرد ، مهيا
فلسفي زمينه پيش دو "عقلانيت" و "فرد".گرفت پا نيز عقلانيت مفهوم نو ، به كهن اجتماعي
هايك.است شده مشهور "كلاسيك ليبراليسم" به قرن 19 ليبراليسمشدند ليبراليسم مكتب رشد
.است Liberty ليبراليسم ، لغويكلمه ريشه.است ليبراليسم از دوره اين به متعلق هم
هم بايد كسي هر آزادي":ميگفت كه داشت ريشه كانت اصلي آموزه همان در ليبراليسم اصول
بهاي به نبايد كس هيچ آزادي و باشد نوعش هم انسانهاي ساير براي آزادي كننده مهيا زمان
البته ، .ميكند معين قانون را آزادي اين اصول و حدود ".باشد ديگري شخص براي محدوديت
اساس بر نه باشد ، شده وضع قانونگذاري شده پذيرفته موازين و اصول طبق بر بايد خود قانون
.شخصي اراده و ميل
در.فرد برابر در رادع و مانع نبود و فقدان از است عبارت ليبراليسم كلاسيك مفهوم
ليبرال متفكران ساير نهايت ، در و شد چالشهايي دچار سوسياليزم گذشته ، قرن تحولات جريان
به تبصرهاي بايد بلكه نيست ، كافي تنهايي به رادع و مانع نبود كه رسيدند نتيجه اين به
و واقعي امكانات وجود علاوه به رادع و مانع نبود":است چنين تبصره.شود اضافه اصل اين
دولت دخالت به مقداري قرن 19 ، ليبرالهاي خلاف بر قرن 20 ، ليبرالهاي بنابراين ، ".ملموس
كه قرن 20 ليبرالهاي از هايك حيث ، اين از.دادند راي امكانات گونه اين كردن فراهم براي
در ميتوان را هايك انديشه.است متفاوت دارند ، فكري قرابت دموكراتها سوسيال با مقداري
آزادي حداكثر و دولت دخالت حداقل يعني كرد ، طبقهبندي (كلاسيك)قرن 19 ليبراليسم مقوله
.بود شده پذيرفته اصل يك اين هايك ، نظر از.فرد براي
اعمال شيوههاي و قانونگذاري قانون ، متوجه را خود تلاش و داد بسط را نظريه اين هايك
توتاليتر سيستمهاي ظهور به بود واكنشي هايك ليبراليسم اساس در.كرد قوانين وضع و
اما.بود آمده وجود به (روسيه و هيتلري آلمان) اروپا در دهه 1930 در كه (طلب تماميت)
است متمركزي برنامهريزي در توتاليتريسم اين واقع ، در ميگويد گذاشته ، فراتر را پا هايك
باشد ، متمركز برنامهريزي سيستم كه هرجا و ميكنند وضع خود جوامع براي دولتها كه
اقبال مورد مفهوم و سوسياليزم درواقع ، پس.بينجامد توتاليتر سيستمهاي به ميتواند
متنوع نسخههاي اصل ، در و متمركزند برنامهريزيهاي همين مستقيم محصول اجتماعي ، عدالت
.ميآيند حساب به شده برنامهريزي
انديشه در خصوصا و سياسي و اجتماعي انديشه در "تطور" و "انگيختگي خود" مفهوم دو
در "انگيختگي خود".است اهميت حائز و برجسته بسيار معرفتشناسياش ، در و هايك اقتصادي
شروع آنجا از آدمي اشتباه كه است اين بر هايك نظر.دارد قرار شده برنامهريزي امر مقابل
به كه را جوامع جريان حال در فرهنگي و سياسي اجتماعي ، فرآيند اين ميخواهد كه ميشود
تحت كنترل اين اگر حتي.درآورد ريزي برنامه و انقياد و كنترل تحت است ، خودانگيخته نظرش
و عبث كار يك هايك ، زعم به هم باز پذيرد ، صورت هم برنامهريزان نظاممند و عقلي موازين
