نكنيم خالي زبده نيروهاي از را اداري دستگاه
...اما ميشويم پير روز يك همه
...شده سپري روزهاي ميهماني به سفر
نكنيم خالي زبده نيروهاي از را اداري دستگاه
دولت كارمندان رسمي استخدام لغو پيامدهاي به نگاهي
نيروي در امر محققان و دانشمندان همه زعم به فرهيخته و خلاق كار نيروي و انساني منابع
به مطلق وابستگي اداري ، دستگاه بدنهميباشد برخوردار جايگاه بالاترين از انساني ،
حركت فاقد اداري سيستم پويا ، و فعال انساني نيروي حضور بدون و دارد خبرگان كارشناسانو
به را انساني نيروي است لازم سياسي نظام اداري تشكيلات در تحرك ايجاد منظور به.است
محركها ، جمله از.است لازم ابزارهاي از حمايتي ، و تشويقي تحركهاي ايجاد و واداشت حركت
وضعيتهاي انواع سوابق بررسي.است دولت كارمندان اشتغال نحوه و استخدامي وضعيت ثبات
انواع توسعه ، برنامههاي انجام از قبل تا و اين از پيش كه است آن از حاكي استخدامي ،
خدمت ، خريد قراردادي ، ) جمله از داشت وجود وابسته موسسات و دولتي دستگاههاي در اشتغال
وظايفبه اين خدماتي ، شركتهاي به امور از برخي واگذاري از بعد و (... و روزمزد پيماني ،
.هست و بوده اشتغال روند در جدي مقولههاي از يكي نيز شركتي اشتغال و محول مزبور شركتهاي
و واگذاركرد خصوصي بخش به و جدا را خود اداري بدنه از بزرگي بخش دولت واگذاري ، اين با
.و آتيه تامين براي مشكلي هستند بيمهاي حمايتهاي پوشش تحت شركتها اين در شاغلان چون اما
ازسوي.دارد دولتي موسسات وجود با مستقيم ارتباط مذكور شركتهاي دوام چند هر ندارند..
در استخدام ممنوعيت جمله از جديد طرحهاي ارائه با سوم و دوم ساله پنج برنامه در ديگر
... و قراردادي استخدام نوع هر بودن ممنوع همچنين و پايينتر و ديپلم تحصيلي مقطع
جذب براي كشور برنامهريزي و مديريت سازمان از مجوز دريافت به نياز همچنين و (غيررسمي)
ساختار كوچكسازي سياست اجراي منظور به دولتي دستگاههاي به ورود مبادي انساني ، نيروي
استخدام نوع هر مصوبهاي طي دولت سياستها اين اجراي بر علاوه.شد اجرا و ابلاغ دولت
پيماني استخدام قالب در تنها را دستگاهها نياز مورد انساني نيروي جذب و ممنوع را رسمي
استخدام نامه تصويب تهيه در كه مديريت سازمان محترم كارشناسان يقين به.كرد محدود
داراي مصوبه اما داشتهاند ، را لازم توجه امر جوانب كليه به داشتند عمدهاي نقش پيماني
عنايت آنمورد اجرايي آئيننامه تدوين هنگام به است نياز كه است پيامدهايي و مشكلات
.گيرد قرار
مذكور طرح خصوص در كه كارشناساني همچنين و وزيران محترم هيات تصويبنامه در كه چند هر
استخدام تداوم مخالف مديريت سازمان چرا نشد ، كه موضع اين به اشارهاي نمودند نظر اعلام
و است رسمي كارمندان مطالبات نگران دولت كه ميشود استنباط چنين اما. است كاركنان رسمي
خصوص در برخورد از ترسي است رسمي مستخدم فرد چون كه ميشود استدلال چنين ظاهرا
كه هستند دستگاههايي كننده رسيدگي مرجع ميداند چونندارد..و بهرهوري عدم كمكاري ،
.(حراست و گزينش اداري ، تخلفات) است معتبر ادله وجود و مراحل طي مستلزم آنها نظر اعلام
اين كه است كاركنان بخشي اثر و كارآيي بهرهوري ، وجود عدم بر دولت نظر كه حالي در
هميشه كارمند كه جهت آن از و منظور همين به ندارد مذكور مراكز در بررسي جهت جايي مقولات
اداري نظام از خروج از ترس موقعيت و لغو را رسمي استخدام باشد ، اداري دستگاه دنبال به
تفكري چنين البته.برسد خود اداري مقاصد به بتواند ابزار اين با تا است نموده فراهم را
كاري كم زمينههاي بايد اداري دستگاه كه شد متذكر بايد خصوص اين در دارد فراوان نقد جاي
و مشاركت طريق از كاركنان ارتقاي براي فرهنگي زمينه و ببرد بين از اداري محيطهاي در را
تصويب و تدوين به اقدام تصوري چنين با كارشناسان كه صورتي درآورد فراهم را...
