گمشده قطعه دو تا رمانتيك آثار از
موسيقي اهل براي ويژه پيام
دارد نياز مشخص مكاني به ايران ملي اركستر
پوست و سرانگشت فرقت در
است رفتني و كوتاه چه بهار من شهر در

گمشده قطعه دو تا رمانتيك آثار از
صهبايي ايرج رهبري به تهران سمفونيك اركستر اجراي درباره گزارشي
ايرج رهبري به كر گروه همراهي با تهران ، سمفونيك اركستر گذشته هفته;درآمد
.كرد اجرا وحدت تالار در را درويشي محمدرضا و ناصحي حسين مندلسون ، فيلكس از آثاري صهبايي
(چهار سمفوني) مندلسون از ايتاليايي سمفوني و "غارفينگال" اوورتور اجرا ، اين اول بخش در
و (صبا ابوالحسن استاد از ملودي دو براساس) ناصحي حسين از دشتي قطعه دو دوم بخش در و ;
نوربخش ، حميدرضا تكخوان ، همراهي به درويشي محمدرضا ازآثار تهران آوازي سمفونيك سوئيت
آثار به نگاهي زير گزارش.ميرود شمار به اركستر خوب رهبران از صهبايي ايرج.شد اجرا
صهبايي ايرج رهبري و تهران سمفونيك اركستر اجراي شيوه و آهنگسازان درباره شده ، اجرا
.ميخوانيم هم با كه دارد
ظهوري حسن
تيغ لبه مندلسون ، :اجرا اول بخش
يا اوورتورهبريدها.پرداخت مندلسون از آثاري اجراي به صهبايي ايرج برنامه اول بخش
ازآثار غارفينگال يا هبريدها اوورتور.(ايتاليايي سمفوني) چهار سمفوني و فينگال غار
هستند جذاب و افسونگر اسامي با جزايري بيروني و دروني هبريدهاي.ميباشد مندلسون مطرح
به ، جائيكه آيونا فراسوي در دقيقا.اند شده واقع اسكاتلند سرزمين غربي ساحل در كه
در جزيره اين در.دارد قرار استافا كوچك جزيره است ، شده دفن درآن مكبث افسانهها ، روايت
و حافظ و ميلادي سوم سده اسطورهاي قهرمان فينگال ، كه است غاري عظيم صخرههاي ميان
كاري سبكاست داشته ماوايي و مسكن درآن دانماركي ، مهاجمين مقابل در ايرلندي نگهبان
احساساتش فوقالعاده بيان خاطر به را او اما ;دارد كلاسيك موسيقي در ريشه مندلسون
كه ميباشد تيغ لبه برروي اجرايي مندلسون ، آثار اجراي جهت اين از.ميدانند رمانتيك
سونات فرم قالب در كه اثر اينميكند مشكل دچار را جهان بزرگ اركسترهاي اوقات گاهي
اما شده نگارش كلاسيك سبك به شايد كه است مندلسون برنامهاي موسيقيهاي از يكي ميباشد
اجراي.نيامد بيرون سربلند مهم اين از تهران سمفونيك اركستر كه ;دارد رمانتيكي روح
آن به پيشتر كه است تيغي لبه همان اين.بود رمانتيكي اثر يك از كلاسيك اجرايي صهبايي ،
از نمايشي كه را اثر خود صوتي جوشش و خيرنش بيروح ، و خشك و سرد اجراي.بودم پرداخته
به اثر رمانتيكي وجوه به توجه بدون اجراكنندگان.بود كرده گم خود در دارد متلاطم درياي
در تصويرگرايانه فرمي اوورتور اين اما ;بودند پرداخته سونات قالب در فرماليستي پرداختي
اسطوره شهود و شدن نزديك غار ، طرف به حركت دريا ، امواج آن واسطه به كه دارد نهفته خود
تداعي موسيقي با همراه برنامهاي اثر اين در كه صحنههايي تمام.ميشود حس وضوح به
از روايي استفاده روشن ، و سايه بازي دريا ، صحنه:است رمانتيكي حالت داراي شدت به ميشود
و ديناميكي لحظات به توجه بدون تهران سمفونيك اركستر كه.تمها و خاطرات تجديد و اركستر