جامعه ، آن ازاعضاي نفر آرمانهايچند مطابق جامعه دادن سامان هايك ، نظر بهاست اشتباه
مقدمه ، اين با.ميشود شروع همينجا از اجتماعي نظام اساسي اشتباه و است غيرمعقول امري
عقيم و بيثمر اجتماعي ، عدالت برقراري ديگربراي فكري مكتب هر يا سوسياليزم تلاش و سعي
عقلانيت" آييني ، و عنوان هر تحت بشري تلاشهاي اين مجموع به هايك.بود خواهند
طور به اجتماعي ، آيين و نظام نوع هر ساختن بر او مراد و ميگويد "صنعگرايانه
در بار اولين براي را خود اساسي ايدههاي هايك.است شده حساب قبل از و شده برنامهريزي
عنوان است ، مشخص كه طور همانكرد مطرح شد ، منتشر درسال 1944 كه بندگي يا رعيت راه كتاب
مداخلات كه ميكند اعلام صراحتا كتاب ، اين در.دارد سوسياليزم به اشارهاي كتاب اين
نظام يك در آزادي مدافع نهادهاي انحلال و حذف قيمت به متمركز ، برنامهريزيهاي و دولت
اقتصاد اتريشي مكتب امدار و حدودي تا خود ، اقتصادي انديشه در هايك.ميشود تمام اجتماعي
كه بود معتقد ميزس فون.داشت قرار ميزس فون لودويك تاثير تحت همه ، از بيشتر استو
سرمايهداران) اقتصادي عاملان كه است ويژگي يك بلكه نيست ، كالاها در ذاتي جزء يك ارزش ،
ذات جزء كه اين تا ميشود داده نسبت آن به بيشتر و ميكنند ايجاد كالاها در (كارگران و
اكثر تصور خلاف بر اقتصاد ، محوري مسئله كه ميگويد انديشه اين ادامه در هايك.باشد خودش
چون است ، هماهنگي ايجاد اساسي مسئله بلكه نيست ، كمياب منابع تخصيص مسئله اقتصاددانان ،
مختلف ، اقتصادهاي اين در كه است جريان در مختلف اقتصادهاي جامعهاي هر در هايك نظر به
را وسايلي و هستند اهدافي داراي (...و فردي صنفي ، خانوادگي ، )فعاليتهايشان حسب بر افراد
كل پراكنده ، و متكثر اقتصادهاي اين مجموعه.دارند اختيار در اهداف اين به رسيدن براي
يكدست و واحد نظام يك اقتصاد ، بنابراين ، .ميسازند را جامعه اقتصادي نظام يا اقتصاد
اقتصاد اصلي هدف لذا.است متنوع و متغير كمابيش مولفههايي و اجزاء از متشكل بلكه نيست ،
مسئله يك به هايك جا ، اين در.باشد اقتصادي كوچكتر اجزاء بين هماهنگي ايجاد بايد
اين ايجاد براي چون انسانهاست ، شناخت و معرفت دامنه مسئله ، آن و ميكند اشاره بنيادي
بديعترين از يكي زمينه ، اين در هايك بحث.داريم نياز معرفت و آگاهي نوع به هماهنگي ،
به تا اقتصاد ، در معمول اشتباه كه ميگويد هايك.است داده تشكيل را او انديشه جنبههاي
دارند اقتصاد و جامعه از كامل ، شناخت برنامهريزان و برنامهريز كه است بوده اين امروز
حالي در اين.دادهاند قرار قبول مورد اكثرا شده ، پذيرفته گزاره يك صورت به را اين و
فرد هيچ دسترس در كامل شناختنيست قبول قابل سادگي به گزاره اين هايك ، نظر به كه است
نامصرح شناخت ديگري و( شده تصريح)مصرح شناخت يكي:است نوع دو معرفت.نيست گروهي يا
در دوم ، نوع معرفت.ميباشد اخير نوع از بشري معارف اعظم بخش اتفاقا كه ،(نشده تصريح)
به كه است متفرق و متكثر چنان معرفت اين.است جامعه يك عامي و عادي افراد و اشخاص نزد