رشد شاهد زير دلايل به بلكه يافت نخواهد افزايش بهرهوري تنها نه نمايند ، آئيننامهها
:بود خواهيم آتي سالهاي در آن منفي
خود فرداي به قطعا باشد ، نداشته خود آتيه به اميدي كارمند كه دستگاههايي در -1
ابقاي براي تلاش مدنظرشباشد ، سيستم رشد كه آنچه از بيش و كرد نخواهد نگاه اميدوارانه
.نمود خواهد سازمان در خود
زباني و فريبنده ظاهري كه شدافرادي خواهد باعث استخدامي پيمان تداوم براي تلاش -2
و بيشتر كارايي داراي كه افرادي و شوند برخوردار بيشتري رشد از دارند ، مديران نزد متملق
.بازمانند راه از ميانه ، اين در هستند كوتاهتر زبان
همكاري سالانه صورت به اخير ، پيماننامه براساس مجبورند كه متخصصاني و كارشناسان -3
نداشته همكاري و حضور به تمايلي ندارند ، آتي سالهاي در ثابت استخدام به اميدي چون كنند ،
.شد خواهد خالي زبده نيروهاي از اداري دستگاه آتي ، دهه طي و
با تمديد خواست در كه مستخدمين از گروه آن كليه براي سالانه صورت به پيمان تمديد -4
ادارات است ولازم است طويل و عريض اداري دستگاه وجود مستلزم ميدهند مدير رضايت
.باشند دستگاه نيازهاي پاسخگوي بتوانند كه باشند داشته توانايي چنان.. و كارگزيني
وجهي هرگونه پرداخت و است لازم مستخدمين همه براي مربوطه قانون طبق گزينش مراحل طي -5
مصوبه ماده 8 اصلاحيه به توجه بااست ممنوع نكردهاند طي را گزينش مراحل كه افرادي به
در دانسته بلامانع گزينش مراحل از بخشي طي يا تمام انجام تا را پيماني حكم صدور مذكور ،
قانون ، براساس ديگر طرف از و دارد مغايرت (ماده 16 ذيل تبصره 1) گزينش قانون با كه حالي
خود اين كه نمايند نظر اعلام.. و قرارداد تمديد مراحل كليه در موظفند گزينش واحدهاي
افراد كليه قرارداد ، تمديد هنگام به سال هر و است... و انساني نيروي وقت ، صرف مستلزم
.كرد نخواهند عبور صافي از افراد اين از برخي طبعا.شد خواهند معرفي گزينش به
با سازمان استراتژيك برنامهريزي و لازم تخصصهاي ارائه و آموزش براي سرمايهگذاري
.ميشود مواجه جدي مشكلات
پيماني آن كاركنان اعظم بخش كه دارد برعهده را سازماني رياست كه دستگاهي مدير-6
به اقدام توانست نخواهد هيچگاه گردند پيمان تمديد ساله هر است لازم و هستند
.نمايد انساني نيروي استراتژيك برنامهريزي
شده لحاظ موقت مذكور ، مصوبه ماده 1 طبق سازماني پست و استخدام كه اين به توجه با -7
عمل در باشد كارمندان تخصص با متناسب كه لازم آموزشي دورههاي گذراندن بنابراين است
دستگاه رضايت عدم علت به سيستم از كارمندان خروج امكان هم زيرا.بود خواهد استفاده بدون
براي كارمند درخواست يا گزينش منفي نظر اعلام همچنين و (كشوري استخدام قانون ماده 20)
.ميباشد... و شغل تغيير
مالي ، رضايت اعتبار وجود قرارداد تمديد شروط ماده 3 اصلاحيه براساس اينكه به نظر -8
لازم نيز گزينش تاييديه كه آن ضمن است ، شده گنجانده آموزشي دوره طي و مستخدم خدمات از
مدير رضايت همچنين و بند 7 به توجه همچنين و دولت مالي اخير مشكلات به توجه با لذا است ،