اركستري -تصويري روايتهاي بدون كننده فضاييكسل مناسب ، تمپويي انتخاب
.نمود ارائه
اين شايد و ;نبود پذيرفتني انتظار بهرغم مندلسون آثار از سمفونيك اركستر اجراي كل ، در
معروف رهبران و جهان بزرگ اركسترهاي با آثار اين شنيدنباشد توقع حد از بيش خود انتظار
اوورتورهاي اجراي به ميتوان مثال براي.ميكند فراهم را رضايتي عدم چنين بروز امكان
توسط چهار سمفوني اجراي و كلوديوآبادو رهبري به لندن سمفونيك اركستر توسط مندلسون
قوت خاطر به -اجرا از پس كه آثاري.كرد اشاره پولي سين جوزف رهبري به فيلارمونيك اركستر
فروش بازار وارد دنيا سرتاسر در CD روي بر سرعت به -آهنگساز همان خاص زبان ارائه و اجرا
هم كاست نوار روي را اجراهايش از يكي حتي ايران در تهران ، سمفونيك اركستر اما.ميشوند
تاثير آن اجراهاي روي بر كمكاري اين و ميباشد كار كم بسيار اركستر اين.ندارد
حدودي تا و است خاورميانه بهترينهاي از اركستر اين غربيها خود گفته به وگرنه ميگذارد
ميشود ايجاد پرسش اين اينجا در.ميباشد شرقي اروپاي در بزرگ اركسترهاي با مقايسه قابل
پايين خودش واقع جايگاه از را تهران سمفونيك اركستر آن نگرفتن جدي و بيتوجهي با چرا كه
نمينهيم؟ ارج را آن واقعي ارزشهاي و ميآوريم
ناصحي ، حسين از يادي:اجرا دوم بخش
درويشي اثر اجراي
در صبا ابوالحسن استاد از ملودي دو اساس بر ناصحي حسين ياد زنده توسط و 2 دشتي 1
از يكي ميتوان بيشك را او.شد متولد تهران در سال 1281 در صبا.شد ساخته دهه 1340
السلطنه ، كمال پدرش نزد تار سه با آشنايي از پس كودكي در.دانست ايران موسيقي اعجوبههاي
غلام و عبدالله آقاميرزا از را تار سه زمان ، آن مشهور نوازنده خوان حاجي نزد را ضرب
هنگآفرين نزدحسينخان را ويولون اسماعيلزاده ، حسينخان نزد را كمانچه درويش ، حسينخان
.آموخت وزيري كلنل درس كلاس در سال 1302 ، در را پيانو بالاخره و
صهبايي ايرج اختيار در اكبرزاده پژمان ايراني ، جوان پژوهشگر طرف از و 2 دشتي 1
اين داشت ، فعاليت راديو در نكيسا اركستر كه دوراني در ناصحي مرحوم است ، شده گذاشته
پديد آن اجراي براي امكاني شايد تا داد قرار مذكور اركستر رهبر اختيار در را پارتيتو
اثر بود ، اين آوازي قطعههاي پخش بيشتر زمان آن در راديو تمايل كه آنجايي از ولي.آيد
سالگرد يكصدمين مناسبت به را آن اجراي اولين تهران سمفونيك اركستر.نشد اجرا هيچگاه
.كرد موسيقي دوستداران تقديم صبا ابوالحسن استاد تولد
موومان در.ميباشد (تند)الگرو ،(معتدل)مدراتو نام به موومان دو داراي و 2 دشتي 1
ملايمت با رقص جوش جنبو و هياهو بدون كه ميشنويم را دشتي تمي آشنا نواي -مدراتو -اول
با باسها و ويولونها.مينوازند ملايم و آرام شكلي به را گونه رقص ريتمي خاصي بسيار
.ميكرد همراهي را ميبردند پيش باسون و فلوت غالبا كه را تم پليفونيكي فضاي يك ايجاد
صدا به همه ديدگان مقابل در را روان و يكدست كاري خود آرام و متين رهبري با صهبايي ايرج
اين به شايد و ميبرد پيش را موومان فراوان غرور با تهران سمفونيك اركستر.بود درآورده
فرهنگي در ريشه ايراني موسيقي و است ايراني فضا ديگر حالا كه ميكردند فكر بيشتر موضوع