تمركز و برنامهريزي نوع هر جهت ، همين به.نيست مقدور آن نظاممندي و جمعآوري وجه هيچ
وجود كامل و جامع صورت به برنامهگذاران نزد لازم شناخت و آگاهي چون است ، شكست به محكوم
نظم نوع هيچ پساست شكست به محكوم "سوسياليستي محاسبه" نوع هر نتيجه ، در و ندارد
دروني و خودجوش بايد نظمي بلكههر باشيم ، داشته نميتوانيم شده تنظيم بيرون از اجتماعي
آرمانهاي و اهداف با آن تطابق و جامعه تحول روند جهت تغيير براي كوشش نوع هر لذا.باشد
.است تمدن پيشرفت از جلوگيري نوعي به ما ،
كرامت و والايي منكر وجه هيچ به هايك كه ميرسد نظر به مفيد نكته اين ذكر خاتمه ، در
جامعه كه است اين به سوسياليستها اميد كه است معتقد بلكه نيست ، سوسياليستي اهداف
و عبث اميدي شده ، ذكر مقدمات به توجه البته ، با كه بياورند وجود به شده برنامهريزي
.نشست نخواهد بار به واقعيت در كه بود خواهد ايدهآليستي تلاشي نهايت در و است بيهوده
قايل هايك اقتصادي و فلسفي انديشههاي بين دقيقي مرز نميتوان چند هر:غنينژاد موسي
هايك انديشههاي اقتصادي آموزههاي تشريح به وظيفه به بنا من اين ، وجود با شد ،
از من لذا.جلسه اين حوصله در نه و است من توان در نه هايك ، انديشه كل تشريح.ميپردازم
اجتماعي - اقتصادي مشكلات به را بحث موارد ، بعضي در و ميكنم شروع را بحث مشخص زاويهاي
.شود آورده بيرون انتزاعي حالت از نيز جلسه تا ميكنم مرتبط امروز ايران
بازنويسي به فقط و نكرده ابداع را جديدي نظريه هيچ كه ميكند اعلام صراحتا هايك
واقعيت يا و باشد هايك تواضع روي از ادعا اين چه.است پرداخته گذشتگان انديشههاي
.دارد وجود هايك نزد اقتصادي انديشه از عالمانهاي و بديع نسخه حال هر به باشد ، داشته
از نظريه اين او ، خود نظر به.اوست انديشههاي معرفتي بنيان هايك ، "معرفت تقسيم" نظريه
معرفت.باشد مهمتر هم آن از بسا چه و نيست اهميتتر كم اسميت ، آدام "كار تقسيم نظريه"
كه معارف از دسته آن ولي است ، شده يا ميشود بيان كه است دانش از بخش آن شده تصريح
"گنگ معرفت" اين.ميشوند ناميده "گنگ معرفت" نشدهاند ، مكتوب و هستند بيان غيرقابل
.است دانش از بخش همين به نظام ، هر اصلي اتكاي و داده تشكيل را جوامع دانش از بزرگي بخش
بر -شده تصريح دانش و ميكنند تنظيم دانش از بخش همين حسب بر را خود امورات عادي مردم
.ندارد اجتماعي ساماندهي در زيادي نقش -عمومي تصور خلاف
.است انسانها فردي تواناييهاي مجموع "گنگ معرفت" چيست؟ "گنگ معرفت" ديد بايد حال
يعني است ، فردي و انحصاري هركدام معرفت از بخشي و نيستند هم شبيه انسانها از كدام هيچ
همان به آن انجام از ديگران كه دارند را كارهايي انجام توانايي انسانها از كدام هر
ديگران به نميتوانيم داريم ، مهارت آن انجام در كه چيزهايي از بسياري و عاجزند شيوه
اداره براي برنامهريزي توانايي تا سيگار يك كردن روشن از مهارتها اين.دهيم انتقال
،"گنگ معرفت" براي واضحتر مثال.ميشود شامل را خانوادگي و شخصي درشت و ريز امور