نيز مدير و دستگاه رضايتمندي نحوه و ميزان براي معياري و مبنا است اصولالازم كه
نگراني و دغدغه ميزان بر تا داده يكديگر دست به دست عوامل همه ميرسد نظر به گردد تعريف
نظاره خود اداري بودنجايگاه متزلزل بر بيشتر چه هر بيفزايدتا پيماني كارمندان
.نمايند
قانون براي محكمي پشتوانه قوانين و مصوبات اجرايي آئيننامه تصويب كه آنجا از -9
وليكن.گردد اقدام اخير مصوب آئيننامه تدوين به نسبت وقت اسرع در است ميباشدلازم
كه است آن از حاكي مربوطه آئيننامههاي و قوانين تصويب تاريخهاي مقايسه و بررسي
باقي مصوبه مبهم نقاط نتيجتا و ميشود ايجاد دو اين بين زيادي نسبتا فاصله معمولا
در وزيران هيات مصوب پيماني استخدام تصويبنامه به ميتوان مثال عنوان به.ماند خواهد
ابلاغ (بعد سال 10) تاريخ 17/8/78 در آن اجرايي آئيننامه كه نمود اشاره مورخ 15/6/68
.است گرديده
و آموزش بازنشستگي ، وظيفه ، حقوق پرداخت) كشور استخدامي مقررات و قوانين كليات از -10
در اميدواري و نشاط روحيه تقويت قانونگذار هدف كه ميشود استنباط چنين (... و رفاه
.دارد منافات مذكور قوانين روح با اخير مصوبه كه حالي در است كارمند
نوروزيان مهدي
دولتي مديريت ارشد كارشناسي دانشجوي
...اما ميشويم پير روز يك همه
روزنامه در منفي نكته يك از ميخواهم اجازه رو اين از و هستم شما هميشگي خواننده
و سال حوش 60 و حول افراد مورد در مرتبا گزارشهايتان در اينكه آن و كنم انتقاد همشهري
حوادث صفحه در بخصوص.ميبريد كار به را "پيرزن" و "پيرمرد" ناخوشآيند كلمه بيشتر
اين با.نشود تكرار كلمات اين كه نيست روزي تقريبا "خبرها دنياي در گشتي" ستون و داخلي
كملطفي سال و سن اين حوالي افراد به واقع در دارد رواج ما مطبوعات در متاسفانه كه روش
.ميگردد ايجاد سال و سن موضوع به نسبت منفي تصوري نيز جوانترها ميان در و ميشود
نشان بسياري شواهد و نيست جواني يا پيري ملاك حتما شناسنامهاي سن اينكه از بگذريم
.ميباشد متفاوت بسيار مختلف افراد در پيري روند و آغاز كه ميدهد
تغيير در همشهري مانند كثيرالانتشاري روزنامه كه نباشد بد ميكنم فكر صورت هر به
روستايي ساله ، شهروند60 بنويسيد گزارشهايتان در دارد اشكالي چه.شود پيشگام روش اين
ساله؟ مرد65 يا ساله زن 75 ساله ، 80
ضرورتندارد پايينتر سنين افراد مورد در هم"جوان" كلمه از مكرر استفاده درواقع)
.(نميآزارد را ذهن "پيرمرد" و "پيرزن" مانند دستكم اما
.شدم شما وقت مزاحم اينكه از پوزش طلب با
ميانسال شهروند
خداياري كامران
...شده سپري روزهاي ميهماني به سفر
به قاعده و بينظم كه سردرگم ، ماشينهاي آهنين جسدهاي از شده اشباع خيابانهاي از
سينهام ، قفسه.گذشتم بيهدف ، و گيج انسانهاي ازدحام از و بودند پيچيده يكديگر پاي و پر
بر گازوئيل و سوخته روغن بوي و ميشد متحمل آلوده ، هواي سنگين حجم از را ، بياماني فشار
آنچه نباشد ، يا باشد آلوده كه !نداشت وجود هوايي اصلا واقع ، در ميافزود ، آلودگي حجم