حدت و شدت -الگرو -دوم موومان در ناگهان اول موومان وقار با و ملايم ريتم.دارد ملي
احساسات بيان در سعي و آمده وجد به اركستر ديگر حالاميگيرد خود به خيرهكنندهاي
كهن قصههاي و افسانهها و مشابه موسيقي شنيدههاي در ريشه كه احساساتي.دارد خود شخصي
نواختن به را اركستر خاصي شعف با و ندارد قرار و آرام هم صهبايي ايرج ديگر حالا.دارد
و بود اندك بسيار موومان دو هر زمان متاسفانه.ميكند رهنمود دشتي نواي با پايكوبياي
را موومانها اين بار اولين براي كه تماشاچيان اما.شد تبديل سكوت به يكباره چيز همه
افتخار حد در چيز همه ;شكستند هم در را تالار سكوت شوقشان سر از تشويق با ميشنيدند
.بود اجرا
تهران آوازي سمفونيك سوييت
از (سپند ديار دماوند ، ) منظومه اساس بر درويشي محمدرضا را تهران آوازي سمفونيك سوييت
و توصيفي حال عين در و حماسي قطعهاي سوييت اين.است ساخته چاوشي محمدعلي سرودههاي
و است برخاسته همايون و چهارگاه يعني ايران ملي موسيقي دستگاه دو اساس بر كه است تصويري
كه نوروزيههايي و ايران و تهران ديرينه نغمه چند از آزاد برداشتي درويشيبا محمدرضا
قسمتهاي.ميشد نواخته دهل و سرنا با مردمي آوازخوانان توسط نو سال آستانه در پيشترها
سراغ به اثر تكوين روند در و آورده پديد فينال تا اوورتور از را تهران قطعه مختلف
همايون در بيداد گوشه و چهارگاه در زابل و حصار منصوري ، درآمد ، مختلف نواز گوش گوشههاي
در را صبح ونويد ميشود آغاز اركستر بمتر صداهاي با سوييت اين درآمد پيشاست رفته
ادامه در.ميكنيم حس را دماوند كوه حضور حتي ;ميدهد بشارت تاريخي و ميراثدار كشوري
ريتمي با محلي موسيقياي به تبديل دايره و طبل و دهل صداي و اركستر سريع ضربهاي با
ادامه متعدد فرودهاي و فراز با درآمد پيش پايان تا اركستر در شتاب اين.ميشود رقصگونه
آن وصف در گونه ملي شعري خواننده درآن كه ميرسيم سوييت دوم قسمت به تا مييابد
كنار درميكنند همراهي را (تكخوان)نوربخش حميدرضا سروش اين در هم كر گروه.ميسرايد
و تاريخي حركت فرود و فراز از حكايت كه دارد خاصي تكگويي ويولون اركستر گل نوازندگي
مييابد حضور خود كوتاه و نوستالژيك تكگويي با كمانچه آنگاه ;دارد اثر انساني نوستالژي
و فراخوانده مبنا آغازين تم به را اركستر شتابان حركت نخست تكگويي به پاسخ مقام در و
.ميگردد ناپديد نوروزي شادمانه فضاي در آنگاه
:تخصصي هاي واژه برخي باره در توضيح
.ميشود ديگري از آن تمايز سبب كه آوازخوان يا ساز هر صداي ويژه كيفيت صوتي رنگ -
.موسيقي در صدا ملايمت يا شدت ميزان:ديناميك -
و حال دارنده برپا و اپرا يك اول پرده آغازگر كه اركستر براي كوتاه قطعهاي:اوورتور -
.است آن دراماتيك هواي
يك توسط كه متني بر اغلب كه اركستر و خوانها تك كر ، براي طولاني اثري:اوراتوريو -
نقش ، ايفاي اوراتوريو در.است مبتني ميكند مشخص را اثر داستاني وسير ميشود خوانده راوي
هندل.است انجيل از گرفته بر اغلب آن داستان و ندارد كاربردي ويژه جامه و صحنه آرايش
.ميباشد اوراتوريو پديدآورندگان از
:غارفينگال يا اورتورهبريدها -
.موسيقي اجراي سرعت:تمپو -