را زبان قواعد از استفاده توانايي بچهها ، حتي و ما همه.است زبانآموزي توانايي
آگاهي گونه هيچ اما ميكنيم ، رعايت را آنها كاملا نوشتن و كردن صحبت در و يادگرفتهايم
در تاجري اگر.است بوده تكرار و عمل نتيجه در صرفا مهارت ، اين.نداريم قواعد به نسبت
معارف داراي حتما ميرسد ، شهرت و پيشرفت به برابر و مساوي شرايط با خود رقباي بين
ذكر نوشتهاند ، ...و موفقيت خصوص در كه كتابهايي از يك هيچ در و است بوده بيان غيرقابل
معارف اين مجموعه سايه در فقط او ، شدن ستاره و شخص يك براي فوتبال در پيشرفتاست نشده
دليل همين به هايك و داريم معرفت انسانها تعداد به لذااست بوده شخصي كاملا و گنگ
اگر.دارد وجود استعدادها اين شدن شكوفا امكان آزاد ، جامعه يك در فقط كه ميكند تاكيد
شده تعيين حكومت توسط قبل از و نباشد متكثر اهداف يعني باشد ، متمركز جامعهاي جامعه ،
شوند ، گذاشته آزاد مردم اگر اما.ميشوند كور پنهان و بالقوه استعدادهاي اين باشد ،
خود مردم روند ، اين درميشود فراهم مردم زندگي عادي جريان در استعدادها شكوفايي امكان
يعني است ، اكتشاف اساسي اسلوب خود رقابت هايك ، نظر به و ميشوند رقابت يك درگير خود به
ناشناخته معارف رقابت ، از قبلشد نائل استعدادها كشف به ميتوان رقابت ، پراتيك در
باقي عقيم و كور هم استعداد صاحب فرد براي حتي استعدادها رقابت ، نبودن صورت در و هستند
استعداد اين به نسبت قهرماني از قبل ميشود ، ورزشي رشته يك قهرمان كه كسي.ماند خواهند
وجود رقابت ، اصلي بستر.ميشود ظاهر رقابت جريان در فقط توانايي اين.است بوده ناآگاه
:ميكند تاكيد جنبه دو روي بر آزادي ، از دفاع در هايكاست آزاد اجتماعي فضاي
در و دارد توجه انساني كرامتهاي به اخلاقي جنبه.علمي جنبه دوم و اخلاقي جنبه اول
طرفي از اما دارد ، قبول را آن ارزش يك عنوان به بلكه نميكند ، استدلالي بحث زمينه اين
هيچ كه است معتقد ماركس ، خلاف بر هايك ، .است پيشرفت و تمدن منشا آزادي ، كه است معتقد
بازار در مرج و هرج آزاديباعث ماركس ، زعم به.ندارد وجود نظم و آزادي بين تضادي
موجد آزادي.است ماركس جانب از معرفتي اشتباه يك اين كه ميگويد هايك.ميشود اقتصادي
.انسانهاست ارادي و صنعگرايانه نظم از پيچيدهتر بسيار كه است نظمي كسب
بسا چه و ناقص اطلاعات بر چون بود ، خواهد فقيري بسيار نظم مصنوعي ، نظم هايك ، نظر از
از بزرگي بخش از جامعه كردن محروم يعني برنامهريزي پس.است متكي انسان عدهاي نادرست
و ميدهد نشان آزاديرا از او دفاع علمي جنبه آزادي ، از هايك دفاع اين.استعدادها
را بيشتري اقتصادي شكوفايي آزاد ، جوامع در كه است دليل همين به كه ميكند استدلال
و رشد اساسي شرط آزادي پس كرد ، دفاع آزادي از بايد ، دليل همين به پسميكنيم مشاهده
استبداد ، توتاليتاريسم ، به هايك انتقاد تمام كه گفت ميتوان علت همين به.است شكوفايي
.است آزادي با نظامها اين مخالفت خاطر به..و تمركزگرايي
دارد ادامه
|