درهم مضطرب و سراسيمه كه مردمي حضور و سروصدا و شلوغي اضافه به مطلق آلودگي بود ،
نازيبا چهرهاي اينها ، همه حصل وما بود بينظمي سراسر كه غريبي مرج و هرج ميلوليدند ،
با بزرگ مملكت يك قلب در بزرگ شهري آنهم بود ، شهر يك نماد از تحمل و تصور غيرقابل نمايي
نگاه با گاهي هراز فقط كه بود شده فراموش مطلبي آسمان ، آبي رنگ.درخشان و كهن تمدني
اصلا.كني زنده را خاطرهاش و ياد از گوشهاي ميتوانستي ، تابلويي ، يا عكس در كردن
به را خود متري چند فاصله واقعا !ابري يا است آفتابي هوا شب ، يا است روز نميدانستي
راست يا باشي مواظب را خود چپ سمت نميدانستي ، شلوغي ، و همهمه آن در و !نميديدي وضوح
و هوا از شرق ، و غرب و جنوب و شمال از بستهاند ، ميدان وسط در ترا دقيقا ، گويي را ،
جاي اتوبوسها ، زير در يا ميكردي غفلت قدري اگر.ميبرند يورش برتو ، ماشينها زمين ،
از قسمتي اصلا.ميكردي تصادف ميدادند ويراژ طرف هر از كه موتورهايي با يا داشتي ،
آدمي فرصت كردن پيدا با كه روشن موتور تا سواريست ، 200 ، 300 ، موتور مسابقه گويي خيابان
محتاطي آدم خيلي اگر ندهم ، دردسرتان خلاصه !دبرو و مينشاندند خود ترك بر و گرفته را
و محكم طعنههاي گرفتار كه چرا !ميدادي دست از را كتفت و شانه فقط !خوششانس و بودي
همه با خلاصه ميكردند ، سير ديگري عالم در گويي كه ميشدي گيج و هول انسانهاي پيدرپي
آشفتگي آنهمه.رسيدم مقصد به بسيار وقت صرف از پس و رستم هفتخوان از عبور و اوصاف اين
گذاشتم سرايي به قدم و كردم پرت بيرون به و كرده جدا تن از چركي رخت چون را پريشاني و
بزرگ بازار سراي به.ميگرفت جان و ميشد زنده گذشته ، قشنگ روزهاي ياد ديدنش ، با كه
و ياد در كه گذشته از ميراثي.ميكرد زنده دل ، در را صميميتي منطقه ، بومي بافت.رسيدم
.ميگذاشت برجاي فرسا ، جان آهي برلب ، و ميگرفت جان ذهن
غريبي حجمميكردند نجوا را جواني دوران خاطرات گردهم ، قديمي دوستان همچو حجرهها ،
كه زعفران و كندر و گلاب و هل عطر از مملو فضا بود ، تلنبار هم روي به مختلف توليدات از
مادر قديمي و كوچك خانه و ديرين ايام ميهماني به را مشام و ميزدود تنت از را غريبي بوي
مشغلههاي از انباشته مغز پردههاي و ميبرد عباسي لاله از مملو باغچههاي و بزرگ
ريز آدمهاي پيوسته همهمه و حركت.ميداد تكان گذشته شيرين خاطرههاي و ياد با را روزمره
وهمي در كه نور مرموز شعاعهاي و ميانداخت مورچگان بيوقفه تلاش ياد به ترا درشت ، و
كه عاشقي دستهاي نماد ديوارها ، فرسودگي بر نو ، از و ميشكست كبوتران بال حركت با گنگ
ذهن در را آبي حوض نقش كه زيبا و كوچك كاشيهايميگذاشت نمايش به بود ، ساخته را آنها
از مملو ايامي سپيدي يادآور ميزد ، چنگ دلت بر كه عجيبي احساس خلاصه و ميكرد زنده
آساني ، به ميتوانستند همه كه بيريا و گسترده سفرههاي آن با بود ، مهرباني و صداقت
.برگيرند آن از را عشق و دوستي و عاطفه از لقمهاي
.شود گم حرص و زيادهطلبيها غبار در مهرباني و صميميت و شور همه آن اگر است دريغ
قاجار -پران
|