كوارتتهاي سمفونيها ، سوم موومان در گاه كه آهنگسازي در (ABA) بخشي سه فرمي:اسكرتو -
وزني اغلب اسكرتو.است رفته كار به رمانتيك و كلاسيك آثار از ديگر برخي نيز و زهي
.دارد منوئه از تندتر تمپويي و سهتايي
-منوئه رقص از برگرفته -آهنگسازي در فرمي: (Minuet and Trio) ، (منوئهوتريو) منوئه -
در سوم موومان عنوان به اغلب منوئه.(A)منوئه.(B)تريو (A)مندئه.است بخش سه داراي كه
.است شده گرفته كار به كلاسيك دوره آثار از ديگر برخي نيز و زهي كوارتتهاي سمفونيها ،
.دارد معتدل تمپويي اغلب و تايي سه وزن منوئه
موسيقي اهل براي ويژه پيام
مختاباد سيدابوالحسن
najva@ hamshahri.org_a
.نهاد نام اخير سال چند در كنسرت طولانيترين بايد را همراهش گروه و چكناوريان كنسرت
كه ميگيريم نتيجه دربياميزيم ، كنسرت اين با را چكناوريان ، - بهار كنسرت اگر درواقع
.است بوده صحنه بر ديگري اركستر رهبر و هنرمند هر از بيش گذشته سال دو -يكي در چكناوريان
وجود كنسرت اين براي بليت وخريدار متقاضي كه زماني تا است معتقد سطور اين راقم اگرچه
چكناوريان آقاي كه نداريم اين به هم كاري و نيست كنسرت يك برپايي در مشكلي دارد ،
ديگري بياقبال كنسرتهاي سرنوشت هم آينده دوسال-يكي تا كه كنند تكرار را خود بهقدري
و ميخواهند چنين چكناوريان آقاي خود كه چرا.شوند (ملي اركستر و سمفونيك اركستر چون)
آينده در ميشود گفته حتي كه آنها ، كثرت و اجراها اين بر اما.نيست تدبير را خودكرده
زد موسيقي سياستگذاري منظر از تفسيري ميتوان داشت ، خواهد تداوم ديگر ماه يك نيز نزديك
نيروهاي بر تكيه جاي به موسيقي اهل به خوراك دادن براي موسيقي سياستگذاران اينكه آن و
تمسك وارداتي نيروهاي به كردهاند ، تلاش و كار آنها برنامههاي پرتو در سالها كه داخلي
البته.كنند جبران ميخواهند طريق اين از را برنامهريزي در خود فتور و ضعف و جستهاند
اما است ، ايراني چهرهاي چكناوريان كه بگيرند خرده سطور اين راقم بر برخي شايد
وي ، نوازندگان نيز و كرده اجرا و تمرين چكناوريان كه آثاري كه بگويند نميتوانند
حال هر در.است شده ساخته موسيقي مديريت دوران در كارها اين همه و ايرانياند
اختيار در و وي ساختههاي تمامي دربست قبول و چكناوريان اجراي با موسيقي سياستگذاران
خارجي و ايراني نوازندگان به را ويژه پيامي ميخواهند اعتبارات البته و امكانات نهادن
در بايد باشد ، مفيد جدي موسيقي توسعه و رشد حال به اندازه چه تا پيام اين كه اين.بدهند
.چشيد و ديد را نتايجش و ماند انتظار
دارد نياز مشخص مكاني به ايران ملي اركستر
گروه اين اركستر ، اين براي مشخص مكاني اختصاص صورت در كه گفت ايران ملي اركستر رهبر
.بپردازد برنامه اجراي و تمرين به ميتواند مناسبتري شرايط در
انبار و آرشيو كتابخانه ، :كرد تصريح ايرنا خبرنگار با گفتوگو در فخرالديني فرهاد
ملي اركستر حاضر حال در.شود فراهم بايد كه است ايران ملي اركستر اساسي نيازهاي از ساز
.ميكند استفاده تهران سمفونيك اركستر امكانات از ايران
اركستر كار به آغاز از سال چهار گذشت به توجه با كه كرد اميدواري ابراز فخرالديني
.شود گرفته نظر در ثابتي مكان گروه اين براي ملي ،
اين در:گفت تهران ، وحدت تالار در ملي اركستر آذرماه و 29 روزهاي 28 اجراي درباره وي
اجراي در.ميشود نواخته بار نخستين براي آن از قطعه هشت كه ميشود اجرا قطعه برنامه 12
،"محجوبي مرتضي" ،"صبا ابوالحسن" ،"وزيري علينقي" ،"خالدي مهدي" از قطعاتي ملي ، اركستر
محلي موسيقي قطعه يك و "شيدا اكبر علي" ،"تجويدي علي" ،"فخرالديني فرهاد" ،"لشكري جواد"
عليرضا" اجرا اين خوانندگان فخرالديني ، گفته به.ميشود اجرا "زندگي" نام با لري
برنامهاي در آذرماه سيام همچنين ايران ملي اركسترهستند "سپهر مينو علي" و "قرباني
وحدت تالار در "صبا ابوالحسن" استاد تولد سال صدمين مناسبت به و موسيقي خانه توسط كه
.ميكند اجرا برنامه چند ميشود ، برگزار
پوست و سرانگشت فرقت در
ملك جهانگير استاد فراق در داشت ياد دو
ملك اسدالله مرحوم و ملك جهانگير مرحوم ، ذوالفنون جلال: راست از
پوراميد عليرضا
ميگفت سخن من با پيش ماه چند عزيزشدر نوه تولد از پس كه نشاطي و شور با
قطعا جديد ، و داشتني دوست دلبستگي اين خاطر به استاد پربركت سايه سال سالهاي پنداشتم
و سبك از هم و بنويسم ديگرش خاطرات و روز آن از اينك ميخواستم و بود خواهد ما سر بر
نانوشته امضاي بلادرنگ ميشنيد كه هنري اهل هر كه شيرينش و اختصاصي تمبكنوازي سياق
(ني مسلم و برجسته نوازنده)ناهيد حسن استاد اتفاق به وقتي اما.ميكرد مشاهده را استاد
ايرانمهر بيمارستان سمت به ملك روانشاد پيكر تشييع براي منزل از ناهيد احمد آقاي پسرش و
استاد راه در شديم ، راهي (است مستور آن ديوارهاي بين در بسياري هنرمندان رحلت خاطره كه)
او با خانوادگي نسبت دليل به كه پرداخت ملك جهانگير زندهياد از خاطراتي ذكر به ناهيد
هنرمند به نسبت برجسته هنرمند يك زبان از روايت صحيحترين ميتواند (بودند هم باجناق)
رايج مقالات در مستتر شخصي مطرحكردنهاي و بغضها و حب از فارغ و باشد ديگر ، بزرگ
ميافزايد مطلب عاطفي بار بر سادگياش و خلوص كه ناهيد احمد آقاي خاطرات نيز و امروزي
ديدم بهتر است نشسته نظاره به را بزرگي هنرمند وستايشگرانه ، معصومانه نگاهي با كه
.دارد نگه آشنا ، سخن آشنا كه نمايم نقل را پسرشان و ناهيد استاد خاطرات
زمان آن) شدم آشنا ملك جهانگير روانشاد با سال 1340 در:فرمودند ناهيد حسن آقاي
روزهاي تعيين و تمرين براي روزها اغلب و (بودند كار به مشغول دارايي وزارت در ملك مرحوم
با ايشان ميرفتيم ، ملك استاد منزل به (ارك ميدان در) ) راديو از كار اتمام از پس اجرا ،
پذيرايي و استقبال من از گشادهرو و صفا با كريمانه و ميهماننوازانه مشرب ، وسعت
اجراهاي به همنشينيها و همدليها اين سرانجام اينكه تا داشت ادامه كار واين ميكردند
عبدالله - تجويدي علي اساتيد ، با ملك آقاي توسط.گرديد منجر گلها برنامه در متعدد
تفكر ارتقاي جهت در كه شدم آشنا اساتيد از ديگر بسياري و همايونپور منوچهر -جهانپناه
و گشتيم همسايه ملك استاد با پنجاه دهه در.بود مفيد بسيار من نفس به اعتماد و هنري
ما وصلت جهت در بزرگوار آن تلاش و همسايگي همين ثمره نيز ايشان خانم خواهر با من ازدواج
محبت و دوستي فاميلي ، مناسبات و خانوادگي روابط در كلي تغييرات عليرغم و بود آن تحكيم و
و شاد روحشميآيد شمار به افتخاراتم از و داشت ادامه حياتشان روز آخرين تا ايشان
ناگهاني فوت خبر اندوهگين حالتي با ، پدرم سهشنبه 19/9:ناهيد احمد.بيامرزاد خدايش
و سنگين خبر اين ضربه قدري به.داد من به را ملك جهانگير استاد عزيزم خاله شوهر
تاييد و ايشان خانواده با تماس از هراس و نيامده خود به ساعتها تا كه بود تكاندهنده
را كردن تلفن توانايي همه و همه فرزندانش و خاله به گفتن تسليت قدرت عدم و تلخ خبر اين
او.ميكردم فكر ايشان به صبح تا چشمانم از خواب رميدگي در شب آنبود كرده سلب من از
طول در.بود اخلاق معلم يك و مهربان عمويي ايشان.نبود خاله شوهر يك فقط من براي
سالهاي.آموخت بنده به را بسياري نكات داشتم مجالست و نشر و حشر ايشان كهبا سالهايي
كه ميشد ميسر اميد اين با سالانهام صبر (كودكي زمان) بودم شيراز در كه انقلاب از بعد
بزرگ و صدر سعه با.بود خواهم تهران در ايشان نزد تابستان يا نوروز ايام در را روزي چند
رئوف و مهربان بينهايت و خوشخلق همواره.ميداد آموزش را تمبك نواختن من به گاهي منشي
سكوت و خوشرويي بود كه حالي هر در.نمايد بدرفتاري فرزندان با كه نديدم بار يك حتي بود
و تشييع روز.شد رفيقم ديدارش توفيق كمتر اخير سالهاي در متاسفانه.مينمود بارز او
را ايشان بار آخرين.ميكردم فكر ايشان با گذشته برخوردهاي به راه طول تمام در خاكسپاري
نو ، سال تبريك و احوالپرسي و سلام از قبل منزلشان به ورود محض به.ديدم امسال نوروز در
هزار ده اسكناس يك با و پذيرفت سينه گرمگاه در نشان محبت آغوشي و گشاده چهرهاي با مرا
خوشامدي با.كردم حس دهانم در و دندانها زير به را قبل سالهاي عيدانههاي خوش طعم ريالي
به عمر آخر تا كه فرمود مرحمت من به را عيدي پربركتترين اين سبزگون نگاهي و رنگ سبز
با.بوديم رسيده زهرا بهشت به آمدم خود به كه زماني.داشت خواهم نگاه تبرك ، عنوان
آرزويم و شدم روانه پيكرش پي در محزون خاطري و پرخون دلي اشك ، پر چشماني تهي ، دستاني
ايشان كفن كه اين از پس و ببينم را اميدبخشاش و دوستداشتني چهره ديگر بار يك تا بود
بر بود علاقهمندان از بوسهگاهبسياري كه او مهربان صورت پهنه تا گشودند گور در را
لبخندي با بيروحي و سردي رغمارغم گويي كه ديدم را نجيب و فروتن رخساره آن نهند خاك
.ميبخشيد اميد فرزندانش و من به رازآلود
دوست كوي تا ولي دانم را مرگ
بگو داني نزديكتر اگر راه
است رفتني و كوتاه چه بهار من شهر در
لكن ميشنيدم را همهمهها و صحبتها موسيقي مركز راهروي در آذرماه سهشنبه 19 روز صبح
هم باز اما رسيد گوشم به ملك اسم بار چندبزنم نشنيدن به را خود كه بودم مايل بيشتر
نميخواستم اصلا و است نزديك ملك اسدالله فوت سالگرد كه بقبولانم خود به ميخواستم
سريع خيلي خبر نبود ، چارهاي ظاهرا اما. بپذيرم مينمود ، گزنده و تلخ كه را واقعيت
شب در تهران ايرانمهر بيمارستان در تنبك چيرهدست و ممتاز استاد ملك جهانگير" رسيد
همين در را او قبل روز چند نميگنجيد باورمان در "گفته وداع را دارفاني آذرماه نوزدهم
او و دادم سلام او به بود گرفته پايين هميشه مثل را سرش كه همانطور و بودم ديده راهرو
در را ملك جهانگير فوت خبر كوتاهي فاصله در.بود داده پاسخ متواضعانه بسيار معمول طبق
فوت گذشته هفته كه (ابوا خوب نوازنده) عليآقا كامران ترحيم مجلس برگزاري خبر كنار
را او چهره كردم سعي.كنيم باور را آن نميخواستيم زده حيرت همه و دادند قرار بود نموده
تار با همراه نياوران فرهنگسراي در ملك اسدالله چهلم بياروم ، خاطر به نوازندگي حال در
تنبك روي دستانش نوازندگي هنگام و ميگرفت پايين را سرش هميشه ملك ، گروه و شريف فرهنگ
گراميش همسر و داشت حذر مردم چشمان به كردن نگاه از كه بود متواضع ، آنقدر ميكرد معجزه
وصف را او صفات و اخلاق زيبا چه مصاحبهاي در پيش ماه چند سرشت ذبيحي فريده خانم سركار
:ميگويد و مينمايد
آرامش با است سال چهل و نداريم مشكل يكديگر با است مهرباني و آرام بسيار مرد ملك"
به ملك پايبندي و حيا و حجب من ميكنيم ، زندگي يكديگر كنار در فرزندمان چهار با همراه
شاكر زندگي اين داشتن خاطر به را خدا و ميدانم خود زندگي موفقيت رمز را خانوادگي اصول
."هستم
و هنري آثار از كولباري با و اخلاقيش خوب خصوصيات تمامي با ملك جهانگير امروز و
با را علاقمندانش و نمود پرواز ابديت سوي به هنرمندان جمع از يادماندني به اجراهاي
غني و پربار آنچنان ملك جهانگير هنري كارنامه گذاشت ، تنها خود جاودانه و خوب يادگارهاي
علاقهمندان و شاگردان آموزش و تربيت راديو گلهاي برنامه ندارد ، بازگويي به نياز كه است
سال چهل از بيش حاصل..و متعدد همنوازيهاي و تكنوازي از راديويي ضبطهاي تنبك ، ساز به
اگرچه ملك جهانگير ميباشد ، ايراني اصيل و سنتي موسيقي هنر عرصه در وي مستمر فعاليت
قدر هيچ با اجرايش و اثر هر لكن نگذاشت جا به خود از فرزندانش و همسر براي شخصي خانهاي
نسلهاي تا گذاشته يادگار به خود از آنچه و نيستند مادي ظواهر با قياس قابل قيمتي و
ارزشمندترين اين و ماند خواهند باقي تابناك و درخشنده همچنان ارزشمند و جاودانه آينده
مرحوم.ميماند يادگار به ملك جهانگير همچون خلاقي و وارسته انسانهاي از كه است متاعي
برادر همچون را او اما بود مشترك او با خانوادگي نام در تنها اگرچه ملك اسدالله
خود كمك و يار را او هميشه و است مشكل برايش نواختن جهانگير بدون بود معتقد و ميدانست
تا است عبادت مشغول نظرميرسيد به بيشتر ميگرفت دست در كه را تمبك.مينمود معرفي
فيالبداهه كه قطعاتي. نماييم حس خوبي به او ساز صداي در ميتوانستيم را عشق.نوازندگي
.بود نوازندگي در وي تبحر و هوش گيرايي ، نشانگر مينواخت سنتي سازهاي ديگر كنار در
بود اين از مانع حدش از بيش تواضع و بوده موسيقي بزرگ اساتيد با همگام و كنار در همواره
موسيقي به را خود وافر عشق ميرسيد بهنظر. نمايد معرفي تكنواز عنوان به را خود كه
ساز صداي كه حالي در.ميشد اقناع اينگونه و مييافت بزرگ اساتيد با همنوازي در ايراني
هم اين و ننماييم خستگياحساس كمترين و دهيم گوش ساعتها ميتوانستيم تنهايي به را او
. شاد روانش.بود ملك جهانگير منحصربهفرد خصيصههاي جمله از
طاهري معصومه
|